زن و حقوق او در اسلام... و نظر شما

وضعیت
موضوع بسته شده است.
سلام دوستای من
در ابتدا از تمامی دخترا معذرت میخوام که تو زندگی ما شرایطی هست که اینجا تاپیکی تحت این عنوان گذاشتم
زیرا فکر میکنم اگر قرار بر مساوات هست باید به سویی بریم که تاپیک در رابطه با مردان و در واقع در خارج از دنیای مجازی هم اگر نهادهایی با عنوان حمایت از حقوق زنان هست
اینگونه نهادها برای مردان هم باشد
نمیدونم منظورم رو درست گفتم یا خیر
ولی غرضم این بود که بگم اگر قرار بر اینه که حقی از کسی ضایع شه و برای بازپس گیریش تلاشی دز پی باشه امیدوارم اون حق بدون در نظر گرفتن جنسیت ضایع شده باشه تا نهادهایی اینگونه نباشند
___________________

حس کردم سراغ موضوعی برای تاپیک برم که همیشه هراسی از بحث در رابطه با اون داریم و شاید همین هراس هم یکی از دلایلی باشه که این موضوع چندان هم در این تالار مطرح نشده،
به نوعی از این هولی در دل ماست که رفتن به سراغ این موضوع در اوج پیشروی مثبت بحث آن هم، منتج به یکی از 2 نتیجه ی نا خوشایند زیر بشه؛
1 نقص اسلام
2 زیر سؤال بردن زن و حقوق او
__
ولی من وقتی دارم سراغ این موضوع برای مطرح شدن جهت بحث میرم که به این هول در خودم پاسخ گفتم ، و میخوام با شما هم در میان بگذارمش

ابتدا با بیان این آغاز میکنم که هممون از وضعیت حقوق زن در پیش از اسلام و در جامعه ای که اسلام در آن متولد شد به حد لزوم آگاهیم

در میان اعراب جاهلیت ، مرد جنس برتر بود و در این اندیشه زن جایگاهی بسیار پایین تر از مرد و هچنین جایگاه حقیقی خویش داشت
برای مثال در تاپیکی تحت عنوان صیغه در نظر شما؟ و ریشه ی صیغه (http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=47555) انواع ازدواج در میان آنان رو اوردم

حال از شما پرسش هایی دارم ؛
آیا پیامبر قرار بود اسلام را در جامعه ای جز همین جامعه بنیان بگذاره؟

آیا مسلمانان آتی، افرادی جز همین اعراب جاهلیت بودند؟

آیا برای گرفتن امتیازاتی از جاهل، دادن امتیازاتی، یا لااقل تسامح در امتیازهایی که مقصود، گرفتن آنهاست، الزامی نمی نماید؟

دوباره بیندیشیم
و در نظر داشته باشیم که پیامبر انسان بود و توانایی دگرگونی کامل در افراد را نداشت؛و این احترام خدا به نوع ماست که از خودمان بر ما پیام آوران میفرستد.

در کتابی تحت عنوان "تاریخ تحلیلی صدر اسلام" تألیف نهاد نمایندگی رهبری(که مسلما یکی از رسمی ترین مراجع در میان افرادیست که تغییرات صدر اسلام را با دیدی صلب تر بررسی میکنند)، در قسمتی که تعریف از جایگاهی که اسلام به زن داده می کند، جملاتی آورده که عینا آنها را می آورم:

"کسانی که از موقعیت اجتماعی رقت انگیز و غیر انسانی زن در عصر جاهلی تا آستانه قرن بیستم اطلاع ندارند، با تکیه بر برخی عملکردها و نادیده گرفتن همه ابعاد موضوع،انتقاد می کنند که چرا سهم ارث زن به اندازه ی مرد نیست! غافل از آنکه در جهان باستان،حتی در حوزه ادیان، غالبا زنان ارث نمی برند یا فقط زنان طبقه خاصی از حقوق عرفی برخوردار بودند و حکم الهی در قرآن بزرگترین گام در اصلاح وضع زنان بوده است"

آیا این به این معنا نیست که مؤلفین این کتاب نیز پذیرفته اند برخی قواعد اسلام(به عنوان دینی پسا باستانی) بر مبنای اصلاح آمده، اصلاحی بر عادات غلط باستانیان، و در واقع انتظار کمال از اصلاح عقایدی باستانی صحیح نیست؟ کمالی سزاوار انسان کنونی؛

______________________

در پایان برای دوستانی که به مقایسه پرداخته از جایگاهی، شاید، پایین تر زنان در ادیان دیگر هم سخن به میان می آورند و پس از اسلام قصد خرده گیری از آنان دارند پیشنهاد مطالعه ی کتبی در این زمینه ، مانند راز داوینچی ، را دارم
که در رابطه با این کتاب خاص نیز در تاپیکی تحت عنوان راز داوینچی ، مطلبی کوتاه نوشتم
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=47400&highlight=راز+داوینچی

ولی بابت این خروجم از موضوع تاپیک عذر میخوام و
خواستارم که شما هم نظراتتونو در رابطه با زن و حقوق او در اسلام بگین
ممنون
 

xphoenix

عضو جدید
به نظر من اسلام گام مهمی در احیای حقوق زنان برداشت....اما قوانینش پاسخگوی نسل حاضر نیستند....همیشه این موضوع برای من سوال بوده که خدا چرا دینی که 1400 سال بعد پاسخگوی شرایط نیست را به عنوان دین کامل و اخرین دین معرفی کرده است؟؟؟؟؟؟ایا خدا چنین شرایطی را پیش بینی نمیکرد؟؟؟؟؟؟:w05:و یا اینکه اسلام دینی از سوی خدا نیست؟؟؟؟؟؟؟:w05:
 
به نظر من اسلام گام مهمی در احیای حقوق زنان برداشت....اما قوانینش پاسخگوی نسل حاضر نیستند....همیشه این موضوع برای من سوال بوده که خدا چرا دینی که 1400 سال بعد پاسخگوی شرایط نیست را به عنوان دین کامل و اخرین دین معرفی کرده است؟؟؟؟؟؟ایا خدا چنین شرایطی را پیش بینی نمیکرد؟؟؟؟؟؟:w05:و یا اینکه اسلام دینی از سوی خدا نیست؟؟؟؟؟؟؟:w05:
یا اینکه بسیاری از مسائل تحریف شدند؟
من کاری به مسائلی که ایمان به عدم تحریف آنها هست ندارم
اما ...

دوستان من
1 اینکه خوشحال میشم بتونم گفتگوی دکتر سروش در رابطه با قرآن رو بهتون پیشنهاد کنم
و
2 هم اینکه خوشحالتر میشم پیشنهاد کنم کمی انعطاف پذیرتر فکر کنید
انعطاف پذیرتر
 

xphoenix

عضو جدید
یا اینکه بسیاری از مسائل تحریف شدند؟
قران تحریف نشده...
بعضی از این مطالب در قران امده....
البته نمیخواهم سو استفاده ای که از بعضی مطالب قران در کشور ما شده را انکار کنم...
اما واقعیت ها را هم نمیتوان پنهان کرد...
من هم مقالات دکتر بازرگان را پیشنهاد میکنم....ایشان موارد ذکر شده در قران را کاملا توجیح میکنند+نظریه زمان(بعضی از قوانین در حال حاضر قابل اجرا نیستند)
کمی انعطاف پذیرتر فکر کنید
چطور است اول نویسنده تاپیک نظر خود را اعلام کند تا بحث جهت بگیرد؟؟؟؟
 
قران تحریف نشده...
بعضی از این مطالب در قران امده....
البته نمیخواهم سو استفاده ای که از بعضی مطالب قران در کشور ما شده را انکار کنم...
اما واقعیت ها را هم نمیتوان پنهان کرد...
من هم مقالات دکتر بازرگان را پیشنهاد میکنم....ایشان موارد ذکر شده در قران را کاملا توجیح میکنند+نظریه زمان(بعضی از قوانین در حال حاضر قابل اجرا نیستند)
چطور است اول نویسنده تاپیک نظر خود را اعلام کند تا بحث جهت بگیرد؟؟؟؟
قران تحریف نشده...
قران تحریف نشده
قران برای همه ی زمان هاست
و ...
اما آیا همه ی قرآن برای همه ی زمان هاست؟!

من گفتم انعطاف پذیر باشیم
و شاید در همین راستا گفته های دکتر سروش رو پیشنهاد کردم
دکتر بازرگان رو هم فوق العاده قبول دارم
ولی خب رفتار سیاسیشون رو
البته من از منظر دینی شناختی نسبت به ایشون ندارم
شاید از این روی هم ایشون شایسته ی ستایش باشند;)
 

استقلالی

عضو جدید
سلام
به نظر من اینکه ارث مرد و زن یکی باشه به این معنا نیست که حقوق زن و مرد با همدیگه برابره. زن خیلی از امتیازات دیگه ای داره که بیشتر از مرداست. مثلا آیا این درسته که زنان در خط مقدم جبهه جلو توپ و تانک قرار بگیرن؟ اینجا مردا حق ندارن بگن چرا حق ما رو ضایع کردین؟ یا مثلا در مورد مهریه آیا مردها حق دارن که اعتراض کنند که چرا به ما مهریه نمی دین؟
در مورد ارث اگر جامعه روال عادی خودشو داشته باشه زنان این امتیاز رو دارن که تحت حمایت شوهر خودشون باشن.
هیچ وقت منکر حقوق زن نمیشم. زن موجودی الهی و مستحق احترام و بزرگداشت هست.:smile:
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دین اسلام هم به طور کامل حقوق زن ها داده نشده اما نسبت به ادیان دیگه خیلی بهتره.
من در مورد دین زرتشت اطلاعات کامل ندارم اما تا اونجایی که از چند زرتشتی شنیدم وضع زن ها نسبت به مسلمون ها تو دین زرتشت بهتره(البته اطلاعات کافی در این زمینه ندارم و ممکنه اشتباه باشه)
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
در باب اين موضوع بدفعات سخن رانده شده و هنوز بدون ذكر دليل كلي گويي ميشود
واقعيت اينستكه زن و مرد موجوداتي كاملا يكسان از حيث حقوق اجتماعي و خانوادگي هستند اما در كشور ما كه يك عمر فقط سر حجابت را بردار و حجابت را بگذار بحث بوده و هست خيلي زوده كه بدانند تفاوتي بين اين دو جنس در حقوق نيست .
ديدگاه اسلام در مورد زن در قران نهفته است و تمسك به نظر اين و ان هيچ كمكي به تفسير آيات نمي كند ذيلا آياتي در خصوص زن در قران اورده ميشود.
و اگر بترسيد كه عدل نورزيد در يتيمان پس نكاح كنيد آنچه خوش آيد شما را از زنان دو سه و چهار پس اگر بترسيد كه عدالت نورزيد پس يكي يا آنچه را مالك باشيدبهتر است كه ميل نكنيد
بگذريم كه اين آيه خود تناقضي در مبتدا و خبر دارد ولي به هر علتي چرا بايد مرد بتواند چندين زن داشته باشد؟
و آتوا النسا صدقاتهن ..
"صدقه به معني مهر ترجمه شده" و بدهيد زنان را مهرشان را
نسا 29:و اتواهن اجورهن ...
و بدهيد زنان را مهرشان را
در هر دو آيه صدقه و اجور مهر ترجمه شده اند كه براي پارسي زبان به راحتي اين ترجمه پذيرفته ميشود و عرب زبان خوب مي داند كه در مورد اول مالك زني ميشود كه به او صدقه داده و در مورد دوم مالك زني ميشود كه شغلش بزني درامدن مردان است و دستمزدش را مي گيرد بعبارتي اجور يعني دستمزد.
اينها مهم نيستند چرا بايد مرد بتواند به هر حالتي زن را بخرد؟ ايا خريد و فروش زن در همه كشورها رايج است؟يعني همه جا خرج زن را مردان مي دهند؟ و اما آيه اي ديگر:
"و آنكه استطاعت ندارد زن آزاده ايمان دار بگيرد پس مالك شود از كنيزانتان كه ايمان دارند و خدا داناتر است به ايمان بعضي بر بعضي پس بزني بخواهيد آنرا به رخصت صاحبانش و بدهيد اجورهن.... يعني چي حالا كه پول نداري برو كنيز بخر دستمزدشو بده واقعا اين راه كاريست كه خدا به بندگانش ياد ميده؟كه حالا مدل صيغه اش راه بيافته چون ديگه نميشه كنيز خريد؟بجاي اينكه اين چيزها رو تفسير كني برو به خردت بچسب!حالا معلوم نيست كه چرا زن عقدي عزاب مكافاتش دو برابر زن نقديست ! نگه كن به آيه " آيه 30 فاذا احصن فان اتين بفاحشه فعليهن نصف ما علي المحصنات من العذاب يعني اگر كنيزي رفت با مرد ديگري معاشقه كرد عزابش نصف زن عقديست .يا در آيه ديگر آورده ميشود "مردان قوامين بر زنانند و اگر نافرماني كردند در نهايت بزنيدشان ! آخه مرد چه امتيازي داره كه بهش اجازه داده ميشود زن رو بزنه!خيلي بيجا ميكنه كه مردي زنشو به هر علتي بزنه!حالا ميخواد خدا بهش اجازه داده باشه و يا پيامبرش !البته بر اساس ديدگاه قران مرد انقدر عزيزه كه اين اختيارو داره "سوره كهف"ثروت و پسران آرايش زندگاني دنيا هستند! حالا حي بگو زن در اسلام عددي هست؟و در الاحزاب آمده "وقتي با زن مومنه ازدواج كردي و او را طلاق دادي قبل از انكه به او دست بزني پس هيچ عده نيست پس متاعي دهيد او را و رهايش كنيد!يعني ابروي زن در جامعه اي با اين تيپ فرهنگ چي ميشه؟ حالا روش محرم شدن را در اين ايه ببينيد"اي پيامبر جفتهايي را برايت حلال كردم كه مهر انها را دادي ،و زناني را كه خريدي ،و انهايي را كه به غنيمت گرفتي،همچنين دختر عمه هايت ؛و دختر حاله هات،و انان كه با توهجرت كردند،و زناني كه خودشان را بدون پول مي بخشند (به اين تيپ زنها ميگن امراه مومنه). ديگه احتياج نيست به چيزي اشاره كنم خودش گوياست!"خدا وصيت مي كند از براي مذكر بهره دو مونث و ...." و اينم موضوعي در تقسيم ارث كه خودش كلي اشكالات جمع اعداد كسري دارد.و اما در سوره گاو"زنان شما كشتزار شمايند پس هر جا و هر وقت خواستيد به كشتزار خود برويد .." من كه ميگم اي داد !اين ديگه چه مفهوم احترامي به زنان است؟يا موضوع محلل در سوره گاو كه اگه خواستي به زنت بعد از سه طلاق رجوع كني بايد يه شب پيش مرد ديگري بخوابه!اين ديگه واقعا مصيبته؟و يا نسا 19 ميگه "اگر زني از زنتان كار بدي (الفاحشه)كرد پس گواه طلبيد چهار شاهد و اگر شهادت داديد او را در خانه زنداني كنيد تا بميرد!"الملك آيه 5"شايد پروردگارش اگر طلاق دهد شما را بدل دهد او را جفت هايي بهتر از شما ،زنان مسلمان و مومن و فرمانبردار ..نا دوشيزه و دوشيزه و .. لطفا بريد قران را بخوانيد فارسي و عميق معناي انرا درك كنيد و از كلي گويي و بيان تفاسير پرهيز كنيد نگوييد اين ايه را قبل و بعدش را بخوان اينها فقط گريز از واقعيت هاست شايد روزي بيايد كه خرد نگهدارمان باشد.



در دین اسلام هم به طور کامل حقوق زن ها داده نشده اما نسبت به ادیان دیگه خیلی بهتره.


من در مورد دین زرتشت اطلاعات کامل ندارم اما تا اونجایی که از چند زرتشتی شنیدم وضع زن ها نسبت به مسلمون ها تو دین زرتشت بهتره(البته اطلاعات کافی در این زمینه ندارم و ممکنه اشتباه باشه)
 
آخرین ویرایش:
در باب اين موضوع بدفعات سخن رانده شده و هنوز بدون ذكر دليل كلي گويي ميشود
واقعيت اينستكه زن و مرد موجوداتي كاملا يكسان از حيث حقوق اجتماعي و خانوادگي هستند اما در كشور ما كه يك عمر فقط سر حجابت را بردار و حجابت را بگذار بحث بوده و هست خيلي زوده كه بدانند تفاوتي بين اين دو جنس در حقوق نيست .
ديدگاه اسلام در مورد زن در قران نهفته است و تمسك به نظر اين و ان هيچ كمكي به تفسير آيات نمي كند ذيلا آياتي در خصوص زن در قران اورده ميشود.
و اگر بترسيد كه عدل نورزيد در يتيمان پس نكاح كنيد آنچه خوش آيد شما را از زنان دو سه و چهار پس اگر بترسيد كه عدالت نورزيد پس يكي يا آنچه را مالك باشيدبهتر است كه ميل نكنيد
بگذريم كه اين آيه خود تناقضي در مبتدا و خبر دارد ولي به هر علتي چرا بايد مرد بتواند چندين زن داشته باشد؟
و آتوا النسا صدقاتهن ..
"صدقه به معني مهر ترجمه شده" و بدهيد زنان را مهرشان را
نسا 29:و اتواهن اجورهن ...
و بدهيد زنان را مهرشان را
در هر دو آيه صدقه و اجور مهر ترجمه شده اند كه براي پارسي زبان به راحتي اين ترجمه پذيرفته ميشود و عرب زبان خوب مي داند كه در مورد اول مالك زني ميشود كه به او صدقه داده و در مورد دوم مالك زني ميشود كه شغلش بزني درامدن مردان است و دستمزدش را مي گيرد بعبارتي اجور يعني دستمزد.
اينها مهم نيستند چرا بايد مرد بتواند به هر حالتي زن را بخرد؟ ايا خريد و فروش زن در همه كشورها رايج است؟يعني همه جا خرج زن را مردان مي دهند؟ و اما آيه اي ديگر:
"و آنكه استطاعت ندارد زن آزاده ايمان دار بگيرد پس مالك شود از كنيزانتان كه ايمان دارند و خدا داناتر است به ايمان بعضي بر بعضي پس بزني بخواهيد آنرا به رخصت صاحبانش و بدهيد اجورهن.... يعني چي حالا كه پول نداري برو كنيز بخر دستمزدشو بده واقعا اين راه كاريست كه خدا به بندگانش ياد ميده؟كه حالا مدل صيغه اش راه بيافته چون ديگه نميشه كنيز خريد؟بجاي اينكه اين چيزها رو تفسير كني برو به خردت بچسب!حالا معلوم نيست كه چرا زن عقدي عزاب مكافاتش دو برابر زن نقديست ! نگه كن به آيه " آيه 30 فاذا احصن فان اتين بفاحشه فعليهن نصف ما علي المحصنات من العذاب يعني اگر كنيزي رفت با مرد ديگري معاشقه كرد عزابش نصف زن عقديست .يا در آيه ديگر آورده ميشود "مردان قوامين بر زنانند و اگر نافرماني كردند در نهايت بزنيدشان ! آخه مرد چه امتيازي داره كه بهش اجازه داده ميشود زن رو بزنه!خيلي بيجا ميكنه كه مردي زنشو به هر علتي بزنه!حالا ميخواد خدا بهش اجازه داده باشه و يا پيامبرش !البته بر اساس ديدگاه قران مرد انقدر عزيزه كه اين اختيارو داره "سوره كهف"ثروت و پسران آرايش زندگاني دنيا هستند! حالا حي بگو زن در اسلام عددي هست؟و در الاحزاب آمده "وقتي با زن مومنه ازدواج كردي و او را طلاق دادي قبل از انكه به او دست بزني پس هيچ عده نيست پس متاعي دهيد او را و رهايش كنيد!يعني ابروي زن در جامعه اي با اين تيپ فرهنگ چي ميشه؟ حالا روش محرم شدن را در اين ايه ببينيد"اي پيامبر جفتهايي را برايت حلال كردم كه مهر انها را دادي ،و زناني را كه خريدي ،و انهايي را كه به غنيمت گرفتي،همچنين دختر عمه هايت ؛و دختر حاله هات،و انان كه با توهجرت كردند،و زناني كه خودشان را بدون پول مي بخشند (به اين تيپ زنها ميگن امراه مومنه). ديگه احتياج نيست به چيزي اشاره كنم خودش گوياست!"خدا وصيت مي كند از براي مذكر بهره دو مونث و ...." و اينم موضوعي در تقسيم ارث كه خودش كلي اشكالات جمع اعداد كسري دارد.و اما در سوره گاو"زنان شما كشتزار شمايند پس هر جا و هر وقت خواستيد به كشتزار خود برويد .." من كه ميگم اي داد !اين ديگه چه مفهوم احترامي به زنان است؟يا موضوع محلل در سوره گاو كه اگه خواستي به زنت بعد از سه طلاق رجوع كني بايد يه شب پيش مرد ديگري بخوابه!اين ديگه واقعا مصيبته؟و يا نسا 19 ميگه "اگر زني از زنتان كار بدي (الفاحشه)كرد پس گواه طلبيد چهار شاهد و اگر شهادت داديد او را در خانه زنداني كنيد تا بميرد!"الملك آيه 5"شايد پروردگارش اگر طلاق دهد شما را بدل دهد او را جفت هايي بهتر از شما ،زنان مسلمان و مومن و فرمانبردار ..نا دوشيزه و دوشيزه و .. لطفا بريد قران را بخوانيد فارسي و عميق معناي انرا درك كنيد و از كلي گويي و بيان تفاسير پرهيز كنيد نگوييد اين ايه را قبل و بعدش را بخوان اينها فقط گريز از واقعيت هاست شايد روزي بيايد كه خرد نگهدارمان باشد.



ديدگاه اسلام در مورد زن در قران نهفته است و تمسك به نظر اين و ان هيچ كمكي به تفسير آيات نمي كند ذيلا آياتي در خصوص زن در قران اورده ميشود.
عراقی عزیزم نکته این جاست که من نگاه دکتر سروش به قران را معرفی کردم و پیشنهاد دادم
نگاهی که حتی قبل از خواندن آن، من موافق آن بودم
شما حرف از نظر میزنید؟

همه ی قرآن برای همه ی زمان ها نیست عراقی عزیزم
و شما اکنون بدون مطالعه ی مطلب نخست بحث نظر دادید(یا به نظر من این گونه میاید)
شما معمولا عادت دارید نکات منفی را بزرگ کنید؟
درست
اگر قران کتاب خداست حتی ذره ای نکته ی منفی در آن نیز خطاست
اما بحث ما چه بود؟
من چیزی جز این گفتم که مسائلی از قران برای مردمان جاهلیت امده؟
غیر از این است که شما در گذشته نیز با این نگاه من به قران مخالف بودید و اکنون هم اصرار میورزید؟
قرآن را اگر سخن محمد(ص) نیز بدانیم جای ستایش دارد
که او سخنانی در حد بشر امروزی گفته
سخنانی که با روح متعالی انسان سازگار است
و سخنانی در جهت اصلاح عرب جاهلیت گفته که اگر فقط همین هم بود شایسته ی ستایش است
آیا شما که جای استاد من را دارید کمی زیادی یک جانبه و محکوم گر نمی نگرید؟
آیا شما مخالف کمی انعطاف هستید؟
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
قبل از هر چيز بايد بگويم نحوه نگارش شما بسيار خردمندانه و قابل تامل است لذا بدوا عباراتي از شما را ذيلا نگاشته و انرا تحليل مي نمايم :
قران برای همه ی زمان هاست
و ...
اما آیا همه ی قرآن برای همه ی زمان هاست؟!
تعريف تضاد:
اگر دو موضوع داشته باشيم كه محمول يكي از انها سالبه و ديگري موجبه باشد و جمع انها امكان پذير نباشد ولي رفع هر دو ممكن به اين دو موضوع متضاد گفته ميشود كه رابطه اشان تضاد است .
جمله اول :قران براي همه زمانهاست (موجبه ) جمله دوم (قران براي همه زمانها نيست (سالبه) جمع ايندو امكان پذير نيست ولي رفع هر دو ممكن است يعني نه اينطور است كه قران براي همه زمانها باشد و نه اينطور است كه قران براي همه زمانها نباشد .
نتيجه : "عبارت همه قران براي همه زمانها نيست " و يا عبارت بخشهايي از قران براي همه زمانهاست "عباراتي منطقي و خردمندانه اند
با اين نتيجه گيري به نتيجه دوم مي رسيم كه قران نياز به بازنگري دارد تا انچه را كه مربوط به اين زمان نيست شناسايي و تفكيك گردند لذا من بعد در مكاتبه با شما به اين موضوع توجه خواهم كرد .
حال اگر بپذيريم كه برخي از ايات را نبايد امروز مورد استفاده قرار داد و كلام خدا نيز نياز به بازنگري دارد در اينصورت با ايه اي كه مي فرمايد "اسلام كاملترين دين و اخرين اديان است " با مشكل مواجه خواهيم شد و چون بشر حق بازنگري كلام خدا را ندارد نياز مي شود تا پيامبر ديگري بيايد و انرا كامل نمايد.

عراقی عزیزم نکته این جاست که من نگاه دکتر سروش به قران را معرفی کردم و پیشنهاد دادم
نگاهی که حتی قبل از خواندن آن، من موافق آن بودم
شما حرف از نظر میزنید؟

همه ی قرآن برای همه ی زمان ها نیست عراقی عزیزم
و شما اکنون بدون مطالعه ی مطلب نخست بحث نظر دادید(یا به نظر من این گونه میاید)
شما معمولا عادت دارید نکات منفی را بزرگ کنید؟
درست
اگر قران کتاب خداست حتی ذره ای نکته ی منفی در آن نیز خطاست
اما بحث ما چه بود؟
من چیزی جز این گفتم که مسائلی از قران برای مردمان جاهلیت امده؟
غیر از این است که شما در گذشته نیز با این نگاه من به قران مخالف بودید و اکنون هم اصرار میورزید؟
قرآن را اگر سخن محمد(ص) نیز بدانیم جای ستایش دارد
که او سخنانی در حد بشر امروزی گفته
سخنانی که با روح متعالی انسان سازگار است
و سخنانی در جهت اصلاح عرب جاهلیت گفته که اگر فقط همین هم بود شایسته ی ستایش است
آیا شما که جای استاد من را دارید کمی زیادی یک جانبه و محکوم گر نمی نگرید؟
آیا شما مخالف کمی انعطاف هستید؟
 
آخرین ویرایش:

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
در باب اين موضوع بدفعات سخن رانده شده و هنوز بدون ذكر دليل كلي گويي ميشود
واقعيت اينستكه زن و مرد موجوداتي كاملا يكسان از حيث حقوق اجتماعي و خانوادگي هستند اما در كشور ما كه يك عمر فقط سر حجابت را بردار و حجابت را بگذار بحث بوده و هست خيلي زوده كه بدانند تفاوتي بين اين دو جنس در حقوق نيست .
ديدگاه اسلام در مورد زن در قران نهفته است و تمسك به نظر اين و ان هيچ كمكي به تفسير آيات نمي كند ذيلا آياتي در خصوص زن در قران اورده ميشود.
و اگر بترسيد كه عدل نورزيد در يتيمان پس نكاح كنيد آنچه خوش آيد شما را از زنان دو سه و چهار پس اگر بترسيد كه عدالت نورزيد پس يكي يا آنچه را مالك باشيدبهتر است كه ميل نكنيد
بگذريم كه اين آيه خود تناقضي در مبتدا و خبر دارد ولي به هر علتي چرا بايد مرد بتواند چندين زن داشته باشد؟
و آتوا النسا صدقاتهن ..
"صدقه به معني مهر ترجمه شده" و بدهيد زنان را مهرشان را
نسا 29:و اتواهن اجورهن ...
و بدهيد زنان را مهرشان را
در هر دو آيه صدقه و اجور مهر ترجمه شده اند كه براي پارسي زبان به راحتي اين ترجمه پذيرفته ميشود و عرب زبان خوب مي داند كه در مورد اول مالك زني ميشود كه به او صدقه داده و در مورد دوم مالك زني ميشود كه شغلش بزني درامدن مردان است و دستمزدش را مي گيرد بعبارتي اجور يعني دستمزد.
اينها مهم نيستند چرا بايد مرد بتواند به هر حالتي زن را بخرد؟ ايا خريد و فروش زن در همه كشورها رايج است؟يعني همه جا خرج زن را مردان مي دهند؟ و اما آيه اي ديگر:
"و آنكه استطاعت ندارد زن آزاده ايمان دار بگيرد پس مالك شود از كنيزانتان كه ايمان دارند و خدا داناتر است به ايمان بعضي بر بعضي پس بزني بخواهيد آنرا به رخصت صاحبانش و بدهيد اجورهن.... يعني چي حالا كه پول نداري برو كنيز بخر دستمزدشو بده واقعا اين راه كاريست كه خدا به بندگانش ياد ميده؟كه حالا مدل صيغه اش راه بيافته چون ديگه نميشه كنيز خريد؟بجاي اينكه اين چيزها رو تفسير كني برو به خردت بچسب!حالا معلوم نيست كه چرا زن عقدي عزاب مكافاتش دو برابر زن نقديست ! نگه كن به آيه " آيه 30 فاذا احصن فان اتين بفاحشه فعليهن نصف ما علي المحصنات من العذاب يعني اگر كنيزي رفت با مرد ديگري معاشقه كرد عزابش نصف زن عقديست .يا در آيه ديگر آورده ميشود "مردان قوامين بر زنانند و اگر نافرماني كردند در نهايت بزنيدشان ! آخه مرد چه امتيازي داره كه بهش اجازه داده ميشود زن رو بزنه!خيلي بيجا ميكنه كه مردي زنشو به هر علتي بزنه!حالا ميخواد خدا بهش اجازه داده باشه و يا پيامبرش !البته بر اساس ديدگاه قران مرد انقدر عزيزه كه اين اختيارو داره "سوره كهف"ثروت و پسران آرايش زندگاني دنيا هستند! حالا حي بگو زن در اسلام عددي هست؟و در الاحزاب آمده "وقتي با زن مومنه ازدواج كردي و او را طلاق دادي قبل از انكه به او دست بزني پس هيچ عده نيست پس متاعي دهيد او را و رهايش كنيد!يعني ابروي زن در جامعه اي با اين تيپ فرهنگ چي ميشه؟ حالا روش محرم شدن را در اين ايه ببينيد"اي پيامبر جفتهايي را برايت حلال كردم كه مهر انها را دادي ،و زناني را كه خريدي ،و انهايي را كه به غنيمت گرفتي،همچنين دختر عمه هايت ؛و دختر حاله هات،و انان كه با توهجرت كردند،و زناني كه خودشان را بدون پول مي بخشند (به اين تيپ زنها ميگن امراه مومنه). ديگه احتياج نيست به چيزي اشاره كنم خودش گوياست!"خدا وصيت مي كند از براي مذكر بهره دو مونث و ...." و اينم موضوعي در تقسيم ارث كه خودش كلي اشكالات جمع اعداد كسري دارد.و اما در سوره گاو"زنان شما كشتزار شمايند پس هر جا و هر وقت خواستيد به كشتزار خود برويد .." من كه ميگم اي داد !اين ديگه چه مفهوم احترامي به زنان است؟يا موضوع محلل در سوره گاو كه اگه خواستي به زنت بعد از سه طلاق رجوع كني بايد يه شب پيش مرد ديگري بخوابه!اين ديگه واقعا مصيبته؟و يا نسا 19 ميگه "اگر زني از زنتان كار بدي (الفاحشه)كرد پس گواه طلبيد چهار شاهد و اگر شهادت داديد او را در خانه زنداني كنيد تا بميرد!"الملك آيه 5"شايد پروردگارش اگر طلاق دهد شما را بدل دهد او را جفت هايي بهتر از شما ،زنان مسلمان و مومن و فرمانبردار ..نا دوشيزه و دوشيزه و .. لطفا بريد قران را بخوانيد فارسي و عميق معناي انرا درك كنيد و از كلي گويي و بيان تفاسير پرهيز كنيد نگوييد اين ايه را قبل و بعدش را بخوان اينها فقط گريز از واقعيت هاست شايد روزي بيايد كه خرد نگهدارمان باشد.
اگه من منظورتون بودم من مسلمون نیستم و از این چیزا آگاهی ندارم ولی مسلمون ها میگن که در ادیان دیگه به زن ها بیشتر ظلم میشه.
به نظر من این جمله ی خانوم باربارا دی انجلیس رو باید طلا گرفت که گفته دین توطئه ی مردان علیه زنان است .
تا چند وقت پیش می خواستم یه دین برای خودم انتخاب کنم ولی منصرف شدم
 

xphoenix

عضو جدید
قرآن را اگر سخن محمد(ص) نیز بدانیم جای ستایش دارد
نکته مهم همینجاست...که ایا قران کتاب خداست...یا سخنان محمد...
به قول شما اگر سخنان محمد باشد ...بسی جای ستایش است...اما تفاوت اینجاست که ایا ان وقت ارزش ان را دارد که قانون یک ملت را از روی ان بنویسند...ارزش ان را دارد که 1 میلیارد انسان به تصور اینکه کتاب خداست از ان پیروی کنند؟؟؟؟؟؟قطعا خیر....

حال اگر بپذيريم كه برخي از ايات را نبايد امروز مورد استفاده قرار داد و كلام خدا نيز نياز به بازنگري دارد در اينصورت با ايه اي كه مي فرمايد "اسلام كاملترين دين و اخرين اديان است " با مشكل مواجه خواهيم شد و چون بشر حق بازنگري كلام خدا را ندارد نياز مي شود تا پيامبر ديگري بيايد و انرا كامل نمايد.
دقیقا عراقی جان...شما حرف دل مرا زدید...

دین توطئه ی مردان علیه زنان است
این هم از ان نگاههای فمینیستی شدید بود...میگویم عجب توطیه ایست که دامان خود مردان را هم گرفت....:eek::whistle:
 
با سلام به همه ی دوستان

دوست عزیزم
عراقی بزرگوار
ابتدا از تأمل شما ،که خود برای نوشته ی من سعادتی است، تشکر میکنم
و در ادامه با اجازه ی شما قصد دارم تأملی_جسارت_ بر نوشته ی شما کنم

قران برای همه ی زمان هاست
و ...
اما آیا همه ی قرآن برای همه ی زمان هاست؟!
تعريف تضاد:
اگر دو موضوع داشته باشيم كه محمول يكي از انها سالبه و ديگري موجبه باشد و جمع انها امكان پذير نباشد ولي رفع هر دو ممكن به اين دو موضوع متضاد گفته ميشود كه رابطه اشان تضاد است .
جمله اول :قران براي همه زمانهاست (موجبه ) جمله دوم (قران براي همه زمانها نيست (سالبه) جمع ايندو امكان پذير نيست ولي رفع هر دو ممكن است يعني نه اينطور است كه قران براي همه زمانها باشد و نه اينطور است كه قران براي همه زمانها نباشد .
نتيجه : "عبارت همه قران براي همه زمانها نيست " و يا عبارت بخشهايي از قران براي همه زمانهاست "عباراتي منطقي و خردمندانه اند
دوست عزیزم
در مورد این تحلیل شما خب هم من متوجه منظور خویش بودم و هم شما بر منظور من آگاه
ولی بابت توضیح شما سپاسگزارم

با اين نتيجه گيري به نتيجه دوم مي رسيم كه قران نياز به بازنگري دارد تا انچه را كه مربوط به اين زمان نيست شناسايي و تفكيك گردند لذا من بعد در مكاتبه با شما به اين موضوع توجه خواهم كرد .
حال اگر بپذيريم كه برخي از ايات را نبايد امروز مورد استفاده قرار داد و كلام خدا نيز نياز به بازنگري دارد در اينصورت با ايه اي كه مي فرمايد "اسلام كاملترين دين و اخرين اديان است " با مشكل مواجه خواهيم شد و چون بشر حق بازنگري كلام خدا را ندارد نياز مي شود تا پيامبر ديگري بيايد و انرا كامل نمايد.

عراقی گرامی شما هم از نظر آگاهی و هم از منظرهای دیگر یقینا جایگاه استادی بر من را دارید
و به کار بردن واژه ی "سفسطه" نیز در سخن در مقابل شما نه صحیح و نه معنادار است
که واقعا هم شاید صدق هم نکند
ولی بگذارید بگویم کمی از مفهومی که پنداشتیم با این توضیحات دور شدیم

با اين نتيجه گيري به نتيجه دوم مي رسيم كه قران نياز به بازنگري دارد تا انچه را كه مربوط به اين زمان نيست شناسايي و تفكيك گردند لذا من بعد در مكاتبه با شما به اين موضوع توجه خواهم كرد .

اینکه همه ی قران برای همه ی زمان ها نباشد
آیا ناظر بر این است که نیاز به تکمیل دارد؟
آیا بر اینکه قران با ما و اعراب جاهلیت یکسان سخن نرانده نقصی وارد است؟
آیا ما انتظار داریم پروردگار با من و شما یکسان سخن بگوید که چنین انتظاری را به دوران خویش و جاهلیت نیز تعمیم دهیم؟

حال اگر بپذيريم كه برخي از ايات را نبايد امروز مورد استفاده قرار داد و كلام خدا نيز نياز به بازنگري دارد در اينصورت با ايه اي كه مي فرمايد "اسلام كاملترين دين و اخرين اديان است " با مشكل مواجه خواهيم شد و چون بشر حق بازنگري كلام خدا را ندارد نياز مي شود تا پيامبر ديگري بيايد و انرا كامل نمايد.
و این قسمت گفته ی شما هرچند اگاهم در راستای بحث و پرسش از من بود
ولی من نیز در همین راستا از شما پرسشی دارم
آیا اگر بر قران نقصی وارد باشد خدا جایز است که آن را رفع کند؟
یعنی خدای ما میپذیرد که خطاکار است و در پی رفع آن با مناسب ندانستن ما، پیامبری فرستاده و یا خود دست به کار میشود؟
مگر اینکه مقصود شما از این منظر باشد که نیاز هست که قران را به 2 بخش امروزی و دیروزی تقسیم کردن کار پیامبر جدیدی است
آیا تنها راه دریافت حق
شیوه و روشی غیر از عقلانیت است؟

و جدای از سخنان شما
دوستان نکاتی گفتند که میخوام فضولی ای کرده باشم

مسلمون ها میگن که در ادیان دیگه به زن ها بیشتر ظلم میشه.
به نظر من این جمله ی خانوم باربارا دی انجلیس رو باید طلا گرفت که گفته دین توطئه ی مردان علیه زنان است .
ایا ان وقت ارزش ان را دارد که قانون یک ملت را از روی ان بنویسند...ارزش ان را دارد که 1 میلیارد انسان به تصور اینکه کتاب خداست از ان پیروی کنند؟؟؟؟؟؟قطعا خیر....

دوستان من
فقط یک مورد کلی به نظرم میرسد
بیایید بین عوام مسلمانان، اندیشمندانشان و حکامشان تفاوتی قائل باشیم
بیایید میان توطئه بر پایه ی دین و دین فرقی بگذاریم

دوستان عزیزم
کسی از شما
راز داوینچی را خوانده است؟
اگر خوانده اید
آن را رمانی میدانید یا تحقیقاتی که دن براون سالها پی آنها بوده است؟
عیسی مسیح، مریم مجدلیه، پترس و شام آخر
تنها نیم نگاهی به شام آخر کافیست تا به عقاید دیر صهیون پی ببریم
این دین را من هرگز زن ستیز نمیبینم
دین خودم را نیز همین طور
ولی
آیا من نگاهم به دین اسلام دینی است که حاکمیت کشورم تعریف می کند؟
خرافات عوام است؟
یا تحولات عظیمی که صفویه در آن ایجاد کرد؟
و یا ...

من تنها شما را به انعطاف دعوت کردم
تحجرگرایی
در این که تحریف محال است
حکم حکم فلان است
مرجعیت عقلش بیشتر از ما میرسد
و ...
البته شما شاید بهتر از من بیانیشید
اما عوام جامعه بسیار متفاوت از شما میاندیشند

حتی من میگویم یک جانبه گرایی ای که شما دارید هم بسیار شدید و اشکار است
عراقی عزیزم
من با اگاهی اندکی که از بحث هایم با شما ناشی است
شما را بسیار اگاه و البته خوش سخن میدانم
ولی آیا میپذیرید که شما در این بحث
و دیگر بحثها
قصدتان القا بوده تا بحث
شما به دلیل اگاهیتان یا شاید نادانی من
همیشه در صحبت با من مطمئن بودید صحیح میگویید و من تنها باید با شما بحث میکردم
انتظار اینکه بتوان در عقاید شما رخنه کرد بسیار انتظاری به گزاف می نماید
البته من خودم هم قطعا تا حدی اینگونه ام
 
آخرین ویرایش:

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود و سپاس بيكران مرا پذيرا باشيد كه اينچنين صبورانه و تحقيقگرايانه و بدور از كبر و غرور اين حقير را تحمل مي نماييد. و اما بر ميگردم به اصل موضوع:
1- اينكه همه قران مربوط به همه زمانها نيست يقينا از اين منظر نياز به تكميل ندارد ( به تفكيك دارد)ولي چون همگان نخواهند توانست چه از راه عقلي و چه از راه نقلي انرا تفكيك نمايند لذا فرستاده اي نياز است تا اين بلوا را از بشريت بدور سازد و قران را دو بخش نمايد تا همگان بدانند كه اين موضوع مربوط به اين زمان نيست. در اينصورت با موضوع خاتم النتيين چه كنيم؟
مي فرماييد اينكه خدا با ما و اعراب جاهليت يكسان سخن نرانده نقصي وارد است ؟ نه يقينا نقصي بر ان وارد نيست اما انگاه به اين نتيجه مي رسم كه قران مربوط به اعراب جاهل است نه من !!!!
مي فرماييد اگر قران نقصي هم داشته باشد آيا خدا جايز است انرا بر طرف كند؟
اگر بپذيريم كه خدا جايز نيست نقص بر قران را رفع كند چون خدا بايد بپذيرد كه خطا كار است لذا با اين فرض شروع ميكنيم كه خدا خطا كار نيست به همين علت بايد بپذيريم كه نقصي بر قران وجود ندارد در اينصورت در دايره تسلسل قرار ميگيريم كه پاسخ به اين سوال را با مشكل مواجه مي نمايد لذا به استقرا پناه ميبريم :
1- خدا خطا كار است يا نه؟ با انچه كه در ذهن ساخته ايم "نه"
2- موجوديكه خطا كار نيست آيا پيام ناقص صادر مي كند؟ جواب خير
نتيجه گيري : بر اين پايه از استدلال قران ناقص نيست .
اگر قران ناقص نباشد بايد ديد :
1- آيا مي توان به اين علت كه همه قران براي همه زمانها نيست انرا ناقص دانست؟
ممكنست بسياري از انسانها بگويند بله و بسياري ديگر هم بگويند نه به عبارتي از اين سوال به نتيجه نمي رسيم.
2-اگر موضوعي در يك زمان درست باشد و در زمان ديگر نادرست آيا ميتوان درستي انرا حتي در زمان خودش درست دانست؟
ممكنست برخي بگويند بله و برخي بگويند نه
3-آيا براي تفكيك آياتي كه صرفا براي اعراب آمده و آياتي كه براي ديگر اقوام اورده شده بايد به روش عقلي تمسك جوييم يا نقلي و يا هر دو و يا به پيامبر ديگري نياز است؟
اگر عقلمان را از عقل قاهره برتر بدانيم در اينصورت با روش عقلي امكان تفكيك ميسر مي گردد ولي بسياري معتقدند كه هيچكس عقل قاهره را ندارد.
اگر به دلايل نقلي تمسك جوييم در ان تعدد آرا خواهيم يافت و اگر نياز به پيامبر جديد باشد در اينصورت نقص بر قران تاييد ميشود.







با سلام به همه ی دوستان

دوست عزیزم
عراقی بزرگوار
ابتدا از تأمل شما ،که خود برای نوشته ی من سعادتی است، تشکر میکنم
و در ادامه با اجازه ی شما قصد دارم تأملی_جسارت_ بر نوشته ی شما کنم


دوست عزیزم
در مورد این تحلیل شما خب هم من متوجه منظور خویش بودم و هم شما بر منظور من آگاه
ولی بابت توضیح شما سپاسگزارم



عراقی گرامی شما هم از نظر آگاهی و هم از منظرهای دیگر یقینا جایگاه استادی بر من را دارید
و به کار بردن واژه ی "سفسطه" نیز در سخن در مقابل شما نه صحیح و نه معنادار است
که واقعا هم شاید صدق هم نکند
ولی بگذارید بگویم کمی از مفهومی که پنداشتیم با این توضیحات دور شدیم



اینکه همه ی قران برای همه ی زمان ها نباشد
آیا ناظر بر این است که نیاز به تکمیل دارد؟
آیا بر اینکه قران با ما و اعراب جاهلیت یکسان سخن نرانده نقصی وارد است؟
آیا ما انتظار داریم پروردگار با من و شما یکسان سخن بگوید که چنین انتظاری را به دوران خویش و جاهلیت نیز تعمیم دهیم؟


و این قسمت گفته ی شما هرچند اگاهم در راستای بحث و پرسش از من بود
ولی من نیز در همین راستا از شما پرسشی دارم
آیا اگر بر قران نقصی وارد باشد خدا جایز است که آن را رفع کند؟
یعنی خدای ما میپذیرد که خطاکار است و در پی رفع آن با مناسب ندانستن ما، پیامبری فرستاده و یا خود دست به کار میشود؟
مگر اینکه مقصود شما از این منظر باشد که نیاز هست که قران را به 2 بخش امروزی و دیروزی تقسیم کردن کار پیامبر جدیدی است
آیا تنها راه دریافت حق
شیوه و روشی غیر از عقلانیت است؟

و جدای از سخنان شما
دوستان نکاتی گفتند که میخوام فضولی ای کرده باشم





دوستان من
فقط یک مورد کلی به نظرم میرسد
بیایید بین عوام مسلمانان، اندیشمندانشان و حکامشان تفاوتی قائل باشیم
بیایید میان توطئه بر پایه ی دین و دین فرقی بگذاریم

دوستان عزیزم
کسی از شما
راز داوینچی را خوانده است؟
اگر خوانده اید
آن را رمانی میدانید یا تحقیقاتی که دن براون سالها پی آنها بوده است؟
عیسی مسیح، مریم مجدلیه، پترس و شام آخر
تنها نیم نگاهی به شام آخر کافیست تا به عقاید دیر صهیون پی ببریم
این دین را من هرگز زن ستیز نمیبینم
دین خودم را نیز همین طور
ولی
آیا من نگاهم به دین اسلام دینی است که حاکمیت کشورم تعریف می کند؟
خرافات عوام است؟
یا تحولات عظیمی که صفویه در آن ایجاد کرد؟
و یا ...

من تنها شما را به انعطاف دعوت کردم
تحجرگرایی
در این که تحریف محال است
حکم حکم فلان است
مرجعیت عقلش بیشتر از ما میرسد
و ...
البته شما شاید بهتر از من بیانیشید
اما عوام جامعه بسیار متفاوت از شما میاندیشند

حتی من میگویم یک جانبه گرایی ای که شما دارید هم بسیار شدید و اشکار است
عراقی عزیزم
من با اگاهی اندکی که از بحث هایم با شما ناشی است
شما را بسیار اگاه و البته خوش سخن میدانم
ولی آیا میپذیرید که شما در این بحث
و دیگر بحثها
قصدتان القا بوده تا بحث
شما به دلیل اگاهیتان یا شاید نادانی من
همیشه در صحبت با من مطمئن بودید صحیح میگویید و من تنها باید با شما بحث میکردم
انتظار اینکه بتوان در عقاید شما رخنه کرد بسیار انتظاری به گزاف می نماید
البته من خودم هم قطعا تا حدی اینگونه ام
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
نکته مهم همینجاست...که ایا قران کتاب خداست...یا سخنان محمد...
به قول شما اگر سخنان محمد باشد ...بسی جای ستایش است...اما تفاوت اینجاست که ایا ان وقت ارزش ان را دارد که قانون یک ملت را از روی ان بنویسند...ارزش ان را دارد که 1 میلیارد انسان به تصور اینکه کتاب خداست از ان پیروی کنند؟؟؟؟؟؟قطعا خیر....

دقیقا عراقی جان...شما حرف دل مرا زدید...


واقعاً ناراحت شدم که چنین حرفی رو از یک مسلمون شنیدم. شما از یک سخن باطل نتیجه ی منطقی می گیرید. متأسم ولی این یعنی سفسطه بافی.

و اما راجع به بحث اصلی :
مرد موظف است که نان آور خانه باشد. بنابر این بهتر بود که به زنان ارث نرسد. تا مرد بیچاره با پولی که از امواتش به او رسیده، به زنش برسد و زنی که به او ارثی نرسیده هم باید توسط شوهر خودش تامین شود.

ولیکن خداوند متعال برای اینکه دل نازک ما خانم ها را به دست آورد، نیمی از ارث را به ما تخصیص داد و ذکر کرد که این مال، از آن خود ماست و لزومی به خرج آن در خانه نیست! ضمن اینکه مرد را حکم فرمود که مالش را در راه رفاه زن و فرزندش خرج کند و مردی که خساست ورزد را لعن کرد.
حال شما بگویید:
این دین از جانب انسان است؟
این دین ناکامل است؟
این دین به زنان ظلم کرده؟
این دین برای همه ی قرون و اعصار نیست؟
این دین قدیمی است؟
سلام
به نظر من اینکه ارث مرد و زن یکی باشه به این معنا نیست که حقوق زن و مرد با همدیگه برابره. زن خیلی از امتیازات دیگه ای داره که بیشتر از مرداست. مثلا آیا این درسته که زنان در خط مقدم جبهه جلو توپ و تانک قرار بگیرن؟ اینجا مردا حق ندارن بگن چرا حق ما رو ضایع کردین؟ یا مثلا در مورد مهریه آیا مردها حق دارن که اعتراض کنند که چرا به ما مهریه نمی دین؟
در مورد ارث اگر جامعه روال عادی خودشو داشته باشه زنان این امتیاز رو دارن که تحت حمایت شوهر خودشون باشن.
هیچ وقت منکر حقوق زن نمیشم. زن موجودی الهی و مستحق احترام و بزرگداشت هست.:smile:
دقیقاً همین طور است و در چنین احکامی نیز منطقی نیست، زنان لب به شکوه گشایند.
همه میدانند که اسلام دین همه ی انسانهاست. و
اعتقاد به اینکه سازنده ی ما نتواند حکمی جامع درباره ی چگونگی زندگیمان بدهد، قابل تأمل است.
لطفاً با هم، بیشتر بیندیشیم.:gol:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
به نظر میرسه این تاپیک یک تاپیک برای مثله کردن و زیر سوال بردن اسلام و قرآن و کل باورهای دینی یک مسلمان باشه تا یک تاپیک با بحث حقوق زن و مرد.
 

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بر دوستان عزیزم
اول به مسائلی که شما در مورد زن اشاره کردید باید این را بگویم که بیشتر در مسائل فقهی بحث کردید که ما دو راه را پیش روی خود داریم:
یکی قران و دیگری سنت پیامبر
در باره قران باید گفت اول باید شما زبان عربی فصیح را بدانید که زود با یک ترجمه گرفتار شک و شبه نشوید .
ولی درباره ی پیامبر باید به سنت(اداب روزه مره) که بدان عمل میکرده توجه کنید.
خوب اگر قران را بخوانید ولی سنت پیامبر را یاد نگیرید زود به تفسیر های اشتباه می افتید!
و اگر سنت پیامبر را بدانید و لی قران را نخوانیم باز از هر عملی تفسیری برای خود می کنید!
ولی در باب زن
اگر جامعه امروزی مان با جامعه پیامبر مقایسه کرده و بخواهیم اسلام ناب محمدی را پیاده کنیم آن وقت است که نه تنها خدمتی نکرده بلکه خیانتی عظیم کرده ایم.
شما وضع امروزه را در نظر نگیرید که بدلیل ارتباط وسیع تر با غرب خیلی در مسائل کوتاه امدیم.شما اگر دوست دارید اسلام ناب محمدی امروزی را ببیند باید بین سالهای 63-64 تا 75-76 نگاه کنید.اگر در آن زمان حواسی به پیرامونتان نداشته یا در بلوغ فکری نبودید از آگاهان این دوره سوالاتی در باب جامعه آن زمان بپرسید.
حال ممکن است ایراد شود که بله آن زمان بدلیل کج فهمی بوده و دین را نباید به حساب سیاست ان زمان گذاشت و مسائل را خیلی بد پیاده کرده اند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این حرفی است که اکثریت جامعه تا همین حالا میزند و زود نتیجه میگرید این اراجیف از دین نیست!!!!!!!!!!
ولی ای دل غافل
با اطمینان به عرضتان برسانم که این حکومت در این سالهایی که ذکر کردم اسلام را به طور ناب پیاده کرد و هیچ عملی از آن مغایر با قران و یا سنت نبود!
یک نکته مهم که خودتان از آن استفاده میکنیداین است که هر وقت میخواهید به مسئله ای جواب بدهید زود به نظرات مراجع رجوع می کنید ولی در این باب خود سرانه می گویید که نه این ها از اسلام نیست!!!!
عزیزانی که دوره ی ذکر شده را دیدید تمامی ان کارهایی که آن زمان انجام شد نه من گفتم و نه شما بلکه مراجعی گفتند که عمری در حوزه درس خوانده بودند که خودتان هم به این واقفید که آگاهی و دانش آنها از اسلام بیشتر از شماست!!!
البته این را بگویم وقتی جامعه ای در بعضی مسائل آگاهی کسب نکند به تناقض هایی میرسد که خودش کلافه میشود.من در باب زن جامعه پیامبر زیاد سخن نمیگویم چون در آن زمان نبودم و خوب می دانم که بعضی از آیات قران مخاطبانش اعرابی هستند که عمری به رسوم جاهلیت پایبند بوده اند وحاضر به تغییری در آن نشده اند و وقتی اسلام آوردند نمیتوانستند به راحتی از رسوم جاهلیتی که مدتهای زیاد بدانها عادت کرده بودند از آنها دست کشند.
رسومی مثل زنای زور ،تهمت زنا(حتی به زن پیامبر)،دزدی،شرابخوری بیش از حد در گرمای سوزان عربستان،سخنوری در باب کشتن،خوار شمردن زن (با اینکه از زنده به گور کردن دست برداشته بودند) ،زن زیادی داشتن(دلیلی بر توانایی قوه ی مردانه بود که هر کس بیشتر بچه داشت توانا و قوی شمرده میشد) و ........... رسومی بودند که اعراب بدانها خو گرفته بودند که نمیتوانستند به راحتی از آنها دست بکشند.
حال اعراب را نگاه کنید ببیند که پیامبر برای آنها چقدر پرسود بود و آنها را از خفت و خواری به جایی رساند که نه تنها ما ایرانیان بلکه رومیان را به راحتی شکست دادند امپراطوری آنها تا مدتهای مدیدی پا برجابود و الان هم در جایگاهی بالا در دنیا هستند.
ولی ایران را بگویم ایرانی که اصلا فکرش را نمیکرد عرب سوسمارخور آن چنان او را ذلیل کند که دست به برادرکشی بزند(منظورم دوران اولیه ی حمله اعراب است 2 قرن سکوت یا شکوه!) و در عرض 14 قرن آنچنان حکومت عوض کند که تعداد حکومتهای تعویضی اش از یادش رفته باشد.
آری برادر ما اصلا قاطی کردیم در زمان حاضر از یک طرف میگوییم که حق زنان را به جا بیاورید و از طرفی دیگری مردان ایرانی آن چنان به خفت و خواری افتاده اند که میگویند بابا این سربازی را بردارید ،این مهریه های سنگین را کم کنید،سن ازدواج را پایین بیاورید و........
آنچنان که شما درباره ی حقوق زنان گفتید به نظر من همان ها هم در مورد مردان ولو بیشتر می باشد.
این مخلوطی که درست کرده اند و کرده ایم نگاه کنید:
بر طبق اسلام نفقه بر عهده ی مرد می باشد ولی در دنیای امروزی شوهر به سربازی میرود و زن کار می کند و خرج شوهر را زن میدهد!
بر طبق اسلام مرد نان اور خانواده میباشد و زن کارهای خانه بر عهده ای اوست (به حدیث پیامبر درمورد علی(ع) و فاطمه (ع) توجه کنید) ولی در دنیای امروز زنها باید در کنار همسرانشان کار کنند تا شاید بتوانند خرجی خود را در آورند ولی در خانه باز هم زن باید بپزد و بشورد و .... کند.
بر طبق اسلام مرد نان آور خانواده است ولی اگر زن تحصیلاتی در این زمانه نداشته باشد و یا اصلا از کار کردن خوشش نیاید می تواند به عیش و نوش بپردازد که در جامعه از این مورد را زیاد می بینیم.
و...........
که خودتان بهتر میدانید.
باید گفت که مشکلات دوران پیامبر با تدبر و اندیشه اش تا سطح وسیعی پایین آمد ولی از بین نرفت و راهش را چهار خلیفه تا آنجا که میشد ادامه دادند تا بتوانند این مشکلات را کم و کمتر کنند.
ولی باید ما هم مشکلات زمان خودمان که در باب زن و هم مرد است خودمان حل کنیم و هی کتاب و سنت نیاوریم که این طور است و آن طور نیست.چیزی که هست این است که محمد(ص) جامعه خود را در مدت زمان کوتاهی برتری بخشید ولی جامعه ما 14 قرن است که گریبان گیر مسائلی این چنین است.
به امید روزی که مشکلات جامعه ما تا حدودی حل شود (چون حل کامل آنها نیازمند زمان است) و ضربات سختی که متحمل شدیم را دیگر برای نسل آینده به ارمغان نیاوریم.
موفق و با اندیشه باشید نه برای یک زمان محدود بلکه برای تمام زمانها.;)
یا حق
 

xphoenix

عضو جدید
واقعاً ناراحت شدم که چنین حرفی رو از یک مسلمون شنیدم. شما از یک سخن باطل نتیجه ی منطقی می گیرید. متأسم ولی این یعنی سفسطه بافی.
کدام سخن باطل؟؟؟؟؟کجایش سفسطه بود؟؟؟؟؟؟لطفا با ذکر دلیل نام سفسطه ذکر شده را بگویید!شما از دید یک مسلمان به قضیه نگاه میکنید...متاسفم...ولی باید بگویم نگاهتان مغرضانه است....
مرد موظف است که نان آور خانه باشد. بنابر این بهتر بود که به زنان ارث نرسد. تا مرد بیچاره با پولی که از امواتش به او رسیده، به زنش برسد و زنی که به او ارثی نرسیده هم باید توسط شوهر خودش تامین شود.
طوری صحبت میکنید که انگار در جامعه ای دوردستید و زندگانی امروزی را نمیبینید...کدام وظیفه؟؟؟؟؟مگر تنها چیزی که زنان نیاز دارند خوراک و پوشاک است که در ازای تامین ان از سوی مردان دیگر زنان به پول و ...نیازی نداشته باشند؟؟؟؟حرفهایتان در 14 قرن پیش صدقیت داشت...اما اکنون که زنان هم مانند مردان کار میکنند چه دلیلی است...تا ارث زن نصف مرد باشد؟؟؟؟؟؟
این دین ناکامل است؟
این دین به زنان ظلم کرده؟
این دین برای همه ی قرون و اعصار نیست؟
این دین قدیمی است؟
با گفتن یک جمله ساده که هزارو یک دلیل میشود در برابر ان اورد چنان نتیجه قطعی ای گرفته اید که....متاسفانه در برابر سوالهایتان باید بگویم بله....
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعاً ناراحت شدم که چنین حرفی رو از یک مسلمون شنیدم. شما از یک سخن باطل نتیجه ی منطقی می گیرید. متأسم ولی این یعنی سفسطه بافی.

و اما راجع به بحث اصلی :
مرد موظف است که نان آور خانه باشد. بنابر این بهتر بود که به زنان ارث نرسد. تا مرد بیچاره با پولی که از امواتش به او رسیده، به زنش برسد و زنی که به او ارثی نرسیده هم باید توسط شوهر خودش تامین شود.

ولیکن خداوند متعال برای اینکه دل نازک ما خانم ها را به دست آورد، نیمی از ارث را به ما تخصیص داد و ذکر کرد که این مال، از آن خود ماست و لزومی به خرج آن در خانه نیست! ضمن اینکه مرد را حکم فرمود که مالش را در راه رفاه زن و فرزندش خرج کند و مردی که خساست ورزد را لعن کرد.
حال شما بگویید:
این دین از جانب انسان است؟
این دین ناکامل است؟
این دین به زنان ظلم کرده؟
این دین برای همه ی قرون و اعصار نیست؟
این دین قدیمی است؟

دقیقاً همین طور است و در چنین احکامی نیز منطقی نیست، زنان لب به شکوه گشایند.
همه میدانند که اسلام دین همه ی انسانهاست. و
اعتقاد به اینکه سازنده ی ما نتواند حکمی جامع درباره ی چگونگی زندگیمان بدهد، قابل تأمل است.
لطفاً با هم، بیشتر بیندیشیم.:gol:
اگه زنی ازدواج نکنه چی؟
ارث هم نگیره خرجشو کی بده؟
 

xphoenix

عضو جدید
در ذیل مقاله ای سودمند در باب ایه 34 سوره نسا می اورم.نوشته دکتر عبدالعلی بازرگان...تا بدانید ما سر ستیز با اسلام نداریم...اما از کلی نگری و چشم پوشی از اشکالات وارده نیز خوشمان نمیاید...



آيا مرد حق دارد زن خود را كتك بزند؟

ابه نظر نمي‌رسد در هيچ موضوعي مربوط به حقوق زنان، به اندازه مسئله "زدن زن" توسط شوهر، به اسلام و قرآن حمله شده‌باشد! مي‌گويند درست است كه حتي در كشورهاي پيشرفته اروپائي و امريكا، هنوز هم مردان به اتكاء قدرت بيشتر، در بسياري موارد زنان را آزار مي‌دهند و كتك مي‌زنند، اما اين مسئله امري بشري است، چگونه مي‌توان باور كرد كه خالق انسانها كه زن و مرد را يكسان آفريده، چنين ظلم و تبعيضي را مجاز شمرده باشد؟ بنابراين يا قرآن كتابي بشري است، كه تمايلات و عاداتِ اعراب و فرهنگ زمانه خود را بازتاب مي‌دهد، يا در آن تحريف و دخل و تصرفي به عمل آمده‌است.

به نظر مي‌رسد خطاي عمومي در منطبق شمردن عملكرد پيروان يك آئين با اصل و اساس آن، و به حساب اسلام گذاشتن آنچه برخي مردان مسلمان در طول تاريخ با اتكاء به خُلق و خوي بشري و مردسالاري، با زنان خود كرده‌اند، عامل مهمي در اين سوء تفاهم بوده و در نتيجه چنين تصور شده است كه اين رفتارها ريشه در آموزه‌هاي قرآني دارد. در حالي كه مراجعه مستقيم و مستقل از پيش‌ داوري‌هاي فقهي و فرهنگي و تدبر تحقيقي در خود متنِ (قرآن)، مي‌تواند رهگشاي شناخت فلسفه و حكمت صدور چنان حكمي باشد.

ذيلاً برخي نكات را درباره آيه ۳۴ سورة نساء كه بيانگر چنين حكمي مي‌باشد يادآور مي‌شود.

قاعده يا استثناء؟

آيه مورد نظر مطلقاً مربوط به عموم زنان و توده غالب آنان در جامعه نيست، تا كسي آن را توهيني به جنس زن تلقي نمايد! بلكه منحصراً مربوط به زناني است كه در غياب شوهر، در آنچه خداوند حفاظت از آن را بر زنان مقرر كرده، يعني حفظ ناموس و اموال مشترك، خيانت مي‌كنند.

متن آيه با صراحت و با تأكيد بر اين نكته كه:
"زنان شايسته در غياب مرد، نگهدار چيزي هستند كه خداوند آن را حفظ كرده" (۱)
آشكار مي‌سازد كه كدام دسته از زنان مورد خطاب هستند و دنباله آن كه "نگراني از نافرماني" (واللاتي تخافون نشوزهن) را مطرح ساخته‌است، موضوع نافرماني را، كه در زمينه ناموس و حقوق متقابله جنسي (نه مسائل روزمره زندگي)است، نشان مي‌دهد.

توضيح آنكه در نظام خانوادگي اسلام، مرد عهده‌دار زندگي زن از نظر خوراك و پوشاك و پناهگاه و ساير نيازهاي اساسي زندگي مي‌باشد و زن هيچگونه وظيفه‌اي براي تأمين مخارج زندگي، حتي كار در خانه ندارد و براي خدماتي كه انجام مي‌دهد، حتي شير دادن فرزند خود، حق مطالبه مزد دارد. از آنجائي كه هيچ حقي نمي‌تواند يك طرفه و بدون تكليف متقابله باشد، زن نيز در نظام حقوقي اسلام موظف است در ازاي خدماتي كه از شوهر دريافت مي‌كند، در آنچه مربوط به روابط زناشوئي (امور جنسي) است نسبت به شوهر خود وفادار بوده، نامحرمي را به خود نپذيرد و با ديگري ارتباطي نامشروع، در هر سطحي، برقرار نكند. در اين صورت اگر بيم خيانتي (نُشوزي) در اين زمينه حاصل گردد، طبيعي است كه شرع يا عرف نمي‌توانند ساكت بمانند.

سلسله مراتب اجراى حكم

غيرت مرد نسبت به همسر خود، غريزه حفظ خانواده از دستبرد دزدان ناموس، و عزت نفس آدمي اجازه نمي‌دهد شاهد بي تفاوتِ تجاوز به حريم خصوصي خود، يا فساد دروني آن باشد. به همين دليل است كه در طول تاريخ مردان همواره خيانت همسر را با خون شسته‌اند و هنوز هم در مناطقي كه قدرت دولتي بر قدرت فردي مردان سايه نينداخته است، همچنان اخباري از اين نوع را مي‌شنويم و در شهرهائي كه ترس از قانون و كيفر دستگاه قضائي مستولي است، نمونه‌هائي از خودكشي مرد پس از كشتن زن و معشوق او را گهگاه مي‌خوانيم.

آيه ۳۴ سوره نساء در چهارده قرن قبل، در جامعه‌اي با نظام قبيلگي و در ميان مرداني نازل شده‌است كه بعضاً نوزادان دختر را در خاك مي‌كردند و براي زن كوچكترين حقي در هيچيك از زمينه‌هاي زندگي، قائل نبودند و اصولاً راهي براي ادب كردن، غير از زدن، نمي‌شناختند. در چنين شرايطي، آيه فوق، نه در توصيه و تجويز زدن زنان، بلكه در توقف و تعطيل آن و در پيش گرفتن شيوه تربيتي تدريجي نازل شده است. آن هم نه در موضوعات عادي روزمره و اختلافات و مشاجرات مربوط به زندگي مادي، بلكه در موضوع حفظ ناموس و روابط زناشوئي.

ترتيبي كه قرآن در چنين مواردي (كه كاملاً نادر و استثناء مي‌باشد) توصيه كرده است، شامل سه مرحله و با استفاده از سه زمينه و توان مؤثر به شرح ذيل مي‌باشد:
۱- (به كارگيري توان عقلي)، در پيش گرفتن شيوه پند و اندرز (با ذكر عواقب اخروي يا آثار منفي در ميان اعضاي خانواده و فاميل و جامعه).
۲- (به كارگيري توان جنسي)، ترك موقت روابط زناشوئي در بستر (البته در صورتيكه رديف اول مؤثر واقع نشود، آن هم پس از مدت زمان لازم).
۳- (به كارگيري توان جسمي)، ممانعت از ادامه ارتباط نامشروع و خيانتي كه در شرف وقوع است .(۲)
هدف، پيشگيرى است نه كيفر و مجازات
پس از بيان حكم در آيه مذكور، بلافاصله به شوهران هشدار داده است:
"اگر اطاعتتان كردند، هيچ راهي عليه آنان در پيش نگيريد (هيچگونه اقدام انتقامي انجام ندهيد و بدانيد كه) خداوند بسيار عالي مرتبه و كبير است (دست قدرت او بالاي دست شماست)".
هشدار فوق به صراحت نشان مي‌دهد كه تدبير سه مرحله اي توصيه شدهِ ، صرفآً براي خاموش كردن آتش فسادي است كه شعله افكنده، نه تنبيه و مجازات شخص خاطي. توضيح آنكه نه تنها در احكام شرعيه، بلكه در قوانين مصوبه اجتماعي نيز تعيين مجازات براي متخلفين عمدتاً نقش پيشگيري دارد. به عنوان مثال تعيين يكصد ضربه تازيانه براي زن و مرد زناكار، كه فقط در صورت مشاهده (دقيق و از نزديك) چهار شاهد عادل قابل اجرا مي‌باشد، با توجه به اينكه چنين روابطي در خفا و به دور از چشم شاهدان انجام مي‌شود، نشان مي‌دهد شارع دين خواسته است اينگونه بي‌بند و باري‌ها در صحنه اجتماع (در پارك‌ها، مجامع عمومي و در منظر مردم) انجام نشود و قبح آن نريزد . رسيدگي به آنچه انجام شده اما تجاوزي علني به عفت عمومي صورت نگرفته، فقط به عهده پروردگار است.

جالب اينكه اگر مردي بدون چهار شاهد عادل همسرش را به چنين روابطي متهم سازد به هشتاد ضربه تازيانه محكوم شده و براي ابد شهادتش بي‌اعتبار مي‌گردد (آيه ۴ نساء).

و در همين راستا، قابل توجه است كه مقررات شديد و سنگيني كه در كشورهاي پيشرفته غربي براي تخلفات رانندگي، داد و ستد، توليدات صنعتي، ساختمان سازي و غيره قائل مي‌شوند، عمدتاً جنبه پيشگيرانه داشته و عاري از نيت آزار رساني و توهين به خطاكاران مي‌باشد. اتفاقاً به نسبتي كه نهادهاي مدني در جامعه بيشتر شكل گرفته و روابط اجتماعي گسترده‌تر باشد، ضرورت مقررات كيفري براي مجازات خطاكاران بيشتر مي‌گردد و مجازات، نه تنها تعطيل نگشته و تقليل نمي‌يابد، بلكه به نسبت توسعه روابط اجتماعي، تشديد مي‌گردد. مقايسه‌ بين كشورهاي پيشرفته با كشورهاي عقب‌افتاده، از نظر اهميت رشته حقوق در دانشگاه‌ها، تعداد دفاتر حقوقي، ضخامت كتابهاي قانون، انواع بيمه‌هاي سنگين (در پرداخت جريمه) در دعاوي حقوقي (Law Suit) و آمار مناسبات حقوقي در همه زمينه‌ها تهديد به كيفر براي خطا و خيانت مختص جوامع عقب‌افتاده و روزگار قديم و قوانين ديني نمي‌باشد بلكه روز به روز گسترده تر ميگردد.

 

xphoenix

عضو جدید
پاسخ به سئوالات احتمالى
۱- چرا زن نبايد بزند؟

مي‌گويند چرا به زن چنين توصيه‌اي نشده‌است؟ و چرا زن نبايد، در صورت خيانت شوهر، او را تنبيه نمايد؟
بايد ديد اگر چنين توصيه‌اي هم شده‌بود، آيا اصولاً با توجه به برتري نيروي جسمي مردان، چنين امري ممكن و مصلحت بود، و يا موجب درگيري و زد و خوردي مي‌شد كه معلوم نبود در نهايت به نفع زنان باشد؟ از آن گذشته، هم خيانت بايد با توجه به حقوق و وظايف دو طرف تعريف شده باشد، و هم نتايج و آثار متفاوت آن از ناحيه زن يا مرد مورد توجه قرار گيرد. چاره بدرفتاري و خشونت و خيانت مرد را آيات ديگر قرآن به ما آموزش داده است؛ وقتي زن نمي‌تواند شخصاً ستمكاري مرد را متوقف سازد، مراجعه به دستگاه قضا و مقامات داوري اين درد را درمان خواهد كرد. به عنوان مثال متناسب با جامعه معاصر نزول قرآن، سوره "مجادله" با طرح شكايت زني از همسر خود نزد پيامبر آغاز گشته و راهي عادلانه براي اعاده حقوق پايمال شده زنان گشوده است.

۲- توهين هرگز!
مي‌گويند مردي كه به خود اجازه دهد دست روي زنش بلند كند، لايق زندگي مشترك نيست و بايد از او جدا شد! ... البته هيچ مردي چنين حقي ندارد و پيامبر اسلام هم فرموده است: "چگونه دستي را كه در گردن همسر خود انداخته‌ايد روي او بلند مي‌كنيد؟" امّا بايد پرسيد كدام مرد و كدام زن؟ در شرايط عادي زندگي و براي اكثريت مطلق مردم، اين شيوه قابل پذيرش نيست و تحقير و توهيني كه چنين رفتاري براي زن به وجود مي‌آورد، نابخشودني است. امّا بايد پرسيد زني كه در پنهاني به همسرش خيانت مي‌كند و به تعبير قرآن "در غياب شوهر آنچه را خدا حفظ كرده حفظ نمي‌كند" آيا با اين كار عملاً بزرگترين تحقير و توهين را عليه شوهر خود روا نمي‌دارد؟ انصافاً، توهين كداميك سنگين‌تر است؟ و اگر معناي "توهين"، پست كردن باشد، پستي ناشي از خيانت بدتر است، يا پستي ناشي از يك تنبيه تربيتي؟

۳- طلاق بهتر است
مي‌گويند هر زني ترجيح مي‌دهد طلاق داده شود تا دستي روي او بلند شود.

اولاً چنين امري از نظر آماري اثبات نشده است. البته ممكن است براي چند ساعت و چند روزي پس از يك مشاجرة خانوادگي، چنين احساسي غلبه كند، ولي پس از فروكش كردن احساسات، كمتر زني حاضر مي‌شود كانون خانواده، فرزندان و زندگي مشترك را كه سرشار از خاطرات تلخ و شيرين است، يكسره رها كند.

ثانياً آثار و عوارض تلخ طلاق و پيامدهاي ناگوار آن براي اعضاي خانواده به مراتب سنگين ‌تر از عوارض متوسل شدن به زور در موارد خيانت است.

ثالثاً، طلاق را به عنوان گام چهارم (پس از سه مرحله فوق ) در آيه ۳۵ سورة نساء (آيه بعدي) مطرح كرده است. اما در صورتي كه اقدامات سه مرحله‌اي قبلي مؤثر واقع نشود.
اتفاقاً پيش ‌بيني طلاق، نشان مي‌دهد تدبير سوم فقط به عنوان يك حربه استفاده شده و هرگز كاربرد مطلقِ در همه موارد نخواهد داشت. چه بسا كساني را جز با طلاق نتوان از نافرماني در امور زناشوئي (بي‌وفائي شوهر)باز داشت.

رابعاً، همچنانكه چند بار تا كنون در اين نوشته تكرار شده‌است، موضوع "زدن" ارتباطي به عموم زنان ندارد، كه موجب رنجش خاطر و احساس تبعيض جنسي گردد، بلكه منحصراً درباره زناني است كه وفاي در تعهدات زناشوئي نمي‌كنند و گفتگوهاي ناصحانه و شيوه‌هاي مسالمت‌آميز در مورد آنان مؤثر واقع نشده است.

۴- چرا به قاضى نرويم؟
مي‌گويند اگر زني در معرض چنان انحرافاتي بود و مذاكرات و ترك بستر هم براي به راه آوردن او مؤثر واقع نشد، باز هم مرد حق ندارد متوسل به زور براي ممانعت از ادامه ارتباطات نامشروع و نافرماني همسر خود گردد حداكثر مي تواند به دادگستري و داوري دولتي مراجعه نمايد. چنين پيشنهادي ظاهرا متين و منطقي به نظر مي‌رسد، اما بايد ديد چقدر عملي و ممكن و مصلحت ميباشد ؟ اختلافات زن و شوهر معمولاً زير سقف خانه‌ها پوشيده مي‌ماند و كمتر همسايه‌اي از آن مطلع مي‌شود. اين منازعات به دليل نيازي كه طرفين به هم دارند، معمولاً فيصله پيدا مي‌كند و در مواقع سخت ‌تر، با وساطت نزديكان، اميد به اصلاح همواره وجود دارد. در حالي كه برملا كردن اختلافات يا خطا و خيانت و فساد احتمالي و كشاندن آن به دادگاه و قضاوت دادرسان، مسئله را به كوچه و بازار مي‌كشاند و زن و شوهر را زبانزد عام و خاص كرده و گره‌هاي ناگشودني جديدي پديد مي‌آورد. به علاوه، وقتي يك زن و شوهر نتوانستند مشتركاً و يا با وساطت خويشاوندان، مشكل خود را حل كنند، چه انتظاري مي‌توان از كارمندان بي‌احساس و عاطفه‌اي داشت كه فقط مقررات خشك و بي‌رحم بر آنها حكومت مي‌كند؟ گيريم دادگاه هم حكم به تنبيه زن بدهد، چه كسي اين حكم را اجرا مي‌كند؟ آيا غيرت مرد اجازه مي‌دهد زنش را مرد ديگري تنبيه كند؟ براي زن كدام بدتر است؟ آيا چنين زني امكان دارد بار ديگر به خانه شوهر بازگردد؟ از اينها گذشته، با چه دستگاه عريض و طويل دادگستري و چه تعداد قاضي و بازرس مي‌توان به مشكلات خانوادگي جوامع ميليوني رسيدگي كرد؟ و آيا مصلحت است وقت و انرژي يك مملكت صرف امور شخصي و خانوادگي گردد؟ و اصلاً آيا در جوامعي كه قانون حكومت، بلكه خدائي مي‌كند، با وجود همه تدابير و زندانها، آيا زدن‌ها و ضرب و جرح‌هاي خانوادگي و خيانت‌ها و خلاف‌ها ريشه‌كن شده‌است؟

۵- اين حرف ها قديميه!
مي‌گويند اين مقررات دست و پا گير! مربوط به چهارده قرن قبل و براي يك جامعه بي‌سواد و بي‌فرهنگ وضع شده‌است. امروز زنان آزاد و رها شده‌اند، براي خود كار مي‌كنند، درآمد مستقل و حتي خانه و زندگي دارند، نه احتياجي به نفقه مرد دارند و نه حمايت و دفاع او، در اين روزگار كه قانون حاكم است، ديگر معنا و مفهومي دارد. اصلاً روزگار آقا بالا سر داشتن و مردسالاري به سر آمده‌است!

همانطور كه گفته شد، حقوقي كه خداوند براي زن و شوهر مقرر كرده‌است، دو طرفه بوده و در يك مجموعه هماهنگ (Package) معنا مي‌دهد. به طوري كه اگر اجزائي از آن تغيير كرد، عادلانه بودن آن زير سئوال مي‌رود. مثلاً احكام مربوط به مهريه، ارث زن، قوام بودن مرد و همچنين "زدن زن" (در شرايط ويژه خود)، مربوط به جوامع و شرايطي است كه مرد وظيفه ادارة مادي خانواده را به عهده داشته و تنها نان‌آور و نگهبان و نظام دهنده خانواده بوده است. در چنان شرايطي، البته نصفه بودن ارث زن (كه نقش نان آوري نداشته) و بقيه روابط، قابل توجيه است. اما در روزگاري كه وضعيت جوامع تغيير كرده و زنان دوش به دوش مردان در تلاش براي معاش و كسب درآمد مشاركت مي كنند و نقشي مساوي در بناي زندگي مادي ايفا مي نمايند، صرفنظر از اينكه آيا كشاندن زنان به محيط‌هاي خشن زندگي و دور ساختنشان از كانون گرم خانواده و فرستادن فرزندان به مراكز نگهداري كودكان مصلحت و مفيد به حال جوامع بوده و يا ضررهاي سنگين‌تري به خودشان و به جامعه وارد شده‌است، حداقل مي‌توان گفت در چنين شرايطي چه بسا خدا هم راضي نباشد و عادلانه نداند ارث زن نصف مرد باشد و شوهري كه نه مهريه داده، نه خرجي داده و نه حمايت و دفاعي كرده است، كامجوئي از زن را حق شرعي و مسلم خود بدانــد و اجازه بيرون رفتن از خانه را هم به زنش ندهد!

اصولاً قضاوت درباره يك حكم ديني و ارزيابــي ميزان كاربرد آن در محيط هاي غير ديني و با ضوابط و معيارهاي ارزشي ديگر كاري غير منطقي است.

خلاصه كلام:

مطالب گفته شده را شايد بتوان در چند جمله زير خلاصه كرد:
۱- موضوع زدن زن، استثنائي بسيار نادر، در شرايط ويژه سركشي در امر زناشوئي و روابط جنسي (نشوز) است.
۲- حكم مورد نظر، براي از ميان برداشتن برخوردهاي خشن و خونين در مورد خيانت‌هاي خانوادگي و مهار و محدود كردن آن آمده است، نه توصيه و تشويق به زدن.
۳- اين قوانين در چارچوب حقوق و وظائف طرفيني معنا مي‌دهد و در صورت پاي‌بند نبودن مرد به وظائف خود بي‌معنا مي‌گردد.
۴- هدف از تعيين اين احكام، پيشگيري و درمان قبل از وقوع است، نه مجازات و اجراي احكام.

 

xphoenix

عضو جدید
اما سوال مطرحه اینجاست که چرا کتاب خدا شرایط خاص را برای زنان در نظر گرفته اما حکمی و حرفی درباره مردان نزده...؟/؟؟؟؟؟
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
يكبار ديگر متن كامل آيه را مي نويسم:
مردان كارگزاران فرمان روايان بر زنان بانچه افزوني داده بعضي ايشان را بر بعضي و بخاطر اينكه انفاق كردند از اموالشان
در اين بخش دو موضوع محرز است :
1- خداوند يا پيامبر معتقد هستند كه مردان فرمانروايان زنان هستند و علت ان برتري هست كه خدا براي مردان قائل شده و علت ديگر نفقه اي است كه مرد به زن مي دهد بنا بر اين قبل از كتك زدن و يا هر چيز ديگري اين برتري در جاي خودش وجود دارد كما اينكه امام علي هم مي فرمايد زنان كامل نيستند چون بدليل حيض دينشان كامل نيست و بدليل عقل هم شهادت دو زن با يك مرد برابر است.
اما سئوال اينستكه اين ادعا ها درستند يا خير ؟ آيا چون مرد عرب و ايراني خرج زن را مي دهد بر او برتري دارد؟ و كلا برتري مرد نسبت به زن با پرداخت نفقه تاييد و تثبيت ميشود؟ بياييد از اينگونه تفكرات واپسگرا پرهيز كنيم.
2- پس نيك زنان پرستارانند و نگاهدارندگانند خود را در وقت حاضر نبودن شوهر به نگاهداشت خدا .
در اين بخش ويژگي هاي زن خوب بيان شده ،ظاهرا زن خوب كسي است كه خودش را در غياب همسر حفظ كند ولي اشاره به مرد خوب نشده كه بايد خودش را در غياب همسرش حفظ كند ظاهرا مردان مجازند كه چنين نكنند! كه با منشور حقوق بشر امروز منطبق نيست .
3- ان زنانيكه مي ترسيد نافرماني كنند پس پند دهيد ايشانرا و دوري كنيد هنگام خواب از انها و بزنيدشان .
در اين بخش از آيه اختيار تشخيص از اينكه زن نافرماني كند به مرد داده شده در حاليكه خوب مي دانيم بسياري از مردان در اينكه تشخيص صحيحي داشته باشند زير سوالند . در نهايت اجازه كتك زدن كه ديگر در جامعه امروزي مفهومي به جز اجراي هرج و مرج ندارد چرا كه بر اين اساس مردان در اختلافات بين خود هم به اين نتيجه ميرسند كه كتك كاري براه انداخته و قاضي و قانون را يكجا در خود ببينند. ! هر مملكتي قانون دارد و قاضي بايد تشخيص دهد كه زن خطا كار مجازات شود يا خير نه اينكه مرد به تنهايي به قاضي رفته و همسرش را بعلت نافرماني بزند.!!! حتي در جامعه خودمان اگر مرد به هر علتي زنش را بزند به پرداخت ديه محكوم خواهد شد ااجراي حكم خلاف با مردان نيست در اين موارد عوامل اجرا وجود دارند و چه مرد و چه زن خطا كار محاكمه و مكافات عمل خود را مي بينند .
يعني هيچ مردي به هيچ علتي و با هيچ مجوزي نبايد همسرش رابزند و فقط اجازه دارد ازاو شكايت كند كمااينكه اين اجازه براي زن هم بايد بطور مشابه وجو داشته باشد.
آنكس كه هنوز بخود اجازه مي دهد كه زنش را بزند كمي دير بدنيا امده بايد برگردد از طريق تونل زمان به 1450 سال قبل البته اگر به بيش از 1450 سال قبل برگردد باز هم چنين راي متحجرانه اي را نخواهد ديد.

اما سوال مطرحه اینجاست که چرا کتاب خدا شرایط خاص را برای زنان در نظر گرفته اما حکمی و حرفی درباره مردان نزده...؟/؟؟؟؟؟
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
نکته مهم همینجاست...که ایا قران کتاب خداست...یا سخنان محمد...
به قول شما اگر سخنان محمد باشد ...بسی جای ستایش است...اما تفاوت اینجاست که ایا ان وقت ارزش ان را دارد که قانون یک ملت را از روی ان بنویسند...ارزش ان را دارد که 1 میلیارد انسان به تصور اینکه کتاب خداست از ان پیروی کنند؟؟؟؟؟؟قطعا خیر....

واقعاً ناراحت شدم که چنین حرفی رو از یک مسلمون شنیدم. شما از یک سخن باطل نتیجه ی منطقی می گیرید. متأسم ولی این یعنی سفسطه بافی.


اعتقاد به اینکه سازنده ی ما نتواند حکمی جامع درباره ی چگونگی زندگیمان بدهد، قابل تأمل است.
لطفاً با هم، بیشتر بیندیشیم.:gol:

کدام سخن باطل؟؟؟؟؟کجایش سفسطه بود؟؟؟؟؟؟لطفا با ذکر دلیل نام سفسطه ذکر شده را بگویید!شما از دید یک مسلمان به قضیه نگاه میکنید...متاسفم...ولی باید بگویم نگاهتان مغرضانه است....
دوست عزیز سفسطه یعنی ابتدا یک سخن باطل بگویید و بعد از آن نتیجه ی منطقی بگیرید. همه ی مخاطبین این سایت یک عمر شنیده اند که قرآن از جانب خداست. یک دفعه شما عنوان می کنید که شاید از جانب یک انسان است. و از این شاید حکم منطقی ای استنباط می کنید و مخاطب را مجاب می کنید که در چه منجلابی بوده و دنیا چه کلاهی سرش گذاشته و خودش بی خبراست.
اگر به این نمی گویند سفسطه لطفا بگویید به چه می گویند؟

قرآن به واسطه ی پیش بینی هایی که کرده و آنچه که از قرون قبلش ذکر کرده، نمی تواند از جانب یک انسان باشد. شاید اکنون ما به راحتی بتوانیم سخنان پیامبران دین های پیش از آن را بشنویم ولی در عصری که راه ارتباط کشور ها شتر بوده، پیامبر چگونه به این روشنی از مریم ومسیح و نوح و... سخن گفته.
ضمنا چرا این قدر حساسیت روی راستی دینی که نگارش کتابش شگفت انگیز است داریم ولی راستی دینی که کتاب مقدسش به نثری معمولی نوشته شده را زیر سوال نمی بریم؟ البته با توجه به تایید اسلام باقی دین ها نیز از جانب خداست.
 
آخرین ویرایش:

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه زنی ازدواج نکنه چی؟
ارث هم نگیره خرجشو کی بده؟
شما دوست عزیز، نگاه منصفانه ای به عرایض بنده داشتید.
به دلایل بسیاری نتنها زن از ارث محروم نیست بلکه این عمل را زشت می داند. آنچه شما بدان اشاره کردید یکی از آن دلایل است.
در چنین مواردی اگر نصف ارث کفاف زندگی او را که اغلب یک نفر است، نداد، در جوامع عقب مانده وظیه ی سرپرستی او به مرد دیگری مثلا پدر، برادر یا عمو و... سپرده می شود و در ایران به عهده ی نهاد های اجتماعی ای مثل کمیته ی امداد و ... است.

با تشکر از ذهن بیدار شما
بیایید با هم بهتر بیندیشیم :gol:
 
آخرین ویرایش:
به نظر میرسه این تاپیک یک تاپیک برای مثله کردن و زیر سوال بردن اسلام و قرآن و کل باورهای دینی یک مسلمان باشه تا یک تاپیک با بحث حقوق زن و مرد.
sparrow عزیزم
دین شما،
قران که شما حتی نیم نگاهی به آن را هم پرثواب میدانید
و اعتقادات شما
به این سادگی مثله میشوند؟
اگر جای شما بودم به مثله شدن این چنین اعتقاداتی رضایت میدادم تا شاید اعتقاداتی استوار جای آن را بگیرد
 
در چنین مواردی اگر نصف ارث کفاف زندگی او را که اغلب یک نفر است، نداد، در جوامع عقب مانده وظیه ی سرپرستی او به مرد دیگری مثلا پدر، برادر یا عمو و... سپرده می شود و در ایران به عهده ی نهاد های اجتماعی ای مثل کمیته ی امداد و ... است
مرد موظف است که نان آور خانه باشد. بنابر این بهتر بود که به زنان ارث نرسد. تا مرد بیچاره با پولی که از امواتش به او رسیده، به زنش برسد و زنی که به او ارثی نرسیده هم باید توسط شوهر خودش تامین شود.
دوست من
بیاین قضیه رو ساده تر کنیم با یک مثال فرضی
من از پدرم ارثی میبرم و خواهرم نیز
من با ارثی که بردم زندگی خود را میچرخانم
ولی ارثی که به خواهرم رسیده کفاف زندگیش را نمیدهد و او به زیر سرپرستی کمیته ی امداد میرود؟!!
بنا بر توجیه قبلیتون( که با عرض معذرت اصلا قبولش ندارم) چون پدر من مرد بود و کار کرده
من که پسرشم باید ارث بیشتری ببرم؟!!
یعنی تطابق جنسیتی من با کسی که دارایی مربوط به او بوده منجر به این بهره ی بیشتر میشه؟

شاید توجیه شما برای ارث رسیدن به عروس شخص(!) توجیه مناسبی باشد
اما چه لزومی دارد ما چنین توجیهی رو برای فرزندان به کار ببریم؟!

ولیکن خداوند متعال برای اینکه دل نازک ما خانم ها را به دست آورد، نیمی از ارث را به ما تخصیص داد

خدا برای به دست اوردن دل شما خانم های محترم بهتون باج داد؟!!(این برداشتی بود که از جملتون میشد)

واقعاً ناراحت شدم که چنین حرفی رو از یک مسلمون شنیدم. شما از یک سخن باطل نتیجه ی منطقی می گیرید. متأسم ولی این یعنی سفسطه بافی.
دوست من در پاسخ شما به یکی از دوستان هم نظری دارم که با عرض معذرت میگم
نکته این جاست که اون دوستمون اسلام رو زیر سؤال نبرده بود
اسلام حکومتی رو زیر سؤال برد
اعتقاد هر کسی برای خود شخص کاملا محترم هست
و بیشتر مایی که اینجا داریم بحث می کنیم یا مسلمانیم و یا دیگر دوستانی که چنین نیستند هم سر ستیز با اسلام رو ندارن
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا