خداوند..... هميشه بوده است

hemmat27

عضو جدید
بعضي از دوستان در روزهاي اخير اينجا كباده ي فلسفه و انكار وجود خداوند رو كشيدن. ما خداپرستان همشون رو به بحث و مناظره دعوت ميكنم.
ابتدا هم خودم بحث رو شروع ميكنم و استدلال هام رو ارائه ميدم اگر كسي ازشما بي خدايان نقدي داشت فقط بايد استدلال هارو رد كنه اينكه بياد خودش يه بحث جديد باز كنه نداريم.
همين اول بحث از دوستان خواهش ميكنم بحث رو به بيراهه نبريد. يعني شما براي اثبات اينكه خداوند وجود نداره فقط به استدلال هاي ما ايراد بگيريد و خودتون با دليل ردشون كنيد و بحث رو منحرف نكنيد از مسير اصليش.
براي اثبات وجود خدا از برهان سينوي استفاده ميكنم.
ابتدا چند مفهوم بديهي در فلسفه رو معرفي ميكنم.1- وجود به عبارتي هست ، وجود داشتن
2-عدم، نيستي ، نبودن 3-وجوب، ضرورت ،واجب بودن چيزي 4-امكان، يعني اينكه نسبت به چيز ديگه حالت تساوي داشته باشه. مثلا وقتي ميگيم ممكن الوجود يعني اينكه ممكن الوجود نسبت به وجود حالت تساوي داره هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.
خوب حالا بحث رو شروع ميكنيم.
همه ي موجودات از اين 3 حالت خارج نيستند يعني يا همه 1-ممكن الوجودند يا2- واجب الوجودند يا اينكه 3-هم ممكن الوجودند هم واجب الوجودند
و من اگر بتونم ممكن الوجود بودن همه ي موجودات رو كه حالت 1 هستش رد كنم وجود خداوند اثبات شده.
ممكن الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود برايش ضروري نيست، يعني نسبت به وجود داشتن حالت تساوي داره. يعني هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.( همه ي موجوداتي كه قبلا نبودند و الان هستند جز اين دسته حساب ميشند.چرا؟ به اين دليل كه قبلا نبودند و بعد به وجود آمدن. يعني قبل از به وجود آمدنشون هم ميتونستن باشند هم ميتونستن نباشند و چون علتشون اومده اونها مجبور شدند كه باشند)
اما واجب الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود داشتنش عين ذاتشه، يعني چي؟ يعني اينكه وجود نداشتن براش معني نداره، وجود داشتنش ضروريه. يعني اينكه براي بودن نياز به كسي نداره وجودش واجبه



پس اين كاملا بديهيه كه موجودات از اين سه دسته خارج نيستند. يا همه بودند هستند و خواهند بود (همه واجب الوجودند)
يا موجودات همه به وسيله ي علتي به وجود اومدن(ممكن الوجودند)
يا بعضي هاشون به وسيله ي علت به وجود اومدن(ممكن الوجودند) و بعضي هاشون همينجوري بودن هستن و خواهند بود و وجودشون عين ذاتشونه(واجب الوجودند)
حالا چي ميشه كه يه موجود كه هم ميتونسته باشه هم ميتونسته نباشه يعني ممكن الوجود بوده موجود شده؟ يعني اينكه چه اتفاقي افتاده كه ممكن الوجود وجود پيدا كرده؟
بر اساس قانون عيليت اين رو بيان ميكنن.
چون علتش اومده. يعني مثلا وقتي علت شما كه پدر و مادر هستند ميان شما ميشي واجب الوجود. ديگه اون موقع شما نميتوني بگي من ميتونم باشم ميتونم نباشم چون علتتون اومده
شما واجب الوجود ميشيد و وجودتون ضروري ميشه.
اما يه نكته وجود داره كه واجب الوجودي شما بالذات نيست يعني شما به وسيله ي علتتون واجب الوجود شديد و ذاتتون ممكن هست. اما واجب الوجودي كه ذكر كردم تو انواع موجودات ذاتش واجب الوجوديه.
خوب اميدوارم كه تا حالا متوجه شده باشيد مفاهيم رو.
اگر من ثابت كنم كه همه ي موجودات نميتونن ممكن الوجود باشند يا به عبارتي معلول باشند و حتما يك يا 100 يا 1000 واجب الوجود هستند كه وجودشان از خودشونه و وجود عين ذاتشونه كه بتونند علت العلل باشند و وجود ديگران رو تامين كنن وجود خداوندي كه مد نظر هست اثبات شده.
چون ما به يه موجودي رسيديم كه وجودش از خودشه و علت به وجود اومدن بقيه ي موجودات هم هست.
يعني در سلسله ي بحث علت و معلول ديگه تسلسل پيش نمياد و سلسله ي علت و معلول به يه موجودي ميرسه كه ديگه علت نداره. وجودش عين ذاتشه و به ديگران وجود ميده.
اثبات اينكه همه ي موجودات نميتونن معلول يا به عبارتي ممكن الوجود باشند خيلي ساده است.
از چندين راه ميشه ثابت كرد كه من دوتاشو ميگم با منبع كه دوستان برند مطالعه كنند.
چون اينجا واقعا نميشه توضيحشون داد. اگر هم كسي ميخواد من شماره تلفن ميدم زنگ بزنه واسش شفاهي توضيح ميدم.
1- از راه تسلسل
2- از راه نبود ضرورت ميان ممكن الوجود ها و ايجاد ضرورت در جهان.

در توضيح تسلسل: اگر همه ي موجودات معلول باشند يعني همه ممكن الوجود باشند تسلسل پيش مياد كه تسلسل از لحاظ عقلي باطله.
يكي از راههاي بطلان تسلسل برهان وسط و طرف ابن سيناست كه دوستان ميتونن تو كتاب "درسهاي اسفار" استاد شهيد مطهري جلد اول صفحه ي 170(چاپ 1386) بخونند.
در توضيح نبود ضرورت ميتونن دوستان به كتاب توحيد شهيد مطهري /برهان سينوي/صفحه ي196(چاپ 1357) مراجعه كنن.
منتظر دوستان بي خدا هستيم...
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
ابتدا هم خودم بحث رو شروع ميكنم و استدلال هام رو ارائه ميدم اگر كسي ازشما بي خدايان نقدي داشت فقط بايد استدلال هارو رد كنه اينكه بياد خودش يه بحث جديد باز كنه نداريم.
چه قدر منطقی!!
پس یعنی شما هم یه سری مطالب از قبل اماده رو دارید و میخواید همونهارو کپی پیست کنید و پذیرای شنیدن صحبت جدیدی نیستید چون جوابی برای صحبتهای جدید ندارید!!
پس از همینجا معلومه این تاپیک هم نتیجه ای نخواهد داشت مگر اینکه همونقدر که برای خودتون این حق رو قائل میشید که حرفاتون رو بزنید برای دیگران هم همون قدر حق قائل باشید که هر نظری دارن بگن نه اینکه فقط در راستای خواست شما که براش جواب از قبل اماده دارید حرف بزنند!
 

hemmat27

عضو جدید
چه قدر منطقی!!
پس یعنی شما هم یه سری مطالب از قبل اماده رو دارید و میخواید همونهارو کپی پیست کنید و پذیرای شنیدن صحبت جدیدی نیستید چون جوابی برای صحبتهای جدید ندارید!!
پس از همینجا معلومه این تاپیک هم نتیجه ای نخواهد داشت مگر اینکه همونقدر که برای خودتون این حق رو قائل میشید که حرفاتون رو بزنید برای دیگران هم همون قدر حق قائل باشید که هر نظری دارن بگن نه اینکه فقط در راستای خواست شما که براش جواب از قبل اماده دارید حرف بزنند!
دوست عزيز شما اصلا مطلب رو نگرفتي ها!!!
من تو اين تاپيك وجود يك واجب الوجود رو از لحاظ عقلي ثابت كردم. شما اگه بخواي اثبات كني خدا نيست چكار ميكني؟ بايد استدلال منو رد كني. غير از اينه؟
من فقط ميگم موضوعات جديدي باز نكنيد. مثل اثبات غيب يا وحدانيت خدا يا چيزهاي ديگه. اينجا فقط ميخوايم راجع به وجود خدا بحث كنيم. ميبينيد كه من هم با استدلال عقلي اينو ثابت كردم شما هم اگه ميخواي ثابت كني خدا نيست خوب استدلال هاي من رو رد كن.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضي از دوستان در روزهاي اخير اينجا كباده ي فلسفه و انكار وجود خداوند رو كشيدن. ما خداپرستان همشون رو به بحث و مناظره دعوت ميكنم.
ابتدا هم خودم بحث رو شروع ميكنم و استدلال هام رو ارائه ميدم اگر كسي ازشما بي خدايان نقدي داشت فقط بايد استدلال هارو رد كنه اينكه بياد خودش يه بحث جديد باز كنه نداريم.
همين اول بحث از دوستان خواهش ميكنم بحث رو به بيراهه نبريد. يعني شما براي اثبات اينكه خداوند وجود نداره فقط به استدلال هاي ما ايراد بگيريد و خودتون با دليل ردشون كنيد و بحث رو منحرف نكنيد از مسير اصليش.
براي اثبات وجود خدا از برهان سينوي استفاده ميكنم.
ابتدا چند مفهوم بديهي در فلسفه رو معرفي ميكنم.1- وجود به عبارتي هست ، وجود داشتن
2-عدم، نيستي ، نبودن 3-وجوب، ضرورت ،واجب بودن چيزي 4-امكان، يعني اينكه نسبت به چيز ديگه حالت تساوي داشته باشه. مثلا وقتي ميگيم ممكن الوجود يعني اينكه ممكن الوجود نسبت به وجود حالت تساوي داره هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.
خوب حالا بحث رو شروع ميكنيم.
همه ي موجودات از اين 3 حالت خارج نيستند يعني يا همه 1-ممكن الوجودند يا2- واجب الوجودند يا اينكه 3-هم ممكن الوجودند هم واجب الوجودند
و من اگر بتونم ممكن الوجود بودن همه ي موجودات رو كه حالت 1 هستش رد كنم وجود خداوند اثبات شده.
ممكن الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود برايش ضروري نيست، يعني نسبت به وجود داشتن حالت تساوي داره. يعني هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.( همه ي موجوداتي كه قبلا نبودند و الان هستند جز اين دسته حساب ميشند.چرا؟ به اين دليل كه قبلا نبودند و بعد به وجود آمدن. يعني قبل از به وجود آمدنشون هم ميتونستن باشند هم ميتونستن نباشند و چون علتشون اومده اونها مجبور شدند كه باشند)
اما واجب الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود داشتنش عين ذاتشه، يعني چي؟ يعني اينكه وجود نداشتن براش معني نداره، وجود داشتنش ضروريه. يعني اينكه براي بودن نياز به كسي نداره وجودش واجبه



پس اين كاملا بديهيه كه موجودات از اين سه دسته خارج نيستند. يا همه بودند هستند و خواهند بود (همه واجب الوجودند)
يا موجودات همه به وسيله ي علتي به وجود اومدن(ممكن الوجودند)
يا بعضي هاشون به وسيله ي علت به وجود اومدن(ممكن الوجودند) و بعضي هاشون همينجوري بودن هستن و خواهند بود و وجودشون عين ذاتشونه(واجب الوجودند)
حالا چي ميشه كه يه موجود كه هم ميتونسته باشه هم ميتونسته نباشه يعني ممكن الوجود بوده موجود شده؟ يعني اينكه چه اتفاقي افتاده كه ممكن الوجود وجود پيدا كرده؟
بر اساس قانون عيليت اين رو بيان ميكنن.
چون علتش اومده. يعني مثلا وقتي علت شما كه پدر و مادر هستند ميان شما ميشي واجب الوجود. ديگه اون موقع شما نميتوني بگي من ميتونم باشم ميتونم نباشم چون علتتون اومده
شما واجب الوجود ميشيد و وجودتون ضروري ميشه.
اما يه نكته وجود داره كه واجب الوجودي شما بالذات نيست يعني شما به وسيله ي علتتون واجب الوجود شديد و ذاتتون ممكن هست. اما واجب الوجودي كه ذكر كردم تو انواع موجودات ذاتش واجب الوجوديه.
خوب اميدوارم كه تا حالا متوجه شده باشيد مفاهيم رو.
اگر من ثابت كنم كه همه ي موجودات نميتونن ممكن الوجود باشند يا به عبارتي معلول باشند و حتما يك يا 100 يا 1000 واجب الوجود هستند كه وجودشان از خودشونه و وجود عين ذاتشونه كه بتونند علت العلل باشند و وجود ديگران رو تامين كنن وجود خداوندي كه مد نظر هست اثبات شده.
چون ما به يه موجودي رسيديم كه وجودش از خودشه و علت به وجود اومدن بقيه ي موجودات هم هست.
يعني در سلسله ي بحث علت و معلول ديگه تسلسل پيش نمياد و سلسله ي علت و معلول به يه موجودي ميرسه كه ديگه علت نداره. وجودش عين ذاتشه و به ديگران وجود ميده.
اثبات اينكه همه ي موجودات نميتونن معلول يا به عبارتي ممكن الوجود باشند خيلي ساده است.
از چندين راه ميشه ثابت كرد كه من دوتاشو ميگم با منبع كه دوستان برند مطالعه كنند.
چون اينجا واقعا نميشه توضيحشون داد. اگر هم كسي ميخواد من شماره تلفن ميدم زنگ بزنه واسش شفاهي توضيح ميدم.
1- از راه تسلسل
2- از راه نبود ضرورت ميان ممكن الوجود ها و ايجاد ضرورت در جهان.

در توضيح تسلسل: اگر همه ي موجودات معلول باشند يعني همه ممكن الوجود باشند تسلسل پيش مياد كه تسلسل از لحاظ عقلي باطله.
يكي از راههاي بطلان تسلسل برهان وسط و طرف ابن سيناست كه دوستان ميتونن تو كتاب "درسهاي اسفار" استاد شهيد مطهري جلد اول صفحه ي 170(چاپ 1386) بخونند.
در توضيح نبود ضرورت ميتونن دوستان به كتاب توحيد شهيد مطهري /برهان سينوي/صفحه ي196(چاپ 1357) مراجعه كنن.

منتظر دوستان بي خدا هستيم...

اخه چیزی که شما داری میگی با چیزی که اکثریت بی خدایان میگند تفاوت داره.
قضیه و بحث روی وجود یک خالق و یا پدیده creator بوجود اورند و یا مجموعه ای از پدیده ها و علت ها برای این هستی نیست.
یعنی من لائیک هم بهش اعتقاد دارم.
بحث سر شخص وار بودن و دارا بودن صفت انسانی در باره این موضوع هست.
وگرنه این استدلال های شما را یک بت پرست و یک خورشید پرست هم میاورد.
این برهان ها مثل برهان نظم و غیره همه و همه چیز خاصی را اثبات نمیکنه.
توجه کن وقتی ما میگیم شخص وار نیست منظورمون نیست که هوشمند هم نیست.
بحث سر اینه وگرنه هر بیخدایی منکر حداقل یک علت برای بوجود اوردن این گیتی نیست.
مورد دومی که ما اعتقاد داریم این هست که مثلا الان انسانی هست یا میمونی یا گربه یا سگی یا سوسکی و غیره.
ما اعتقاد داریم که این creator که شخصوار نیست باعث بوجود امدنش نشده.یعنی اون creator اون حرکت ابتدایی را انجام داده و بر اثر تصادفات بوده که مثلا الان گونه های گیاهی و انسانی اینطوری هستند.
یعنی یعنی اگر مثلا یک گربه با فلان نژآد هست.
اون خالق نیومده بود که از قبل برنامه ریزی کنه وجودش.
حالا ممکن هست سوال بپرسید که پس چی هست و کی هست.
ما میگیم تا یک حدودی بهش رسیدیم از نظر علمی ولی هنوز خیلی مونده به رسیدن به جوابش
و دلیلی نداره چیزی که جوابی برایش نداریم.خودمون برایش جواب درست کنیم.
ما میگیم هزاران مدل خدا و خزاران مدل دین و ایین بوجود امده.
شما میگید همه اشتباه بوده غیر از ما
ما هم میگیم برای شما هم مثل قبلی ها اشتباه هست.

جنابعالی هم وقتی تصمیم به مناظره و اثبات خدا داری.
خدای خودت را اثبات کن.وگرنه این برهان ها و این دلایل ربطی به خدای شما نداری.
یعنی یک چیزی هست که همه ما بهش اعتقاد داریم
 

saeede70

عضو
به نظر من هیچ نیازی به اثبات خدا نیست اگه نیازی بود خدا خودش حداقل یه ایه از قرآن رو بهش اختصاص میداد
اعتقاد به خدا یه چیز فطریه که به نظرمن من اونایی که کتمانش میکنن دارن خودشون رو گول میزنن
 

mammad_1313

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کنم آقا همت دیشب خواب دیدن هیچ کس از بچه های باشگاه خدارو قبول نداره
عجب خواب بدی دیدی داداش، یه استغفرالله میفرستادی به خیر میگذشت
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضي از دوستان در روزهاي اخير اينجا كباده ي فلسفه و انكار وجود خداوند رو كشيدن. ما خداپرستان همشون رو به بحث و مناظره دعوت ميكنم.
ابتدا هم خودم بحث رو شروع ميكنم و استدلال هام رو ارائه ميدم اگر كسي ازشما بي خدايان نقدي داشت فقط بايد استدلال هارو رد كنه اينكه بياد خودش يه بحث جديد باز كنه نداريم.
همين اول بحث از دوستان خواهش ميكنم بحث رو به بيراهه نبريد. يعني شما براي اثبات اينكه خداوند وجود نداره فقط به استدلال هاي ما ايراد بگيريد و خودتون با دليل ردشون كنيد و بحث رو منحرف نكنيد از مسير اصليش.
براي اثبات وجود خدا از برهان سينوي استفاده ميكنم.
ابتدا چند مفهوم بديهي در فلسفه رو معرفي ميكنم.1- وجود به عبارتي هست ، وجود داشتن
2-عدم، نيستي ، نبودن 3-وجوب، ضرورت ،واجب بودن چيزي 4-امكان، يعني اينكه نسبت به چيز ديگه حالت تساوي داشته باشه. مثلا وقتي ميگيم ممكن الوجود يعني اينكه ممكن الوجود نسبت به وجود حالت تساوي داره هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.
خوب حالا بحث رو شروع ميكنيم.
همه ي موجودات از اين 3 حالت خارج نيستند يعني يا همه 1-ممكن الوجودند يا2- واجب الوجودند يا اينكه 3-هم ممكن الوجودند هم واجب الوجودند
و من اگر بتونم ممكن الوجود بودن همه ي موجودات رو كه حالت 1 هستش رد كنم وجود خداوند اثبات شده.
ممكن الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود برايش ضروري نيست، يعني نسبت به وجود داشتن حالت تساوي داره. يعني هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.( همه ي موجوداتي كه قبلا نبودند و الان هستند جز اين دسته حساب ميشند.چرا؟ به اين دليل كه قبلا نبودند و بعد به وجود آمدن. يعني قبل از به وجود آمدنشون هم ميتونستن باشند هم ميتونستن نباشند و چون علتشون اومده اونها مجبور شدند كه باشند)
اما واجب الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود داشتنش عين ذاتشه، يعني چي؟ يعني اينكه وجود نداشتن براش معني نداره، وجود داشتنش ضروريه. يعني اينكه براي بودن نياز به كسي نداره وجودش واجبه



پس اين كاملا بديهيه كه موجودات از اين سه دسته خارج نيستند. يا همه بودند هستند و خواهند بود (همه واجب الوجودند)
يا موجودات همه به وسيله ي علتي به وجود اومدن(ممكن الوجودند)
يا بعضي هاشون به وسيله ي علت به وجود اومدن(ممكن الوجودند) و بعضي هاشون همينجوري بودن هستن و خواهند بود و وجودشون عين ذاتشونه(واجب الوجودند)
حالا چي ميشه كه يه موجود كه هم ميتونسته باشه هم ميتونسته نباشه يعني ممكن الوجود بوده موجود شده؟ يعني اينكه چه اتفاقي افتاده كه ممكن الوجود وجود پيدا كرده؟
بر اساس قانون عيليت اين رو بيان ميكنن.
چون علتش اومده. يعني مثلا وقتي علت شما كه پدر و مادر هستند ميان شما ميشي واجب الوجود. ديگه اون موقع شما نميتوني بگي من ميتونم باشم ميتونم نباشم چون علتتون اومده
شما واجب الوجود ميشيد و وجودتون ضروري ميشه.
اما يه نكته وجود داره كه واجب الوجودي شما بالذات نيست يعني شما به وسيله ي علتتون واجب الوجود شديد و ذاتتون ممكن هست. اما واجب الوجودي كه ذكر كردم تو انواع موجودات ذاتش واجب الوجوديه.
خوب اميدوارم كه تا حالا متوجه شده باشيد مفاهيم رو.
اگر من ثابت كنم كه همه ي موجودات نميتونن ممكن الوجود باشند يا به عبارتي معلول باشند و حتما يك يا 100 يا 1000 واجب الوجود هستند كه وجودشان از خودشونه و وجود عين ذاتشونه كه بتونند علت العلل باشند و وجود ديگران رو تامين كنن وجود خداوندي كه مد نظر هست اثبات شده.
چون ما به يه موجودي رسيديم كه وجودش از خودشه و علت به وجود اومدن بقيه ي موجودات هم هست.
يعني در سلسله ي بحث علت و معلول ديگه تسلسل پيش نمياد و سلسله ي علت و معلول به يه موجودي ميرسه كه ديگه علت نداره. وجودش عين ذاتشه و به ديگران وجود ميده.
اثبات اينكه همه ي موجودات نميتونن معلول يا به عبارتي ممكن الوجود باشند خيلي ساده است.
از چندين راه ميشه ثابت كرد كه من دوتاشو ميگم با منبع كه دوستان برند مطالعه كنند.
چون اينجا واقعا نميشه توضيحشون داد. اگر هم كسي ميخواد من شماره تلفن ميدم زنگ بزنه واسش شفاهي توضيح ميدم.
1- از راه تسلسل
2- از راه نبود ضرورت ميان ممكن الوجود ها و ايجاد ضرورت در جهان.

در توضيح تسلسل: اگر همه ي موجودات معلول باشند يعني همه ممكن الوجود باشند تسلسل پيش مياد كه تسلسل از لحاظ عقلي باطله.
يكي از راههاي بطلان تسلسل برهان وسط و طرف ابن سيناست كه دوستان ميتونن تو كتاب "درسهاي اسفار" استاد شهيد مطهري جلد اول صفحه ي 170(چاپ 1386) بخونند.
در توضيح نبود ضرورت ميتونن دوستان به كتاب توحيد شهيد مطهري /برهان سينوي/صفحه ي196(چاپ 1357) مراجعه كنن.
منتظر دوستان بي خدا هستيم...

قسمتهایی که به رنگ آبی مشخص کردم تک تک توضیح میدم.

1- این برهان سینوی که شما میگی, مگه غیر اینه که یک انسان اونو در اورده؟ پس ممکنه اشتباه باشه و نمیشه بهش اتکا کرد.

2- اینکه شما موجودات رو به سه دسته تقسیم کردید از کجا همچین چیزیو میگید؟ کی اینو گفته؟ که بعدش شما میای تک تکشون رو تعریف هم میکنید! مگه غیر اینه که اینها رو یه سری ملا در اوردن؟! اصلا شاید موجودات 4 دسته باشند! شاید هم فقط یک دسته! یعنی چی اصلا؟!

3- در آخر صحبت از تسلسل کردی و گفتی که تسلسل محال عقلی هست, برای چه؟ در ضمن شاید هم دنیا مثل دایره ای از علت ها بود که معلول آخری علت اولی باشد.

4-ار کجا معلوم که آفریننده هنوز زنده هست؟

5- به نظرم از مدیر سایت خواهش کنید تا کلیه تاپیکهایی از این نوع را ببندد که خیالتان راحت شود, چرا که اگر قرار بود این بحثها نتیجه بدهد که 1400 سال پیش نتیجه میداد. سوالهای زیادی وجود دارد که خداوند متعالی که خداپرستان به آن اعتقاد دارند را زیر سوال میبرد بنده نه حالش رو دارم نه وقتش رو نه حوصله اش رو, آخرش هم شما میایید حرفهای یه سری آخوند رو به خورد ما میدید بعد هم که کم آوردید کتابهای آخوندها رو به عنوان منبع معرفی میکنید در آخر هم میگید قرآن اینطور گفته و سرانجام ما را به کله خری و نفهمی و قدبودن و ... محکوم میکنید.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمتهایی که به رنگ آبی مشخص کردم تک تک توضیح میدم.

1- این برهان سینوی که شما میگی, مگه غیر اینه که یک انسان اونو در اورده؟ پس ممکنه اشتباه باشه و نمیشه بهش اتکا کرد.

2- اینکه شما موجودات رو به سه دسته تقسیم کردید از کجا همچین چیزیو میگید؟ کی اینو گفته؟ که بعدش شما میای تک تکشون رو تعریف هم میکنید! مگه غیر اینه که اینها رو یه سری ملا در اوردن؟! اصلا شاید موجودات 4 دسته باشند! شاید هم فقط یک دسته! یعنی چی اصلا؟!

3- در آخر صحبت از تسلسل کردی و گفتی که تسلسل محال عقلی هست, برای چه؟ در ضمن شاید هم دنیا مثل دایره ای از علت ها بود که معلول آخری علت اولی باشد.

4-ار کجا معلوم که آفریننده هنوز زنده هست؟

5- به نظرم از مدیر سایت خواهش کنید تا کلیه تاپیکهایی از این نوع را ببندد که خیالتان راحت شود, چرا که اگر قرار بود این بحثها نتیجه بدهد که 1400 سال پیش نتیجه میداد. سوالهای زیادی وجود دارد که خداوند متعالی که خداپرستان به آن اعتقاد دارند را زیر سوال میبرد بنده نه حالش رو دارم نه وقتش رو نه حوصله اش رو, آخرش هم شما میایید حرفهای یه سری آخوند رو به خورد ما میدید بعد هم که کم آوردید کتابهای آخوندها رو به عنوان منبع معرفی میکنید در آخر هم میگید قرآن اینطور گفته و سرانجام ما را به کله خری و نفهمی و قدبودن و ... محکوم میکنید.

:gol::gol::gol::gol:
 

hemmat27

عضو جدید
اخه چیزی که شما داری میگی با چیزی که اکثریت بی خدایان میگند تفاوت داره.
قضیه و بحث روی وجود یک خالق و یا پدیده creator بوجود اورند و یا مجموعه ای از پدیده ها و علت ها برای این هستی نیست.
یعنی من لائیک هم بهش اعتقاد دارم.
بحث سر شخص وار بودن و دارا بودن صفت انسانی در باره این موضوع هست.
وگرنه این استدلال های شما را یک بت پرست و یک خورشید پرست هم میاورد.
این برهان ها مثل برهان نظم و غیره همه و همه چیز خاصی را اثبات نمیکنه.
توجه کن وقتی ما میگیم شخص وار نیست منظورمون نیست که هوشمند هم نیست.
بحث سر اینه وگرنه هر بیخدایی منکر حداقل یک علت برای بوجود اوردن این گیتی نیست.
مورد دومی که ما اعتقاد داریم این هست که مثلا الان انسانی هست یا میمونی یا گربه یا سگی یا سوسکی و غیره.
ما اعتقاد داریم که این creator که شخصوار نیست باعث بوجود امدنش نشده.یعنی اون creator اون حرکت ابتدایی را انجام داده و بر اثر تصادفات بوده که مثلا الان گونه های گیاهی و انسانی اینطوری هستند.
یعنی یعنی اگر مثلا یک گربه با فلان نژآد هست.
اون خالق نیومده بود که از قبل برنامه ریزی کنه وجودش.
حالا ممکن هست سوال بپرسید که پس چی هست و کی هست.
ما میگیم تا یک حدودی بهش رسیدیم از نظر علمی ولی هنوز خیلی مونده به رسیدن به جوابش
و دلیلی نداره چیزی که جوابی برایش نداریم.خودمون برایش جواب درست کنیم.
ما میگیم هزاران مدل خدا و خزاران مدل دین و ایین بوجود امده.
شما میگید همه اشتباه بوده غیر از ما
ما هم میگیم برای شما هم مثل قبلی ها اشتباه هست.

جنابعالی هم وقتی تصمیم به مناظره و اثبات خدا داری.
خدای خودت را اثبات کن.وگرنه این برهان ها و این دلایل ربطی به خدای شما نداری.
یعنی یک چیزی هست که همه ما بهش اعتقاد داریم

دوست عزيز متاسفانه شما يا مطلب رو نخوندي يا اصلا مطلب رو نفهميدي.
من اينجا اثبات كردم كه ضروري است حد اقل يك موجود باشد كه وجودش عين ذاتش باشد يعني هميشه بوده است هميشه خواهد بود. و اين موجود علت ساير موجودات هست. چرا علت ساير موجوداته؟
چون اگر اين علت العلل نباشه تسلسل پيش مياد و تسلسل باطله.
اما اين چيزي كه اينجا شما گفتي كه يك بت پرست يا خورشيد پرست هم اينو استدلال ميكنه كاملا غلطه!!!!!
داداش من بُت رو خود انسان مي سازه خورشيد بالاخره يك عمري داره و يه زماني به وجود اومده اما واجب الوجودي كه من اينجا واسه شما اثبات كردم اصلا وجودش عين ذاتشه ، واجب الوجوده!!!!!!!!

راجع به مطلب دومي هم كه گفتيد خالق فقط حركت اول رو انجام داده و بقيه اش تصادف بوده واسه اينه كه شما رابطه ي علت و معلول رو متوجه نشديد.
اين كه ما ميگيم پدر و مادر علت بچه اند فقط براي تقريب به ذهنه در واقع ما در طبيعت نميتونيم مثالي براي علت و معلول پيدا كنيم.
براي درك كردن رابطه ي علت و معلول يه مثال ديگه ميزنم كه شما بهتر متوجه بشيد هر چند كه باز هم ناقصه.
علت و معلول مثل شما و تصورات ذهنيتونه مثلا شما ذهن شما يه كوه رو تصور ميكنه اما به محض اينكه حواستون پرت ميشه او ن كوه از بين ميره.
رابطه ي علت العلل با ساير موجودات هم مثل اينه يعني اگر اين علت العلل يك لحظه نباشه همه ي معلولاتش نابود ميشن.

منظورتون از اينكه شخص وار نيست چيه؟؟؟

اما شما يه جواب به من بديد.
اين كاري كه شما داريد ميكنيد يعني با علم داريد دنبال اثبات حقابق عالم ميگرديد يه اشكال اساسي داره: اونم اين كه علم شما خطا پزيره يعني امكان داره همه ي نتايجي كه شما الان بهش رسيدي 10 سال ديگه نقض بشه شما چطوري ميخواي زندگي اين دنياتو بر اسا س يك علم كاملا خطا پذير پايه ريزي كنيد؟!!!!
 
آخرین ویرایش:

hemmat27

عضو جدید
قسمتهایی که به رنگ آبی مشخص کردم تک تک توضیح میدم.

1- این برهان سینوی که شما میگی, مگه غیر اینه که یک انسان اونو در اورده؟ پس ممکنه اشتباه باشه و نمیشه بهش اتکا کرد.

2- اینکه شما موجودات رو به سه دسته تقسیم کردید از کجا همچین چیزیو میگید؟ کی اینو گفته؟ که بعدش شما میای تک تکشون رو تعریف هم میکنید! مگه غیر اینه که اینها رو یه سری ملا در اوردن؟! اصلا شاید موجودات 4 دسته باشند! شاید هم فقط یک دسته! یعنی چی اصلا؟!

3- در آخر صحبت از تسلسل کردی و گفتی که تسلسل محال عقلی هست, برای چه؟ در ضمن شاید هم دنیا مثل دایره ای از علت ها بود که معلول آخری علت اولی باشد.

4-ار کجا معلوم که آفریننده هنوز زنده هست؟

5- به نظرم از مدیر سایت خواهش کنید تا کلیه تاپیکهایی از این نوع را ببندد که خیالتان راحت شود, چرا که اگر قرار بود این بحثها نتیجه بدهد که 1400 سال پیش نتیجه میداد. سوالهای زیادی وجود دارد که خداوند متعالی که خداپرستان به آن اعتقاد دارند را زیر سوال میبرد بنده نه حالش رو دارم نه وقتش رو نه حوصله اش رو, آخرش هم شما میایید حرفهای یه سری آخوند رو به خورد ما میدید بعد هم که کم آوردید کتابهای آخوندها رو به عنوان منبع معرفی میکنید در آخر هم میگید قرآن اینطور گفته و سرانجام ما را به کله خری و نفهمی و قدبودن و ... محکوم میکنید.


ممنون از پيامتون!:gol:
من هم تك به تك سوالاتونو جواب ميدم.
1-داداش گلم من يه سوال از شما ميپرسم شما هيچوقت تو اين كه 2*2=4 شك ميكني؟ چيزي كه اثبات شده و كاملا عقلي و بديهيه
اگر شك ميكني كه من ديگه بحثي ندارم باهاتون. اما اگر شك نداري پس بهتره يه كم راجع به علم فلسفه بيشتر تحقيق كني. فلسفه عقله محضه و حتي كوچكترين چيزهايي عالم رو با دليل عقلي(دقيقا مثل رياضيات) اثبات ميكنه. حتي وجود عدد رو هم اثبات ميكنن تو فلسفه با دلايل عقلي.
من همه ي اينهايي كه آوردم اينجا با عقل و استدلال آوردم شما جايي ديدي روايتي باشه؟
عقليات محض بوده و اگر قراره شما بهش اشكال وارد كني بايد با عقل بهش اشكال وارد كني نه اينكه چون فلاني گفته پس قابل اعتماد نيست.
اگر اينجور باشه كه هيچكدوم از علوم رياضيات ما هم قابل اتكا نيست چون از ذهن يه آدم بيرون آمده.

2-اگر دسته اي ديگه هست شما كافيه نام ببري نه كه سياه بازي در بياري ! غير از اينه كه موجودات يا هستن يا به وجود ميان؟!!!!!!

3-دوست عزيز هم دور محاله هم تسلسل من واستون منبع گذاشتم حتي اسم برهاني كه رد تسلسل ميكنه هم گذاشتم اونوقت شما ميگي از كجا معلوم؟؟؟؟؟ معلومه كه متن رو نخوندي!
اما اثبات اينكه دور محاله: شما فرض كن موجود1 علت موجود 2 و موجود 2 علت موجود 3 باشه از طرفي موجود 3 علت موجوده 1 باشه. يعني همون بحث دوري كه شما گفتي.
خوب به نظر شما اينجوري اصلا چيزي موجود ميشه؟؟؟؟؟
يه كم روش فكر كن متوجه ميشي چي گفتم.

4-پاسخ اين قسمت رو تو جواب به كاپلو گفتم. همونجايي كه بحث علت و معلول رو كردم.
 
آخرین ویرایش:

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخه چیزی که شما داری میگی با چیزی که اکثریت بی خدایان میگند تفاوت داره.
قضیه و بحث روی وجود یک خالق و یا پدیده creator بوجود اورند و یا مجموعه ای از پدیده ها و علت ها برای این هستی نیست.
یعنی من لائیک هم بهش اعتقاد دارم.
بحث سر شخص وار بودن و دارا بودن صفت انسانی در باره این موضوع هست.
وگرنه این استدلال های شما را یک بت پرست و یک خورشید پرست هم میاورد.
این برهان ها مثل برهان نظم و غیره همه و همه چیز خاصی را اثبات نمیکنه.
توجه کن وقتی ما میگیم شخص وار نیست منظورمون نیست که هوشمند هم نیست.
بحث سر اینه وگرنه هر بیخدایی منکر حداقل یک علت برای بوجود اوردن این گیتی نیست.
مورد دومی که ما اعتقاد داریم این هست که مثلا الان انسانی هست یا میمونی یا گربه یا سگی یا سوسکی و غیره.
ما اعتقاد داریم که این creator که شخصوار نیست باعث بوجود امدنش نشده.یعنی اون creator اون حرکت ابتدایی را انجام داده و بر اثر تصادفات بوده که مثلا الان گونه های گیاهی و انسانی اینطوری هستند.
یعنی یعنی اگر مثلا یک گربه با فلان نژآد هست.
اون خالق نیومده بود که از قبل برنامه ریزی کنه وجودش.
حالا ممکن هست سوال بپرسید که پس چی هست و کی هست.
ما میگیم تا یک حدودی بهش رسیدیم از نظر علمی ولی هنوز خیلی مونده به رسیدن به جوابش
و دلیلی نداره چیزی که جوابی برایش نداریم.خودمون برایش جواب درست کنیم.
ما میگیم هزاران مدل خدا و خزاران مدل دین و ایین بوجود امده.
شما میگید همه اشتباه بوده غیر از ما
ما هم میگیم برای شما هم مثل قبلی ها اشتباه هست.

جنابعالی هم وقتی تصمیم به مناظره و اثبات خدا داری.
خدای خودت را اثبات کن.وگرنه این برهان ها و این دلایل ربطی به خدای شما نداری.
یعنی یک چیزی هست که همه ما بهش اعتقاد داریم

به نظر من هیچ نیازی به اثبات خدا نیست اگه نیازی بود خدا خودش حداقل یه ایه از قرآن رو بهش اختصاص میداد
اعتقاد به خدا یه چیز فطریه که به نظرمن من اونایی که کتمانش میکنن دارن خودشون رو گول میزنن
با جمله بنفش رنگ سعیده خانوم موافقم ولی سبزشش یه کم مورد داره :gol:


این جواب برای هر دوی کاربران.

کافران میپندارند در این جهان از تحت قدرت ما خارج شده اند،ما به آنان اندک بهره ای می دهیم سپس آنان را به اجبار به سوی عذابی سخت خواهیم برد. آیه 24از سوره لقمان

اگر از مشرکان بپرسی:چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟قطعا خواهند گفت خدا آفریدگار هستی است.ای پیامبر تو به خاطر اعتراف مشرکان که در حقیقت اعتراف به توحید است،خدا را ستایش کن،ولی بیشتر آنان نمیدانند که تدبیر امور هستی از آفرینش آنها جدا نیست و اعتراف به آفریدگاری خدا اعتراف به یکتایی و نفی شریک از اوست.آری گروه اندکی از مشرکان این حقیقت را درک ولی آنرا انکار میکنن. 25از سوره لقمان

بحث فایده ای نداره
به جملات بالا دقت کنین.
همینhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 
آخرین ویرایش:

hemmat27

عضو جدید
با جمله بنفش رنگ سعیده خانوم موافقم ولی سبزشش یه کم مورد داره :gol:


این جواب برای هر دوی کاربران.

کافران میپندارند در این جهان از تحت قدرت ما خارج شده اند،ما به آنان اندک بهره ای می دهیم سپس آنان را به اجبار به سوی عذابی سخت خواهیم برد. آیه 24از سوره لقمان

اگر از مشرکان بپرسی:چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟قطعا خواهند گفت خدا آفریدگار هستی است.ای پیامبر تو به خاطر اعتراف مشرکان که در حقیقت اعتراف به توحید است،خدا را ستایش کن،ولی بیشتر آنان نمیدانند که تدبیر امور هستی از آفرینش آنها جدا نیست و اعتراف به آفریدگاری خدا اعتراف به یکتایی و نفی شریک از اوست.آری گروه اندکی از مشرکان این حقیقت را درک ولی آنرا انکار میکنن. 25از سوره لقمان

بحث فایده ای نداره
به جملات بالا دقت کنین.
همینhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
داداش ممنون از نظرت اما اينجا قراره بحث عقليه محض باشه هر چند كه قرآن رو تخم چشمه ما جا داره.
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
داداش ممنون از نظرت اما اينجا قراره بحث عقليه محض باشه هر چند كه قرآن رو تخم چشمه ما جا داره.
درسته ولی خود قرآن جواب اینارو داده
بحث عقلی فایده ای نداره،چون اینا بهانه تراشی میکنن
 

fatiostad

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
همين اول بحث از دوستان خواهش ميكنم بحث رو به بيراهه نبريد. يعني شما براي اثبات اينكه خداوند وجود نداره فقط به استدلال هاي ما ايراد بگيريد و خودتون با دليل ردشون كنيد و بحث رو منحرف نكنيد از مسير اصليش.
براي اثبات وجود خدا از برهان سينوي استفاده ميكنم.
ابتدا چند مفهوم بديهي در فلسفه رو معرفي ميكنم.1- وجود به عبارتي هست ، وجود داشتن
2-عدم، نيستي ، نبودن 3-وجوب، ضرورت ،واجب بودن چيزي 4-امكان، يعني اينكه نسبت به چيز ديگه حالت تساوي داشته باشه. مثلا وقتي ميگيم ممكن الوجود يعني اينكه ممكن الوجود نسبت به وجود حالت تساوي داره هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.
خوب حالا بحث رو شروع ميكنيم.
همه ي موجودات از اين 3 حالت خارج نيستند يعني يا همه 1-ممكن الوجودند يا2- واجب الوجودند يا اينكه 3-هم ممكن الوجودند هم واجب الوجودند
و من اگر بتونم ممكن الوجود بودن همه ي موجودات رو كه حالت 1 هستش رد كنم وجود خداوند اثبات شده.
ممكن الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود برايش ضروري نيست، يعني نسبت به وجود داشتن حالت تساوي داره. يعني هم ميتونه وجود داشته باشه هم ميتونه وجود نداشته باشه.( همه ي موجوداتي كه قبلا نبودند و الان هستند جز اين دسته حساب ميشند.چرا؟ به اين دليل كه قبلا نبودند و بعد به وجود آمدن. يعني قبل از به وجود آمدنشون هم ميتونستن باشند هم ميتونستن نباشند و چون علتشون اومده اونها مجبور شدند كه باشند)
اما واجب الوجود يعني چه: يعني موجودي كه وجود داشتنش عين ذاتشه، يعني چي؟ يعني اينكه وجود نداشتن براش معني نداره، وجود داشتنش ضروريه. يعني اينكه براي بودن نياز به كسي نداره وجودش واجبه



پس اين كاملا بديهيه كه موجودات از اين سه دسته خارج نيستند. يا همه بودند هستند و خواهند بود (همه واجب الوجودند)
يا موجودات همه به وسيله ي علتي به وجود اومدن(ممكن الوجودند)
يا بعضي هاشون به وسيله ي علت به وجود اومدن(ممكن الوجودند) و بعضي هاشون همينجوري بودن هستن و خواهند بود و وجودشون عين ذاتشونه(واجب الوجودند)
حالا چي ميشه كه يه موجود كه هم ميتونسته باشه هم ميتونسته نباشه يعني ممكن الوجود بوده موجود شده؟ يعني اينكه چه اتفاقي افتاده كه ممكن الوجود وجود پيدا كرده؟
بر اساس قانون عيليت اين رو بيان ميكنن.
چون علتش اومده. يعني مثلا وقتي علت شما كه پدر و مادر هستند ميان شما ميشي واجب الوجود. ديگه اون موقع شما نميتوني بگي من ميتونم باشم ميتونم نباشم چون علتتون اومده
شما واجب الوجود ميشيد و وجودتون ضروري ميشه.
اما يه نكته وجود داره كه واجب الوجودي شما بالذات نيست يعني شما به وسيله ي علتتون واجب الوجود شديد و ذاتتون ممكن هست. اما واجب الوجودي كه ذكر كردم تو انواع موجودات ذاتش واجب الوجوديه.
خوب اميدوارم كه تا حالا متوجه شده باشيد مفاهيم رو.
اگر من ثابت كنم كه همه ي موجودات نميتونن ممكن الوجود باشند يا به عبارتي معلول باشند و حتما يك يا 100 يا 1000 واجب الوجود هستند كه وجودشان از خودشونه و وجود عين ذاتشونه كه بتونند علت العلل باشند و وجود ديگران رو تامين كنن وجود خداوندي كه مد نظر هست اثبات شده.
چون ما به يه موجودي رسيديم كه وجودش از خودشه و علت به وجود اومدن بقيه ي موجودات هم هست.
يعني در سلسله ي بحث علت و معلول ديگه تسلسل پيش نمياد و سلسله ي علت و معلول به يه موجودي ميرسه كه ديگه علت نداره. وجودش عين ذاتشه و به ديگران وجود ميده.
اثبات اينكه همه ي موجودات نميتونن معلول يا به عبارتي ممكن الوجود باشند خيلي ساده است.
از چندين راه ميشه ثابت كرد كه من دوتاشو ميگم با منبع كه دوستان برند مطالعه كنند.
چون اينجا واقعا نميشه توضيحشون داد. اگر هم كسي ميخواد من شماره تلفن ميدم زنگ بزنه واسش شفاهي توضيح ميدم.
1- از راه تسلسل
2- از راه نبود ضرورت ميان ممكن الوجود ها و ايجاد ضرورت در جهان.

در توضيح تسلسل: اگر همه ي موجودات معلول باشند يعني همه ممكن الوجود باشند تسلسل پيش مياد كه تسلسل از لحاظ عقلي باطله.
يكي از راههاي بطلان تسلسل برهان وسط و طرف ابن سيناست كه دوستان ميتونن تو كتاب "درسهاي اسفار" استاد شهيد مطهري جلد اول صفحه ي 170(چاپ 1386) بخونند.
در توضيح نبود ضرورت ميتونن دوستان به كتاب توحيد شهيد مطهري /برهان سينوي/صفحه ي196(چاپ 1357) مراجعه كنن.
منتظر دوستان بي خدا هستيم...


:gol::gol::gol:
 

@spacechild@

عضو جدید
دوست عزيز متاسفانه شما يا مطلب رو نخوندي يا اصلا مطلب رو نفهميدي.
من اينجا اثبات كردم كه ضروري است حد اقل يك موجود باشد كه وجودش عين ذاتش باشد يعني هميشه بوده است هميشه خواهد بود. و اين موجود علت ساير موجودات هست. چرا علت ساير موجوداته؟
چون اگر اين علت العلل نباشه تسلسل پيش مياد و تسلسل باطله.
اما اين چيزي كه اينجا شما گفتي كه يك بت پرست يا خورشيد پرست هم اينو استدلال ميكنه كاملا غلطه!!!!!
داداش من بُت رو خود انسان مي سازه خورشيد بالاخره يك عمري داره و يه زماني به وجود اومده اما واجب الوجودي كه من اينجا واسه شما اثبات كردم اصلا وجودش عين ذاتشه ، واجب الوجوده!!!!!!!!

راجع به مطلب دومي هم كه گفتيد خالق فقط حركت اول رو انجام داده و بقيه اش تصادف بوده واسه اينه كه شما رابطه ي علت و معلول رو متوجه نشديد.
اين كه ما ميگيم پدر و مادر علت بچه اند فقط براي تقريب به ذهنه در واقع ما در طبيعت نميتونيم مثالي براي علت و معلول پيدا كنيم.
براي درك كردن رابطه ي علت و معلول يه مثال ديگه ميزنم كه شما بهتر متوجه بشيد هر چند كه باز هم ناقصه.
علت و معلول مثل شما و تصورات ذهنيتونه مثلا شما ذهن شما يه كوه رو تصور ميكنه اما به محض اينكه حواستون پرت ميشه او ن كوه از بين ميره.
رابطه ي علت العلل با ساير موجودات هم مثل اينه يعني اگر اين علت العلل يك لحظه نباشه همه ي معلولاتش نابود ميشن.

منظورتون از اينكه شخص وار نيست چيه؟؟؟

اما شما يه جواب به من بديد.
اين كاري كه شما داريد ميكنيد يعني با علم داريد دنبال اثبات حقابق عالم ميگرديد يه اشكال اساسي داره: اونم اين كه علم شما خطا پزيره يعني امكان داره همه ي نتايجي كه شما الان بهش رسيدي 10 سال ديگه نقض بشه شما چطوري ميخواي زندگي اين دنياتو بر اسا س يك علم كاملا خطا پذير پايه ريزي كنيد؟!!!!
شما چیزیو هم مگه اثبات کردی؟؟فقط دسته بندی کردی...گفتی یکی هست که وجودش لازمه..حالا کی هست؟چی هست؟چرا وجودش لازمه؟از کجا معلوم که هنوز هست؟
در مورد علت ومعلول من موافقم باهاش...با این که همه چیز یه دلیلی داره...ان ابتدا اتفاق افتاده و بعد طبیعت راه دیگه ای به جز این چیزهایی ک ما میبینم نداشته...یعنی مثلا اگه حواستون رو یه چیزی پرت کنه راهی به جز از بین رفتن تصویر ذهنی قبلی نیست...اینو علم ثابت کرده که تنها راه خالق ایجاد همین جهان ما بوده.
حال در جواب سوالت من یه چیزی میگم...همین قرآنی که شما قبولش دارید که از طرف خداست الان میان آیه هاش رو با علم امروز مطابقت میدن...اگه یه روز این علم نقض شد یعنی قرآن شمام نقض میشه؟؟
 

hemmat27

عضو جدید
شما چیزیو هم مگه اثبات کردی؟؟فقط دسته بندی کردی...گفتی یکی هست که وجودش لازمه..حالا کی هست؟چی هست؟
چرا وجودش لازمه؟
دوست عزيز من خواهش ميكنم اولين پست رو بخونيد. خيلي بديهيه كه چرا وجودش ضروريه. اگه اين واجب الوجودي كه من گفتم نباشه تسلسل پيش مياد و تسلسل باطله.
من كه منبع هم دادم خدمتتون. حتي دو دليل براي رد اينكه همه ي موجودات ميتونن معلول باشند آوردم. لطفا بيشتر دقت كنيد:
""" اثبات اينكه همه ي موجودات نميتونن معلول يا به عبارتي ممكن الوجود باشند خيلي ساده است.
از چندين راه ميشه ثابت كرد كه من دوتاشو ميگم با منبع كه دوستان برند مطالعه كنند.
چون اينجا واقعا نميشه توضيحشون داد. اگر هم كسي ميخواد من شماره تلفن ميدم زنگ بزنه واسش شفاهي توضيح ميدم.
1- از راه تسلسل
2- از راه نبود ضرورت ميان ممكن الوجود ها و ايجاد ضرورت در جهان.
در توضيح تسلسل: اگر همه ي موجودات معلول باشند يعني همه ممكن الوجود باشند تسلسل پيش مياد كه تسلسل از لحاظ عقلي باطله.
يكي از راههاي بطلان تسلسل برهان وسط و طرف ابن سيناست كه دوستان ميتونن تو كتاب "درسهاي اسفار" استاد شهيد مطهري جلد اول صفحه ي 170(چاپ 1386) بخونند.
در توضيح نبود ضرورت ميتونن دوستان به كتاب توحيد شهيد مطهري /برهان سينوي/صفحه ي196(چاپ 1357) مراجعه كنن.
"""""
از کجا معلوم که هنوز هست؟

اما از كجا معلوم كه هنوز زنده هستو به جناب كاپلو توضيح دادم شما خودتون هم گفتيد من با علت ومعلول موافقم!
علت و معلول مثل رابطه ي تصورات ذهني شما با ذهن شماست.(البته ميگم مثال ناقصه ولي مجبورم براي تقريب به ذهن استفاده كنم)
شما وقتي كوه رو توذهنتون مجسم كنيد ذهن شما ميشه علت و كوه در ذهن شما ميشه معلول. اگر يه لحظه حواس شما پرت بشه يعني اينكه يك لحظه علت بره چه اتفاقي براي معلول ميفته؟ كوه از ذهن شما پاك ميشه ديگه مگه اينطور نيست؟ كوه از بين ميره در ذهنتون.
رابطه ي علت العلل با معلولاتش اينطوره. يعني اگر حتي يه لحظه علت العلل نباشه(زنده نباشه) همه ي معلولاتش نابود ميشه.
در واقع ما مصداقي از علت و معلول تو طبيعت نداريم. يعني اينكه ميگن علت بچه پدر و مادند از ديد فلسفي كاملا غلطه چون پدر و مادر ............
اين نياز به بحث بيشتري داره شما فعلا همينارو جواب بديد راجع به اون اگه نياز شد بحث ميكنيم.


""در مورد علت ومعلول من موافقم باهاش...با این که همه چیز یه دلیلی داره...ان ابتدا اتفاق افتاده و بعد طبیعت راه دیگه ای به جز این چیزهایی ک ما میبینم نداشته...یعنی مثلا اگه حواستون رو یه چیزی پرت کنه راهی به جز از بین رفتن تصویر ذهنی قبلی نیست..."""
منظورتون رو تواين قسمت نفهميدم!!!

اینو علم ثابت کرده که تنها راه خالق ایجاد همین جهان ما بوده
اما راجع به اين حرفتون هم بايد بگم تو فلسفه ي اسلامي هم معتقد به اين هستيم اما به بياني ديگه:
در واقع ما ميگيم از لحاظ عقلي امكان نداشت جهان از اين بهتر باشه. يعني محاله كه عالم جور ديگه خلق ميشد و بهترين حالتي كه امكان داشت عالم خلق بشه همينيه كه الان هست.

حال در جواب سوالت من یه چیزی میگم...همین قرآنی که شما قبولش دارید که از طرف خداست الان میان آیه هاش رو با علم امروز مطابقت میدن...اگه یه روز این علم نقض شد یعنی قرآن شمام نقض میشه؟؟
اشتباه نكنيد ما قرآن رو با علم تطابق نميديم علم رو با قرآن تطابق ميديم.
اگر چيزي كشف شد كه با قرآن هم خواني نداشت حتما غلطه(مثل همين بحث آزادي طرح شده در غرب و فمنيسمو...) بله اگر كسي پيدا شد كه با ادله ي محكم رياضي و فلسفي مطالب قرآن رو نقض كرد اونوقت ما مشكل پيدا ميكيم!(البته زاده نشده از مادر و نميشه)
شما فعلا اينارو بي خيال خدارو درياب!
من در آخر يه سوال ساده مطرح كردم. اين علمي كه شما داريد ميگيد علمه تجربيه مثل رياضي 2*2=4 نيست كه اگه كشف شد ديگه تا آخر دنيا كسي نتونه ردش كنه. مثلا روند كشف اتم و زير لايه هاي اون و بعد نيروهاي ميان ذرات و... همه تو شيمي 2 دبيرستان و فيزيك پيش دانشگاهي يادشون هست! خوب اين علم تجربي كه اينقدر خطا پذيره و نياز به تجربه و آزمايش داره چطور ما ميتونيم تمام جهان بينيمونو بر اساس اون پايه ريزي كنيم؟!
اگر چند وقت بعد خلاف اينها كشف شد يعني كشف شد كه نظر الهيون راجع به جهان درست بوده اونوقت چي؟! اين احتمال داره يا نداره؟
بالاخره عمر آدمي محدوده و فرصت اين همه آزمايش و خطا رو نداره....
 

@spacechild@

عضو جدید
دوست عزيز من خواهش ميكنم اولين پست رو بخونيد. خيلي بديهيه كه چرا وجودش ضروريه. اگه اين واجب الوجودي كه من گفتم نباشه تسلسل پيش مياد و تسلسل باطله.
من كه منبع هم دادم خدمتتون. حتي دو دليل براي رد اينكه همه ي موجودات ميتونن معلول باشند آوردم. لطفا بيشتر دقت كنيد:
"""اثبات اينكه همه ي موجودات نميتونن معلول يا به عبارتي ممكن الوجود باشند خيلي ساده است.
از چندين راه ميشه ثابت كرد كه من دوتاشو ميگم با منبع كه دوستان برند مطالعه كنند.
چون اينجا واقعا نميشه توضيحشون داد. اگر هم كسي ميخواد من شماره تلفن ميدم زنگ بزنه واسش شفاهي توضيح ميدم.
1- از راه تسلسل
2- از راه نبود ضرورت ميان ممكن الوجود ها و ايجاد ضرورت در جهان.

در توضيح تسلسل: اگر همه ي موجودات معلول باشند يعني همه ممكن الوجود باشند تسلسل پيش مياد كه تسلسل از لحاظ عقلي باطله.


يكي از راههاي بطلان تسلسل برهان وسط و طرف ابن سيناست كه دوستان ميتونن تو كتاب "درسهاي اسفار" استاد شهيد مطهري جلد اول صفحه ي 170(چاپ 1386) بخونند.


در توضيح نبود ضرورت ميتونن دوستان به كتاب توحيد شهيد مطهري /برهان سينوي/صفحه ي196(چاپ 1357) مراجعه كنن.

"""""


اما از كجا معلوم كه هنوز زنده هستو به جناب كاپلو توضيح دادم شما خودتون هم گفتيد من با علت ومعلول موافقم!
علت و معلول مثل رابطه ي تصورات ذهني شما با ذهن شماست.(البته ميگم مثال ناقصه ولي مجبورم براي تقريب به ذهن استفاده كنم)
شما وقتي كوه رو توذهنتون مجسم كنيد ذهن شما ميشه علت و كوه در ذهن شما ميشه معلول. اگر يه لحظه حواس شما پرت بشه يعني اينكه يك لحظه علت بره چه اتفاقي براي معلول ميفته؟ كوه از ذهن شما پاك ميشه ديگه مگه اينطور نيست؟ كوه از بين ميره در ذهنتون.
رابطه ي علت العلل با معلولاتش اينطوره. يعني اگر حتي يه لحظه علت العلل نباشه(زنده نباشه) همه ي معلولاتش نابود ميشه.
در واقع ما مصداقي از علت و معلول تو طبيعت نداريم. يعني اينكه ميگن علت بچه پدر و مادند از ديد فلسفي كاملا غلطه چون پدر و مادر ............
اين نياز به بحث بيشتري داره شما فعلا همينارو جواب بديد راجع به اون اگه نياز شد بحث ميكنيم.


منظورتون رو تواين قسمت نفهميدم!!!


اما راجع به اين حرفتون هم بايد بگم تو فلسفه ي اسلامي هم معتقد به اين هستيم اما به بياني ديگه:
در واقع ما ميگيم از لحاظ عقلي امكان نداشت جهان از اين بهتر باشه. يعني محاله كه عالم جور ديگه خلق ميشد و بهترين حالتي كه امكان داشت عالم خلق بشه همينيه كه الان هست.


اشتباه نكنيد ما قرآن رو با علم تطابق نميديم علم رو با قرآن تطابق ميديم.
اگر چيزي كشف شد كه با قرآن هم خواني نداشت حتما غلطه(مثل همين بحث آزادي طرح شده در غرب و فمنيسمو...) بله اگر كسي پيدا شد كه با ادله ي محكم رياضي و فلسفي مطالب قرآن رو نقض كرد اونوقت ما مشكل پيدا ميكيم!(البته زاده نشده از مادر و نميشه)
شما فعلا اينارو بي خيال خدارو درياب!
من در آخر يه سوال ساده مطرح كردم. اين علمي كه شما داريد ميگيد علمه تجربيه مثل رياضي 2*2=4 نيست كه اگه كشف شد ديگه تا آخر دنيا كسي نتونه ردش كنه. مثلا روند كشف اتم و زير لايه هاي اون و بعد نيروهاي ميان ذرات و... همه تو شيمي 2 دبيرستان و فيزيك پيش دانشگاهي يادشون هست! خوب اين علم تجربي كه اينقدر خطا پذيره و نياز به تجربه و آزمايش داره چطور ما ميتونيم تمام جهان بينيمونو بر اساس اون پايه ريزي كنيم؟!
اگر چند وقت بعد خلاف اينها كشف شد يعني كشف شد كه نظر الهيون راجع به جهان درست بوده اونوقت چي؟! اين احتمال داره يا نداره؟
بالاخره عمر آدمي محدوده و فرصت اين همه آزمايش و خطا رو نداره....
خوب اولی رو که من اصلا نمی فهمم چی میگی یعنی ربطشو نمی فهمم یه کم ساده تر بازش کن.
در مورد علت العلل من قبولش ندارم...یعنی من میگم یه خالق ابتدذا یا به قول کاپلو creator کافیه و ادامه حیاتش لازم نیست..بقیه چیزها طبق نظمی که برای ادماه حیاتشون یه چیز طبیعیه به ساختن معلول هاشون ادامه میدن...لزومی نداره کسی باشه باشون تعیین تکلیف کنند...راهی به جز این ندارن برای ادامه حیات.
در مورد قرآن...من قرآن رو با همین دلایل علمی اگرم بخوام قبول کنم می کنم...شما کلا می خوای صورت مسئله رو پاک کنی.معلومه که با مشکل برخورد می کنید...الان داری حرف خودتونقض میکنی.
در مورد سوالت اول این که همون چیزی ه درمورد قرآن گفتم...بعدشم ما باید تو زمان حال زندگی کنیم...من یکی ترجیه میدم چیزی رو که دارم با چشمای خودم میبینم باور کنم چیزی که الان برای مغزم وقلبم قابل پذیرش تره نه این که برم دنبال چیزایی که هش احتماله...حاضر نیستم خیلی چیزا رو به خاطر ان ازدست بدم که مثلا کتابی مثل قرآن اومده یه راه هایی رو واسه زندگی گفته و کسانی میگند بدون اشتباهه اما اونا از کجا میدونن...ما از کجا عاقبت اونا رو فهمیدیم...نتیجش رو هیچ شاهدی بیان نکرده...من دوست ندارم روی این احتمالات راه برم و زندگی کنم...من به چیزی که الان هست بیشتر معتقدم.
 

hemmat27

عضو جدید
خوب اولی رو که من اصلا نمی فهمم چی میگی یعنی ربطشو نمی فهمم یه کم ساده تر بازشکن.
ببينيد من ميگم هرچي الان وجود داره تو دنيا يا همشون به وسيله ي علت به وجود اومدن يعني معلولند، يعني مثلا پدر مادر شما علت شما و پدربزرگ و مادر بزرگتون علت پدرمادرتون الي آخر...

يعني يا همه اينجور هستن
يا بعضي هاشون به وسيله ي علت به وجود اومدن و بعضي هاشون هم خودشون از ابتدا بودن يعني ذاتشون = وجود داشتنشون.
اين دسته بندي از لحاظ عقلي كاملا عقلي و بديهيه چون موجودات به جز اين دو دسته نيستن . يعني يا بودند يا به وجود آمدند. غير از اينه؟
بالاخره يكي از اينها درسته. فرض اول كه همه ي موجودات معلول باشند با دلايل عقلي محكمي باطل ميشه. كه من منبعشو واستون گذاشتم.
كه فقط ميمونه فرض دوم كه بعضي از موجودات به وجود اومدن و بعضي ها هميشه بودن. اميدوارم اينو متوجه شده باشيد چون از اين ساده تر نميتونم بگم.
اينايي كه من اين بالا گفتم دليل بر وجود خداست كه علت موجوداته.

در مورد علت العلل من قبولش ندارم...یعنی من میگم یه خالق ابتدذا یا به قولکاپلو creator کافیه و ادامه حیاتش لازم نیست..بقیه چیزها طبق نظمی که برای ادماهحیاتشون یه چیز طبیعیه به ساختن معلول هاشون ادامه میدن...لزومی نداره کسی باشهباشون تعیین تکلیف کنند...راهی به جز این ندارن برای ادامه حیات.
اين حرف شما به اين خاطره كه شما برهان عليت رو درست متوجه نشديد.
ببينيد من واستون مثال ذهن و كوه رو زدم و گفتم كه اگر علت كه ذهن شماست يك لحظه بره معلولشم كه اون كوه هست ميره. پس اگر خدا هم يك لحظه نباشه همه ي معلولاتش كه ما هستيم از بين ميريم.
يا ساده تر مثل خورشيد كه علت اشعه هاشه. اگر خورشيد نباشه (كه علته) آيا معلولاتش كه پرتو هاي نور هستن ميتونن باشن؟!
اما من ميتونم بيان فلسفيشو واسه شما توضيح بدم.
ببينيد شما 20-30 سال پيش "نبوديد"ولي الان "هستيد". اين چيرو نشون ميده؟ نشون ميده كه ذات شما نسبت به بودن و نبودن خنثي است . يعني اينكه شما ذاتا ممكن الوجوديد. يعني اينكه شما ذاتا هم ميتونيد وجود داشته باشيد هم ميتونيد وجود نداشته باشيد (دليلش اينه كه شما قبلا نبوديد) شما كه ذاتتون تغيير نميكنه يعني وقتي شما از به وجود اومدي باز هم ذاتا ممكن الوجود هستي ذاتا هم ميتوني باشي هم ميتوني ينباشي اما اون چيزي كه باعث شده شما كماكان باشيد همون علت العلله اگر اون علت يه لحظه نباشه ، شما كه ذاتت ممكن الوجوده پس علتي براي بودن نداري پس چي؟ زبونم لال نابود ميشي.
اميدوارم اينايي كه گفتم فهميده باشيد.
اگر هم بيانم خوب نبود براي مطالعه ي بيشتر ميتونيد كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم مقاله ي 8 و9 مراجعه كنيد
يا كتاب علل گرايش به ماديگري از استاد مطهري

ببينيد خواهرم اولا شما براي اينكه بگيد يه خالق اوليه بوده و بعد جهان رو به حال خودش رها كرده هيچ دليلي نياورديد.
ثانيا مثال هايي كه من براتون زدم از لحاظ عقلي رد نكرديد و فقط گفتيد من نظرم اينه.
من الان براتون كاملا دليل عقلي آوردم شما باد بتوني تك تك اينهارو رد كني و واسه حرف خودت اثبات بياري كه من قبول كنم اين حرفتون رو.

در موردقرآن...من قرآن رو با همین دلایل علمی اگرم بخوام قبول کنم می کنم...شما کلا میخوای صورت مسئله رو پاک کنی.معلومه که با مشکل برخورد می کنید...الان داری حرفخودتونقض میکنی.
من كه اصلا ربط اين حرفتونو با اون چيزي كه من گفتم نميفهمم!
شما گفتي اگر علم نقض بشه قرآن هم نقض ميشه منم گفتم نه ما قرآن رو با علم نميسنجيم علم رو با قرآن ميسنجيم.
براتون مثال هم زدم.
البته بله اگر از مسلمات علمي قرآن نقض شه. مثلا يكي بياد ثابت كته كه زمين مستطيله چون از لحاظ علمي تو قرآن ذكر شده كه زمين بيضي يا دايره است اونوقت ما با مشكل مواجه ميشيم براي توضيح اين.
اما اگر مطالب علمي نقض بشه و نظريات جديدي جاش رو بگيره من ربطشو با قرآن نميفهمم!!!!
نميدونم كجا حرف خودمو نقض كردم ميشه بيشتر توضيح بدين؟!!!!!!

خيلي دوس دارم رو اين قسمت آخر مانور بدم!!!! :دي

بعدشمما باید تو زمان حال زندگی کنیم...من یکی ترجیه میدم چیزی رو که دارم با چشمای خودممیبینم باور کنم چیزی که الان برای مغزم وقلبم قابل پذیرش تره
من سوال ميكنم از شما. مگر چشم شما درست ميبينه؟ مگر قلب شما درست درك ميكنه؟
مگر ما نداريم چيزي به اسم خطاي ديد؟ مگر ما نداريم چيزي به اسم خطاي حواس؟ شما ريل راه آهن رو نگاه كن خودت ميدوني كه موازيه و دو خط وازي همديگرو قطع نميكنن اونوقت با چشماي خودت ميبيني كه همو قطع كردن
شما يه دستتو بزار تو آب سرد يه دست تو آب گرم اونوقت حس لامسه ات قاطي ميكنه!
از كجا معلوم شما الان داري درست ميبيني يا درست حس ميكني؟؟؟؟
نه این که برم دنبالچیزایی که همش احتماله
اين حرفتون خيلي عجيبه ها! احتمال اون چيزيه كه الان شما بهش باور داري!!!
هي ميگي طبق نظريات علمي! خوب نظريه ي علمي كه ثابت نميشه فقط يكي مياد برداشت خودشو مكتوب ميكنه! احتمال اينه كه اين نظريه ي علمي رو شما الان نميدوني قطعا درسته يا نه؟! شما مثلا ميتوني به به من امضا بدي كه همه ي نظرياتي كه الان داده شده 10 سال ديگه يا صد سال ديگه تقض نميشه؟ خو ب معلومه كه اين كار رونميكني چون شك داري! چون احتمال ميدي كه امكان دارن بعدا خلافش كشف بشه.
به اين ميگن احتمال نه اون چيزي كه شما به من بستي!!!

حاضر نیستم خیلی چیزا رو به خاطر ان ازدست بدم که مثلاکتابی مثل قرآن اومده یه راه هایی رو واسه زندگی گفته و کسانی میگند بدون اشتباههاما اونا از کجا میدونن...ما از کجا عاقبت اونا رو فهمیدیم...نتیجش رو هیچ شاهدیبیان نکرده...من دوست ندارم روی این احتمالات راه برم و زندگی کنم...من به چیزی کهالان هست بیشتر معتقدم
خواهر عزيز خواهر گرامي خواهر محترم كي گفته قرآن فقط يه كتابه كه يه سري دستورات داره و تعبد محضه؟ ميدونيد چقدر در قرآن به فكر كردن دعوت شده؟
شما اصلا ميدونيد براي تمام اصول دين دين اسلام اثبات علمي و فلسفي وجود داره؟
شما چندتا كتاب راجع به اثبات اصول دين اسلام خوندي كه اينوجوري قرآن رو مورد خطاب قرار ميدي؟
شما آيا همه ي دلايل مسلمانان رو براي اثبات اصول دينشون شنيدي؟ آيا همشونر رد كردي كه به اين نتيجه رسيدي؟
شما برو تحقيق كن. من بهتون شخص معرفي ميكنم برو از ايشون بپرس اگر براي تك تك اصول دين اسلام قانعت نكرد از لحاظ عقلي بيا منم مثل تو بي خدا ميشم خوبه؟ ديگه از اين بالاتر؟
دارم ميگم اثبات عقلي!!! وقتي يه چيزي واسه شما از لحاظ عقلي اثبات شد ديگه نميشه گفت احتمال داره اينطور بشه احتمال داره اونطور بشه! قطعا همون چيزي كه با عقل بهش رسيدي اتفاق ميفته. اگر واسه شما معاد رو با عقل اثبات كردند شما ديگه نميتوني بگي احتماله.....
اين قصه سر دراز دارد
راستي لطفا مثل من مورد مورد بحث كنيد كه من تكليف خودمو بدونم به چي بايد جواب بدم و از چي بايد دفاع كنم!
مرسي البته به فارسي:gol:
 
آخرین ویرایش:

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از پيامتون!:gol:
من هم تك به تك سوالاتونو جواب ميدم.
1-داداش گلم من يه سوال از شما ميپرسم شما هيچوقت تو اين كه 2*2=4 شك ميكني؟ چيزي كه اثبات شده و كاملا عقلي و بديهيه
اگر شك ميكني كه من ديگه بحثي ندارم باهاتون. اما اگر شك نداري پس بهتره يه كم راجع به علم فلسفه بيشتر تحقيق كني. فلسفه عقله محضه و حتي كوچكترين چيزهايي عالم رو با دليل عقلي(دقيقا مثل رياضيات) اثبات ميكنه. حتي وجود عدد رو هم اثبات ميكنن تو فلسفه با دلايل عقلي.
من همه ي اينهايي كه آوردم اينجا با عقل و استدلال آوردم شما جايي ديدي روايتي باشه؟
عقليات محض بوده و اگر قراره شما بهش اشكال وارد كني بايد با عقل بهش اشكال وارد كني نه اينكه چون فلاني گفته پس قابل اعتماد نيست.
اگر اينجور باشه كه هيچكدوم از علوم رياضيات ما هم قابل اتكا نيست چون از ذهن يه آدم بيرون آمده.

2-اگر دسته اي ديگه هست شما كافيه نام ببري نه كه سياه بازي در بياري ! غير از اينه كه موجودات يا هستن يا به وجود ميان؟!!!!!!

3-دوست عزيز هم دور محاله هم تسلسل من واستون منبع گذاشتم حتي اسم برهاني كه رد تسلسل ميكنه هم گذاشتم اونوقت شما ميگي از كجا معلوم؟؟؟؟؟ معلومه كه متن رو نخوندي!
اما اثبات اينكه دور محاله: شما فرض كن موجود1 علت موجود 2 و موجود 2 علت موجود 3 باشه از طرفي موجود 3 علت موجوده 1 باشه. يعني همون بحث دوري كه شما گفتي.
خوب به نظر شما اينجوري اصلا چيزي موجود ميشه؟؟؟؟؟
يه كم روش فكر كن متوجه ميشي چي گفتم.

4-پاسخ اين قسمت رو تو جواب به كاپلو گفتم. همونجايي كه بحث علت و معلول رو كردم.


با سلام مرسی به تو بابت پیگیرتون, والا همه این چیزهایی که گفتی تو دانشگاه هم به ما گفتن, اون موقع هم تو کلاس بلوایی شد, اینه که من هر چی بگم شما هم یه چیز میگید, مثال 2*2=4 شما با بحث زمین تا آسمون فرق میکنه, بازی با کلمات کاری هست که همیشه تو این جور بحثها انجام میشه,من همین جا اعلام میکنم بحث پیرامون وجود خدا سه حالت بیشتر نیست:

1- اصلا خدایی وجود ندارد و این جهان از اول بوده.
2- راهی برای اثبات خدا وجود ندارد که در عقل ما انسانها بگنجد. چرا که اگر بود پیامبران خودشون اثباتش میکردند و نمیومدن از تمثیل و استقرا برای اثبات خداوند کمک بگیرند.
3- یه آفریننده ای بوده که الان نیست و عمرش به سر اومده.

برای تک تک موارد بالا میشه مثالهای نقض آورد و از طرفی میشه اثباتشون کرد! پس بحث در این مورد وقت تلف کردنه.:gol:
 

hemmat27

عضو جدید
دوست عزيز داداش گل توجه كن به بحث بيشتر. من نميدونم چرا شما اينقدر بي توجه ايد نسبت به اين قضيه!!!!
خوب اگر وجود خدا اثبات شه زندگي شما بايد كلي فرق بكنه اگر انكار شه باز هم بايد كلي فرق بكنه. خواهش ميكنم بحث رو همينجوري رها نكنيد و با دوتا استدلال سر و تهش رو به هم نياريد.

با سلام مرسی به تو بابت پیگیرتون, والا همه این چیزهایی که گفتی تو دانشگاه هم به ما گفتن, اون موقع هم تو کلاس بلوایی شد, اینه که من هر چی بگم شما هم یه چیز میگید, مثال 2*2=4 شما با بحث زمین تا آسمون فرق میکنه, بازی با کلمات کاری هست که همیشه تو این جور بحثها انجام میشه
شما فكر ميكني چرا 2*2=4 براي ذهن شما بديهيه؟ چون از لحاظ عقلي واست ثابت شده. غير از اينه؟ من تو پست اول اومدم چند تا چيز بديهي رو فرض گرفتم و طبق اون ها استدلال كردم يعني از لحاظ عقلي دليل آوردم يعني با عقل اثبات كردم محال است همه ي موجودات اين عالم معلول باشند!!!!
اين فرقش با 2*2=4 اينه كه شما روش فكر نكردي.
من يه بار ديگه به طور خلاصه توضيح ميدم:
ببينيد من ميگم هرچي الان وجود داره تو دنيا يا همشون به وسيله ي يه علت به وجود اومدن يعني معلولند، يعني مثلا پدر مادر شما علت شما و پدربزرگ و مادر بزرگتون علت پدرمادرتون الي آخر...
يعني يا همه اينجور هستن
يا بعضي هاشون به وسيله ي علت به وجود اومدن و بعضي هاشون هم خودشون از ابتدا بودن يعني ذاتشون = وجود داشتنشون.
بالاخره يكي از اينها درسته. فرض اول كه همه ي موجودات معلول باشند با دلايل عقلي محكمي باطل ميشه. كه من منبعشو واستون گذاشتم.
كه فقط ميمونه فرض دوم كه بعضي از موجودات به وجود اومدن و بعضي ها هميشه بودن اينايي كه من اين بالا گفتم دليل بر وجود خداست كه علت موجوداته.
تو اين استدلال بالا ما به چي رسيديم ؟ به اين كه حداقل يك موجود الان هست كه وجودش عين ذاتشه يعني نبودن براش معني نداره. و اين موجود يا موجودات كه الان هستن و وجودشون ضروريه و وجود عين ذاتشونه و هميشه بودند علت العلل بقيه ي موجودات هستن.

- اصلا خدایی وجود ندارد و این جهان از اول بوده
من تو برهان بالا واستون اثبات كردم كه علت العللي هست حالا بهش ميگن خدا يا الله يا .... . شما براي اينكه بگي خدا وجود نداره بايد بتوني استدلال هاي منو رد كني غير از اينه؟(ميدونم قدرت بيانم به اندازه كافي خوب نبوده تو متن اگر ميخوايد شماره ميدم بهتون واستون شفاهي توضيح ميدم كه كاملا جا بيفته واستون.) ضمنا اين كاملا بديهيه كه اين عالم از اول نبوده. همين خود شما يه روزي نبودي و بعد به وجود اومدي چطوري ميشه اينو با بحث شما جمع كرد من نميدونم!!!
- راهی برای اثبات خدا وجود ندارد که در عقل ما انسانها بگنجد. چرا که اگر بود پیامبران خودشون اثباتش میکردند و نمیومدن از تمثیل و استقرا برای اثبات خداوند کمک بگیرند
داداشم زمان پيغمبران عقل آدمي اينقدر تكامل پيدا نكرده بود كه بخوان با استدلال عقليه محض خدارو اثبات كنن. البته پيامبر اسلام بارها از برهان نظم براي اثبات وجود خدا استفاده كرده.
اما اينكه ميگيد راهي نيست من قبول ندارم. اثبات خدا با عقل فرقي با اثبات يه اتحاد رياضي با عقل نداره!!! هردوتاش بحث عقلي. تو رياضيات شما يه سري بديهيات رو فرض ميكنيد و با اون همه ي اساس رياضيات رو پايه ريزي ميكنن. من هم اينجا چند چيز بديهي رو فرض گرفتم و وجود خدارو اثبات كردم!!!
اين دقيقا مثل ريلضياته. اگر شما اين رو منكر بشيد رياضيات رو منكر شديد.
یه آفریننده ای بوده که الان نیست و عمرش به سر اومده
من در جواب به يكي از دوستان جواب اين حرف رو دادم.ايشون ادعا كرد كه يه creator بوده و الان ديگه نيست:
اين حرف شما به اين خاطره كه شما عليت رو درست متوجه نشديد.
ببينيد من واستون مثال ذهن و كوه رو زدم و گفتم كه اگر علت كه ذهن شماست يك لحظه بره معلولشم كه اون كوه هست ميره. پس اگر خدا هم يك لحظه نباشه همه ي معلولاتش كه ما هستيم از بين ميريم.
يا ساده تر مثل خورشيد كه علت اشعه هاشه. اگر خورشيد نباشه (كه علته) آيا معلولاتش كه پرتو هاي نور هستن ميتونن باشن؟!
اما من ميتونم بيان فلسفيشو واسه شما توضيح بدم.
ببينيد شما 20-30 سال پيش "نبوديد" ولي الان "هستيد". اين چيرو نشون ميده؟ نشون ميده كه ذات شما نسبت به بودن و نبودن خنثي است . يعني اينكه شما ذاتا ممكن الوجوديد. يعني اينكه شما ذاتا نميتونيد وجود داشته باشيد(دليلش اينه كه شما قبلا نبوديد) شما كه ذاتتون تغيير نميكنه يعني وقتي شما از به وجود اومدي باز هم ذاتا ممكن الوجود هستي ي اما اون چيزي كه باعث شده شما كماكان باشيد همون علت العلله اگر اون علت يه لحظه نباشه ، شما كه ذاتت ممكن الوجوده پس علتي براي بودن نداري پس چي؟ زبونم لال نابود ميشي.
برای تک تک موارد بالا میشه مثالهای نقض آورد و از طرفی میشه اثباتشون کرد! پس بحث در این مورد وقت تلف کردنه.
خوب دوست عزيز مثال نقض بيار چه اشكال داره؟ من كه گفتم قراره اينجا بحث كنيم. من دارم از اعتقاداتم دفاع ميكنم شما هم دفاع كن .
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزيز داداش گل توجه كن به بحث بيشتر. من نميدونم چرا شما اينقدر بي توجه ايد نسبت به اين قضيه!!!!
خوب اگر وجود خدا اثبات شه زندگي شما بايد كلي فرق بكنه اگر انكار شه باز هم بايد كلي فرق بكنه. خواهش ميكنم بحث رو همينجوري رها نكنيد و با دوتا استدلال سر و تهش رو به هم نياريد.

با سلام مجدد. به نظرم تو این مورد خاص یعنی اعتقاد به وجود خدا یا برعکسش یعنی از بین رفتن ایمان یا باید تدریجی انجام بگیره یا به همراه با یک اتفاق به صورت ناگهانی. راستش امیدی نمیبینم که با این بحث اندک نظر من که سالها شکل گرفته تغییری کنه. از طرفی توانایی جمع بندی تجارب و سخنها و حوادثی که باعث شد به این نتیجه برسم که خدا وجود نداره رو ندارم, حداقل در باب اثبات وجود خدا چندین و چند کتاب هست اما در مورد عکسش همچین امکانی لااقل در ایران نیست. کاش کتاب " و انسان خدا را آفرید رو خوانده بودید" 2 سال پیش که این کتاب رو خوندم تقریبا 50% دلایل خودم رو تو اون کتاب پیدا کرده بودم, نه اینکه از کتاب تاثیر بگیرم,نه بلکه چیزایی که خودم از قبل بهشون معتقد بودم توش یافتم. در کنارش کتابهای دینی رو خوندم و از مقایسه این 2 به نظرم کتاب اول که وجود خدا را زایده تخیل آدمی میدانست ملموس تر و معقول تر آمد.

شما فكر ميكني چرا 2*2=4 براي ذهن شما بديهيه؟ چون از لحاظ عقلي واست ثابت شده. غير از اينه؟ من تو پست اول اومدم چند تا چيز بديهي رو فرض گرفتم و طبق اون ها استدلال كردم يعني از لحاظ عقلي دليل آوردم يعني با عقل اثبات كردم محال است همه ي موجودات اين عالم معلول باشند!!!!
اين فرقش با 2*2=4 اينه كه شما روش فكر نكردي.
من يه بار ديگه به طور خلاصه توضيح ميدم:
ببينيد من ميگم هرچي الان وجود داره تو دنيا يا همشون به وسيله ي يه علت به وجود اومدن يعني معلولند، يعني مثلا پدر مادر شما علت شما و پدربزرگ و مادر بزرگتون علت پدرمادرتون الي آخر...
يعني يا همه اينجور هستن
يا بعضي هاشون به وسيله ي علت به وجود اومدن و بعضي هاشون هم خودشون از ابتدا بودن يعني ذاتشون = وجود داشتنشون.
بالاخره يكي از اينها درسته. فرض اول كه همه ي موجودات معلول باشند با دلايل عقلي محكمي باطل ميشه. كه من منبعشو واستون گذاشتم.
كه فقط ميمونه فرض دوم كه بعضي از موجودات به وجود اومدن و بعضي ها هميشه بودن اينايي كه من اين بالا گفتم دليل بر وجود خداست كه علت موجوداته.
تو اين استدلال بالا ما به چي رسيديم ؟ به اين كه حداقل يك موجود الان هست كه وجودش عين ذاتشه يعني نبودن براش معني نداره. و اين موجود يا موجودات كه الان هستن و وجودشون ضروريه و وجود عين ذاتشونه و هميشه بودند علت العلل بقيه ي موجودات هستن.

شما میگویید خدا از ابتدا بوده و علت همه موجودات هست, من قبول میکنم. اما حالا من به شما میگویم جهان از ابتدا بوده و بر اثر فعل و انفعالاتی در طول زمان به شکل امروز شده است, در مقابل شما یا حرف من را قبول میکنید یا منکر میشوید. اگر قبول کنید که هیچ, اگر نکنید لابد میگویید این جهان خالقی باید می داشته خب من هم در مقابل میگویم جهان از ابتدا بوده و اگر قبل از جهان خدایی بود پس چرا خدا خالق نباید داشته باشد؟ شما در جواب میگی چون خدا واجب الوجود هست من میگم چرا جهان نباید واجب الوجود باشد؟

داداشم زمان پيغمبران عقل آدمي اينقدر تكامل پيدا نكرده بود كه بخوان با استدلال عقليه محض خدارو اثبات كنن. البته پيامبر اسلام بارها از برهان نظم براي اثبات وجود خدا استفاده كرده.

حداقل میتونستن یادداشتی برای آیندگان بگذارند.

ببينيد من واستون مثال ذهن و كوه رو زدم و گفتم كه اگر علت كه ذهن شماست يك لحظه بره معلولشم كه اون كوه هست ميره. پس اگر خدا هم يك لحظه نباشه همه ي معلولاتش كه ما هستيم از بين ميريم.
يا ساده تر مثل خورشيد كه علت اشعه هاشه. اگر خورشيد نباشه (كه علته) آيا معلولاتش كه پرتو هاي نور هستن ميتونن باشن؟!
اما من ميتونم بيان فلسفيشو واسه شما توضيح بدم.
ببينيد شما 20-30 سال پيش "نبوديد"ولي الان "هستيد". اين چيرو نشون ميده؟ نشون ميده كه ذات شما نسبت به بودن و نبودن خنثي است . يعني اينكه شما ذاتا ممكن الوجوديد. يعني اينكه شما ذاتا نميتونيد وجود داشته باشيد(دليلش اينه كه شما قبلا نبوديد) شما كه ذاتتون تغيير نميكنه يعني وقتي شما از به وجود اومدي باز هم ذاتا ممكن الوجود هستي ي اما اون چيزي كه باعث شده شما كماكان باشيد همون علت العلله اگر اون علت يه لحظه نباشه ، شما كه ذاتت ممكن الوجوده پس علتي براي بودن نداري پس چي؟ زبونم لال نابود ميشي.

من یه مثال میزنم شما ردش کن لطفا. ادیسون لامپ را اختراع کرد, ادیسون مرد, چرا لامپ امروز هست؟

بنده امروز اینجا این متن را تایپ کردم, فردا نیستم, چرا این متن اینجا هست؟
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه مثال میزنم شما ردش کن لطفا. ادیسون لامپ را اختراع کرد, ادیسون مرد, چرا لامپ امروز هست؟

بنده امروز اینجا این متن را تایپ کردم, فردا نیستم, چرا این متن اینجا هست؟

من فلسفه بلد نیستم دوست من ولی جواب این سوال را میتونم بدم. تا جاییکه میدانم در فلسفه اسلامی ما علت اصلی بوجود امدن لامپ را ادیسون نمیدانیم بلکه خدا را علت العلل میدانیم.
پس با اینکه شما یا ادیسون نیستید چون خداوند همواره هست اینها هم هستند.:gol:
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فلسفه بلد نیستم دوست من ولی جواب این سوال را میتونم بدم. تا جاییکه میدانم در فلسفه اسلامی ما علت اصلی بوجود امدن لامپ را ادیسون نمیدانیم بلکه خدا را علت العلل میدانیم.
پس با اینکه شما یا ادیسون نیستید چون خداوند همواره هست اینها هم هستند.:gol:

خب البته این جواب وقتی قابل قبوله که فردی خدا رو قبول داشته باشه و به تبع اون اسلام رو.

وقتی میتونی جواب این سوال رو بدی که اول خدا رو اثبات کنی.

در ضمن من این سوال رو در مقابل مثال " شهید همت" درباره ذهن و کوه نوشتم. لطفا بدون استفاده از استقرا و منابع دیگه جوابه سوال رو بده.
 

hemmat27

عضو جدید
خيلي ممنون كه براي بحث ارزش قائليد و وقت ميزاريد:gol:

شما میگویید خدا از ابتدا بوده و علت همه موجودات هست, من قبول میکنم.
خوب خدارو شكر

اما حالا من به شما میگویم جهان از ابتدا بوده و بر اثر فعل و انفعالاتی در طول زمان به شکل امروز شده است,
منظورتون از جهان چيه؟منظور كره ي زمينه؟ اينو كه همه قبول دارن يه روزي زمين نبوده و بعد به وجود اومده
اگه منظور زمينه كه همين الان باطل شد چون اينكه يه روز نبوده وبعد به وجود اومده با فرض شما مخالفه.
اما اگر منظور قبل از زمينه ، كه باز هم ميرسيم به ستاره ها و كهكشان ها و بيگ بنگ و ... كه دانشمندان عمر اونهارو تخمين ميزنن يعني اونها هم يه روزي نبودن و بعد به وجود اومدن يا انجام شدن كه اينطوري بازم حرف شما باطل ميشه كه جهان از ابتدا بوده. حتي اگر عمرشون رو تخمين نزنن ميدونن كه يه روزي انرژيشون تموم ميشه و نابود ميشن پس باز هم جهان مد نظر شما نميتونه اون واجب الوجود باشه.
در واقع طبق دو برداشت بالا جهاني كه شما مد نظر گرفتي خودش ممكن الوجوده يعني نبوده و بعد به وجود اومده و اين خودش حرف شمارو باطل ميكنه.
اما اگر منظورتون از جهان چيزيه كه كسي نميدونه چي بوده فقط ميدونن كه بوده(يعني كسي واسش عمري تعيين نكرده) و بعد تو اون جهاني كه كسي نميدونه چه خبر بوده يه فعل و انفعالاتي رخ داده و بعد اين زمين و ساير موجودات تشكيل شدن من اين رو كاملا قبول دارم. در واقع طبق اين بيان شما همون حرف منو ثابت كردي. فقط اسم خدارو گذاشتي جهان اسم علت بودن خدارو گذاشتي فعل و انفعالات
در مقابل شما یا حرف من را قبول میکنید یا منکر میشوید
توضيحشو بالا دادم با دليل كه در چه صورتي با حرف شما موافقم و در چه صورتي حرفتون رد ميشه.
اگر قبول کنید که هیچ, اگر نکنید لابد میگویید این جهان خالقی باید می داشته خب من هم در مقابل میگویم جهان از ابتدا بوده و اگر قبل از جهان خدایی بود پس چرا خدا خالق نباید داشته باشد؟ شما در جواب میگی چون خدا واجب الوجود هست من میگم چرا جهان نباید واجب الوجود باشد؟
داداشم طبق اون حرف بالا شما بايد اول منظورتو از جهان بگي به من كه چيه بعد من واست جواب اين هارو كه صد دفعه به دوستاي ديگه گفتم بگم!!!
حداقل میتونستن یادداشتی برای آیندگان بگذارند
بله گذاشتند كافيه شما به نهج البلاغه و احاديث پيغمبر رجوع كنيد. خطبه هاي نهج البلاغه رو اگر نگاه كنيد از رو فهرست ختما پيدا ميكنيد.
من یه مثال میزنم شما ردش کن لطفا. ادیسون لامپ را اختراع کرد, ادیسون مرد, چرا لامپ امروز هست؟

بنده امروز اینجا این متن را تایپ کردم, فردا نیستم, چرا این متن اینجا هست؟
اين بحثي كه اينجا شما باز كردي بحث عميقيه در فلسفه ي اسلامي كه البته دوستمون هم بهش اشاره كرده در پايين تاپيك شما. بيان برهانش هم به اين صورته كه هميشه رتبه ي علت از معلول بالاتره. يعني چي؟ يعني اينكه اگر شما ماده اي ديگه علت شما نميتونه ماده باشه و حتما بايد غير مادي باشه.
چرا؟! چون علت شما نبايد محدوديت هاي ماده رو داشته باشه كه بتونه نياز هاي شما رو كه ماده اي بر طرف كنه.
مثلا پدر و مادر نميتونن علت بچه باشند چون پدر و مادر خودشون مادي اند و بچه هم ماديه.
اين مثال هايي كه من براي علت و معلول ميزنم كاملا غلطه مثلا اينكه پدر و مادر علت بچه ان يا اينكه كوه و ذهن... اما براي تقريب به ذهن و هضم بهتر مطلب مجبورم استفاده كنم.
اينجا نميشه اين بحث رو اثبات كنم. اما اگه شما علاقه داريد كه اثباتشو بدونيد به كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم مقاله ي 8 يا 9 كه در مورد عليت هست مراجعه كنيد.
اما مثال هاي شما از يه لحاظ ديگه هم اشكال داره.
ببينيد تو مثالهاي شما چيز جديدي خلق نشده. يعني از نيستي چيزي جديدي هست نشده! فقط چيز هايي كه موجود بودند كنار هم قرار گرفتند. مثلا اديسون لامپ رو خلق نكرده. فقط رابطه اي ميان چيزهايي كه خودشون از قبل وجود داشتند كشف كرده و بعد اونهارو كنار هم قرار داده. به نظر شما اينجا اديسون چيزي رو از نيستي خلق كرده؟!!!
رابطه ي شما با متن شما هم همينطوره!
مثال دومتون هم باز از دو جهت غلطه و بيانگر رابطه ي علت و معلول نيست.
اولا حروف الفبا يه چيزيه كه ما خودمون قرار داد كرديم و ثانيا همين حروف الفبا باز هم خودشون موجود بودن و فقط شما اونهارو كنار هم قرار دادي و چيزي از نيستي خلق نكردي.
حتي رابطه ي فرزند با پدر ومادر هم همينطوره.
خوب دوست عزيز تا اينجا معلوم شد كه مثال هاي شما نميتونه بيانگر راابطه ي علت و معلول باشه.
اما من براي رابطه ي علت و معلولم دليل عقلي آوردم و توضيح دادم چرا امكان نداره علت نباشه و معلول به حيات خودش ادامه بده.
من يه بار ديگه استدلالم رو ميزارم شما اگر نقدي داري به استدلال وارد كن. خواهشا روي تك تك جملاتش فكركن!
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
صفاتي كه براي خداتون ذكر ميكنيد از كجا اومده؟ از كجا مي دانيد كه خداي شما عادل است؟ اصلاً اين صفاتي كه شما ذكر ميكنيد و در دينتان اومده، صفاتي كاملاً شخص وار هستند... بگذاريد در پاسخ به سوال شما من هم يك سوال از شما داشته باشم و در آخر جوابتون رو بدم...
چه چيزي باعث ميشه كه اعتقاد داشته باشيد حتماً عدالت نهايي در مورد انسانها اجرا خواهد شد؟ آيا شما در طبيعت چنين عدالتي رو براي ساير موجودات ميبينيد؟ آيا يك شير درنده با يك آهو كه قرباني اين شير ميشه، هيچ وقت طعم عدالتي رو كه شما عنوان ميكنيد ميچشند؟ يا 2 قوچ نر كه بر سر رياست گله با هم مي جنگند و يكي ديگري رو از پا در مياره؟ چه چيزي باعث ميشه كه فكر كنيد در مورد انسان همه چيز فرق ميكنه؟ انسان حيواني است كه با توجه به توان بالاتر مغزي و ضريب هوشي بالا، خود هوشيار (self aware) شده و تونسته خودش رو از جمع حيوانات بالا بكشه و تا حدودي جدا كنه... حالا چي شده كه خالق شما فقط به فكر اين جانورش افتاده و براش 124000 تا پيامبر!!! فرستاده و بهشت و جهنمش رو معرفي كرده و ديگر موجوداتش رو رها كرده؟ آيا اين پيامبران براي ديگر گونه هاي غير هوشمند انسان مثل هومو هابيليس ها يا هومو اركتوس ها هم بودند يا مختص بشر هوشمند (هومو سيپين ها) هستند؟

دوست عزيز، در مورد رعايت مساوات و صدور عذاب و غيره كه من مطرح كردم، اينها فقط مثالهايي بود براي رساندن مطلب و قصد بحث در مورد درستي يا غلطي وجودشونو نداشتم... (هر چند در موردشون ميشه در تاپيكي جداگانه بحث كرد)

در مورد مطلب پاياني تون هم توجهتون رو به اين نكته جلب ميكنم كه اين خدايي كه در اين سطور دارين ازش نام مي بريد، كاملاً شخص واره... به واژه هايي مثل "رها نكرده" ، " به خاطر دلسوزي" ، "به فكر خودش نيست" دقت كنيد... ميبينيد، توي تصور شما، (كه البته از اديان سرچشمه گرفته) خدا مثل يك ابر انسان تصور ميشه... و در آخر ميپرسم ازتون كه چه دليلي داريد كه خالق كهكشان ها بشر رو رها نكرده؟ آيا اينكه يك نفر پيدا بشه و بگه آي مردم، من نماينده ي خالق شما هستم و او شما رو رها نكرده، دليل محكميه؟
در مورد خودم هم اينو بگم كه من با قطع و يقين نميتونم بگم كه خدايي هست يا نيست (هرچند به نبودنش متمايل ترم) ولي با قطع و يقين ميتونم بگم كه اگر هم باشه، مسلماً خداي اديان نيست و كلاً از جنس ديگريست... شايد فقط نيروي پديد آورنده يا استارت زننده ي اوليه ي خلق كيهان باشه... از اون به بعد جهان با قوانيني كه داره، پيش رفته و ديگه احتياج به هيچ خالق ديگري نداشته... شايد هم بشه همين قوانين حاكم بر جهان رو خدا دونست...
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام
از دو سه سال قبل که من با این سایت کار میکنم این بحث ها رواج داشته و اتفاقآ کاربران بسیار قوی و دانا و عالم از هر دو صنف هم در این بحث ها شرکت میکردند و اون مواقع که فضای این سایت بسیار آزادتر از اکنون بود , اون دوستان با تمام قدرت از منطق خودشون میگفتند و بحث های بسیار داغی هم سر میگرفت. نتایج بسیار خوبی هم گرفته میشد.
اما در فضای فعلی امکان بحث در این حوزه میسر نیست. اولیش اینه که استاتر دارای دانش تک بعدی است و فقط حرفهای خودش را قبول داره. مسئله بعدی هم اینه که معتقدین به عدم وجود خدا بشکلی که در بیاناتشون هست دارای دانش کافی نیستند و این بحث ها مانند بسیاری از بحث ها سرانجامی نخواهد داشت.
اما یک موضوع مهم هست که من سرفصل آنرا باز میکنم و پیشنهاد میکنم که در صورت موافقت استاتر محترم این بحث رو از این زاویه ای که من میبینم دنبال کنیم که شاید مفید فایده باشد.
موضوع بود و نبود خدا نیست. موضوع مهم اتفاقاتی است که بسیاری از جوانان را از اعتقاد داشتن به خدا بیزار کرده . یعنی یک عده از صاحبان زر و زور و قدرت دارند رفتار هایی با انسان میکنند که در شان یک مسلمان نیست و همین فشار ها و مظلمه ها داره یک عده از جوانان رو به بیزاری از مکتب و آئین و صاحب مکتب سوق میده. اگه این بحث را ادامه بدهید میتوان نتیجه معرفتی و اعتقادی و منطقی ازش گرفت .
اگر موافق باشید بهتر است این زاویه مهم از بحث رو ادامه بدهید تا روشن بشه که خداباوران چگونه انسانها را از خدا بیزار میکنند و چگونه است که بفهمند و چنین رفتار هایی ازشون سر نزنه. تا جوانان فرصت داشته باشند که خدایشان را باور کنند و مومن و رستگار شوند. البته این نکته را باید با ظرافت و دقت بحث کنید تا در طول بحث نه به کسی توهین بشود و نه اهانتی به کسی صورت بگیرد. اگر موافق هستید بفرمائید تا صحبت کنیم.
 

hemmat27

عضو جدید
با سلام
از دو سه سال قبل که من با این سایت کار میکنم این بحث ها رواج داشته و اتفاقآ کاربران بسیار قوی و دانا و عالم از هر دو صنف هم در این بحث ها شرکت میکردند و اون مواقع که فضای این سایت بسیار آزادتر از اکنون بود , اون دوستان با تمام قدرت از منطق خودشون میگفتند و بحث های بسیار داغی هم سر میگرفت. نتایج بسیار خوبی هم گرفته میشد.
اما در فضای فعلی امکان بحث در این حوزه میسر نیست. اولیش اینه که استاتر دارای دانش تک بعدی است و فقط حرفهای خودش را قبول داره. مسئله بعدی هم اینه که معتقدین به عدم وجود خدا بشکلی که در بیاناتشون هست دارای دانش کافی نیستند و این بحث ها مانند بسیاری از بحث ها سرانجامی نخواهد داشت.
اما یک موضوع مهم هست که من سرفصل آنرا باز میکنم و پیشنهاد میکنم که در صورت موافقت استاتر محترم این بحث رو از این زاویه ای که من میبینم دنبال کنیم که شاید مفید فایده باشد.
موضوع بود و نبود خدا نیست. موضوع مهم اتفاقاتی است که بسیاری از جوانان را از اعتقاد داشتن به خدا بیزار کرده . یعنی یک عده از صاحبان زر و زور و قدرت دارند رفتار هایی با انسان میکنند که در شان یک مسلمان نیست و همین فشار ها و مظلمه ها داره یک عده از جوانان رو به بیزاری از مکتب و آئین و صاحب مکتب سوق میده. اگه این بحث را ادامه بدهید میتوان نتیجه معرفتی و اعتقادی و منطقی ازش گرفت .
اگر موافق باشید بهتر است این زاویه مهم از بحث رو ادامه بدهید تا روشن بشه که خداباوران چگونه انسانها را از خدا بیزار میکنند و چگونه است که بفهمند و چنین رفتار هایی ازشون سر نزنه. تا جوانان فرصت داشته باشند که خدایشان را باور کنند و مومن و رستگار شوند. البته این نکته را باید با ظرافت و دقت بحث کنید تا در طول بحث نه به کسی توهین بشود و نه اهانتی به کسی صورت بگیرد. اگر موافق هستید بفرمائید تا صحبت کنیم.
دوست عزيز من كار با اين حرف هاي شما ندارم! اگر شما پست هارو خونده باشيد ميبينيد كه من از لحاظ عقلي وجود خدارو اثبات كردم. شما هم اگر در اين مورد نقدي داريد بفرماييد ممنون ميشم.:gol:
 
بالا