گاهی به نگاهت نگاه کن !

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی به نگاهت نگاه کن !

انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. »


استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید .»


او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند. یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»

استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه می‌دهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و....

اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»



« حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی‌دونم اینو کجا خونده بودم، خیلی قشنگ بود کماکان
10باره هم بیشتر میخونمش
مرسی، دستت درد نکنه

واقعن جای بحث داره
 

no_one

عضو جدید
در مورد نگاه کردن چیزی جز این نمی شه گفت :
آندره ژید می گه: بگذار پاکی و عظمت در نگه تو باشد نه آن چیزی که به آن می نگری.
در مورد عوض کردن طرز فکر :
انیشتین می گه: اگر به مشکلی برخورد کردی, تا وقتی که طرز فکری رو که باهاش به اون مشکل رسیدی رو داری نمی تونی حلش کنی و پس دیدگاهتو عوض کن.
نمی دونم در مورد قانون جذب شنیدید یا نه:
هر آنچه در ذهنت بتوانی ببینی در دستت می توانی نگهش داری.
و خلاصش افکار مرئی می شوند:gol::gol::gol::gol::gol:
 
آخرین ویرایش:

bi metal

عضو جدید
تاپيك جالبي بود.
اصلا همه تاپيكهايي كه اين چند روزه داديد جالب و تاثيرگذار بوده.
جدا كه خسته نباشيد.مرسي;)
 

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبه به مزار رفتم در راه برگشت با شاخه گلی از نرگس سوار تاکسی شدم .زنی شصت ساله کنارم نشسته بود که از لحظه اول می خواستم بدانم چرا او کمی غمگین کمی استوار و مهربان است . دلم می خواست شاخه گل را بهش بدم تا لبخند بزنه . که زن رو به راننده گفت من از غم از دست دادن برادرم در کندان هنوز عزادارم و داریم خودمون براش می کشیم .شما چرا نسبت به خانوادتون این احساس را ندارید . من بقیه حرف هاشونو نشنیدم بلافاصله گل را بهش دادم .واکنشش دیدنی بود به پهنای صورتش خندید و آن هنگامه غروب تنها به من نگاه کرد و گفت گل باشی اما عمرت مثل گل نباشه . طولی نکشید که متوجه شدم نگرش ما بله رفتار ما مهم ترین قسمت سازنده انگیزه های ماست .
 

Similar threads

بالا