** آیت الله بهجت رضوان الله علیه **

میقات

عضو جدید
حضرت آیت الله العظمی بهجت( اعلی الله مقامه الشریف): شايد ما هم مثل او باشيم!

حضرت آیت الله العظمی بهجت( اعلی الله مقامه الشریف): شايد ما هم مثل او باشيم!

به خدمت حضرت آیت الله العظمی بهجت( اعلی الله مقامه الشریف) عرض شد:

مريضى است روانى كه غذا نمى خورد، به زور به او غذا مى دهند.

فرمودند:

شايد ما هم همين طور باشيم كه كارهاى واجب را بدون تمايل انجام مى دهيم؛ زيرا انجام واجبات و طاعات، ميل و رغبت و شوق مى خواهد و ما نداريم!
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرف قشنگي بود....مرد بزرگي بود....حق با ايشونه...
غير از اينا چي بگيم...
 

میقات

عضو جدید
حق با شماست با گفتن تنها فقط یک چهارم کار انجام شده بقیه اش عمل هست انشا الله.
از خدا بخواهیم ما رو هم موفق بداره در تحصیل معرفت به خودش.
 

آقا سید

مدیر بازنشسته
البته بهتر بود در کنار این جمله زیبا این مطلب رو هم اضافه می کردیم ،
مقصود این مرجع عالیقدر (ره) ترک واجب نیست ،
بلکه ایشون از کنایه استفاده کردن ، تا اهمیت اعمال واجب رو مطرح کنند ...
 

13654242

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حضرت ایت الله بهجت

حضرت ایت الله بهجت

یازده دستورالعمل از آیت الله بهجت

1. دستورالعمل اول


بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »

وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی 1420


2. دستور العمل دوم

مشهد ربیع الثانی 1420.
بسمه تعالی
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعین.


3. دستور العمل سوم

بسمه تعالی
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم: « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند. »
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة


4. دستور العمل چهارم

الأقل محمد تقی البهج
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله وحده، و الصلاة علی سید انبیائه و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین.
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله:
1. نصیحت در جزئیات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناسها و همدیگر را نصیحت نمی کنند.

2. « من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم »؛ « [ من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم » ؛ ( والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا ).
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید.

3. همه می دانند که « رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
« ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم. »

4. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم »؛
مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.

5. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:
« جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله. »

6. از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است:
( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. )
عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل.
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم!! غافلند از اینکه معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است.
محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است.
از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به
« عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت » قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است.
البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد.
« و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب ».
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی
أعدائهم أجمعین »
17 ربیع المولود 1419


5. دستور العمل پنجم

بسمه تعالی
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق می داند با او موافق، [و] لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
العبد محمد تقی البهجة


6. دستور العمل ششم

العبد محمد تقی البهجه
بسمه تعالی
هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از « ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. »
و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون « مراقبه دائمیه »، صورت نمی گیرد.
والله الموفق
العبد محمد تقی البهجة


7. دستور العمل هفتم

بسمه تعالی
من کلام علی علیه السلام:
« إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست »؛
علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی: بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج گانه در اولین وقتهای آنها؛ و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی؛ { در این صورت } سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
وفقنا الله و ایاکم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین.


8. دستور العمل هشتم

بسمه تعالی
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آنها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که « بگویند و بشنوند، برای اینکه بگویند و بشنوند! » و این اشتباه است.
تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم » با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.
بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند.
بعضی « التماس دعا » دارند، می گوییم « برای چه؟ » درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: « دعا کنید! »
دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می کنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد:
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم.
آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد.
به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به « دفتر شرع » نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

9. دستور العمل نهم

بسمه تعالی
آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال می شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده اید، عمل کرده اید، یا نه؟
آیا می دانید که: « هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید. »؟
آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: « با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید »؟
آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم، یا آنکه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سؤالها از قرآن کریم:
( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا )، و از کلام معصوم:« من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم » و « من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم »، [ روشن نمی شود؟]
خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را می دانیم، زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط نمائیم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها که گفته اند:
پی مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
نشستند و گفتند و برخاستند
وما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه انیب.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة
مشهد مقدس
یکشنبه 1375 هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول 1417 هـ.ق.


10. دستور العمل دهم

بسمه تعالی
همه می دانیم که رضای خداوند اجّل، با آنکه غنی بالذات [است] و احتیاج به ایمان بندگان و لوازم ایمان آنها ندارد، در این است [ که]:
بندگان، همیشه در مقام تقرب به او باشند، پس می دانیم که برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [ خداوند] محبت به یاد او و ادامه یاد او دارد.
پس می دانیم به درجه اشتغال به یاد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر کوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهیم بود؛ و فرق بین ما و سلمان سلام الله علیه، در درجه طاعت و یاد او که مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود.
و آنچه می دانیم که اعمالی در دنیا محل ابتلاء ما خواهد شد، باید بدانیم؛ که آنها هر کدام مورد رضای خداست، ایضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است.
پس باید بدانیم که هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت، باید باشد، تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی، به مقامات عالیه رسیدند و ما بی جهت، عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد.
وقفنا الله لترک الاشتغال بغیر رضاه بمحمد و آله صلوات الله علیهم اجمعین.
الأقل محمد تقی بهجة
مشهد مقدس
چهارشنبه 1375 هـ ش
مطابق با ربیع الاول 1417 هـ ق


11. دستور العمل یازدهم

بسمه تعالی
الحمدلله وحده و الصلاة علی سید الانبیاء محمد و آله سادة الأوصیاء الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم من الأولین و الآخرین.
و بعد، مخفی نیست بر اولی الألباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرّک است که حرکت، احتیاج به او دارد، و شناختن ما منه الحرکه و ما إلیه الحرکه و ما له الحرکه، یعنی بدایت و نهایت و غرض، که آن به آن، ممکنات، متحرک به سوی مقصد می باشند.
فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا.
پس، اگر محرک را شناختیم و از نظم متحرکات، حسن تدبیر و حکمت محرّک را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تکوینیه و تشریعیه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترین شهید باشد؛ و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد.
در عواقب این حرکات، جاهل می گوید: « ای کاش خلق نمی شدم »، عالم می گوید: « کاش هفتاد مرتبه، حرکت به مقصد نمایم و باز بر گردم و حرکت نمایم و شهید حق بشوم ».
مبادا از زندگی خودمان، پشیمان شده بر گردیم؛ صریحاً می گویم: ـ مثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع.
خداشناس، مطیع خدا می شود و سر و کار با او دارد؛ و آنچه می داند موافق رضای اوست، عمل می نماید؛ و در آنچه نمی داند، توقف می نماید تا بداند؛ و آن به آن، استعلام می نماید و عمل می نماید، یا توقف می نماید؛ عملش، از روی دلیل؛ و توقفش، از روی عدم دلیل.
آیا ممکن است بدون اینکه با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آیا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست، مگر برای خداییان، و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها.
حال اگر در این مرحله، صاحب یقین شدیم، باید برای عملی نمودن این صفات و احوال، بدانیم که این حرکت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّک دواعی باطله است، که اگر اعتنا به آنها نکنیم، کافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی:
« أفضل زاد الراحل إلیک عزم إرادة ».
والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
مشهد مقدس
چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول 1417 ه. ق.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sarp

مدیر بازنشسته
توصیه‌ها و اندرزهاي آیت الله العظمی بهجت(ره)

توصیه‌ها و اندرزهاي آیت الله العظمی بهجت(ره)

علت غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم
سبب غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم، زيرا دستمان به او نمي‌رسد، وگرنه اگر در ميان ما بيايد و ظاهر و حاضر شود چه كسي او را مي‌كشد؟! آيا جنّيان آن حضرت را مي‌كشند، يا قاتل او انسان است؟! ما از پيش در طول تاريخ ائمه(ع) امتحان خود را پس داده‌ايم كه آيا از امام تحفّظ و اطاعت مي‌كنيم يا اينكه او را به قتل مي‌رسانيم؟! انحطاط و پستي انسان به حدّي است كه قوم حضرت صالح(ع) ناقة صالح را با اينكه وسيلة ارتزاق و نعمت آنها بود، پي كردند، چنان‌كه قرآن كريم دربارة آن مي‌فرمايد: «لها شربٌ و لكم شرب يوم معلوم،6 يعني، يك روز آب سهم شما باشد و روز ديگر سهم آن، آن ناقه، يك روز آب چاه را مي‌خورد و در عوض به آنها شير مي‌داد! بنابراين، همان‌گونه كه ممكن است عقلاً خزينه و انبار نعمت خود را نابود كنند، همچنان كه ناقة صالح را كشتند، امكان دارد كه ما انسان‌هاي عاقل(!) نيز امام زمان(ع) را كه تمام خيرات از او است و از ناقة صالح بالاتر و پرفيض‌تر است براي اغراض شخصية خود به قتل برسانيم!

لزوم احتياط در فتنه‌هاي آخرالزّمان

سؤال: از حضرت رسول(ص) دربارة آخرالزّمان و فتنه‌هاي آن نقل شد كه فرموده‌اند: تشخيص تكليف در آن زمان مشكل است. پس چه بايد كرد؟
جواب: اگر به دست آوردن تكليف مشكل باشد، احتياط كردن كه مشكل نيست، بايد توقّف كرد و احتياط نمود. ريختن خون مردم، هتك اَعراض [آبروهاي] آنها و از بين بردن اموال و دين آنها شوخي نيست، براي ما اتمام حجّت شده است.

گويا به كلي از «عين الله الناظرة» غافل هستيم!

اهل بيت عصمت و طهارت(ع) بندگاني هستند كه علم و صوابشان مطرد (فراگير) است، يعني با داشتن مقام عصمت نه خطا مي‌كنند و نه خطيئه و امام زمان(ع) «عين الله النّاظرة و اُذنه السّامعة و لسانه النّاطق، و يده الباسطة؛ چشم بينا، گوش شنوا، زبان گويا و دست گشادة خداوند است و از اقوال، افعال، افكار و نيّات ما اطلاع دارد؛ مع ذلك گويا ما، ائمه(ع) و به خصوص امام زمان(ع) را حاضر و ناظر نمي‌دانيم، بلكه گويا مانند عامّه، اصلاً زنده نمي‌دانيم و به كلّي از آن حضرت غافل هستيم!

اشراف امام(ع) بر اعمال بندگان

گويا بنا بر اين است كه در عمل، خدا، ناديده گرفته شود، با اينكه در روايت «كافي» دارد كه: «در هر شهري عمودي از نور است كه امام(ع) اعمال بندگان را در آن مي‌بيند يا ملَكي براي او خبر مي‌آورد».1 همچنين «روح القدس» مؤيّد او با او است، غير از آن روحي كه هر سال يك بار در شب قدر بر او نازل مي‌شود.2 بنابراين، اگر مثلاً پرده‌اي هم دور عمل خود بكشيم، فايده ندارد و ديد امام(ع) نافذتر است و در برابر چشمان واقع بين او مانع و حائل ايجاد نمي‌كند. همچنين در رؤيت امام(ع) مقابله و محاذات (هم‌سويي) شرط نيست، بلكه هر جا كه نشسته، بر أرضين سفليٰ و سماوات سبع و ما فيهنّ و ما بينهنّ اشراف دارد. خداوند متعال مي‌فرمايد:
«و آتيناه الحكم صبيّاً؛3 در حال كودكي، حكم را به او عطا كرديم» و نيز مي‌فرمايد: «قال إنّي عبدالله آتاني الكتاب و جعلني نبيّاً؛4 گفت: من بندة خدايم، خداوند به من كتاب عطا كرده و مرا پيامبر قرار داده است. اگر مسئلة امام شناسي بالا رود، خداشناسي هم بالا مي‌رود؛ زيرا چه آيتي بالاتر از امام(ع)؟ امام آيينه‌اي است كه حقيقت تمام عالم را نشان مي‌دهد.

حديث ثقلين و اثبات غيبت امام زمان(ع)

«حديث ثقلين» از ادلّة اثبات غيبت امام زمان(ع) است، زيرا در آن حديث مي‌فرمايد: «إنّهما لن يفترقا،5 قرآن و عترت از هم جدا نمي‌شوند»، يعني، چه حاضر باشند يا غايب، اگر كسي اين حديث را تحقيق و معناي آن را تحصيل كند، مسئلة غيبت خيلي براي او واضح خواهد بود؛ زيرا در غير اين صورت، «لزم الإنفكاك بين القرآن و العترة؛ لازمة آن جدايي بين قرآن و عترت خواهد بود».


ماهنامه موعود شماره 101
 

rahimsaei

عضو جدید
علت غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم
سبب غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم، زيرا دستمان به او نمي‌رسد، وگرنه اگر در ميان ما بيايد و ظاهر و حاضر شود چه كسي او را مي‌كشد؟! آيا جنّيان آن حضرت را مي‌كشند، يا قاتل او انسان است؟! ما از پيش در طول تاريخ ائمه(ع) امتحان خود را پس داده‌ايم كه آيا از امام تحفّظ و اطاعت مي‌كنيم يا اينكه او را به قتل مي‌رسانيم؟! انحطاط و پستي انسان به حدّي است كه قوم حضرت صالح(ع) ناقة صالح را با اينكه وسيلة ارتزاق و نعمت آنها بود، پي كردند، چنان‌كه قرآن كريم دربارة آن مي‌فرمايد: «لها شربٌ و لكم شرب يوم معلوم،6 يعني، يك روز آب سهم شما باشد و روز ديگر سهم آن، آن ناقه، يك روز آب چاه را مي‌خورد و در عوض به آنها شير مي‌داد! بنابراين، همان‌گونه كه ممكن است عقلاً خزينه و انبار نعمت خود را نابود كنند، همچنان كه ناقة صالح را كشتند، امكان دارد كه ما انسان‌هاي عاقل(!) نيز امام زمان(ع) را كه تمام خيرات از او است و از ناقة صالح بالاتر و پرفيض‌تر است براي اغراض شخصية خود به قتل برسانيم!

لزوم احتياط در فتنه‌هاي آخرالزّمان
سؤال: از حضرت رسول(ص) دربارة آخرالزّمان و فتنه‌هاي آن نقل شد كه فرموده‌اند: تشخيص تكليف در آن زمان مشكل است. پس چه بايد كرد؟
جواب: اگر به دست آوردن تكليف مشكل باشد، احتياط كردن كه مشكل نيست، بايد توقّف كرد و احتياط نمود. ريختن خون مردم، هتك اَعراض [آبروهاي] آنها و از بين بردن اموال و دين آنها شوخي نيست، براي ما اتمام حجّت شده است.

گويا به كلي از «عين الله الناظرة» غافل هستيم!
اهل بيت عصمت و طهارت(ع) بندگاني هستند كه علم و صوابشان مطرد (فراگير) است، يعني با داشتن مقام عصمت نه خطا مي‌كنند و نه خطيئه و امام زمان(ع) «عين الله النّاظرة و اُذنه السّامعة و لسانه النّاطق، و يده الباسطة؛ چشم بينا، گوش شنوا، زبان گويا و دست گشادة خداوند است و از اقوال، افعال، افكار و نيّات ما اطلاع دارد؛ مع ذلك گويا ما، ائمه(ع) و به خصوص امام زمان(ع) را حاضر و ناظر نمي‌دانيم، بلكه گويا مانند عامّه، اصلاً زنده نمي‌دانيم و به كلّي از آن حضرت غافل هستيم!

اشراف امام(ع) بر اعمال بندگان
گويا بنا بر اين است كه در عمل، خدا، ناديده گرفته شود، با اينكه در روايت «كافي» دارد كه: «در هر شهري عمودي از نور است كه امام(ع) اعمال بندگان را در آن مي‌بيند يا ملَكي براي او خبر مي‌آورد».1 همچنين «روح القدس» مؤيّد او با او است، غير از آن روحي كه هر سال يك بار در شب قدر بر او نازل مي‌شود.2 بنابراين، اگر مثلاً پرده‌اي هم دور عمل خود بكشيم، فايده ندارد و ديد امام(ع) نافذتر است و در برابر چشمان واقع بين او مانع و حائل ايجاد نمي‌كند. همچنين در رؤيت امام(ع) مقابله و محاذات (هم‌سويي) شرط نيست، بلكه هر جا كه نشسته، بر أرضين سفليٰ و سماوات سبع و ما فيهنّ و ما بينهنّ اشراف دارد. خداوند متعال مي‌فرمايد:
«و آتيناه الحكم صبيّاً؛3 در حال كودكي، حكم را به او عطا كرديم» و نيز مي‌فرمايد: «قال إنّي عبدالله آتاني الكتاب و جعلني نبيّاً؛4 گفت: من بندة خدايم، خداوند به من كتاب عطا كرده و مرا پيامبر قرار داده است. اگر مسئلة امام شناسي بالا رود، خداشناسي هم بالا مي‌رود؛ زيرا چه آيتي بالاتر از امام(ع)؟ امام آيينه‌اي است كه حقيقت تمام عالم را نشان مي‌دهد.

حديث ثقلين و اثبات غيبت امام زمان(ع)
«حديث ثقلين» از ادلّة اثبات غيبت امام زمان(ع) است، زيرا در آن حديث مي‌فرمايد: «إنّهما لن يفترقا،5 قرآن و عترت از هم جدا نمي‌شوند»، يعني، چه حاضر باشند يا غايب، اگر كسي اين حديث را تحقيق و معناي آن را تحصيل كند، مسئلة غيبت خيلي براي او واضح خواهد بود؛ زيرا در غير اين صورت، «لزم الإنفكاك بين القرآن و العترة؛ لازمة آن جدايي بين قرآن و عترت خواهد بود».


ماهنامه موعود شماره 101


عالی بود

خدا خیرت دهد، استفاده کردیم
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
11 دستور ماندگار از حضرت آيت الله العظمی بهجت

11 دستور ماندگار از حضرت آيت الله العظمی بهجت

دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي کنند؛ اگر مقصودشان اين است که بگویيم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند کلمه اي مي خواهيم که امّ الکلمات باشد و کافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است که از بيان حقير، آن را کشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي کنم که غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/56) و حقيقت عبوديت؛ ترک معصيت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصيت، حاصل نمي شود به طوري که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مکان و در ميان مردم و در خلوت «ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين که منبع همه خيرات است و وجود ممکنات، فيض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس کيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّک عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا کامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آنکه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [کنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود که بايد بگوييم ما عامليم به هر چه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ «ما أخذ الله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي کسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «کونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتکم».

وفقّنا الله و اياکم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
مشهد، ربيع الثاني 1420

دستور العمل دوم
بسمه تعالي
کوچک و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترک معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را که دانستيم، عمل نماييم و آنچه را که ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.

دستور العمل سوم
بسمه تعالي
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ
در خانه اگر کس است، يک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «کسي که بداند هر که خدا را ياد کند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بکند و چه بايد نکند؛ مي داند که آنچه را که مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه که نمي داند، بايد احتياط کند.»
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقي البهجة

دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبيائه و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشکالاتي وارد است، از آن جمله:
1. نصيحت در جزیيات است، و موعظه، اعمّ است از کليات و جزیيات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي کنند.

2. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] کفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
آنچه مي دانيد، عمل کنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط کنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد که بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نکرديد، و گرنه روشن بوديد.

3. همه مي دانند که «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارک شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
«ما نمي دانيم چه بکنيم و چه نکنيم.»

4. کساني که به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي کنند از روي اختيار، بکنيد، و آنچه نمي کنند از روي اختيار، نکنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «کونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتکم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.

5. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقيبات و غير آنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحا و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريکي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوت ها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان -در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
«جالسوا من يذکرکم الله رؤيته، و يزيد في علمکم منطقه، و يرغبکم في الاخرة عمله.»

6. از واضحات است که ترک معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي کند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلکه مولد حسنات و دافع سيئات است:
(و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)
عبوديت ترک معصيت در عقيده و عمل.
بعضي گمان مي کنند که ما از ترک معصيت عبور کرده ايم! غافلند از اين که معصيت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبيره است؛ مثلاً نگاه تند به مطيع، براي تخويف، إيذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصي، براي تشويق، اعانت بر معصيت است.
محاسن اخلاق شرعيه و مفاسد اخلاق شرعيه، در کتب و رسائل عمليه، متبين شده اند. دوري از علما و صلحا، سبب مي شود که سارقين دين، فرصت را غنيمت بشمارند و ايمان و اهلش را بخرند به ثمن هاي بَخس و غير مبارک، همه اينها مجرب و ديده شده است.
از خدا مي خواهيم که عيدي ما را در اعياد شريفه اسلام و ايمان، موفقيت به
«عزم راسخ ثابت دایم بر ترک معصيت» قرار بدهد که مفتاح سعادت دنيويه و اخرويه است، تا اين که ملکه بشود ترک معصيت؛ و معصيت براي صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن براي تشنه است، يا ميته خوردن براي گرسنه است.

البته اگر اين راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهي نمي شد، مورد تکليف و ترغيب و تشويق از خالق قادر مهربان نمي شد.
«و ما توفيقي إلا بالله، عليه توکلت، و إليه انيب».
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين و اللعن الدائم علي
أعدائهم أجمعين »
17 ربيع المولود 1419

دستور العمل پنجم
بسمه تعالي
کسي که به خالق و مخلوق، متيقن و معتقد باشد، و با انبياء و اوصياء صلوات الله عليهم، جميعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادي و عملي به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نمايد، و در عبادات، «قلب» را از غير خدا، خالي نمايد، و فارق القلب، نماز را که همه چيز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود مي داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق مي داند با او موافق، [و] لعن نمايد ملعون او را، و ترحم نمايد بر مرحوم او و لو علي سبيل الاجمالي؛ هيچ کمالي را فاقد نخواهد بود و هيچ وِزر و بالي را واجد نخواهد بود.

والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
العبد محمد تقي البهجة

دستور العمل ششم
بسمه تعالي
هيچ ذکري، بالاتر از «ذکر عملي» نيست؛ هيچ ذکر عملي، بالاتر از «ترک معصيت در اعتقاديات و عمليات نيست.»
و ظاهر اين است که ترک معصيت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائميه»، صورت نمي گيرد.

والله الموفق
العبد محمد تقي البهجة

دستور العمل هفتم
بسمه تعالي
من کلام علي عليه السلام:
«إعلم أن کل شيء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چيزي از عمل تو تابع نماز توست»؛
عليکم بالمحافظة علي الصلوات الخمس في اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إليه تعالي فيها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالي: بر شما باد به محافظت بر نمازهاي پنج گانه در اولين وقت هاي آنها؛ و بر شما باد به روي نمودن و توجّه با تمام وجود به سوي خداي تعالي؛ {در اين صورت} سعادت را از دست نخواهيد داد إن شاء الله تعالي.
وفقنا الله و اياکم لمراضيه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرين صلوات عليهم أجمعين.

دستور العمل هشتم
بسمه تعالي
جماعتي هستند که وعظ و خطابه و سخنراني را که مقدمه عمليات مناسبه مي باشند، با آنها معامله ذي المقدمه مي کنند، کأنه دستور اين است که «بگويند و بشنوند، براي اين که بگويند و بشنوند!» و اين اشتباه است.
تعليم و تعلم، براي عمل، مناسب است و استقلال ندارند. براي تفهيم اين مطلب و ترغيب به آن فرموده اند: «کونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتکم» با عمل بگوييد و از عمل ياد بگيريد و عملاً شنوايي داشته باشيد.
بعضي مي خواهند معلم را تعليم نمايند، حتي کيفيت تعليم را از متعلمين ياد بگيرند.
بعضي «التماس دعا» دارند، مي گوييم «براي چه؟» درد را بيان مي کنند، دوا را معرفي مي کنيم، به جاي تشکر و به کار انداختن، باز مي گويند: «دعا کنيد!»
دور است آنچه مي گوييم و آنچه مي خواهند؛ شرطيت دعا را با نفسيت آن مخلوط مي کنند. ما از عهده تکليف، خارج نمي شويم، بلکه بايد از عمل، نتيجه بگيريم و محال است عمل، بي نتيجه باشد و نتيجه، از غير عمل، حاصل شود؛ اين طور نباشد:
پي مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا کند قوال نباشيم، فعّال باشيم؛ [مبادا] حرکت عمليه بدون علم بکنيم [و] توقف با علم بکنيم.
آنچه مي دانيم بکنيم، در آنچه نمي دانيم، توقف و احتياط کنيم تا بدانيم؛ قطعاً اين راه پشيماني ندارد.
به همديگر نگاه نکنيم، بلکه نگاه به «دفتر شرع» نماييم و عمل و ترک را مطابق با آن نماييم.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته

دستور العمل نهم
بسمه تعالي
آقاياني که طالب مواعظ هستند، از ايشان سؤال مي شود: آيا به مواعظي که تا حال شنيده ايد، عمل کرده ايد، يا نه؟
آيا مي دانيد که: «هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم مي فرمايد»؟
آيا اگر عمل به معلومات - اختياراً ـ ننمايد، شايسته است توقع زيادتي معلومات؟
آيا بايد دعوت به حق، از طريق لسان باشد؟ آيا نفرموده: «با اعمال خودتان، دعوت به حق بنمايد»؟
آيا طريق تعليم را بايد ياد بدهيم، يا آنکه ياد بگيريم؟
آيا جواب اين سؤال ها از قرآن کريم:
(والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا)، و از کلام معصوم:«من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم يعلم» و «من عمل بما علم، کفي ما لم يعلم»، [روشن نمي شود؟]
خداوند توفيق مرحمت فرمايد که آنچه را مي دانيم، زير پا نگذاريم و در آنچه نمي دانيم، توقف و احتياط نمایيم تا معلوم شود.
نباشيم از آنها که گفته اند:
پي مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!

وما توفيقي إلا بالله، عليه توکلت و إليه انيب.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته

الاقل محمد تقي البهجة
مشهد مقدس
يکشنبه 1375 هـ.ش.
مطابق با ربيع الاول 1417 هـ.ق.

دستور العمل دهم
بسمه تعالي
همه مي دانيم که رضاي خداوند اجّل، با آنکه غني بالذات [است] و احتياج به ايمان بندگان و لوازم ايمان آنها ندارد، در اين است [ که]:
بندگان، هميشه در مقام تقرب به او باشند، پس مي دانيم که براي حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [خداوند] محبت به ياد او و ادامه ياد او دارد.
پس مي دانيم به درجه اشتغال به ياد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر کوشا باشيم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهيم بود؛ و فرق بين ما و سلمان سلام الله عليه، در درجه طاعت و ياد او که مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود.
و آنچه مي دانيم که اعمالي در دنيا محل ابتلا ما خواهد شد، بايد بدانيم؛ که آنها هر کدام مورد رضاي خداست، ايضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است.
پس بايد بدانيم که هدف بايد اين باشد که تمام عمر، صرف در ياد خدا و طاعت او و عبادت، بايد باشد، تا به آخرين درجه قرب مستعد خودمان برسيم، و گرنه بعد از آنکه ديديم بعضي، به مقامات عاليه رسيدند و ما بي جهت، عقب مانديم، پشيمان خواهيم شد.
وقفنا الله لترک الاشتغال بغير رضاه بمحمد و آله صلوات الله عليهم اجمعين.

الأقل محمد تقي بهجة
مشهد مقدس
چهارشنبه 1375 هـ ش
مطابق با ربيع الاول 1417 هـ ق

دستور العمل يازدهم
بسمه تعالي
الحمدلله وحده و الصلاة علي سيد الانبياء محمد و آله سادة الأوصياء الطاهرين و اللعن الدائم علي اعدائهم من الأولين و الآخرين.
و بعد، مخفي نيست بر اولي الألباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرّک است که حرکت، احتياج به او دارد، و شناختن ما منه الحرکه و ما إليه الحرکه و ما له الحرکه، يعني بدايت و نهايت و غرض، که آن به آن، ممکنات، متحرک به سوي مقصد مي باشند.
فرق بين عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا.
پس، اگر محرک را شناختيم و از نظم متحرکات، حسن تدبير و حکمت محرّک را دانستيم، تمام توجه ما به اراده تکوينيه و تشريعيه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترين شهيد باشد؛ و واي به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد.

در عواقب اين حرکات، جاهل مي گويد: «اي کاش خلق نمي شدم»، عالم مي گويد: «کاش 70 مرتبه، حرکت به مقصد نمايم و باز بر گردم و حرکت نمايم و شهيد حق بشوم».

مبادا از زندگي خودمان، پشيمان شده بر گرديم؛ صريحاً مي گويم: ـ مثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصي در ياد منعم حقيقي است و نصف ديگر در غفلت، نصف زندگي، حيات او محسوب و نصف ديگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خويش و عدم نفع.

خداشناس، مطيع خدا مي شود و سر و کار با او دارد؛ و آنچه مي داند موافق رضاي اوست، عمل مي نمايد؛ و در آنچه نمي داند، توقف مي نمايد تا بداند؛ و آن به آن، استعلام مي نمايد و عمل مي نمايد، يا توقف مي نمايد؛ عملش، از روي دليل؛ و توقفش، از روي عدم دليل.

آيا ممکن است بدون اين که با سلاح اطاعت خداي قادر باشيم، قافله ما به سلامت از اين رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آيا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غير او باشد؟ پس قوت نافعه باقيه نيست، مگر براي خداييان، و ضعفي نيست مگر براي غير آنها.

حال اگر در اين مرحله، صاحب يقين شديم، بايد براي عملي نمودن اين صفات و احوال، بدانيم که اين حرکت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّک دواعي باطله است، که اگر اعتنا به آنها نکنيم، کافي است در سعادت اتصال به رضاي مبدأ اعلي:
«أفضل زاد الراحل إليک عزم إرادة».
والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين و اللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.

مشهد مقدس
چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش.
مطابق با ربيع الاول 1417 ه. ق.
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
دانلود گلچین سخنرانی های آیت الله محمد تقی بهجت ...

دانلود گلچین سخنرانی های آیت الله محمد تقی بهجت ...

سلام ...

نمیدونم چی بگم ...


فقط دانلود کنید و ...


.
.
.



بیانات
ردیفموضوعحجم (KB)زمانتوضیحات
1مطلب یکی است (جدید)7750:03:38بندگی خدا و تنها راه رستگاری
2عدم جدایی قرآن و ثقلین (جدید)7620:03:17عدم جدایی قرآن و ثقلین و جواب کسانی که می گویند کتاب خدا ما را بس است
3علاج ما در چیست؟ (جدید)16900:07:21چرا امام حسین (ع) جواب رد به اجنه دادند؟
امتحانات الهی و توبه به سوی خدا
4ای کاش جلوتر آمده بودم (جدید)3200:00:48کلیپی از سخنان آیت الله بهجت درباره آرزوی مومن در آن دنیا
5درباره اجنه (جدید)11500:02:51صحبتهای کوتاه حضرت آیت الله بهجت
راجع به جن و داستان جالبی در این باره
6سلام بر حسین (جدید)
5550:01:34معنای سلام علی آل یس و سلام بر اباعبدالله
7اعجاز در ولادت (جدید)5510:02:27پیرامون عظمت امیرالمومنین علی (ع)
و اعجاز در ولادت آن حضرت و بشارت حضرت ابوطالب
8ثقلین (جدید)3690:01:33پیرامون جدا نشدن از ثقلین
9اخلاص (جدید)3520:03:38عظمت امیرالمومنین علی(ع) در روایات اهل سنت
10تمسک به ثقلین (جدید)10190:01:33پیرامون حدیث ثقلین و لزوم تمسک به ثقلین
11چهره علما (جدید)1130:00:38نگاه کردن به چهره علمای ربانی چه اثری دارد؟
12تمام اخلاقیات در یک کلمه است (جدید)2660:00:27 انسان چقدر باید از وقتش را برای مسائل علمی، عملی و خانواده بگذارد ؟
13رضایت امام زمان(عج) (جدید)760:00:25 از کجا بفهمیم امام زمان(عج) از ما راضی است ؟
14بشارت برای مومنین (جدید)12400:01:48لزوم دعا در تعجیل امام زمان (عج)
15معجزه بودن قرآن (جدید)8770:03:34چرا قرآن معجزه است؟
16اخلاق (جدید)660:00:24پاسخ به سوالی درباره شرکت در جلسات درس اخلاق و تاثیر آن
17علم و عمل (جدید)14100:11:41 عمل به دانسته موجب سعادت است
18اینگونه تبلیغ کنید (جدید)16600:13:48توصیه به مبلغان دینی و روش‌های تأثیرگذاری در تبلیغ
19اصلاح نفس (جدید)30100:0:25 اصلاح نفس
20عبودیت هدف خلقت (جدید)11400:09:28 عبودیت هدف از خلقت انسان
21محبت اهل بیت (علیهم السلام) (جدید)10900:08:59 محبت اهل بیت (علیهم السلام)
22 دانلود1,0540:08:59 توصیه به مبلغان دینی و روش‌های تأثیرگذاری در تبلیغ
23دانلود2,9310:25:00اصلاح نفس
24دانلود1,3710:11:42عمل به دانسته موجب سعادت است
25دانلود1,6190:13:48 محبت اهل بیت (علیهم السلام)
26دانلود1,1100:09:28 عبادت هدف خلقت و آفرینش
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز


.
.
.



دستور العمل
ردیفموضوعحجم (KB)زمانتوضیحات
1ارتباط با امام زمان (جدید)181 0:0:45ببهترین شیوه ارتباط با امام زمان(عج) در عصر ما چیست؟
2کنترل خشم (جدید)41 0:0:17
دستورالعمل برای کنترل خشم درانسان
3حضور قلب در نماز (جدید)190 0:01:06
برای حضور قلب درنماز چیکار باید کرد؟
4ذکر یونسیه (جدید)381 0:01:43
دستورالعمل درباره ذکر یونسیه و اذکار مختلف
5نماز اول وقت و رسیدن به مقامات (جدید)116 0:0:37
دستورالعمل درباره نماز اول وقت و رسیدن به مقامات
6کنترل خشم و شهوت (جدید)105 0:0:35
دستورالعمل برای کنترل خشم وشهوت
7رفع مشکلات در زندگی (جدید)138 0:0:34
دستورالعمل درباره رفع مشکلات در زندگی
8تقویت اراده (جدید)61 0:0:23
دستورالعمل درباره تقویت اراده
9حب دنیا و صفات رذیله (جدید)230 0:0:35
دستورالعمل برای ریشه کن کردن حب دنیا و صفات رذیله
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
آیت الله بهجت :

روحانی و عالم، به طبیبی می ماند که هر کجا با افرادی برخورد نمود، آنها را طبابت کند و دوای دردهای آنها را بیان کند، زیرا ممکن است دردمندی باشد که پی دوا می گشته و نمی یافته، ولی در نزد او دوای درد و مرض های روحی خود را پیدا کند.

حال ما تقریباً حال کسانی است در زمان و نزد انبیاء (علیهم السلام) بودند و از آنها استفاده نمی کردند

زیرا ما هم در کنار نمایندگان آنها یعنی علما هستیم و می توانیم به نزد آنها برویم و از آنها استفاده کنیم، ولی نمی رویم و استفاده نمی کنیم.






رهنمود هایی از آیت الله بهجت (برگرفته از کتاب جناب عشق)
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
اهمیت اعمال مستحبی

اهمیت اعمال مستحبی

می‌گوییم: به واجبات می‌پردازیم، مستحبات، شد شد، نشد نشد! بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی می‌رساند! برای همین، سباع و بهایم (مأموران دوران پهلوی) رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند. روزی در محضر حاج شیخ عبدالکریم رحمه‌الله گفته شد: روضه‌خوانی که مستحب است و جلوگیری از آن توسط پهلوی اشکالی ندارد. ایشان فرمودند: بله، مستحبی است که هزار واجب در آن است.
در محضر بهجت، ج٢، ص١۶٨

***
آقا سید جمال‌الدین گلپایگانی رحمه‌الله به آقازاده‌ خود می‌فرمود: اگر نماز شب نخوانی، عاقت می‌کنم! پسر ایشان خیلی ناراحت می‌شود و می‌گوید: برای ترک مستحب چرا عاقم می‌کنی؟ ایشان می‌فرماید: منظورم این است که تا می‌توانی نماز شب را ترک نکنی. برای ترک مستحب فرزندش را عاق می‌کند. در حقیقت با این کار آتیه فرزندش را تأمین می‌کرده است؛ زیرا هر راهی جز آن، چه مال و چه زمین و ملک و چه گوسفند و دام و…فناپذیر است.
در محضر بهجت، ج٢، ص١۶٩
***

امتثال نافله از امتثال فرائض اقوی است؛ یعنی اگر چه مُمتَثَل در فریضه اقوی است، ولی امتثال و اظهار عبودیت و عبدیت در نوافل، اقوی از فرائض است. ازاین‌رو، درباره‏ قضای نوافل در روایت آمده است: «یباهِی الله‏ُ مَلائِکتَهُ فَیقُولُ: أُنْظُرُوا اِلی عَبْدی، کیفَ یقْضی نافِلةً لَمْ أَفْرُضْها عَلَیهِ!؛ خداوند به فرشتگان فخر و مباهات می‏‌کند و می‏‌گوید: به بنده‏‌ام نگاه کنید و ببینید که چگونه قضای نماز مستحبی‏ را که بر او واجب نکرده‏‌ام، به‌جا می‏‌آورد!».[1]


[1]. بدین مضمون: من لایحضره‌الفقیه، ج١، ص۴٩٨؛ وسائل‌الشیعة، ج۴، ص٧٧و٢٧۵و٢٧٨؛ بحارالانوار، ج٨۴، ص۴٣.
منبع:مرکز تنطیم ونشر آثار آیت الله بهجت قدس
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پرسش و پاسخ از آیت الله بهجت

پرسش و پاسخ از آیت الله بهجت

سؤال:
از محضرتان تقاضامندم دستورالعمل جامعی برای استفاده، ذکر فرمایید.

جواب:

باسمه‌تعالی، دستورالعمل جامع و مانع، «یاد خداست» در حلال و حرام؛ یعنی همیشه.


به‌سوی محبوب، ص۸۶
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
عید غدیر خم

عید غدیر خم


به‌حسب ظاهر [آیا] می‌شود انسان بگوید [عید غدیر] عیدی است که در عیدیت بالاتر از همۀ این اعیاد باشد؟

چطور می‌شود که بالاتر از همه این اعیاد باشد؟ با اینکه آن‌ها عید اسلامی‌اند، این عید تشیع است، عید وصایت است، عید ولایت است.

چطور این بالاتر شد؟ به اعتبار آن‌که «چون که صد آمد / نود هم پیش ماست».

به اعتبار این‌که کسی که قائل به ولایت است قائل به اسلام است و لاعکس.

کسی که این روز را عید بداند، آن سه‌تا (عید قربان، فطر و روز جمعه) را هم عید می‌داند، لاعکس. … و [از طرفی] خاص بالاتر از عام است.
 
بالا