آبجی و دادا اصفهانیا بیین تووووووووووووووووو

negarak

عضو جدید
زمانی که خداوند تبارک و تعالی آدم را خلق کرد آدم از خدا به خاطر اینکه خلقش کرده بسیار تشکر کرد. خداوند آدم را در بهشت قرار داد. چند روز بعد خدا نگاهی به آدم کرد و دید در آسایش کامل است و هیچ ناراحتی ندارد. با خود اندیشید که چرا باید در آسایش باشد و هیچ غم و غصه ای نداشته باشد گفت موجودی خلق میکنم از گوشت. اگه از خاک بیافرینم به آدم توهین کردم. وقتی حوا را افرید حوا شروع کرد به انتقاد از خدا.

1. خدایا چرا دماغ من پولیپ داره؟
2. خدایا چرا موهای من مش نیست؟
3. خدایا چرا من رو دوم آفریدی؟
4. خدایا چرا اسم من آدم نباشد اخه حوا هم شد اسم؟
5. خدایا چرا من از گوشت و آدم از خاک؟
6. خدایا چرا من باید هوشم از آدم کم باشد؟
7. خدایا چرا من ...
8. بله دوستان عزیز و خدا از آفریده خود ناراحت نشد برعکس خوشحالم شد چون چیزی خلق کرد که باعث میشد آدم در آسایش کامل نباشه و قدر آسایش رو بدونه.

خدا به حوا گفت دیگه تکرار نکن وگرنه میندازمت میندازمت ؟؟؟ بعد خدا جهنم را ساخت ((جمعیت زن در جهنم بیشتر از مرد هست)) میندازمت جهنم .

و به فرشتگان گفت بر حوا و آدم سجده کنن همه به آدم و حوا سجده کردن جز ابلیس. خدا به ابلیس گفت سجده کن ولی شیطان قبول نکرد و در رفت و خدا شیطان را تا آخر زمان زنده نگه داشت تا حواها ((زن ها)) رو گول بزنه و البته مردها رو...

بله دوستان عزیز، خدا از آفریده خود ناراحت نشد برعکس خوشحالم شد چون چیزی خلق کرد که باعث میشد ادم در اسایش کامل نباشه و قدر اسایش رو بدونه.



فرستادن حوا پیش آدم


آدم : سلام بانوی خوش سیما ای مخلوق خدا


حوا:ایشششششششششششش برو دنباله کارت وگرنه به گشت ارشاد [فرشتگان مامور] میگم لخت اومدی بیرون.


حوا: اصلا از من چی میخوای؟


آدم : من برای امر خیر اومدم؟


حوا: اندازه وزنم باید سکه طلا بیاری وگرنه من اصلا قصد ازدواج ندارم.


آدم: طلا از کجا بیارم اصلا نخواستم چیزی که زیاد حوری


در این بین خدا به حوا و ادم دستور داد از سیب ها نخورن چون زیرا دلیلش هم نمیگم.



شیطان و حوا


ای آدم برخیز و از آن سیب ها بخور تا قدرتی هم چون خدا داشته باشی. آدم از خواب بلند شد چشمانش رو مالید و پرسید: تو کی هستی؟

و شیطان گفت : مگه کوری منم حوا

آدم: چرا بخورم مگه خدا نگفت که از سیب ها نخوریم


حوا: ای بابا یکی اومد پیش من اسمش اسمش اسمش خیلی قشنگ و رمانتیک بود اهان ابلیس


آدم: ابلیس؟ نه من حرف اون ابلیس رو گوش نمیکنم


حوا: اگه بخوری قول میدم مهریم رو کم کنم و با تو ازدواج کنم


آدم: برو بابا من الان 23 تا حوری دارم برو خودت بخور


حوا: اگه از سیب ها رو بخوری قدرتی مثل خدا خواهی داشت.


آدم: جدی میگی؟


حوا: آره دیگه مگه من با تو شوخی دارم؟


آدم: باشه قبول من گولت رو خوردم بریم.

((همیشه ما مردها از دست این زن ها به فلاکت افتادیم مثل فیلم مختار که زنان به خاطره طلا شوهران خود را گول زدن که به جنگ نرن البته خیلی از این داستان ها هستش مثلا خود ماری کوری هم مار بود هم کور به خاطره اشعه رادیوم بچه هاش رو به دست عزرائیل داد {{به خاطره مریض شدن بچه ها و بی توجهی ماری کوری}} و زنانی همچون ...))

بگذریم آری آدم میره سمت درخت سیب حوا میگه میشه یکی برای من بکنی آخه من پوست دستم خراب میشه. آدم خوبی باش برام سیب بکن آدم باز گول میخوره و برای حوا سیب میکنه و میده دست حوا ، حوا هم سریع میگیره همه سیب رو میخوره حتی هسته سیب رو هم میخوره. آدم عصبی میشه و سر حوا داد میزنه... که یهو آسمان شروع به غرش میکنه و دو فرشته حوا را میندازن روی زمین و خدا به حوا میگه به خاطر این نافرمانیت حالا تمام عمرت را توی روی زمین زندگی کن تا آدم بشی.


و خدا به سراغ آدم رفت و گفت شانس اوردی چیزی نخوردی وگرنه تو هم میرفتی پیش حوا .

آدم دید که حوا گریه میکنه و از کارش پشیمونه از خدا خواست که اون رو هم به زمین بفرسته چون خودش هم گناهکاره خدا از کاری که آدم کرد خوشنود شد و آدم رو به زمین فرستاد

تا آدم پاش به زمین افتاد حوا شروع کرد به دنباله آدم دویدن که آدم رو بزنه که چرا براش سیب چینده.


آدم بیچاره تا آخر عمر زجر کشید و زجر کشید و زجر کشید تا اینکه آدم از خدا خواست برایش یک حوری بفرسته از دست این حوا ... و خدا حوری فرستاد تا آدم دیگه عذاب نکشه. وقتی حوا فهمید خیلی ناراحت شد و رفت یه گوشه گریه کرد و یه توطئه چیند.

حوا: آدم تو نمیتونی ازدواج کنی چون من حامله هستم

آدم: واقعا؟ من اصلا بهت نزدیک نشدم ای ظالم.

حوا: راست میگیا. جون حوا بیخیال شو غلط کردم دیگه از این اشتباهات نمیکنم توبه میکنم کنیزیت رو میکنم لباست رو میشورم برات ابگوشت درست میکنم بچه هات رو ترو خشک میکنم برات شربت خنک درست میکنم ... فقط ازدواج نکن من و تنها نذار من بدون تو هیچم.
و آدم دلش به رحم اومد و حوا را بخشید



داستان خنده داری بود خیلی خندیدیم به حماقت مردای بیپچاره،:biggrin::biggrin::biggrin: و در ضمن خیلی سرخوشی
 

MEHDISH12

عضو جدید
بدون اغراق میتونم بگم که من سرم از خیلی کسا که میان به این تایپیک شلوغ تره اما وقتی یه سر میزنم اینجا
اون مطالبی طنزی که خودم واسه حال کردن میخونم میگم واسه دوستان بفرستیم
اما ادمایی مثل شما قدر نشناسن و فقطم به فکر خودشونن!
 

MEHDISH12

عضو جدید
يه مطلب بزارم به سود دختران
يه روز يه پسر انگليسي مياد با طعنه به يك پسر ايراني ميگه: چرا خانوماتون نميتونن با مردا دست بدن ؟؟ يعني مرداي ايراني اينقدر چشم نا پاکن كه نميتونن خودشون رو کنترل كنن؟؟ پسره لبخندي ميزنه و ميگه: ملكه انگلستان ميتونه با هر مردي دست بده؟ و هر مردي به ملكه انگلستان دست بزنه؟! پسره انگليسي با عصبانيت ميگه: ... ... نه!مگه فرد عاديه؟!! فقط افراد خاصي ميتون با ايشون در رابطه باشن!!!
پسر ميگه: خانوماي ما همه ملكه هستن!!!

بزن کف قشنگه رو به افتخار همه ملکه هاي ايراني
 

mohamad-hk68

عضو جدید
تست خود شناسی

... یک درخت بسیار بسیار بلند نارگیل بود و 4 حیوان زیر :

یک شیر

یک میمون

یک زرافه

و ...

یک سنجاب
آنها تصمیم گرفتند که مسابقه بدهند تا ببینند که کدامیک برای
برداشتن یک موز از درخت از همه سریعتر است

فکر میکنی کدامیک برنده می شود؟
جواب سوال بازگو کننده شخصیت توست
پس بادقت فکر کن

جواب را در زیر ببینید

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

اگر جوابت :
شیر است = خسته و کسل هستی
میمون = گيج هستی
زرافه = کاملا تعطيل هستی
سنجاب = ناامید هستی
چرا ؟!

براي اينكه :
درخت نارگیل که موز ندارد !!!!!
 

mohamad-hk68

عضو جدید
کوتاه ولی عمیق

در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام نيايش راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان نيايش می رسد یک نفرگربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیداکرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد .
سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام نيايش او را به درخت ببندند تا اصول نيايش را درست به جای آورده باشند
و سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت در باره ی اهمیت بستن گربه به درخت هنگام نيايش...
 

mohamad-hk68

عضو جدید
فلانی هم نشدیم

فلانی هم نشدیم

الگوی شما در زندگیتان کیست؟ . . . . . . . . . . . . بدون نگاه کردن به جوابها این تست را انجام دهید. . . . . ۱. یک عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید. ۲. آنرا در عدد ۳ ضرب کنید. ۳. حاصل را بعلاوه ۳ کنید. ۴. دوباره حاصل را در ۳ ضرب کنید. ۵.یک عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آورده اید ۶.ارقام عدد خود را با هم جم...ع کنید (مثلا اگر عددتان ۱۸ است ۱ را با ۸ جمع کنید) . . . ۷. حالا به پایین صفحه نگاه کنید.......... . . . . . . . . . حالا با توجه به عدد بدست آمده و لیست زیر ببینید الگوی شما در زندگیتان کیست . . . . . . . . . ۱. انیشتین . . . ۲. نلسون ماندلا . . . ۳. جاکوب زوما . . . ۴. تام کروز . . . ۵. بیل گیتس . . . ۶. گاندی . . . ۷. براد پیت . . ۸. محمد علی کلی . . ۹. ADmin . . ۱۰. باراک اوباما . . . . . میدونم میدونم .... من یه تاثیر خاصی روی مردم دارم....... . یه روز هم تو میتونی مثل من بشی..... باور کن!. . . . . . اوه راستی... اینقدر عددهای متفاوت رو هی امتحان نکن.... باهاش کنار بيا... من الگوی زندگی شما هستم ... ;)) هرچی نشدم الگوی ملت که شدم :))))
 

negarak

عضو جدید
بدون اغراق میتونم بگم که من سرم از خیلی کسا که میان به این تایپیک شلوغ تره اما وقتی یه سر میزنم اینجا
اون مطالبی طنزی که خودم واسه حال کردن میخونم میگم واسه دوستان بفرستیم
اما ادمایی مثل شما قدر نشناسن و فقطم به فکر خودشونن!

خوب چت هست حالا ؟نزنیمون:cry: ایول به همه سرخوشای اصفهان خوبه؟بابت قضیه ملکه هم مرسی،احساس ملکه بودن بهم دست داد:D
 

negarak

عضو جدید
الگوی شما در زندگیتان کیست؟ . . . . . . . . . . . . بدون نگاه کردن به جوابها این تست را انجام دهید. . . . . ۱. یک عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید. ۲. آنرا در عدد ۳ ضرب کنید. ۳. حاصل را بعلاوه ۳ کنید. ۴. دوباره حاصل را در ۳ ضرب کنید. ۵.یک عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آورده اید ۶.ارقام عدد خود را با هم جم...ع کنید (مثلا اگر عددتان ۱۸ است ۱ را با ۸ جمع کنید) . . . ۷. حالا به پایین صفحه نگاه کنید.......... . . . . . . . . . حالا با توجه به عدد بدست آمده و لیست زیر ببینید الگوی شما در زندگیتان کیست . . . . . . . . . ۱. انیشتین . . . ۲. نلسون ماندلا . . . ۳. جاکوب زوما . . . ۴. تام کروز . . . ۵. بیل گیتس . . . ۶. گاندی . . . ۷. براد پیت . . ۸. محمد علی کلی . . ۹. ADmin . . ۱۰. باراک اوباما . . . . . میدونم میدونم .... من یه تاثیر خاصی روی مردم دارم....... . یه روز هم تو میتونی مثل من بشی..... باور کن!. . . . . . اوه راستی... اینقدر عددهای متفاوت رو هی امتحان نکن.... باهاش کنار بيا... من الگوی زندگی شما هستم ... ;)) هرچی نشدم الگوی ملت که شدم :))))

بابا دمت گرم الگوی ملت،جدا پستای جالبی بود،مرسی
 

water.87

کاربر بیش فعال
به دانش آموزان مناطق محروم عشقمان را هدیه دهیم
جمعیت امام علی (ع) برای چهارمین دوره متوالی طرح تدریس عشق با هدف برقراری عدالت آموزشی برای دانش آموزان مناطق محروم برگزار می کند. در این طرح دانشجویان و داوطلبان در ایام امتحانات به صورت رایگان در مدارس مناطق محروم شهر اصفهان به یاری دانش آموزان می شتابند

همایش معرفی طرح و ثبت نام داوطلبان روز دوشنبه 30 آبان ساعت 13 در کلاس روح الامین دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(طبقه زیرین دانشکده) برگزار می شود
لازم به تذکر است با توجه هماهنگی های به عمل آمده حضور فقط برای دانشجوبان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان امکان پذیر است
دوستانی که از دانشگاه های دیگر داوطلب به همکاری هستند با شماره روابط عمومی طرح تماس بگیرند
09388630837
www.imamali-esf.blogfa.com

 

mohamad-hk68

عضو جدید
بابا دمت گرم الگوی ملت،جدا پستای جالبی بود،مرسی
خواهش می کنم قابلی نداشت ما هم می خواستیم یه جوری به این مردم خدمت کنیم خودمون ر الگوی ملت کردیم هر کی هر کاری از دستش بر میاد باید برای این مردم بکنه
 

MEHDISH12

عضو جدید
و صد در صد مطمئنم من جزء ملکه های با فرهنگم،چشم بصیرت می خواد که متاسفانه بعضیا ندارن:biggrin:
ما چشم بصیرت زیاد داریم نگا کن:eek:
اخه رفتار شما مشخصه که جز با فرهنگا هستید.
ما هم ملکه های با فرهنگ رو خیلی دوس داریم:gol::gol::gol::gol:
به خاطر اون تایپیک داخل(فقط اصفهانیا)سو تفاهمی بیشتر نیس
منظور خاصی نبود:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

mohamad-hk68

عضو جدید
بابا سلام.با هم حرف بزنیم؟ 4 ساله كه بودم فكر مي كردم پدرم هر كاري رو مي تونه انجام بده . 5 ساله كه بودم فكر مي كردم پدرم خيلي چيزها رو مي دونه . 6 ساله كه بودم فكر مي كردم پدرم از همة پدرها باهوشتر. 8 ساله كه شدم ، گفتم پدرم همه چيز رو هم نمي دونه. 10 ساله كه شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها كه پدرم بچه بود همه چيز با حالا كاملاً فرق داشت. 12ساله كه شدم گفتم ! خب طبيعيه ، پدر هيچي در اين مورد نمي دونه .... ديگه پيرتر از اونه كه بچگي هاش يادش بياد. 14 ساله كه بودم گفتم : زياد حرف هاي پدرمو تحويل نگيرم اون خيلي اُمله . 16 ساله كه شدم ديدم خيلي نصيحت مي كنه گفتم باز اون گوش مفتي گير اُورده . 18 ساله كه شدم . واي خداي من باز گير داده به رفتار و گفتار و لباس پوشيدنم همين طور بيخودي به آدم گير مي ده عجب روزگاريه . 21 ساله كه بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأيوس كننده اي از رده خارجه 25 ساله كه شدم ديدم كه بايد ازش بپرسم ، زيرا پدر چيزهاي كمي درباره اين موضوع مي دونه زياد با اين قضيه سروكار داشته . 30 ساله بودم به خودم گفتم بد نيست از پدر بپرسم نظرش درباره اين موضوع چيه هرچي باشه چند تا پيراهن از ما بيشتر پاره كرده و خيلي تجربه داره . 40 ساله كه شدم مونده بودم پدر چطوري از پس اين همه كار بر مياد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره . 45 ساله كه شدم ... حاضر بودم همه چيز رو بدم كه پدر برگرده تا من بتونم باهاش دربارة همه چيز حرف بزنم ! اما افسوس كه قدرشو ندونستم ...... خيلي چيزها مي شد ازش ياد گرفت ! حالا اگه اون هست و تو هم هستی یه خورده ......
 

negarak

عضو جدید
ما چشم بصیرت زیاد داریم نگا کن:eek:
اخه رفتار شما مشخصه که جز با فرهنگا هستید.
ما هم ملکه های با فرهنگ رو خیلی دوس داریم:gol::gol::gol::gol:
به خاطر اون تایپیک داخل(فقط اصفهانیا)سو تفاهمی بیشتر نیس
منظور خاصی نبود:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:

وای عجب چشمایی داری،ماشاءالله،حالا که سوء تفاهما رفع شد، ما چاتونیم:D
 

Azin*

عضو جدید
chera ba lahjeh esfohooni harf nemizanin pas dada?! vase hamin topicetoon loos shodhe digeh! yekam isfehooni biayn emllat halesh ro bebaran.

mo meshadiom rasti! :))
 

mojtaba.baharani

عضو جدید
سلام بر همه ی رفقای اصفانی
آرزوی موفقیت برای تک تکتون دارم
ایشالا دنیا بر وفق مراد و به کامتون باشه:gol:
 

Similar threads

بالا