۲۴ میلیارد تومان سود خالص کاسبان پشت چراغ‌های قرمز تهران

Sarp

مدیر بازنشسته
فردا؛ گروه اقتصادی: ۲۴ میلیارد تومان کف و حداقل سود خالص کاسبان پشت چراغ قرمزهای تنها ده منطقه از تهران است. بعضی‌ها تجارت ترحم می‌کنند. پشت چراغ قرمز ایستادید، کودکی را می‌بینید با صورتی چرک و کثیف، علی رغم آن چرک‌ها، زیباست و معصوم. به شیشه اتوموبیل شما نزدیک می‌شود و با آن دستهای پینه بسته‌اش، جعبه آدامسی نامرغوب را به سمت شما دراز می‌کند: «یکی بخر» شاید شما از آن‌ها باشید که سریع بالا بر را به کار بیاندازید، یا از آن‌ها که اسکناسی در بیاورید و به کودک بدهید.


این اسکناس بهای کالایی نیست که شما بخواهید، بهای ترحم شماست! اینجا تهران است، پشت تمامی چراغ قرمز‌ها... همیشه باید دلمان بسوزد، هیچ کس مخالف انسان دوستی نیست، اما به سود چه کسی؟

این کودکان، ابزار تجارت بزرگسالانی هستند اکثرا بی‌رحم، کسانی که غرور این کودکان را می‌شکنند، آن‌ها را در بسیاری از موارد از تحصیل باز می‌دارند تا درآمد داشته باشند.

بی‌شک این کودکان خانواده‌هایی توانا و سالم که بتوانند از آن‌ها به خوبی نگهداری کنند و مسئولیت تربیتشان را ر عهده بگیرند ندارند. اما چرا شهروندان این مسئولیت را بر عهده بگیرند؟

در تمام دنیا و در کشورهای توسعه یافته، همزمان با مدنیت، نهاد‌ها و سازمان‌های خاصی برای رسیدگی به مشکلات اجتماعی به وجود می‌آیند. در ایران نیز سازمانی هست، به نام سازمان بهزیستی، آیا اگر سازمان بهزیستی در کشورمان ماموریت طبیعی خود را ـ با وجود تمامی مشکلات و کمبود‌ها که بعضا باید حق را به بهزیستی داد ـ بدرستی انجام دهد، ما بازهم باید شاهد حضور کودکان کار در خیابان‌ها باشیم؟

«نسرین‌پور انواری» خبرنگار گروه اقتصادی فردا به سطح شهر رفته تا به این موضوع بپردازد. در این مورد سخن بسیار گفته شده است؛ نکته آنکه زیر این چهره ترحم آور، گردش مالی بزرگی قرار دارد.


ماموران بهزیستی گل‌هایمان را می‌گیرند

اینکه کودکانی کم سن و سال، با چهره‌های معصوم و رقت آور پشت چراغ قرمز‌ها گدایی کنند، از دید خیلی از مردم جلوه بدی دارد و شهر را زشت کرده است.

آن‌ها معتقدند وجود این کودکان باعث آزرده شدن روحیه مردم می‌شود و باید با آن‌ها بر خورد قانونی شود و آن‌ها را به بهزیستی تحویل داده یا مکان‌هایی را برای فعالیت این کودکان ایجاد کنند.

گروهی هم از وجود این کودکان به خا طر افزایش ترافیک شکایت می‌کنند و وجود ان‌ها را یکی از دلایل تصادفات می‌دانند. کودکان خیابانی در مناطق شمالی شهر بیشتر دیده می‌شوند چون مردم این مناطق از توان مالی بیشتری بر خوردارند و کمک بیشتری می‌توانند به این کودکان بکنند.



منطقه سعادت آباد یکی از مناطقی است که در آن کودکان خیابانی زیادی دیده می‌شود و دلیل آن اولا وجود تقاطع‌های پر شمار با چراغ راهنمایی است و دیگری مرفه بودن مردم این منطقه.

در مراکز شهر و میادین اصلی کودکان خیابانی کمتر به چشم می‌خورند چون در این مناطق به دلیل موقعیت منطقه نسبت به سایر مناطق با آن‌ها بر خورد قانونی بیشتری می‌شودو به آن‌ها اجازه کسب وکار داده نمی‌شود. اما در مناطقی نظیر منطقه دو تهران، شهرک قدس (غرب) سعادت آباد و... آن‌ها می‌توانند خوب کاسبی کنند. معابر پهناور هستند و چراغ‌های راهنمایی پر شمار. اکثر تاجرین ترحم، کودکان بی‌پناه را برای کسب درآمد در سرمای زمستان و گرمای تابستان، به این اماکن می‌آورند. البته همه آن‌ها هم اجاره‌ای نیستند. «اجاره» احتمالا برای شما عجیب است، اما بین کودکان کار زیاد عجیب نیست.

در همین تهران خودمان، هستند کسانی که به دلیل فقر مالی، کودکان خود را به دلالان ترحم و گل اجاره می‌دهند تا از آن‌ها برای فروش گل، اسکاچ، آدامس، فال و... استفاده کنند و پولی هم به آن‌ها بدهند. وضع کودکان اجاره‌ای به مراتب بد‌تر از کودکانی است که با خانواده خود کار می‌کنند.

کودکان اجاره‌ای واقعا در انتهای دنیا هستند، اما برای کودکانی که با خانواده کار می‌کنند، لا اقل عاطفه‌ای از سوی کارفرما وجود دارد!
با یکی از این کودکان گفتگویی کردیم، وقتی از مصطفی ۱۴ ساله می‌خواهیم با ما صحبت کند، اول با دیده‌ای شک آمیز به ما نگاه می‌کند، اما وقتی مطمئن می‌شود ما یکی از آن دردسر ساز‌ها نیستیم خوب گرم می‌گیرد. این گفتگو در ادامه می‌آید:

می‌توانی خودت را معرفی کنی؟
من مصطفی هستم ۱۴ سال دارم.

در مورد خانواده‌ات می‌گویی؟

من یک خانواده ۷ نفره دارم ۴ خواهر دارم و ۳ برادر که با هم پشت چراغ قرمز گل می‌فروشیم.

هر روز سر کاری؟
بله من هر روز بعد از مدرسه ساعت ۴ به سر کار می‌آیم و تا ساعت ۱۰ شب کار می‌کنم.

گل‌ها را از کجا تهیه می‌کنی؟ سرمایه ان را از کجا می‌اری؟
صبح‌ها که من در مدرسه هستم پدرم به بازار امام رضا می‌رود و گل‌ها را از ان جا تهیه می‌کند تا من بعد از ظهر آن‌ها را بفروشم

چه قد درآمد داری؟
من روزی ۱۵۰۰۰ تومان بابت فروش گل‌ها سود می‌کنم.

در کدام منطقه زندگی می‌کنی؟ محل زندگیت به محل کارت نزدیک است، برای رفت و آمد مشکل نداری؟
من و خانواده‌ام در منطقه اسلام اباد زندگی می‌کنیم. محل کارم سعادت آباد است، برای رفت و آمد اذیت می‌شویم، معمولا با اتوبوس با خواهر و برادر‌هایم می‌آیم که باید چند اتوبوس عوض کنیم و معمولا ۲-۳ ساعت رفت و آمدمان طول می‌کشد. مخصوصا شب‌ها که خسته هستیم، خیلی سخت می‌شود.

به درس و مشقت می‌رسی؟
بله، شب‌ها درس می‌خوانم، اگر بتوانم صبح زود هم بیدار می‌شوم و تکالیفم را انجام می‌دهم. زسمتان‌ها سخت‌تر می‌شود، چون لباس‌های گرم سنگینمان می‌کند و بیشتر خسته می‌شویم.

کسی تو را مجبور می‌کند که این کار را بکنی؟
نه، ما خودمان به پدرمان کمک می‌کنیم. پدرمان هم کارگر است و کار می‌کند، اما ما هم کمک می‌کنیم تا بتوانیم مخارج خانه را تامین کنیم.

دوست داشتی کار نمی‌کردی؟
معلوم است؛ بله!

وقتی چراغ سبز می‌شود و اینطور ماشین‌ها را نگهمیداری ماموران راهنمایی رانندگی با شما برخورد نمی‌کنند؟
ماموران راهنمایی و رانندگی با ما کاری کاری ندارند. ما در کنار افسران راهنمایی و رانندگی کار می‌کنیم ولی بسیار پیش آمده است که بهزیستی و کلانتری به سراغ من و دوستانم آمده و گل‌های ما را گرفتن تا ما تنبیه شویم و دیگر گل نفروشیم اما آن‌ها نمی‌دانند که با گرفتن گل‌ها فقط زحمت و در امد یک روز ما را از بین می‌برن و این کار مشکلی را حل نمی‌کند. چون ما مجبوریم کار کنیم و به درآمد آن نیاز داریم...
از مصطفی جدا می‌شویم، حوصله ندارد بیشتر حرف بزند. او هم یک نوجوان است، مثل همه نوجوانان، به غرور این مرد کوچک بر می‌خورد، وقتی ترحم آمیز با او صحبت کنید.

دو میلیارد تومان سود خالص کاسبان چراغ‌های قرمز
تهران؛ در مورد یک ابر شهر صحبت می‌کنیم با ۱۲ میلیون نفر جمعیت در روزهای پر ترافیک! امارهای متناقضی وجود دارد. از ۸۰۰ تا ۲۰ هزار نفر کودک خیابانی، آمارهایی هستند که در سال‌های اخیر اعلام شدند. بنابراین نمی‌توان عدد مشخصی را برای تعداد کودکان خیابانی که کار هم می‌کنند از طریق آمارهای منتشر شده بدست اورد.

از سوی دیگر این تنها کودکان نیستند که پشت چراغ‌های قرمز کار می‌کنند، افراد مسن، زنان مهاجر، معتادان و... نیز پشت چراغ‌های قرمز کاسبی می‌کنند، بنابراین باید بر اساس برآورد‌ها به موضوع پرداخت.



منطقه شش تهران، بهشت اینگونه کاسب هاست. هرچقدر منطقه دو و پنج فضای بیشتری را به کاسب‌های خیابانی می‌دهد، در منطقه شش جمعیت زیاد زمینه فعالیت مناسبی را برای چنین مشاغلی ایجاد می‌کند.

بر اساس مشاهده خبرنگار فردا در روز ۵ اردیبهشت امسال، در منطقه شش مناطق و تقاطع‌های: گاندی، ونک، حوالی میدان فرهنگ یوسف آباد، احمد قصیر، پارک سوار بیهقی و آرزانتین، چراغ قرمز‌های خیابان قائم مقام، میدان هفت تیر، چراغ قرمز حافظ کریم خان، میدان ولی عصر تا تقاطع فاطمی، تقاطع طالقانی و ولی عصر، تقاطع وصال و بلوار کشاورز، تقاطع فلسطین و انقلاب، تقاطع کارگر و بلوار کشاورز، میدان انقلاب و میدان توحید هر یک ۲ تا ۳ نفر کاسب را در خود جای داده بودند.

با توجه به میانگین کاسب‌ها در مناطق مذکور منطقه شش تهران می‌توان نتیجه گرفت در این منطقه لااقل ۲۱۰ کاسب مشغول به کار هستند. اگر تنها در ۱۰ منطقه از تهران، این شرایط جاری و ساری باشد، عدد ۲۱۰۰ نفر پیش روی ماست.

هر کاسب روزانه از ۱۰-۱۵ هزار تومان تا بالای ۵۰ هزار تومان سود خالص داد. اگر میانگین آن را در نظر بگیریم، یعنی پشت چراغ‌های قرمز تهران روزانه ۶۷ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان سود خالص وجود دارد.

این رقم در ماه برابر ۲ میلیارد و ۱۶ میلیون تومان است و سالانه بالغ بر ۲۴ میلیارد و ۱۹۲ میلیون تومان خواهد ود. اگرچه به طور قطع، رقم مزبور بسیار بیش از این است، اما کف سود کاسبان چراغ‌های قرمز تهران چیزی در این حدود است.

حال باید پرسید، با این سود خالص، چند مرکز نگهداری برای کودکان خیابانی که ناگزیر از کار کردن هستند می‌توان ساخت و یا چند وام قرض الحسنه به خانواده‌هایی که از درد بی‌پولی کودکان خود را برای کار به خیابان می‌فرستند می‌شود ارایه داد؟

http://www.fardanews.com/fa/news/145505/۲۴-میلیارد-تومان-سود-خالص-کاسبان-پشت-چراغ‌های-قرمز-تهران
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب اگه بودجه ی دولتی عرضه ی تامین بهزیستی رو نداره می تونن با تبلیغات بیشتر از کمکای مردمی استفاده کنن تا اینجور خونواده ها رو تحت پوششش بگیرن...تلویزیون که مال خودشونه
ولی مشکل اینجاست که خیلی از مردم هم وقتی دیدن با وجود اینهمه اسم و سازمان هنوز وضعیت اینطوریه دیگه به این سازمانا اعتمادی ندارن که بخوان کمک کنن
.
ولی واقعا چهره ی شهرامون زشت وغمگین شده... اینا نماد بارز فقر اجتماع ما هستن هم فقر اقتصادی هم فقر فرهنگی...واقعا غم انگیزه
 

m saeidi

عضو جدید
خب اگه بودجه ی دولتی عرضه ی تامین بهزیستی رو نداره می تونن با تبلیغات بیشتر از کمکای مردمی استفاده کنن تا اینجور خونواده ها رو تحت پوششش بگیرن...تلویزیون که مال خودشونه

خوشت میادها . از فردا احمدزاده میاد توی تلویزیون کاسه گدایی دست میگیره که بیاین به اینا کمک کنیم و ..... توی تلویزیون که بیشتر آبروریزی میشه . کمیته امداد امام کپنی کم داره از در آمد نفتی کش میره حالا مردم هم بیان کمک و جیب اینا رو پر کنن .
 

Sarp

مدیر بازنشسته
خب اگه بودجه ی دولتی عرضه ی تامین بهزیستی رو نداره می تونن با تبلیغات بیشتر از کمکای مردمی استفاده کنن تا اینجور خونواده ها رو تحت پوششش بگیرن...تلویزیون که مال خودشونه
ولی مشکل اینجاست که خیلی از مردم هم وقتی دیدن با وجود اینهمه اسم و سازمان هنوز وضعیت اینطوریه دیگه به این سازمانا اعتمادی ندارن که بخوان کمک کنن
.
ولی واقعا چهره ی شهرامون زشت وغمگین شده... اینا نماد بارز فقر اجتماع ما هستن هم فقر اقتصادی هم فقر فرهنگی...واقعا غم انگیزه
والا تا قبل عید که بودجه بهزیستی شدیدا نزول کرده بود و برای کمک گرفتن از مرد ، همه جا شماره حساب داده بودند
حتی بن کالایی که به اعضا میدادند این عید ندادند !
با کاهش مستمری ناچیزی که به بعضیها تعلق میگرفت
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشت میادها . از فردا احمدزاده میاد توی تلویزیون کاسه گدایی دست میگیره که بیاین به اینا کمک کنیم و ..... توی تلویزیون که بیشتر آبروریزی میشه . کمیته امداد امام کپنی کم داره از در آمد نفتی کش میره حالا مردم هم بیان کمک و جیب اینا رو پر کنن .

:eek::eek:
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولی این فقط مختص کشور ما نیست هرچند تو ایران تعدادشون زیاده و کم کم به یه معضل اجتماعی تبدیل شده
من فکر میکنم با توجه به اینکه درآمد این بچه ها خیلی بیشتر از حد تصور هست( به خاطر همین حس ترحم )..... به مرور به این کار عادت میکنن و در بزرگسالی هم ادامه میدن.... تنها راهش اینه که به طور کاملا جدی باهاشون و همینطور با بزرگتراشون برخورد بشه و کارگاههای نظیر نجاری، قالی بافی، ....... و از این دست تو مناطق زندگیشون دایر بشه تا اونجا یه هنر و صنعت یاد بگیرن و سرشون گرم بشه و منبع درآمد حلالی داشته باشن.
 
بالا