رباعی و دو بیتی

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب های دراز بی عبادت چه کنم
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است و گنه می بخشد
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم...
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر دل دلبر و دلبر کدام است
وگر دلبر دل و دلرا چه نام است

دل و دلبر بهم آمیته وینم

ندونم دل که و دلبر کدام است

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
قومی متفکراند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
که ای بی خبران راه نه آن است و نه این!
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم : که چیست فرق میان شراب و آب

کاین یک کند خنک دل و آن یک کند کباب

گفتا : که آب خنده ی عشق است درسرشک

لیکن شراب نقش سرشک است در سراب
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آن شب که تو در کنار مایی روز است ** و آن روز که با تو می رود نوروز است

دی رفت و به انتظار فردا منشین ** دریاب که حاصل حیات امروز است
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چند که گرد من برانگیخته ای
باران بلا برسر من ریخته ای
چون اشک مرو ز پیش چشمم که هنوز
چون ناله به دامان دل آویخته ای
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
گر کام دل از زمانه تصویر کنی

بی ‌فایده خود را ز غمان پیر کنی


گیرم که ز دشمن گله آری بر دوست

چون دوست جفا کند چه تدبیر کنی

- سعدی
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
زدست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد


بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلی دیرم خریدار محبت

کز او گرم است بازار محبت


لباسی دوختم بر قامت دل

زپود محنت و تار محبت
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
مو آن رندم که عصیان پیشه دیرم

بدستی جام و دستی شیشه دیرم


اگر تو بیگناهی رو ملک شو

من از حوا و آدم ریشه دیرم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل خسته‌ام از ناوک دلدوز فراق

جان سوخته از آتش دلسوز فراق


دردا و دریغا که بود عمر مرا

شب‌ها شب هجر و روزها روز فراق

- هاتف اصفهانی
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز آ و به کوی فرقتم فرد نگر

از درد فراق چهره ام زرد نگر

از مرگ دوای درد خود می طلبم

بیمار نگر دوا نگر درد نگر...!

هاتف اصفهانی
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تا دل به برم هوای دلبر‌ دارد

افسانه عشق دلبر از بر دارد


دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری

دل از دلبر چگونه دل بر دارد


- فروغی بسطامی
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب به محمد و علی و زهرا

یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا


کز لطف برآر حاجتم در دو سرا

بی‌منت خلق یا علی الاعلا

ابوسعید ابوالخیر
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
دی شانه زد آن ماه خم گیسو را

بر چهره نهاد زلف عنبر بو را


پوشید بدین حیله رخ نیکو را

تا هر که نه محرم نشناسد او را
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دوش دعا کردم و باد آمینا

تا به شود آن دو چشم بادامینا


از دیدهٔ بدخواه ترا چشم رسید

در دیدهٔ بدخواه تو بادامینا
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا

طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا


ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای

می نوش که عاقبت بخیرست ترا
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت.............از اهــل بــهــشت کــرد یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت.............این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر خود ز عبادت استخوانی در پوست

زشتست اگر اعتقاد بندی که نکوست


گر بر سر پیکان برود طالب دوست

حقا که هنوز منت دوست بروست
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر تیر جفای دشمنان می‌آید

دلتنگ مشو که دوست می‌فرماید


بر یار ذلیل هر ملامت کید

چون یار عزیز می‌پسندد شاید
سعدی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آنی که قرار با تو باشد ما را

مجلس چو بهار با تو باشد ما را


هر چند بسی به گرد سر برگردم

آخر سر و کار با تو باشد ما را
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دی دیده به دل گفت که چرا پر خونی

ز آن سلسله زلف چرا مجنونی


من دیده‌ام از برای او پر خونم

آخر تو ندیده‌ای چرا پر خونی

- سلمان ساوجی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
قيصر امين پور

قيصر امين پور

باران! باران! دوباره باران! باران!
باران! باران! ستاره باران! باران
اي كاش تمام شعرها حرف تو بود:
باران! باران! بهار! باران! باران
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماهی امید عمرم از شست برفت

بیفایده عمرم چو شب مست برفت


عمری که ازو دمی به جانی ارزد

افسوس که رایگانم از دست برفت


سعدی
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشاق به درگهت اسیرند بیا -------- بدخویی تو بر تو نگیرند بیا

هرجور و جفا که کرده‌ای معذوری -------- زان پیش که عذرت نپذیرند بیا


سعدی
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
دی در پی ما کسی بدی گفت
ما دل ز غمش نمی خراشیم
ما نیز نکوئیش بگوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
nazanin jamshidi تک بیتی های ناب وپرمعنا اشعار و صنايع شعری 1182

Similar threads

بالا