[FONT="]اشتباهي كه پشيمانم از آن در همه عمر، اعتمادي[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]است كه بر مردم دنيا كردم. در چنين دوراني كه صداقت ناياب است با چه كس ميتوان گفت[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]با تو خوشبختترين انسانم؟[/FONT][FONT="][/FONT]
داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز
- شروع کننده موضوع archi_arch
- تاریخ شروع
[FONT="]سفر برایم هیچ چیز به جز دلتنگی ندارد.. اما زندگی به من آموخت... برای بهتر دیدن عظمت هر چیز باید قدری از آن دور شد.[/FONT]
[FONT="]ترجيح ميدهم طوري زندگي كنم كه گويي خدا هست و وقتي مُردم[/FONT][FONT="] بفهمم كه نيست، تا اين كه طوري زندگي كنم كه انگار خدا نيست و وقتي مُردم بفهمم كه[/FONT][FONT="] هست[/FONT][FONT="].[/FONT]
[FONT="]از زندگي هرآنچه لياقتش را داريم به ما ميرسد نه آنچه که[/FONT][FONT="] آرزويش را داريم.[/FONT]
[FONT="]میدونی فرق آموزگار با روزگار چیه؟ آموزگار اول درس میده[/FONT][FONT="] بعد امتحان میگیره. ولی روزگار اول امتحان میگیره بعد درس میده. [/FONT]
[FONT="]هیچگاه نگذار در کوهپایههای عشق، کسی دستت[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد.[/FONT]
[FONT="]هیچ وقت رازت رو به کسی نگو. وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی چطور انتظار داری کسی دیگه برات راز نگهدار باشه؟[/FONT]
[FONT="]چقدر جالبه که:[/FONT]
[FONT="]1- تا وقتي مريض نشي کسي برات گل نمياره.[/FONT]
[FONT="]2- تا فرياد نزني کسي به طرفت برنميگرده.[/FONT]
[FONT="]3- تا گريه نکني کسي نوازشت نميکنه.[/FONT]
[FONT="]4- تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمياد.[/FONT]
[FONT="]5- و تا وقتي نميري کسي تو رو نمي بخشه[/FONT]
[FONT="]1- تا وقتي مريض نشي کسي برات گل نمياره.[/FONT]
[FONT="]2- تا فرياد نزني کسي به طرفت برنميگرده.[/FONT]
[FONT="]3- تا گريه نکني کسي نوازشت نميکنه.[/FONT]
[FONT="]4- تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمياد.[/FONT]
[FONT="]5- و تا وقتي نميري کسي تو رو نمي بخشه[/FONT]
[FONT="]- زندگی به مرگ گفت: چرا آمدن تو رفتن من است؟ چرا خندة تو گریة من است؟[/FONT]
[FONT="]- مرگ حرفی نزد!!![/FONT]
[FONT="]- زندگی دوباره گفت: من با آمدنم خنده میآورم و تو گریه. من با بودنم زندگی میبخشم و تو نیستی.[/FONT]
[FONT="]- مرگ ساکت بود[/FONT]
[FONT="]- زندگی گفت: رابطة من و تو چه احمقانه است!!! زنده کجا، گور کجا؟ دخمه کجا، نور کجا؟ غصه کجا، سور کجا؟[/FONT]
[FONT="]- اما مرگ تنها گوش میداد.[/FONT]
[FONT="]- زندگی فریاد زد: دیوانه، لااقل بگو چرا محکوم به مرگم؟؟؟[/FONT]
[FONT="]- و مرگ آرام گفت: تا بفهمی که تو و دیوانگی و عشق و حسرت چه بیهودهای[/FONT]
[FONT="]- مرگ حرفی نزد!!![/FONT]
[FONT="]- زندگی دوباره گفت: من با آمدنم خنده میآورم و تو گریه. من با بودنم زندگی میبخشم و تو نیستی.[/FONT]
[FONT="]- مرگ ساکت بود[/FONT]
[FONT="]- زندگی گفت: رابطة من و تو چه احمقانه است!!! زنده کجا، گور کجا؟ دخمه کجا، نور کجا؟ غصه کجا، سور کجا؟[/FONT]
[FONT="]- اما مرگ تنها گوش میداد.[/FONT]
[FONT="]- زندگی فریاد زد: دیوانه، لااقل بگو چرا محکوم به مرگم؟؟؟[/FONT]
[FONT="]- و مرگ آرام گفت: تا بفهمی که تو و دیوانگی و عشق و حسرت چه بیهودهای[/FONT]
[FONT="]بعضي فکر ميکنند اين منصفانه نيست که خدا کنار گل سرخ خار گذاشته است. بعضي ديگر[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]خدا را ستايش ميکنند که کنار خارها گل سرخ گذاشته![/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]آنچه تو سالها صرف ساختنش ميكني، شخصي ميتواند يك شبه آنرا خراب كند، با[/FONT][FONT="]اين حال سازنده باش.[/FONT]
[FONT="]بزرگترین افسوس آدمی این است که حس میکند میخواهد اما نمیتواند و به یاد میآورد زمانی را که میتوانست اما نمیخواست.[/FONT]
[FONT="]در پايان زندگي، خيلي از ما خواهيم[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]گفت:[/FONT]
[FONT="]- كاش فقط چند لحظه بيشتر فرصت داشتيم تا خوب به هم نگاه كنيم![/FONT]
[FONT="]- كاش فقط چند لحظه بيشتر فرصت داشتيم تا خوب به هم نگاه كنيم![/FONT]
[FONT="]به[/FONT][FONT="] چشمي اعتماد كن كه به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد، به دلي دل بسپار كه جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير كه باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است[/FONT][FONT="].[/FONT]
[FONT="]گر چه راه صعب است، اما تو به صعود[/FONT][FONT="]ادامه بده، شاید قله در یک قدمی تو باشد.[/FONT]
[FONT="]اگر میخوای ارزشت را نزد خدا بدانی، نگاه کن ببین ارزش خدا نزد تو در وقت گناه چه قدر است؟[/FONT]
[FONT="]کیسة کوچک چای تمام عمر دلباختة لیوان بود، ولی هر بار که حرف دلش را میزد صدایش در آب جوش میسوخت ... کیسة کوچک چای با یک تکه نخ رفت ته لیوان و حرف دلش را آهسته گفت... لیوان سرخ شد![/FONT]
[FONT="]زماني كه كنار رودخانه بودم نگاهم به قلة كوه بود[/FONT]
[FONT="]به قلة كوه كه رسيدم سراپا محو تماشاي رود شدم.[/FONT]
[FONT="]به قلة كوه كه رسيدم سراپا محو تماشاي رود شدم.[/FONT]
[FONT="]به راحتي ميشه بدون فکر کردن حرف زد[/FONT]
[FONT="]ولي به سختي ميشه زبان را کنترل کرد[/FONT]
[FONT="]ولي به سختي ميشه زبان را کنترل کرد[/FONT]
[FONT="]چقدر عجيبه كه وقتي ميخوايم عبادت و دعا كنيم، هر چي[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]فكر ميكنيم، چيزي به فكرمون نمیاد تا بگيم، اما وقتي كه ميخوايم با دوستمون حرف[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]بزنيم هيچ مشكلي نداريم[/FONT][FONT="]![/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]چقدر عجيبه كه يك ساعت[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]عبادت در مسجد طولاني به نظر مياد ، اما يك ساعت فيلم ديدن به سرعت ميگذره[/FONT][FONT="]![/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]چقدر عجيبه كه خوندن[/FONT][FONT="] يك صفحه يا بخشي از قرآن سخته، اما خوندن 100 صفحه از پر فروشترين كتاب رمان دنيا آسونه[/FONT][FONT="]![/FONT]
[FONT="]چقدر عجيبه براي عبادت و كارهاي مذهبي، هيچ وقت زمان[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]كافي در برنامة رومزه خود پيدا نميكنيم، اما بقية برنامهها رو سعي ميكنيم توآخرين لحظه هم كه شده انجام بديم![/FONT]
[FONT="]چقدر عجيبه كه شايعات[/FONT][FONT="] روزنامه ها رو به راحتي باور ميكنيم، اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختي باور ميكنيم[/FONT][FONT="]![/FONT]
[FONT="]چقدر عجيبه كه همة مردم ميخوان بدون اينكه به چيزي[/FONT][FONT="] اعتقاد پيدا كنن يا كاري در راه خدا انجام بدن، به بهشت برن[/FONT][FONT="]![/FONT]
[FONT="]ميدونستي اشک گاهي از[/FONT][FONT="]لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسي ميتوني هديه کني اما اشک رو فقط براي[/FONT][FONT="] کسي ميريزي که نميخواي از دستش بدي[/FONT]
يك شبى مجنون نمازش را شكست بي وضودركوچه ى ليلانشست.عشق،آن شب مست مستش
كرده بود...فارغ از جام الستش كرده بود..!گفت يارب از چه خوارم كرده اى
برصليب عشق دارم كرده اى...خسته ام زين عشق دل خونم نكن..من كه مجنونم،
تومجنونم نكن... مرداين بازيچه ديگر نيستم...اين تو و ليلاى تو...من
نيستم !!گفت اى ديوانه،ليلايت منم... در رگت پنهان و پيدايت منم... سالها
با جورليلا ساختى...من كنارت بودم ونشناختى
كرده بود...فارغ از جام الستش كرده بود..!گفت يارب از چه خوارم كرده اى
برصليب عشق دارم كرده اى...خسته ام زين عشق دل خونم نكن..من كه مجنونم،
تومجنونم نكن... مرداين بازيچه ديگر نيستم...اين تو و ليلاى تو...من
نيستم !!گفت اى ديوانه،ليلايت منم... در رگت پنهان و پيدايت منم... سالها
با جورليلا ساختى...من كنارت بودم ونشناختى
Mehrdad-254
عضو جدید
يك شبى مجنون نمازش را شكست بي وضودركوچه ى ليلانشست.عشق،آن شب مست مستش
كرده بود...فارغ از جام الستش كرده بود..!گفت يارب از چه خوارم كرده اى
برصليب عشق دارم كرده اى...خسته ام زين عشق دل خونم نكن..من كه مجنونم،
تومجنونم نكن... مرداين بازيچه ديگر نيستم...اين تو و ليلاى تو...من
نيستم !!گفت اى ديوانه،ليلايت منم... در رگت پنهان و پيدايت منم... سالها
با جورليلا ساختى...من كنارت بودم ونشناختى
[FONT="]یک شبی مجنون نمازش را شکست[/FONT]
[FONT="]بی وضو در کوچه لیلا نشست[/FONT]
[FONT="]عشق آن شب مست مستش کرده بود[/FONT]
[FONT="]فارغ از جام الستش کرده بود[/FONT]
[FONT="]سجده ای زد بر لب درگاه او[/FONT]
[FONT="]پر زلیلا شد دل پر آه او[/FONT]
[FONT="]گفت یا رب از چه خوارم کرده ای[/FONT]
[FONT="]بر صلیب عشق دارم کرده ای[/FONT]
[FONT="]جام لیلا را به دستم داده ای[/FONT]
[FONT="]وندر این بازی شکستم داده ای[/FONT]
[FONT="]نشتر عشقش به جانم می زنی[/FONT]
[FONT="]دردم از لیلاست آنم می زنی[/FONT]
[FONT="]خسته ام زین عشق، دل خونم مکن[/FONT]
[FONT="]من که مجنونم تو مجنونم مکن[/FONT]
[FONT="]مرد این بازیچه دیگر نیستم[/FONT]
[FONT="]این تو و لیلای تو … من نیستم[/FONT]
[FONT="]گفت: ای دیوانه لیلایت منم[/FONT]
[FONT="]در رگ پیدا و پنهانت منم[/FONT]
[FONT="]سال ها با جور لیلا ساختی[/FONT]
[FONT="]من کنارت بودم و نشناختی[/FONT]
[FONT="]عشق لیلا در دلت انداختم[/FONT]
[FONT="]صد قمار عشق یک جا باختم[/FONT]
[FONT="]کردمت آوارهء صحرا نشد[/FONT]
[FONT="]گفتم عاقل می شوی اما نشد[/FONT]
[FONT="]سوختم در حسرت یک یا ربت[/FONT]
[FONT="]غیر لیلا برنیامد از لبت[/FONT]
[FONT="]روز و شب او را صدا کردی ولی[/FONT]
[FONT="]دیدم امشب با منی گفتم بلی[/FONT]
[FONT="]مطمئن بودم به من سرمیزنی[/FONT]
[FONT="]در حریم خانه ام در میزنی[/FONT]
[FONT="]حال این لیلا که خوارت کرده بود[/FONT]
[FONT="]درس عشقش بیقرارت کرده بود[/FONT]
[FONT="]مرد راهش باش تا شاهت کنم[/FONT]
[FONT="]صد چو لیلا کشته در راهت کنم[/FONT].
[FONT="]بی وضو در کوچه لیلا نشست[/FONT]
[FONT="]عشق آن شب مست مستش کرده بود[/FONT]
[FONT="]فارغ از جام الستش کرده بود[/FONT]
[FONT="]سجده ای زد بر لب درگاه او[/FONT]
[FONT="]پر زلیلا شد دل پر آه او[/FONT]
[FONT="]گفت یا رب از چه خوارم کرده ای[/FONT]
[FONT="]بر صلیب عشق دارم کرده ای[/FONT]
[FONT="]جام لیلا را به دستم داده ای[/FONT]
[FONT="]وندر این بازی شکستم داده ای[/FONT]
[FONT="]نشتر عشقش به جانم می زنی[/FONT]
[FONT="]دردم از لیلاست آنم می زنی[/FONT]
[FONT="]خسته ام زین عشق، دل خونم مکن[/FONT]
[FONT="]من که مجنونم تو مجنونم مکن[/FONT]
[FONT="]مرد این بازیچه دیگر نیستم[/FONT]
[FONT="]این تو و لیلای تو … من نیستم[/FONT]
[FONT="]گفت: ای دیوانه لیلایت منم[/FONT]
[FONT="]در رگ پیدا و پنهانت منم[/FONT]
[FONT="]سال ها با جور لیلا ساختی[/FONT]
[FONT="]من کنارت بودم و نشناختی[/FONT]
[FONT="]عشق لیلا در دلت انداختم[/FONT]
[FONT="]صد قمار عشق یک جا باختم[/FONT]
[FONT="]کردمت آوارهء صحرا نشد[/FONT]
[FONT="]گفتم عاقل می شوی اما نشد[/FONT]
[FONT="]سوختم در حسرت یک یا ربت[/FONT]
[FONT="]غیر لیلا برنیامد از لبت[/FONT]
[FONT="]روز و شب او را صدا کردی ولی[/FONT]
[FONT="]دیدم امشب با منی گفتم بلی[/FONT]
[FONT="]مطمئن بودم به من سرمیزنی[/FONT]
[FONT="]در حریم خانه ام در میزنی[/FONT]
[FONT="]حال این لیلا که خوارت کرده بود[/FONT]
[FONT="]درس عشقش بیقرارت کرده بود[/FONT]
[FONT="]مرد راهش باش تا شاهت کنم[/FONT]
[FONT="]صد چو لیلا کشته در راهت کنم[/FONT].
در هر کاری که انجام می دهی ، روح خود را در آن سهیم گردان و اطمینان داشته باش که تمام ارواح پاکی که از این خاکدان رو به اقلیم بالا رخت بر بسته اند ، از عالم بالا فرود آمده و اطراف تو حلقه زده اند و به دقت در اعمال تو می نگرند . جبران خلیل جبران
Similar threads
Similar threads
-
-
افزونه نمایش آخرین مطالب وردپرس WP News and Scrolling Widgets
- شروع شده توسط ramin5280
- پاسخ ها: 0
-
آیا مطالب تالار گفتگوی آزاد مفید است؟؟؟شما چه نظری دارید؟؟؟- شروع شده توسط love.1982
- پاسخ ها: 6
-
دل نوشته ها و مطالب فوق العاده زیبا و خواندنی در وصف پدر- شروع شده توسط fantastic.fati
- پاسخ ها: 4
-
