زنان تاریخ ساز ایران باستان

سماته

عضو جدید
دردوران باستان ایرانی ها ، راستگویی و دلاوری را ارج بسیار می دادند و این ویژگی برای زن و مرد یکسان بود. زنان همتای مردان دلیرانه در جنگها شرکت می کردند. در تاریخ باستانی ایران نام زنان قهرمان و فداکار به چشم میخورد که جا دارد از چند تن از آنها نام برده شود.

گرد آفرید :

زنی شجاع بود که در رزم با سهراب دلاوری ها نشان داد. در یورش سهراب به ایران ، گرد آفرید خود را به لباسرزم آراست و موی را در زیر لباس خود پنهان کرده و همچون مرد رزمجویی به رزمگاه رفت. پس از رو در رویی و گفتمان با سهراب ، رزم و ستیز بین آنها درگرفت. به ناگاه سهراب شگفت زده او را شناخت و دریافت که دختری است. سهراب شرمسار رزمگاه را رها کرد و به توران بازگشت. فردوسی از این شگفتی چنین یاد می کند:
هماورد را دید گردآفرید
که بر سان آتش همی بر دمید
سر نیزه را سوی سهراب کرد
عنان و سنان را پر از تاب کرد
رها شد ز بند زره موی او
درافشان چو خورشید شد روی او
شگفت آمدش گفت از ایران سپاه
چنین دختر آید به آوردگاه؟
زنانشان چنینند ز ایرانیان
چگونند گردان جنگ آوران؟
چو بشنید سهراب ننگ آمدش
به تاراج داد آن همه بوم و رست
به یکبارگی دست بد را بشست
چو گفت این عنان را بتابید و رفت
سوی جای خود راه را برگرفت
و به این گونه دلاور توران و چین را زنی دلیر از رزمگاه بیرون راند و کشور را از تاراج دشمن رهانید.

 

سماته

عضو جدید
فرنگیس:

پس از گرد آفرید از دیگر قهرمانان زن شاهنامه ، فرنگیس است. او در جنگ ایران و توران با زیرکی و هوشیاری به کمک مردان شتافت و با گیو کیخسرو به رزمگاه رفت و دلیرانه در کنار کنار آنها جنگید. آن گاه که کیخسرو و گیو خسته شده و به خوابگاه رفتند ، فرنگیس درکمین دشمن بیدار نشست و به هنگام نزدیک شدن تورانیان مردان را ندا داد ، بیدار کرد و توانست نقشه شبیخون دشمن را بر هم زده و کشور را از یورش آنان برهاند.
 

سماته

عضو جدید
پادشاهی همای:

در بندهش آمده که چون پادشاهی به " وهومن سپنداتان " (بهمن پسر اسفندیار) رسید ، ایران ویران بود و ایرانیان با یکدیگر به جنگ داخلی و کشتار برخاسته بودند و از دودمان پادشاهی پسری باقی نمانده بود. به این روی همای دختر بهمن به شاهی رسید. این بانو 30 سال پادشاهی کرد. فردوسی در شاهنامه از او به نام زنی دانا و سیاستمدار و خردمند یاد کرده است. در دوران پادشاهی او مردم آسوده خاطر بودند و از پرداخت مالیات رها. او لشگری گران به روم فرستاد و رومیان را شکست داد و توانست دیگر فرمانروایان همسایه های کشور را به فرمان خود بگیرد.
 

سماته

عضو جدید
پادشاهی دینگ:

یزدگرد سوم در واپسین سال های پادشاهی بیمار شد و در سال 447 پس از زایش مسیح درگذشت. پس از او بزرگ فرزندش هرمزد سوم به جای او نشست. برادر کوچک او به نام پرویز ، برای رسیدن به پادشاهی با او به جنگ در آمد و در این دوران کشور بدون رهبر و در شورش داخلی و آشوب بود. دینگ مادر آنها با لقب ملکه ملکه ها ( بان بیش تان بان بیشن) کشور را اداره می کرد. در کتاب " زن در ایران باستان" درباره او چنین می خوانیم : " از او مهری موجود است که صورت این ملکه با اسم و لقبش ، ملکه ملکه ها به حروف پهلوی در آن کنده شده است..."
 

سماته

عضو جدید
پادشاهی پوراندخت :

از میان 35 پادشاه ساسانی ، برخی زمانی کوتاه و بعضی دورانی دراز پادشاهی کردند. ر شمار این 35 شاه ، نام دو زن به نام پوراندخت و آذرمیدخت دختران خسرو پرویز در تاریخ به جای مانده است. در دوران پادشاهی این دو زن ایران به سراشیبی اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی افتاد و بدترین زمان را می گذراندند. افزون بر این ، آفات زمینی و آسمانی مانند سیل دجله و فرات ، زلزله و فروپاشی سدها در پایتخت (تیسفون) سلطنت را برای آنها بسیار دشوارتر کرده بود. با این همه پوراندخت با سزار روم پیوند دوستی بست و صلیب حضرت عیسی را به اورشلیم برگرداند که خود کاری چشمگیر در تاریخ است. پادشاهی پوراندخت یک سال و چهار ماه بود و سکه هایی از او به جا مانده که نشانگر زمان سلطنت اوست. او پادشاهی دادگستر و نیکوسیرت بود و خراج یک سال را به شهروندان بخشید.
 

سماته

عضو جدید
پادشاهی آذرمیدخت :

آذرمیدخت دختر دیگر خسرو پرویز بود که در تیسفون تاج بر سر نهاد و چهار ماه پادشاهی کرد . " آرتور کریستن سن " از قول طبری می نویسد : " یکی از سپهبدان موسوم به فرخ هرمزد مدعی سلطنت شد و ملکه را به زنی خواست . چون آذرمیدخت نمی توانست علناً مخالفت کند ، در نهان وسایل قتل او را فراهم آورد. آنگاه پسر فرخ هرمزد که رستم نام داشت ، با سپاه خود پیش راند و پایتخت را گرفته ، آذرمیدخت را خلع و کور کرد و کسی از کیفیت وفات او آگاه نیست. فردوسی در شاهنامه از او بسیار به نیکی یاد می کند.
 

Similar threads

بالا