سلام بچهها تو این تاپیک میخوایم داستانهای ملا نصرالدین رو قرار بدیم. هر کسی داستانی داره بذاره.
ملا نصرالدین به حمام رفته بود. خدمتكاران حمام به او بی اعتنایی کرده و خدمتي انجام ندادند. ملا وقت رفتن ده دينار اجرت داد و متصدی حمام از اين بخشش فوق العــــــــاده متحير مانده بود. هفته بعد كه ملا به حمام رفت احترام بي اندازه اي از هر يك از خدمه ديد كه هر يك به نوعي اظهار كوچكي مينمودند ولي با اين همه ملا وقت بيرون رفتن فقط يك دينار به آنها داد.متصدی حمام بی اندازه تعجب کرد وپرسید: سبب بخشش بي جهت هفته قبل و رفتار امروزت چيست؟ ملا گفت: مزد امروز حمام را آنروز و مزد آنروز را امروز پرداختم تا شما با ادب شده مشتري هاي خود را کرامت بنمائيد!!!
ملا نصرالدین به حمام رفته بود. خدمتكاران حمام به او بی اعتنایی کرده و خدمتي انجام ندادند. ملا وقت رفتن ده دينار اجرت داد و متصدی حمام از اين بخشش فوق العــــــــاده متحير مانده بود. هفته بعد كه ملا به حمام رفت احترام بي اندازه اي از هر يك از خدمه ديد كه هر يك به نوعي اظهار كوچكي مينمودند ولي با اين همه ملا وقت بيرون رفتن فقط يك دينار به آنها داد.متصدی حمام بی اندازه تعجب کرد وپرسید: سبب بخشش بي جهت هفته قبل و رفتار امروزت چيست؟ ملا گفت: مزد امروز حمام را آنروز و مزد آنروز را امروز پرداختم تا شما با ادب شده مشتري هاي خود را کرامت بنمائيد!!!
آخرین ویرایش توسط مدیر: