Topcoding
عضو جدید
سلام دوستان
این موضوع خیلی مهمه و حیاتی که در بعضی از شرایط ما بین این دو راهی هستیم که آیا این لرزش قلبمانبه واسطه عشقه یا هوس و بعضی وقتا تشخیص آن سخت می شه و ما رو دچار اشتباه می کنه
ببین دوستان یه راه برای اینکه بفهمیم که اون چیزی که توی قلبمان هست عشقه یا هوس به نظر من اینه:
اگه به کسی که دوستش داریم فکر می کنیم و با یاد او در خاطرمان به یاد مسائل جنسی می افتیم و غریزه ی شهوت در وجودمان به حالت ارضاء در می آید (گاهی وقتا هم با فکر کردن به جنس مخالف در ما ایجاد آرامش کاذب میکنه و فکر می کنیم یادش آرامش بخشه یا وجودش برای ما آرامش بخش خواهد بود و فقط آرامش رو بعضی ها توی شهوت خلاصه می کنند)خلاصه اگه با دید جنسی به جنس مخالفمان نگاه می کنیم بدونیم که هوسه و چشمامون رو باز کنیم که هوس سرابی بیش نیست و ما نه تنها به آرامش نخواهیم رسید بلکه شعله هوس روز به روز در ما افزون تر خواهد شد و وجود گرانبهایمان رو از دست خواهیم داد که اگر انسان خوبی باشیم که هستیم هر روز آرزوی مرگ خواهی کرد پس یه تجدید نظر حیاتی است
واما اگه با فکر کردن به اون جنس مخالف توی قلبمان یه حس و حالتی ایجاد شد به غیر از اون چیزای که بالا گفتم و احساس عجیبی داشتیم (می گم عجیب چون این حس برای همه افراد یکسان نیست و با هم فرق می کنه ولی می توانم بگم که اشتراک این حس بین همه مقدس بودنشه) خلاصه که اگه می خوایم همه وجودمان رو فداش کنیم به خاطر ارزشهایی که نه به واسطه ظاهرش بلکه به خاطر وجود گرانبهاش داره و اگه ...
بعضی چیز ها رو هم نمی شه گفت چون نمی تونم بدونیم که این عشقه و ما صفت عاشقی رو یدک می کشیم که کم چیزی نیست و بچه بازی هم نیست
نیروی عشق و نیروی هوس رو هیچ وقت دست کم نگیریم با نیروی عشق می تونیم دنیا رو تغییر بدیم و زیباش کنیم و با هوس دنیا یی رو ویران کنیم فقط کافی چشمانمان رو باز کنیم و به دنیای امروز نگاه کنیم و ...
یه مثال واضح برای شما عزیزان می زنم تا کمی روشن بشه به شخصه که خیلی درس گرفتم :
توی فیلم یوسف پیامبر زنی بود به اسم زلیخا که امیدوارم دیده باشید اگر هم ندیده اید حتما ببیند .زلیخا هم هوس رو تجربه کرد و هم عشق رو می تونیم ازش درس بگیریم .
زلیخا در جوانی اسیر شهوت شد و طغیانگر آبروی شوهرش را برد دست به خیانت زد و هزاران صفت زشت که به دنبال آن هوس آمد و بالاخره خودش را هم نابود کرد
ولی در زمان پیری این علاقه رشد کرد و دیگر هوس نبود جذاب شده بود و دوست داشتنی ،از خودش گذشته بود و همه وجودش یوسف شده بود و ...آره بالاخره عشق معجزه خودش را هم کرد
به نظر من محبوب ترین افراد نزد خدا عاشقان می باشند چراکه عاشق به خودش فکر نمی کند و خداوند از خودپرستی و غرور بیزار است(قصه شیطان و غرور و رانده شدنش)
ملت عشق از همه دین ها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست
مهمترین مسئله تشخیص همینه که در وجودمان چه پرورش می دهیم . چاره عشق سوختن عاشقه و به اوج رسیدنش و چاره هوس فرو رفتن توی مردابی از رذیلتهاست
البته هر کسی که نظر و پیشنهادی داره ما خوشحال می شیم که بدانیم
این موضوع خیلی مهمه و حیاتی که در بعضی از شرایط ما بین این دو راهی هستیم که آیا این لرزش قلبمانبه واسطه عشقه یا هوس و بعضی وقتا تشخیص آن سخت می شه و ما رو دچار اشتباه می کنه
ببین دوستان یه راه برای اینکه بفهمیم که اون چیزی که توی قلبمان هست عشقه یا هوس به نظر من اینه:
اگه به کسی که دوستش داریم فکر می کنیم و با یاد او در خاطرمان به یاد مسائل جنسی می افتیم و غریزه ی شهوت در وجودمان به حالت ارضاء در می آید (گاهی وقتا هم با فکر کردن به جنس مخالف در ما ایجاد آرامش کاذب میکنه و فکر می کنیم یادش آرامش بخشه یا وجودش برای ما آرامش بخش خواهد بود و فقط آرامش رو بعضی ها توی شهوت خلاصه می کنند)خلاصه اگه با دید جنسی به جنس مخالفمان نگاه می کنیم بدونیم که هوسه و چشمامون رو باز کنیم که هوس سرابی بیش نیست و ما نه تنها به آرامش نخواهیم رسید بلکه شعله هوس روز به روز در ما افزون تر خواهد شد و وجود گرانبهایمان رو از دست خواهیم داد که اگر انسان خوبی باشیم که هستیم هر روز آرزوی مرگ خواهی کرد پس یه تجدید نظر حیاتی است
واما اگه با فکر کردن به اون جنس مخالف توی قلبمان یه حس و حالتی ایجاد شد به غیر از اون چیزای که بالا گفتم و احساس عجیبی داشتیم (می گم عجیب چون این حس برای همه افراد یکسان نیست و با هم فرق می کنه ولی می توانم بگم که اشتراک این حس بین همه مقدس بودنشه) خلاصه که اگه می خوایم همه وجودمان رو فداش کنیم به خاطر ارزشهایی که نه به واسطه ظاهرش بلکه به خاطر وجود گرانبهاش داره و اگه ...
بعضی چیز ها رو هم نمی شه گفت چون نمی تونم بدونیم که این عشقه و ما صفت عاشقی رو یدک می کشیم که کم چیزی نیست و بچه بازی هم نیست
نیروی عشق و نیروی هوس رو هیچ وقت دست کم نگیریم با نیروی عشق می تونیم دنیا رو تغییر بدیم و زیباش کنیم و با هوس دنیا یی رو ویران کنیم فقط کافی چشمانمان رو باز کنیم و به دنیای امروز نگاه کنیم و ...
یه مثال واضح برای شما عزیزان می زنم تا کمی روشن بشه به شخصه که خیلی درس گرفتم :
توی فیلم یوسف پیامبر زنی بود به اسم زلیخا که امیدوارم دیده باشید اگر هم ندیده اید حتما ببیند .زلیخا هم هوس رو تجربه کرد و هم عشق رو می تونیم ازش درس بگیریم .
زلیخا در جوانی اسیر شهوت شد و طغیانگر آبروی شوهرش را برد دست به خیانت زد و هزاران صفت زشت که به دنبال آن هوس آمد و بالاخره خودش را هم نابود کرد
ولی در زمان پیری این علاقه رشد کرد و دیگر هوس نبود جذاب شده بود و دوست داشتنی ،از خودش گذشته بود و همه وجودش یوسف شده بود و ...آره بالاخره عشق معجزه خودش را هم کرد
به نظر من محبوب ترین افراد نزد خدا عاشقان می باشند چراکه عاشق به خودش فکر نمی کند و خداوند از خودپرستی و غرور بیزار است(قصه شیطان و غرور و رانده شدنش)
ملت عشق از همه دین ها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست
مهمترین مسئله تشخیص همینه که در وجودمان چه پرورش می دهیم . چاره عشق سوختن عاشقه و به اوج رسیدنش و چاره هوس فرو رفتن توی مردابی از رذیلتهاست
البته هر کسی که نظر و پیشنهادی داره ما خوشحال می شیم که بدانیم
آخرین ویرایش توسط مدیر: