قاچاقچی خلاق

A M I N_BND

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma, new york, times, serif]مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد : « در کیسه ها چه داری». او می گوید « شن» .[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif][FONT=tahoma, new york, times, serif]مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را [/FONT][FONT=tahoma, new york, times, serif]بازداشت می کند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً[/FONT] [FONT=tahoma, new york, times, serif]جز شن چیز دیگری نمی یابد. [/FONT][/FONT][FONT=tahoma, new york, times, serif]بنابراین به او اجازه عبور می دهد.[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif]هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه[/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif][FONT=tahoma, new york, times, serif]ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده[/FONT][FONT=tahoma, new york, times, serif] نمی شود.[/FONT][/FONT]
[FONT=tahoma, new york, times, serif][FONT=tahoma, new york, times, serif]یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید : من هنوز هم به تو مشکوکم[/FONT] و می دانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید : دوچرخه![/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
onia$ جمله های طنز از ایرانی های خلاق و بامزه زنگ تفريح 12

Similar threads

بالا