استفان هاکینگ : خدا خالق جهان نیست!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا برای کسی که انرا خلق کرده چیستی ندارد . و برای خواننده چنین متونی او نیستی محض است چرا که هز صفتی که به او می دهید سلبیه است. برای همین است که میگویید دامنه ندارد،ادراکش ممکن نیست!...به همین علت معترفید که از روش نمیدانم چیست به یقین رسیده اید .این یفین عین جهل است بلکه خود جهل است.
خدا چیستی نداره. هستی محضه و وجود محضه.یک وجودی که ماهیت نداره
اخه ماهیت یعنی حد وجود و دامنه و کرانه وجود…
خدا که دامنه و کرانه و حد نداره. برای همینه که ادراک خدا ممکن نیست.
ادراک عقل ما در حد چیستی و ماهیت اشیا هست و از هستی اشیا ،
چیزی جز یک مفهوم بنام وجود درک نمیکنیم. اخه حقیقت وجود به ذهن
نمیاد. مفهوم وجوده که به ذهن میاد. شما از یک اتش دو چیز میفهمید .
یک هستی میفهمید به این معنا که یک وجودی هست. یکی دیگه اینکه
این وجود اتشه .مفهوم اتش ، همون ماهیت اتشه که به ذهن شما اومده
ولی ایا وجود اتش هم به ذهن شما اومده؟؟؟؟؟؟ اگر وجود اتش به ذهن
شما بیاد که ذهن شما باید بسوزه و از بین بره. ذهن ما قدرت نداره حتی
وجود خودش رو درک کنه . از خودش هم فقط یک ماهیت بنام ذهن درک
میکنه . ذات خدا موضوع هیچ علمی قرار نمیگیره
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوند باعث شناخت ماست نسبت به تمام هستی. جالب است که بدانیم خداوند در هیچ جای قرآن دنیال اثبات چیسی خودش نیست! همه جا می گوید هوالله لا اله الا هو.. هو الله احد.. الله الصمد... خداوند را با ویژگی هایی که جزو ذات خداست می شناسیم نه با ذاتی که به صفاتی متصف است.. به خاطر همین است که فرموده اند: در ذات خدا فکر نکنید ولی در نشانه ها و نعمت هایی او فکر کنید. جالب است که حتی آنجایی که موسی تقاضا می کند که ذات خدا را ببیند ـ هرچند این تعبیر در حق یک پیامبر صحیح نیست اما انگار کسی می خواهد خدا را با دیدن او بشناسد ـ خداوند می گوید: ای موسی! این کوه را ببین اگر بر سر جای خود باقی ماند تو هم می توانی مرا ببینی و ناگهان کوه منفجر می شود و حضرت موسی غش می کند. چون تصورات مادی در ذهن ماست و ظواهر و آثار را می توانیم تجسم کنیم، اما در مورد خدا این گونه نیست. بنابرایثن باید آثار خدا را ببینیم تا به خودش پی ببریم.
 

mmzk

عضو جدید
اشتباه کردی دوست عزیز
اگر بجای یک تاس n وجهی، m تاس n وجهی را بریزیم آنگاه احتمال اینکه عددx ظاهر شود برایر یک تقسیم بر (m*n) می باشد. که اگر m و n هر دو بینهایت باشند یعنی می شود یک تقسیم بر (بی نهایت*بی نهایت).

دوست من، احتمالی که من بیان کردم، احتمال وقوع تنها یک عدد x در m تاس n وجهی است، ولی احتمالی که شما در بالا محاسبه نمودید مربوط به رویت عدد مشخص x در هر m تاس می باشد. لطفا قبل از اظهار نظر، مورد را با دوستان مطلع در میان بگذارید.

چند دستگاه بدن را در نظر بگیر:
سیستم گوارشی ،
سیستم تنفسی،
سیستم عصبی،
سیستم گردش خون، و بی نهایت سیستم دیگر.

هیچ وقت مثلا سیستم گردش خون مساوی سیستم تنفسی نیست . پس احتمال تکرار آن اصلا وجود ندارد .

حالا یکی از این سیستم ها را در نظر بگیر.
مثلا سیستم گوارشی به ترتیب:
دندان، زبان، حلق، مری، معده، روده
(البته تعداد سیستم های یک دستگاه بسیار بیشتر است من برای مثال فقط چند تا را نام بردم)
دوستانی که با آمار و احتمالات آشنایی دارند اگر قرار باشد همه اینها به ترتیب و بر اثر یک اتفاق پشت سر هم قرار بگیرند چند درصد احتمال وجود دارد که اینها به درستی پشت سر هم قرار بگیرند؟ (فقط فرض کنید که اگر مثلا جای معده با زبان عوض می شد، چه می شد؟!!!!)
دیگر سیستم های بدن نیز همین طور هستند. مثلا دهان، ریه و شش ها برای سیستم تنفسی.
یا نظم و ترتیب در سیستم گردش خون.
یا نظم ترتیب در چیزهای دیگر مثل نظم و ترتیب در ساختار گیاهان.
یا چشم و کره چشم که قبلا توضیح دادم.
در یک هندسه سه بعدی به شکل کره اگر بخواهیم یک زاویه به خصوص انتخاب کنیم، بینهایت زاویه متفاوت وجود دارد؛ حالا اگر قرار باشد که چشم انسان بر اثر یک اتفاق دقیقا در زاویه ای قرار بگیرد که هم اکنون می باشد چقدر احتمال وجود دارد؟ صفر درصد ، احتمال آن صفر است. یک تقسیم بر بینهایت می شود صفر. چشم فقط در یک زاویه خاص در کره چشم قرار گرفته است فقط و فقط در یک زاویه خاص منحصر به فرد. یعنی یک حالت. در حالی که بینهایت زاویه برای قرار گرفتن چشم در کره وجود. ولی زاویه کنونی منحصر به فرد و یکتا است. یعنی یک تقسیم بر بینهایت.
اگر کمی فکر کنی مثالهای خیلی زیاد دیگر نیز می توانی پیدا کنی.


در ضمن همه اینها منحصر به فرد هستند و امکان تکرار ندارند .
احتمال اینکه همه اینها به طور اتفاقی ، به ترتیب پشت سر هم قرار بگیرند صفر است. آن هم با این نظم و ترتیب فوق العاده.
همه اینها نشان می دهند که یک خالق قادر بر اساس نظم و ترتیب جهان را آفریده است.

دوست عزیز،
یکی از ایراداتی که در بحث های شما وجود دارد اینست که برای رد یا اثبات یک موضوع ، یک سیستم بسیار پیچیده یا به اصطلاح امروزی یک مثال خفن را به عنوان نمونه ملاک قرار می دهید تا به اتکا به پیچیدگی مطلب، صورت مسئله را مخدوش نمایید.

سخن این است که شما وارونه به موضوعات مینگرید. مانند اینکه وارد یک کلاس درس شوید و ببینید که تخته کلاس مملو از فرمول های پیچیده و معادلات n مجهولی است است و از خود بپرسید که این دانش اموزان چگونه همه ی این ها را با هم یاد گرفته اند. در حالیکه این دانش آموزان در طول زمان و از ساده ترین فرمول ها شروع کرده و به پیچیده ترین ها رسیده اند.

این موضوع را درک کنید که سیر تکامل نیز از یک دو دوتا چهارتای ساده شروع شده و به شکل بسیار پیچیده امروزی که شما مثال می زنید رسیده.

شما به اولین اختراع بشری دقت کنید، شاید این اختراع، تنها تکه سنگی بود که برای شکستن پوسته نارگیل بکار می رفت، تکامل هم از نقطه ای بسیار انتدایی آغاز شده و حالا پس از طی میلیون ها سال به این درجه از تکامل رسیده.

مورد دیگر اینکه، شما بزرگ نمایی می کنید که چگونه می شود همه این موارد اتفاقی باشد؟ نه دوست من، قرار نیست همه چیز اتفاقی باشد. به نژاد های مختلف انسان ها یا گونه های مختلف جانوری و گیاهی در نقاط مختلف دنیا دقت کنید. مسلما این اتفاقی نیست که رنگ چهره ساکنین افریقا سیاه فام باشد و یا بوته گون در بیابان بروید. نه این اتفاقی محض نیست، بلکه شرایط محیطی و هزاران عامل دیگر در این نقش دارند. این اتفاقی نیست که ماهی، دستگاه گوارش شبیه گاو داشته باشد. اگر اتفاقی بود حتما ماهی وجود داشت که سیرابی و هزارلا داشته باشد. پس باید پذیرفت که در مسیر تکامل، شرایط و احتیاجات، احتمال ها را محدود می کنند و این نیست که همه احتمال ها را برای یک پدیده بتوان فرض نمود.

دوباره تاکید می کنم، من تمایلی به ورود به بحث وجود یا عدم وجود خدا ندارم، تنها جسارتا به نوع استدلال شما خورده وارد دیدم.

در انتها، با دیدن آیات و روایاتی که دوستان برای اثبات ادعای خود یا تکفیر گروه دیگر، ذکر کرده اند، کمی متاثر شدم. خودتان قضاوت کنید، آیا تلاوت قرآن کریم پاسخ مناسبی است برای نقد یک نظریه علمی؟ فرض کنید روزی در مقابل خود استفان هاوکینگ قرار بگیرید و بخواهید نظریات او را رد کنید، آیا صرف تلاوت قرآن به این هدف خواهید رسید؟ آیا این نوعی شانه خالی کردن موحدین از بار مسئولیت نیست که بجای تحقیق و اشراف بر مسائل علمی، فقط چند آیه تلاوت کنند و بگویند که اگر پذیرفتی که هیچ اما اگر نپذیرفتی پس حتما بر دل تو مهر زده شده و چشم و گوش تو بسته شده، پس موسی به دین خود و عیسی به دین خود.

برای نابودی یک حقیقت، خوب بدان حمله نکنید، بلکه بد از آن دفاع کنید.
 
آخرین ویرایش:

farnaz*

عضو جدید
کاربر ممتاز
میتونم از شما بپرسم که چرا باید کسی را بپرستم.
چرا پرستش.
چرا ما همیشه دنبال یک نفر بودیم که بپرستیم.
حالا یکی بت میپرستیده .شما یک چیز نا مرئی را میپرستید.
کسی منکر خالق نشده.

اون گاو پرست .اون گرگ پرست.اون بت پرست .اون خورشید پرست.اون الله پرست.
همیشه داشتند یک چیز را میپرستیدند.
ببین دوست عزیز
ما نباید کسی که ما رو بوجود آورده بپرستیم؟
به کسی نیاز ندارید وقتی که آخره مشکلات و سختیها رسیدی ازش کمک بخوای؟
این تو وجودت نیست که موقع سختیها و تنهایی ها یکی رو صدا کنی؟؟
این یعنی ما ذاتا این نیاز یعنی توکل به یه نیروی مطلق را در وجودمون داریم.
کسی که از همه قدرتمند تره.

ولی جواب سوال منو ندادی
من ازت پرسیدم آیا تایید می کنی که یک کتاب بدون نویسنده(خالق)بوجود اومده؟
یعنی تایید می کنی که حروف این کتاب شانسی کنار هم چیده شدند بدون خالق و یک کتاب رو بوجود آوردند؟؟؟
 

farnaz*

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهان هستی به عنوان یه مخلوق پیچیده نیاز به خالقی بسیار پیچیده تر و مستعدتر به نام خدا داره!
خدا موجود بسیار پیچیده و مستعد . . . پس باید خالقی پیچیده تر داشته باشه و ربطی به مادی بودن و نبودن نداره!
خالق خدا کیه!؟
خوب دوست عزیز اون خالق پیچیده تر و مستعد تر که شما گفتید همون خداست دیگه!!!
حالا شما دوست نداری بهش خدا بگی فرق می کنه.شما بهش بگو دوست توانا !!!
چه فرقی داره؟
مهم اینه که شما هم معتقدی که یه قدرت بالاتر تواناتر و بیشتر وجود داره.
یکی از بچه ها جواب داد که اون خالق پیچیده تر هم که خدایی که شما گفتید رو آفریده پس اون خدایی که خالق پیچیده رو آفریده رو کی آفریده:surprised:
و همینطور ادامه داره...
پس حتما چیزی فراتر از درک ماست که نمی تونیم بفهمیم.
 

farnaz*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوال من این هست که چرا فکر میکنید این creator پیامبر فرستاده.یک چیز مقدس هست.پیامبر میفرسته.داره مارا کنترل میکنه.بهشت و جهنم درست کرده.چرا فکر میکنید که ما از اسمون افتادیم پایین و حوا سیب خورد و ما را از بهشت پرت کردن بیرون .چرا فکر میکنید این creator صفات انسانی داره.
یعنی من این خدا جز یک انسان با توانایی بالقوه تصور میکنم در حال حاظر که مثلا مثل ادم ها گاهی وقت ها حیله گری میکنه.گاهی وقت ها دروغ هم میگه.گاهی وقت ها غضب میکنه.
جوابتون یک کلمه بیشتر نیست.هزاران سال پیش افرادی بودند که این ادعا را کردند.
غیر از این حرفی هست که بزنید.
شما وقتی یه دستگاه جدید که یه دانشمند ساخته بهت بدن بدون هیچ راهنمایی می تونی باهاش کار کنی؟
اگه خدا راهنما برامون نمی فرستاد اون وقت ما این بهونه رو داشتیم که هر کار خلاف مثل قتل دزدی و... رو انجام بدیم.
می تونی تصور گنی اگه ما همه این کارها رو انجام میدادیم چی می شد؟
اصلا می تونستیم زندگی کنیم؟
 

farnaz*

عضو جدید
کاربر ممتاز
بشر از وقتی که تکاملش بهتر شد و تونستی تفکر بکنه و تجزیه و تحلیل بکنه.اولین سوالش همین بود.
نگاه به این جهان میکرد و این همه بزرگی را میدید .تا به امروز این بشر نتونست به این جواب برسه.
ولی از اونجایی که بشر میخواست یک جوابی برای سوالش داشته باشه.انواع و اقسام خدا ها را بوجود اورد.
اگر دقت کرده باشی روی خدا همیشه توافق بود.حالا یکی 100 تا خدا داشت یکی گاو میپرستید یکی گرگ میپرستید.جنگ سر این نبود که خدا هست یا نه.جنگ سر این بود که این خدا کیه.
مثلا محمد عرب ها را خدا پرست نکرد.به اون ها گفت که این خدا نیست و اون خدا هست.
الان تو بحث ها طوری شده که وقتی وجود این creator در مغز یک انسان اثبات میشه.و وجودش را حتمی میدونه.مستقیم میره به الله اعتقاد پیدا میکنه.
باز هم میگم creator هست یا نه با اینکه این creator چیه و یا کی هست فرق داره.
الان شما تو مغزتون وجود خالق اثبات میشه براتون.
الان یک نفر از شما سوال میپرسه که ایا خدا وجود دارد یا نه.این یک سوال کلیشه ای هست.
ولی وقتی یک نفر این سوال را میپرسه باید ببینیم منظورش چیه.الله را میگه یا خالق را.
قضیه این هست که ما میگیم نمیدونیم.شما میگید میدونیم.
ما میگم چی هست یا کی هست و چرا ؟؟؟
تنها جوابی که میشنویم چیه.
محمد گفته.عیسی گفته .موسی گفته.
اش نذری هم زدم .ارزوم براورده شد:D
حلیم تو عاشورا هم زدم.رویش کلمه عباس نوشته شد:D
من می خوام به الله بگم خالق!
مگه چیزی عوض میشه یا اعتقادات من تغییر می کنه!!!!!!!!!؟
 

farnaz*

عضو جدید
کاربر ممتاز
این دو تا مربوط به من بود جوابتون رو می دم:



شما ندیدی معین رو توی پرانتز نوشته؟ یعنی توی متن عربی نیست.
در فلک شناورند یعنی چی؟ میشه بفرمایید؟
یعنی اینکه حرکت می کنند
هیچ کس تا حدود 4 قرن پیش نمی دونسته که خورشید حرکت می کنه




توی قرآن خدا وقتی تصمیم به آفرینش انسان میگیره
فرشته ها می گن چرا می خوای انسان رو بیافرینی؟ که دوباره بره روی زمین و کشتار راه بندازه؟

این نشون میده که قبلا هم انسان بوده ، اونم چندین بار

اولین انسان از نسل امروزی آدم هست

این آیه که میگید تو سوره ی بقره ست؟
فکر نمی کنم فرشته ها در جواب گفته باشند دوباره در زمین انسانها کشتار راه بندازند.
باید دوباره نگاه کنم...
 

جیرجیری

عضو جدید
:w40:

در مجموع هیچ یک از دانشمندان جهان بخصوص فیزیکدان ها به خدا اعتقاد ندارند هاوکینگ هم از این قاعده مستثنی نیست باور کنید چون اگر قبول داشته باشند با قوانین فیزیک به قول معروف چفت نمی شود یعنی یا باید خدا را قبول کنی یا قوانین فیزیک را دوتاش با هم نمی شود :w18:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
آقای عراقی،
فکر می کردم فردی مثل شما که فلسفه و منطق رو مطالعه کرده و یک مهندس تحصیل کرده است، قائل به وجود دور و تسلسل نباشد، جالب است که شما تسلسل رو باطل نمی دانید.


تسلسل: برای توضیح تسلسل به زبان ساده، ناچاریم مثالی بیاوریم: فرض کنید زنجیری آویزان است، حال اگر کسی بپرسد علت آویزان بودن و نیفتادن پایین­ترین حلقه چیست؟ می­گوییم: حلقه قبلی. اگر باز در مورد حلقه قبلی بپرسد، می­گوییم حلقه قبل از آن. اگر او سؤال را تکرار کند ما هم همین جواب را تکرار می­کنیم. این می­شود تسلسل، یعنی حلقه­هایی که هر کدام نیاز به بالایی دارند. 5: ابطال تسلسل: در مورد مثال پیش گفته، مسلم است که بالاخره این زنجیر باید به سقف یا مثل آن متصل باشد و الا هر قدر هم زنجیر طولانی باشد باز حلقه آخر نمی­تواند در هوا معلق باشد. بطلان تسلسل یا همان نبود سقف، با این مثال کاملاً مشخص است و یا به عبارتی، بدیهی و واضح است.[1]
6: دور: در همان مثال قبلی اگر کسی بپرسد حلقه دهم را چه چیزی در هوا نگه داشته و ما بگوییم حلقه نهم، و اگر بپرسند حلقه نهم را چه چیزی نگه داشته و ما بگوییم حلقه دهم، اصطلاحاً به چنین حالتی دور می­گویند.
7: ابطال دور: ابطال دور نیز بدیهی است و نیاز به استدلال ندارد. اگر به مثال بالا دقت کنیم می­بینیم که به وضوح، حلقه نهم و دهم خودشان نمی­توانند همدیگر را در هوا نگه دارند، یعنی دوری که ما درست کردیم نمی­تواند علت نگه داشتن آن‎ها شود، پس دور باطل است و قابل قبول نیست.[2] (منبع)

ی
ابه عنوان مثال دیگر، همین نظریه فیزیکدانان، اگر وجود تسلسل برایشان معقول است، چرا دنبال نقطه شروع جهان هستند؟
این ابطال از طریق مثال بود، ابطال فلسفیش رو هم قطعاً خود شما مطالعه کردید.

و اما، "هیچ خردمندی بدنبال اثبات چیزی که وجود ندارد نمی رود"، خردمند به دنبال چیستی های خود می رود. اگر نظر شما درست بود، مسلماً هیچ اختراعی بوجود نمی آمد زیرا نقطه بیشتر اختراعات، تخیل مخترع بوده است. سفر به فضا، موتور جت، هواپیما، ماشین و و و!



یقینا هیچ خردمندی بدنبال اثبات چیزی که وجود ندارد نمی رود بنابراین لازمست تا مدعیان وجود خدا ابتدا وجود آنچه را که تصور کرده اند اثبات نمایند .
علت و معتول دلیل مدغنی بر وجود خدا نیست چرا که یا به تسلسل مبتلا میشوید و یا مجبور میشوید علت غایی را از خودتان بیافرینید در واقع با طرح علت غایی خود خالق خدا میشوید.
واجب و ممکن هم از همین مقوله است اگر همه چیز را ممکن در وجود بدانید دیگر نمیتوانید یک موجور را رها از اصل کلی خود نمایید مگر اینکه خودتان وادار به خلق خدایی تحت عنوان واجب در وجود شوید .
زیبا شناختی هم که ربطی به خدا ندارد
بنابراین بروید استدلالاتتان را از قرون وسطی به عصر ژنتیک تغییر داده و از هجویات آخوندیست دست بردارید

خدا برای کسی که انرا خلق کرده چیستی ندارد . و برای خواننده چنین متونی او نیستی محض است چرا که هز صفتی که به او می دهید سلبیه است. برای همین است که میگویید دامنه ندارد،ادراکش ممکن نیست!...به همین علت معترفید که از روش نمیدانم چیست به یقین رسیده اید .این یفین عین جهل است بلکه خود جهل است.
 
آخرین ویرایش:

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
:w40:

در مجموع هیچ یک از دانشمندان جهان بخصوص فیزیکدان ها به خدا اعتقاد ندارند هاوکینگ هم از این قاعده مستثنی نیست باور کنید چون اگر قبول داشته باشند با قوانین فیزیک به قول معروف چفت نمی شود یعنی یا باید خدا را قبول کنی یا قوانین فیزیک را دوتاش با هم نمی شود :w18:
گرچه حرف شما با حتی یک مثال نقض رد می شود، اما می تونید برای اطلاع از نام فیزیک دانان مشهور معتقد به خدا، لینک زیر مشاهده کنید.

Famous Scientists Who Believed in God
 
آخرین ویرایش:

جیرجیری

عضو جدید
گرچه حرف شما با حتی یک مثال نقض رد می شود، اما می تونید برای اطلاع از نام فیزیک دانان مشهور معتقد به خدا، لینک زیر مشاهده کنید.

Famous Scientists Who Believed in God

:heart::gol:

این فرمایش شما درصورتی درست بود که جمله من بدون آن گزاره دوم بود " که یا باید قوانین فیزیک را قبول داشته باش یا خدا را" درست است ولی در صورتی که برخلاف نظریه ها و ایده هایی که در حال اثبات آن است و با وجود و اعتقاد به آن قوانین نمی تواند خدا را ثابت کند و گاهی حتا نیازی به خدا ندارد درست نیست :)
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مطب دوستان رو نخوندم الا اولین پاسخ رو و باهاش موافقم
بسیار امر واضحیه اون دانشمند نفهمید که بیگ بنگ رو کی آفریده
بابا هممون وقتی بچه بودیم دقت کنید بچه بودیم
وقتی به ما می گفتند که همه چی رو خدا آفرید اولین سوالی که در ذهنمون پیش می آمد این بود که
خدا رو کی آفرید
یعنی اون دانشمند اینقدر به ذهن خودش نتونست فشار بیاره که به این سوال برسه
در عجبم که به اون این مدارک رو داده
 

جیرجیری

عضو جدید
من مطب دوستان رو نخوندم الا اولین پاسخ رو و باهاش موافقم
بسیار امر واضحیه اون دانشمند نفهمید که بیگ بنگ رو کی آفریده
بابا هممون وقتی بچه بودیم دقت کنید بچه بودیم
وقتی به ما می گفتند که همه چی رو خدا آفرید اولین سوالی که در ذهنمون پیش می آمد این بود که
خدا رو کی آفرید
یعنی اون دانشمند اینقدر به ذهن خودش نتونست فشار بیاره که به این سوال برسه
در عجبم که به اون این مدارک رو داده

:heart::gol:
از کجا می دونی این دانشمند این ها به ذهنش نرسیده ؟:)
 
ماورا الطبیعه

ماورا الطبیعه

shotgun

اینارو بیخیال سریال سوپر نشنالو کامل دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فصل 3،8 قسمتش بدون زیرنویس گیرم آمده با زیرنویس میخام باید کجا دنبالش بگردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیدی چی شد دیییییییییییییییییییییییین مرد:(:(:(:(:(:cry::cry::cry::cry:
 

hemmat27

عضو جدید
استفان هاکینگ، یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دانان نظری معاصر است که درست ۳۰۰ سال پس از مرگ گالیله، در شهر آکسفورد انگلستان به دنیا آمد و در دانشگاه کمبریج، کرسی ریاضیات لوکاس را از ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۹ در اختیار داشت.

مشهورترین آثار او در بین افراد معمولی علاقمند به دانش، کتاب‌های جهان در پوست گردو، «تاریخچهٔ زمان» و «تاریخچهٔ بسیار کوتاه زمان» هستند.
زمینهٔ پژوهشی اصلی وی کیهان‌شناسی و گرانش کوانتومی است. از مهم‌ترین دستاوردهای وی مقاله‌ای است که به رابطهٔ سیاه‌چاله‌ها و قانون‌های ترمودینامیک می‌پردازد. او نشان می‌دهد که سیاه‌چاله‌ها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوج‌های ذرات مجازی که در افق رویداد (event horizon) آن تشکیل می‌شود، نابود می‌شوند.
وی در آخرین کتاب خود با عنوان "طراحی عظیم" عقیده ی خود را نسبت به وجود خدا چنین اظهار می دارد که خدا جهان را خلق نکرد و بیگ بنگ نتیجه ی غیر قابل اجتناب قوانین فیزیک است وی ادامه می دهد که یک سری تئوری های جدید وجود یک خالق را اضافی و زائد می کند.
لازم به ذکر است که هاکینگ پیش از این در کتاب دیگرش با عنوان تاریخچه ی کوتاه از زمان، عقیده ی دیگری را ابراز می دارد و می نویسد: "اگر تئوری کاملی پیدا کنیم، بزرگترین پیروزی برای منطق بشر خواهد بود و می توانیم ذهنیت خدا را بفهمیم." و به وضوح عقیده ی خود را در کتاب جدیدش که تا یک هفته ی دیگر روانه ی بازار می شود، تغییر داده است.

این مطلب از منبع زیر ترجمه و تلخیص شده است.
منبع

اين كه نشد دليل بر نبودن خدا!!!!!!!!!
خوب اينشتين هم موحد بوده داداش!!!!
 

جیرجیری

عضو جدید
:w30:
خیلی از مخش کارکشیده تهی شده;)
:w00: کم آوردی شروع کردی طرف را مسخره کنی

اين كه نشد دليل بر نبودن خدا!!!!!!!!!
خوب اينشتين هم موحد بوده داداش!!!!

دلیل بر نبودن خدا هم اگر نباشد دلیل بر نبودن خدا به عنوان طراح و آفریننده جهان هستی هست :child:
 

mojsfr1984

عضو جدید
:heart::gol:

این فرمایش شما درصورتی درست بود که جمله من بدون آن گزاره دوم بود " که یا باید قوانین فیزیک را قبول داشته باش یا خدا را" درست است ولی در صورتی که برخلاف نظریه ها و ایده هایی که در حال اثبات آن است و با وجود و اعتقاد به آن قوانین نمی تواند خدا را ثابت کند و گاهی حتا نیازی به خدا ندارد درست نیست :)

من یه سوال دارم.
اونم اینه اصولا چیزی به نام قانون از کجا اومده. یعنی قانون جاذبه زمین به عنوان مثال منشا اون زمینه ولی قانون گذار اصلی کیه که این قانون رو قرار داده که اصلا هر چیزی که دارای جرم باشد دارای میدانگرانش نیز باشد. دقت کنین منظورم نتیجه قانون نیست بلکه خود قانونه.
چون شما شاید بگین جرم منشا گرانشه. اما سوال اینجاست چه کسی این قانون رو وضع کرده که جرم منشا گرانش باشه؟ مطمئنا تصادف کور نمی تونه باشه.
 
  • Like
واکنش ها: mmzk

mmzk

عضو جدید
متاسفانه، تعدادی از دوستان، بدون اینکه کوچکترین اطلاعی از نظریات جدید مطرح شده توسط استفان هاوکینگ داشته باشند، تنها از روی غریزه! اظهار نظر نموده اند،
نقد زیر به نقل از فایننشال‌تایمز
برای آگاهی بیشتر دوستان از مباحث مطرح شده در کتاب "طرح عظیم" ارائه شده است:

به دنبال انتشار کتاب جدید استیون هاوکینگ، ریاضیدان و کهکشان‌شناس بریتانیایی، به نام «طرح عظیم» که در آن به نوعی نقش خدا در آفریدن عالم هستی زیر سؤال برده شده، روزنامه بریتانیایی فایننشال‌تایمز نیز در مطلبی تازه نگاهی دارد به آنچه که در کتاب تازه پروفسور هاوکینگ جای مکث دارد.

مایکل اسکاپینکر در مقدمه مطلب خود می‌نویسد که بسیاری از اظهار نظرها در مورد این کتاب به موضوع رد وجود آفریدگار اختصاص یافته‌است. شاید به این علت که این نکته در نظریات پروفسور هاوکینگ بسیار تازه می‌نمود کما اینکه در آثار قبلی او از جمله کتاب «تاریخ مختصری از زمان» به نظر می‌رسید که هنوز به ایده وجود آفریدگار باور دارد.

نویسنده مقاله فایننشال‌تایمز می‌افزاید که کتاب‌های قبلی پروفسور هاوکینگ نتوانسته بود به اندازه کافی او را جلب خود کند و یا به عمق بحث مربوط به پیدایش یا آفرینش عالم هستی ببرد، اما کتاب تازه وی با عنوان «طرح عظیم» از آغاز تا پایان با اعجاب و تحلیل شگفت‌انگیزی که در آن موج می‌زند «یک اثر علمی بسیار باارزش است.»

نویسنده می‌افزاید که از نظر وی این کتاب بعید است خداباوران را بیازارد. چون آن عده‌ای که هنوز هم به طوفان نوح و تداوم هستی روی کره زمین از طریق معجزات این پیامبر باور دارند بعید است اصلا این کتاب را خوانده و یا مهم تلقی کنند.

دسته دیگر خداباوران و دینداران که دستاوردهای علمی را به نوعی در فلسفه و دیدگاه امروزی خود می‌گنجانند نیز خواهند گفت که پروفسور هاوکینگ ممکن است راز پیدایش کهکشان‌ها را کشف کرده باشد ولی هنوز در مورد چرایی و دلیل وجود آن پاسخ روشنی ندارد.

مایکل اسکاپینکر معتقد است نکته اصلی که در کتاب جدید استیون هاوکینگ باید مورد توجه قرار می‌گرفت نه انکار آفریدگار بلکه روش دقیق و صراحت آن در توضیح دست‌آوردهای علمی تا به امروز و جسارت کم‌نظیری است که وی در بیان این ایده‌ها به‌کار برده‌است.

برای نمونه روشی که برای توضیح فیزیک و مکانیک کوانتوم به کار گرفته شده‌است این نظریات علمی بسیار پیچیده را به شکلی که تا حد زیادی قابل فهم است توضیح می‌دهد. پروفسور هاوکینگ از تشریح اجسام بسیار کوچک که برای ما قابل رؤیت نیستند شروع کرده، به خود ما می‌رسد و از آنجا به سیاره‌ها، ستاره‌ها و کهکشان‌ها می‌رود. مجموعه توضیحات وی شاید صریح‌ترین و قانع‌کننده‌ترین تفسیر و توضیح در مورد چگونگی پیدایش هستی و آغاز زمان باشد.
هاوکینگ معتقد است که مغز و زیست‌شناسی انسان محصول کارکرد هزاران هزار میلیارد سلول و مولکول است و برای شناخت کامل موجودی به نام انسان باید تک‌تک مختصات این اجزا بررسی شود.


مایکل اسکاپینکر البته در ادامه نقد خود در روزنامه فایننشال‌تایمز می‌افزاید تمام نکاتی که پروفسور هاوکینگ در کتاب جدید خود مطرح کرده قانع‌کننده نیست. ولی به نظر می‌رسد که کتاب وی به نام «طرح عظیم» آغاز مسیری است برای تشریح نحوه پیدایش و حرکت کهشکان ما برای کسانی که لزوما با تمام اطلاعات علمی امروزی آشنایی ندارند. فقط یک نکته هنوز روشن نخواهد شد و آن دلیل وجودی و رفتار خود بشر است.

پروفسور هاوکینگ مدعی است که مغز انسان نیز مانند هر چیز دیگری با قوانین فیزیک و شیمی کار می‌کند. او می‌نویسد: «ما یک ماشین بیولوژیک بیش نیستیم و مسئله اراده آزاد صرفا یک تخیل است.» آیا به آن معنا است که وی می‌تواند فکر ما را خوانده و یا پیش‌بینی کند که ما چه خواهیم کرد؟

هاوکینگ معتقد است که مغز و زیست‌شناسی انسان محصول کارکرد هزاران هزار میلیارد سلول و مولکول است و برای شناخت کامل موجودی به نام انسان باید تک‌تک مختصات این اجزا بررسی شود. انجام یک چنین بررسی، البته میلیاردها سال طول خواهد کشید. در مقابل پروفسور هاوکینگ می‌گوید که فرضیات و نظریه‌های علمی مثل روانشناسی و یا اقتصاد می‌تواند تا حدی نحوه رفتار انسان‌ها را توضیح دهد.

نویسنده فایننشال‌تایمز سپس به استدلالاتی برای بررسی این سؤال می‌پردازد که این فرضیه‌ها یا شاخه‌های علمی هم‌چون اقتصاد و روان‌شناسی واقعا تا چه حدی می‌تواند رفتار ما را توضیح دهد؟ در بهترین حالت علم اقتصاد دربرگیرنده مجموعه‌ای از محاسبات منطقی و عقلایی است که معمولا ما در زندگی فردی و اجتماعی خود نمی‌توانیم به خوبی از آن تبعیت کنیم. همین وضعیت در مورد علم سیاست و یا بازرگانی و سرمایه‌گذاری نیز صادق است. هر یک از ما و یا هر یک از جوامع بشری در هر مقطعی از زندگی ممکن است نظر خود را در مورد اولویت یا ارجحیت هر یک از این عرصه‌ها تغییر دهد. به عنوان مثال گاهی اقتصاد برای ما مهم است و گاهی سلامت و یا اطمینان به آینده.

مایکل اسکاپینکر در پایان این مطلب می‌نویسد که از نگاه پروفسور هاوکینگ رفتار و کردار بشر صرفا یک موضوع قابل محاسبه و شمارش است و اگر ما بتوانیم میلیاردها میلیارد محاسبه را انجام دهیم اسرار زندگی و رفتار بشریت برملا خواهد شد. اما بعید است چنین باشد. هر چقدر هم که دستاوردهای علمی و کشفیات ما پیشرفت کند بشر کماکان یکی از اسرارآمیزترین جنبه‌های حیات و عالم هستی خواهد بود.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه، تعدادی از دوستان، بدون اینکه کوچکترین اطلاعی از نظریات جدید مطرح شده توسط استفان هاوکینگ داشته باشند، تنها از روی غریزه! اظهار نظر نموده اند،
نقد زیر به نقل از فایننشال‌تایمز
برای آگاهی بیشتر دوستان از مباحث مطرح شده در کتاب "طرح عظیم" ارائه شده است:

به دنبال انتشار کتاب جدید استیون هاوکینگ، ریاضیدان و کهکشان‌شناس بریتانیایی، به نام «طرح عظیم» که در آن به نوعی نقش خدا در آفریدن عالم هستی زیر سؤال برده شده، روزنامه بریتانیایی فایننشال‌تایمز نیز در مطلبی تازه نگاهی دارد به آنچه که در کتاب تازه پروفسور هاوکینگ جای مکث دارد.

مایکل اسکاپینکر در مقدمه مطلب خود می‌نویسد که بسیاری از اظهار نظرها در مورد این کتاب به موضوع رد وجود آفریدگار اختصاص یافته‌است. شاید به این علت که این نکته در نظریات پروفسور هاوکینگ بسیار تازه می‌نمود کما اینکه در آثار قبلی او از جمله کتاب «تاریخ مختصری از زمان» به نظر می‌رسید که هنوز به ایده وجود آفریدگار باور دارد.

نویسنده مقاله فایننشال‌تایمز می‌افزاید که کتاب‌های قبلی پروفسور هاوکینگ نتوانسته بود به اندازه کافی او را جلب خود کند و یا به عمق بحث مربوط به پیدایش یا آفرینش عالم هستی ببرد، اما کتاب تازه وی با عنوان «طرح عظیم» از آغاز تا پایان با اعجاب و تحلیل شگفت‌انگیزی که در آن موج می‌زند «یک اثر علمی بسیار باارزش است.»

نویسنده می‌افزاید که از نظر وی این کتاب بعید است خداباوران را بیازارد. چون آن عده‌ای که هنوز هم به طوفان نوح و تداوم هستی روی کره زمین از طریق معجزات این پیامبر باور دارند بعید است اصلا این کتاب را خوانده و یا مهم تلقی کنند.

دسته دیگر خداباوران و دینداران که دستاوردهای علمی را به نوعی در فلسفه و دیدگاه امروزی خود می‌گنجانند نیز خواهند گفت که پروفسور هاوکینگ ممکن است راز پیدایش کهکشان‌ها را کشف کرده باشد ولی هنوز در مورد چرایی و دلیل وجود آن پاسخ روشنی ندارد.

مایکل اسکاپینکر معتقد است نکته اصلی که در کتاب جدید استیون هاوکینگ باید مورد توجه قرار می‌گرفت نه انکار آفریدگار بلکه روش دقیق و صراحت آن در توضیح دست‌آوردهای علمی تا به امروز و جسارت کم‌نظیری است که وی در بیان این ایده‌ها به‌کار برده‌است.

برای نمونه روشی که برای توضیح فیزیک و مکانیک کوانتوم به کار گرفته شده‌است این نظریات علمی بسیار پیچیده را به شکلی که تا حد زیادی قابل فهم است توضیح می‌دهد. پروفسور هاوکینگ از تشریح اجسام بسیار کوچک که برای ما قابل رؤیت نیستند شروع کرده، به خود ما می‌رسد و از آنجا به سیاره‌ها، ستاره‌ها و کهکشان‌ها می‌رود. مجموعه توضیحات وی شاید صریح‌ترین و قانع‌کننده‌ترین تفسیر و توضیح در مورد چگونگی پیدایش هستی و آغاز زمان باشد.
هاوکینگ معتقد است که مغز و زیست‌شناسی انسان محصول کارکرد هزاران هزار میلیارد سلول و مولکول است و برای شناخت کامل موجودی به نام انسان باید تک‌تک مختصات این اجزا بررسی شود.


مایکل اسکاپینکر البته در ادامه نقد خود در روزنامه فایننشال‌تایمز می‌افزاید تمام نکاتی که پروفسور هاوکینگ در کتاب جدید خود مطرح کرده قانع‌کننده نیست. ولی به نظر می‌رسد که کتاب وی به نام «طرح عظیم» آغاز مسیری است برای تشریح نحوه پیدایش و حرکت کهشکان ما برای کسانی که لزوما با تمام اطلاعات علمی امروزی آشنایی ندارند. فقط یک نکته هنوز روشن نخواهد شد و آن دلیل وجودی و رفتار خود بشر است.

پروفسور هاوکینگ مدعی است که مغز انسان نیز مانند هر چیز دیگری با قوانین فیزیک و شیمی کار می‌کند. او می‌نویسد: «ما یک ماشین بیولوژیک بیش نیستیم و مسئله اراده آزاد صرفا یک تخیل است.» آیا به آن معنا است که وی می‌تواند فکر ما را خوانده و یا پیش‌بینی کند که ما چه خواهیم کرد؟

هاوکینگ معتقد است که مغز و زیست‌شناسی انسان محصول کارکرد هزاران هزار میلیارد سلول و مولکول است و برای شناخت کامل موجودی به نام انسان باید تک‌تک مختصات این اجزا بررسی شود. انجام یک چنین بررسی، البته میلیاردها سال طول خواهد کشید. در مقابل پروفسور هاوکینگ می‌گوید که فرضیات و نظریه‌های علمی مثل روانشناسی و یا اقتصاد می‌تواند تا حدی نحوه رفتار انسان‌ها را توضیح دهد.

نویسنده فایننشال‌تایمز سپس به استدلالاتی برای بررسی این سؤال می‌پردازد که این فرضیه‌ها یا شاخه‌های علمی هم‌چون اقتصاد و روان‌شناسی واقعا تا چه حدی می‌تواند رفتار ما را توضیح دهد؟ در بهترین حالت علم اقتصاد دربرگیرنده مجموعه‌ای از محاسبات منطقی و عقلایی است که معمولا ما در زندگی فردی و اجتماعی خود نمی‌توانیم به خوبی از آن تبعیت کنیم. همین وضعیت در مورد علم سیاست و یا بازرگانی و سرمایه‌گذاری نیز صادق است. هر یک از ما و یا هر یک از جوامع بشری در هر مقطعی از زندگی ممکن است نظر خود را در مورد اولویت یا ارجحیت هر یک از این عرصه‌ها تغییر دهد. به عنوان مثال گاهی اقتصاد برای ما مهم است و گاهی سلامت و یا اطمینان به آینده.

مایکل اسکاپینکر در پایان این مطلب می‌نویسد که از نگاه پروفسور هاوکینگ رفتار و کردار بشر صرفا یک موضوع قابل محاسبه و شمارش است و اگر ما بتوانیم میلیاردها میلیارد محاسبه را انجام دهیم اسرار زندگی و رفتار بشریت برملا خواهد شد. اما بعید است چنین باشد. هر چقدر هم که دستاوردهای علمی و کشفیات ما پیشرفت کند بشر کماکان یکی از اسرارآمیزترین جنبه‌های حیات و عالم هستی خواهد بود.

:gol::gol::gol::gol:
 

mmzk

عضو جدید
من یه سوال دارم.
اونم اینه اصولا چیزی به نام قانون از کجا اومده. یعنی قانون جاذبه زمین به عنوان مثال منشا اون زمینه ولی قانون گذار اصلی کیه که این قانون رو قرار داده که اصلا هر چیزی که دارای جرم باشد دارای میدانگرانش نیز باشد. دقت کنین منظورم نتیجه قانون نیست بلکه خود قانونه.
چون شما شاید بگین جرم منشا گرانشه. اما سوال اینجاست چه کسی این قانون رو وضع کرده که جرم منشا گرانش باشه؟ مطمئنا تصادف کور نمی تونه باشه.

دوست من با احترام باید بگم به اعتقاد من سوال شما و به طبع اون نتیجه ای که پی اون هستید اشتباهه،
شما بگو، چرا روغن چربه؟
یعنی قانونی وضع شده که روغن چرب باشه؟
نه دوست من،
دو جور قانون داریم،
1- قوانینی که وضع میشن، مثل قوانین ریاضی یا راهنمایی و رانندگی
2- قوانینی که کشف میشن، مثل قانون جاذبه

مثلما منظور شما در مورد نوع دوم قوانین هست،
ببین دوست من ، اینکه روغن چربه، بواسطه ساختار مولکولی و خصوصیاتیه که این ماده داره، جاذبه هم همینطوره، علم امروز قبول نمی کنه که بگی یک نفر فرمان داده تا دو جرم نسبت به هم گرانش داشته باشن، بلکه این قابلیت تو ذات داشتن جرم نهفته است. البته جاذبه محدود به اجرام نمیشه که توضیح در مورد اون از حوصله و موضوع تاپیک خارجه.
عبور جریان الکتریکی I از هادی با مقاومت R موجب ایجاد اختلاف پتانسیل V در دو سر هادی میشه که در این رابطه قانون اهم صدق می کنه: V=IxR ، حالا اگر می خواهید بپرسی که این قانون از کجا اومده، باید به فیزیک کوانتوم اشراف پیدا کنید، نه اینکه تصور کنید پیر مردی در آسمان ها نشته و فرمان داده که قانون اهم بوجود بیاد.
با تشکر.
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاپلوی عزیز، بزنی و در ری که کاری نداره، سعی کن وقتی جوابت رو میدن پاش واستی و دفاع کنی و تحلیل کنی، نه مرتب در تمامی بحث ها از زیر پاسخ گویی فرار کنی و مجدد یه جای دیگه همون ادعاهات رو مطرح کنی، اینجوری ملت جور دیگه ای راجب فکر خواهند کرد:gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mmzk

عضو جدید

دوست عزیز
جناب کاپلو
خواهش دارم بنده را در جلگه و همقطار خودتون ندونید
شما تنها یک سری آیات و روایات را، بدون اینکه حتی در مورد آن اطلاعات کافی داشته باشید، از جاهای مختلف کپی و پیست می کنید و با احترام باید بگم که با این شیوه هیچ چیز رو، غیر از عدم آگاهی خودتون، نمی تونید ثابت کنید.

با تشکر.
 

mojsfr1984

عضو جدید
دوست من با احترام باید بگم به اعتقاد من سوال شما و به طبع اون نتیجه ای که پی اون هستید اشتباهه،
شما بگو، چرا روغن چربه؟
یعنی قانونی وضع شده که روغن چرب باشه؟
نه دوست من،
دو جور قانون داریم،
1- قوانینی که وضع میشن، مثل قوانین ریاضی یا راهنمایی و رانندگی
2- قوانینی که کشف میشن، مثل قانون جاذبه

مثلما منظور شما در مورد نوع دوم قوانین هست،
ببین دوست من ، اینکه روغن چربه، بواسطه ساختار مولکولی و خصوصیاتیه که این ماده داره، جاذبه هم همینطوره، علم امروز قبول نمی کنه که بگی یک نفر فرمان داده تا دو جرم نسبت به هم گرانش داشته باشن، بلکه این قابلیت تو ذات داشتن جرم نهفته است. البته جاذبه محدود به اجرام نمیشه که توضیح در مورد اون از حوصله و موضوع تاپیک خارجه.
عبور جریان الکتریکی I از هادی با مقاومت R موجب ایجاد اختلاف پتانسیل V در دو سر هادی میشه که در این رابطه قانون اهم صدق می کنه: V=IxR ، حالا اگر می خواهید بپرسی که این قانون از کجا اومده، باید به فیزیک کوانتوم اشراف پیدا کنید، نه اینکه تصور کنید پیر مردی در آسمان ها نشته و فرمان داده که قانون اهم بوجود بیاد.
با تشکر.


به نظر من نه تنها سوال من درسته بلکه اساس اثبات علمی خدا هم همینه.مخصوصا در مورد نوع دوم قوانینی که گفتین. خیلی ببخشین هیچ آدم عاقلی فکر نمیکنه که یکی بالا تو آسمون نشسته و فرمان داده که قانون اهم یا جاذبه بوجود بیاد.
شما منظور منو برعکس متوجه شدین.
من هدفم اشاره به قانون نظم بود که هیچ کس جوابی نداد. در جهان یک نظم خاص حاکم است که تمامی قوانین بر اساس اون نظم جاری هستن. یعنی نظم عین یه تخته سیاه می مونه و قوانین دیگه عین نوشته های اون تخته سیاه.
همون نظم هم اثبات وجود خداست. چون نظم تصادفی محاله بوجود بیاد. با ریاضی هم میشه اینو ثابت کرد. چه قوانین کوانتوم و چه قوانین فیزیک کلاسیک همه بر اساس نظم خاصی وجود دارند. بماند که درک تصور همه دانشمندان از علم کوانتوم فقط در حد معادلات و مدلهای ریاضیه.
 
  • Like
واکنش ها: mmzk

mmzk

عضو جدید
به نظر من نه تنها سوال من درسته بلکه اساس اثبات علمی خدا هم همینه.مخصوصا در مورد نوع دوم قوانینی که گفتین. خیلی ببخشین هیچ آدم عاقلی فکر نمیکنه که یکی بالا تو آسمون نشسته و فرمان داده که قانون اهم یا جاذبه بوجود بیاد.
شما منظور منو برعکس متوجه شدین.
من هدفم اشاره به قانون نظم بود که هیچ کس جوابی نداد. در جهان یک نظم خاص حاکم است که تمامی قوانین بر اساس اون نظم جاری هستن. یعنی نظم عین یه تخته سیاه می مونه و قوانین دیگه عین نوشته های اون تخته سیاه.
همون نظم هم اثبات وجود خداست. چون نظم تصادفی محاله بوجود بیاد. با ریاضی هم میشه اینو ثابت کرد. چه قوانین کوانتوم و چه قوانین فیزیک کلاسیک همه بر اساس نظم خاصی وجود دارند. بماند که درک تصور همه دانشمندان از علم کوانتوم فقط در حد معادلات و مدلهای ریاضیه.

دوست من
برهان نظم که چندین ساله که کاراییش رو از دست داده
کمی در مورد تئوری های بی نظمی مطالعه کنید
الان دیگه خود فلاسفه هم صرف برهان نظم پیش نمیروند،
من قصد ندارم بحث های تکراری مطرح کنم، صرفا به موارد زیر اشاره می کنم:
1- نظم نسبی است، یعنی یک مجموعه می تواند در مقایسه با مجموعه دیگری منظم تر یا بی نظم تر باشد، مثلا حرکت گروه مورچگان در مقایسه با پرواز زنبور ها منظم به نظر می رسد ولی در مقاسیه با رژه یک گردان سرباز کاملا بی نظم به چشم می خورد، نظم و آرایش همین یک گردان سرباز در حال رژه در مقایسه با نظم آرایش ملکولی یک کریستال به چشم نخواهد آمد و به الی آخر. در مورد نظم حاکم بر جهان هستی هم ملاکی برای مقایسه وجود ندارد نه اینکه این نظم مطلق است.
2- با همان تعریف شما از نظم، آیا تا حرکت مجموعه منظمی از ابر ها در آسمان یا اشکال منظم پدید آمده در بیابان را نمی توان پیدایش اتفاقی نظم خواند؟
خواهش می کنم بحث در مورد نظم را ادامه ندهید، چون اگر من هم قبول کنم، مسلما علم امروز بواسطه وجود طرح نظریه های جدید، این استدلال را قبول نخواهد کرد.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز
جناب کاپلو
خواهش دارم بنده را در جلگه و همقطار خودتون ندونید
شما تنها یک سری آیات و روایات را، بدون اینکه حتی در مورد آن اطلاعات کافی داشته باشید، از جاهای مختلف کپی و پیست می کنید و با احترام باید بگم که با این شیوه هیچ چیز رو، غیر از عدم آگاهی خودتون، نمی تونید ثابت کنید.

با تشکر.

بنده فقط از گذاشتن خبرتون تشکر کردم.
چه ربطی داشت.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا