بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستای گلم ایشالا تو سال جدید به هرچی که آرزو دارید برسید...

سال نو به همتون مبارک...
التماس دعا
همتون در پناه حق....
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پروردگارا

هر گاه درون سینه ام دنیایی از ناگفته ها سنگینی می کند به خاطر می آورم که در پیشگاهت نا گفته ای ندارم چرا که تو
ناگفته هایم را می دانی وننوشته هایم را می خوانی واین یاد از سنگینی سینه ام می کاهد وباز آرام می گیرم.
می دانم که می دانی !اما دوست دارم برایت بگویم .دلم می خواهد با تو سخن بگویم .می دانم که می دانی چه می خواهم بگویم هر چند خود نمی دانم.می خواهم با تو از تو بگویم .از بزرگیت از اینهمه لطف وکرمت از عشقت.


معبود من!

بر زبان ناتوانم قدرت ده تا در مقابل اینهمه احسانت ذره ای شکرگزار باشم.بگذار ازعشقت بگویم از اینکه چقدر دوستت دارم از اینکه چقدر خرسندم که تو را دارم که بنده توام اما گفتن از عشق تو آسان نیست ادعای عاشقی در برابر تو وعشق سرشارت برمخلوقاتت دور از ادب است ومن شرمسارم ازاینکه تو اینقدر عاشقی و من ......

الهی!

به خودت قسم همیشه تو را شکر می کنم که تو را دارم که ایمانی هرچند سست وضعیف و کم دارم.آری تو را شکر می گویم فقط وفقط به خاطر خودت میدانم که می دانی!

عزیزا!

در هر حالی در خوشی و ناخوشی در گرفتاری و آسایش در شادی و غم در سختترین لحظات زندگیم زمانی که با تمام وجود رو به درگاهت آورده ام وگریسته ام تو را شکر گفته ام .

می دانم که می دانی!حتی آن زمان که بنده ای از بندگانت به بدترین وجه مرا آزرده اند دم نزدم و تنها تو را شکر گفته ام می دانم که می دانی ! ومی دانم که می بینی!


پس باز هم می گویم :

خداوندا شکرت ....راضیم به رضای تو


عید شما هم مبارک
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


تعطیلات نوروز به کجا برویم
پدر از بی‌پولی گفت و قسط‌های عقب‌مانده
مادر از سختی راه و بی‌خوابی و ملافه و حمام
ساعت شد 12 نصف شب
گفتیم برویم سر اصل مطلب
یکی گفت برویم شیراز
دیگری گفت نه‌خیر مشهد
ساعت شد 5 صبح
مادر گفت بالاخره کجا برویم
پدر گفت برویم بخوابیم!


اكبر اكسیر

 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهار..!


یکی از آن هزاران بهانه‌

برای آمدنت

که من بیهوده به آن دل بسته‌ام!
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خوش اومدین...
امیدوارم قدوتون سبک باشه همه بچه ها بیان...
پس اگه نیومدن قدم شما سنگین بوده چون تا قبل شما اینجا مملو از ادم بود...!!!

میان میان
راستی شما قبلا هم اومده بودین کرسی یا اولین باره؟
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این عشخ من باز کوجااااست...
این چن وقته خیلی به من بی تفاوت شده هاااا...

کوجایی زن؟
بیا یه لیوان آب بده دستم بعد میگن چرا مردا میرن سوراغ یه زن دیه...!!!
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این مریم اصلا از اولم زن زندگی نبود :دی
گوش ندادی دیگه!
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این مریم اصلا از اولم زن زندگی نبود :دی
گوش ندادی دیگه!

چیکارش کنم...
لامصب دلم بیچاره ام کرده... امان از این دل لامروت...!!!
مریم بیا به داده این عشخت برس...
نگار ژون نوموخوای غصه بوگوی؟!
بوگو من برم یه چی بیارم دوره هم بخوریم ناسلومتی عیده هااا....
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
پدر راهنمایی می کرد و پسر در حالی که نگاهش با چپ و راست شدن دست پدرش همراه شده بود به سخنانش گوش می کرد .

-- زن مثل گردو می مونه باید خردش کرد و بعد مغزش را درآورد و جوید .

-- زن مثل زعفرونه باید حسابی بکوبیش تا خوب عطر و رنگ بده


-- زن مثل نمد میمونه باید یک نقشی بهش داد و تا میخوره کوبید تو سرش تا شکل بگیره

-- زن مثل ……………

پسر فریاد کشید : مواظب باش داره می سوزه …

پدر دستش را گزید و برسرش کوبید و گفت : خدا به دادم برسه این عزیزترین لباس مادرته !!

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
این مریم اصلا از اولم زن زندگی نبود :دی
گوش ندادی دیگه!

نگارررررررررررررررررر
غيبت غيبت !!! :دي

چیکارش کنم...
لامصب دلم بیچاره ام کرده... امان از این دل لامروت...!!!
مریم بیا به داده این عشخت برس...
نگار ژون نوموخوای غصه بوگوی؟!
بوگو من برم یه چی بیارم دوره هم بخوریم ناسلومتی عیده هااا....

فيداي دل شوما برويم ما
اومديم كه به داد دلت برسيم



سيلام بر همه كرسي نشينان
خوبين ؟ خوشين ؟ تعطيلات چطوره ؟
 

Similar threads

بالا