زمزمه های دلتنگی من و دوستان

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
لم از غم گرانبار است
زبیداد فلک خون است
خدایا با دل محزون چه سازم من؟....چه سازم؟!
چگونه روزگاران را بسر آرم؟
دریغا کام دل از سیلی آشفتگی آزرده وتلخ است
خدایا این شرنگ از چیست بر جانم؟
طبیبا!
یکدم از بالین من برخیز.
که دیگر درد من درمان پذیرا نیست
و افلاطون و جالینوس حیرانند...
...حیرانند از این درد

بیا خنیاگر دشت جنون امشب
کنار بسترم بنشین..
.که غم آزرده جانم را
تو تنها آگهی از درد من...
اینک...
بیا از خون دل این پرده عشاق رنگین کن.
بزن چنگی...
بزن با پنجه ات این چنگ چنگین کن.
کنون از چنگ خود وشوری، سروری در سینه ام افکن؛
که ساز سینه از بی همدمی مدفون خاموشی است.
و این بشکسته ساز اکنون،
به زیر بار اندوه فراموشی است.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
... همیشه تکیه‌های من به هیچ‌ها مرا زمین زده است
و پشت من هزار زخم از هزار نارفیق را به دوش می‌کشد
درخت من!
قسم بخور
که پشت اعتمادِ زخم‌خورده‌ی مرا پناه می‌شوی

مشخص است از نگاه تو
مشخص است از تمسخر سیاه تو
که پشت من به سمت زخم تازه‌ای عمیق پیش می‌رود:
جفا
و زخم
زخم جاودانه‌ای که هیچ‌گاهش التیام نیست.
مشخص است، کاملاً مشخص است
که من دوباره از زمین- عجوزه‌ی حسود پیر- زخم طعنه می‌خورم
به جرم عشق!
به جرم اعتماد و عشق!!
به جرم سادگی و اعتماد و عشق!!!

درخت من!
خیال تو عجین پاره‌پاره، ذره‌ذره، لخت‌لخت من!
اگر مرا برای عشق
ترا برای تکیه‌های عاشقانه آفریده‌اند
مرا به جز علاقه‌ات گزیر نیست
به جبر عشق تو
به میخ‌های افترا کشیده می‌شوم ولی
مرا به غیر تن‌‌سپردنی مسیح‌وار بر صلیب ساقه‌ات گزیر نیست.
اگر چه کاملاً مشخص است
ولی
دوباره من به ساقه تناور تو اعتماد می‌کنم
و باز هم
و...
قسم به حرمتی که هست خون عشق را
مرا زمین مزن
زمین عجیب تشنه است خون عشق را
مرا زمین مزن ...



بخشی از شعر بلند و قدیمی «آرزو، درخت تکیه و من» از یاسر مالی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا كم رو سوي كاري كه هر دم درد سر دارد

كه هر كس در هوس گردد مراد دل هدر دارد

در آ در كوي دلداري كه گردي محرم دلها

دلي كو گرد او گردد همه دُرّ و گوهر گردد

وگر درد دلي داري مگو در مسمع هر كس

ره او رو ، سوي او رو كه هر كوئي دری دارد

هواي وصل او در سر اگر داري سحر گه رو

كه هر كس وصل او را در دعاهاي سحر دارد

الا اي مدعّي، كم گو كلام سرد لا حاصل
كه در سوداي مهر او دلم كام دگر دارد
دل آواره ما را كه داره درد او هر دم
صلاحي وصل ده كو را ، هماره كامور دارد

وگر واصل مصّور كرد در دل عكس روي او
وراي او دل آواره ي او را كدو دارد .
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر كه در سر هوس ماه دل آرا دارد
در هواي سحري او سر سودا دارد

محرم محرم دل در سر كوههاي دگر
هم سراي دگر و سرو دل آرا دارد

عطر گلهاي سما حامي او مي گردد
هر كسي سرو سهي در سرگلها دارد

دل ما كرد دمادم هوس ملك دلا
سر ما هم هوس آهوي صحرا دارد

عطر گل كرد معطر همه عالم را
گل ما هم همه عطر سما را دارد
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب که می شه انگار خیال راحته که همه خوابن و هیچ کس حواسش به من نیست
با خیال راحت می شینم و هی برای خودم می نویسم و فکر کنم
فکر ....فکر ... انگار ترانه ها هم یه مفهوم دیگه ای میگرن ...تا عصر ترانه " اون که یه روزی تنها کسم بود " یه حال و هوای دیگه ای داشت ولی الان می خواد جلوی نفسمو بگیره و خفم کنه
انگار حق با خواهرم بود ...من تازگی ها مازوخیزم شدم ... دلم می خواد شب بشه همه بخوابن و من ترانه های غمگینم روبزارم و بی صدا اشک بریزم جالبه بدونید که من تنها زندگی می کنم و همیشه تو خونم تنهای تنها هستم ولی با اینحال شبها یه حال هوای دیگه ای دارم

یه موقعی شبها با ذوق و خوشحالی می خوابیدم که صبح بشه و با نویدم حرف بزنم و یا برم تو نت باهاش در ارتباط باشم
همیشه دلم میخواست تو کار به مشکل بر بخورم تا با نویدم حلش کنم
دوست داشتم ازم سوالاتی بپرسن که بلد نباشم اون وقت من از نوید بپرسم
دلم می خواست نوید رو همه جا مدیر شرکت معرفی کنم اون بشه رئیس و من مرئوس
حالا دلم نمیاد شبها بخوابم
حیفم میاد شب بخوابم
دلم میخواد تا هوا روشن نشده.... تا همه خوابن من بیدار بمونم
شب ها که سکوت است و سکوت است سیاهی

گاهی با ماه مهربانم حرف می زنم و باهاش درد دل می کنم
یه موقعی یه وبلاگ داشتم به نام " ماه مهربان تو بگو ...." ولی یه روز که خیلی غمگین بودم حذفش کردم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
اون که يه وقتي تنها کسم بود تنها پناه دل بي کسم بود



تنهام گذاشتو رفت از کنارم از درد دوريش من بيقرارم



خيال ميکردم پيشم ميمونه ترانه عشق واسم ميخونه



خيال ميکردم يه هم زبونه نمي دونستم نا مهربونه



با اين که رفته اما هنوزم از داغ عشقش دارم



ميسوزم فکرو خيالش همش



باهامه هر جا که ميرم جلو چشامه جلو چشامه



دلم ميخواد تا دووم بيارم رو درد دوريش مرهم بزارم



اما نميشه راهي ندارم نمي تونم من طاقت بيارم



نمي تونم من طاقت بيارم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی چیزها هستن که بد جور آزارم میدهند...

مثل همین خیابان های لعنتی که حسرت خیلی چیزها را بر دلم گذاشتند !



 

Similar threads

بالا