سوالي كه بارها از شيعيان پرسيده شده

هزار و یک شب

عضو جدید
چند وقت پیش یه سوال کردم . الان که سر زدم جوابی نبود . گفتم در یک تاپیک جداگانه مطرح کنم شاید جواب بدین. این سوال رو کپی کردم. اگر جوابی غیر از جوابهای رد شده دارید بفرمایید.

[FONT=&quot]سوالي كه بارها از شيعيان پرسيده شده و جوابي قانع کننده براي آن نداده اند اين است كه چرا در قرآن نامي از حضرت علي و خلافت و جانشيني او نيست؟ و همينطور نام امامان ديگر و امام زمان؟ [/FONT]
[FONT=&quot]جوابي كه شيعيان مي دهند اين است كه تعداد ركعات نماز نيز در قرآن نيست و براي فهم آن مي بايست به سنت و احاديث رجوع كنيم و در رابطه با خلافت نيز به احاديث مختلف رجوع مي‌كنيم!!![/FONT]
[FONT=&quot]در جواب مي گوئيم: شما شيعيان قياس را قبول نداريد و در اصول كافي از امام صادق حديث داريد كه ابوحنيفه را لعن كرده به خاطر قياس كردنش و گفته كه دين با قياس به دست نيايد. ولي خودتان در اينجا دست به قياس مي زنيد و اصول مهم مذهب خود يعني امامت را با فرعي از فروع دين يعني تعداد ركعات نماز قياس مي كنيد.[/FONT]
[FONT=&quot]جالب است كه گاهي علماي شيعه مي گويند: ما در اصول عقايد قياس داريم و تنها در فروع ديني قياس را باطل مي دانيم ولي ناگهان مي بينيم كه در اينجا با فروع ديني نيز قياس مي كنند يعني تعداد ركعات نماز؛ پس نتيجه مي گيريم كه شيعه هرجا به نفع خودش باشد قياس مي كند.
[/FONT] [FONT=&quot]از همه مهمتر اينكه اصول دين در جاي جاي قرآن به طور صريح و روشن و واضح بيان شده تا كسي بهانه اي نداشته باشد؛ اصولي چون توحيد و نبوت و معاد؛ ولي امامت كه از اصول بسيار مهم ديني نزد شيعيان است و حتي آنرا از نبوت هم بالاتر مي برند در قرآن بيان نشده و اين اصل مهم چه ربطي به تعداد ركعات نماز دارد؟ در قرآن علاوه بر اصول ديني كه بيان شده فروع دين نيز بيان شده؛ مثل نماز و زكات و حتي فروع فروع نيز بيان شده همچون وضو در سوره مائده آيه 6 ولي امري كه واضح است اين است كه ما بايد براي فهم بعضي امور ديني به سنت نبي اكرم [/FONT][FONT=&quot]ص[/FONT][FONT=&quot] مراجعه كنيم براي اموري چون تعداد ركعات و غيره؛ و اگر بنا بود در قرآن تمامي نكات ريز و فروع فروع فروع نيز بيان شود مي بايست كتابي حجيم در چندين جلد نازل مي شد و در انتها باز براي عده اي از مراجع ديني سوالاتي باقي بود و هيچكدام بدون سوال نمي ماندند؛ كافي است شما سري به رساله‌ها و كتب تفسيري ايشان بزنيد تا متوجه شويد.[/FONT] [FONT=&quot]پس قرآن موارد مهم و اساسي و اصولي را بيان نموده و راه بهشت و جهنم را به خوبي نشان داده و چنانچه مسئله امامت و خلافت و جانشيني حضرت علي اينقدر مهم بود حتماً بيان مي شد. [/FONT]
[FONT=&quot]اينكه علت نبودن نام علي و مسئله خلافت به خاطر امتحان بوده و خداوند امت اسلامي را امتحان نموده و تنها ما شيعيان از عهده اين امتحان بر آمديم.[/FONT]
[FONT=&quot]ما مي گوئيم: آيا خداوند در آخرين كتاب و فرستاده خود چنين كاري مي كند؟ و آيا خداوند در خود امر دين امتحان و شبهه ايجاد مي كند؟ و با اينكار بهانه را به دست گمراهان مي دهد تا در جهان آخرت بگويند ما متوجه نشديم و دين الهي را به خوبي نفهميديم يا اينكه خداوند حجت را تمام مي كند و آيات را به طور صريح و روشن و مبين و قابل فهم مي فرستد تا كسي بهانه اي نداشته باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]آيا قرآني كه حجت است داراي امتحان و پيچيدگي است؟ اينكه ديگر حجت نمي شود؛ حجت يعني بينه و دليل روشن و آشكار.[/FONT]
[FONT=&quot]پس موضوع امتحان كه در قرآن نيز بيان شده مربوط به مال و فرزندان و... است نه مربوط به خود قرآن و خود دين و اصول مهم آن.[/FONT]



سوالات دیگری هم دارم که به ترتیب پس از پاسخگویی میپرسم. موید باشید.
 

moeinz

کاربر بیش فعال
من همیشه دلم واسه سنی ها در چند مورد میسوزه:
1-اول اینکه اومدن امام علی(ع) رو از ابوبکر و عمر وعثمان پایینتر قرار دادن مخصوصن اون آخری که لیاقت دشمن اسلام رو بودن هم نداره
2-شما تنها گروهی هستینتو دنیا که اعتقاد به منجی آخرالزمان ندارین
یه فیلم شفای یک پسر سنی هست که ببینین بهتره
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-29946.aspx
فیلمش هم هست میتونین پیدا کنین
3-برای دخترانتان الگوهایی مثل فاطمه(س) و زینب(س) ندارین
. حتی از عمری که شانه حضرت فاطمه رو به خاطر قدرت و مادیات شکونده بود طرفداری میکنید
و یا حتی از عایشه که چند تا منبع مهم است که داستانهای واقعی از زندگی او را بیان کرده اند که نشان می دهد آن چنان پاک نبوده
من نمیخام بگم عمر یا ابوبکر نه عثمان آدمهای آنچنان بدی بودند
میخام بگم در مقابل علی خیلی کم هستن،در مقابل عظمت حسین مثل قطره میمونن
اگه اینا ده ساله مسلمان شده بود علی از ابتدای زندگیش مسلمان بود
اگه اونا رو یک بت پرست تربیت کرده اینا رو محمد تربیت کرده
اونا آدمای ساده ای مثل من و تو بودن که ثروت دنیا به راحتی اونارو به بیراهه میکشونه
عمر همان آدمی هست که وقتی پیامبر در لحظات آخر عمر میخواست وصیت کند(معلومه که چی وصیت می کرد) گفت که در بستر بیماری هست و هذیان میگوید(استغفر ا..)
امروز مشکل شما نیستین مشکل ما شیعیانیم
اگه ما شیعه واقعی بودیم و مسئولیت شیعه بودن رو به گردن میکشیدیم الآن شما سنی نبودین
الآن من هر چقدر به شما و شما هر چه قدر به من بگین هیچکدوم قبول نمیکنیم تا زمانی که خودمون بخوایم
واسه همین دیگه ادامه نمیدم
امیدوارم روزی برسد که همه حقیقتهای دنیا آشکار شود تا حق و باطل مشخص شوند
 

هزار و یک شب

عضو جدید
ای دوست چرا برآشفتی ؟

اول خواستم تک تک بندهایی که گذاشتی رو پاسخ بدم تا دیگه دلت نسوزه ! ولی دیدم همه اینها در سوالاتی که قراره مطرح کنم گنجاده شده و بهتره از اصل موضوع که شما ازش غافل شدی ، دور نشیم. البته انتظار داشتم که در عوض پاسخ دادن منطقی به سوال منطقی ، عده ای به فحش دادن به مقدسات اهل سنت رو بیارن و دروغهای شاخدار تاریخی رو رو کنن. به هر جهت لطفاً کسانی که مایل به پاسخ دادن هستند بدون توهین و بدون خروج از اصل موضوع ، پستهاشون رو بذارن.

این رو هم اضافه کنم که من آدم با ایمان مذهبی نمیدونم نماز شب خون نیستم (هر چند خیلی دوست دارم شخصیت یک مومن رو پیدا کنم ) ، باری چند سوال پیش اومده برام جالب بود که شیعیان چگونه چنین مسئله ای رو باهاش کنار اومدن ، من هم مطرح کردم ، پاسخش رو بلدی جواب بده ، بلد نیستی برو تحقیق کن اگه جوابشو پیدا کردی بذار تا ما هم قانع بشیم ،والسلام.
 
آخرین ویرایش:

ALviin

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاید نیاز بوده تا به وقتش صلاحیت هر کس مشخص بشه و هر کس واقعا صلاحیت جانشینی رو داره همون موقع انتخاب بشه!
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوالی که دارید میپرسید سوال تخصصیه عمومی نیست که هر کی از راه رسید جواب بده.
با این حال
اصل امامت نیز در قران بیان شده.
از جمله در ایه اولی الامر
یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم "
ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر و اولی الامرتان را


شما بگویید از نظر شما اولی الامر چه کسانی هستند؟
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام،

اول اینکه، مقایسه ای که بین قیاس و مثال تعداد رکعات انجام دادید، غلط هست. مثال تعداد رکعات یک مثال نقض برای رد یک حکم است. حکم: اهل سنت می گویند چون اصل امامت و نام امامان در قرآن نیامده پس، این اصل و ائمه باطل است. مثال نقض: تعداد رکعات نماز به عنوان یک رکن نماز در قرآن نیامده اما دستوری باطل نیست => حکم نقض می شود.

اما در قیاس،
«برای اهل تسنن مسئله ای پیش می آمد می دیدند در قرآن حکم این مسأله بیان نشده است. به سنت مراجعه می کردند می دیدند هیچ حکمی درباره آن وجود ندارد بی حکم هم که نمی شود، چه کار باید کرد؟ گفتند: قیاس. قیاس یعنی براساس مشابهت بیان مواردی که درباره آنها حکمی در قرآن و سنت موجود است و مسئله مورد نظر، حکم کردن. بگوییم در فلان جا این طور گفته اینجا هم که بی شباهت به آنجا نیست همان حکم را دارد شاید آنجا که پیغمبر فلان دستور را داده به این مناط و علت و فلسفه یوده این فلسفه در اینجا هم وجود دارد براساس "شاید" است... مرتب قیاس می کردند. دو فرقه شدند یک فرقه منکر قیاس شدند نظیر احمدبن حنبل و مالک بن انس؛ فرقه دیگر جلوی قیاس را باز گذاشتند مثل ابوحنیفه . شافعی موضعی بینابین داشت در بعضی موارد به احادیث اعتماد می کرد و در بعضی دیگر قیاس می نمود. یک فقه شلم شوربای عجیبی بوجود آمد.» (به نقل از کتاب امامت و رهبری شهید مطهری، ص 51 و 52)

فرق اجتهاد با قیاس
«هیچ مسئله ای نیست که لااقل صورت کلی آن در کتاب و سنت وجود نداشته باشد. کلی مسائل آمده است مصداق را باید کشف کرد. اجتهاد از نظر شیعه همین است یعنی کلیات اسلام کافی است. مجتهد باید کلیات را بر جزئیات تطبیق کند. ولی قیلس این است که حتی کلیات هم کافی نیست، باید با مشاهبتها و گمانها حدس زد و به طور تخمینی حکم را استنباط کرد. » (همان، ص 66)
من چون خودم نه فقیه هستم نه از فقه چیزی سرم میشه، فقط به نقل قول از یک عالم در این زمینه کفایت می کنم.

و اما سوال شما،



چند دلیل برای نیاوردن مستقیم اسم ائمه در قرآن به ذهن من میرسه:


اول اینکه، قرآن به عنوان معجره پیامبر و به حکم خدا تنها کتاب از دین الهی است که دور از تحریف واقع شد. حال اگر، اسم ائمه به طور صریح در قرآن بیان میشد، فکر می کنید در سقیفه و بعد از آن چه بلایی بر سر این دسته از آیات آورده می شد؟ لابد می گویید، هیچ! آیا دسته ای از اعراب بعد از ثقیفه برای منافع شخصی خود، احادیث پیامبر را جعل نکردند؟ پس چه دلیلی داشت که نتوانند قرآن را نیز تحریف کنند؟ آیا پیامبر نفرمود :

«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (2) هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»


و اهل سقیفه به خاطر منافع خود با حضرت فاطمه چه کردند.

دوم اینکه، قرآن تعداد محدودی آیه و صفحه دارد و این تعداد محدود صفحه را به اصول کلی و اساسی دین اختصاص داده است و مابقی امور رو به عهده سنت پیامبر گزارده است (اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولوالامر منکم) و از اونجاییکه واو عطف آورده، اطاعت از رسول رو در حد اطاعت از خدا قرار داده. با توجه به دلیل اول، خداوند در قرآن در رابطه با امامت به اشاره بسنده کرده و مابقی امور رو به عهده پیامبر خودش گذاشته:

نبی مکرم اسلام بارها فرمودند: علی با قرآن است و قرآن با علی(ع) بنابراین به سراغ آیات نورانی قرآن می رویم و جایگاه امامت را مروری دوباره می کنیم.
یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه یعصمک من النّاس...؛(1) ای پیامبر آنچه از پروردگارت نازل شده است تبلیغ کن (برسان) که اگر انجام ندهی رسالت خداوندی را نرسانده ای و در این کار از کسی پروا مکن که خدا ترا از مردم حفظ می کند...
آن چه امری بود که اگر پیامبر خدا آنرا ابلاغ نمی کرد گویا رسالتش را انجام نداده است؟ این کلام خداوند با لحن بلند اهمیت و عظمت نصب امامت را می رساند که در تکمیل دین الهی نقطه عطف بشمار می آید.
الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم...الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی...(2)
امروز کافران از اینکه بدین شما دستبرد زنند و اختلال رسانند طمع بریدند پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من بترسید، امروز دین شما را به حد کمال رساندم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.
گرچه این آیات در میان جمع کثیری از مسلمانان نازل شد و اعلان امامت از طرف رسولخدا(ص) پس از اقرار گرفتن از مردم صورت گرفت و نیز اکثر راویان غدیر از اهل عامه بودند. اما علی رغم روشن بودن مسأله عدّه ای از در بی انصافی وارد شده و در مورد آیاتمربوط به فضائل و مناقب علی(ع)به حاشیه روی پرداختند.
راویان غدیر در قرنهای بعدی همگی از علماء و دانشمندان اهل تسنن بوده و حدود (360) تن از آنان این حدیث را در کتابهای خود گردآوری کرده اند و گروه زیادی به صحت و استواری آنها اعتراف نموده اند و گروهی تنها آنرا نقل کرده اند، بلکه پیرامون اسناد و مفاد آن مستقلاً کتابهایی نوشته اند، نظیر مورخ بزرگ اسلامی (طبری) در کتاب الولایة فی طریق حدیث الغدیر و ابن عُقد کوفی در رساله(ولایت) به آن اشاره کرده است.
طالبین برای اطلاع بیشتر به کتابهای فرازهایی از تاریخ اسلام، و پیشوایی از نظر اسلام تألیف استاد گرانمایه آیة اللّه سبحانی و الغدیر، ج 1، تألیف علامه بزرگوار امینی(ره) مراجعه نمایند.
روز نصب امامت علاوه بر اینکه در میان مسلمانان روز مهم و تاریخی به شمار می رود در میان یهود نیز حائز اهمیت بود بطوریکه مرد یهودی به خلیفه دوم گفت: اگر فلان آیه که در کتاب شماست، در کتاب ما بود آن روز را جشن می گرفتیم، خلیفه دوم جواب داد:بخدا قسم من می دانم (آن روز که) آن آیه نازل شد غروب روز جمعه بود.(3)
قرآن کریم در مقابل عدّه ای که قصد کردند ولایت علی(ع) را انکار کنند، می فرماید: قل هل من شرکائکم من یهدی الی الحق قل اللّه یهدی للحقّ...(4) بگو آیا کدام یک از شرکاء شما و مشرکان کسی را به راه حق هدایت تواند کرد. بگو تنها خداست که خلق را براه حق و طریق سعادت هدایت می کند. یا آنکه خلق را به راه حق رهبری می کند سزاوار پیروی است یا آنکه نمی کند...
در آیه ای دیگر می فرماید: و ما کان لمؤمن ولا مؤمنةٍ اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرة من امرهم...(5) هیچ مرد و زن مؤمن را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست... مگر آنکه نبی مکرم اسلام در مورد اهل بینش سفارش نکرده بودند و حد و حدود آنرا بیان نفرموده بودند که چه کسانی جزء اهل بیت ایشان هستند. افرادی که ادعا می کنند اهل بیت پیامبر(ص) زنان ایشان هستند. این سخن درستی نمی تواند باشد. زیرا طبق آیه شریفه تطهیر اهل بیت پیامبر کسانی هستند که روح و جسمشان پاکیزه است.. در حالی که از آیه شریفه سوره تحریم چنین برمی آید که بهتر از زنان آن حضرت هم بانوانی بودند که شایستگی همسری پیامبر خدا را داشتند چنانکه قرآن می فرماید: عسی ربّه ان طلقّکنّ ان یبدله ازواجاً خیراً منکنّ مسلماتٍ مؤمناتٍ قانتات تائبات سائحاتٍ ثیّباب و ابکار(6) امید هست که اگر پیامبر شما را طلاق دهد خدا زنان بهتر از شما به جایتان به او همسرکند که هم با مقام تسیلم و ایمان و خضوع اطاعت کنند و اهل توبه و عبادت باشند و رهسپار (طریق معرفت) چه بکر چه غیر بکر، علاوه بر استناد به آیه شریفه طبق اقوال در تاریخ زندگانی نبی اکرم(ص)همه همسران آن حضرت روح و جسم شان پاک و مطهر نبود.
آیه دیگری که بر ولایت، امامت مولای متقیان دلالت می کند، آیه شریفه 129 در سوره بقره است که می فرماید: واذابتلی ابراهیم ربّه بکلماتٍ فأتمهنّ قال انّی جاعِلُکَ للنّاس اماماً قال و من ذرّیتی قال لاینال عهدی الظاّلمین
بیاد آر هنگامی که خداوند ابراهیم را به اموری چند امتحان فرمود. او همه را به جای آورد. خداوند گفت: من ترا به پیشوایی خلق برگزیدم. ابراهیم عرض کرد این پیشوایی را به فرزندان من نیز عطا می کنی، فرمود: آری اگر عادل و صالح و شایسته باشند، عهد من هرگز به مردم ستمکار نخواهد رسید.
به وضوح از این آیه به دست می آید که امامت عهد خداوند است و کسی که عهد خدا را حمل می کند نباید به خود یا به کسی دیگر ظلم کند چنانچه در مورد دیگر می فرماید: انّ الشرک لظلمٌ عظیم(7) که شرک ظلم بسیار بزرگی است.
در واقع کسی که به خدا شرک ورزد هم برخود ظلم کرده و هم بر خداوند ظلم کرده است از آنجا که امیرمؤمنان از همان ابتداء سن نوجوانی موحّد بوده و به رسالت پیامبر خدا نیز ایمان آورد، سایر مردم قبل از اسلام بت پرست بودندبنابراین نمی توانند پیشوای مردم مسلمان باشند و امامت به آنها تعلّق نمی گیرد.
سیوطی در دُرالمنثور ذیل آیه دوم سوره والعصر: انّ الانسان لفی خسر الّا الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات ... می نویسد: که انسان همیشه در خسارت و زیان است مگر آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند. مراد از آیه اولی اباجهل بن هشام است و منظور از آیه بعدی علی(ع) و سلمان است.(8)
بسیاری از مفسران عامه و خاصه از طریق روایات متعدّدی در شأن نزول آیه شریه: انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات سیجعل لهم الرّحمن ودّ(9) کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند رحمن محبت آنها را در دل ها می افکند، آورده اند: که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: نخستین بار این آیه در مورد علی (ع) نازل شده است. از جمله علامه زمخشری در کشاف و ثعلب و قرطبی و عدّه ای دیگر این روایت را آورده اند.(منبع)
منبعی که مطلب بالا از اون نقل شده، در باره احادیث پیامبر در رابطه با ولایت حضرت علی هم مطلبی داره که برای جلوگیری از ازدیاد مطلب، نقل قول نمی کنم.

سوم، گل سر سبد آیاتی که به ولایت حضرت علی اشاره دارند، آیه ولایت است.


انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون

دلایل و شواهد ارجاع این آیه به حضرت علی رو می تونید اینجا بخونید.
مابقی آیات رو می تونید از این منبع ببینید


چهارم، ماجرای غدیر خم و ابلاغ ولایت حضرت علی -علیه السلام- که علامه امینی در کتاب الغدیر در 20 جلد اون رو از منابع اهل سنت نقل کرده

پنجم، حدیث ثقلین که شرح مفصلش رو اینجا می تونید بخونید.

و نکته آخری که به ذهن من میرسه که بگم، با عدم اعتقاد به امامت، کسی از دین اسلام برنمی گرده چون توحید، معاد و نبوت از نظر قرآن، شیعه و سنی اصول مسلمان بودن هستند و همین جمله شما که «
امامت كه از اصول بسيار مهم ديني نزد شيعيان است و حتي آنرا از نبوت هم بالاتر مي برند» دال بر منحرف کردن و منحرف نشون دادن اعتقادات شیعه است. دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت از اصول شیعه است. من حتی از یک مصری شنیده ام که تصور می کنند شیعیان حضرت علی رو پیامبر می دونند. این هم شاید دلیل دیگری باشد بر این که اگر اسم ائمه در قرآن می آمد، بدون شک به سرنوشت تورات و انجیل دچار می شد.
 
آخرین ویرایش:

zahra60

عضو جدید
سلام
اولاً همه ما مسلمانیم
دوماً اگر امامت را قبول نداشتند پس چرا سر خلافت حضرت علی (ع) بحث داشتند
سوماً در قرآن به کلیات اسلام پرداخته شده و درباره امامت و اسلام داری با آیه ها پاسخ بعضی از جاهلان داده شده است
با تشکر از دوستی که با رجوع به منبع حوزه مرا بیشتر به این امر آشنا کرد
 

pooooooya

کاربر فعال
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون حقیقت ندیدند ره افسانه زدند

دوستان اگه در تمام طول زندگیتون 12 امام رو قبول داشته باشید که هیچ 4 تا خلیفه رو هم قبول داشته باشید و به طور کامل به دستوراتشون عمل کنید و تمام سفارشاتشونو انجام بدیدو نماز بخونید حتی نماز شب و از تمام محرمات دوری کنید وبه واجبات عمل کنید اگه خدا رو قبول نداشته باشید همگی بی فایدس میگن زمانی که کیلیسا ها در اروپا حکمرانی می کردند تعداد زیادی از دانشمندان ان زمان چندین سال بر سر این موضوع تحقیق میکردند که بر سر یک سوزن چند فرشته میتواند قرار بگیرد شما خدا رو قبول داشته باش وبه خوب بودن اعتقاد داشته باش هر دینی که داشته باشی مطمعا باش اگه بهشتی باشه تو اونجایی اما ما خدا رو رها کردیم مثلا من چندی پیش جمکران رفتم دیدم یه اقایی که به ظاهر خیلی متدین میومد داشت نامه مینوشت همین طوری از سر کنجکاوی یکم از نامشو خوندم نامشو اینطوری شروع کرده بود ....سلام اقا جان و............. هیچ اسمی در نامش از خدا نیاورده بود یا بطور کلی فراموش کرده بود خدایی وجود داره تازه بد تر از اون اینه که خدایی که بالای سره و رها کرده بود و تمسک به یه چاه کرده بود چقدر باید خرافاتی باشیم که امام زمانو ترجیح بدیم به خدا با این جمله که امامان پیش خدا شفاعت می کنند اونا رو بپرستیم چرا باید خودمون در این رابطه فکر نکنیم و هر کی چندین سال پیش هرچی گفت رو قبول کنیم بدتر از این اینه که امام زمان رو داخل چاه قرار بدیم من دیدم اکثر دوستان مهندس هستند حیف نیست ذهن خودتون رو با این مسایل حاشیه ای درگیر میکنید حالا هرکی خلیفه یا امام بوده که بوده شما خوب بودن رو سر لوحه کارهاتون کنید مطمعا باشید که دنیا و اخرت مال شماست
 

هزار و یک شب

عضو جدید
سلام،

اول اینکه، مقایسه ای که بین قیاس و مثال تعداد رکعات انجام دادید، غلط هست. مثال تعداد رکعات یک مثال نقض برای رد یک حکم است. حکم: اهل سنت می گویند چون اصل امامت و نام امامان در قرآن نیامده پس، این اصل و ائمه باطل است. مثال نقض: تعداد رکعات نماز به عنوان یک رکن نماز در قرآن نیامده اما دستوری باطل نیست => حکم نقض می شود.
سلام

بهتر است تعریفی از قیاس داشته باشیم. این به عهده خودتون.

اول اینکه، قرآن به عنوان معجره پیامبر و به حکم خدا تنها کتاب از دین الهی است که دور از تحریف واقع شد. حال اگر، اسم ائمه به طور صریح در قرآن بیان میشد، فکر می کنید در سقیفه و بعد از آن چه بلایی بر سر این دسته از آیات آورده می شد؟ لابد می گویید، هیچ! آیا دسته ای از اعراب بعد از ثقیفه برای منافع شخصی خود، احادیث پیامبر را جعل نکردند؟ پس چه دلیلی داشت که نتوانند قرآن را نیز تحریف کنند؟ آیا پیامبر نفرمود :
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (2) هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»


و اهل سقیفه به خاطر منافع خود با حضرت فاطمه چه کردند.

دوم اینکه، قرآن تعداد محدودی آیه و صفحه دارد و این تعداد محدود صفحه را به اصول کلی و اساسی دین اختصاص داده است و مابقی امور رو به عهده سنت پیامبر گزارده است (اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولوالامر منکم) و از اونجاییکه واو عطف آورده، اطاعت از رسول رو در حد اطاعت از خدا قرار داده. با توجه به دلیل اول، خداوند در قرآن در رابطه با امامت به اشاره بسنده کرده و مابقی امور رو به عهده پیامبر خودش گذاشته:

خودتون میگید اصول کلی دین در قرآن بیان شده و ما هم این را قبول داریم و در متن اول هم ذکر کردم ، آیا امامت جزو اصول دین شما نیست ؟؟؟

آیا شما حرف خدا را باور ندارید که میفرماید " ما خود حفظ کننده قرآن هستیم " ؟ آیا بحث در باره اصول اعتقادی مجالی برای اما و اگر و شاید باقی میگذارد که بگوییم اگر فلان انجام میشد ، فلان اتفاق نمیافتاد یا برعکس !!!

در مورد سقیفه هم سوال دارم. از بحث دور نشیم.


سوم، گل سر سبد آیاتی که به ولایت حضرت علی اشاره دارند، آیه ولایت است.

انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون
اینجا کجاش گفته که ای مسلمانان از علی ( رض ) پیروی کنید ؟ کجاش گفته که ای مسلمانان علی بعد از پیامبر امام شماست پس اختلاف نورزید ؟ همانطور که خدا مستقیماً میفرماید به خدا ایمان داشته باشید و از رسولش پیروی کنید و به روز جزا ایمان بیاورید باید میگفت به امامت این امامان هم ایمان داشته باشید.
اگر دقت کنید اینجا از فعل جمع استفاده کرده و نیز ضمیر جمع " الذین " چند نفر از امامان شما در هنگام نماز زکات میدادند و ......... سوالات دیگری که نمیخوام از بحث دور بشیم در جای خود مطرح میکنم.

چهارم، ماجرای غدیر خم و ابلاغ ولایت حضرت علی -علیه السلام- که علامه امینی در کتاب الغدیر در 20 جلد اون رو از منابع اهل سنت نقل کرده

در مورد غدیر هم یک سوال جالب دارم که احتمالاً سوال بعدیم خواهد بود. البته این هم ربطی به عدم وجود اسم امامان در قرآن نداشت. چون در بخش اول عرض کردم که امامت از اصول دین شماست باید مانند سایر اصول و برتر از فروع و فروع فروع که ذکر شده ، ذکر میشد .
و نکته آخری که به ذهن من میرسه که بگم، با عدم اعتقاد به امامت، کسی از دین اسلام برنمی گرده چون توحید، معاد و نبوت از نظر قرآن، شیعه و سنی اصول مسلمان بودن هستند و همین جمله شما که « امامت كه از اصول بسيار مهم ديني نزد شيعيان است و حتي آنرا از نبوت هم بالاتر مي برند» دال بر منحرف کردن و منحرف نشون دادن اعتقادات شیعه است. دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت از اصول شیعه است. من حتی از یک مصری شنیده ام که تصور می کنند شیعیان حضرت علی رو پیامبر می دونند. این هم شاید دلیل دیگری باشد بر این که اگر اسم ائمه در قرآن می آمد، بدون شک به سرنوشت تورات و انجیل دچار می شد.

کجاش انحرافه ؟ براتون مدرک میارم از آخوندهای تراز اول که امامت رو بالاتر از نبوت میدانند( همون جریان به امامت رسیدن حضرت ابراهیم ). عملاً هم میبینیم که اینگونه است و عامه مردم چنین رفتار میکنند. مثال میزنم : نشان دادن چهره پیامبران در فیلمها وعدم نشان دادن چهره امامان به خاطر معصومیت بیشتر و مقام بالاترشان نسبت به پیامبران.

البته برخی از غُلات شیعه علی رو خدا هم میدونند چه برسه به پیامبر. کاری با اینها نداریم .


در اینجا اگر بحثی نباشه و اگر عمری باقی بود بعدا سوالات دیگری مطرح خواهم کرد.
 

هزار و یک شب

عضو جدید
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون حقیقت ندیدند ره افسانه زدند

اینا جنگ نیست. چند تا مهندس دارن بحث میکنن یا من قانع میشم یا اونها یا هیچ کدوم.ولی میتونه مجالی برای فکر کردن باشه. به هر حال من هم اعتقاد دارم که انسانها هر مذهبی داشته باشن ولی انسانهای صالحی باشن باز هم مسیر اصلی دین رو رفتن و به اون درجه از انسانیت میرسن که خواسته دین هست . شاید طرف اصلاً بی دین باشه. ولی اینا دلیل نمیشه که ما دنبال بهترین راهها نباشیم . و پیدا کردن راه اصلی میسر نیست جز با پرسش و تحقیق و فکر کردن.
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند وقت پیش یه سوال کردم . الان که سر زدم جوابی نبود . گفتم در یک تاپیک جداگانه مطرح کنم شاید جواب بدین. این سوال رو کپی کردم. اگر جوابی غیر از جوابهای رد شده دارید بفرمایید.

[FONT=&quot]سوالي كه بارها از شيعيان پرسيده شده و جوابي قانع کننده براي آن نداده اند اين است كه چرا در قرآن نامي از حضرت علي و خلافت و جانشيني او نيست؟ و همينطور نام امامان ديگر و امام زمان؟ [/FONT]
[FONT=&quot]جوابي كه شيعيان مي دهند اين است كه تعداد ركعات نماز نيز در قرآن نيست و براي فهم آن مي بايست به سنت و احاديث رجوع كنيم و در رابطه با خلافت نيز به احاديث مختلف رجوع مي‌كنيم!!![/FONT]
[FONT=&quot]در جواب مي گوئيم: شما شيعيان قياس را قبول نداريد و در اصول كافي از امام صادق حديث داريد كه ابوحنيفه را لعن كرده به خاطر قياس كردنش و گفته كه دين با قياس به دست نيايد. ولي خودتان در اينجا دست به قياس مي زنيد و اصول مهم مذهب خود يعني امامت را با فرعي از فروع دين يعني تعداد ركعات نماز قياس مي كنيد.[/FONT]
[FONT=&quot]جالب است كه گاهي علماي شيعه مي گويند: ما در اصول عقايد قياس داريم و تنها در فروع ديني قياس را باطل مي دانيم ولي ناگهان مي بينيم كه در اينجا با فروع ديني نيز قياس مي كنند يعني تعداد ركعات نماز؛ پس نتيجه مي گيريم كه شيعه هرجا به نفع خودش باشد قياس مي كند.
[/FONT] [FONT=&quot]از همه مهمتر اينكه اصول دين در جاي جاي قرآن به طور صريح و روشن و واضح بيان شده تا كسي بهانه اي نداشته باشد؛ اصولي چون توحيد و نبوت و معاد؛ ولي امامت كه از اصول بسيار مهم ديني نزد شيعيان است و حتي آنرا از نبوت هم بالاتر مي برند در قرآن بيان نشده و اين اصل مهم چه ربطي به تعداد ركعات نماز دارد؟ در قرآن علاوه بر اصول ديني كه بيان شده فروع دين نيز بيان شده؛ مثل نماز و زكات و حتي فروع فروع نيز بيان شده همچون وضو در سوره مائده آيه 6 ولي امري كه واضح است اين است كه ما بايد براي فهم بعضي امور ديني به سنت نبي اكرم [/FONT][FONT=&quot]ص[/FONT][FONT=&quot] مراجعه كنيم براي اموري چون تعداد ركعات و غيره؛ و اگر بنا بود در قرآن تمامي نكات ريز و فروع فروع فروع نيز بيان شود مي بايست كتابي حجيم در چندين جلد نازل مي شد و در انتها باز براي عده اي از مراجع ديني سوالاتي باقي بود و هيچكدام بدون سوال نمي ماندند؛ كافي است شما سري به رساله‌ها و كتب تفسيري ايشان بزنيد تا متوجه شويد.[/FONT] [FONT=&quot]پس قرآن موارد مهم و اساسي و اصولي را بيان نموده و راه بهشت و جهنم را به خوبي نشان داده و چنانچه مسئله امامت و خلافت و جانشيني حضرت علي اينقدر مهم بود حتماً بيان مي شد. [/FONT]
[FONT=&quot]اينكه علت نبودن نام علي و مسئله خلافت به خاطر امتحان بوده و خداوند امت اسلامي را امتحان نموده و تنها ما شيعيان از عهده اين امتحان بر آمديم.[/FONT]
[FONT=&quot]ما مي گوئيم: آيا خداوند در آخرين كتاب و فرستاده خود چنين كاري مي كند؟ و آيا خداوند در خود امر دين امتحان و شبهه ايجاد مي كند؟ و با اينكار بهانه را به دست گمراهان مي دهد تا در جهان آخرت بگويند ما متوجه نشديم و دين الهي را به خوبي نفهميديم يا اينكه خداوند حجت را تمام مي كند و آيات را به طور صريح و روشن و مبين و قابل فهم مي فرستد تا كسي بهانه اي نداشته باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]آيا قرآني كه حجت است داراي امتحان و پيچيدگي است؟ اينكه ديگر حجت نمي شود؛ حجت يعني بينه و دليل روشن و آشكار.[/FONT]
[FONT=&quot]پس موضوع امتحان كه در قرآن نيز بيان شده مربوط به مال و فرزندان و... است نه مربوط به خود قرآن و خود دين و اصول مهم آن.[/FONT]



سوالات دیگری هم دارم که به ترتیب پس از پاسخگویی میپرسم. موید باشید.

بسم رب العلی
سلام دوست عزیز
سعی می کنم جواب شما را بدهم
مسلما قرآن کتاب جامع و کاملی است برای نشان دادن راه و این کتاب در جزییات وارد نشده و عقل هم این را نمی گوید
.
.
برای چنین کتاب عظیمی مسلما نیاز به مفسری است که عالم به تمام قرآن از هر جهت باشد و سخن او حجت باشد همان گونه که سخن قرآن حجت است
خود خداوند این مفسر را پیامبر می فرماید آنجا که می فرماید سخنان پیامبر از روی هوا نیست و از روی وحی است
پس مشخصا برای ایه های قرانی تفسیری وجود دارد که بهترین مفسر خود رسول الله است
.
نتیجه ای که می گیریم این است که نمی توان فقط به ایات قرآنی تمسک جست
حال سوالتان را بفرمایید تا در حد توان پاسخ گویم به حول و قوه الهی
.
در مورد نام امام علی (ع) و یازده امام دیگر فرمودید
آیات و روایات فراوانی است که شخص پیامبر بر اساس آیات قرآنی نام آنها را بیان فرمودند اگر طالب باشید تا بخشی از احادیث و روایات را برای شما بنویسم ان شاء الله
 

moeinz

کاربر بیش فعال
اینا هیچ کدوم جواب نمیده
چون هر دو طرف به جواب دیگری به چشم یک دروغ صد در صدی نگا میکنه و از اولش هم در صدد نقض اونه چون غیر از اعتقادتیه که از کودکی باهش بزرگ شده
متاسفانه امروزه سایتها و شبکه ها اطلاعات جهت داری بر ضد طرفین میزارن که به نوعی اونارو جزو باورهای مردم میکنن
من چن روز پیش یه سایت سنی دیدم که عکسها و اطلاعاتی از شیعه گذاشته بود که من خودم از خودم بدم اومد چه برسه به یه بی خبر
در حالی که اصلا این جوری نیست و اینا فقط در جهت اهداف معدودی انسان قرار دارن
شما که میگین چند تا مهندس دارن بحث میکنن شاید هیچ کدوم از این مهندسین حتی یه کتاب هم در این مورد نخونده باشه و اصلا صلاحیت بحث کردن رو ندارن
به قول دکتر شریعتی(قبل از آن که فکر کنی که چه بگویی،فکر کن که چه میگویم)
الآن ما کاملا برعکس این عمل میکنیم
الآن حتی اگه از خود قرآن هم آیه بیاد طرفین ردش میکنن همان طور که میکنن
ع
ع
ع
حتی اگه تو قرآن هم نیومده بود وحتی اگر پیامبر هم تو غدیر خم نمیگفت و چند جای دیگر ،دلیل نمیشد که ما اشتباه عمل کنیم
چون علی تا قبل از فوت پیامبر امتحانشو پس داده بود
به نظرت چرا اکثر ایرانیان شیعه شدن؟
چون عمر زمانی که خلیفه بود و از بس به ایرانیان توهین کرده بود و بعد ازخلافت علی اوضاع بهتر شده بود که به علی اعتقاد پیدا کرده بودن
اینجا یه مطلبی از کتاب "محمد از ولادت تا وفات" به نویسندگی دکتر شریعتی(که همیشه تو کتابهای تاریخی از اسناد اهل سنت استفاده میکنه!!! )و دکتر سید جعفر شهیدی میزارم که مناسب این بحثه:
(در مورد جانشین پیامبر بحث میکنه)
"ابوبکر یکی از دو سه نفری که بیش از همه در میان مردم نفوذ دارد.سابقه اش در اسلام،دوستی شدیدش با محمد و قرابت خویشاوندی با وی و نیز شخصیتی که از نظر اجتماعی در عصر جاهلیت داشته است،نام او. را بر سر خلافت خواهد انداخت.اما وی مردی فرتوت است و گذشته از آن،بسیار نرم خوی و در همه حال آسان گیر.مسئولیت سیاسی و اجتماعی مملو از خطر،جدی تر از آن است که با چنین روحی سازگار آید.
عمر مردی است برخلاف ابوبکر،خشن و متعصب و بسیار جدی به اصطلاح اروپایی ها عنصری است اصولی،در اجرای آنچه عدل میدند و اصل،کمترین نرمش و گذشتی ندارد.ورود او به جمع اندک یاران محمد در مکه آنان را نیرومند ساخت.هرگاه سخن از تصمیمی یا قضاوتی درباره دشمن یا دشمنانی در میان بود که به اسارت مسلمانانافتاده بودند،پیشنهاد ابوبکر آزادی و محبت بود،اما جمله ای که همواره عمر در این موارد تکرار میکرد این بود"ای رسول خدا،اجازه بده تا گردنش را بزنم"!اما وی به همان اندازه که یک"مجری" بسیار شایسته و جدی بود ابتکار و استنباط نداشت.روحی قوی داشت اما فکرش طحی بود.مردی که در کار،قدرت خارق العاده ای از خود نشان می داد،هرگاه که که یک مسله اعتقادی و فکری پیش می آمد بسیار ضعیف مینمود و خود همواره به خطاهای فکری خویش اعتراف میکرد.رهبری امت اسلامی و به خصوص جانشینی پیامبر تنها یک مسئولیت اجرایی و سیاسی نیست.خلیفه را در اسلام با "رئیس دولت"در یک حکومت جمهوری در رژیمهای امروزی نمیشود مقایسه کرد.وی در عین حال رئیس حکومت و نیز ایدئولوگ حزبی که حکومت بر اساس ایدئولوژی آن استقرار یافته است محسوب می شود.از این رو است که سطحی بودن زمام دار امت اسلامی و عدم آشنایی عمیق با روح و حتی نص قرآن شایستگی نعهد مسئولیتهای خطیری را که محمد بر عهده داشته بسیار ضعیف می کند ""پاورقی:عکس العمل شگفتی که در مرگ پیغمبر نشان میدهد و به خصوص پاسخی که به یادآوری ابوبکر میدهد و بالاخص توصیه عجیبی که برای آزادی بردگان عرب می کند(بدلیل اینکه خداوند از "اعاجم"بردگانی را در اختیار ما قرار داده است و دیگر نباید عرب را برده کرد!)وبسیاری از این گونه""چه ،برای ادامه راه محمد و رهبری امت وی،علم و پختگی فکری و آشنایی با عمق مکتب او به همان اندازه ضروری است که لیاقت و تقوی.
عثمان،خویشاوند محمد و"داماد مضاعف"وی است،مردی است مقدس مآب،اما بینش کوتاه و جهان بینی بسیار تنگ و ضعیف وی چنان است که در مدت همکاری یی که با پیامبر داشته است کسی کوچکترین کار برجسته ای را از او سراغ ندارد.وی یک مرد اشرافی مسلمانی است که هرگز روح وجهت طبقاتی و عمق اسلام را نمی تواند احساس کند.اسلام را جز "شعائر"و رهبری اسلا را جر"تعظیم شعایر"نمی داند.عشق به ثروت ،تجمل و قوم و خودپرستی و تعظیم رجال و صاحبان زر و زور و خون در روح او چنان نیرومند است که پیوندش را با جاهلیت نزدیکتر و استورتر از اسلام کرده است.خطر بزرگ،انتساب وی به خاندان نیرومند و خطرناک بنی امیه است و بی شک وی با چنین روح و بینشی که دارد جز آلات فعلی برای این دشمنان قوی و لایق و هوشیاری که اکنون نقاب اسلام بر چهره بسته اند نخواهد بود





(توضیحاتی در مورد اشخاص دیگر میدهد)





در این میان علی برجستگی خاصی دارد،وی تنها صحابی نامی محمد است که با جاهلیت پیوندی نداشته است،نسلی است که با اسلام آغاز شده و روحش در انقلابمحمد،شکل گرفته است.ویژگی تربیتی دیگر وی آن است که دست مهربان "فقر"او را از خانواده خویش،در آن دوره سنی یی که نخستین ابعاد روح و فکر انسان ساخته می شود به خانه محمد می برد و تصادفی بزرگ کودک را با داشتن پدر به دست عمو زاده می سپارد تا روح شگفت مردی که باید نمونه یک انسان ایده آل گردد،در مدرسه ای پرورش یابد که در آن محمد آموزگار است و کتاب قرآن.از هم آغاز با نخستین پیامی که می رسد آشنا گردد و بر لوح ساده کودک خطی از جاهلیت نقش نپذیرد.
مرد شمشیر،سخن و سیاست،احساسی به رقت یک عارف و اندیشه ای به استحکام یک حکیم دارد،در تقوی و عدل چندان شدید است که او را در جمع یاران تحمل ناپذیر ساخته است،آشنایی دقیق و شاملش با قرآن قولی است که جملگی بر آنند؛شرایط خاص زندگی خصوصیش،زندگی اجتماعی و سیاسیش و پیوندش با پیغمبر و بویژه سرشت روح و اندیشه اش همه عواملی است که او را با روح حقیقی اسلام-معنای عمیقی که در زیر احکام و عقاید و شعائر یک دین نهفته است و غالبا از چشمهای ظاهر بین پنهان می ماند-از نزدیک آشنا کرده است.احساسش و بنشش باآن عجین شده است،وی یک "وجدان اسلامی"داردو این جزاعتقاد به اسلام است.
در طول بیست و سه سالی که محمد نهضت خویش را در دو صحنه ی روح وجامعه آعاز کرده است،علی همواره درخشیده است،همواره در آغوش خطرها زیسته است و یکبار نلغزیده است،یک بار کمترین ضعفی از خود نشان نداده است.آنچه در علی سخت ارجمند است،روح چند بعدی اوست،روحی که در همه ابعاد گوناگون و حتی ناهمانند قهرمان است.قهرمان اندیشیدن و جنگیدن و عشق ورزیدن،مرد محراب و مردم،مرد تنهایی و سیاست،دشمن خطرناک پستی هایی که انسانیت همیشه از آن رنج می برد،مجسمه همه آرزوهایی که انسانیت همواره در دل می پرورد.
اما پیداست که در اجتماعی که بیش از ده سال با جاهلیت بدوی قبائلی فاصله ندارد،روحی این چنین تا کجا تنهاست،غریب است و مجهول!
این یک داستان غم انگیز تاریخ است و سرگذشت علی و یارانش غم انگیزترین آنغچه،هرگز فاصله مردی با جامعه اش تا این همه نبوده است
بی شک پیغمبر به شدت به علی می اندیشد.قرائن بسیاری ردر حیاتش نشان میدهد که در علی به چشمی خاص می نگرد،اما از سویی میداند که رجال قوم هرگز به این جوان سی و اند ساله ای که جز محمد در جامعه پناهی و جز جانبازیهایش در اسلام سرمایه ای ندارد،میدان نخواهند داد و رهبری او را به سادگی تحمل نخواهند کرد.
قویترین جناح سیاسی اسلام،جناح ابوبکر است.عمر،ابو عبیده،سعد ابن ابی وقاص،عثمان،طلحه و زبیر از عناصر اصلی این جناحند
"
اینا رو نوشتم که بگم حتی اگه تو قرآن هم نیومده که جانشین کی شود که اومده و حتی اگه محمد هم نگفته که گفته باز هم هیج دلیلی ندارد که ابوبکر یا عمر خلافت کنند
که بزرگترین ظلم را به اسلام کرده اند و ان را تقسیم به دو مذهب ضد کرده اند
من میدونم که شما هیچ آیه ای رو قبول نمیکنید که به بر حق بودن علی دلالت کند و هیچ سند تاریخی را قبول ندارین،جوابم را اینجوری دادم
دوستان هم دلایل منطقی دیگری نیز آوردن رو آوردن
منتظر جواب هستم

"قبل از آن که فکر کنی که چه بگویی،فکر کن که چه می گویم"
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز من چند تا نکته میگم شاید قابل قبول واقع بشه
1-اول اینکه پیامبر ی اسم از مهدی موعود برد تا حالا چند نفر ادعای مهدویت کردند حالا اگر اسم علی برده میشد به نظرت چندین علی ابن ابی طالب در طول دوران پیدا می شدند جالبه با اینکه خدا با عمل گفته مثلا گفته کسی که هنگام رکوع زکات میده و همه معترفند که این فرد علی است باز با چه بهانه هایی رد میکنند پیامبر میگه مولا برا این مولا چه تعریف ها (یا بهتر بگم تحریف ها )که نیاوردند پیامبر خدا در حضات پایان عمرش در خواست میکنه میگن پیامبر هذیان میگه بابا مگه کاری داره تفسیر به رای که کم شاهدش نبودیم این اعراب چندین هزار نفر در غدیر بودند چند نفر شهادت دادند؟
2-چرا راه دور میری اصلا فرضا نه خدا گفته نه پیامبر به تاریخ نیگاه کن ببین علی چه کرد حسن چه کرد حسین چه کرد و بررسی کن دوران خلافت ابو بکر و عمر و عثمان (حقیقتا )ببین چه ها گذشت
با فاطمه(مگه پیامبر نگفت که فاطمه از من است هر که اورا بیازارد مرا ازرده و ...) چه کردند در ایران چه کردند چقدر از تعصبات جاهلانه اعراب جاهلی در تفکرات این افراد موج میزد (فقط دلم میخواد این تساوی حقوق عرب و عجم در نظر علی و عمر و عثمان وابوبکر را بررسی کنی)
اصلا یاران پیغمبر چه شدند چه جهتی گرفتند وبا انها چه کردند با ابوذر چه کردند ........و علی چه کرد چه دید چها کشید وای وای وای
تاریخ بهترین شاهد و گواه ببینیم چه کسی شایستگی جانشینی پیامبر را داشت خدایی
اصلا چرا انسان خودش را فریب بده
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
ضمن تشکر از دو دوست عزیز
می خواستم بگم برای رفع شبهه تا اونجایی که بتونم از منابع اهل تسنن خبر میاورم تا دیگر صحبتی نباشه
 

هزار و یک شب

عضو جدید
بسم رب العلی
سلام دوست عزیز
سعی می کنم جواب شما را بدهم
مسلما قرآن کتاب جامع و کاملی است برای نشان دادن راه و این کتاب در جزییات وارد نشده و عقل هم این را نمی گوید
.
.
برای چنین کتاب عظیمی مسلما نیاز به مفسری است که عالم به تمام قرآن از هر جهت باشد و سخن او حجت باشد همان گونه که سخن قرآن حجت است
خود خداوند این مفسر را پیامبر می فرماید آنجا که می فرماید سخنان پیامبر از روی هوا نیست و از روی وحی است
پس مشخصا برای ایه های قرانی تفسیری وجود دارد که بهترین مفسر خود رسول الله است
.
نتیجه ای که می گیریم این است که نمی توان فقط به ایات قرآنی تمسک جست
حال سوالتان را بفرمایید تا در حد توان پاسخ گویم به حول و قوه الهی
.
در مورد نام امام علی (ع) و یازده امام دیگر فرمودید
آیات و روایات فراوانی است که شخص پیامبر بر اساس آیات قرآنی نام آنها را بیان فرمودند اگر طالب باشید تا بخشی از احادیث و روایات را برای شما بنویسم ان شاء الله

سلام.
خلاصه سخن شما و جناب مدیر اینکه این اصل را خدا بیان نکرده چون به عهده پیامبر است و من اینطور برداشت کردم که در واقع در بین 30 جزء قرآن جایی برای قرار دادن نام امامان نبوده . پاسخ را در پست قبلی دادم.

تشکر از نظرت.
 

هزار و یک شب

عضو جدید
.....[/COLOR][/SIZE]"
اینا رو نوشتم که بگم حتی اگه تو قرآن هم نیومده که جانشین کی شود که اومده و حتی اگه محمد هم نگفته که گفته باز هم هیج دلیلی ندارد که ابوبکر یا عمر خلافت کنند
که بزرگترین ظلم را به اسلام کرده اند و ان را تقسیم به دو مذهب ضد کرده اند
من میدونم که شما هیچ آیه ای رو قبول نمیکنید که به بر حق بودن علی دلالت کند و هیچ سند تاریخی را قبول ندارین،جوابم را اینجوری دادم
دوستان هم دلایل منطقی دیگری نیز آوردن رو آوردن
منتظر جواب هستم

"قبل از آن که فکر کنی که چه بگویی،فکر کن که چه می گویم"

تشکر از اینکه متن دکتر شریعتی رو آوردی. نخونده بودم. دکتر شریعتی انسان بزرگی بود ولی دلیل نمیشه که سخنانش برای من و شما حجت باشه. به هر حال ایشون هم در خانواده شیعی به دنیا اومده و در فضای مذهبی خانوادش با مذهب شیعی بزرگ شده . اما بعدها نظرات و کتابهایی نوشت که هم اکنون در هیچ جای ایران اونهارو پیدا نمیکنید.

در مورد اینکه شما هی مقدسات اهل سنت را مورد طعن و لعن قرار میدهید و آنها را ظالم و... مینامید باید پیشنهاد کنم که در باره عدل ایشان به کتاب دوقرن سکوت زرین کوب مراجعه کنید. در بعضی قسمتهاش مطالب جالبی در باره اونها خواهید یافت . شاید بگید اون کتاب بر ضد اونهاست . من میگم چطور دو مطلب متناقض رو میشه یک جا جمع کرد ؟ به هر حال یا اون بخشهایی که دال بر ظالم بودن اونها است درسته یا اون بخشهایی که دال بر عادل بودن اونها ! اگر از روانشناسی هم بهره برده باشید خواهید دانست که کدام بخشها نشات گرفته از درون مایه کودکی و تفکر ایشان است و کدام بخشها ناشی از تحقیق ایشان بدون تعصب.

در مورد قرآن هم باید بگم که سوال من هم این بود که آیه قرآن بیاورید . آیه مبین و روشن . آیه ای که خدا در اون معما قرار نداده باشه !
 
آخرین ویرایش:

هزار و یک شب

عضو جدید
سلام دوست عزیز من چند تا نکته میگم شاید قابل قبول واقع بشه
1-اول اینکه پیامبر ی اسم از مهدی موعود برد تا حالا چند نفر ادعای مهدویت کردند حالا اگر اسم علی برده میشد به نظرت چندین علی ابن ابی طالب در طول دوران پیدا می شدند جالبه با اینکه خدا با عمل گفته مثلا گفته کسی که هنگام رکوع زکات میده و همه معترفند که این فرد علی است باز با چه بهانه هایی رد میکنند پیامبر میگه مولا برا این مولا چه تعریف ها (یا بهتر بگم تحریف ها )که نیاوردند پیامبر خدا در حضات پایان عمرش در خواست میکنه میگن پیامبر هذیان میگه بابا مگه کاری داره تفسیر به رای که کم شاهدش نبودیم این اعراب چندین هزار نفر در غدیر بودند چند نفر شهادت دادند؟
2-چرا راه دور میری اصلا فرضا نه خدا گفته نه پیامبر به تاریخ نیگاه کن ببین علی چه کرد حسن چه کرد حسین چه کرد و بررسی کن دوران خلافت ابو بکر و عمر و عثمان (حقیقتا )ببین چه ها گذشت
با فاطمه(مگه پیامبر نگفت که فاطمه از من است هر که اورا بیازارد مرا ازرده و ...) چه کردند در ایران چه کردند چقدر از تعصبات جاهلانه اعراب جاهلی در تفکرات این افراد موج میزد (فقط دلم میخواد این تساوی حقوق عرب و عجم در نظر علی و عمر و عثمان وابوبکر را بررسی کنی)
اصلا یاران پیغمبر چه شدند چه جهتی گرفتند وبا انها چه کردند با ابوذر چه کردند ........و علی چه کرد چه دید چها کشید وای وای وای
تاریخ بهترین شاهد و گواه ببینیم چه کسی شایستگی جانشینی پیامبر را داشت خدایی
اصلا چرا انسان خودش را فریب بده

1- در این صورت خداوند نباید اسم محمد را در قرآن میبرد چون مسیلمه کذاب و محمد علی باب ادعای پیامبری کردند ! اگر از رسول حرفی نمیزد اینها ادعای پیامبری نمیکردند.
2- تاریخ تا به دست من و تو برسه خیلی دگرگون میشه . ( در مورد علی ( رض ) و حسنین باید بدونید که ایشان نور چشم اهل سنت هستند ولی موارد دیگر دروغ پردازیست که بعداً بهش میپردازیم )
 

هزار و یک شب

عضو جدید
سوال :

- حضرت علي
فرموده: مشورت دادن به ظالم همچون شركت در ظلم اوست.
ما مي پرسيم: پس چرا خود علي دائم به عمر مشورت مي داده است؟ و حتي به قول خود شما عمر بارها و حدود هفتاد بار گفته: چنانچه علي نبود عمر هلاك مي شد، و طبق اين سخن پس علي حداقل هفتاد بار به عمر مشورت داده است، و چطور دشمن اسلام و غاصب خلافت براي مشورت نزد او مي آمده؟!

شما كه معتقد هستيد عمر غاصب خلافت بوده و ظالم بوده؛ پس چرا حضرت علي به او مشورت مي داده است؟!

شيعه خواهد گفت: حضرت علي به خاطر اينكه اسلام منحرف نشود به عمر مشورت مي داده است.

در جواب مي گوئيم: پس طبق اين گفته اسلام منحرف نشده است چون حضرت علي با مشورت دادن جلوي انحراف آنرا گرفته و بنابراين تمامي ادعاهاي شما مبني بر تحريف اسلام به خاطر غصب خلافت علي مردود مي شود.

شيعه مي گويد: آن جامعه ايده آل با خلافت علي درست مي شده و به خاطر غصب خلافت نشده است.

مي گوئيم: شما از طرفي مي گوئيد: اسلام بسيار بسيار منحرف شده ولي از اين طرف مي گوئيد نخير منحرف آن چناني هم نشده و تنها آن جامعه ايده آل درست نشده؛ پس معلوم نيست شما چه مي خواهيد؟
 

fariba.sh70

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من همیشه دلم واسه سنی ها در چند مورد میسوزه:
1-اول اینکه اومدن امام علی(ع) رو از ابوبکر و عمر وعثمان پایینتر قرار دادن مخصوصن اون آخری که لیاقت دشمن اسلام رو بودن هم نداره
2-شما تنها گروهی هستینتو دنیا که اعتقاد به منجی آخرالزمان ندارین
یه فیلم شفای یک پسر سنی هست که ببینین بهتره
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-29946.aspx
فیلمش هم هست میتونین پیدا کنین
3-برای دخترانتان الگوهایی مثل فاطمه(س) و زینب(س) ندارین
. حتی از عمری که شانه حضرت فاطمه رو به خاطر قدرت و مادیات شکونده بود طرفداری میکنید
و یا حتی از عایشه که چند تا منبع مهم است که داستانهای واقعی از زندگی او را بیان کرده اند که نشان می دهد آن چنان پاک نبوده
من نمیخام بگم عمر یا ابوبکر نه عثمان آدمهای آنچنان بدی بودند
میخام بگم در مقابل علی خیلی کم هستن،در مقابل عظمت حسین مثل قطره میمونن
اگه اینا ده ساله مسلمان شده بود علی از ابتدای زندگیش مسلمان بود
اگه اونا رو یک بت پرست تربیت کرده اینا رو محمد تربیت کرده
اونا آدمای ساده ای مثل من و تو بودن که ثروت دنیا به راحتی اونارو به بیراهه میکشونه
عمر همان آدمی هست که وقتی پیامبر در لحظات آخر عمر میخواست وصیت کند(معلومه که چی وصیت می کرد) گفت که در بستر بیماری هست و هذیان میگوید(استغفر ا..)
امروز مشکل شما نیستین مشکل ما شیعیانیم
اگه ما شیعه واقعی بودیم و مسئولیت شیعه بودن رو به گردن میکشیدیم الآن شما سنی نبودین
الآن من هر چقدر به شما و شما هر چه قدر به من بگین هیچکدوم قبول نمیکنیم تا زمانی که خودمون بخوایم
واسه همین دیگه ادامه نمیدم
امیدوارم روزی برسد که همه حقیقتهای دنیا آشکار شود تا حق و باطل مشخص شوند
اقای شیعه بد دهن 85%جمعیت جهان مسلمان سنی هستن.من موندم حالا شما با چه رویی این حرفا رو میزنین؟؟؟؟:mad:
 

moeinz

کاربر بیش فعال
اقای شیعه بد دهن 85%جمعیت جهان مسلمان سنی هستن.(همیشه به خاطرش حسرت میخورم
وای پیامبر اگر تو بیشتر مردم دنیار را اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد آنها تنها از گمان های خود پیروی میکنن و فقط حدس های غلط می زنند"116 سوره انعام")
من موندم حالا شما با چه رویی این حرفا رو میزنین؟؟؟؟:mad:
اگه ناراحت شدی دو رکعت نماز ناراحتی بخون خوب میشی
ببین عزیزم مهم اینه که این شخصیتها بتونن الگوهای خوبی تو زندگیمون باشن،حالا تو اسم حضرت محمد رو بزار رضا یا بزار مهدی یا ابوبکر
فرقی نمیکنه مهم شخصیت اوناست
اگه شما مال خودتون رو پاک و بی گناه میدونین پس مبارکتون باشه
ما هم با امامان خودمون راحتتریم
من هیچ وقت نمیتونم کسی که شونه حضرت فاطمه رو به خاطر بیعت گرفتن شکونده پاک بگم
حالا هم عیسی به دین خود موسی به دین خود
برو دنبال چیزایی باش که به نتیجه ای برسی
برو
برو
خوش باش
 
آخرین ویرایش:

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
جناب هزار و یک شب شما هنوز جواب سوال من را ندادید.
اولی الامر چه کسانی هستند؟
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.
خلاصه سخن شما و جناب مدیر اینکه این اصل را خدا بیان نکرده چون به عهده پیامبر است و من اینطور برداشت کردم که در واقع در بین 30 جزء قرآن جایی برای قرار دادن نام امامان نبوده . پاسخ را در پست قبلی دادم.

تشکر از نظرت.

من پاسخ شما رو پیدا نکردم
لطفا واضح بفرمایید
.
یک سری اصولی رو باید قبول کنید
اول اینکه قرآن کتاب کاملی است در کلیات و مسلما بر اساس براهین عقلی در جزییات ناقص(البته با به همراه شدن متخصص خود در جزییات نیز کامل می شود)
فرستادگان خداوند بهترین افرادی هستند که کتب الهی را تفسیر می کنند و نظر خداوند رو نسبت به این کتاب ها می فرمایند
طبق فرموده خداوند رسول اکرم جز وحی سخن دیگر نمی فرماید
و بهترین مفسر قرآن رسول الله (ص) می باشد
.
.
خواهشا سفسطه نفرمایید و با اصول حرکت کنید
.
.
و اما در مورد ایرادی که گرفتید بنده عرض می کنم مگر خداوند نام تمام پیامبران را آورده
طبق این نظر شما همون تعدادی که نام های آنان در قرآن امده بودند و بقیه کذب!!!
.
.
خواهشا با منطق سخن بگویید تا بحث ادامه پیدا کند
.
در مورد سوال دومتان که گفتید که مولانا علی(ع) به ظالم مشورت می دادند
.
فرض می کنیم که مشورت نمی دادند
چه اتفاقی افتاد
بنابر منابع خودتان(نفرمایید به قول شما) عمر بن الخطاب چندین بار گفته که اگر علی(ع) نبود عمر هلاک می شد و می گفت پناه می برم به خدا از مسئله ای که علی(ع) در آن نباشد
از این سخنان می توان فهمید که علی (ع) اعلم و افهم تر از عمر بن الخطاب بوده
.
حال اگر مشورت نمی داد چه بلایی بر سر حکومت و جامعه اسلامی می افتاد
به این امور می گویند ترتیب اولی یعنی بین این کار و عدم مشورت به ظالم باید اولی را انتخاب کرد
اگر حکومت اسلامی بخاطر بی کفایتی خلفای خود از هم می پاشید دیگر اسم اسلامی وجود نداشت که علی(ع) بتواند نهال های اسلامی اصیل را بکارد و حسین (ع) ابیاری کند
عمر بن الخطاب چندین بار خود اذعان کرد که اگر علی (ع) نبود هلاک می شدم
اگر بخواهید برای شما منابع را میاورم که چندین بار حکم استباه داده بود و نزدیک بود چندین نفر را به ناحق بکشد
خود اذعان کرد اگر علی نبود هلاک می شدم
فراموش نکن که این سخنان از شیعیان نیست
علاوه بر شیعیان خود برادران اهل سنت نیز در کتب معتبر خود اورده اند
.
باز هم عرض می کنم خواهشا سریع نتیجه گیری نفرمایید که بعد نتوانید .....
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد اصول دین هم شیعه معتقد است که 5 اصل داریم
توحید
عدل
نبوت
امامت
معاد
که عدل را جزو همان توحید می داند و امامت را هم دنباله نبوت
.
توضیح
منظور از اصول یک سری مفاهیمی است که فرد باید با عقل و اندیشه خود به نتیجه برسد
اگر بگوییم عدل و توحید جدا هستند شرک انجام دادیم
و برای خدا دو ذات تعریف کردیم و این بعنی شرک
ولی چرا شیعه اینطور می گوید
چون تعاریف نادرستی از عدل خداوند امده است و شیعه به ناچار برای روشن شدن موضوع این صفت از صفات خداوند را نیز از اصول دانسته است
همانطور که عرض کردم اگر این دو را از هم جدا ببینیم برای خدا شریک قائل می شویم و ......
برای مثال عرض می کنم فرضا در چند سال اینده تعاریف ناقص و نادرستی از صفات دیگر خداوند از قبیل رحمن و رحیم اورده بشود
مسلمانان مسلما برای روشن شدن موضوع باید به این نکته توجه بیشتر بکنند و اگر لازم بود جزوی از اصول خود بدانند
.
.
در مورد امامت هم قضیه همین است
امامت ادامه راه نبوت است
وقتی خداوند بشر را بر اساس عقل و نقل به حال خود رها نمی کند آیا درست نیست که بگیم بعد از پیامبر نیز باید افرادی باشند که همانند پیامبر باشند
بغیر از وحی و رسالت که دیگر نیازی نیست
احکام بیان شده است
و البته باید متخصص خود هم باشد
طبق ایات الهی اولی الامر در ردیف پیامبر آمده است و اطاعت از او همان اطاعت پیامبر است
مگر خداوند نمی فرماید در سوره قرآن که پیامبر اولی بانفسکم
چه نتیجه ای می گیریم
بحث شیعه و سنی بر مصداق اولی الامر است
مگر خداوند در قرآن فرموده که اقا این سه اصل اصول دینه نه
این پیامبر بوده که تفسیر کرده اقا اصول این سه است
همانطور که عدل را در پرتو توحید قرار داده است همانطور امامت را نیز در پرتو نبوت داده است
امیدوارم که مطلب بدرستی بیان شده باشد
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام

علیک سلام



خودتون میگید اصول کلی دین در قرآن بیان شده و ما هم این را قبول داریم و در متن اول هم ذکر کردم ، آیا امامت جزو اصول دین!!! شما نیست ؟؟؟

دین . (اِ)کیش . (منتهی الارب ). ملة. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). صبغة. (ترجمان القرآن ). طریقت . شریعت . مقابل کفر. (یادداشت مرحوم دهخدا).

مذهب . [ م َ هََ ] (ع اِ) در اصطلاح علم کلام اسلامی ، طریقه ای خاص در فهم مسائل اعتقادی ، خاصه امامت که منشاء اختلاف در آن توجیه مقدمات منطقی و یا تفسیر ظاهر کتاب خداست ، مانند مذهب شیعه ٔ امامی ، اشعری ، معتزلی و ماتریدی و ... (به نقل از لغت نامه دهخدا)

شاید اولین مشکل شما در تفاوت بین دین و مذهب باشد. شیعه یک مذهب است، یک دین نیست. دین یعنی اسلام و مذهب یعنی اهل سنت، شیعه و ...
اصول دین در شیعه، 3 چیز است: توحید، معاد و نبوت.
اصول مذهب، 2 چیز است: عدل و امامت

شاید همین حرف شما که اصرار دارید شیعه را دین بنامید، تاییدی باشد بر شنیده من مبنی بر اینکه اهل سنت بر این تصورند که شیعه امام علی-علیه السلام- را به جای حضرت محمد-صلی الله علیه و آله- پیامبر می داند!!


آیا شما حرف خدا را باور ندارید که میفرماید " ما خود حفظ کننده قرآن هستیم " ؟ آیا بحث در باره اصول اعتقادی مجالی برای اما و اگر و شاید باقی میگذارد که بگوییم اگر فلان انجام میشد ، فلان اتفاق نمیافتاد یا برعکس !!!
در مورد سقیفه هم سوال دارم. از بحث دور نشیم.

در تفسیر معنای انا له لحافظون، در اينكه منظور از محافظت و پاسدارى قرآن در برابر چه امورى است ، باز مفسران تفسيرهاى گوناگونى دارند: 1 - بعضى گفته اند در برابر تحريف و تغيير و زياده و نقصان است . 2 - بعضى ديگر گفته اند در برابر فنا و نابودى تا آخر جهان . 3 - بعضى ديگر گفته اند در برابر منطقه اى گمراه كننده ضد قرآنى. (به نقل از تفسیر نمونه)
در قادر بودن و عالم بودن خدا شکی نیست. همین عالم بودن خدا ایجاب می کنه که برای حفظ قرآن از تحریف، اون رو به گونه ای نازل کنه که امکان تحریف در اون یا به وجود نیاد یا به حداقل ممکن برسه. من با این علم ناقصم می دونم که اگر چیزی رو بخوام حفظ کنم، باید اون رو به گونه ای قرار بدم که کمترین احتمال آسیب رو داشته باشه. حالا به نظر شما، با توجه به اینکه خدا بندگان خودش رو به خوبی می شناسه و با علم کامل خودش از ماجرای سقیفه و آنچه که بعد از مرگ پیامبر بر امت پیامبر می گذره، خبر داره، آیا ذکر دقیق نام ائمه یک اشتباه محسوب نمیشه؟

اینجا کجاش گفته که ای مسلمانان از علی ( رض ) پیروی کنید ؟ کجاش گفته که ای مسلمانان علی بعد از پیامبر امام شماست پس اختلاف نورزید ؟ همانطور که خدا مستقیماً میفرماید به خدا ایمان داشته باشید و از رسولش پیروی کنید و به روز جزا ایمان بیاورید باید میگفت به امامت این امامان هم ایمان داشته باشید.
اگر دقت کنید اینجا از فعل جمع استفاده کرده و نیز ضمیر جمع " الذین " چند نفر از امامان شما در هنگام نماز زکات میدادند و ......... سوالات دیگری که نمیخوام از بحث دور بشیم در جای خود مطرح میکنم.

1- ترجمه آيات‏ جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات مى‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند (55). و كسى كه خدا و رسولش و اين مؤمنين را دوست بدارد در حزب خدا كه البته سرانجام غلبه با آنها است وارد شده است (56).
در اینجا، بخش تفسیر المیزان، به صورت کامل توضیح داده است که در این آیه مراد از ولی، نصرت و یاری نیست.


2- قرآن کریم براساس قواعد زبان عربی نازل شده است و در بیان مطالب خود از این اسلوب پیروی می کند و بسیار اتفاق می افتد که از فرد به صورت جمع استفاده می شود. مثلاً در آیات زیر:الف:"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقّ‏ِ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ"[1]
"ای کسانی که ایمان آورده‏اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت می‏کنید، در حالی که آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شده‏اند و رسول اللّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون می‏رانند"
مراد، بن ابی بلتعه در مکاتبه ای که با قریش داشته است می باشد ولی به صورت جمع آمده است.
یا همه مفسرین می گویند که در آیه کریمه:
ب:«یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدینَةِ لَیُخْرِجَنَّ اْلأَعَزُّ مِنْهَا اْلأَذَلَّ وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ»[2]
"آنها می‏گویند: »اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون می‏کنند!« در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‏دانند!"
قائل عبدالله بن ابی بن سلول بوده است ولی قرآن کریم آن را به جمع آورده است.
ج:«یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ اْلأَقْرَبینَ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ»[3]
"از تو سؤال می‏کنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: »هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادی و معنوی) که انفاق می‏کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.« و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است.( لازم نیست تظاهر کنید، او می‏داند(."
انفاق کننده یک نفر بوده است ولی به صورت جمع آمده است.
د:"الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ"[4]
"آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می‏کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آن هاست، و نه غمگین می‏شوند."
انفاق کننده یک نفر بوده است ولی به صورت جمع آمده است
در همه این موارد، قرآن آنها را به صورت جمع آورده و این امر کاملاً عادی و طبیعی است که در قرآن کریم رواج دارد. (منبع)http://www.hawzah.net/Hawzah/Questions/QuestionView.aspx?QuestionID=11798&LanguageID=1#_edn5


در مورد غدیر هم یک سوال جالب دارم که احتمالاً سوال بعدیم خواهد بود. البته این هم ربطی به عدم وجود اسم امامان در قرآن نداشت. چون در بخش اول عرض کردم که امامت از اصول دین!!!! شماست باید مانند سایر اصول و برتر از فروع و فروع فروع که ذکر شده ، ذکر میشد .


کجاش انحرافه ؟ براتون مدرک میارم از آخوندهای تراز اول که امامت رو بالاتر از نبوت میدانند( همون جریان به امامت رسیدن حضرت ابراهیم ). عملاً هم میبینیم که اینگونه است و عامه مردم چنین رفتار میکنند. مثال میزنم : نشان دادن چهره پیامبران در فیلمها وعدم نشان دادن چهره امامان به خاطر معصومیت بیشتر و مقام بالاترشان نسبت به پیامبران.

من فکر کردم منظور شما، بالاتر بردن مقام ائمه از حضرت محمد-صلی الله علیه و آله- هست و اون جواب رو نوشتم. در اینکه چرا مقام امامت ذو بالاتر از مقام نبوت می دونند، اینجا مختصر توضیح داده.

در مورد مسئله دوم، این بحث فقهیه، من نظری ندارم.

البته برخی از غُلات شیعه علی رو خدا هم میدونند چه برسه به پیامبر. کاری با اینها نداریم .

در اینجا اگر بحثی نباشه و اگر عمری باقی بود بعدا سوالات دیگری مطرح خواهم کرد.

پاسخ پرسش های شما رو، زیر هر کدام نوشته ام. برای جلوگیری از زیاد شدن مطلب، در جواب بعضی ها، شما رو به لینک دیگری ارجاع دادم. امیدوارم که واقعاً طالب دانستن باشید و صرفاً با هدف رو کم کنی این تاپیک رو نزده باشید.
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سوال :

- حضرت علي
فرموده: مشورت دادن به ظالم همچون شركت در ظلم اوست.
ما مي پرسيم: پس چرا خود علي دائم به عمر مشورت مي داده است؟ و حتي به قول خود شما عمر بارها و حدود هفتاد بار گفته: چنانچه علي نبود عمر هلاك مي شد، و طبق اين سخن پس علي حداقل هفتاد بار به عمر مشورت داده است، و چطور دشمن اسلام و غاصب خلافت براي مشورت نزد او مي آمده؟!

شما كه معتقد هستيد عمر غاصب خلافت بوده و ظالم بوده؛ پس چرا حضرت علي به او مشورت مي داده است؟!

شيعه خواهد گفت: حضرت علي به خاطر اينكه اسلام منحرف نشود به عمر مشورت مي داده است.

در جواب مي گوئيم: پس طبق اين گفته اسلام منحرف نشده است چون حضرت علي با مشورت دادن جلوي انحراف آنرا گرفته و بنابراين تمامي ادعاهاي شما مبني بر تحريف اسلام به خاطر غصب خلافت علي مردود مي شود.

شيعه مي گويد: آن جامعه ايده آل با خلافت علي درست مي شده و به خاطر غصب خلافت نشده است.

مي گوئيم: شما از طرفي مي گوئيد: اسلام بسيار بسيار منحرف شده ولي از اين طرف مي گوئيد نخير منحرف آن چناني هم نشده و تنها آن جامعه ايده آل درست نشده؛ پس معلوم نيست شما چه مي خواهيد؟

خودتون می گید که حضرت فرمودند شرکت در ظلم. حالا به نظر شما، اگر کسی به یک ظالم در انجام کار خیر مشورت بده، باز هم شامل حدیث میشه؟
 

هزار و یک شب

عضو جدید
[FONT=&quot]من پاسخ شما رو پیدا نکردم[/FONT]
[FONT=&quot]لطفا واضح بفرمایید[/FONT]
.
[FONT=&quot]یک سری اصولی رو باید قبول کنید [/FONT]
[FONT=&quot]اول اینکه قرآن کتاب کاملی است در کلیات و مسلما بر اساس براهین عقلی در جزییات ناقص[/FONT]([FONT=&quot]البته با به همراه شدن متخصص خود در جزییات نیز کامل می شود[/FONT])
[FONT=&quot]فرستادگان خداوند بهترین افرادی هستند که کتب الهی را تفسیر می کنند و نظر خداوند رو نسبت به این کتاب ها می فرمایند[/FONT]
[FONT=&quot]طبق فرموده خداوند رسول اکرم جز وحی سخن دیگر نمی فرماید [/FONT]
[FONT=&quot]و بهترین مفسر قرآن رسول الله (ص) می باشد [/FONT]
.
.
[FONT=&quot]خواهشا سفسطه نفرمایید و با اصول حرکت کنید [/FONT]
.
.
[FONT=&quot]و اما در مورد ایرادی که گرفتید بنده عرض می کنم مگر خداوند نام تمام پیامبران را آورده[/FONT]
[FONT=&quot]طبق این نظر شما همون تعدادی که نام های آنان در قرآن امده بودند و بقیه کذب[/FONT]!!!
.
.
[FONT=&quot]خواهشا با منطق سخن بگویید تا بحث ادامه پیدا کند [/FONT]
.
[FONT=&quot]در مورد سوال دومتان که گفتید که مولانا علی(ع) به ظالم مشورت می دادند [/FONT]
.
[FONT=&quot]فرض می کنیم که مشورت نمی دادند [/FONT]
[FONT=&quot]چه اتفاقی افتاد [/FONT]
[FONT=&quot]بنابر منابع خودتان[/FONT]([FONT=&quot]نفرمایید به قول شما) عمر بن الخطاب چندین بار گفته که اگر علی(ع) نبود عمر هلاک می شد و می گفت پناه می برم به خدا از مسئله ای که علی(ع) در آن نباشد [/FONT]
[FONT=&quot]از این سخنان می توان فهمید که علی (ع) اعلم و افهم تر از عمر بن الخطاب بوده [/FONT]
.
[FONT=&quot]حال اگر مشورت نمی داد چه بلایی بر سر حکومت و جامعه اسلامی می افتاد [/FONT]
[FONT=&quot]به این امور می گویند ترتیب اولی یعنی بین این کار و عدم مشورت به ظالم باید اولی را انتخاب کرد [/FONT]
[FONT=&quot]اگر حکومت اسلامی بخاطر بی کفایتی خلفای خود از هم می پاشید دیگر اسم اسلامی وجود نداشت که علی(ع) بتواند نهال های اسلامی اصیل را بکارد و حسین [/FONT]([FONT=&quot]ع) ابیاری کند [/FONT]
[FONT=&quot]عمر بن الخطاب چندین بار خود اذعان کرد که اگر علی (ع) نبود هلاک می شدم [/FONT]
[FONT=&quot]اگر بخواهید برای شما منابع را میاورم که چندین بار حکم استباه داده بود و نزدیک بود چندین نفر را به ناحق بکشد[/FONT]
[FONT=&quot]خود اذعان کرد اگر علی نبود هلاک می شدم [/FONT]
[FONT=&quot]فراموش نکن که این سخنان از شیعیان نیست [/FONT]
[FONT=&quot]علاوه بر شیعیان خود برادران اهل سنت نیز در کتب معتبر خود اورده اند[/FONT]
.
[FONT=&quot]باز هم عرض می کنم خواهشا سریع نتیجه گیری نفرمایید که بعد نتوانید[/FONT] .....

[FONT=&quot]یک بار دیگه بخونید. [/FONT]راستی امامان شما جزئیات قضیه اند ؟؟؟!!!! عجب !

[FONT=&quot]عزیز جان خیلی سادست. خدا میفرماید ای مردم به محمد ایمان داشته باشید ..... میگیم چرا نگفته ای ملت از علی و ابناءش پیروی کنید ؟ اسم 12 امام را با پیامبران مقایسه میکنید ( به تعبیری 124000 نفر[/FONT] ) . [FONT=&quot]نمیگیم 12 نفر ، بلکه فقط اسم یکیشون بود کفایت میکرد برای هدایت میلیاردها نفر[/FONT] !!!!!!!!! به نظر شما اینگونه نیست ؟



[FONT=&quot]در مورد پاسخ سوال بعدی : بله ، علی ( رض ) از نظر علم و آگاهی از مسائل دینی خیلی توانا بودند ، اما عزیز جان مگر فقط تئوری برای امور اجرایی کفایت میکند ؟ خلیفه یعنی مجری قانون و نه وضع کننده قانون. قانون را شوری وضع میکرد. علی ( رض ) از نظر توانایی اجرایی بعد از خلفای دیگر قرار داشت به همین دلیل بود که شوری اینگونه خلفا را برای به اجرا در آوردن قوانین انتخاب کردند[/FONT].
این اصل بدیهی را هم بدانید بد نیست که : " دوست به دوستش مشورت میدهد ، نقطه " " دشمن به دشمنش مشورت نمیدهد ، نقطه "

[FONT=&quot]قسمت بعدی پاسختان در خود سوالی که مطرح کردم نهفته است. ( پس اسلام آنقدر هم منحرف نشده بود[/FONT] !!!)




[FONT=&quot]در مورد اصول دین هم شیعه معتقد است که 5 اصل داریم[/FONT]
[FONT=&quot]توحید [/FONT]
[FONT=&quot]عدل[/FONT]
[FONT=&quot]نبوت[/FONT]
[FONT=&quot]امامت[/FONT]
[FONT=&quot]معاد[/FONT]
[FONT=&quot]که عدل را جزو همان توحید می داند و امامت را هم دنباله نبوت [/FONT]
.
[FONT=&quot]توضیح[/FONT]
[FONT=&quot]منظور از اصول یک سری مفاهیمی است که فرد باید با عقل و اندیشه خود به نتیجه برسد [/FONT]
[FONT=&quot]اگر بگوییم عدل و توحید جدا هستند شرک انجام دادیم[/FONT]
[FONT=&quot]و برای خدا دو ذات تعریف کردیم و این بعنی شرک[/FONT]
[FONT=&quot]ولی چرا شیعه اینطور می گوید [/FONT]
[FONT=&quot]چون تعاریف نادرستی از عدل خداوند امده است و شیعه به ناچار برای روشن شدن موضوع این صفت از صفات خداوند را نیز از اصول دانسته است[/FONT]
[FONT=&quot]همانطور که عرض کردم اگر این دو را از هم جدا ببینیم برای خدا شریک قائل می شویم و[/FONT] ......
[FONT=&quot]برای مثال عرض می کنم فرضا در چند سال اینده تعاریف ناقص و نادرستی از صفات دیگر خداوند از قبیل رحمن و رحیم اورده بشود [/FONT]
[FONT=&quot]مسلمانان مسلما برای روشن شدن موضوع باید به این نکته توجه بیشتر بکنند و اگر لازم بود جزوی از اصول خود بدانند [/FONT]
.
.
[FONT=&quot]در مورد امامت هم قضیه همین است [/FONT]
[FONT=&quot]امامت ادامه راه نبوت است [/FONT]
[FONT=&quot]وقتی خداوند بشر را بر اساس عقل و نقل به حال خود رها نمی کند آیا درست نیست که بگیم بعد از پیامبر نیز باید افرادی باشند که همانند پیامبر باشند [/FONT]
[FONT=&quot]بغیر از وحی و رسالت که دیگر نیازی نیست [/FONT]
[FONT=&quot]احکام بیان شده است[/FONT]
[FONT=&quot]و البته باید متخصص خود هم باشد[/FONT]
[FONT=&quot]طبق ایات الهی اولی الامر در ردیف پیامبر آمده است و اطاعت از او همان اطاعت پیامبر است[/FONT]
[FONT=&quot]مگر خداوند نمی فرماید در سوره قرآن که پیامبر اولی بانفسکم [/FONT]
[FONT=&quot]چه نتیجه ای می گیریم [/FONT]
[FONT=&quot]بحث شیعه و سنی بر مصداق اولی الامر است[/FONT]
[FONT=&quot]مگر خداوند در قرآن فرموده که اقا این سه اصل اصول دینه نه[/FONT]
[FONT=&quot]این پیامبر بوده که تفسیر کرده اقا اصول این سه است [/FONT]
[FONT=&quot]همانطور که عدل را در پرتو توحید قرار داده است همانطور امامت را نیز در پرتو نبوت داده است [/FONT]
[FONT=&quot]امیدوارم که مطلب بدرستی بیان شده باشد[/FONT]

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مطالب به درستی بیان شد ، ولی نهایت حرف شما در تفسیر کلمه اولی الامر بود در واقع شما میگید اولی الامر یعنی همان امامان . البته این پاسخ سوال اول من نبود ( نام امامان و خلاف و جانشینی ایشان ). اگر باز اومدم در باره اولی الامر بحث مفصلی میکنیم. فعلا اینو داشته باشید :

[/FONT]
[FONT=&quot]من پاسخ شما رو پیدا نکردم[/FONT]
[FONT=&quot]لطفا واضح بفرمایید[/FONT]
.
[FONT=&quot]یک سری اصولی رو باید قبول کنید [/FONT]
[FONT=&quot]اول اینکه قرآن کتاب کاملی است در کلیات و مسلما بر اساس براهین عقلی در جزییات ناقص[/FONT]([FONT=&quot]البته با به همراه شدن متخصص خود در جزییات نیز کامل می شود[/FONT])
[FONT=&quot]فرستادگان خداوند بهترین افرادی هستند که کتب الهی را تفسیر می کنند و نظر خداوند رو نسبت به این کتاب ها می فرمایند[/FONT]
[FONT=&quot]طبق فرموده خداوند رسول اکرم جز وحی سخن دیگر نمی فرماید [/FONT]
[FONT=&quot]و بهترین مفسر قرآن رسول الله (ص) می باشد [/FONT]
.
.
[FONT=&quot]خواهشا سفسطه نفرمایید و با اصول حرکت کنید [/FONT]
.
.
[FONT=&quot]و اما در مورد ایرادی که گرفتید بنده عرض می کنم مگر خداوند نام تمام پیامبران را آورده[/FONT]
[FONT=&quot]طبق این نظر شما همون تعدادی که نام های آنان در قرآن امده بودند و بقیه کذب[/FONT]!!!
.
.
[FONT=&quot]خواهشا با منطق سخن بگویید تا بحث ادامه پیدا کند [/FONT]
.
[FONT=&quot]در مورد سوال دومتان که گفتید که مولانا علی(ع) به ظالم مشورت می دادند [/FONT]
.
[FONT=&quot]فرض می کنیم که مشورت نمی دادند [/FONT]
[FONT=&quot]چه اتفاقی افتاد [/FONT]
[FONT=&quot]بنابر منابع خودتان[/FONT]([FONT=&quot]نفرمایید به قول شما) عمر بن الخطاب چندین بار گفته که اگر علی(ع) نبود عمر هلاک می شد و می گفت پناه می برم به خدا از مسئله ای که علی(ع) در آن نباشد [/FONT]
[FONT=&quot]از این سخنان می توان فهمید که علی (ع) اعلم و افهم تر از عمر بن الخطاب بوده [/FONT]
.
[FONT=&quot]حال اگر مشورت نمی داد چه بلایی بر سر حکومت و جامعه اسلامی می افتاد [/FONT]
[FONT=&quot]به این امور می گویند ترتیب اولی یعنی بین این کار و عدم مشورت به ظالم باید اولی را انتخاب کرد [/FONT]
[FONT=&quot]اگر حکومت اسلامی بخاطر بی کفایتی خلفای خود از هم می پاشید دیگر اسم اسلامی وجود نداشت که علی(ع) بتواند نهال های اسلامی اصیل را بکارد و حسین [/FONT]([FONT=&quot]ع) ابیاری کند [/FONT]
[FONT=&quot]عمر بن الخطاب چندین بار خود اذعان کرد که اگر علی (ع) نبود هلاک می شدم [/FONT]
[FONT=&quot]اگر بخواهید برای شما منابع را میاورم که چندین بار حکم استباه داده بود و نزدیک بود چندین نفر را به ناحق بکشد[/FONT]
[FONT=&quot]خود اذعان کرد اگر علی نبود هلاک می شدم [/FONT]
[FONT=&quot]فراموش نکن که این سخنان از شیعیان نیست [/FONT]
[FONT=&quot]علاوه بر شیعیان خود برادران اهل سنت نیز در کتب معتبر خود اورده اند[/FONT]
.
[FONT=&quot]باز هم عرض می کنم خواهشا سریع نتیجه گیری نفرمایید که بعد نتوانید[/FONT] .....

[FONT=&quot]یک بار دیگه بخونید. [/FONT]راستی امامان شما جزئیات قضیه اند ؟؟؟!!!! عجب !

[FONT=&quot]عزیز جان خیلی سادست. خدا میفرماید ای مردم به محمد ایمان داشته باشید ..... میگیم چرا نگفته ای ملت از علی و ابناءش پیروی کنید ؟ اسم 12 امام را با پیامبران مقایسه میکنید ( به تعبیری 124000 نفر[/FONT] ) . [FONT=&quot]نمیگیم 12 نفر ، بلکه فقط اسم یکیشون بود کفایت میکرد برای هدایت میلیاردها نفر[/FONT] !!!!!!!!! به نظر شما اینگونه نیست ؟



[FONT=&quot]در مورد پاسخ سوال بعدی : بله ، علی ( رض ) از نظر علم و آگاهی از مسائل دینی خیلی توانا بودند ، اما عزیز جان مگر فقط تئوری برای امور اجرایی کفایت میکند ؟ خلیفه یعنی مجری قانون و نه وضع کننده قانون. قانون را شوری وضع میکرد. علی ( رض ) از نظر توانایی اجرایی بعد از خلفای دیگر قرار داشت به همین دلیل بود که شوری اینگونه خلفا را برای به اجرا در آوردن قوانین انتخاب کردند[/FONT].
این اصل بدیهی را هم بدانید بد نیست که : " دوست به دوستش مشورت میدهد ، نقطه " " دشمن به دشمنش مشورت نمیدهد ، نقطه "

[FONT=&quot]قسمت بعدی پاسختان در خود سوالی که مطرح کردم نهفته است. ( پس اسلام آنقدر هم منحرف نشده بود[/FONT] !!!)




[FONT=&quot]در مورد اصول دین هم شیعه معتقد است که 5 اصل داریم[/FONT]
[FONT=&quot]توحید [/FONT]
[FONT=&quot]عدل[/FONT]
[FONT=&quot]نبوت[/FONT]
[FONT=&quot]امامت[/FONT]
[FONT=&quot]معاد[/FONT]
[FONT=&quot]که عدل را جزو همان توحید می داند و امامت را هم دنباله نبوت [/FONT]
.
[FONT=&quot]توضیح[/FONT]
[FONT=&quot]منظور از اصول یک سری مفاهیمی است که فرد باید با عقل و اندیشه خود به نتیجه برسد [/FONT]
[FONT=&quot]اگر بگوییم عدل و توحید جدا هستند شرک انجام دادیم[/FONT]
[FONT=&quot]و برای خدا دو ذات تعریف کردیم و این بعنی شرک[/FONT]
[FONT=&quot]ولی چرا شیعه اینطور می گوید [/FONT]
[FONT=&quot]چون تعاریف نادرستی از عدل خداوند امده است و شیعه به ناچار برای روشن شدن موضوع این صفت از صفات خداوند را نیز از اصول دانسته است[/FONT]
[FONT=&quot]همانطور که عرض کردم اگر این دو را از هم جدا ببینیم برای خدا شریک قائل می شویم و[/FONT] ......
[FONT=&quot]برای مثال عرض می کنم فرضا در چند سال اینده تعاریف ناقص و نادرستی از صفات دیگر خداوند از قبیل رحمن و رحیم اورده بشود [/FONT]
[FONT=&quot]مسلمانان مسلما برای روشن شدن موضوع باید به این نکته توجه بیشتر بکنند و اگر لازم بود جزوی از اصول خود بدانند [/FONT]
.
.
[FONT=&quot]در مورد امامت هم قضیه همین است [/FONT]
[FONT=&quot]امامت ادامه راه نبوت است [/FONT]
[FONT=&quot]وقتی خداوند بشر را بر اساس عقل و نقل به حال خود رها نمی کند آیا درست نیست که بگیم بعد از پیامبر نیز باید افرادی باشند که همانند پیامبر باشند [/FONT]
[FONT=&quot]بغیر از وحی و رسالت که دیگر نیازی نیست [/FONT]
[FONT=&quot]احکام بیان شده است[/FONT]
[FONT=&quot]و البته باید متخصص خود هم باشد[/FONT]
[FONT=&quot]طبق ایات الهی اولی الامر در ردیف پیامبر آمده است و اطاعت از او همان اطاعت پیامبر است[/FONT]
[FONT=&quot]مگر خداوند نمی فرماید در سوره قرآن که پیامبر اولی بانفسکم [/FONT]
[FONT=&quot]چه نتیجه ای می گیریم [/FONT]
[FONT=&quot]بحث شیعه و سنی بر مصداق اولی الامر است[/FONT]
[FONT=&quot]مگر خداوند در قرآن فرموده که اقا این سه اصل اصول دینه نه[/FONT]
[FONT=&quot]این پیامبر بوده که تفسیر کرده اقا اصول این سه است [/FONT]
[FONT=&quot]همانطور که عدل را در پرتو توحید قرار داده است همانطور امامت را نیز در پرتو نبوت داده است [/FONT]
[FONT=&quot]امیدوارم که مطلب بدرستی بیان شده باشد[/FONT]

[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مطالب به درستی بیان شد ، خداوند 3 اصل رو برای پیروی ذکر میکنه : کتاب ( قرآن ) ، سنت ،اجماع ( رای اکثریت آراء دانشمندان امت در هر زمان ) ( [/FONT]"یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم" )
[FONT=&quot]ولی نهایت حرف شما در تفسیر کلمه اولی الامر بود در واقع شما میگید اولی الامر یعنی همان امامان . البته این پاسخ سوال اول من نبود ( نام امامان و خلاف و جانشینی ایشان ). اولی الامر رو هم بعدا اگر باز اومدم در بارش بحث میکنیم.[/FONT]. ولی فعلاً این رو داشته باشید :
در قرآن در چند جا اولی الامر تکرار شده.
در قرآن داریم که اگر مشکلی برای جامعه پیش بیاد و مردم دچار دستپاچگی شدند به جای اینکه مردم خودشون مبادرت به اظهار رای و چاره جویی کنند آن را به اولی الامر ارجاع دهند .
" وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ..."

حالا چطور شد که در جای دیگه معنای اولی الامر تغییر کرد و معنیش شد کسانی که میتونن بین یک مقدمه و تالی یا دو جانب قضیه ارتباط برقرار کنن !!! کسی که سواد داشته باشه یا حتی سواد کامل هم نداشته باشه ولی دوتا چشم داشته باشه طبق این آیه خواهد فهمید که اولی الامر چه کسانی هستند .

اولی الامر کسانی هستند که تسلط کامل بر کتاب و سنت دارند و هر وقت با مشکلی از مشکلات اجتماعی مواجه میشوند ، به واسطه تسلطشون در اون مبانی حیات آفرین فوراً قادر به کشف راه چاره مشکل هستند.
لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ . « یَسْتَنبِطُوُنَهُ » : آن را استخراج و استنباط می‌کنند . آن را می‌فهمند و از آن استفاده می‌نمایند. یعنی به اولی الامر اصلاً وحی و الهام نمی شود تا بین مردم معصومانه و مطلق حکم کنند. آنها چون در آن (( امر )) صاحب نظر هستند، می دانند که چگونه باید مسائل مربوط به آن را حل کنند.

اسلام حکومت فرد را باطل کرد و حکومت شوری یعنی حکومت اولی الامر را معرفی کرد . اولی الامر یک فرد نیست.
بحث زیاده ، مجال اندک.
موفق باشید.
 
آخرین ویرایش:

هزار و یک شب

عضو جدید
پاسخ پرسش های شما رو، زیر هر کدام نوشته ام. برای جلوگیری از زیاد شدن مطلب، در جواب بعضی ها، شما رو به لینک دیگری ارجاع دادم. امیدوارم که واقعاً طالب دانستن باشید و صرفاً با هدف رو کم کنی این تاپیک رو نزده باشید.

عزیز جان ، امامت از اصول دین شماست یعنی از اصول مذهب شیعه است ، حالا این چه توفیری در اصل قضیه ایجاد کرد ؟ وقتی به کسی برای اولین بار میگن که اسلام مذاهب گوناگون دارد میان براش اصول هر مذهب رو اینطور که شما برای من تعریف کردی تعریف میکنن. اما برای شما امامت و عدل از اصول دین اسلام است ! غیر از اینه ؟

قسمت دوم : با حرفتون در واقع شما خدا رو دست کم گرفتین !! من میگم بهتر بود برای جلوگیری از تحریف قرآن اصلاً در باره توحید حرفی نمیزد چون اینطوری بهانه به دست مشرکانی که از این راه کسب و کاری به هم زده بودند نمیداد !

قسمت بعدی : یک سوال : روایته که در یک جنگ بین مسلمانان و کفار ، حضرت علی تیر میخوره ، به قدری درد داشته که نمیتونن تیر رو از پاش خارج کنن ، با همان حال به نماز می ایسته ، چنان نمازش عرفانی بوده و از خود بیخود شده که تیر رو که تا اعماق پاش فرو رفته رو بیرون میکشن بدون اینکه خودش متوجه بشه ، حالا چطور ممکنه که چنین مردی به نماز بایسته آن هم در مسجد به جای اینکه توجهش به خدا باشه به این مرد فقیر فکر میکرده ؟ مگر نماز علی مثل نماز ما بود ؟ راستی اون مرد دیوانه نبوده که به سمت کسی که در نمازه برای درخواست کمک میره ونه به سمت افراد دیگری که در مسجد نشستن ؟!! عجبا ! یادتون نره که اینجا اسم حضرت علی نیست ! حتماً خدا میدونسته که افرادی پیدا میشن که به دلیل نبود اسم ایشان این آیه رو یه جور دیگه تفسیر کنن برای ما !

آیه ای که در باره نماز خوندن و زکات دادن مومنانه رو به حضرت علی نسبت میدن ولی جدیداً مد شده آیه ای که آشکارا از یار غار تمجید میکنه رو میگن که اون یه ابوبکر دیگه بوده که همراه حضرت رسول بوده !!!!!!!!!! اینا دیگه شاهکارن ! دیدن کسی که عربی بلد باشه سریع میفهمه که این آیه داره تمجید میکنه نه مذمت ، سریع شروع کردن به دروغ سرایی !

قسمت بعد : خوب پس معلوم شد که شما امامانتون رو از انبیاء هم بالاتر میدونید ، البته به ظاهر به جز حضرت محمد ( ص ) !!!
 
آخرین ویرایش:

هزار و یک شب

عضو جدید
خودتون می گید که حضرت فرمودند شرکت در ظلم. حالا به نظر شما، اگر کسی به یک ظالم در انجام کار خیر مشورت بده، باز هم شامل حدیث میشه؟

البته در قانون طبیعت امکانش هست که یک انسان خیر خواه یک ظالم رو نصیحت کنه ولی مشورت دادن یک خیر خواه رو به یک ظالم برای بقای قدرت و گسترش قدرت و دوام حکومت ظالمانش رو تا حالا ندیدیم، جز اینکه شما دارین اینو به حضرت علی نسبت میدین !!! هرچند این پاسخ سوال نبود . چون سوال نکردیم که علی ظالم بود یا خیر !!

هدف من رو کم کنی نیست برای همین دیگه شاید پستی ندم. ولی سوالات رو قرار میدم تا هرکی دوست داشت در بارشون فکر کنه . شاید برخی از قسمتهاش توهین آمیز باشه ولی مطمئن باشید که به یک میلیاردم توهینهای شما به اهل سنت نمیرسه. " کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آن پیروی میکنند " . اگر کسی از من دلگیر شده ، حلال کنه . اینطوری مقام خودش بالاتر میره .
. والسلام.

مشاهده پیوست sorkhab-safeedab-soalat-be-pasokh-shia.zip
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
البته در قانون طبیعت امکانش هست که یک انسان خیر خواه یک ظالم رو نصیحت کنه ولی مشورت دادن یک خیر خواه رو به یک ظالم برای بقای قدرت و گسترش قدرت و دوام حکومت ظالمانش رو تا حالا ندیدیم، جز اینکه شما دارین اینو به حضرت علی نسبت میدین !!! هرچند این پاسخ سوال نبود . چون سوال نکردیم که علی ظالم بود یا خیر !!


مشاهده پیوست 50371

برادر با کمی فکر جواب سوالتان واضح است
اگر حضرت علی مشورت نمی دادند احتمال اینکه سپاه اسلام شکست سنگینی بخورد بسیار زیاد بود حالا به نظر شما این یعنی حضرت علی ظالم است؟!!!
 

هزار و یک شب

عضو جدید
برادر با کمی فکر جواب سوالتان واضح است
اگر حضرت علی مشورت نمی دادند احتمال اینکه سپاه اسلام شکست سنگینی بخورد بسیار زیاد بود حالا به نظر شما این یعنی حضرت علی ظالم است؟!!!

خوب سوال بنده هم اینه که شما خودتون میگین سپاه اسلام ، یعنی حکومت شوری در اون زمان و مجری این حکومت یعنی عمر و.... مسلمان بودن دیگه ؟ !!!! به هر حال نمیشه که کسی در سپاه ظلم باشه و مسلمان هم باشه. دیگه بحث رو پیچیده نکنید . خیلی سادست . شما اون جامعه رو یک جامعه عجیب و غریب معرفی میکنید. اونها هم انسان بودن و جامعه اسنانی داشتن. بهتره برای درک هر مطلب تاریخی اون رو با جوامع انسانی کنونی مقایسه کنید.
 

Similar threads

بالا