نگاهی به جنگ و خشونت جهان این چند روزه و چند ساله

نگاهی به جنگ و خشونت جهان این چند روزه و چند ساله

  • بله

    رای: 24 55.8%
  • خیر

    رای: 10 23.3%
  • با جنگ مخالفم و شرکت نمی کنم

    رای: 9 20.9%

  • مجموع رای دهندگان
    43

Lady Neo

عضو جدید
نوشتن این تاپیک پس از بحثی که با دوستان تالار اسلام و قرآن داشتم و جبهه گیری های سخت گیرانه ای که از ایشان در برابر عقیده مخالف دیدم به ذهنم رسید. به خودم گفتم اگر این بحث در دنیای حقیقی پیش آمده بود، ممکن بود نهایت بحث به چه بینجامد!؟ : )

و نتیجه نوشته چهل تکه زیر شد. از دوستان تقاضا دارم لطفا به این پرسش ها جواب بدهند:


1. از نظر شما مهمترین دلایل بروز جنگ و خشونت چیست؟ ( خشونت فقط فیزیکی نیست و می تواند روانی هم باشد )


2. آیا اراده و خردورزی و تصمیم فردی می تواند مانعی در برابر اراده سیاسی حاکم برای شروع یک جنگ باشد؟


3. اگر جنگی در بگیرد آیا شرکت می کنید؟ چرا؟





نمونه هایی از جنگ و خشونت این سال ها


1914 : جنگ جهانی اول ـ دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک کشور بی‌طرف موجب دخالت انگلیس در جنگ شد. از سلاح‌های شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ بهره گرفته شد. برای نخستین بار، بگونه انبوه مناطق غیر نظامی بمباران هوایی شدند و نیز برای نخستین بار کشتار غیرنظامیان در ابعادی گسترده در طول جنگ رخ داد. ـ پایان 1918


1939 : جنگ جهانی دوم ـ گسترده‌ترین جنگ جهان که در آن بیش از ۱۰۰ میلیون نفر جنگیدند. در طول این جنگ کشورهای مختلف تمام توان اقتصادی و علمی خود را بر محور ساخت تسلیحات جنگی متمرکز کردند. این جنگ باعث کشتارهای جمعی از جمله هولوکاست و بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی شد. در طول جنگ جهانی دوم بیش از ۷۰ میلیون نفر کشته شدند که این آمار خونین‌ترین درگیری انسان در طول تاریخ است. ـ پایان 1945


1948 : جنگ اعراب و اسرائیل ـ این جنگ آغاز دشمنی عرب و اسرائیل را در پی داشت که تا به امروز نیز ادامه دارد. ـ پایان ظاهری 1949


1950 : جنگ کره ـ میان جمهوری کره (کره جنوبی) با پشتیبانی نیروهای سازمان ملل به رهبری ایالات متحده، و جمهوری دمکراتیک خلق کره (کره شمالی) با پشتیبانی چین و کمک نظامی شوروی ـ آرزوی کیم ایل سونگ برای وحدت کره و نیز تشکیل یک حکومت کمونیستی در شبه جزیرهٔ کره، زمینهٔ مناسبی را برای آغاز جنگ فراهم آورد. در آن زمان ترومن، رئیس جمهور آمریکا معتقد بود که کره شمالی به دستور ژزف استالین، زیر اتحاد شوروی عمل کرده‌است، اما بنا بر افشای مدارک محرمانه و دیگر اسناد، کیم ایل سونگ، رهبر کره شمالی، خود تصمیم به حمله گرفت و سپس تقریباً در پایان سال ۱۹۴۹به مسکو سفر کرده تا برای عملی کردن تصمیمش از استالین اجازه بگیرد. استالین چند بار درخواست کیم را رد کرد تا سرانجام در آوریل ۱۹۵۰به او اجازه این کار را داد. ـ 1953


1955 : جنگ ویتنام ـ بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادی‌بخش ویتنام جنوبی معروف به «ویت‌کنگ» از یک سو، و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش به ویژه ایالات متحده آمریکا از سوی دیگر ـ پایان 1975


1980 : جنگ عراق با ایران ـ جاه‌طلبی‌های سیاسی، و اختلافات مرزی و ایدئولوژیکی دو کشور دلایل اصلی وقوع آن بودند. ـ پایان 1988 با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰میلیارد دلار خسارات به دو کشور.


1967 : جنگ شش‌روزه - میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه، و اردن ـ اسرائیل طی ۶ روز موفق شد کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندی‌های جولان را از سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند.


1990 : جنگ خلیج پارس ـ میان عراق و کویت به دلیل مشکل بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق به کویت و تلاش عراق برای بازسازی اقتصاد عراق بود که در جنگ ایران و عراق نابود شده بود. عراق معتقد بود چون جنگ ایران و عراق به سود کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بوده‌است، دولت‌های عربی باید بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق را ببخشند. ـ پایان 1991


1992 : جنگ بوسنی ـ مسلمانان بوسنیایی خواستار جدایی از یوگسلاوی سابق شدند. صربهای ساکن بوسنی مخالفت کرده و به سرکوب مسلمانان پرداختند. این جنگ بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین نسل کشی در اروپا به شمار می رود. دشمنی دیرینه صربها و کرواتها با مسلمانان به حدی بود که به مسلمانان القابی چون غیرمسیحی‌ها، جذامی‌ها، چاپلوسان و عناصر بدون ملیت، می دادند و این دشمنی با پاکسازی قومی مسلمانان به اوج خود رسید. ـ پایان 1995


1994 : جنگ اول چچن ـ به مدت دوسال توسط روسیه


1999 : جنگ دوم چچن ـ حمله روسیه به قصد تصرف چچن که البته ناموفق ماند و هنوز حملات پراکنده روسیه و جنگ های چریکی چچن در جواب روسیه تا امروز ادامه دارد.


2001 : پیش زمینه جنگ علیه تروریسم ـ برخورد هواپیماهای ربوده شده به برج های تجارت جهانی نیویورک توسط بنیادگرایان اسلامی القاعده


2001 : جنگ افغانستان ـ میان آمریکا و طالبان به بهانه مبارزه با تروریسم جهانی ـ هنوز ادامه دارد.


2003 : جنگ عراق – میان آمریکا و رژیم بعث عراق به بهانه مبارزه با تروریسم جهانی – پایان در سال 2010

2004 : شورش شیعیان یمن ـ میان یمن و عربستان – ادامه دارد


2011 : جنگ داخلی سوریه – میان رژیم سوریه و مخالفان ـ ادامه دارد.


نمونه خشونت های خبرساز:


قتل با چاقو در تهران : شش آبان 1389 ـ میدان کاج سعادت آباد


بمب گزاری های ماراتون بوستون : در ۱۵ آوریل 2013 توسط دو برادر چچنی الاصل به نام‌های جوهر سارنایف ۱۹ ساله و تیمورلنگ سارنایف ۲۶ ساله

قتل سرباز انگلیسی در خیابان های لندن : توسط دو تازه مسلمان با ضربات چاقو و فریاد الله اکبر : 22 مه 2013

حمله به سرباز فرانسوی در خیابان های پاریس
: با چاقو ـ 25 مه 2013


خشونت های نژادی

خشونت های نژادی و درگیری های مربوط به آن در آفریقا به صورت آشکار بیداد می کند و در نقاط دیگر جهان به صورت نیمه پنهان. یک نکته که همینجا پرانتز باز کنم اینکه با احترام فراوان، ما ایرانی ها نژادپرست های قهاری هستیم. این را بی رو درواسی میگم. از رفتارمان با دوستان افغان گرفته تا متلک های قومی و البته ناسزاهایی که نثار اعراب می کنیم. در صدا و سیما هم که فقط نژاد قفقازی می بینیم. نه خبری از زرد هست و نه سیاه. نگید نژاد دیگه ای تو ایران نداریم. داریم. خوبشم داریم.


یک نقل قول جالب:

« مردم عادی به طور طبیعی خواستار جنگ نیستند؛ نه در روسیه نه در انگلستان نه در آمریکا و نه در آلمان. این نکته قابل درک است. اما به هر حال رهبران جامعه هستند که سیاست آن را تعریف می‌کنند و به سادگی می‌توانند مردم را به دنبال خود بکشند چه آن حکومت یک دموکراسی باشد یا یک دیکتاتوری فاشیست یا یک حکومت پارلمانی و یا یک دیکتاتوری کمونیستی. ... مردم را همیشه می‌توان به مزایده رهبران آورد. این کار آسان است. تنها کاری که لازم است بکنید این است که به آن‌ها بگویید تحت حمله قرار دارند و صلح‌طلبان را متهم به نداشتن حس وطن‌پرستی کنید و کشور را در معرض جنگ قرار دهید. این فرمول در تمام کشورها قابل اجرا است. »
هرمان گورینگ از برجسته‌ترین چهره‌های حزب نازی، در جریان محاکمات نورنبرگ، ۱۸ آوریل ۱۹۴۶


پ.ن 1 : راهنمای رنگ ها: در بخش های مشخص شده با رنگ قرمز مذهب و ایدئولوژی نقش عمده داشته است و در بخش های آبی رنگ، سیاست و ایدئولوژی. و رنگ بنفش هم حماقت و جهل و تمایل به قدرت


پ.ن2 : درباره جزییات جنگ ایران و عراق توصیه می کنم حتما در اینجا مفصل بخوانید.
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود
دیدگاه من در این مورد اینه که یکی از دلایل خشونت ها
توهم بر حق بودنه.یعنی گروهی به این دلیل که آموزه ها و اعتقادات و خط مشی اونا راستین و درست ترینه برای همسو کردن دیگران و طبیعتن پافشاری همون دیگران بر عقاید خودشون به خشونت متوسل میشن.
منفعت طلبی و قدرت برتر شدن هم دلیل دیگه ی بروز جنگ و خشونته و تکروی
در مورد سوال دوم و سوم...چندی پیش کتابی خوندم به اسم
دموکراسی یا دموقراضه به قلم سید مهدی شجاعی...ایشون به زیبایی و خلاقانه نتیجه ی شروع جنگ و درگیری در شرایط ما رو توصیف کردن
من علاقه ی زیادی به کشورم دارم ولی اگر جنگی در بگیره ترجیح میدم نظاره گر باشم نه شرکت کننده.
من دفاع میکنم از وضع موجود و از کشور مورد علاقم در حالی که اون رو رو به رشد و تعالی و دارای حاکمان لایق ببینم و کشورم رو از پسرفتی که به واسطه ی جنگ دچارش میشه نجات بدم
نه در شرایطی که ما هشت سال دفاع مقدس دوم(!) رو پشت سر گذاشتیم و به یک کشور جنگ زده شبیهیم و کشوری منزوی در عرصه ی جهانی
جنگیدن جز عقب ماندگی و بدبختی و فلاکت و گرفتن جان آدمها دست آورد دیگه ای نداره برای مردم...جز حفظ قدرت و حکومت حاکمان!
 

Lady Neo

عضو جدید
درود
دیدگاه من در این مورد اینه که یکی از دلایل خشونت ها
توهم بر حق بودنه.یعنی گروهی به این دلیل که آموزه ها و اعتقادات و خط مشی اونا راستین و درست ترینه برای همسو کردن دیگران و طبیعتن پافشاری همون دیگران بر عقاید خودشون به خشونت متوسل میشن.
منفعت طلبی و قدرت برتر شدن هم دلیل دیگه ی بروز جنگ و خشونته و تکروی
در مورد سوال دوم و سوم...چندی پیش کتابی خوندم به اسم
دموکراسی یا دموقراضه به قلم سید مهدی شجاعی...ایشون به زیبایی و خلاقانه نتیجه ی شروع جنگ و درگیری در شرایط ما رو توصیف کردن
من علاقه ی زیادی به کشورم دارم ولی اگر جنگی در بگیره ترجیح میدم نظاره گر باشم نه شرکت کننده.
من دفاع میکنم از وضع موجود و از کشور مورد علاقم در حالی که اون رو رو به رشد و تعالی و دارای حاکمان لایق ببینم و کشورم رو از پسرفتی که به واسطه ی جنگ دچارش میشه نجات بدم
نه در شرایطی که ما هشت سال دفاع مقدس دوم(!) رو پشت سر گذاشتیم و به یک کشور جنگ زده شبیهیم و کشوری منزوی در عرصه ی جهانی
جنگیدن جز عقب ماندگی و بدبختی و فلاکت و گرفتن جان آدمها دست آورد دیگه ای نداره برای مردم...جز حفظ قدرت و حکومت حاکمان!


استدلالتون از نظر من واقعا درخور ستایشه. کتابی رو که اشاره کردید حتما گیر میارم و می خونم.

براي دفاع از وطن حتما" اينكارو مي كنم

سوالی دارم. اگه ببینید این حمله در صورت ندانم کاری حاکمیت رخ داده، باز هم به قیمت برپاموندن اون حاکمیت برای دفاع به جنگ می رفتید؟

باید دید چه عاملی موجب جنگ میشه

عامل جنگ چه چیزهایی باشه شما شرکت می کنید؟
 

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
عامل جنگ چه چیزهایی باشه شما شرکت می کنید؟

من سعی میکنم شرکت نکنم

منظورم این بود که بعضی مواقع اجتناب ناپذیره بعضی وقتها اختلاف سر چیزهاییه که برای دو طرف خیلی مهمه و چاره ای جز جنگ نمیبینن مخصوصن سر خاک
 

naser.66

عضو جدید
دفاغ از عزیزان نه دفاع از حاکمان.این مهمه.هر وقت عزیزت در عذاب بود و محتاج اینکه ورود کنی باید وارد بشی نه جنگ قدرت
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال

1. از نظر شما مهمترین دلایل بروز جنگ و خشونت چیست؟ ( خشونت فقط فیزیکی نیست و می تواند روانی هم باشد )


2. آیا اراده و خردورزی و تصمیم فردی می تواند مانعی در برابر اراده سیاسی حاکم برای شروع یک جنگ باشد؟


3. اگر جنگی در بگیرد آیا شرکت می کنید؟ چرا؟ .​


1- به طور کلی محدودیت منابع و نامحدود بودن حرص و طمع آدمی

2-قطعن تاثیرگذار خواهد بود، البته بدیهتن بسته به میزان دموکراتیک بودن حکومت، تاثیر پذیری از رای مردم تغییر خواهد کرد. اما حتی در حکومتهای دیکتاتوری هم میتوان گفت بدون حمایت (حداقل بخشی از) اجتماع آغاز جنگ بسیار هزینه بر خواهد بود.

3- بسته به این که جنگ چطور و چرا و بین چه کسانی درگرفته پاسخ من متفاوته ...اما درکل ، تخت شرایط خاصی، من درجنگ شرکت خواهم کرد.
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
کلا با جنگ و خون و خونریزی و کشته شدن افراد (چه گناهکار از نظر عده ای و چه بیگناه) مخالفم اما اگه خدایی نکرده جنگی اتفاق بیفته جونمو در برابر خاک وطنم میدم:gol::gol::gol:
به امید داشتن دنیای پراز صلح و آرامش:gol::gol::gol:
 

Melina666

عضو جدید
سلام دوست عزیز
ممنون از دعوتت
از نظر من هر بحث و جدالی میتونه با صحبت حل بشه.مگر اینکه منطق ها با هم مشکل داشته باشند.و نتوانند بر خشم خود غلبه کنند.
همانطور که دیدیم و میدانیم از سالهای دور جنگ بین ملت ها و در داخل یک ملت نیز بوده و هست و هیچگاه تمامی ندارد.
من شخصا با اینکه به هیچ عنوان با جنگ و خون و خونریزی موافق نیستم اما برای حق میجنگم.تا آخرین قطره ی خونم.
 
salam
man bishtare javabaro didam axariat az rooye ehsasat buude
jang hich kas hich chizro nemishnase
agar jangi beshe
vaghan maloom mishe kia miran kia mimoonan
man khodam too dorane khedmatam chanta az doostam shahid shodan
:cry:
vaghan dardnak budesh
chand nafareshoon joloye khodam raftan rooye min
tasavoresham sakhte ke doostet tike tike beshe
agar jang beshe hatman too avalin safe razmayesh mano mibinid
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام
عرض ادب

تاپیک خوبیه ، تشکر .

در کل جنگ منفوره ، البته شاید به نظرتون خنده دار باشه ولی منعت هایی هم در جنگ هست!!!

خیلی از پیشرفت ها به واسطه وجود جنگ به وجود اومده!

در کل باید بگم ، اگر ببینم وطنم دچار جنگه قطعا وارد می شم ، جنگ نه فقط به معنای خونریزی و جنگ فیزیکی ، بلکه از هر نوعش ، چه فرهنگی ، چه روانی ...

در مورد کسانی هم که می گن جنگ در صورت وجود چه نوع حاکمیتی باشه که وارد بشن یا نشن ، هم باید عرض کنم ، وقتی یه جنگنده یه بمبی رو رها یا یه تاکتیکی رو پیاده می کنه ، اون بمب یا تاکتیک نمی پرسه کی مخالفه نظام و جنگ و کی موافق ، همه رو با هم نابود می کنه .

من خودم یکی طاقت مصائب عزیزانم علی الخصوص خواهرانم در جاهایی مثل خرمشهر ، کردستان و ... رو ندارم ....

به نظرم تنها عامل جنگ هم زیاده طلبی هستش ، حالا طرف شروع کننده چه خودش رو بر حق بدونه و چه ندونه ، به موجب این زیاده طلبی طرف مقابل هم مجبور به دفاع و نهایتا حمله می شه .
 

major7

عضو جدید

1. از نظر شما مهمترین دلایل بروز جنگ و خشونت چیست؟ ( خشونت فقط فیزیکی نیست و می تواند روانی هم باشد )


2. آیا اراده و خردورزی و تصمیم فردی می تواند مانعی در برابر اراده سیاسی حاکم برای شروع یک جنگ باشد؟


3. اگر جنگی در بگیرد آیا شرکت می کنید؟ چرا؟



اول بگم تو قسمت نظر سنجی فرق بین گزینه 2 و 3 چیه؟

1-قدرت طلبی...از نظر من کلی ترین و مهمترین دلیل بروز جنگ قدرت طلبی هستش که در ذات انسان هاست و البته وقتی غیر قابل مهار میشه خودش رو بصورت خشونت و جنگ نشون میده

2-منظورتون چیه که تصمیم فردی؟ ،مانع در برابر اراده سیاسی حاکم برای شروع جنگ باشه؟

3-باید در شرایطش قرار بگیرم. اینو فعلا معذورم از پاسخ
 
آخرین ویرایش:

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
ضمن اینکه ازجنگ بیزارم وجزهزینه وقتل وغارت بیگناهان وازبین رفتن زیرساختهای کشورهیچی درپی نداره
ولی نمیشه بی تفاوت بود چون اگه کشوردست اشغال گربیفته ماهم سرانجامی بهترازعراق وافغانستان نخواهیم
داشت .بی تفاوت باشیم کلکمون کندس.
 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
قطعا هستم و شرکت میکنم
ما توی جنگ نبودیم
اما وقتی پدرو مادرو همه از جنگ برامون میگن مخصوصا ماها که غرب کشوریم
خیلی چیزا برامون مشخص میشه
 

reyhanu

عضو جدید
1- به طور کلی محدودیت منابع و نامحدود بودن حرص و طمع آدمی

2-قطعن تاثیرگذار خواهد بود، البته بدیهتن بسته به میزان دموکراتیک بودن حکومت، تاثیر پذیری از رای مردم تغییر خواهد کرد. اما حتی در حکومتهای دیکتاتوری هم میتوان گفت بدون حمایت (حداقل بخشی از) اجتماع آغاز جنگ بسیار هزینه بر خواهد بود.

3- بسته به این که جنگ چطور و چرا و بین چه کسانی درگرفته پاسخ من متفاوته ...اما درکل ، تخت شرایط خاصی، من درجنگ شرکت خواهم کرد
 

Lady Neo

عضو جدید
خیلی از پیشرفت ها به واسطه وجود جنگ به وجود اومده!

سوال : چه پیشرفت هایی بر اثر جنگ بوجود اومده؟

در مورد کسانی هم که می گن جنگ در صورت وجود چه نوع حاکمیتی باشه که وارد بشن یا نشن ، هم باید عرض کنم ، وقتی یه جنگنده یه بمبی رو رها یا یه تاکتیکی رو پیاده می کنه ، اون بمب یا تاکتیک نمی پرسه کی مخالفه نظام و جنگ و کی موافق ، همه رو با هم نابود می کنه .

زمانی که بمب بر سر آدم بیفته آدم می میره اما وقتی زنده هستی می توانی از خردت استفاده کنی. زندگی زیر یوق حاکمیتی که زندانبان توست فرقی با مرگ ندارد. به قول شما مرگ دست خداست. اینکه بگویی من می جنگم که کشته نشوم دلیل خوبی نیست. می توانی برای دوری از مرگ، از نواحی جنگی دوری کنی.

سوال : اگر موضوع جنگ در کشوری دیگر باشد که شرکت در آن منافع حاکمیت کشور خودمان را تامین می کند، چطور؟ آیا شرکت می کنید؟ مثل جنگ جهانی دوم که اینگونه بود. ( البته دیگر کشورها در ان شرکت کردند نه ایران.) یا مثل جنگ در سوریه؟



اول بگم تو قسمت نظر سنجی فرق بین گزینه 2 و 3 چیه؟​


در گزینه سوم این هم مشخص می شود که چند نفر با ذات جنگ مخالفند و به این دلیل شرکت نمی کنند.


2-منظورتون چیه که تصمیم فردی؟ ،مانع در برابر اراده سیاسی حاکم برای شروع جنگ باشه؟


این سوال به متن پستی که گذاشتم مربوط می شود. اینکه اگر حاکمیت بنا به منافع خودش اعلان جنگ به کشوری داد و یا در جنگی اعلام شرکت داد آیا اراده فردی و سرپیچی می تواند مانع از این جنگ شود یا نه. (مثل اتفاقی که در دوران آلمان نازی افتاد)


ضمن اینکه ازجنگ بیزارم وجزهزینه وقتل وغارت بیگناهان وازبین رفتن زیرساختهای کشورهیچی درپی نداره
ولی نمیشه بی تفاوت بود چون اگه کشوردست اشغال گربیفته ماهم سرانجامی بهترازعراق وافغانستان نخواهیم
داشت .بی تفاوت باشیم کلکمون کندس.

سوال : اگر موضوع جنگ در کشوری دیگر باشد که شرکت در آن منافع حاکمیت کشور خودمان را تامین می کند، چطور؟ آیا شرکت می کنید؟ مثل جنگ جهانی دوم که اینگونه بود. ( البته دیگر کشورها در ان شرکت کردند نه ایران.) یا مثل جنگ در سوریه؟

قطعا هستم و شرکت میکنم
ما توی جنگ نبودیم
اما وقتی پدرو مادرو همه از جنگ برامون میگن مخصوصا ماها که غرب کشوریم
خیلی چیزا برامون مشخص میشه

سوال : اگر موضوع جنگ در کشوری دیگر باشد که شرکت در آن منافع حاکمیت کشور خودمان را تامین می کند، چطور؟ آیا شرکت می کنید؟ مثل جنگ جهانی دوم که اینگونه بود. ( البته دیگر کشورها در ان شرکت کردند نه ایران.) یا مثل جنگ در سوریه؟
 

pyramids

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا بازم جنگ؟؟
اخه کیه که جنگ رو حس کنه و نسبت بهش حس تنفر نداشته باشه؟؟
من نمیدونم این موضوع از کجا شروع شده ولی دوست دارم این حرف ها رو بزنم.
یه نکته خیلی مهم تو جنگ مرگ یه نفسه مرگ یه فکره مرگ کسیه که میت.نه نیوتن بشه میتونه پاستور بشه.
تا حالا به اینه جنگ فکر کردید که هر لحظه میتونه پایان زندگی باشه؟؟
خودتونو جای سربازی جنگهای شمشیرو نیزه گذاشتید که چطور به کام مرگ میرفتند؟؟
باور کردن مرگ، باور کردن نیستی ساده نیست. حس هر لحظه مردن و باهاش گذران زندگی کردن ساده نیست.
تو جنگ ویتنام تعداد زیادی از ویتنامی ها به نشونه اعتراض به جنگ خودشونو تو میادین بزرگ شهر میسوزوندند. فقط بخاطر اینکه این شک رو بدن به جامعه که من میرم تا تو به نیستی فکر کنی به اینکه حق نداری بخاطر خاسته خودت یکی رو نابود کنی.
برتراند راسل در کتاب خودش به اسم آیا بشر آینده ای خواهد داشت به وضوح مساله جنگ های هسته ای رو به چالش کشیده و صراحتاً از نلسون بخاطر مسائل بعد جنگ جهانی دوم گلایه کرد و یادمون نره که اینشتین یکی از پایه گذارای بمب اتم بود و در نامه ای به سال 1952 رسماً از بشریت معذرت خواهی کرد.
اوریانا فالاچی هم در کتاب زندگی جنگ است و دیگر هیچ نیز بخوبی شرح جنگ ویتنام و شورشی در آمریکای جنوبی پرداخته و همچنین در کتاب یک مرد شرح مقاومت فردی پارتیزان در برابر نیروهای امنیتی یونان میپردازد.
فراموش نکنیم که اینها فقط نفس یک نفر است در برابر جنگ فردی که حر لحظه میتواند نباشد و با خود تمام خاطرات کودکی شیطنتهای نوجوانی و آرزوهای جوانی را به نیستی ببرد
 

mor1360

عضو جدید
نوشتن این تاپیک پس از بحثی که با دوستان تالار اسلام و قرآن داشتم و جبهه گیری های سخت گیرانه ای که از ایشان در برابر عقیده مخالف دیدم به ذهنم رسید. به خودم گفتم اگر این بحث در دنیای حقیقی پیش آمده بود، ممکن بود نهایت بحث به چه بینجامد!؟ : )
و نتیجه نوشته چهل تکه زیر شد. از دوستان تقاضا دارم لطفا به این پرسش ها جواب بدهند:
1. از نظر شما مهمترین دلایل بروز جنگ و خشونت چیست؟ ( خشونت فقط فیزیکی نیست و می تواند روانی هم باشد )
2. آیا اراده و خردورزی و تصمیم فردی می تواند مانعی در برابر اراده سیاسی حاکم برای شروع یک جنگ باشد؟
3. اگر جنگی در بگیرد آیا شرکت می کنید؟ چرا؟

نمونه هایی از جنگ و خشونت این سال ها
1914 : جنگ جهانی اول ـ دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک کشور بی‌طرف موجب دخالت انگلیس در جنگ شد. از سلاح‌های شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ بهره گرفته شد. برای نخستین بار، بگونه انبوه مناطق غیر نظامی بمباران هوایی شدند و نیز برای نخستین بار کشتار غیرنظامیان در ابعادی گسترده در طول جنگ رخ داد. ـ پایان 1918
1939 : جنگ جهانی دوم ـ گسترده‌ترین جنگ جهان که در آن بیش از ۱۰۰ میلیون نفر جنگیدند. در طول این جنگ کشورهای مختلف تمام توان اقتصادی و علمی خود را بر محور ساخت تسلیحات جنگی متمرکز کردند. این جنگ باعث کشتارهای جمعی از جمله هولوکاست و بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی شد. در طول جنگ جهانی دوم بیش از ۷۰ میلیون نفر کشته شدند که این آمار خونین‌ترین درگیری انسان در طول تاریخ است. ـ پایان 1945
1948 : جنگ اعراب و اسرائیل ـ این جنگ آغاز دشمنی عرب و اسرائیل را در پی داشت که تا به امروز نیز ادامه دارد. ـ پایان ظاهری 1949
1950 : جنگ کره ـ میان جمهوری کره (کره جنوبی) با پشتیبانی نیروهای سازمان ملل به رهبری ایالات متحده، و جمهوری دمکراتیک خلق کره (کره شمالی) با پشتیبانی چین و کمک نظامی شوروی ـ آرزوی کیم ایل سونگ برای وحدت کره و نیز تشکیل یک حکومت کمونیستی در شبه جزیرهٔ کره، زمینهٔ مناسبی را برای آغاز جنگ فراهم آورد. در آن زمان ترومن، رئیس جمهور آمریکا معتقد بود که کره شمالی به دستور ژزف استالین، زیر اتحاد شوروی عمل کرده‌است، اما بنا بر افشای مدارک محرمانه و دیگر اسناد، کیم ایل سونگ، رهبر کره شمالی، خود تصمیم به حمله گرفت و سپس تقریباً در پایان سال ۱۹۴۹به مسکو سفر کرده تا برای عملی کردن تصمیمش از استالین اجازه بگیرد. استالین چند بار درخواست کیم را رد کرد تا سرانجام در آوریل ۱۹۵۰به او اجازه این کار را داد. ـ 1953
1955 : جنگ ویتنام ـ بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادی‌بخش ویتنام جنوبی معروف به «ویت‌کنگ» از یک سو، و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش به ویژه ایالات متحده آمریکا از سوی دیگر ـ پایان 1975
1980 : جنگ عراق با ایران ـ جاه‌طلبی‌های سیاسی، و اختلافات مرزی و ایدئولوژیکی دو کشور دلایل اصلی وقوع آن بودند. ـ پایان 1988 با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰میلیارد دلار خسارات به دو کشور.
1967 : جنگ شش‌روزه - میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه، و اردن ـ اسرائیل طی ۶ روز موفق شد کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندی‌های جولان را از سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند.
1990 : جنگ خلیج پارس ـ میان عراق و کویت به دلیل مشکل بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق به کویت و تلاش عراق برای بازسازی اقتصاد عراق بود که در جنگ ایران و عراق نابود شده بود. عراق معتقد بود چون جنگ ایران و عراق به سود کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بوده‌است، دولت‌های عربی باید بدهی ۳۰ میلیارد دلاری عراق را ببخشند. ـ پایان 1991
1992 : جنگ بوسنی ـ مسلمانان بوسنیایی خواستار جدایی از یوگسلاوی سابق شدند. صربهای ساکن بوسنی مخالفت کرده و به سرکوب مسلمانان پرداختند. این جنگ بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین نسل کشی در اروپا به شمار می رود. دشمنی دیرینه صربها و کرواتها با مسلمانان به حدی بود که به مسلمانان القابی چون غیرمسیحی‌ها، جذامی‌ها، چاپلوسان و عناصر بدون ملیت، می دادند و این دشمنی با پاکسازی قومی مسلمانان به اوج خود رسید. ـ پایان 1995
1994 : جنگ اول چچن ـ به مدت دوسال توسط روسیه
1999 : جنگ دوم چچن ـ حمله روسیه به قصد تصرف چچن که البته ناموفق ماند و هنوز حملات پراکنده روسیه و جنگ های چریکی چچن در جواب روسیه تا امروز ادامه دارد.
2001 : پیش زمینه جنگ علیه تروریسم ـ برخورد هواپیماهای ربوده شده به برج های تجارت جهانی نیویورک توسط بنیادگرایان اسلامی القاعده
2001 : جنگ افغانستان ـ میان آمریکا و طالبان به بهانه مبارزه با تروریسم جهانی ـ هنوز ادامه دارد.
2003 : جنگ عراق – میان آمریکا و رژیم بعث عراق به بهانه مبارزه با تروریسم جهانی – پایان در سال 2010
2004 : شورش شیعیان یمن ـ میان یمن و عربستان – ادامه دارد
2011 : جنگ داخلی سوریه – میان رژیم سوریه و مخالفان ـ ادامه دارد.
نمونه خشونت های خبرساز:
قتل با چاقو در تهران : شش آبان 1389 ـ میدان کاج سعادت آباد
بمب گزاری های ماراتون بوستون : در ۱۵ آوریل 2013 توسط دو برادر چچنی الاصل به نام‌های جوهر سارنایف ۱۹ ساله و تیمورلنگ سارنایف ۲۶ ساله
قتل سرباز انگلیسی در خیابان های لندن : توسط دو تازه مسلمان با ضربات چاقو و فریاد الله اکبر : 22 مه 2013
حمله به سرباز فرانسوی در خیابان های پاریس : با چاقو ـ 25 مه 2013
خشونت های نژادی
خشونت های نژادی و درگیری های مربوط به آن در آفریقا به صورت آشکار بیداد می کند و در نقاط دیگر جهان به صورت نیمه پنهان. یک نکته که همینجا پرانتز باز کنم اینکه با احترام فراوان، ما ایرانی ها نژادپرست های قهاری هستیم. این را بی رو درواسی میگم. از رفتارمان با دوستان افغان گرفته تا متلک های قومی و البته ناسزاهایی که نثار اعراب می کنیم. در صدا و سیما هم که فقط نژاد قفقازی می بینیم. نه خبری از زرد هست و نه سیاه. نگید نژاد دیگه ای تو ایران نداریم. داریم. خوبشم داریم.
یک نقل قول جالب:
« مردم عادی به طور طبیعی خواستار جنگ نیستند؛ نه در روسیه نه در انگلستان نه در آمریکا و نه در آلمان. این نکته قابل درک است. اما به هر حال رهبران جامعه هستند که سیاست آن را تعریف می‌کنند و به سادگی می‌توانند مردم را به دنبال خود بکشند چه آن حکومت یک دموکراسی باشد یا یک دیکتاتوری فاشیست یا یک حکومت پارلمانی و یا یک دیکتاتوری کمونیستی. ... مردم را همیشه می‌توان به مزایده رهبران آورد. این کار آسان است. تنها کاری که لازم است بکنید این است که به آن‌ها بگویید تحت حمله قرار دارند و صلح‌طلبان را متهم به نداشتن حس وطن‌پرستی کنید و کشور را در معرض جنگ قرار دهید. این فرمول در تمام کشورها قابل اجرا است. »
هرمان گورینگ از برجسته‌ترین چهره‌های حزب نازی، در جریان محاکمات نورنبرگ، ۱۸ آوریل ۱۹۴۶
پ.ن 1 : راهنمای رنگ ها: در بخش های مشخص شده با رنگ قرمز مذهب و ایدئولوژی نقش عمده داشته است و در بخش های آبی رنگ، سیاست و ایدئولوژی. و رنگ بنفش هم حماقت و جهل و تمایل به قدرت
پ.ن2 : درباره جزییات جنگ ایران و عراق توصیه می کنم حتما در اینجا مفصل بخوانید.​


سلام ! ممنون از دعوتتون ! مسلما جنگ پدیده ای نیست که مورد علاقه انسان باشد ولی به دلایل گوناگون، گاه گریزی از آن نیست ! نمیدونم کدوم بحثو میگید ولی کلا بگم که موضع گیری محکم دوستان مذهبی در مورد مسائل عقیدتی، به دلیل نوع جهانبینی دینی و " خدا محور و حق مدار " ایشان هستش؛ بر خلاف جهانبینی " انسان محورانه " غربیان که به دلیل نسبی گرا بودن و عدم ثبات و قراردادی بودن ارزشها، استحکامی هم در مواضع مطرح نیست! این با جنگ طلب بودن بسیار متفاوت است و نباید قاطی بشه ! سایر ادیان و مذاهب رو کاری ندارم، ولی در مذهب حق، "دفاع" مطرح است و "تهاجم و جنگ طلبی" نکوهیده ! خواستی در موردش بیشتر صحبت می کنیم !

خب ! جواب اجمالی سه سوال شما از نظر بنده :


1- دلایل عمده وقوع جنگ : دلیل اساسی( دور شدن بشر از فطرت و سرشت خود و زیر پاگذاشتن ارزشهای اخلاقی) => محور قرار گرفتن انسان و منافع شخصی او به جای حق و حقیقت و در نتیجه نسبی شدن ارزشها و اخلاق( در این مرحله، منافع شخصی و گروهی، مهمترین مسئله بشر گشته و به دلیل نسبی بودن اخلاق و ارزشها، هر عملی که موجب تامین منافع بشر گردد، مجاز و اخلاقی انگاشته می شود و هدف، وسیله را توجیه میکند ! در نتیجه می بینیم که حتی تروریسم هم بر اساس اینکه به نفع یک گروه است یا نیست به دو نوع خوب(!) و بد تقسیم می گردد! ) =
< زیاده خواهی و منفعت طلبی و اشتهای سیری ناپذیر بشر برای قدرت، حتی به قیمت زیر پاگذاشتن حقوق سایرین و غارت منابع و ثروتهای دیگران !

2- سوال کلی و نارساست ! باید دید فردی که از او یاد میکنی در جامعه چه جایگاهی داره ؟! اما اگه منظورت اراده تک تک افراد جامعه است، باز هم باید دید چند درصد جامعه این اراده را دارند ؟!

ولی در کل، به نظر بنده، تاثیر چندانی نخواهد داشت چون : به فرض، اکثریت جامعه، مخالف وقوع یک جنگ باشند، وقتی سران سیاسی اون جامعه با تکیه بر نیروی نظامی و طرفداران خود جنگی رو شروع کنند، به ناچار و خواهی نخواهی، همه جامعه درگیر آن خواهند شد ! چون اگر به قول شما بی تفاوت باشند، در نهایت جزو طرف مغلوب جنگ بوده و به مراتب بیشتر آسیب می بینند! پس مجبورند که در برابر هجمه طرف مقابل از خود دفاع کنند! زیرا طرف مقابل فرقی بین اعضای جامعه دشمن خود قائل نخواهد شد! مگر اینکه مستقیما با او همکاری کرده و به جامعه خود خیانت کرده باشند!

3- به خیلی از شرایط و مسائل بستگی داره ! اینکه کدام طرف حقوق طرف مقابل رو نقض کرده (منظور حقوق با تعریف جهانبینی الهی است و نه حقوق نسبی مورد نظر جهانبینی انسان محورانه)، هدف جنگ چیست؟! (دفاع از حق، کرامت انسانی، آزادی، ناموس، وطن و ... یا تعدی به حقوق دیگران!) ...

اینجا لازمه که یک دید کلی صحیح از صحنه نبرد و بازیگران آن داشته باشیم تا بتوانیم جبهه خود را به درستی انتخاب کرده و تعیین کنیم که با کدام طرف هستیم ! این نکته اساسی و کلیدیه که تشخیص صحیح جبهه، با توجه به نبردهای عصر ما که علاوه بر جنبه نظامی، دارای جنبه های فکری، روانی، فرهنگی و سایر جنبه های جنگ نرم است، آگاهی، دقت، ظرافت، هوشمندی و بصیرت زیادی می طلبه!

در مورد جنگهایی که مثال زدید هم باید بگم که باید دقت کنید که در دام نگاه اومانیستی نیفتید! توضیح اینکه وقتی به جای جهانبینی " حق مدار " ، با جهانبینی " انسان مدار " به مسائل نگاه کنیم، به دلیل اینکه همه ارزشها و اصول اخلاقی نسبی و متغیر می شوند، همه ادیان و مذاهب هم ارزش پنداشته شده و نسبت به آنها به یک صورت قضاوت خواهیم کرد که این نادرست است !

مثلا در جنگهای بالا، پیروان مذهب حق، همیشه مورد هجوم واقع شده اند و در صدد دفاع از عقاید و جان خود بر آمده اند ولی عامل جنگ، به گونه ای منفی مذهب بیان شده است ! پس بین تجاوز و دفاع مشروع باید تفاوت قائل شد !

البته شکی نیست که از مذاهب و مسلکهای تحریف شده یا دست ساخته استعمارگران، به بهترین نحو می توان برای شستشوی مغزی و سواری گرفتن از افراد و تجاوز و ترور، سوء استفاده کرد ! همچنان که در صحنه جهان امروز شاهد این سوء استفاده از جهل برخی انسان ها هستیم و واضح تر از خورشید است که همه اعمال آنان، در جهت منافع اربابان و بنیان گذاران استعمارگر آنها و موجب ضعف و اختلاف ملتها و جوامع هدف استعمارگران است !



درود
دیدگاه من در این مورد اینه که یکی از دلایل خشونت ها
توهم بر حق بودنه.یعنی گروهی به این دلیل که آموزه ها و اعتقادات و خط مشی اونا راستین و درست ترینه برای همسو کردن دیگران و طبیعتن پافشاری همون دیگران بر عقاید خودشون به خشونت متوسل میشن.
منفعت طلبی و قدرت برتر شدن هم دلیل دیگه ی بروز جنگ و خشونته و تکروی
در مورد سوال دوم و سوم...چندی پیش کتابی خوندم به اسم
دموکراسی یا دموقراضه به قلم سید مهدی شجاعی...ایشون به زیبایی و خلاقانه نتیجه ی شروع جنگ و درگیری در شرایط ما رو توصیف کردن
من علاقه ی زیادی به کشورم دارم ولی اگر جنگی در بگیره ترجیح میدم نظاره گر باشم نه شرکت کننده.
من دفاع میکنم از وضع موجود و از کشور مورد علاقم در حالی که اون رو رو به رشد و تعالی و دارای حاکمان لایق ببینم و کشورم رو از پسرفتی که به واسطه ی جنگ دچارش میشه نجات بدم
نه در شرایطی که ما هشت سال دفاع مقدس دوم(!) رو پشت سر گذاشتیم و به یک کشور جنگ زده شبیهیم و کشوری منزوی در عرصه ی جهانی
جنگیدن جز عقب ماندگی و بدبختی و فلاکت و گرفتن جان آدمها دست آورد دیگه ای نداره برای مردم...جز حفظ قدرت و حکومت حاکمان!


در مورد " توهم بر حق بودن " درست میگید ! شخص یا گروهی که واقعا برحق باشه، نیازی نداره که با زور حقانیت خودشو به دیگران ثابت کنه ! این کار در عرصه تفکر و استدلال قابل انجامه ! در نتیجه چنین گروهی هیچگاه آغازگر جنگ نخواهد بود ! دقت کنید که " آغازگر " نخواهد بود، ولی در صورت تهدید شدن از سوی دشمن، پاسخ لازم رو خواهد داد !

در مورد علاقه شما به کشور که بر منکرش لعنت ! ولی همونطور که در بالا اشاره کردم، نمی تونی نظاره گر بمونی !در جهانبینی "حق مدار" به شرطی که خوب و درست حق رو شناخته باشی، یا این طرفی باید باشی یا اون طرفی ! در عرصه نبرد حق و باطل حد وسط معنی نداره !

عزیز من ! کشور ما 34 ساله که در حال دفاع مقدسه ! شما مثل اینکه فقط جنگ نظامی رو می بینی ! پس تعجبی نداره که به یه کشور جنگ زده شبیهیم چون واقعا در حال جنگیم ! (فعلا در عرصه اقتصادی و فرهنگی ) پس بیدار شو ! ما وسط مهلکه ایم ! انزوای ما هم از طرف جبهه مقابل و کشورهای وابسته اون هستش ! پس صحنه نبرد رو از بالا ببین و جبهه ها رو بشناس !

کلی عرض می کنم : مسلما هدف یک انسان آزاده و مومن به دین حق، دفاع از حقیقت و اصول انسانی و الهی و کمک به مظلومان هستش و نه حفظ قدرت اشخاص ! حق رو با اشخاص نسنج بلکه حق رو با مطالعه در اصول و مبانی دین حق به درستی بشناس و سپس، اشخاص رو با ترازو و محک "حق " بسنج ! اگه حاکمانی ادعای حقانیت کردند ولی اعمالشون با حق در تعارض بود، نباید ازشون دفاع بشه ولی این اشتباه رایج هم که به دلیل عملکرد نادرست اشخاص منتسب به دین حق، کل دین رو بدون شناخت صحیح زیر سوال می برند هم درست نیست ! پس اگر اصول جهانبینی و آرمان های والای دین حق رو بشناسی، در صورت تهدید شدن آنها، برای دفاع از آن آرمانها وارد عمل خواهی شد و نه برای حفظ قدرت حاکمان !



استدلالتون از نظر من واقعا درخور ستایشه. کتابی رو که اشاره کردید حتما گیر میارم و می خونم.

سوالی دارم. اگه ببینید این حمله در صورت ندانم کاری حاکمیت رخ داده، باز هم به قیمت برپاموندن اون حاکمیت برای دفاع به جنگ می رفتید؟

عامل جنگ چه چیزهایی باشه شما شرکت می کنید؟


خب، با توجه به این سوالات و پست های بعدی تون، به نظر میاد که شما می ترسی سوالتو مستقیم مطرح کنی ! احتمالا سوال شما اینه که اگه ایران برای کمک به حکومت سوریه وارد جنگ با جبهه غربی- عربی بشه، آیا ما در جنگ شرکت خواهیم کرد یا نه ؟!

اولا که چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد ! مگر اینکه جبهه مقابل، حرکت اول رو انجام بدهد ! فعلا اونها به صورت غیر مستقیم و با حمایت از القاعده و شورشیان، دارن جنگ رو اداره می کنن و در نتیجه ایران هم در مقابل به صورت غیر مستقیم و با حمایت از ارتش و بسیج نوپای سوریه و حزب ا... داره پاسخ میده ! اینجاست که اون جبهه بندی که در بالا اشاره کردم به وضوح قابل مشاهدس!

اگه لبنان و سوریه تسلیم بشن، نوبت ایران میرسه و ایران هم جلوی این کارو گرفته ! مسلما اگه حرکت مستقیمی بر علیه جبهه ایران(جبهه مقاومت در برابر استعمار نوین) و بویژه خود ایران انجام بدن و ارتش و سپاه نتونن جلوی اونها دوام بیارن( که با توجه به شواهد و قرائن چنین چیزی بعیده !) به عنوان یک ایرانی مسلمان، برای دفاع از آرمانها و اصول عقیدتی( که با مطالعه و تفکر و بدون تقلید و شعار زدگی به اونها رسیده ام ) و حفاظت از ناموس و سرزمین مادریم، در جنگ( دفاع ) شرکت خواهم کرد ! این بود نظر شخصی بنده که البته جای بحث و توضیح بیشتری داره ولی خب همینو هم دوستان حوصله کنن بخونن خیلیه !
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
نوشتن این تاپیک پس از بحثی که با دوستان تالار اسلام و قرآن داشتم و جبهه گیری های سخت گیرانه ای که از ایشان در برابر عقیده مخالف دیدم به ذهنم رسید. به خودم گفتم اگر این بحث در دنیای حقیقی پیش آمده بود، ممکن بود نهایت بحث به چه بینجامد!؟ : )

و نتیجه نوشته چهل تکه زیر شد. از دوستان تقاضا دارم لطفا به این پرسش ها جواب بدهند:


1. از نظر شما مهمترین دلایل بروز جنگ و خشونت چیست؟ ( خشونت فقط فیزیکی نیست و می تواند روانی هم باشد )


2. آیا اراده و خردورزی و تصمیم فردی می تواند مانعی در برابر اراده سیاسی حاکم برای شروع یک جنگ باشد؟


3. اگر جنگی در بگیرد آیا شرکت می کنید؟ چرا؟


1- زیاده خواهی و قدرت طلبی

2- تا حدودی بله اما همیشه ممکن نیست چون بعضی ها حالا چه در سطح انسانی و کوچک باشه چه در سطح بزرگ و مملکتی باشه خیلی فراتر از حد و حدودشون میخوان دست درازی کنن که اگه جلوشون وای نستید پر رو و پر رو تر میشن تا جایی که یهو میبینی سر رشته کار از دستتون در رفته

3- با اینکه دخترم و فکر نکنم هیچ وقت به ماها میدون داده بشه، آره شرکت میکنم(کلا آدم خشنی نیستم و به نظرم جنگ آخرین گزینه هست...اما به اسلحه علاقه ی فراوان دارم:smile:)
 

Lady Neo

عضو جدید
ای بابا بازم جنگ؟؟
اخه کیه که جنگ رو حس کنه و نسبت بهش حس تنفر نداشته باشه؟؟
من نمیدونم این موضوع از کجا شروع شده ولی دوست دارم این حرف ها رو بزنم.
یه نکته خیلی مهم تو جنگ مرگ یه نفسه مرگ یه فکره مرگ کسیه که میت.نه نیوتن بشه میتونه پاستور بشه.
تا حالا به اینه جنگ فکر کردید که هر لحظه میتونه پایان زندگی باشه؟؟
خودتونو جای سربازی جنگهای شمشیرو نیزه گذاشتید که چطور به کام مرگ میرفتند؟؟
باور کردن مرگ، باور کردن نیستی ساده نیست. حس هر لحظه مردن و باهاش گذران زندگی کردن ساده نیست.
تو جنگ ویتنام تعداد زیادی از ویتنامی ها به نشونه اعتراض به جنگ خودشونو تو میادین بزرگ شهر میسوزوندند. فقط بخاطر اینکه این شک رو بدن به جامعه که من میرم تا تو به نیستی فکر کنی به اینکه حق نداری بخاطر خاسته خودت یکی رو نابود کنی.
برتراند راسل در کتاب خودش به اسم آیا بشر آینده ای خواهد داشت به وضوح مساله جنگ های هسته ای رو به چالش کشیده و صراحتاً از نلسون بخاطر مسائل بعد جنگ جهانی دوم گلایه کرد و یادمون نره که اینشتین یکی از پایه گذارای بمب اتم بود و در نامه ای به سال 1952 رسماً از بشریت معذرت خواهی کرد.
اوریانا فالاچی هم در کتاب زندگی جنگ است و دیگر هیچ نیز بخوبی شرح جنگ ویتنام و شورشی در آمریکای جنوبی پرداخته و همچنین در کتاب یک مرد شرح مقاومت فردی پارتیزان در برابر نیروهای امنیتی یونان میپردازد.
فراموش نکنیم که اینها فقط نفس یک نفر است در برابر جنگ فردی که حر لحظه میتواند نباشد و با خود تمام خاطرات کودکی شیطنتهای نوجوانی و آرزوهای جوانی را به نیستی ببرد

گزینه تشکر و امتیاز برای من غیر فعاله فعلا. همینجا سپاسگزار از حرفی که دل من با این تاپیک می خواست بزنه و شما اینقدر خوب بیانش کردین. نفرین به جنگ و آتش افروزان آن.


.
.
بر خلاف جهانبینی " انسان محورانه " غربیان که به دلیل نسبی گرا بودن و عدم ثبات و قراردادی بودن ارزشها، استحکامی هم در مواضع مطرح نیست! این با جنگ طلب بودن بسیار متفاوت است و نباید قاطی بشه ! سایر ادیان و مذاهب رو کاری ندارم، ولی در مذهب حق، "دفاع" مطرح است و "تهاجم و جنگ طلبی" نکوهیده ! خواستی در موردش بیشتر صحبت می کنیم !


ضمن سپاس از شرکتتون در این تاپیک، کاملا با این بخش از نظر شما مخالفم. مخصوصا نظری که در مورد انسان گرایی دارید. تدوین قوانین حقوق بشر در ده های پایانی قرن بیستم خود نشات گرفته از همین تفکر بوده. در مورد جنگ طلب نبودن ادیان هم شاید بشه در مورد مسیحیت تا حدودی این رو قبول کرد اما در یهودیت و اسلام اینگونه نیست. نمونه اش هم آیات بسیاری که در قران در مورد دعوت به جنگ و خونریزی و دعوت به اون به بهانه هاو تفاسیر مختلف وجودداره و البته تشکیلات تندرویی همانند القاعده و طالبان نیز به استناد همین آیات اقدام به خشونت و بمبگزاری می کنن. قبول ندارید ببینید در اسراییل، فلسطین، افغانستان، عراق و سوریه و کم کم هم در مصر چه خبر است. ببیند به نام مذهب و عقاید مذهبی چه میزان خون بر زمین ریخته شده و به خاطر عقاید انسان گرایانه چه میزان. کلی گویی نمی تواند حقیقت را بپوشاند. تاریخ یک شاهد زنده است.



3- به خیلی از شرایط و مسائل بستگی داره ! اینکه کدام طرف حقوق طرف مقابل رو نقض کرده (منظور حقوق با تعریف جهانبینی الهی است و نه حقوق نسبی مورد نظر جهانبینی انسان محورانه)، هدف جنگ چیست؟! (دفاع از حق، کرامت انسانی، آزادی، ناموس، وطن و ... یا تعدی به حقوق دیگران!) ...

اینجا لازمه که یک دید کلی صحیح از صحنه نبرد و بازیگران آن داشته باشیم تا بتوانیم جبهه خود را به درستی انتخاب کرده و تعیین کنیم که با کدام طرف هستیم ! این نکته اساسی و کلیدیه که تشخیص صحیح جبهه، با توجه به نبردهای عصر ما که علاوه بر جنبه نظامی، دارای جنبه های فکری، روانی، فرهنگی و سایر جنبه های جنگ نرم است، آگاهی، دقت، ظرافت، هوشمندی و بصیرت زیادی می طلبه!

در مورد جنگهایی که مثال زدید هم باید بگم که باید دقت کنید که در دام نگاه اومانیستی نیفتید! توضیح اینکه وقتی به جای جهانبینی " حق مدار " ، با جهانبینی " انسان مدار " به مسائل نگاه کنیم، به دلیل اینکه همه ارزشها و اصول اخلاقی نسبی و متغیر می شوند، همه ادیان و مذاهب هم ارزش پنداشته شده و نسبت به آنها به یک صورت قضاوت خواهیم کرد که این نادرست است !

با احترام به نظر شما باید بگم که نسبی ترین ارزش ها رو میشه در متن عقاید برآمده از جهان بینی الهی دید که در هر دینی از ادیان ابراهیمی به نحوی متفاوت از قبلی تبیین شده. به طوری که پیروان هر یک تنها خود را محق و دیگران را به اصطلاح کافر می دانند. در مورد اسلام که از همه اوضاع وحشتناک تر است چرا که خود را تکمیل سایر ادیان دانسته و به طور مشخص در مذهب شیعه قایل به الزام وجود منجی برای برپایی جهانی حق مدار از شیوه نگاه بسته خود در سایه جنگ و خونریزی بدون گذشت می باشد.


مثلا در جنگهای بالا، پیروان مذهب حق، همیشه مورد هجوم واقع شده اند و در صدد دفاع از عقاید و جان خود بر آمده اند ولی عامل جنگ، به گونه ای منفی مذهب بیان شده است ! پس بین تجاوز و دفاع مشروع باید تفاوت قائل شد !

جدا از اینکه تصور همیشه بر حق بودن اسلام کمی ساده انگارانه است، مسئله در اینجا به این بر نمی گردد که چه کسی بر حق است، مسئله اینست که عامل جنگ چیست و البته یکی از مهمترین عوامل بروز جنگ تمامیت خواهی دینی است که یکجا به شکل مشکل اعراب و اسرائیل اقامه می شود و جای دیگر نسل کشی در بوسنی توسط صرب های مسیحی. نفس جنگ اشتباه است حال دفاع باشد و یا تجاوز. نمونه اش را نیز بالاتر دوست دیگرمان pyramids ذکر کردند که :« ویتنامی ها به نشونه اعتراض به جنگ خودشونو تو میادین بزرگ شهر میسوزوندند. فقط بخاطر اینکه این شک رو بدن به جامعه که من میرم تا تو به نیستی فکر کنی به اینکه حق نداری بخاطر خاسته خودت یکی رو نابود کنی. »

البته شکی نیست که از مذاهب و مسلکهای تحریف شده یا دست ساخته استعمارگران، به بهترین نحو می توان برای شستشوی مغزی و سواری گرفتن از افراد و تجاوز و ترور، سوء استفاده کرد ! همچنان که در صحنه جهان امروز شاهد این سوء استفاده از جهل برخی انسان ها هستیم و واضح تر از خورشید است که همه اعمال آنان، در جهت منافع اربابان و بنیان گذاران استعمارگر آنها و موجب ضعف و اختلاف ملتها و جوامع هدف استعمارگران است !

اینکه شیعه را نیز جز مذاهب تحریف شده می دانید، شجاعت شما را می رساند. البته تفاوت اینست که شیعه و تعالیم آن دست ساخته استعمارگران نیست.


ر مورد علاقه شما به کشور که بر منکرش لعنت ! نمی تونی نظاره گر بمونی !در جهانبینی "حق مدار" به شرطی که خوب و درست حق رو شناخته باشی، یا این طرفی باید باشی یا اون طرفی ! در عرصه نبرد حق و باطل حد وسط معنی نداره !

این که اشاره کردید دقیقا عین گفته های جرج بوش ملعون می باشد. اگر این فلسفه شما در زندگی باشد، حتما موفق خواهید شد. اصلا بر منکرش لعنت!




عزیز من ! کشور ما 34 ساله که در حال دفاع مقدسه ! شما مثل اینکه فقط جنگ نظامی رو می بینی ! پس تعجبی نداره که به یه کشور جنگ زده شبیهیم چون واقعا در حال جنگیم ! (فعلا در عرصه اقتصادی و فرهنگی ) پس بیدار شو ! ما وسط مهلکه ایم ! انزوای ما هم از طرف جبهه مقابل و کشورهای وابسته اون هستش ! پس صحنه نبرد رو از بالا ببین و جبهه ها رو بشناس ! کلی عرض می کنم : مسلما هدف یک انسان آزاده و مومن به دین حق، دفاع از حقیقت و اصول انسانی و الهی و کمک به مظلومان هستش و نه حفظ قدرت اشخاص ! حق رو با اشخاص نسنج بلکه حق رو با مطالعه در اصول و مبانی دین حق به درستی بشناس و سپس، اشخاص رو با ترازو و محک "حق " بسنج ! اگه حاکمانی ادعای حقانیت کردند ولی اعمالشون با حق در تعارض بود، نباید ازشون دفاع بشه ولی این اشتباه رایج هم که به دلیل عملکرد نادرست اشخاص منتسب به دین حق، کل دین رو بدون شناخت صحیح زیر سوال می برند هم درست نیست ! پس اگر اصول جهانبینی و آرمان های والای دین حق رو بشناسی، در صورت تهدید شدن آنها، برای دفاع از آن آرمانها وارد عمل خواهی شد و نه برای حفظ قدرت حاکمان !

با احترام، اینجا منبر مسجد محل و یا پایگاه بسیج نیست. باشگاه مهندسان است. آدم هایی که اینجا رفت و آمد دارند از نظر تحصیلات کمی بالاتر از حاجی گرینف هستند.




خب، با توجه به این سوالات و پست های بعدی تون، به نظر میاد که شما می ترسی سوالتو مستقیم مطرح کنی ! احتمالا سوال شما اینه که اگه ایران برای کمک به حکومت سوریه وارد جنگ با جبهه غربی- عربی بشه، آیا ما در جنگ شرکت خواهیم کرد یا نه ؟!


چرا احتمالا؟! بالاتر خودتون این سوال رو در پست های بعدی من خوندین، پس چرا باید بترسم؟ : ) ولی البته متاسفانه باید بگم که اشتباه می کنین و این سوال بعدا به ذهنم رسید و خیلی هم تعجب کردم اصلا چرا زودتر به ذهنم نرسیده بود تا بحث رو گرد همون سوال مهم شکل بدم.


اولا که چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد ! مگر اینکه جبهه مقابل، حرکت اول رو انجام بدهد ! فعلا اونها به صورت غیر مستقیم و با حمایت از القاعده و شورشیان، دارن جنگ رو اداره می کنن و در نتیجه ایران هم در مقابل به صورت غیر مستقیم و با حمایت از ارتش و بسیج نوپای سوریه و حزب ا... داره پاسخ میده ! اینجاست که اون جبهه بندی که در بالا اشاره کردم به وضوح قابل مشاهدس!

هیچ دوست ندارم بدونم از نظر شما حرکت اول چه مختصاتی داره. و همینطور اینکه از نظر شما شورشیان تا چه حد نابرحق هستن! : ) تمامیت خواهی از ابتدای پستتون می باره.

اگه لبنان و سوریه تسلیم بشن، نوبت ایران میرسه و ایران هم جلوی این کارو گرفته ! مسلما اگه حرکت مستقیمی بر علیه جبهه ایران(جبهه مقاومت در برابر استعمار نوین) و بویژه خود ایران انجام بدن و ارتش و سپاه نتونن جلوی اونها دوام بیارن( که با توجه به شواهد و قرائن چنین چیزی بعیده !) به عنوان یک ایرانی مسلمان، برای دفاع از آرمانها و اصول عقیدتی( که با مطالعه و تفکر و بدون تقلید و شعار زدگی به اونها رسیده ام ) و حفاظت از ناموس و سرزمین مادریم، در جنگ( دفاع ) شرکت خواهم کرد ! این بود نظر شخصی بنده که البته جای بحث و توضیح بیشتری داره ولی خب همینو هم دوستان حوصله کنن بخونن خیلیه !


نوبت ایران در جنگ تنها زمانی می رسد که بصیران همچنان بر سر قدرت بمانند و با عقاید بسته و توهم توطئه جهانی و یکجانبه نگری صرف سعی در بسته و بسته تر کردن حصارهای گرداگرد ایران داشته باشند و آن را هرچه بیشتر به کشور دوست و برادر کره شمالی شبیه نمایند!
کلا شعار فقط: زنده باد کره شمالی مستقل و آزاد!

تعجب می کنم که چه اهتمامی داشتید بر تبیین "ارزش های والای بصیران در راستای افراشته ماندن پرچم جنگ" آن هم درست زیر یک پست ضد جنگ!

پیروز باشید.

1- زیاده خواهی و قدرت طلبی

2- تا حدودی بله اما همیشه ممکن نیست چون بعضی ها حالا چه در سطح انسانی و کوچک باشه چه در سطح بزرگ و مملکتی باشه خیلی فراتر از حد و حدودشون میخوان دست درازی کنن که اگه جلوشون وای نستید پر رو و پر رو تر میشن تا جایی که یهو میبینی سر رشته کار از دستتون در رفته

3- با اینکه دخترم و فکر نکنم هیچ وقت به ماها میدون داده بشه، آره شرکت میکنم(کلا آدم خشنی نیستم و به نظرم جنگ آخرین گزینه هست...اما به اسلحه علاقه ی فراوان دارم:smile:)

سپاس از پاسخت و معذرت که نمی تونم تشکر بزنم. فعلا برام غیر فعاله. ضمنا منم به اسلحه سرد علاقه فراوان دارم! : )
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زیاده خواهی و قدرت طلبی تنها عامله...

اگه بر علیه ایران جنگ بشه که خیلی از بروبچ(اعضای خاص امروزه) میچپن تو خونه و قایم میشن
آدمایی که دستشون به جایی بند نیست میرنو جونشو میذارن واسه حفظ ایران!

فقط به خاطر خود ایران!
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک سوال:

بشار اسد نادونی و ندونم کاری کرد و مخالفینش رو سرکوب کرد...
حالا 150 هزار سلفی تو کشورش دارن سر مردم رو می‌برن و میرن جلو!!
الان، باید جنگید یا باید نجنگید؟!

یا یه مثال دیگه!! طرف مقابلی که میاد کشور رو بگیره، اون رو تجزیه میکنه و میده از کشورت چارتا استان می‌مونه که هیچی ندارن جز یه مشت سنگ! اونوقت، ایا می‌جنگی یا نه؟!!

اگر عزت ملیت بره زیر سوال، اونوقت چی؟! مثلا مثل کره‌ی جنوبی التماس بکنی به امریکا و بعد از 5 سال، صرفا بهت اجازه بده برد موشکت واسه دفاع از خود رو 250 کیلومتر بیشتر کنی! ؟؟!


فقط به خاطر خود ایران!

موقعیتش پیش اومده عزیز قبلا!!
فقط برای خود ایران هاش تو امرکیا راهپیمایی میکردن که جنگ نه!!
فقط واسه مال و مقام هاش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! رفتن با گوشت بدنشون، جلوی توپ و تانک و لشکر زرهی وایسادن!!‌

فقط برای ایران هاش اونایی بودن که بحرین رو دو دستی جدا کردن! دادن به اعراب و شروع کردن به مذاکره سر جزایر سه گانه!!


طرف 5 مین کال‌اف‌دیوتی بازی کرده فک کرده جنگ همونه و فردا اگر حمله کردن میره وامیسته فقط واسه ایران!
 

simiar

عضو جدید
ممنون از دعوت.
اگه منظور شما جنگ علیه ایران باشد ، صرف نظر از نوع حاکمیت ، بنده شرکت می کنم؛ بنابراین وجود یک گزینه "با جنگ مخالفم اما شرکت می کنم" خالی است.
 

mor1360

عضو جدید
ضمن سپاس از شرکتتون در این تاپیک، کاملا با این بخش از نظر شما مخالفم. مخصوصا نظری که در مورد انسان گرایی دارید. تدوین قوانین حقوق بشر در ده های پایانی قرن بیستم خود نشات گرفته از همین تفکر بوده. در مورد جنگ طلب نبودن ادیان هم شاید بشه در مورد مسیحیت تا حدودی این رو قبول کرد اما در یهودیت و اسلام اینگونه نیست. نمونه اش هم آیات بسیاری که در قران در مورد دعوت به جنگ و خونریزی و دعوت به اون به بهانه هاو تفاسیر مختلف وجودداره و البته تشکیلات تندرویی همانند القاعده و طالبان نیز به استناد همین آیات اقدام به خشونت و بمبگزاری می کنن. قبول ندارید ببینید در اسراییل، فلسطین، افغانستان، عراق و سوریه و کم کم هم در مصر چه خبر است. ببیند به نام مذهب و عقاید مذهبی چه میزان خون بر زمین ریخته شده و به خاطر عقاید انسان گرایانه چه میزان. کلی گویی نمی تواند حقیقت را بپوشاند. تاریخ یک شاهد زنده است.

قوانین حقوق بشر ظاهرا اشکالی ندارند ! خیلی ها حرفای قشنگ می زنن ولی در عمل کار دیگه ای می کنن! مشکل این قوانین دقیقا در اصول و مبانی ای هست که بر اساس آن بنا شده اند و نه جملات! در این زمینه قبلا هم در تاپیکی بحث کرده بودم ! در آنجا نشون دادم که این قوانین، تنها برای تامین منافع عده ای خاص و تحت فشار گذاشتن مخالفان خودشون در جهان بکار میره! وگرنه خود نویسندگان این قوانین، کوچکترین اهمیتی براشون قائل نیستن! چون جهانبینی انسان محور آنها که به اصالت سود و نسبی گرایی منجر شده، ارزشهای انسانی و حقوق بشر رو اموری قراردادی و نه حقایقی ثابت فرض می کند و در نتیجه مثلا تروریسمی که در جهت منافع آنها باشد، نبرد برای آزادی نام می گیرد و مقاومت در مقابل اشغالگری و غصب زمین از نظر آنها تروریسم نام می گیره !

همینطور ، کشوری مستقل مثل ایران که هر سال انتخابات داره، فاقد دمکراسی و آزادی معرفی میشه ولی حکومت های پادشاهی اعراب که دست نشانده و وابسته به غربند، چندان مورد انتقاد قرار نمی گیرند! برای پشتیبانی از شورشیان آدم خوار و وحشی سوریه از همه امکانات استفاده می کنن ولی دمکراسی خواهی مردم بحرین رو سرکوب می کنن !

همین جهانبینی نسبی گرا و سود محوره که موجب میشه، بمب اتم برای آنها و هم پیمانان آنها مجاز باشه ولی انرژی صلح آمیز هسته ای برای مخالفانشون ممنوع و موجب انواع تحریم ها و فشارهای بین المللی ! حالا شما بیا بدون مطالعه دقیق، از جهانبینی انسان محورانه آنها دفاع کن !


با احترام به نظر شما باید بگم که نسبی ترین ارزش ها رو میشه در متن عقاید برآمده از جهان بینی الهی دید که در هر دینی از ادیان ابراهیمی به نحوی متفاوت از قبلی تبیین شده. به طوری که پیروان هر یک تنها خود را محق و دیگران را به اصطلاح کافر می دانند. در مورد اسلام که از همه اوضاع وحشتناک تر است چرا که خود را تکمیل سایر ادیان دانسته و به طور مشخص در مذهب شیعه قایل به الزام وجود منجی برای برپایی جهانی حق مدار از شیوه نگاه بسته خود در سایه جنگ و خونریزی بدون گذشت می باشد.

شناخت شما از ادیان و مبانی آنها و منشا شون بسیار ناقص به نظر می رسه ! کمی بیشتر مطالعه کن که دیگه از این قضاوت های عجیب و غیر واقعی نکنی !

جدا از اینکه تصور همیشه بر حق بودن اسلام کمی ساده انگارانه است، مسئله در اینجا به این بر نمی گردد که چه کسی بر حق است، مسئله اینست که عامل جنگ چیست و البته یکی از مهمترین عوامل بروز جنگ تمامیت خواهی دینی است که یکجا به شکل مشکل اعراب و اسرائیل اقامه می شود و جای دیگر نسل کشی در بوسنی توسط صرب های مسیحی. نفس جنگ اشتباه است حال دفاع باشد و یا تجاوز. نمونه اش را نیز بالاتر دوست دیگرمان pyramids ذکر کردند که :« ویتنامی ها به نشونه اعتراض به جنگ خودشونو تو میادین بزرگ شهر میسوزوندند. فقط بخاطر اینکه این شک رو بدن به جامعه که من میرم تا تو به نیستی فکر کنی به اینکه حق نداری بخاطر خاسته خودت یکی رو نابود کنی. »

تمامیت خواهی دینی در مورد ادیان و مذاهب تحریف شده صادقه ولی همونطور که قبلا هم گفتم و شما توجه ننمودی، در مذهب حق جایی نداره ! شما یه جنگ رو مثال بزن که در آن شیعیان آغازگر جنگ بودن و یا مثالی بیار که عملیات تروریستی مورد تایید بزرگان شیعه بوده باشه! نه جانم! اول مذاهب و مبانی فکری شون رو بشناس و بعد در موردشون نظر بده !

اینکه شیعه را نیز جز مذاهب تحریف شده می دانید، شجاعت شما را می رساند. البته تفاوت اینست که شیعه و تعالیم آن دست ساخته استعمارگران نیست.

دیدی گفتم دقت نمیکنی ؟! من از مذاهب تحریف شده سخن گفتم و نه تشیع واقعی !


این که اشاره کردید دقیقا عین گفته های جرج بوش ملعون می باشد. اگر این فلسفه شما در زندگی باشد، حتما موفق خواهید شد. اصلا بر منکرش لعنت!

تفاوت از زمین تا آسمان است ! در پایین یکم بیشتر توضیح دادم !

با احترام، اینجا منبر مسجد محل و یا پایگاه بسیج نیست. باشگاه مهندسان است. آدم هایی که اینجا رفت و آمد دارند از نظر تحصیلات کمی بالاتر از حاجی گرینف هستند.

یعنی چی اونوقت ؟! همینه دیگه ! وقتی این مباحث رو به مساجد و بسیج محدود می کنن و عملکرد برخی اشخاص مدعی، با شعارهاشون متفاوته، نتیجه میشه فراری بودن نسل جوان از این مطالب و رفتن به آغوش تفکرات اومانیستی غربی، بدون اینکه هیچکدام از این تفکرات( دینی و غیر دینی) رو به درستی بشناسن و به نتایج آن آگاه باشن! این وضعیت واقعا مایه تاسفه !

چرا احتمالا؟! بالاتر خودتون این سوال رو در پست های بعدی من خوندین، پس چرا باید بترسم؟ : ) ولی البته متاسفانه باید بگم که اشتباه می کنین و این سوال بعدا به ذهنم رسید و خیلی هم تعجب کردم اصلا چرا زودتر به ذهنم نرسیده بود تا بحث رو گرد همون سوال مهم شکل بدم.

هیچ دوست ندارم بدونم از نظر شما حرکت اول چه مختصاتی داره. و همینطور اینکه از نظر شما شورشیان تا چه حد نابرحق هستن! : ) تمامیت خواهی از ابتدای پستتون می باره.

چه تمامیتی ؟! اصلا منظور منو گرفتی یا هر جور که میل خودته برداشت می کنی؟!

نوبت ایران در جنگ تنها زمانی می رسد که بصیران همچنان بر سر قدرت بمانند و با عقاید بسته و توهم توطئه جهانی و یکجانبه نگری صرف سعی در بسته و بسته تر کردن حصارهای گرداگرد ایران داشته باشند و آن را هرچه بیشتر به کشور دوست و برادر کره شمالی شبیه نمایند!
کلا شعار فقط: زنده باد کره شمالی مستقل و آزاد!

همینه دیگه ! وقتی ایران رو با کره شمالی یکسان فرض می کنی دیگه مشخصه اطلاعاتت (سیاسی، تاریخی، ایدئولوژیکی و ...) در چه حدیه !

تعجب می کنم که چه اهتمامی داشتید بر تبیین "ارزش های والای بصیران در راستای افراشته ماندن پرچم جنگ" آن هم درست زیر یک پست ضد جنگ!

اهتمام به افراشته ماندن پرچم جنگ؟!!! واقعا تفسیر و برداشت های شما از منظور طرف مقابل خیلی جالب و درخشانه !


پیروز باشید.

همچنین !


از پاسخ شما به مطالبم چند نکته مشخصه :

1) عدم دقت کافی شما در محتوای سخن و منظور بنده !

بنده کجا از جنگ حمایت کردم ؟! ... اسلام ناب کی دعوت به خونریزی کرده ؟! آیاتی که میگی هر کدوم شان نزول و دلیل خاصی دارند و در آنها، دفاع از خود و مظلومان مطرح بوده و نه ترور و توسعه طلبی! اگه دقت کنی می بینی که همه کسانی که از آموزه های اسلام برای توسعه طلبی و منافع شخصی و گروهی سوء استفاده کردن، از اسلام ناب(تشیع ) و پیشوایان آن ( اهلبیت (ع)) فاصله گرفته و منحرف شده اند ! این مثال هایی که شما زدید منو متعجب می کنه !

2) عدم آشنایی شما با اصول و مبانی عقیدتی دین حق ( اسلام ناب = تشیع ) و اطلاعات سطحی در مورد ادیان تحریف شده و منشا آنها !

شما هنوز فرق بین اسلام ناب (تشیع) با سایر مذاهب و ادیان متوجه نشدین! ( وگرنه تشیع رو با وهابیت و طالبان یک جا قرار نمیدادی! همونطور که فرق جهانبینی " حق محور " با " انسان محور و اومانیستی " و نتایج حاصل از این تفاوت در اصول معرفتی رو متوجه نشدی! ( بحثش مفصله ... قبلا در تاپیک های دیگه توضیحاتی داده ام، اگه بخوای، اینجا هم یه اشاره ای می کنم! ) همین امر موجب شده که تفاوتی انواع جنگ و انگیزه های اون قائل نباشی و کلا اون رو محکوم کنی در صورتی که دفاع مشروع در برابر تجاوز، و دفاع از مظلوم، یک حق و یک وظیفه انسانیه !

مثلا جرج بوش که همون سخن رو بیان کرده بود، هم با یک جهانبینی دینی ( اوانجلیستی) اون حرفو زده ولی شما وقتی میتونی حرف منو با او مقایسه کنی که ببینی هدف از سخن و نتیجه آن چه خواهد بود ! پس اول باید تشیع واقعی و انواع صهیونیسم ( یهودیت صهیونی، مسیحیت صهیونی( اوانجلیست ها)، اسلام صهیونی ( وهابیت در تسنن و بهائیت در تشیع)) و منشا آنها رو بشناسی و بعد در مورد یک جمله واحد که از دو طرف بیان شده قضاوت کنی !

هر دوی ما داریم یک واقعیت رو بیان می کنیم : در نبرد حق و باطل طرف سومی وجود نداره ! حالا ما میگیم ما حقیم و اونها باطل و آنها هم خلاف اینو میگن! تا وقتی اصول و مبانی اساسی دو تفکر به درستی برای انسان شناخته نشده باشه، من بهش حق میدم که مثل شما، هر دو طرف رو به یک صورت قضاوت کنه !

3) برخورد پیشداورانه و گارد گرفتن در برابر کسی که هم نظر شما نیست !

شما که شناختی از بنده نداری، چطور بدون دقت در حرفهام، منو به گروهی خاص نسبت میدی !

در نهایت، همونطور که گفتم جنگ پدیده نا مطلوبیه در اسلام ناب هم این عمل نکوهیدست ! مثلا پیامبر (ص) می فرماید : "هر کس انسانی را بکشد، گویی امتی را کشته است! " و ... در دینی که حتی ضرب و شتم حیوانات نهی شده و حتی شکاندن شاخه سبز درخت معادل شکاندن بال فرشتگان ( برای بیان بدی کار به مردم آن زمان) قرار داده شده، آیا قابل قبول است که جان انسان ها بی ارزش فرض شده باشد؟! اما در مقابل کسانی که به حقوق دیگران تجاوز می کنند، هم توصیه به دفاع قاطعانه شده تا حقی از کسی پایمال نشود و متجاوز تنبیه گردد !
 

Nice Princess

عضو جدید
اصلا چرا جنگ؟؟؟

No war

تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته
جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخته خوشبخته

نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره.....

 

Similar threads

بالا