سیزدهبهدر سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویمهای رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شدهاست و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد .
بعد از سیزده به در، جشن های نوروزی پایان می پذیرد.
[h=2]عقاید مردم [ویرایش][/h]
[h=2]آیینهای سیزدهبه در [ویرایش][/h]
[h=2]منابع [ویرایش][/h]
بعد از سیزده به در، جشن های نوروزی پایان می پذیرد.
چند نسل پیشین ایرانیان، شاید از آنجایی که در مورد این روز آگاهی کمتری داشتند این روز را بدشگون میدانستند و بسیاری از آنان معتقد بودند که باید برای بیرون کردن بدشگونها از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها بروند و به شادی بپردازند.این دیدگاه هنوز هم در بین عدهای از مردم ایران وجود دارد . اما امروزه بیشتر مردم، با رفتن به دامان طبیعت در جشن سیزده به در، جشنهای نوروزی را به طور رسمی پایان میدهند .
[h=2]فلسفه سیزده به در [ویرایش][/h]به طور کلی در میان جشن های به جا مانده از دوره ی باستان جشن سیزده به در کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشن ها را ندارد.[SUP][۱][/SUP] در کتابهای تاریخی اشارهی مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشدهاست اما در منابع کهن اشاره هایی به روز سیزدهم فروردین داریم.گفته می شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند.[SUP][۲][/SUP] می توان گفت معقول ترین موردی که درباره ی سیزده به در گفته می شود همین است .اما اگر در کتاب های تاریخی و ادبی گذشته اشاره ای به سیزده به در و هفت سین نمی یابیم آیا این رسم ها را باید پدیده ای جدید دانست و یا این که، رسمی کهن است، و به علت عام و عامیانه بودن در خور توجه نبوده و با معیارهای مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟ سیزده به در رسم و آیینی که بدین گونه در همه شهرها و روستاهای ایران همگانی است و در بین همهً قشرهای اجتماعی عمومیت دارد، نمی تواند عمری در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. علاوه بر این می دانیم کتابهای تاریخی و شعرهای شاعران، رویدادها و جشن های رسمی را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتی بود، بیان و توصیف می کرد. ولی سیزده به در، رسمی خانوادگی و عام و به بیانی دیگر پیش پا افتاده و همه پسند (و نه شاه پسند) بود. از طرف دیگر، نوشتن رویدادهای روزی که رفتارها و گفتارهای خنده دار و غیر جدی، برای خود جایی باز کرده، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمی کرد و شاید «نحس» بودن هم عاملی برای بیان نکردن بود و ...[SUP][۳][/SUP]
[h=3]تیر روز [ویرایش][/h]در گاهشماری ایرانی، هر روز ماه، نام ویژه ای دارد.[SUP][۴][/SUP] به عنوان مثال، روز نخست هر ماه، اورمزد روز و روز سیزدهم هر ماه تیر روز نامیده می شود و متعلق به ایزد تیر است. تیر در زبان اوستایی تیشتَریَه خوانده می شود، و هم نام تیشتر، ایزد باران می باشد .[SUP][۵][/SUP] با توجه به اطلاق گرفتن نام ایزد باران، می توان گفت که تیر در نزد ایرانیان باستان نمادی از رحمت الهی بوده است [SUP][۶][/SUP]تیر در کیش مزدیسنی مقام بلند و داستان شیرین و دلکشی دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه نیز که جشن تیرگان است به نام او می باشد .[SUP][۷][/SUP]
[h=2]نظریههایی پیرامون نحوست سیزده [ویرایش][/h]تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته اند.[SUP][۸][/SUP] برای مثال در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی برای سعد و نحس بودن روز ها قرار دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، کلمهٔ سعد به معنی نیک و فرخنده آمدهاست.[SUP][۹][/SUP] بعد از اسلام چون سیزدهم تمام ماهها را نحس میدانند، به اشتباه سیزدهم عید نوروز نحس شمرده شد.[SUP][۱۰][/SUP]
[h=3]ارتباط با مسیحیت [ویرایش][/h]برخی از محققان عقیده دارند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافتهاست. اصل این عقیده به این صورت است که یهودای اسخر یوطی یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدامیک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار و محاکمه و به دار آویخته شد. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم میدانند.[SUP][۱۱][/SUP]
[h=2]واژه «سیزده به در» [ویرایش][/h]
مشهور است که واژه ی سیزده به در به معنای « در کردن نحسی سیزده» است . اما وقتی به معانی واژه ها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه می توان داشت. «در» به جای «دره و دشت» می تواند جایگزین شود .به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» می داند. [SUP][۱۲][/SUP]
چو هر دو سپاه اند آمد ز جای | تو گفتی که دارد در و دشت پای[SUP][۱۳][/SUP] |
یکی از معانی واژه «به» ، « طرف و سوی » می باشد . [SUP][۱۴][/SUP] مانند اینکه می گوییم «به فروشگاه» .پس با نگاهی کلی می توان گفت واژه «سیزده به در» به معنای « سیزدهم به سوی در و دشت شدن» می باشد که همان معنی بیرون رفتن و در دامان طبیعت سر کردن را می دهد.
[h=2]پیشینه [ویرایش][/h]در کتابهای تاریخی پیش از قاجار اشارهی مستقیم و دقیقی به وجود چنین مراسمی نشدهاست اما مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» خود اشارهای کوتاه به جشن و پایکوبی مردم در اماکن عمومی و حتی بیروپوش و روبنده در خیابان آمدن زنان در دوران صفوی میکند[SUP][۱۵][/SUP] که این موضوع نزدیک به آیین های سیزده به در می باشد.
[h=3]دورهٔ قاجار [ویرایش][/h]عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من چگونگی انجام این مراسم در دورهٔ قاجار را با جزئیات شرح دادهاست.[SUP][۱۶][/SUP] ادوارد یاکوب پولاک هم درباره مراسم سیزدهبهدر چنین مینویسد:
سرانجام روز سیزدهم، یعنی آخرین روز عید فرا میرسد. مطابق با یک رسم کهن گویا تمام خانهها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند. به همین دلیل همه از دروازهٔ شهر خارج میشوند و به باغها روی میآورند.[SUP][۱۷][/SUP]
این رویداد دارای آیینهای ویژهای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفته است. از آن جمله میتوان آیینهای زیر را برشمرد.
[*=right]گره زدن سبزه
[*=right]سبزه به رود سپردن
[*=right]خوردن کاهو و سکنجبین
[*=right]پختن غذاهای متنوع به ویژه آش رشته
یکی از آیین های این روز سبزه گره زدن است که معمولا جوانان در این روز این کار را انجام می دهند .
[h=3]فلسفه سبزه گره زدن [ویرایش][/h]افسانه ی آفرینش در ایران و مسأله ی نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی کیومرث حائز اهمیت زیادی است . در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است . گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا صفحات 29 -23 و گفته های آثار الباقیه بر پایه ی همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد . مشیه و مشیانه که دختر و پسر دوقلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند . در آن زمان چون عقد و نکاهی شناخته شده نبود آن دو به وسیله ی گره زدن دو شاخه ی مورد، پایه ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز بخوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را - بویژه دختران و پسران دم بخت - انجام می دادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند .[SUP][۱۸][/SUP]
[h=2]جستار های وابسطه [ویرایش][/h]
[*=right]نوروز
[*=right]↑ برای اطلاعات بیشتر درباره مبنای جشن های باستانی رجوع شود به زروان نوشته فریدون جنیدی
[*=right]↑ عبدالعظیم رضایی، ص483
[*=right]↑ پیشینه و تاریخچه سیزده به در یا روز طبیعت
[*=right]↑ فریدون جنیدی، ص 64
[*=right]↑ فریدون جنیدی، ص 82
[*=right]↑ نشریه نیلوفر ایرانی، شماره چهارم
[*=right]↑ عبدالعظیم رضایی، ص482
[*=right]↑ عبدالعظیم رضایی، ص483
[*=right]↑ ابوریحان بیرونی، ص 226
[*=right]↑ عبدالعظیم رضایی، ص483
[*=right]↑ کیوان، نوروز در کردستان، ۱۳۸.
[*=right]↑ علی اکبر دهخدا، در و دشت
[*=right]↑ فردوسی
[*=right]↑ علی اکبر دهخدا، به
[*=right]↑ مهراد بهار، ص ۲۴۳
[*=right]↑ عبدالله مستوفی، ص ۳۶۴-۳۶۶
[*=right]↑ ادوارد یاکوب پولاک، ص ۲۶۵.
[*=right]↑ عبدالعظیم رضایی
[h=2]منابع [ویرایش][/h]
[*=right]ابوریحان بیرونی. آثار الباقیه عن القرون الخالیه.
[*=right]عبدالعظیم رضایی. اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان. چاپ ششم. تهران: دُر، ۱۳۸۱. ISBN 964-6786-14-6.
[*=right]فریدون جنیدی. زروان. تهران: بنیاد نیشابور، 1358.
[*=right]حسین محمدی. جشنهای ایران باستان. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم، ۱۳۸۰.
[*=right]علی بلوکباشی. نوروز، جشن نوزایی آفرینش. تهران: ذفار پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۰.
[*=right]مهراد بهار. از اسطوره تا تاریخ. ابوالقاسم اسماعیلپور. تهران: چشمه، ۱۳۷۶. ۲۴۳.
[*=right]عبدالله مستوفی. شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه. تهران: زوَار، ۱۳۷۱. ۳۶۴-۳۶۶.
[*=right]ادوارد یاکوب پولاک. سفرنامه: ایران و ایرانیان. ترجمهٔ کیکاووس جهانداری. تهران: خوارزمی، ۱۳۶۱. ۲۶۵.
[*=right]کیوان، مصطفی. نوروز در کردستان. تهران: سازمان چاپ تبریز، ۱۳۴۹.