سرمایه فکری

دوستان عزیز سلام

می خواستم در مورد مدلهای اندازه گیری و شیوه های گزارشگری سرمایه فکری مقاله بنویسم اگه منابع فارسی یا لاتین بهم معرفی کنید ممنون میشم
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
حسابداری سرمایه فکری
مقدمه
در دو سه دهه اخیر بسیاری از پژوهشگران و محققان، سرمایه فکری را به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی که ناشی از منابع نامشهود سازمانی است، مورد بحث قرار داده و در حوزه مدیریت و بازار سرمایه تحقیقات تجربی زیادی برای بررسی ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد و بازده مالی در کشورهای مختلف جهان صورت گرفته است و تلاش های قابل توجهی در جهت شناسایی، اندازه گیری و گزارشگری آن انجام شده است. مروری بر ادبیات سرمایه فکری موید توجه قابل ملاحظه به سنجش، ارزشگذاری و گزارشگری آن می باشد.
شرکت ها برای بقاء استراتژیکی باید مزیت رقابتی را مد نظر قرار دهند و از آن جایی که بازارها، تولیدات، تکنولوژی، رقبا و مقررات به طور سریع در جامعه در حال تغییر هستند، بهبود دانش و نوآوری مستمر، آن ها را قادر به حفظ مزیت رقابتی پایدار خواهد نمود. از این رو، امروزه مدیران، دانش و توانایی ایجاد و به کارگیری دانش را به عنوان مهمترین منبع مزیت رقابتی پایدار به شمار می آورند. چرا که دانش به عنوان یک دارایی تلقی شده و تلاش در جهت مدیریت دانش و به کارگیری دارایی های فکری با موفقیت قابل ملاحظه ای در راستای هدایت سازمان ها همراه بوده است.
در عصر حاضر با رشد اقتصاد مبتنی بر دانش یا دانش محور، دارایی های نامشهود شرکت ها و سرمایه فکری آن ها کلیدی برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار هستند. و به همین دلیل توجه به اقلام نامشهود در زمینه های متعددی از جمله اقتصاد، حسابداری و مدیریت استراتژیک به طور سریعی رشد یافته است. دانش یک مزیت رقابتی است که در استراتژیک به طور سریعی رشد یافته است. دانش یک مزیت رقابتی است که در استراتژی تجاری سازمان ها مورد توجه قرار می گیرد. به گونه ای که ایجاد دانش موجب نوآوری مستمر و نوآوری مستمر منجر به ایجاد مزیت رقابتی خواهد شد. امروزه سازمان ها به منظور بهبود عملکرد و اطمینان از موفقیت و پایداری تجاری به ناچار باید مدیریت دانش را مورد توجه قرار دهند. و این امر مستلزم تقویت و توجه به پتانسیل ها و ظرفیت های منابع انسانی است تا سازمان ها بتوانند برای دستیابی به مزیت رقابتی از طریق عملکرد و بهبود مستمر، عکس العمل سریع به تغییرات محیط تجاری و شرایط اقتصادی نشان دهند.
یکی از چالش های اساسی مدیران، به کارگیری پتانسیل دانش و سرمایه فکری شرکت برای ایجاد ارزش است و از این جهت، مدیران باید وظایفی را طراحی کنند که نیروی انسانی از دانش خویش برای ایجاد ارزش استفاده نمایند.
مفهوم و تعاریف سرمایه‌ فکری
قبل از اینکه بخواهیم سرمایه فکری را شناسایی، مدیریت و اندازه‌گیری کنیم، نیاز است که مفهوم آن را درک کنیم. مفهوم سرمایه فکری همیشه مبهم بوده است و تعاریف مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند داراییها، منابع یا محرکهای عملکرد به جای کلمه سرمایه استفاده کنند و آنها واژه فکری را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش یا غیر مالی جایگزین می‌کنند. بعضی از حرفه‌ها (حسابداری مالی و حرفه‌های قانونی) نیز تعاریف کاملاً متفاوتی مانند داراییهای ثابت غیرمالی (Assets Non-Financial Fixed) که موجودیت عینی و فیزیکی ندارند، ارائه کرده‌اند.
با توجه به آنچه گفته شد، تعاریف مختلفی در مورد سرمایه فکری گفته شده است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:
1. استوارت اعتقاد دارد، سرمایه فکری مجموعه‌ای از دانش، اطلاعات، داراییهای فکری (Intellectual Property)، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که می‌تواند برای ایجاد ثروت به کار گرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامی کارکنان، دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر می‌گیرد و باعث منافع رقابتی مستمر می‌شود.
2. بنتیس سرمایه فکری را به عنوان مجموعه‌ای از داراییهای نامشهود (منابع، تواناییها، رقابت) تعریف می‌کند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می‌آیند.
3. ادوینسون و مالون، سرمایه فکری را «اطلاعات و دانش به کار برده شده برای کار کردن، جهت ایجاد ارزش» تعریف می‌کنند.
4. بنتیس و هالند، در مقاله خود در سال 2002، سرمایه فکری را این طور تعریف می‌کنند: سرمایه فکری ذخیره‌ای از دانش را که در نقطه خاصی از زمان در یک سازمان وجود دارد، نشان می‌دهد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است.
5. سرمایه فکری دارایی است که توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازه‌گیری می‌کند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کارگیری داراییهای مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. همه این ویژگیها باعث ایجاد ارزش به دست آمده می شود به دلیل اینکه یک پدیده کاملاً داخلی است، قابلیت خرید و فروش ندارد.
ویژگیهای سرمایه فکری
باوجود شباهت سرمایه فکری با داراییهای مشهود، در توانایی بالقوه برای ایجاد جریانهای نقدی آتی، اما ویژگیهایی که سرمایه فکری را از این داراییها متمایز می‌کنند، عبارت‌اند از:
- داراییهای فکری، داراییهای غیر رقابتی هستند. بر خلاف داراییهای فیزیکی که فقط می‌توانند برای انجام یک کار به خصوص در یک زمان خاص مورد استفاده قرار بگیرند، داراییهای فکری را می‌توان به طور همزمان برای چند امر خاص به کار گرفت. برای مثال، سیستم پشتیبانی از مشتری می‌تواند، امکان حمایت از هزاران مشتری را در یک زمان خاص فراهم کند. این توانایی یکی از مهمترین معیارهای برتری داراییهای فکری بر داراییهای فیزیکی است.
- سرمایه انسانی و سرمایه رابطه‌ای، قابلیت تبدیل شدن به مالکیت شخصی ندارند، بلکه باید بین کارکنان و مشتریان و تأمین‌کنندگان مشترک باشند. بنابراین، رشد این نوع از داراییها نیاز به مراقبت و توجه جدی دارد.
اهمیت سرمایه فکری
تغییر جهت اقتصاد در سطح جهانی از بخش تولید به بخش خدمات و اقتصاد مبتنی بر منابع نامشهود، سبب افزایش چشمگیر توجه به دانش و سرمایه فکری و توانایی آن در عملکرد شرکت ها شده و ارتباط بین بازده مالی و عملکرد شرکت ها در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها به طور تجربی در کشورهای زیادی از جمله آمریکا، کانادا، چین، مالزی، آلمان و .... مورد بررسی قرار گرفته است. واژه های نامشهودها، دارایی دانش و سرمایه فکری به طور وسیعی در ادبیات حسابداری، اقتصاد و مدیریت مورد استفاده می باشد ولی ارزش بالقوه و منافع آتی آنان به طور قابل اتکاء قابل اندازه گیری و سنجش نمی باشد. به طور کلی، بهره وری در شرکت ها وابسته به سرمایه فکری و قابلیت های سازمان در بکارگیری آن به عنوان یک دارایی است. استوارت اشاره می نماید که در عصر اطلاعات و اقتصاد دانش محور یک انقلاب اساسی رخ داده است، به طوری که اطلاعات جایگزین سرمایه در گردش و دارایی های فکری جایگزین دارایی های فیزیکی گردیده است. در واقع، منافع فیزیکی و مادی تا حد زیادی توسط دانش و ارتباطات به عنوان منابع اصلی ارزش و ثروت جایگزین شده اند و در عصر جدید اقتصاد نوین در قالب اقتصاد نامشهود ظهور یافته است. انقلاب دیجیتال، در اقتصاد باعث پیدایش مفاهیم نوین از جمله اقتصاد فرا- ماده و اقتصاد بی وزن و اقتصاد نرم افزاری شده و این مفاهیم به نوعی حکایت از آن دارد که عامل محرک اقتصاد دیگر ماده نیست، بلکه چیزی است بی وزن و غیر مادی مانند اطلاعات و دانایی.
در ادبیات مدیریت استراتژیک، تحقیقات بسیاری در خصوص منابع شرکت و مزیت رقابتی پایدار صورت گرفته است. سرمایه فکری شامل منابع غیر فیزیکی، ارزش های مرتبط با قابلیت های نیروی انسانی، منابع سازمانی، فرآیند عملیات و ارتباطات با ذینفعان است. در شرایط سازمانی امروز، توجه به دانش و مهارت نیروی انسانی، ارتباطات و فرهنگ سازمانی از جمله مهمترین عوامل برای مزیت رقابتی و عملکرد شرکت هاست.
مدیریت کارا و اثر بخش شرکت ها همواره مستلزم ابزارها و تکنیک های مناسب برای درک مسائل مدیریتی معاصر می باشد. امروزه، جریان اقتصاد و معیارهای ایجاد ارزش تغییر یافته است و منابع نامشهود و سرمایه فکری اهرم های جدید برای مواجهه با این تغییرات محیطی و ساختاری است. عملکرد تجاری به طور فزاینده ای نیازمند مدیریت فعال در حوزه سرمایه فکری و منابع نامشهود برای دستیابی به بازده پایدار سهامداران است.
اگرچه، از ویژگی های اقتصاد دانش محور سرمایه گذاری قابل توجه در زمینه های سرمایه انسانی و تکنولوژی اطلاعات است. اما، در سیستم گزارشگری جاری سرمایه گذاران درک و تصویر درستی از ارزش واقعی شرکت و آینده آن ندارند.
زیان های وارد به بازار سرمایه در صورت افشا نشدن اطلاعات این نوع سرمایه، گویای اهمیت سرمایه فکری است. نمونه ای از این زیان ها عبارت است از :
1- سهامداران خرد ممکن است از دسترسی به اطلاعات مربوط به دارایی های نامشهود که در جلسه های خصوصی با سهامداران کلان تشکیل می شود،محروم بمانند.
2- اگر مدیران از اطلاعات به دست آمده از تصمیم های داخلی در رابطه با دارایی های نامشهود بدون اطلاع سایر سرمایه گذاران استفاده کنند، احتمال وقوع معامله براساس اطلاعات محرمانه افزایش می یابد.
3- خطر ارزش یابی نادرست شرکت ها افزایش می یابد و این امر باعث می شود بانکداران و سرمایه گذاران سطح ریسک بیشتری را برای سازمان در نظر بگیرند. و
4- هزینه سرمایه افزایش می یابد. در صورت افشای چنین اطلاعاتی، به دلیل کاهش عدم قطعیت در رابطه با دور نمای آینده سازمان، ارزشیابی دقیق تری از شرکت به عمل می آید و هزینه سرمایه کاهش پیدا می کند.
عناصر سرمایه فکری
صاحب‌نظران حوزه سرمایه فکری، اتفاق نظر دارند که سرمایه فکری از سه عنصر تشکیل شده است: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه‌ای. در این بخش به توضیح بیشتر این عناصر می‌پردازیم.
1. سرمایه انسانی: رس و همکارانش (1997)، بحث می‌کنند که کارکنان، سرمایه فکری را از طریق شایستگی، نگرش و چالاکی فکریشان ایجاد می‌کنند. مهمترین عناصر تشکیل دهنده سرمایه انسانی سازمان، مجموعه مهارتهای نیروی کار، عمق و وسعت تجربه آنهاست. منابع انسانی می‌توانند به منزله روح و فکر منابع سرمایه فکری باشند. این سرمایه در پایان روز کاری، با ترک سازمان از سوی کارکنان از شرکت خارج می‌شود، اما سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه‌ای حتی با ترک سازمان هم، بدون تغییر باقی می‌مانند. سرمایه انسانی شامل:
1-1. مهارتها و شایستگی‌های نیروی کار،
1-2. دانش آنها در زمینه رشته‌هایی که برای موفقیت سازمان مهم و ضروری هستند و
1-3. استعدادها و اخلاق و رفتار آنهاست.
بروکینگ معتقد است که دارایی انسانی یک سازمان شامل مهارتها، تخصص، توانایی حل مسئله و سبکهای رهبری است. اگر در یک سازمان، سطح گردش کارکنان بالا باشد، این ممکن است بدین معنی باشد که سازمان این جزء مهم از سرمایه فکری را از دست داده است.
2. سرمایه رابطه‌ای: سرمایه رابطه‌ای، شامل همه روابطی است که بین سازمان با هر فرد یا سازمان دیگری وجود دارد. این افراد و سازمانها می‌توانند شامل مشتریان، واسطه‌ها، کارکنان، تأمین کنندگان، مقامات قانونی، جوامع، اعتباردهندگان، سرمایه‌گذاران و.... باشند. روابط براساس هدفشان به دو گروه کلی تقسیم می‌شوند:
2-1. گروه اول روابطی هستند که از طریق قرارداد و تعهدات با مشتریان و تأمین‌کنندگان یا شرکای اصلی، رسمی می‌شوند،
2-2. گروه دوم، بیشتر شامل روابط غیررسمی است.
بنتیس بیان می‌کند که تعاریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را که قبلاً وجود داشت، به سرمایه رابطه‌ای توسعه داده‌اند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان و رقبا، تأمین‌کنندگان، انجمنهای تجاری و دولت برقرار می‌کند.
سرمایه مشتری به عنوان یک پل و سازمان دهنده عملیات سرمایه فکری تلقی می‌شود و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است. این سرمایه، شامل استحکام و وفاداری مناسبات و روابط مشتری است. شاخصه های سرمایة مشتری عبارتند از سهم بازار، حفظ مشتریان و سود به دست آمده از هر مشتری.
سرمایه مشتری احتمالا در بین کل دارایی های ناملموس، به بدترین شکل مدیریت می شود. بسیاری از صاحبان کسب و کار اصلا نمی دانند مشتریانشان چه کسانی هستند.
3. سرمایه ساختاری: سرمایه ساختاری، دانش موجود در سازمان است. این سرمایه به کل شرکت تعلق دارد و می توان آن را بازآفرینی کرد و با دیگران مبادله کرد. رس و همکارانش معتقدند که سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان می‌شود که در برگیرنده پایگاههای داده، نمودارهای سازمانی، دستورالعمل‌های اجرایی فرایندها، استراتژی‌ها، برنامه‌های اجرایی و به طور کلی هر آنچه که ارزش آن برای سازمان بالاتر از ارزش مادی‌اش باشد، است. به دلیل تنوع اجزای سرمایه ساختاری، معمولا آن را به سرمایه سازمانی، فرآیند و ابداعی تفکیک می کنند.
سرمایه سازمانی شامل سیستم هایی برای نیرو بخشی و اهرم کردن توانایی های سازمان است. سرمایه فرآیندی دربردارنده تکنیک ها، رویه ها و برنامه هایی برای انجام و بهبود حمل کالاها و خدمات است. سرمایه ابداعی هم حاوی دارایی های فکری و دارایی های نامشهود است. دارایی های فکری، حقوق تجاری حمایت شده از قبیل حق تالیف و علائم تجاری است. دارایی های نامشهود، سایر استعدادهایی است که سازمان بدان وسیله فعالیت می کند. سرمایه ساختاری، دامنه گسترده‌ای از عناصر ضروری را پوشش می‌دهد. مهمترین آنها معمولاً شامل:
3-1. فرایندهای مهم اجرایی سازمان؛
3-2. چگونگی ساختاربندی آنها؛
3-3. سیاستها، جریانهای اطلاعاتی و عناصر پایگاههای داده؛
3-4. رهبری و سبک مدیریت آن؛
3-5. فرهنگ سازمان و
3-6. طرحهای پاداش کارکنان است. سرمایه ساختاری می‌تواند به گروههای فرعی فرهنگ، عملیات و عادات کاری، و اموال فکری تقسیم شود (شکل 1).
شکل 1 – انواع سرمایه فکری در سازمان




مدیریت سرمایه فکری
در این مقاله، پنج مرحله برای مدیریت موفق سرمایه فکری بیان شده، که در قالب شکل (1) نشان داده شده است. در مرحله اول باید سرمایه فکری تعریف و شناسایی شود. یعنی باید معیارهای شناسایی آن مشخص شود تا بر این اساس، بتوان ارزش واقعی داراییهای فکری سازمان را تعیین کرد. مشخص کردن اینکه چه اقلامی جزو سرمایه فکری هستند، از این نظر مهم است که می‌تواند به سازمان در جهت رسیدن به اهدافش کمک کند. در مرحله دوم، سرمایه فکری از نظر محرکهای ارزش، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. منظور از محرکهای ارزش، عواملی هستند که موجب تغییر در ارزش سرمایه فکری می‌شوند و آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این محرکها باید براساس یک طرح استراتژیک و برنامه هدفمند مشخص شوند. در مرحله سوم، اطلاعات مدیریتی دقیق و معناداری در رابطه با اندازه‌گیری عملکرد سرمایه فکری جمع‌آوری می‌شود. در مرحله چهارم، اطلاعات مدیریتی جمع‌آوری شده در مرحله قبلی، برای تجزیه و تحلیل عملکرد و بهبود عملیات مدیریتی در زمینه آموزش و تصمیم‌گیری در سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرند. در مرحله آخر نیز گزارشهای خارجی در رابطه با عملکرد سازمان در زمینه سرمایه فکری‌اش در طول یک یا چند دوره مالی فراهم می‌شوند. این گزارشها برای سهامداران داخلی و خارجی و بقیه افرادی که منافعی در شرکت دارند مفید خواهد بود.
شکل 2 – فرآیند مدیریت سرمایه فکری






با استفاده از اندازه‌های به دست آمده، سازمان قادر خواهد بود که سرمایه فکری خود را مدیریت کند. بدون داشتن ارزیابیهای مربوط به سرمایه فکری:
- درک سطح عملکرد جاری،
- دانستن اینکه آیا سرمایه فکری در طول دوره، افزایش یافته یا بر عکس کاهش پیدا کرده است،
- درک هر فعالیت و عاملی که عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد،
غیر ممکن خواهد بود.
برای مدیریت سرمایه فکری، 10 اصل وجود دارند:
· شرکت ها مالک سرمایه انسانی و سرمایه مشتری نیستند. تنها با سازماندهی ماهیت مشترک این دارایی ها،یک شرکت می تواند آنها را مدیریت کند و از آنها سود ببرد.
· برای ایجاد یک سرمایه انسانی قابل استفاده، شرکت ها باید کار تیمی و دیگر شکل های اجتماعی یادگیری را تقویت کنند.
· سرمایه سازمانی از طریق مهارت ها و استعدادهایی خلق می شود که نایاب و البته ارزشمند هستند.شرکت ها باید بدانند افرادی که دارای این استعدادها هستند، ارزش سرمایه گذاری را دارند.
· دارایی های ساختاری ساده ترین نوع برای مدیریت هستند اما این همان موضوعی است که مشتریان کمترین توجهی به آن دارند.
· حرکت از یک دانش گذرا به سمت اطلاعاتی که مشتریان واقعا به آنها نیاز دارند، اهمیت فراوانی دارد.
· اطلاعات و دانش می توانند جایگزین دارایی های گران قیمت و پرهزینه فیزیکی و مالی شوند.
· کارایی دانش، کارایی بهره مندی استفاده از مشتریان است.
· هر شرکتی باید صنعت خود را از نو تجزیه و تحلیل نماید تا به مهم ترین اطلاعات دست یابد.
· بر جریان اطلاعات تمرکز کنید نه بر جریان مواد.
· سرمایه های انسانی،مشتری و ساختاری در کنار هم کارایی دارند. سرمایه گذاری مجزا بر روی افراد، سیستم ها و مشتریان کافی نیست.
سازمانهایی که اطلاعات معناداری در مورد عملکرد سرمایه فکری خود در طول دوره مالی داشته باشند، می‌توانند از آن برای اطلاع پیدا کردن از تصمیم‌گیری‌ها، آزمون و بررسی استراتژیها و مدیریت ریسک‌های مربوط به سرمایه فکری استفاده کنند.
ارزش واقعی ناشی از توانایی اکتساب و بکارگیری سرمایه فکری است. دارایی های دانشگر وجود دارند و تنها در بطن یک استراتژی ارزش پرورش را دارند. شما نمی توانید دارایی های فکری را تعریف و مدیریت کنید مگر اینکه بدانید دقیقا می خواهید با آنها چه کنید.

اهداف اندازه‌گیری سرمایه فکری
با بررسی بیش از 700 مقاله در زمینه اندازه‌گیری سرمایه فکری، مار و همکارانش (2003) نشان دادند که پنج هدف کلی برای اندازه‌گیری سرمایه فکری وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم:
- برای کمک به سازمانها در جهت فرموله کردن استراتژی‌هایشان؛
- برای ارزیابی نحوه اجرای استراتژی‌ها؛
- کمک به گسترش و تنوع تصمیم‌گیری‌های شرکت؛
- ارزیابیهای غیرمالی سرمایه فکری می‌تواند به طرحهای باز پرداخت و پاداشهای مدیران، ارتباط داده شود؛
- جهت ایجاد رابطه با سهامداران خارج از شرکت که سرمایه فکری را در اختیار دارند.
سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیم‌گیری‌های داخلی مربوط می‌شوند و هدف از آنها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکتها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمین‌کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه‌های اجرایی مربوط می‌شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهامداران خارج از سازمان اشاره می‌کند. تحقیقات مختلف نشان داده‌اند که اندازه‌گیری سرمایه فکری، هم برای حاکمیت مؤثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان، ضروری و سودمند است. کاملاً واضح است که اگر هدف اولیه شرکتهای انتفاعی، مدیریت مؤثر و کارآمد جریانهای نقدی آتی باشد، پس برای آنها مدیریت محرکهای نهایی این جریانهای نقدی یعنی همان داراییهای نامشهود نیز ضروری است. زیرا شما آنچه را که نمی‌توانید اندازه‌گیری کنید، چطور می‌توانید مدیریت کنید؟ به همین خاطر اندازه‌گیری سرمایه فکری و به طور کلی داراییهای نامشهود بسیار با اهمیت است.
اندریسن (2002) نیز اعتلای مدیریت داخلی، بهبود گزارشگری خارجی و انگیزه‌های قانونی و معاملاتی را از جمله دلایل اندازه‌گیری سرمایه فکری بر می‌شمرد. روشهای مختلفی برای اندازه‌گیری سرمایه‌ فکری وجود دارند که در ادامه به تشریح آنها خواهیم پرداخت.
روشها و الگوهای اندازه‌گیری سرمایه فکری
به طور کلی، دو روش اصلی برای تعیین ارزش یک شرکت بر اساس صورت های مالی شرکت (ترازنامه) یا بر مبنای ارزش بازار آن وجود دارد. امروزه، شکاف بین این دو ارزش بسیار زیاد شده و اغلب ارزش بازار بسیار بالاتر از ارزش دفتری شرکت هاست.
یکی از دلایل اصلی این شکاف، سرمایه فکری شرکت هاست که در صورت مالی شرکتی لحاظ نمی شود. به خاطر درک و تعیین ارزش پولی واقعی شرکت، ارزش سود و عوامل مرتبط مالی و سرمایه فکری باید برآورد گردد. در واقع، این ارزیابی باید دربرگیرنده سه جزء تجزیه و تحلیل استراتژیک، تجزیه و تحلیل صورت های مالی، و پیش بینی توسعه آتی باشد. اساساً در سازمان های دانش محور، ارزش دفتری شاید فقط یک بخش کوچکی از ارزش واقعی آتی را ارائه نماید. این شرکت ها اغلب از دارایی های فیزیکی کمی برخوردار هستند. در حالی که، رقابت پذیری آن ها به طور قابل توجهی مبتنی بر سرمایه فکری شان است. بنابراین، ارزش این شرکت ها در بازار کمتر از واقع برآورد می گردد، مگر این که آن ها بتوانند ارزش واقعی شان را اثبات نمایند و حتی توانایی شان در انعکاس ارزش پولی سرمایه فکری می تواند به آنان در تأمین منابع مالی خارجی کمک نماید.
از این رو، با نگرش سرمایه فکری ارزشیابی یک شرکت وظیفه ای فراتر از محدوده حسابداری مالی متداول است.
علاقه به مدیریت سرمایه فکری، باعث گسترش روشهای مختلف ارزشیابی برای آن شده است. چندین گروه اصلی از روشهای ارزشیابی سرمایه فکری وجود دارند که می‌توانند به منظور تعیین ارزش این داراییها به کار گرفته شوند. بعضی از این روشها، روشهایی هستند که صرفاً برای استفاده در خود شرکتها طراحی شده‌اند و یک روش جهانی و کلی نیستند، اما با این حال هنوز وجود دارند و مبنایی برای ایجاد روشهای جدید هستند. از نظر ویلیام (2002) روشهای مختلف را می‌توان در قالب چهار گروه اصلی قرار داد:
1. روشهای مستقیم سرمایه فکری (DIC= Direct Intellectual Capital Methods): عبارت‌اند از برآورد ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری، به وسیله شناسایی عناصر مختلف تشکیل دهنده آنها. طبق این روشها یک بار ارزش عناصر به صورت تک تک محاسبه می‌شود و سپس مجموع ارزش طبقات مختلف آنها بیانگر ارزش دارایی مربوطه است.
ویژگیهای این روشها عبارت‌اند از:
- چون براساس ارزشهای تاریخی هستند، پیشنهادهای بالقوه‌ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه می‌کنند.
- این روشها جزئیات بیشتری را در اختیار تحلیلگران قرار می‌دهند و به آسانی در هر سطحی از سازمان قابل استفاده‌اند.
- در این روشها، منابع سرمایه‌ای از پایین به بالا اندازه‌گیری می‌شوند و نسبت به روشهای نرخ بازده داراییها و روشهای بازار سرمایه‌گذاری، سریعتر و دقیقتر منابع را اندازه‌گیری می‌کنند.
- نیازی به اندازه‌گیری شرایط مالی ندارند.
- این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفید هستند.
- عیب اصلی این روشها این است که به آسانی نمی‌توان نتایج حاصل از آنها را به نتایج مالی ارتباط داد.
2. روشهای بازار سرمایه‌گذاری (روشهای تشکیل بازار سرمایه) (MCM= Market Capitalization methods): محاسبه کردن اختلاف بین ارزش بازار شرکت (برمبنای قیمت بازار سهام) و حقوق صاحبان سهام تعدیل شده از بابت تورم یا بهای جایگزینی، به عنوان ارزش سرمایه فکری یا داراییهای نامشهود در نظر گرفته می‌شود. این روش دارای نقاط قوت و ضعفی به صورت زیر است:
- این روشها روی ارقام مالی تأکید دارند که باوجود کامل نبودن، قابلیت حسابرسی دارند.
- این روشها تلاش می‌کنند که یک ارزشیابی واقعی از سازمان ارائه دهند.
- مزیت اصلی آنها این است که می‌توانند برای مقایسه ساده بین شرکتهای فعال در یک صنعت مشابه، مورد استفاده قرار گیرند، ولی جزئیات بسیار اندکی در اختیار تحلیلگران مالی قرار خواهند داد.
3. روشهای بازده داراییها (ROA): محاسبه میانگین سودهای قبل از مالیات چند سال شرکت و تقسیم آن بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در آن سالها، نتیجه این محاسبه را نرخ بازگشت داراییها می‌نامند که بعداً با میانگین صنعت مقایسه می‌شود. تفاضل این دو رقم، در میانگین داراییهای مشهود ضرب می‌شود تا میانگین درآمدهای سالانه حاصل از داراییهای نامشهود به دست آید. بعد این میانگین درآمد به دست آمده، بر میانگین وزنی هزینه سرمایه یا نرخ بهره، تقسیم می‌شود تا از این طریق برآوردی از ارزش داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری به دست آید. این روش هم دارای ویژگیهایی است:
- روشهای نرخ بازده داراییها، به نرخهای بهره بسیار حساس هستند.
- در این روشها از مقایسه مستقیم ارزشها با ارزشهای بازار استفاده نمی‌شود، بلکه تنها از بعضی عوامل که تحلیلگران بازار در ارزیابی خود از شرکت از آنها استفاده می‌کنند، بهره گرفته می‌شود.
- این روشها همانند روشهای بازار سرمایه‌گذاری روی ارقام مالی تأکید می‌کنند، که باوجود کامل نبودن، دارای قابلیت حسابرسی هستند.
4. روشهای کارتهای امتیازی (SC): این روشها بر مبنای شناسایی عناصر مختلف داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری و شاخصها و مقیاسهای به دست آمده براساس کارت امتیازی و گزارش آنها به صورت گراف، استوارند. این روشها شبیه روشهای مستقیم سرمایه فکری هستند و تنها تفاوتشان این است که در روشهای کارت‌های امتیازی، برآوردی از ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری صورت نمی‌گیرد. این روشها دارای ویژگیهایی هستند:
- پیشنهادهای بالقوه‌ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه می‌کنند.
- در این روشها، منابع سرمایه‌ای از پایین به بالا اندازه‌گیری می‌شوند.
- این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفیدند.
- یکی از معایب این روشها این است که شاخصهای مورد استفاده در آنها از نوع شاخصهای محتوایی هستند. بدین معنی که برای هر هدف و هر سازمان می‌توانند متفاوت باشند و از این لحاظ مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مشکل است.
- عیب دیگر آنها، عدم توانایی ربط دادن آنها به نتایج مالی است.
در هر حال منابع حسابداری متداول شامل منابع فیزیکی (اموال و ماشین آلات) و منابع پولی (وجه نقد و سرمایه گذاری ها) هستند. در حالی که منابع سازمانی با رویکرد سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی است. منابع فیزیکی و منابع پولی روی ارزش جاری تأثیر گذار هستند، در حالی که منابع سرمایه فکری روی ارزش آتی اثرگذار خواهند بود.
باتوجه به روش های یاد شده، الگوهای اندازه گیری متعددی ارائه شده است که در ادامه به تشریح چند الگو که کاربرد بیشتری دارد می پردازیم:
1- الگوی رهیاب اسكاندیا
اسكاندیا یك شرکت خدمات مالی سوئدی است که برای نخستین بار توانست دارایی های دانشی خود را اندازه‌گیری كرده و در قالب ضمیمه ای به حسابداری سنّتی شرکت، الحاق کند. . در این روش، کل ارزش بازار را می توان متشکل از دو جزء سرمایه مالی (که در گزارش های مالی ثبت شده است) و سرمایه فکری دانست. با این حال، این دو نوع سرمایه را نمی توان برای به دست آوردن ارزش بازار با هم جمع کرد. همچنین نمی توان ادعا کرد که اختلاف بین سرمایه مالی و ارزش بازار، به اندازه سرمایه فکری شرکت، در یک مقطع زمانی مشخص است. بلکه از دیدگاه مفهومی، به سرمایه مالی که در گزارش های مالی افشا می شود و سرمایه فکری که فاقد این ویژگی است، به عنوان دو محرک اصلی ارزش سازمان نگریسته می شود. نخستین گزارش سرمایه فكری اسکاندیا بر اساس الگوی پیشنهادی ادوینسون و مالون در اواسط دهه 1980 تدوین شد. در گزارش سرمایه فكری اسكاندیا علاوه بر 73 سنجه سنتی، از 91 سنجه جدید برای اندازه‌گیری دارایی‌های دانشی در پنج حوزه : مالی، مشتری، فرآیند، نوسازی و توسعه و انسانی استفاده شد. تمرکز مشتری شامل مجموعه گسترده ای از روابط مشتریان است که به طور عمده ای بر ابعاد انسانی و فرآیند مبتنی است. تمرکز فرآیند، مربوط به کارایی و اثر بخشی فرآیندهای داخلی است که از نیازهای مشتریان حمایت می کند. تمرکز انسانی بر دانش، مهارت ها و توانایی های کارکنان که آن ها را قادر به برآورده کردن نیازهای مشتریان یا ارائه خدمات دارای ارزش افزوده به سازمان می کند، استوار است و در نهایت تمرکز توسعه و بازآفرینی مربوط به سرمایه گذاری انجام شده در راستای حمایت از تمرکزهای انسانی، فرآیند و مشتری برای زمان حال و بهبود آن ها در آینده است.
ادوینسون و مالون در طرح ارزش اسكاندیا، سرمایه فكری را در دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه كردند(شکل3).
شکل 3 – اجزای سرمایه فکری در الگوی اسکاندیا





در این الگو، سرمایه انسانی با عنوانهای دانش مختلط، مهارت، خلاقیت و توانایی فردی كاركنان برای انجام وظیفه، تعریف می ‌شود، که فلسفه، فرهنگ و اعتبار سازمان را نیز دربرمی‌گیرد.
سرمایه ساختاری نیز مواردی از قبیل: سخت‌افزار، نرم‌افزار، پایگاه‌های اطلاعاتی، ساختار سازمانی، حق ثبت اختراعها، مارك‌های تجاری و هرگونه قابلیت سازمانی دیگری را كه از بهره‌وری كاركنان پشتیبانی می‌كند، شامل می‌شود. به عبارت دیگر، هر چیزی كه با رفتن كاركنان به خانه در محل كار باقی می‌ماند، بر خلاف سرمایه انسانی که تحت مالكیت سازمان درآورده نمی ‌شود، سرمایه ساختاری قابل تملّك و مبادله است.
به نظر ادوینسون و مالون، اندازه‌گیری سرمایه فكری روش جدیدی برای نشان دادن ارزش سازمانی است كه در حسـابداری سنّتی هرگز جایی نداشته است. آنها معتقــدند كه با وجود دارایی‌های نامشهود، محاسبه شكاف بین ارزش ثبت شده در ترازنامه و برآورد سرمایه‌گذاران از ارزش‌هایشان امکان پذیر خواهد بود.
اسکاندیا ابزار مهمی در زمینه سرمایه فکری به شمار می رود و به شکل گسترده ای توسط شرکت ها به کار می رود. ولی به دلیل این که به منظور انعکاس سرمایه فکری تنها بر ترازنامه تکیه می کند، بسیاری از محتوای اطلاعاتی از قبیل فرهنگ شرکت، آموزش سازمان و خلاقیت کارکنان را به رغم مؤثر بودن در ایجاد ارزش، نادیده می گیرد. همچنین، به رغم نقش عمده این روش در شناخت سرمایه فکری، این رویکرد تنها برای یک شرکت خاص طراحی و ایجاد شده بود. به علاوه، تمام اندازه گیری های آن در قالب پول بیان شده است، در حالی که توانایی ارائه دارایی های مبتنی بر دانش در قالب پول بحث انگیز است.
2- الگوی شاخص سرمایه فكری
این الگو كه توسط روس و همكاران در سال 1997 پیشنهاد شد نیز در زمره رویكردهای كارت امتیازی قرار دارد. هدف این شاخص ایجاد تجسّم و انتقال سرمایه فكری و ارزش، مشتق شده از آن است. شاخص سرمایه فكری به نسل دوم از روش های اندازه‌ گیری سرمایه فكری تعلّق دارد كه کاستی های شیوه‌های پیشین را رفع می‌کند. این الگو، تمامی مؤلفه‌های سرمایه فكری را در یك شاخص سازمانی گرد هم می‌ آورد. در این ادغام، اهمیت ضریب اثرگذاری هر كدام از نماگرها نشان داده شده است. این شاخص مدیران را به طور مستقیم قادر به تشخیص و همچنین قضاوت درباره وضعیت سرمایه فكری سازمان می‌سازد. همچنین، زمینه مقایسه بین سازمان‌ها و واحدهای اقتصادی را فراهم می‌آورد.
روس و همکاران، سرمایه فكری را به سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی تقسیم می‌کنند. سرمایه سازمانی نیز سرمایه نوسازی و توسعه و سرمایه فرایند را دربرمی‌گیرد (شکل 4) .

شکل 4- الگوی شاخص سرمایه فکری


3- الگوی تكنولوژی بروكر
بروكینگ در سال 1996 الگوی شکل (5) را برای تعیین ارزش سرمایه فكری طرح‌ریزی كرد. الگوی او از جمله روشهای سرمایه فكری مستقیم است.
شکل 5- الگوی تکنولوژی بروکر



بروكینگ ارزش سرمایه فكری سازمان را از راه تحلیل عیب‌یابی ارزیابی کرد و واكنش سازمان را به بیست پرسش در رابطه با چهار جزء سرمایه فكری، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در الگوی بروکر، منظور از دارایی‌های بازار مواردی از قبیل: مارك‌های تجاری، مشتریان، كانالهای توزیع و همكاری‌های تجاری است. دارایی‌های انسان محور شامل آموزش، دانش و شایستگی افراد سازمان است. دارایی‌های مالكیت معنوی عبارت از حق ثبت اختراع، حق امتیاز و اسرار تجاری هستند. بالاخره دارایی‌های زیر ساختاری نیز مجموعه‌ای از فرایندهای مدیریتی، سیستم‌های تكنولوژی اطلاعات، شبكه ارتباط‌ها و سیستم‌های مالی هستند.
4- الگوی نمایشگر دارایی‌های نامشهود
الگوی نمایشگر دارایی‌های نامشهود كه از جمله روشهای كارت امتیازی است، توسط اسویبی بر اثر تجربیاتش به عنوان مدیر یك هفته نامه مالی در سال 1997 ارائه شد. اسویبی ارزش بازاری سازمان را شامل خالص دارایی‌های مشهود و سه نوع دارایی نامشهود می‌داند (شکل 6).

شکل 6- الگوی نمایشگر دارایی های نامشهود


5- الگوی ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی روشی بر مبنای بازگشت سرمایه، برای سنجش ارزش بر پایه حسابداری سنّتی است كه در سال 1997 توسط استوارت مطرح شد. در این الگو به پیروی از اصول حداكثرسازی ارزش سهام، تفاضل مجموع ارزش واحد اقتصادی و مجموع ارزش سرمایه به كار گرفته شده توسط سرمایه‌گذاران حداكثر می‌شود. ارزش افزوده اقتصادی الگوی جامعی است که متغیرهایی نظیر: بودجه‌ بندی سرمایه، برنامه‌ریزی مالی، هدف‌گذاری، اندازه‌گیری عملکرد، ارتباط سهام‌داران و انگیزه پاداش را به كار می‌گیرد. هر چند که مدیریت سرمایه فکری به گونه صریح با ارزش افزوده اقتصادی مرتبط نیست، اما به طور ضمنی با مدیریت اثربخش سرمایه فکری، ارزش افزوده اقتصادی افزایش می‌یابد.
6- الگوی كارت امتیازی متوازن
كارت امتیازی متوازن را نورتون و كاپلان در سال 1992 به منظور تبدیل راهبردها و دیدگاه مدیران به مجموعه گسترده ای از مقیاس‌های عملكردی طراحی کردند.
كارت امتیازی متوازن، سازمان را از چهار دیدگاه مورد بررسی قرار می‌ دهد و به گسترش سنجه‌ها و گردآوری و تحلیل داده‌ها برای هر یك می ‌پردازد(شکل 7).

شکل 7- الگوی کارت امتیاز دهی متوازن


با نگاهی به این چارچوب، مشخص می‌شود که دیدگاه مالی همان سرمایه مالی، دیدگاه مشتری همان سرمایه مشتری، دیدگاه فرایندهای داخلی همان سرمایه ساختاری و دیدگاه رشد و یادگیری همان سرمایه انسانی است.
7- الگوی نسبت Q Tobin
نسبت q يا Q ارزش سرمايه نسبت به هزينه هاي جايگزين است . نسبت Q توبين براي اندازه گيري سرمايه فكري توسعه داده نشده بود بلكه آلان گرين اسپان متوجه شد كه نسبت بالاي Q و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري ،ميزان سرمايه گذاري در سرمايه انساني و فناوري را منعكس مي سازد.
Q=Market Value /asset value
نسبت Q توبين همان نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري است كه توبين بجاي ارزش دفتري از هزينه دارائي مشهود در محاسبات خود استفاده نموده است . با استفاده از جايگزين هزينه تعدادي از مشكلات نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري خنثي شد
استفاده از نسبت Q توبين بجاي نسبت ارزش بازار به ارزش دفتري تاثير اختلاف سياستهايي كه از يك شركت به يك شركت و يا يك كشور به يك كشور ديگر دارد را خنثي مي سازد.
استفاده از نسبت Q وقتي كه شركت ها در يك دوره زماني چند ساله با هم مقايسه مي شوند آشكارتر مي شود.
سرمایه فکری و چالش های حسابداری مالی:
چارچوب حسابداری مالی فعلی در اوایل قرن بیستم تدوین شده است. و طبعاً حسابداری در حوزه فعالیت های تجاری یعنی صنایع تولیدی که حجم قابل ملاحظه ای از اموال، ماشین آلات و نیروهای کارگری را به کار می گیرند، به خوبی قابل استفاده است. در اواخر قرن بیستم، ساختار اقتصادهای بزرگ از صنایع تولیدی به صنایع خدماتی تغییر جهت داده و در حال حاضر، شرکت ها و واحدهای تجاری روی کیفیت خدمات، نوآوری، رضایت مشتریان، مطلوبیت سرمایه گذاران و طیف وسیعی از ذینفعان تمرکز و توجه دارند. در قرن جدید، شکاف بین ارزش بازار شرکت و ارزش خالص دارایی ها بیشتر شده است. تفاوت بین ارزش های بازار و ارزش دفتری جنبه هایی از عملکرد شرکت را نشان می دهد که از خارج از حیطه و مرزهای روش های حسابداری متداول است. این تفاوت اغلب به دارایی های نامشهود نسبت داده می شود که نشان دهنده انتظارات سرمایه گذاران در توانایی شرکت برای ایجاد سود اقتصادی خالص در بلند مدت است. حرفه حسابداری هنوز با چگونگی ارائه یک مدل ارزش گذاری مالی برای دارایی های نامشهود دست و پنجه نرم می کند. تحلیل گران و سرمایه گذاران به طور فزآینده ای در حال استفاده و به کارگیری از داده هایی هستند که خارج از حیطه چارچوب حسابداری متداول است و عمدتاً از شاخص های غیر مالی برای ارزش گذاری یک شرکت استفاده می کنند.
از این رو، روش های جاری حسابداری مالی باید تغییر یابد و ظهور اقتصاد نامشهود مستلزم انواع جدیدی از گزارشات سالانه شرکت هاست. توجه هر چه بیشتر به ارزشگذاری و انعکاس دارایی نامشهود سبب بهبود و افزایش کیفیت اطلاعات در ترازنامه خواهد شد و حتی اثرات آن سبب شفافیت اندازه گیری سود خواهد گردید. لذا حسابداری برای دارایی های نامشهود یکی از بزرگترین چالش های پیش روی حسابداری و حسابداران می باشد که باید به گونه ای درست و منصفانه، اندازه گیری و گزارشگری همه دارایی های نامشهود در عملکرد اجتماعی شرکت ها صورت پذیرد. از آن جایی که هنوز بهای تمام شده تاریخی شالوده سنجش و اندازه گیری در سیستم حسابداری باقی مانده است، حرکت در راستای دستیابی به این هدف مهم و رفع چالش های آن نمی تواند به سادگی عملی و ممکن گردد. از این رو ایجاد چارچوب همگون و سیستماتیک برای گزارشگری دارایی های نامشهود به منظور افشاء اطلاعات قابل مقایسه و افزایش قابلیت اعتماد ذینفعان ضرورت دارد.
یکی از جنبه های مورد توجه در گزارشگری پایداری، ارزشگذاری و افشاء دارایی های نامشهود باشد. این وظیفه در گزارشگری از آن جهت حائز اهمیت است که در ایجاد ارزش آتی برای یک سازمان در اقتصاد دانش محور، دارایی های نامشهود از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند و قابلیت ها و پتانسیل های سازمان در آینده وابسته به این نوع دارایی هاست. در دو سه دهه اخیر، منابع غیر فیزیکی به عنوان دارایی های نامشهود در مقایسه با دارایی فیزیکی و مشهود یک واحد تجاری در حال رشد روز افزون هستند. از دیدگاه اقتصادی یک دارایی منبع تحت کنترل واحد تجاری است که منافع اقتصادی آتی در جریان عملیات داشته باشد و یک دارایی زمانی نامشهود تلقی می شود که دارایی غیر پولی قابل شناسایی فاقد وجود فیزیکی و قابل رویت باشد. از این رو بسیاری از دارایی های نامشهود در مفهوم حسابداری سنتی دارایی تلقی نمی شود. در واقع یک سازمان دارای دارایی های نامشهود با اهمیتی است که مالک آن نمی باشد. از جمله می توان به سرمایه انسانی (دانش)، سرمایه سازمانی، خلاقیت و نوآوری اشاره نمود. در واقع دارایی های نامشهود ذخایر یک سازمان می باشند و درجه ریسک تجاری یک سازمان کاملاً وابسته به این گونه دارایی هاست. سرمایه نامشهود می تواند بدون افزایش سرمایه فیزیکی افزایش یابد و از طرف دیگر بدون صرف منابع پولی امکان ایجاد ارزش در سازمان وجود خواهد داشت. سرمایه گذاری در دارایی نامشهود می تواند به معنای دستیابی به مزیت رقابتی باشد که به دست آوردن آن به عنوان یک فرصت در محیط تجاری رقابتی امروزی به سادگی امکان پذیر نیست. بنابراین سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود دارای منافع بیشتری از سرمایه گذاری در دارایی های مشهود به دنبال دارد. لذا، اثرات این نوع دارایی ها و سرمایه گذاری در آن ها باید شناسایی، تجزیه و تحلیل، ارزشگذاری و در فرآیند گزارشگری گنجانده شود. یکی از مهمترین دارایی های نامشهود که منجر به ایجاد ارزش می گردد دارایی انسانی است که تاکنون روش ها و مدل های مختلفی برای اندازه گیری و سنجش آن ارائه شده است.
در حسابداری دارایی های نامشهود، دارایی های هستند که فاقد خاصیت فیزیکی هستند، اما اساساً این دارایی ها، منافع قابل توجهی برای جریان نقدی آتی شرکت ها دارند. ناتوانی در گزارشگری نامشهودها، نشان دهنده ضعف حسابداری متداول یا سنتی است. البته، ارزشگذاری آن ها در معاملات تجاری مشکل بوده و با روش های موجود به سادگی امکان پذیر نیست. همچنین هیچ تئوری یا مدل اقتصادی واقعی برای دارایی های نامشهود وجود ندارد. تفاوت و شکاف بین ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت ها و افزایش و شدت این شکاف در دهه های اخیر بیانگر نقش قابل توجه اقلام نامشهود در واحدهای اقتصادی است که در حسابداری مالی متداول گزارش نمی شود، چرا که فراسوی حدود و دامنه شناسایی و اندازه گیری در حسابداری است و ارزش یا قیمت سهام شرکت به نوعی وابسته به درک و شناخت از آینده است که در حسابداری مالی رایج قابل شناسایی و گزارشگری نمی باشد. شرکت ها به درستی آگاه هستند که منابع نامشهودشان تنها مزیت رقابتی آن ها می باشد. اما گزارشات مالی فاقد اطلاعات مرتبط با منابع نامشهود می باشد. یکی از چالش ها و دغدغه های اصلی پژوهشگران و محققان آکادمیک در رویه های حسابداری در این جهت است که چگونه دارایی های نامشهود در عملکرد شرکت ها انعکاس یابند و میزان تأثیر آن به چه روش یا مدلی اندازه گیری و شناسایی گردد
گزارشگری سرمایه فکری
مرحله نهایی در مدیریت سرمایه فکری، فرایند گزارشگری آن است. افشای ارزش سرمایه فکری می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. اگرچه همه این دلایل جزو اهداف کلیدی هستند، اما هدف اصلی، تهیه اطلاعات مفید برای سهامداران سازمان است. سهامداران نیز دارای نیازهای اطلاعاتی مختلفی هستند که رویه شرکت باید برمبنای افشای آن دسته از اطلاعاتی باشد که بتوانند نیازهای اطلاعاتی گروه بیشتری را تأمین کند. استفاده‌کنندگان از اطلاعات مربوط به سرمایه فکری شامل گروههای زیر می‌شود:
- سهامداران و سرمایه‌گذاران: برای داشتن اطلاعات بهتر برای تصمیمات مربوط به سرمایه‌گذاری، سهامداران و سرمایه‌گذاران باید دانش و آگاهی بیشتری در مورد سرمایه فکری یک سازمان داشته باشند. حسابداری سنتی از طریق گزارشهایی که برای این اهداف تهیه نشده بودند، تا حدی می‌توانست تصویر مناسبی از سرمایه فکری سازمان فراهم کند، ولی این به تنهایی جوابگوی نیازهای سرمایه‌گذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایه‌گذاران، اطلاعات کاملی در مورد ارزش سازمان و سرمایه فکری آن نداشته باشند، ارزیابی آنها از وضعیت سازمان دارای اعتبار کمتری خواهد بود و خود این ابهام، باعث افزایش هزینه سرمایه برای سازمان می‌شود.
- تحلیلگران مالی: تحلیلگران برای درک بهتر ارزش سازمان، باید اطلاعات درستی در مورد ارزش سرمایه فکری آن داشته باشند. بدون داشتن اطلاعات مفصل در مورد سرمایه فکری سازمان و درک چگونگی کمک کردن این اطلاعات در رسیدن به اهداف استراتژیک، تجزیه و تحلیل کنندگان نمی‌توانند ارزیابی درستی از وضعیت سازمان انجام دهند. این امر، منجر به افزایش ابهام برای سرمایه‌گذاران و بانک‌ها می‌شود و باعث خواهد شد که آنها ریسک بیشتری برای سرمایه‌گذاری یا دادن اعتبار، برای سازمان در نظر بگیرند که این خود سبب می‌شود، هزینه سرمایه‌ای افزایش پیدا کند.
- کارکنان: کارکنان برای درک سلامت و وضعیت مالی سازمان خود، به اطلاعات نیاز دارند و امروزه سرمایه فکری یک عنصر بسیار مهم برای این هدف است. آنها بویژه به کسب اطلاعات در مورد شکل فرایندهای مربوط به نحوه مدیریت، نگهداری و گسترش دادن این داراییها علاقه‌مندند.
- سایر افراد: سازمانها به وضعیت روابط‌شان با شرکای تجاری، تأمین‌کنندگان و تمامی کسانی که منافعی در سازمان دارند، بسیار اهمیت می‌دهند. یکی از راههای کسب اطمینان این افراد و داشتن روابط مستحکم با آنها در اختیار گذاشتن اطلاعات دقیق در مورد داراییها بویژه سرمایه فکری موجود در سازمان است.
در حسابداری سنتی، محدودیتهایی برای گزارشگری و افشای سرمایه فکری وجود دارد، زیرا بیشتر اقسام سرمایه فکری نمی‌تواند در ترازنامه نشان داده شود و در عوض هزینه‌های صرف شده برای سرمایه فکری، به طور مستقیم به عنوان هزینه جاری به صورت حساب سود و زیان منظور می‌شوند. شناخت بی‌درنگ این مخارج به عنوان هزینه، باعث کاهش سودهای جاری و مخدوش جلوه دادن وضعیت مالی سازمانها می‌شود.
مشکل اصلی در گزارشگری سرمایه فکری، به استانداردهای حسابداری مربوط است که یک شرکت را ملزم می‌کنند، فقط در صورتی یک قلم را به حساب داراییها منظور کند که تمامی ویژگیهای تعیین شده در استاندارد را دارا باشد.
با توجه به این محدودیتها تنها مواردی از قبیل سرقفلی، مخارج تحقیق و توسعه و سایر داراییهای نامشهود (حق اختراعات، کپی رایت، نرم افزارها و علائم تجاری و....) در صورتهای مالی سازمان آورده می‌شوند. برای گزارشگری مطلوب در مورد سرمایه فکری باید موارد زیر گزارش شوند:
1. مقدمه کوتاهی درباره طرح کلی و استراتژیهای سازمان و نیز چالشهای کلیدی که سازمان در اجرای استراتژی‌های خود با آنها روبرو است.
2. توصیفی کامل اما خلاصه از استراتژی‌های کلی برای ایجاد ارزش در سازمان ارائه شود. در این بخش، مهم این است که روابط بین عناصر مختلف این استراتژی‌ها و بویژه چگونگی کمک آنها به افزایش ارزش سرمایه فکری و رسیدن به اهداف تعیین شده، روشن شود.
3. شرحی از تمامی عوامل و محرکهای مربوط به ارزش سرمایه فکری و بیان جزئیات بیشتری در مورد آنها صورت گیرد. در بیان طرح کلی اهداف استراتژیک و فعالیتهای وابسته به هر کدام و شاخصهای مربوط به آنها، تا جایی که امکان دارد، باید افشای لازم در مورد آنها صورت گیرد. همچنین باید توصیف خلاصه‌ای از فعالیتهای کلیدی (برنامه‌ها، پروژه‌ها و وظایف) که برای دستیابی به اهداف، برنامه‌ریزی شده‌اند، افشا شود. البته این موارد گفته شده، علاوه بر موارد قبلی است که طبق استانداردها و قوانین الزامی هستند.
استانداردهای حسابداری و گزارشگری سرمایه فکری:
افشاء اطلاعات نامشهودها و سرمایه فکری در سال های اخیر اهمیت پیدا کرده است و سرمایه فکری یک بخش جدائی ناپذیر از فرآیند ایجاد ارزش شرکت در نظر گرفته می شود. بسیاری از شرکت های سهامی بزرگ در کشورهای توسعه یافته گزارشات سرمایه فکری را به صورت مکمل گزارشات سالانه متداول توسعه داده اند. این گزارشات روی نقش سرمایه فکری در ارتباط با ایجاد ارزش و ارتباط آن با منابع دانش در شرکت ها با یک چارچوب استراتژیک تأکید دارند. یک بحث اساسی در افشاء اینگونه اطلاعات در شرکت ها این است که آیا بازارهای سرمایه برای تجزیه و تحلیل و انتشار گزارش سرمایه فکری عکس العمل نشان می دهند؟ و این که آیا اطلاعات مکمل ارائه شده همراه صورت های مالی نیازهای اطلاعاتی آنان را برآورده می سازد؟ از نقطه نظر بازار سرمایه، اطلاعات سرمایه فکری باید به عنوان یک بخش جداگانه از چارچوب فرآیند ایجاد ارزش شرکت افشاء شود.
در ربع قرن اخیر دارایی های نامشهود به تدریج در صورت های مالی شرکت ها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. در واقع رشد و ارزش شرکت از طریق توسعه دارایی های نامشهود دست یافتنی است. اما، مدل های سنجش و ارزشگذاری این نوع دارایی ها به عنوان یک بخش اساسی از توسعه استراتژی مدیریت و ابزار مدیریت استراتژیک چندان مورد توجه قرار نگرفته است. درباره نیاز به گزارشگری سرمایه فکری و توانایی صورت های مالی برای توصیف آن، بحث ها و نقطه نظرات بسیاری وجود دارد. گزارشگری و افشاء اطلاعات سرمایه فکری اثرات قابل توجه و زیادی روی تصمیمات ذینفعان مختلف درون سازمانی و برون سازمانی خواهد داشت. در واقع افشای این نوع اطلاعات اثرات دو طرفه دارد. اثرات اطلاعات روی درک استفاده کنندگان برون سازمانی از ارزش بازار و از طرف دیگر، درک استفاده کنندگان روی تصمیمات مدیران نیز اثر گذار است. به دلیل اهمیت سرمایه فکری برای بسیاری از شرکت ها، افشا و گزارشگری اطلاعات مالی و غیر مالی در این خصوص بسیار مورد توجه استفاده کنندگان اطلاعات شرکت هاست. همچنین مدیرانی که در حوزه دانش و سرمایه گذاران از آن آگاه نیستند، شاید به خاطر کاهش تقارن اطلاعات بین مدیریت و سرمایه گذاران گزارشگری سرمایه فکری ضرورت داشته باشد.
در سال های اخیر، مدیران گزارش این اطلاعات را در صورت های مالی بسیار مورد توجه قرار می دهند. انگیزه اصلی برای این اطلاعات داوطلبانه فرصت ارتباط هر چه بیشتر با سایر ذینفعان شرکت ها و درک آن ها از استراتژی و جهت گیری آتی آنهاست.
به طور مثال، بسیاری از شرکت ها اطلاعات مربوطی در خصوص ارزیابی منابع انسانی، نگرش مدیریت، ساختار سازمانی، مسئولیت اجتماعی، رفاه اجتماعی، امنیت عمومی و محیطی و فعالیت های تحقیق و توسعه ارائه می نمایند. ارزش های بازار سهام برای شرکت ها شاید بسیار فراتر از خالص ارزش دارایی های شرکت با توجه به ارزش دفتری آنان است. چرا که صورت های مالی، ارزش همه دارایی های نامشهود را منعکس نمی کند. تلاش های بسیاری برای گزارش گری دارایی های نامشهود انجام شده. بسیاری از شرکت ها دریافتند که صورت های مالی به طور فزاینده ای فاقد محتوای اطلاعاتی به عنوان ابزار حمایت تصمیمات مدیریتی و سرمایه گذاری بوده و در واقع نامربوط تلقی می شوند. از این رو، سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی بیشتر تمایل و گرایش اطلاعات نامشهود و غیر مالی دارند، چرا که گزارشگری خارجی حسابداری صرفاً مبتنی بر معیارهای سنجش و اندازه گیری مالی درون سازمانی است.
سرمایه فکری واحدهای تجاری به طور فزاینده ای در حال تبدیل شدن به یک شاخص اصلی و اولیه عملکرد آتی شرکت ها و بهبود توانایی مدیریت برای منابع سازمانی است. شرکت های سهامی بزرگ در بسیاری از اقتصادهای توسعه یافته به طور قابل توجه در حال گزارشگری سرمایه فکری شان بر اساس رهنمودهای افشاء داوطلبانه هستند. و تلاش می نمایند استراتژی مدیریت دانش یا سرمایه فکری را در فرآیند گزارشگری خویش وارد نمایند و به ذینفعان ارائه نمایند. برای شناسایی حداکثر ارزش از سرمایه فکری واحدهای تجاری، توسعه مدل گزارشگری خارجی قابل اتکاء و قابل مقایسه، ضرورت دارد. هیأت استاندارای حسابداری مالی و به دنبال فشار برای نیاز به گزارشگری سرمایه فکری برای ذینفعان خارجی، مطالعاتی را در خصوص ضرورت گزارشگری سرمایه فکری و چگونگی پاسخگویی به این نیاز انجام دادند. بر نیاز گزارشگری سرمایه فکری تأکید دارند و هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارند تا بتوانند استاندارهای گزارشگری آن را توسعه دهند. برای پرداختن به مقوله حسابداری و گزارشگری سرمایه فکری باید تلاش های مشترک و همسان توسط حرفه حسابداری، مدیران واحدهای تجاری، نهادهای مقرراتی و فعالان حوزه سرمایه فکری انجام شود تا مدل جامع برای گزارشگری سرمایه فکری توسعه یابند. در ضمن مدل مورد نظر باید به اهداف اصلی ذیل دست یابد:
· شناسایی سرمایه فکری به عنوان محرک اصلی ارزش و شاخص های آن.
· ایجاد یک نگرش استاندارد برای گزارشگری سرمایه فکری با هدف نهایی ایجاد سیستم حسابداری جامع سرمایه فکری.
· فراهم کردن معیارهای یکنواخت، قابل اتکاء، و قابل مقایسه جهت نظارت نهادهای مقرراتی
بر این اساس، نقش جدید حسابداران در حوزه سرمایه فکری در قالب وظایف ذیل صورت خواهد یافت:
1- طراحی:
بکارگیری مهارت و تجربه حسابداری برای طراحی سیستم ها و برنامه های مناسب در
شرکت ها جهت مدیریت و نظارت بر سرمایه فکری.
2- استانداردها:
توسعه استانداردهای گزارشگری عمومی پذیرفته شده برای سرمایه فکری جهت شناسایی و اندازه گیری و گزارشگری آن.
3- حسابرسی:
حسابرسی برای اطمینان بخشی از حوزه سرمایه فکری. به ذینفعان
4- هدایت و جهت دهی:
کمک به صاحبکاران جهت شناسائی الگوها و سیستم های ایجاد ارزش و مدیریت آن.
گزارشگری خارجی سرمایه فکری:
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) در استاندارد شماره 142 تحت عنوان «سرقفلی و سایر دارایی های نامشهود»، مبنای حسابداری و اندازه گیری دارایی های نامشهود را تعیین کرده است. دارایی های نامشهود که از منبعی در خارج از شرکت تحصیل شده باشد، در ابتدا به ارزش متعارف شناسایی می شود. اگر یک دارایی نامشهود به طور داخلی ایجاد شده باشد در زمان تحمل به عنوان هزینه شناسایی می شود.
در تکامل بیانیه یاد شده، هیئت بر 4 ضابطه شناسایی که در بیانیه مفاهیم شماره 5 تحت عنوان «شناسایی و اندازه گیری در صورت های مالی واحدهای تجاری» اشاره شده است نیز تأکید دارد. این ضابطه ها عبارتند از:
1- قلم مورد نظر، تعریف یک دارایی را در برداشته باشد،
2- به شکل اتکاپذیری بتوان آن را اندازه گیری کرد،
3- اطلاعات توان ایجاد تفاوت در تصمیم گیری را داشته باشد، و
4- اطلاعات حاصل از آن قلم باید صادقانه ارائه شده باشد، قابل رسیدگی بوده و همچنین فاقد جهت گیری باشد.
به دلیل جدید بودن مفاهیم و نبود توافق کلی در مورد چگونگی اندازه گیری سرمایه فکری، بیشتر اقلام آن ضابطه دوم (اتکاپذیری در اندازه گیری) و ضابطه چهارم (قابلیت رسیدگی یا عینیت) را احراز نمی کند. تا زمانی که این دو ضابطه احراز نشود، شناسایی بسیاری از د ارایی های فکری در صورت های مالی با تردید همراه خواهد بود (همان مأخذ).
استاندارد ملی شماره 17 تحت عنوان «دارایی های نامشهود»، بیان می کند که یک قلم هنگامی به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود که:
الف) با تعریف دارایی نامشهود مطابقت داشته باشد.
ب) معیارهای شناخت در بندهای 12 تا 14 (شامل محتمل بودن جریان منافع اقتصادی آینده دارایی به درون واحد تجاری و قابلیت اندازه گیری بهای تمام شده دارایی به گونه ای اتکاپذیر) را احراز کرده باشد (بند 11).
به منظور ارزیابی این که یک دارایی نامشهود ایجاد شده داخلی حائز معیارهای شناخت است، واحد تجاری ایجاد دارایی را در دو گروه طبقه بندی می کند:
الف) مرحله تحقیق و ب) مرحله توسعه (بند 39).
مخارج تحقیق یا مخارجی که در مرحله تحقیقاتی یک پروژه داخلی انجام می شود در هنگام وقوع باید به عنوان هزینه شناسایی شود (بند 41) و مخارج توسعه یا مخارجی که در مرحله توسعه یک پروژه داخلی صورت می گیرد، تنها در صورت اثبات تمام شرایط زیر به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود (بند 44):
1- امکان پذیری تکمیل دارایی های نامشهود از نظر فنی، به گونه ای که برای استفاده یا فروش آماده شود.
2- قصد واحد تجاری برای تکمیل دارایی نامشهود و استفاده یا فروش آن،
3- توانایی واحد تجاری برای استفاده یا فروش دارایی نامشهود،
4- ایجاد منافع اقتصادی آینده در نتیجه دارایی نامشهود،
5- دسترسی به منابع کافی فنی، مالی و سایر منابع برای تکمیل، توسعه و استفاده یا فروش دارایی نامشهود، و
6- توانایی واحد تجاری برای اندازه گیری مخارج قابل انتساب به دارایی نامشهود به گونه ای اتکاپذیر طی دوره توسعه.
با توجه به توضیحات و شرط های بالا و ایده استاندارد مبنی بر هزینه کردن مخارج فعالیت های آموزشی، به نظر می رسد شناسایی بسیاری از دارایی های فکری در صورت های مالی با تردید همراه است.
نتیجه‌گیری
در شرایط امروزی به نظر می رسد مربوط بودن روش های حسابداری برای مدیریت سرمایه فکری دارای مشکلاتی است. سوال این است که آیا حسابداری برای مواجه شدن با موارد مرتبط با سرمایه فکری تعامل کافی خواهد داشت یا نه؟ و این که آیا اساساً حسابداری در زمینه مدیریت دانش و مدیریت سرمایه فکری تمرکز خواهد نمود؟ چگونه حسابداری باید برای رفع چالش های مرتبط با مقوله سرمایه فکری تکامل یابد؟ لذا، تحقیقات بیشتری ضرورت دارد تا حرفه حسابداری روی مشکلات مورد بحث در این زمینه متمرکز گردد و برخی ایده های جدید ارائه شود. حسابداری باید به یافتن راه حل هایی برای وظایف مدیریتی مرتبط با سرمایه فکری که به طور واقعی و در عمل قابل کاربرد باشد، بیاندیشید.
امروزه، یکی از دغدعه های اساسی مدیران درک نسبت به افق آینده شرکت و فرآیند ایجاد ارزش هست و در تلاش برای استفاده از اطلاعات درباره نامشهودها در فعالیت های تصمیم گیری می باشند. در واقع، تکامل حسابداری برای سرمایه فکری یا دارایی های نامشهود یک ضرورت تلقی می شود. عواملی چون جهانی شدن، نوآوری و .... در کشورها به ویژه اقتصادهای در حال گذار و نوظهور توسعه یافته و این بدین معنی است که منابع نامشهود همچون تحقیق و توسعه، ارتباطات، مهارت ها، ظرفیت نوآروی پایه اساسی مزیت رقابتی شرکت ها و عملکرد تجاری برتر می باشد.
این تحلیل یعنی این که سرمایه گذاران و سهامداران اطلاعاتی را درباره کلیه دارایی های مربوط و منابع مولد شرکت برای دستیابی به عملکرد بهتر در آینده نیاز دارند. اطلاعات حسابداری متداول نیازهای مرتبط با محرک های ارزش نامشهود را ارائه نمی نمایند. از آنجایی که اصول و استانداردهای حسابداری توسعه یافته در قرن اخیر برای گزارشگری اطلاعاتی است که از صحت و قابلیت اتکاء مناسب برخوردار باشند، انعکاس اطلاعات منابع نامشهود براساس این اصول به سادگی امکان پذیر نیست و با مشکلات زیادی مواجه است. به ویژه، ابهام در خصوص منافع اقتصادی، فقدان کنترل، فقدان ابزارها برای اندازه گیری و ارزشیابی نامشهودها، سبب شده است که نهادهای مقرراتی حسابداری، برای رفع این چالش ها، تمایل چندانی نشان ندهند. استاندارهای حسابداری جاری منتشر شده توسط IASB و FASB از نطقه نظر ارزشیابی و گزارشگری منابع سرمایه فکری با محدودیت های بسیاری مواجه است. به گونه ای که برای غلبه بر مشکلات حسابداری برای منابع نامشهود، مدل و چهارچوب مفهومی خاص باید با رویکرد حسابداری طراحی و توسعه داده شود. از این رو، تحقیقات آکادمیک و تجربی بسیاری نیاز هست تا در نقطه نظرات و نگرش های مختلف، مدل حسابداری برای سرمایه فکری دست یافتنی گردد.
در ایران، نهادها و انجمن های حرفه ای و عملی حسابداری و نهادهای حرفه ای بازار سرمایه باید همگام با سایر کشورها ساز و کار و ابزارهای مناسب برای ارزیابی و گزارشگری اطلاعات سرمایه فکری طراحی نموده و در استانداردهای حسابداری ملاحظات اندازه گیری و ارائه و گزارشگری ابعاد سرمایه فکری را مورد توجه قرار دهند و در بعد حسابرسی نیز چگونگی و کیفیت ارائه اطلاعات مرتبط با این حوزه را مورد بررسی قرار دهند.
تهیه کنندگان:
مهران هلشی عبدالله حاجی عیدی
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات کرمانشاه
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلید واژه‌ها
سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فکری، معیارهای اندازه گیری سرمایه انسانی

سرمایه انسانی
سرمایه انسانی به زبان ساده به هر چیزی غیر از سرمایه فیزیکی از قبیل اموال، تجهیزات و سرمایه مالی گفته می‌شود. در قرن گذشته سهم سرمایه فیزیکی از تولید ناخالص داخلی=( ت.ن.د) در اقتصاد کشور‌های پیشرفته با افت شدیدی همراه بوده است، در حالی که سهم سرمایه انسانی افزایش یافته است. این افزایش در سهم سرمایه انسانی از ت.ن.د موجب پیدایش مفهوم اقتصاد دانشی شده است. اشکال مختلف سرمایه به عنوان نهاده‌ای در نظر گرفته شده که وارد فرایند تولید کالا‌ها و خدمات می‌شوند، ولی سرمایه انسانی را نمی‌توان همچون یک نهاده ساده در نظر گرفت و نقش پیچیده‌تری در فرایند تولید کالا‌ یا ارائه خدمات دارد. سرمایه انسانی از استعدادی ذاتی برخوردار است که می‌تواند هم خود را تغییر دهد و هم سایر نهاده‌ها را تغییر دهد یا تعدیل کند و همین ویژگی است که منجر به پویایی همیشگی اقتصاد می‌شود ( 2003 (Menzies,.
سرمایه انسانی تنها عامل تولید است که توانایی ایجاد محصولا‌ت جدید و بهبود فرایندهای تولید را دارد. سرمایه انسانی اساس نوآوری است و در سطح وسیع به رشد اقتصادی منجر می‌شود. نگاهی فراتر از بعد اقتصادی و توجه به آن از بعد اجتماعی موجب می‌شود سرمایه انسانی سنگ بنای جامعه دانشی گردد. سرمایه انسانی را می‌توان به صورت زیر تعریف کرد:
«دانش، مهارت، شایستگیها و ویژگیهایی که در افراد جمع می‌شود و دستیابی به موفقیتهای شخصی، اقتصادی و اجتماعی را آسان می‌کند».
سرمایه انسانی در نگاه جدید فراتر از دانش و مهارتهای افراد است. آنچه مهم است این است که افراد چگونه در جمع کار می‌کنند و مهارتها و دانش خود را برای به دست آوردن نتیجه کار گروهی به کار می‌بندند.
محققان عناصر تشکیل دهنده سرمایه انسانی را بدین شرح شناسایی کرده‌اند:
 قابلیت، به توانایی افراد برای انجام امور اشاره دارد که هم شامل ظرفیت و صلا‌حیت انجام کار و هم شامل به دست آوردن فرصت انجام کار می‌شود،
 ظرفیت اشاره به آنچه افراد توان انجام آن را دارند، و
 فرصت به گزینه‌های در دسترس افراد برای به دست آوردن پاداش مالی یا شخصی با استفاده از ظرفیت کاری آنان اشاره دارد.

بنابراین قابلیت وقتی ایجاد می‌شود که طی فرایندی ظرفیتها و فرصتها با هم تطبیق داده شود.
در چارچوب فوق، مهارتها و دانش افراد اندوخته ساده‌ای از ظرفیت انسانی به حساب می‌آید، آنچه مهم است نحوه استفاده از این اندوخته‌ها است. نگرش جاری و مسلط درمورد سرمایه انسانی مبتنی بر میزان کمک آن به نوآوری است. نکته مهم در مورد ایجاد نوآوری، انجام فعالیتهای نو به صورت افقی در سرتاسر سازمان و به صورت عمودی در تمام سطوح سازمانی است. نوآوری چیزی نیست که بتوان در یک بخش از سیستم فشرده کرد و سپس بین دیگران توزیع نمود. نوآوری از به کارگیری منابع مختلف ناشی می‌شود. نوآوری یک کل است که نمی‌توان آن را به مجموعه ای از اجزا تفکیک کرد
اهمیت اقتصادی و اجتماعی سرمایه انسانی
انباشت دانش و سرمایه انسانی اثر مستقیمی بر بهره وری دارد. همان طور که اشاره شد درکشورهای پیشرفته که نرخ رشد ت. ن. د آنها افزایش داشته، به طور موازی سطح آموزش کارکنان در افزایش عمر کاری آنان نیز موثر بوده است. به هر حال بسیاری از منافع اجتماعی که از انباشت سرمایه انسانی جاری می‌شود (مانند سلا‌مت بیشتر، اشتغال شهری بالاتر، کاهش بزهکاری و افزایش همبستگی اجتماعی) در دراز‌مدت بر رشد اقتصادی تاثیر می‌گذارد. علاوه بر این سرمایه اجتماعی هر کشور نه تنها به طور مستقیم به رفاه و آرامش جامعه کمک می‌کند، بلکه بر بازده کالاها و خدمات تاثیر می گذارد. برای مثال وقتی سطح امانتداری بالایی در جامعه وجود دارد هزینه معاملات تجاری کاهش می‌یابد.
تاکید سازمانها بر سرمایه انسانی بر این دیدگاه مبتنی است که ارزش بازار سازمانها کمتر به منابع مشهود بستگی دارد و بیشتر وابسته به داراییهای نامشهود به ویژه سرمایه انسانی است. جذب و نگهداری بهترین کارکنان به هرحال بخشی از این معادله است. سازمانها باید یادگیری سازمانی را بالا ببرند و از طریق تشویق کارکنان خود به یادگیری، سطح مهارت و قابلیتهای آنها را افزایش دهند و با حمایتهای خود، محیطی ایجاد کنند که در آن دانش ایجاد شود، تسهیم شود، به کار گرفته شود و محیطی پویا برای یادگیری مستمر ایجاد گردد (2004 .( Stiles & Kulvisaechana.
سرمایه انسانی هم شامل قابلیتهای فردی، دانش، مهارتها و تجربیات کارکنان و مدیران سازمان است که با وظایف پیش روی آنها مرتبط می‌شود و هم به ظرفیت افزایش و ذخیره دانش، مهارت و تجربیات از طریق یادگیری افراد اشاره دارد. با این تعریف واضح است که سرمایه انسانی محدوده وسیعتری از منابع انسانی را در بر می‌گیرد. در ادبیات منابع انسانی تاکید بر دانش فردی و به ویژه دانش فرد در ارتباط با شغل است، در حالی که در ادبیات سرمایه انسانی بر ایجاد دانش و تسهیم آن بین گروهها و نهادی کردن آن بین فرایندهای سازمانی تاکید می‌شود (2001 Wright et.al).
البته مفهوم سرمایه انسانی جانشینی برای دانش و یادگیری، خلاقیت و نوآوری، شایستگیها و قابلیتها به حساب نمی‌آید، سرمایه انسانی بر به کارگیری این عوامل در محیط سازمان با توجه به منطق رقابتی آن تاکید دارد (2000.Rastogi).
چه کسی از سرمایه انسانی نفع می‌برد؟
سرمایه انسانی هم منافع فردی ایجاد می‌کند و هم منافع اجتماعی. منافع آینده مورد انتظار، ناشی از رفتار فردی که مشغول به تحصیل، یادگیری و پژوهش است، همان افزایش قابلیتهای فرد است. اگر چه سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی در کوتاهمدت منابعی را به خود اختصاص می‌دهد ولی در درازمدت، منافع بیشتری ایجاد می‌کند. بازده این سرمایه‌گذاری گاهی اوقات فراتر از سطح سازمانی است که سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی را انجام داده است. به ویژه در سطوح بالا‌ی تحصیلی، قابلیتهایی ایجاد می‌شود که از طریق پژوهشها، به تولید دانش جدیدی منجر می‌شود و این دانش جدید بازده اجتماعی ایجاد می‌کند.
دولتها نقش مهمی در توسعه دانش و تشکیل سرمایه انسانی ایفا می‌کنند، ولی محدوده مناسب دخالت دولتها قابل بحث است. سرمایه‌گذاری در اقتصاد مبتنی بر دانش، عامل اصلی رشد اقتصادی است و نارسایی بازار ایجاب می‌کند که دولتها سرمایه‌گذاری لا‌زم را به منظور تشکیل سرمایه انسانی انجام دهند (‌2003(Menzies..

تعامل سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و
سرمایه سازمانی
علاوه بر سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه سازمانی (ساختاری) در مجموع به شکلگیری مفهوم سرمایه فکری (عقلگرایی) کمک می‌کند.‌

سرمایه فکری (عقلا‌نیت)
سرمایه فکری عبارت است از ارزش اقتصادی دو طبقه از داراییهای نامشهود سازمان یعنی سرمایه انسانی و سرمایه سازمانی. سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه سازمانی است (2001 (Wright.
برخی سرمایه فکری را برابر با دانش و قابلیتهای دانستن جمع‌گرایی اجتماعی همچون اشتراک فکری سازمانی یا رویه‌های حرفه‌ای مشترک می‌دانند )1998(Nahapiet & Ghoshal..
در واقع سرمایه فکری هم در افراد و هم در سیستمها نهادینه می‌شود. موجودی سرمایه انسانی (شامل مهارتها، دانش و تواناییهای افراد)، سرمایه اجتماعی (شامل ارتباطات ارزشمند بین افراد) و سرمایه سازمانی (شامل فرایندها و جریان عادی شرکت (سازمان))، سرمایه فکری را تشکیل می‌دهد.
برای ارتقای سرمایه انسانی لا‌زم است به مکملهای آن توجه ‌شود.اگر سازمان به دنبال کسب مزیت رقابتی باشد، تجمیع سرمایه انسانی، اجتماعی و سازمانی ضروری است )2004 (Stiles & Kulvisaechana.

سرمایه سازمانی
نقش اصلی سرمایه سازمانی، وصل کردن منابع سازمان به درون فرایندهایی است که برای مشتریان ارزش‌ایجاد می‌کند و مزیت‌رقابتی شرکت را حفظ می‌کند. سرمایه سازمانی شامل:
 ساختار سازمانی و گزارشگری،
 سیستمهای عملیاتی، فرایندها، رویه‌ها و طرحهای طبقه‌بندی مشاغل،
 زیرساخت‌های ارتباطی واطلا‌عات،
 سیستم‌های تحصیل، توسعه و تخصیص منابع،
 فرایندهای تصمیمگیری و جریان اطلا‌عات،
 سیستم‌های انگیزشی، کنترلی و ارزیابی عملکرد،و
 فرهنگ سازمانی، ارزشهای سازمانی و رهبری است.
تعامل بین این ابعاد از سرمایه سازمانی مهم است، در قالب ساختار سازمانی، درجه مهارت و انگیزش کارکنان مستقیماً بر تعیین نوع کاری که باید انجام شود و نحوه اتمام کار تاثیر می‌گذارد. ساختارهای سازمانی و فرایندهایی که هدفهای سازمانی را پشتیبانی می‌کنند باید بدون اینکه محدودیتی بین افراد و گروهها ایجاد کنند، متنوع باشند (2004 (Stiles & Kulvisaechana.

سرمایه اجتماعی
مفهوم سرمایه اجتماعی به پیوندها و وجود روابط خوب میان اعضای یک شبکه (سازمان) به عنوان منبعی با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق هدفهای اعضا می‌شود. سرمایه اجتماعی کارایی اقدامات را افزایش می‌دهد و همکاری بین افراد را بهبود می‌بخشد. سرمایه اجتماعی سازمان و روابط اجتماعی مساعد بین کارکنان، باعث توسعه سرمایه انسانی و هم سرمایه فکری می‌شود. در سطح فردی، افرادی که سرمایه اجتماعی یا روابط اجتماعی بهتری دارند و روابط قوی با شبکه‌ها برقرار می‌سازند، نرخ بازده سرمایه انسانی بالا‌تری کسب می‌کنند (2001 , 1.(Garavan et .a

اندازه‌گیری سرمایه انسانی
علاوه بر اقتصاددانان، حسابداران منابع انسانی، تمایل دارند نحوه کمک کارکنان به افزایش ارزش شرکت و تبدیل شدن آنها به دارایی شرکت را بر اساس فنونی اتکاپذیر اندازه‌گیری ‌کنند. حسابداری منابع انسانی، یا به عبارتی دارایی انسانی با مقدار زیادی ابهام از طول عمر خدمات آینده فرد همراه است. اندازه‌گیری ارزش منابع انسانی نیز با همین ابهام روبروست و نیاز به براوردهایی دارد. ارزش هر دارایی انسانی مانند یک کارمند، برابر با ارزش فعلی سودهای باقیمانده ناشی از به کارگیری وی و هزینه‌های جایگزینی اوست که شامل هزینه‌های استخدام مجدد، ‌گزینش، جبران خدمات و آموزش کارمند می‌شود و باید در محاسبه ارزش مورد انتظار یک عملکرد شغلی موفق، در نظر گرفته شود. توسعه حسابداری منابع انسانی تلا‌ش ارزشمندی برای اندازه‌گیری میزان کمک کارکنان به خلق ارزش است. البته استانداردهای حسابداری پذیرفته شده‌ای برای حسابداری منابع انسانی تدوین نشده است. در صورتی که چنین اندازه‌گیریهایی میسر گردد، این اطلا‌عات برای مدیران درون سازمانی و تصمیمگیری سرمایه‌گذاران، مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
بخشی زیادی از سرمایه انسانی نامشهود است و بخشی از آن را می‌توان بر اساس آنچه توسط سرمایه انسانی ایجاد می‌شود یا نتیجه‌ای که از به کار گیری آن به دست می‌آید، اندازه‌گیری کرد.
اغلب در اندازه‌گیری سرمایه انسانی بر جنبه عرضه سرمایه انسانی تاکید می‌شود. تقاضا برای سرمایه انسانی به ویژه وقتی بازار کار خوبی وجود ندارد، نمی تواند معیارمناسبی برای اندازه‌گیری باشد. معیارهایی همچون نسبت استاد به دانشجو، اندازه کلا‌س، حقوق استاد و اعتبار سرانه هر دانشجو را می‌توان برای اندازه‌گیری اثر کیفیت سرمایه‌گذاری بر تشکیل سرمایه انسانی به کار گرفت. این معیارها مرتبط با نهاده‌ها هستند و به طور غیر مستقیم با ستانده سیستم مرتبط می‌شوند. شناسایی معیارهایی که مستقیماً اثر و نتیجه سرمایه‌گذاری را بر تشکیل سرمایه انسانی نشان دهد، بحث برانگیز است.
معیارهای مبتنی بر اثر و نتیجه همچون بررسی مهارتهای توانایی مطالعه و محاسبه و فراتر از آن شایستگیهایی همچون توانایی انجام کار گروهی و حل مسئله، روش مهمی برای اندازه‌گیری مستقیم سرمایه انسانی به حساب می‌آیند.
در ارزشیابی سرمایه انسانی جریان منافع آینده که از به کارگیری سرمایه عاید می‌شود، مورد توجه قرار می‌گیرد و چون این منافع همراه با نبود اطمینان است، براورد ارزش بر اساس جریان منافع آینده‌ مورد انتظار صورت می‌گیرد.
به طور خلا‌صه سه روش برای اندازه‌گیری سرمایه انسانی وجود دارد:
 اندازه گیری فعالیتهایی که به سرمایه‌گذاری یا تشکیل سرمایه انسانی کمک می‌کند مانند کلا‌سهای درس، آموزش ضمن خدمت،
 اندازه‌گیری بازده سرمایه انسانی مانند شایستگی های فردی یا گروهی و
 اندازه‌گیری معیارهای سرمایه انسانی که مرتبط با اثرهای اجتماعی و فردی است. مانند منافع آینده و رشد اقتصادی (2004 .(Stiles & Kulvisaechana

معیارهای اندازه‌گیری سرمایه انسانی
معیارهای مختلفی برای اندازه‌گیری ابعاد و ویژگیهای سرمایه انسانی شناسایی شده است:
 معیارهای مالی مانند فروش و عملکرد مالی،
 معیارهای بازده یا کالا‌ها و خدمات تولید شده، خدمات ارائه شده به مشتری، تعداد خطاها، رضایت مشتری، کیفیت کالا‌ها و خدمات، و
 معیارهای تاخیر زمانی، غیبت و ... (1997 Guest ).
برخی از معیارهای اندازه‌گیری سرمایه انسانی در جدول1 ارائه شده است:


گزارشگری معیارهای سرمایه انسانی
گزارشگری داراییهای نامشهود مانند سرمایه انسانی به دو دلیل زیر دشوار است:
اول، نبود یک چارچوب مشترک برای گزارشگری که بر پایه آن بتوان اطلا‌عات زیادی درباره کیفیت نیروی کار ارائه کرد، و
دوم، نبود یک بانک اطلا‌عاتی لا‌زم و اطلا‌عات حسابرسی شده برای گزارش اطلا‌عات مربوط به سرمایه‌گذاری در زمینه سرمایه انسانی در بسیاری از سازمانها.
البته سازمانها به دلا‌یل زیر تمایل ندارند اطلا‌عات زیادی در مورد سرمایه انسانی خود گزارش کنند:
نخست،ترس از رقیبان،
دوم،ترس از اتحادیه‌های کارگری،زیرا اطلاعات بیشتر، انعطافپذیری سازمان را محدود می‌کند، و
سوم، مشکلات عملی گردآوری اطلاعات سرمایه انسانی برای گزارشگری و اینکه آیا سرمایه‌گذاران درک مناسبی از این اطلاعات خواهند داشت (2004 Stiles & Kulvisaechana ).

نتیجه‌گیری
ارتقای سرمایه انسانی دربرگیرنده مجموعه‌ای از شایستگی‌های لازم برای استفاده دانش و مهارت به منظور دستیابی به نتیجه برنامه‌هاست. این شایستگیها شامل ویژگیهایی همچون خلاقیت، ‌انعطافپذیری، توانایی رهبری، توان حل مسئله، برقراری ارتباط سازنده با دیگران، کارافرینی و مهارتهای پیچیده‌ای همچون « دانش چگونه آموختن» می‌شود. تاکید راهبرد ارتقای سرمایه انسانی باید بر شناسایی، تعریف و درک شایستگیهای مورد نیاز کنونی، آینده و پویایی در تشکیل آن در کنار دانش و مهارتهای علمی مرسوم باشد. سرمایه انسانی از طریق قرار گرفتن افراد در گروههای کاری، سازمانها، دسته‌ها و شبکه‌ها به دست می‌آید و ارتقا می‌یابد. راهبرد توسعه سرمایه انسانی باید نقشی را که این اشخاص در توسعه دانش، مهارت و شایستگی‌مورد نیاز ایفا می‌کنند، تسهیل و تکمیل کند. تلا‌ش برای اندازه گیری فعالیتهای مرتبط با تشکیل سرمایه انسانی، اندازه گیری بازده سرمایه انسانی واندازه گیری معیارهای مرتبط با اثرات فردی و اجتماعی سرمایه انسانی برای تدوین راهبرد توسعه سرمایه انسانی سازمانها، ضروری به نظر می‌رسد.
دکتر غلامرضا کردستانی، استادیار گروه حسابداری دانشگاه بین المللی امام خمینی
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اقتصاد دانش محور، از سرمایه فکری (Intellectual Capital) به منظور ایجاد ارزش برای سازمان استفاده می‌شود و در دنیای امروز، موفقیت هر سازمان به توانایی مدیریت این داراییها بستگی دارد. امروزه شاهد رشد اهمیت سرمایه‌های فکری، به عنوان یک ابزار مؤثر برای افزایش رقابت شرکتها هستیم. اندازه‌گیری سرمایه فکری به منظور مقایسه شرکتهای مختلف، تعیین ارزش واقعی آنها و حتی بهبود کنترل‌های آنها ضروری است. در این مقاله مراحل مدیریت سرمایه‌ فکری، شامل مفهوم و تعاریف سرمایه فکری، عناصر تشکیل دهنده و روشهای مختلف اندازه‌گیری آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. در بخش پایانی نیز نحوه گزارشگری آن توصیف می‌شود.


مقدمه

با وقوع انقلاب تکنولوژی و فناوری اطلاعات، از سالهای بعد از 1990، الگوی اقتصاد جهانی، تغییر اساسی کرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است (قلیچ لی و مشبکی، 1385). سرمایه، در مورد مؤسسه‌ها، به هر دارایی برمی‌گردد که باعث ایجاد جریانهای نقدی آتی شود. بیشتر داراییهای شناخته شده، ماهیت مشهود و عینی دارند، بنابراین، سرمایه مشهود به داراییهای فیزیکی و مالی سازمان اشاره دارد. ارزش این داراییها به طور ادواری (توسط شرکتهای بخش عمومی) افشا می‌شود و به آسانی بر روی ترازنامه به دست آمده از ثبتهای مالی این شرکتها، یافت می‌شود. داراییهای فیزیکی، می‌تواند به معنی زمین، ماشین‌آلات، موجودی کالا، تجهیزات و.... باشد، درحالی که داراییهای مالی به حقوق صاحبان سهام، سودهای انباشته، سرمایه در گردش، پیش‌پرداخت هزینه‌ها، حسابهای دریافتنی و .... گفته می‌شود. اهمیت داراییهای نامشهود (مانند: مهارتهای نیروی کار و سازمان) در تعیین سودهای آتی به طور فزاینده‌ای در حال افزایش است. علاوه بر این، شناسایی کردن این داراییها مشکلتر است و این سختی مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلاً گزارش نمی‌شوند. همین امر باعث شده است که این داراییها برای جهان خارج از مؤسسه، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند. توماس استوارت یکی از پیشگامان مطالعه در این زمینه، اصطلاح پولی «سرمایه فکری» را برای این داراییها مطرح کرد.

مدیریت سرمایه فکری

در این مقاله، پنج مرحله برای مدیریت موفق سرمایه فکری بیان شده، که در قالب شکل (1) نشان داده شده است. در مرحله اول باید سرمایه فکری تعریف و شناسایی شود. یعنی باید معیارهای شناسایی آن مشخص شود تا بر این اساس، بتوان ارزش واقعی داراییهای فکری سازمان را تعیین کرد. مشخص کردن اینکه چه اقلامی جزو سرمایه فکری هستند، از این نظر مهم است که می‌تواند به سازمان در جهت رسیدن به اهدافش کمک کند. در مرحله دوم، سرمایه فکری از نظر محرکهای ارزش، مورد ارزیابی قرای می‌گیرد. منظور از محرکهای ارزش، عواملی هستند که موجب تغییر در ارزش سرمایه فکری می‌شوند و آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این محرکها باید براساس یک طرح استراتژیک و برنامه هدفمند مشخص شوند. در مرحله سوم، اطلاعات مدیریتی دقیق و معناداری در رابطه با اندازه‌گیری عملکرد سرمایه فکری جمع‌آوری می‌شود. در مرحله چهارم، اطلاعات مدیریتی جمع‌آوری شده در مرحله قبلی، برای تجزیه و تحلیل عملکرد و بهبود عملیات مدیریتی در زمینه آموزش و تصمیم‌گیری در سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرند. در مرحله آخر نیز گزارشهای خارجی در رابطه با عملکرد سازمان در زمینه سرمایه فکری‌اش در طول یک یا چند دوره مالی فراهم می‌شوند. این گزارشها برای سهامداران داخلی و خارجی و بقیه افرادی که منافعی در شرکت دارند مفید خواهد بود (Marr, 2008).

مفهوم و تعاریف سرمایه‌ فکری

قبل از اینکه بخواهیم سرمایه فکری را شناسایی، مدیریت و اندازه‌گیری کنیم، نیاز است که مفهوم آن را درک کنیم. مفهوم سرمایه فکری همیشه مبهم بوده است و تعاریف مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند داراییها، منابع یا محرکهای عملکرد به جای کلمه سرمایه استفاده کنند و آنها واژه فکری را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش یا غیر مالی جایگزین می‌کنند. بعضی از حرفه‌ها (حسابداری مالی و حرفه‌های قانونی) نیز تعاریف کاملاً متفاوتی مانند داراییهای ثابت غیرمالی (Assets Non-Financial Fixed) که موجودیت عینی و فیزیکی ندارند، ارائه کرده‌اند (Marr, 2008).
با توجه به آنچه گفته شد، تعاریف مختلفی در مورد سرمایه فکری گفته شده است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. استوارت اعتقاد دارد، سرمایه فکری مجموعه‌ای از دانش، اطلاعات، داراییهای فکری (Intellectual Property)، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که می‌تواند برای ایجاد ثروت به کار گرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامی کارکنان، دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر می‌گیرد و باعث منافع رقابتی مستمر می‌شود (قلیچ لی و مشبکی، 1385).

2. بنتیس سرمایه فکری را به عنوان مجموعه‌ای از داراییهای نامشهود (منابع، تواناییها، رقابت) تعریف می‌کند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می‌آیند (Bontis, 1998).

3. ادوینسون و مالون، سرمایه فکری را «اطلاعات و دانش به کار برده شده برای کار کردن، جهت ایجاد ارزش» تعریف می‌کنند (Vasile, 2008).

4. بنتیس و هالند، در مقاله خود در سال 2002، سرمایه فکری را این طور تعریف می‌کنند: سرمایه فکری ذخیره‌ای از دانش را که در نقطه خاصی از زمان در یک سازمان وجود دارد، نشان می‌دهد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است (Ibid).

5. سرمایه فکری دارایی است که توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازه‌گیری می‌کند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کارگیری داراییهای مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. همه این ویژگیها باعث ایجاد ارزش به دست آمده به دلیل اینکه یک پدیده کاملاً داخلی است، قابلیت خرید و فروش ندارد. (Rose and Barrons, 2005).

ویژگیهای سرمایه فکری

باوجود شباهت سرمایه فکری با داراییهای مشهود، در توانایی بالقوه برای ایجاد جریانهای نقدی آتی، اما ویژگیهایی که سرمایه فکری را از این داراییها متمایز می‌کنند، عبارت‌اند از:
- داراییهای فکری، داراییهای غیر رقابتی هستند. بر خلاف داراییهای فیزیکی که فقط می‌توانند برای انجام یک کار به خصوص در یک زمان خاص مورد استفاده قرار بگیرند، داراییهای فکری را می‌توان به طور همزمان برای چند امر خاص به کار گرفت. برای مثال، سیستم پشتیبانی از مشتری می‌تواند، امکان حمایت از هزاران مشتری را در یک زمان خاص فراهم کند. این توانایی یکی از مهمترین معیارهای برتری داراییهای فکری بر داراییهای فیزیکی است.
- سرمایه انسانی و سرمایه رابطه‌ای، قابلیت تبدیل شدن به مالکیت شخصی ندارند، بلکه باید بین کارکنان و مشتریان و تأمین‌کنندگان مشترک باشند. بنابراین، رشد این نوع از داراییها نیاز به مراقبت و توجه جدی دارد (Talukdar, 2008).

عناصر سرمایه فکری

صاحب‌نظران حوزه سرمایه فکری، اتفاق نظر دارند که سرمایه فکری از سه عنصر تشکیل شده است: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه‌ای. در این بخش به توضیح بیشتر این عناصر می‌پردازیم.

1. سرمایه انسانی: رس و همکارانش (1997)، بحث می‌کنند که کارکنان، سرمایه فکری را از طریق شایستگی، نگرش و چالاکی فکریشان ایجاد می‌کنند (قلیچ لی و مشبکی، 1385). مهمترین عناصر تشکیل دهنده سرمایه انسانی سازمان، مجموعه مهارتهای نیروی کار، عمق و وسعت تجربه آنهاست. منابع انسانی می‌توانند به منزله روح و فکر منابع سرمایه فکری باشند. این سرمایه در پایان روز کاری، با ترک سازمان از سوی کارکنان از شرکت خارج می‌شود، اما سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه‌ای حتی با ترک سازمان هم، بدون تغییر باقی می‌مانند. سرمایه انسانی شامل:
1-1. مهارتها و شایستگی‌های نیروی کار،
1-2. دانش آنها در زمینه رشته‌هایی که برای موفقیت سازمان مهم و ضروری هستند و
1-3. استعدادها و اخلاق و رفتار آنهاست.
بروکینگ معتقد است که دارایی انسانی یک سازمان شامل مهارتها، تخصص، توانایی حل مسئله و سبکهای رهبری است. اگر در یک سازمان، سطح گردش کارکنان بالا باشد، این ممکن است بدین معنی باشد که سازمان این جزء مهم از سرمایه فکری را از دست داده است.

2. سرمایه رابطه‌ای: سرمایه رابطه‌ای، شامل همه روابطی است که بین سازمان با هر فرد یا سازمان دیگری وجود دارد. این افراد و سازمانها می‌توانند شامل مشتریان، واسطه‌ها، کارکنان، تأمین کنندگان، مقامات قانونی، جوامع، اعتباردهندگان، سرمایه‌گذاران و.... باشند. روابط براساس هدفشان به دو گروه کلی تقسیم می‌شوند:
2-1. گروه اول روابطی هستند که از طریق قرارداد و تعهدات با مشتریان و تأمین‌کنندگان یا شرکای اصلی، رسمی می‌شوند،
2-2. گروه دوم، بیشتر شامل روابط غیررسمی است.
بنتیس بیان می‌کند که تعاریف جدید، مفهوم سرمایه مشتری را که قبلاً وجود داشت، به سرمایه رابطه‌ای توسعه داده‌اند که شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان و رقبا، تأمین‌کنندگان، انجمنهای تجاری و دولت برقرار می‌کند.
شناسایی و تعریف سرمایه فکری سازمان
برنامه‌ریزی محرکهای کلیدی ارزش
اندازه‌گیری سرمایه فکری
گزارشگری سرمایه فکری
مدیریت و اداره سرمایه فکری
شکل1: فرایند مدیریت سرمایه فکری
سرمایه مشتری به عنوان یک پل و سازمان دهنده عملیات سرمایه فکری تلقی می‌شود و یک عامل تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکری به ارزش بازار است. این سرمایه، شامل استحکام و وفاداری مناسبات و روابط مشتری است (ستایش و کاظم نژاد، 1388).

3. سرمایه ساختاری: رس و همکارانش معتقدند که سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان می‌شود که در برگیرنده پایگاههای داده، نمودارهای سازمانی، دستورالعمل‌های اجرایی فرایندها، استراتژی‌ها، برنامه‌های اجرایی و به طور کلی هر آنچه که ارزش آن برای سازمان بالاتر از ارزش مادی‌اش باشد، است. سرمایه ساختاری، دامنه گسترده‌ای از عناصر ضروری را پوشش می‌دهد. مهمترین آنها معمولاً شامل:
3-1. فرایندهای مهم اجرایی سازمان؛
3-2. چگونگی ساختاربندی آنها؛
3-3. سیاستها، جریانهای اطلاعاتی و عناصر پایگاههای داده؛
3-4. رهبری و سبک مدیریت آن؛
3-5. فرهنگ سازمان و
3-6. طرحهای پاداش کارکنان است. سرمایه ساختاری می‌تواند به گروههای فرعی فرهنگ، عملیات و عادات کاری، و اموال فکری تقسیم شود (شکل 2).
اهداف اندازه‌گیری سرمایه فکری
با بررسی بیش از 700 مقاله در زمینه اندازه‌گیری سرمایه فکری، مار و همکارانش (2003) نشان دادند که پنج هدف کلی برای اندازه‌گیری سرمایه فکری وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم:
- برای کمک به سازمانها در جهت فرموله کردن استراتژی‌هایشان؛
- برای ارزیابی نحوه اجرای استراتژی‌ها؛
- کمک به گسترش و تنوع تصمیم‌گیری‌های شرکت؛
- ارزیابیهای غیرمالی سرمایه فکری می‌تواند به طرحهای باز پرداخت و پاداشهای مدیران، ارتباط داده شود؛
- جهت ایجاد رابطه با سهامداران خارج از شرکت که سرمایه فکری را در اختیار دارند.
سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیم‌گیری‌های داخلی مربوط می‌شوند و هدف از آنها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکتها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمین‌کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه‌های اجرایی مربوط می‌شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهامداران خارج از سازمان اشاره می‌کند. تحقیقات مختلف نشان داده‌اند که اندازه‌گیری سرمایه فکری، هم برای حاکمیت مؤثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان، ضروری و سودمند است. کاملاً واضح است که اگر هدف اولیه شرکتهای انتفاعی، مدیریت مؤثر و کارآمد جریانهای نقدی آتی باشد، پس برای آنها مدیریت محرکهای نهایی این جریانهای نقدی یعنی همان داراییهای نامشهود نیز ضروری است. زیرا شما آنچه را که نمی‌توانید اندازه‌گیری کنید، چطور می‌توانید مدیریت کنید؟ به همین خاطر اندازه‌گیری سرمایه فکری و به طور کلی داراییهای نامشهود بسیار با اهمیت است (Talukdar, 2008).
اندریسن (2002) نیز اعتلای مدیریت داخلی، بهبود گزارشگری خارجی و انگیزه‌های قانونی و معاملاتی را از جمله دلایل اندازه‌گیری سرمایه فکری بر می‌شمرد (ستایش و کاظم نژاد، 1388). روشهای مختلفی برای اندازه‌گیری سرمایه‌ فکری وجود دارند که در ادامه به تشریح آنها خواهیم پرداخت.

روشهای اندازه‌گیری سرمایه فکری

علاقه به مدیریت سرمایه فکری، باعث گسترش روشهای مختلف ارزشیابی برای آن شده است. چندین گروه اصلی از روشهای ارزشیابی سرمایه فکری وجود دارند که می‌توانند به منظور تعیین ارزش این داراییها به کار گرفته شوند. بعضی از این روشها، روشهایی هستند که صرفاً برای استفاده در خود شرکتها طراحی شده‌اند و یک روش جهانی و کلی نیستند، اما با این حال هنوز وجود دارند و مبنایی برای ایجاد روشهای جدید هستند. از نظر ویلیام (2002) روشهای مختلف را می‌توان در قالب چهار گروه اصلی قرار داد:

1. روشهای مستقیم سرمایه فکری: عبارت‌اند از برآورد ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری، به وسیله شناسایی عناصر مختلف تشکیل دهنده آنها. طبق این روشها یک بار ارزش عناصر به صورت تک تک محاسبه می‌شود و سپس مجموع ارزش طبقات مختلف آنها بیانگر ارزش دارایی مربوطه است. ویژگیهای این روشها عبارت‌اند از:
- چون براساس ارزشهای تاریخی هستند، پیشنهادهای بالقوه‌ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه می‌کنند.
- این روشها جزئیات بیشتری را در اختیار تحلیلگران قرار می‌دهند و به آسانی در هر سطحی از سازمان قابل استفاده‌اند.
- در این روشها، منابع سرمایه‌ای از پایین به بالا اندازه‌گیری می‌شوند و نسبت به روشهای نرخ بازده داراییها و روشهای بازار سرمایه‌گذاری، سریعتر و دقیقتر منابع را اندازه‌گیری می‌کنند.
- نیازی به اندازه‌گیری شرایط مالی ندارند.
- این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفید هستند.
- عیب اصلی این روشها این است که به آسانی نمی‌توان نتایج حاصل از آنها را به نتایج مالی ارتباط داد.

2. روشهای بازار سرمایه‌گذاری (روشهای تشکیل بازار سرمایه): محاسبه کردن اختلاف بین ارزش بازار شرکت (برمبنای قیمت بازار سهام) و حقوق صاحبان سهام تعدیل شده از بابت تورم یا بهای جایگزینی، به عنوان ارزش سرمایه فکری یا داراییهای نامشهود در نظر گرفته می‌شود. این روش دارای نقاط قوت و ضعفی به صورت زیر است:
- این روشها روی ارقام مالی تأکید دارند که باوجود کامل نبودن، قابلیت حسابرسی دارند.
- این روشها تلاش می‌کنند که یک ارزشیابی واقعی از سازمان ارائه دهند.
- مزیت اصلی آنها این است که می‌توانند برای مقایسه ساده بین شرکتهای فعال در یک صنعت مشابه، مورد استفاده قرار گیرند، ولی جزئیات بسیار اندکی در اختیار تحلیلگران مالی قرار خواهند داد.

3. روشهای بازده داراییها: محاسبه میانگین سودهای قبل از مالیات چند سال شرکت و تقسیم آن بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در آن سالها، نتیجه این محاسبه را نرخ بازگشت داراییها می‌نامند که بعداً با میانگین صنعت مقایسه می‌شود. تفاضل این دو رقم، در میانگین داراییهای مشهود ضرب می‌شود تا میانگین درآمدهای سالانه حاصل از داراییهای نامشهود به دست آید. بعد این میانگین درآمد به دست آمده، بر میانگین وزنی هزینه سرمایه یا نرخ بهره، تقسیم می‌شود تا از این طریق برآوردی از ارزش داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری به دست آید. این روش هم دارای ویژگیهایی است:
- روشهای نرخ بازده داراییها، به نرخهای بهره بسیار حساس هستند.
- در این روشها از مقایسه مستقیم ارزشها با ارزشهای بازار استفاده نمی‌شود، بلکه تنها از بعضی عوامل که تحلیلگران بازار در ارزیابی خود از شرکت از آنها استفاده می‌کنند، بهره گرفته می‌شود.
- این روشها همانند روشهای بازار سرمایه‌گذاری روی ارقام مالی تأکید می‌کنند، که باوجود کامل نبودن، دارای قابلیت حسابرسی هستند.

سرمایه فکری
انواع سرمایه فکری سازمان

سرمایه انسانی
- دانش و مهارت
- تجربه کاری
- تواناییها
- لیاقت شغلی
- روحیه کاری
- انعطاف پذیری
- وفاداری کارکنان
- رضایت کارکنان
- یادگیری
- خلاقیت
سرمایه‌ رابطه‌ای
- روابط رسمی
- روابط غیررسمی
- شبکه‌های اجتماعی
- شرکا
- اتحاد و همبستگی
- علائم تجاری
- اعتماد
- شهرت شرکت
- وفاداری مشتری
- التزام مشتری
- شرایط مشترک
- تقسیم قراردادها
- قراردادهای رسمی
سرمایه ساختاری
- فرهنگ سازمانی
*ارزشهای شرکت
*سرمایه اجتماعی
* فلسفه مدیریتی
- فرایندها و عادات
* فرایندهای رسمی
* فرایندها و عادات غیررسمی
*فرایندهای مدیریتی
- اموال فکری
* نام تجاری
* داده و اطلاعات
* دانش کد بندی شده
* اختراعات و کپی رایت
* رموز تجاری
4. روشهای کارتهای امتیازی: این روشها بر مبنای شناسایی عناصر مختلف داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری و شاخصها و مقیاسهای به دست آمده براساس کارت امتیازی و گزارش آنها به صورت گراف، استوارند. این روشها شبیه روشهای مستقیم سرمایه فکری هستند و تنها تفاوتشان این است که در روشهای کارت‌های امتیازی، برآوردی از ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری صورت نمی‌گیرد. این روشها دارای ویژگیهایی هستند:

- پیشنهادهای بالقوه‌ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه می‌کنند.
- در این روشها، منابع سرمایه‌ای از پایین به بالا اندازه‌گیری می‌شوند.
- این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاههای دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفیدند.
- یکی از معایب این روشها این است که شاخصهای مورد استفاده در آنها از نوع شاخصهای محتوایی هستند. بدین معنی که برای هر هدف و هر سازمان می‌توانند متفاوت باشند و از این لحاظ مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مشکل است.
- عیب دیگر آنها، عدم توانایی ربط دادن آنها به نتایج مالی است (Jurczak,2008).
مدیریت سرمایه فکری
با استفاده از اندازه‌های به دست آمده در مراحل قبلی، سازمان قادر خواهد بود که سرمایه فکری خود را مدیریت کند. بدون داشتن ارزیابیهای مربوط به سرمایه فکری:
- درک سطح عملکرد جاری،
- دانستن اینکه آیا سرمایه فکری در طول دوره، افزایش یافته یا بر عکس کاهش پیدا کرده است،
- درک هر فعالیت و عاملی که عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد،
غیر ممکن خواهد بود.
سازمانهایی که اطلاعات معناداری در مورد عملکرد سرمایه فکری خود در طول دوره مالی داشته باشند، می‌توانند از آن برای اطلاع پیدا کردن از تصمیم‌گیری‌ها، آزمون و بررسی استراتژیها و مدیریت ریسک‌های مربوط به سرمایه فکری استفاده کنند (Marr, 2008).

گزارشگری سرمایه فکری

مرحله نهایی در مدیریت سرمایه فکری، فرایند گزارشگری آن است. افشای ارزش سرمایه فکری می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. اگرچه همه این دلایل جزو اهداف کلیدی هستند، اما هدف اصلی، تهیه اطلاعات مفید برای سهامداران سازمان است. سهامداران نیز دارای نیازهای اطلاعاتی مختلفی هستند که رویه شرکت باید برمبنای افشای آن دسته از اطلاعاتی باشد که بتوانند نیازهای اطلاعاتی گروه بیشتری را تأمین کند. استفاده‌کنندگان از اطلاعات مربوط به سرمایه فکری شامل گروههای زیر می‌شود:

- سهامداران و سرمایه‌گذاران: برای داشتن اطلاعات بهتر برای تصمیمات مربوط به سرمایه‌گذاری، سهامداران و سرمایه‌گذاران باید دانش و آگاهی بیشتری در مورد سرمایه فکری یک سازمان داشته باشند. حسابداری سنتی از طریق گزارشهایی که برای این اهداف تهیه نشده بودند، تا حدی می‌توانست تصویر مناسبی از سرمایه فکری سازمان فراهم کند، ولی این به تنهایی جوابگوی نیازهای سرمایه‌گذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایه‌گذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایه‌گذاران، اطلاعات کاملی در مورد ارزش سازمان و سرمایه فکری آن نداشته باشند، ارزیابی آنها از وضعیت سازمان دارای اعتبار کمتری خواهد بود و خود این ابهام، باعث افزایش هزینه سرمایه برای سازمان می‌شود.

- تحلیلگران مالی: تحلیلگران برای درک بهتر ارزش سازمان، باید اطلاعات درستی در مورد ارزش سرمایه فکری آن داشته باشند. بدون داشتن اطلاعات مفصل در مورد سرمایه فکری سازمان و درک چگونگی کمک کردن این اطلاعات در رسیدن به اهداف استراتژیک، تجزیه و تحلیل کنندگان نمی‌توانند ارزیابی درستی از وضعیت سازمان انجام دهند. این امر، منجر به افزایش ابهام برای سرمایه‌گذاران و بانک‌ها می‌شود و باعث خواهد شد که آنها ریسک بیشتری برای سرمایه‌گذاری یا دادن اعتبار، برای سازمان در نظر بگیرند که این خود سبب می‌شود، هزینه سرمایه‌ای افزایش پیدا کند.

- کارکنان: کارکنان برای درک سلامت و وضعیت مالی سازمان خود، به اطلاعات نیاز دارند و امروزه سرمایه فکری یک عنصر بسیار مهم برای این هدف است. آنها بویژه به کسب اطلاعات در مورد شکل فرایندهای مربوط به نحوه مدیریت، نگهداری و گسترش دادن این داراییها علاقه‌مندند.
- سایر افراد: سازمانها به وضعیت روابط‌شان با شرکای تجاری، تأمین‌کنندگان و تمامی کسانی که منافعی در سازمان دارند، بسیار اهمیت می‌دهند. یکی از راههای کسب اطمینان این افراد و داشتن روابط مستحکم با آنها در اختیار گذاشتن اطلاعات دقیق در مورد داراییها بویژه سرمایه فکری موجود در سازمان است.

در حسابداری سنتی، محدودیتهایی برای گزارشگری و افشای سرمایه فکری وجود دارد، زیرا بیشتر اقسام سرمایه فکری نمی‌تواند در ترازنامه نشان داده شود و در عوض هزینه‌های صرف شده برای سرمایه فکری، به طور مستقیم به عنوان هزینه جاری به صورت حساب سود و زیان منظور می‌شوند. شناخت بی‌درنگ این مخارج به عنوان هزینه، باعث کاهش سودهای جاری و مخدوش جلوه دادن وضعیت مالی سازمانها می‌شود.
مشکل اصلی در گزارشگری سرمایه فکری، به استانداردهای حسابداری مربوط است که یک شرکت را ملزم می‌کنند، فقط در صورتی یک قلم را به حساب داراییها منظور کند که تمامی ویژگیهای تعیین شده در استاندارد را دارا باشد.
با توجه به این محدودیتها تنها مواردی از قبیل سرقفلی، مخارج تحقیق و توسعه و سایر داراییهای نامشهود (حق اختراعات، کپی رایت، نرم افزارها و علائم تجاری و....) در صورتهای مالی سازمان آورده می‌شوند. برای گزارشگری مطلوب در مورد سرمایه فکری باید موارد زیر گزارش شوند:

1. مقدمه کوتاهی درباره طرح کلی و استراتژیهای سازمان و نیز چالشهای کلیدی که سازمان در اجرای استراتژی‌های خود با آنها روبرو است.
2. توصیفی کامل اما خلاصه از استراتژی‌های کلی برای ایجاد ارزش در سازمان ارائه شود. در این بخش، مهم این است که روابط بین عناصر مختلف این استراتژی‌ها و بویژه چگونگی کمک آنها به افزایش ارزش سرمایه فکری و رسیدن به اهداف تعیین شده، روشن شود.
3. شرحی از تمامی عوامل و محرکهای مربوط به ارزش سرمایه فکری و بیان جزئیات بیشتری در مورد آنها صورت گیرد. در بیان طرح کلی اهداف استراتژیک و فعالیتهای وابسته به هر کدام و شاخصهای مربوط به آنها، تا جایی که امکان دارد، باید افشای لازم در مورد آنها صورت گیرد. همچنین باید توصیف خلاصه‌ای از فعالیتهای کلیدی (برنامه‌ها، پروژه‌ها و وظایف) که برای دستیابی به اهداف، برنامه‌ریزی شده‌اند، افشا شود. البته این موارد گفته شده، علاوه بر موارد قبلی است که طبق استانداردها و قوانین الزامی هستند (Marr, 2008).

نتیجه‌گیری

امروزه تعداد زیادی از شرکتها در سرتاسر جهان دریافته‌اند که اندازه‌گیری و مدیریت سرمایه فکری می‌تواند برای آنها مزیتهای رقابتی فراهم آورد. سرمایه فکری یک شرکت مجموع سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه‌ای آن است. داشتن کنترل بر این داراییها سازمان را قادر می‌سازد از یک طرف حاکمیت داخلی مؤثری داشته و از طرف دیگر، دارای روابط خارجی موفقی با مشتریان وتأمین‌کنندگان و سایرین باشد. بنابراین، ایجاب می‌کند که شرکت برای مدیریت، کنترل و گزارشگری سرمایه فکری اقداماتی انجام دهد. باید توجه داشت که ارزش محاسبه شده برای داراییهای نامشهود دقیق نیست و بیشتر روشهای اندازه‌گیری به دلیل اینکه به کارگیری آنها مشکل است و اطلاعات و شاخصهای زیادی را لازم دارند و این شاخصها نیز به طور کامل تشریح نشده‌اند، پیاده‌سازی آنها در عمل با مشکلاتی روبرو خواهد بود.


منابع
1. قلیچ لی، بهروز، مشبکی، اصغر (1385)، نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه فکری در سازمان، مطالعه دو شرکت خودروسازی، فصلنامه دانش مدیریت، شماره 75، صص 125-147 .
2. ستایش، محمدحسین، کاظم نژاد، مصطفی (1388)، روش‌های اندازه‌گیری و گزارشگری خارجی سرمایه فکری، ماهنامه حسابدار، شماره 207، ص 58.
3. Talukdar, Abhijit (2008) What is In tellectual Capital? And why it should be measured?, available at WWW. AT TAINIX.COM.
4. Vasile, Bogdan (2008) Factors Of The Earning Functions And Their Infiuence On The Intellectual Capital Of An Orga nization, Journal of applied Quantitative methods, Vol.3, No.4,2008.
5. Bontis, N. (1998) Intellectual capital: an exploratory study that develops mea sures and models. Managing Decision Vol. 36,No.2, pp.63-76.
6. Jurczak, Jolanta (2008) Intellectual Capital Measurement Methods, Copy right by Institute of Organization and Management in Industry, Vol 1(1); p.37-45.
7. Marr, B.(2008) Impacting Future Value: How to Manage your Intellectual Capital, Published by The Society of Management Accountants of Certified Public Accountants and The Chartered Institute of Management Accountants.
8. Rose and Barrons, (2005) The Effect of Disclosing Intellectual Capital (The Core Asset for the Third Millennium Economic entities) on the Internal and ExternalFinacial Statements, Users, 2005.
بر گرفته ازمجله ی تدبیر
 
بازم سلام
ممنونم خانومه بهاره لطف کردی ، مطالب مفیدی بود ، استفاده کردم
ولی تالار خلوتی داریم ها درست میگم؟؟؟
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم سلام
ممنونم خانومه بهاره لطف کردی ، مطالب مفیدی بود ، استفاده کردم
ولی تالار خلوتی داریم ها درست میگم؟؟؟

بله خواهش میکنم کاری نکردم وظیفه بود امیدوارم به درد بخور باشه ببخشید کم بود

آخه راستش من دانشجوی شهرستان شدم و زیا تهران نیستم که بیام کنار هم رشته ای هام اما بازم هروقت بشه میام مطالب میذارم
 
مطالب خیلی خوبی بود دستتون درد نکنه، ای کاش هرکدوم از دوستان مطلب تازه ای از حسابداری به دست میاره بیاد و توی تالار بذاره تا همه دوستان استفاده کنن ، شاید اینجور تالار یکم رونق پیدا کنه، اینجور بهتر نیست؟؟؟
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطالب خیلی خوبی بود دستتون درد نکنه، ای کاش هرکدوم از دوستان مطلب تازه ای از حسابداری به دست میاره بیاد و توی تالار بذاره تا همه دوستان استفاده کنن ، شاید اینجور تالار یکم رونق پیدا کنه، اینجور بهتر نیست؟؟؟

من خودم چندتا از پرو÷ههامو گذاشتم بیمه و مالیاتو ... بله کاش بذارن اما این دوره هر کسی به فکر خودشه و فقط از مطالب استفاده میکنن بدون تغییر یا اضافه کردن یا حتی یک بار خوندنش متاسفم

ببخشید من دل پری دارم از این بچه های حسابداریه باشگاه
 
اصطلاحاً کپی-پیست انجام میدم، من دو تا از مقاله هام توی همایش پذیرفته شده برای شروع اونا رو توی تالار میذارم شاید مفید واقع بشه،
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
آها دست شما درد نکنه ایشالا به درد منم بخوره خلاصه هر کمکی از دستم بر بیاد دریغ نمیکنم بازم ممنوووووووووووووووووووووون
 
چند تا تاپیک ارسال کردم امیدوارم مفید باشه، درسته تازه وارد هستم اما دوست دارم هرچه زودتر تالار حسابداری رونق پیدا کنه
 

nabikohan

عضو جدید
وبلاگ سرمایه فکری

وبلاگ سرمایه فکری

دوستان عزیز سلام

می خواستم در مورد مدلهای اندازه گیری و شیوه های گزارشگری سرمایه فکری مقاله بنویسم اگه منابع فارسی یا لاتین بهم معرفی کنید ممنون میشم

سلام لطفاً به آدرس زیر سری بزنید و اطلاعات ارزشمندی در مورد سرمایه فکری بدست آورید.
http://intellectualcapital.blogfa.com/
 

Similar threads

بالا