جعبه شیرینی بغل کردهبه به سلام رفقای گل خودم !
مریم جونم اینجا جه خبر بوده؟؟؟؟ علی شما هم مهربونه هم دلش بزرگه!!
علی جون منم شگفت زده شدم؟؟؟؟؟؟اینجا با همه شما قشنگه اینقد قشنگه که من 216 صفحه رو خوندم! منم میگم نرو؟من که ندیدم کسی فراموش بشه!
به هرحال أنا مخلصُ لهall of u
آخجون شام
بس کی شام میدین مردیم از گشنگی
اونوقت موقیعت خودتون چیه ؟؟؟؟
اخ اخ انقدر دلم می خواد اون منشی دفتر استعداد درخشان دانشگاهتون بگیرم بزنمبچه ها مگه قرار نشد شما قرار میزارین منم خبر کنید !!
حالا درسته علم و صنعتی نیستم ولی مرامتون کجا رفته
قرار بیرون میذارین منم هستم م م م م
84 ای اممممممممممممماخ اخ انقدر دلم می خواد اون منشی دفتر استعداد درخشان دانشگاهتون بگیرم بزنم
میگم مهندس شما ورودی 85 هستی یا 84؟
نمیدونم علی این پستها رو میخونه یا نه... ولی مطمئن باش تاپیک اگه پابرجا باشه خودش دلش واسه اینجا تنگ میشه و بر میگرده...
البته صد در صد دلایلی داره که فعلا قصد ترک اینجا رو کرده... [ QUOTE]
من؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!! فکر نمیکنی کمی داری اشتباه میکنی ؟!!!!!!!!!!
اینجا شیکمو اینجا تویی
نخیر مهم دیدن دوستان گلمه
قرار شد اگه رفتیم
فعلا که در همین جا هستیم در خدمت دوستان
جدا نشستی 216 صفحه رو خوندی نگار جان؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بابا ..............
عجب همتی؟!!!!!!!!!!! فکر کنم خودمون هم باید برگردیم یه نگاهی به اون موقع ها بندازیم.
اره یادش بخیر84 ای اممممممممممممم
یادش بخیر
جلسه اول معارفه با بچه های 84 ی....
شهریور سال 1384 بود...
توو تالارها...
غروب برگشتم خونه...
هیبت دانشگاه افتاده بود توو جونم!!!
ولی الان دقیقا برعکسه
MIT هم رام بخوره ککمم نمیگزه....
خوشبختاته رفتم و دیدم و تا آخر عمرمم آرزوشو ندارم......این خیلی مهمه...
گاهی نمیدونی چیزی رو و در دلت همیشه آرزوشو نگه میداری و درد آوره...
ولی وقتی به اون مورد اشراف 5 ساله داری......
میدونی که آره............اونیم نیست که براش دست و پا بخوای بشکونی؛
بماناد!
رفتنی شدید(!!)......منم باتون میام
سلام علیکم
خیلی معذرت می خوام!!
اینجا عزیز یک نکته ظزیف داره که در سخنان حکیم بزرگوار جناب اقای مجتبی نهفته است .خیلی معذرت می خوام!!
می شه بپرسم برای شما چه فرقی می کنه؟!!
شما خواهران!! که کلا داخلید!
اینجا عزیز یک نکته ظزیف داره که در سخنان حکیم بزرگوار جناب اقای مجتبی نهفته است .
منم نکته سنجی کردم ......
وگرنه برا من که خوابگاهی هم نیستم فرق نداره
اینجا عزیز یک نکته ظزیف داره که در سخنان حکیم بزرگوار جناب اقای مجتبی نهفته است .
منم نکته سنجی کردم ......
وگرنه برا من که خوابگاهی هم نیستم فرق نداره
[/
QUOTE]
تو هم که نکته سنج
رو هوا زدی
آقا صادق حالا شما هم یواش یواش راه میفتی و متوجه نکات ظریف میشی
اتفاقا اذیت نشدم
میدونی سنتی بودن بعضی وقت ها حسن هایی هم داره دیگه
سلام
وااااااااای چه حالی دادی حسین!!!!!
چه ربطی به سنتی بودن داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه چه کردید در آخرین برنامه افطار که بساطش برچیده شد؟!!!!!!!!!!
بودجه دانشکده بیدجه شد
علم و صنعته و مهندسی شیمیش
اتفاقا اذیت نشدم
میدونی سنتی بودن بعضی وقت ها حسن هایی هم داره دیگه
سیستم اداری ایران در مردم هم اثر کردهاز مجتبی بپرس
علم و صنعته و مهندسی شیمیش
اتفاقا اذیت نشدم
میدونی سنتی بودن بعضی وقت ها حسن هایی هم داره دیگه
چه ربطی به سنتی بودن داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از مجتبی بپرس
واااااااااااااااااادانشکده شیمی فقط به این درد می خورد که روزه خورا رو پناه می داد...
خدا خیرمون بده که از همه دانشکده ها اعم از مکانیک و غیره در پناه ما سر ظهر روزه افطار می کردن
اول که سلام خوش امدید
داشتیم مهندس ؟؟؟؟؟سلام می رسونه!!!
شما چطورین؟!!
؟ مهمون نوازی کن طرفدار جمع کن
)
حیف که خیلی کار دارم وگرنه امروز می خواستم سر به سر تهدید کننده بذارم یه خرده بخندیم حالشو ببریمبه به سارا خانوم گل
صبح تو هم قشنگ باشه عزیزم
صبح همگی بخیر و شادی
کلاغ ها خبر دادند که فرد تهدید کننده در راه، به زودی تشریف فرما میشوند
تو چه جوری میخوای این یه ماه رو بگذرونی؟ 
