تفسیر و حفظ روزانه یک آیه از قرآن کریم

ar ebrahimzadeh

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با سلامی دوباره

هیچ وقت اینطوری قران را نخوانده بودم الان که داشتم این آیات را حفظ میکردم آنها را یک سخنرانی الهی بهم پیوسته دیدم . این را نوشتم چون حفظ آیات بر اساس معانی بهم پیوسته شان بسیار ساده و خیلی مهمتر از آن بسیار ثمربخش تر خواهد بود.
بعضی مواقع تقسیم بندی قران به آیات ما را از پیوستگی کلام قران غافل می کند و این بسیار خطرناک است چون برداشت از قران را حداقل برای عوام الناس محدود می سازد.

دوباره درود بر شما و بر همه پویندگان راه قران
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرور آیات 11 تا 20

مرور آیات 11 تا 20

أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (11)
آنها مقربانند.


فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ (12)
در باغهاى پرنعمت بهشت (جاى دارند).


ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (13)
گروه زيادى (از آنها) از امّتهاى نخستين اند.


وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ (14)
و اندكى از امّتهاى آخرين.


عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ (15)
(مقرّبان) بر تختهايى كه در صفوف مختلف در كنار هم چيده شده قرار دارند.

مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (16)
در حاليكه تكيه كننده اند بر آن تختها برابر يكديگر.


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (17)
ميگردند دور بهشتيان پسرانى كه هميشه بحالت كودكى ميمانند .


بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ (18)
با كوزه هاى بى دسته و لوله و كوزه هاى با دسته و لوله و با جامى از شرابى روان


لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ (19)
بهشتيان سر درد نكشند از آشاميدن آن و نه بيهوش (و بى عقل ) شوند (و دور ايشان ميگردند)


وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ (20)
با ميوه ها از آنچه برگزينند .
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان ببخشید با وجود اینکه قول داده بودم از 15 ام مجدد شروع کنیم بدقولی کردم .

ممنونم از اینکه همچنان همراه هستید ، به امید خدا از امروز ادامه آیات رو شروع به حفظ می کنم ،

از صبا جان هم ممنونم که در غیابم آیات رو مرور کردن :gol:
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 38

آیه 38

لِأَصْحابِ الْيَمِينِ (38)
اينها همه براى اصحاب يمين است،


تفسیر :


و مى افزايد: «همه اين نعمتها، براى اصحاب اليمين است» (لأَصْحابِ الْيَمِينِ).
و اين، تأكيدى است مجدد بر اختصاص اين مواهب (ششگانه) به آنها.
اين احتمال نيز داده شده است كه: اين جمله تكميلى است براى جمله «إِنّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً» يعنى ما آنها را آفرينش نوينى براى اصحاب اليمين داديم.(1)


پاورقی :

1ـ در صورت اول، عبارت «لأصحاب اليمين» خبر مبتداى محذوفى است و در تقدير چنين است: «هذه كلها لاصحاب اليمين» و در صورت دوم جار و مجرور متعلق به «أنشأناهن» مى باشد، ولى تفسير اول مناسبتر است.
 

پیوست ها

  • PR056038.zip
    6.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mamad kh

عضو جدید
أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ (11)
آنها مقربانند.


فِي جَنّاتِ النَّعِيمِ (12)
در باغهاى پرنعمت بهشت (جاى دارند).


ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (13)
گروه زيادى (از آنها) از امّتهاى نخستين اند.


وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ (14)
و اندكى از امّتهاى آخرين.


عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ (15)
(مقرّبان) بر تختهايى كه در صفوف مختلف در كنار هم چيده شده قرار دارند.

مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (16)
در حاليكه تكيه كننده اند بر آن تختها برابر يكديگر.


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (17)
ميگردند دور بهشتيان پسرانى كه هميشه بحالت كودكى ميمانند .


بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ (18)
با كوزه هاى بى دسته و لوله و كوزه هاى با دسته و لوله و با جامى از شرابى روان


لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ (19)
بهشتيان سر درد نكشند از آشاميدن آن و نه بيهوش (و بى عقل ) شوند (و دور ايشان ميگردند)


وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ (20)
با ميوه ها از آنچه برگزينند .
ممنون که گفتین . سعی میکنم;)
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 39

آیه 39

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (39)
كه گروهى از امّتهاى نخستينند،

تفسیر :

«و گروهى از اقوام آخرين اند» (وَ ثُلَّةٌ مِنَ الآخِرِينَ).
«ثُلَّة» در اصل به معنى «قطعه مجتمع از پشم» است، سپس به هر جمعيت انبوه درهم فشرده گفته شده است، و به اين ترتيب، گروه عظيمى از «اصحاب اليمين» از امتهاى گذشته هستند و گروه عظيمى از امت اسلام; چرا كه در ميان اين امت صالحان و مؤمنان، بسيارند، هر چند پيشگامان آنها در قبول ايمان نسبت به پيشگامان امم سابق با توجه به كثرت آن امتها و پيامبرانشان، كمترند.
بعضى گفته اند: اين دو گروه هر دو از امت اسلامند، گروهى از اولين آنها و گروهى از آخرين آنها، ولى تفسير اول صحيح تر است.
 

پیوست ها

  • PR056039.zip
    6.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید پستم ربطی به این تاپیک نداره ولی حالبه بدونید که میگن امشب یعنی شب مبعث دورکعت نمازبخونیدوهدیه کنیدبه حضرت علی علیه السلام وبعدازنمازسربه سحده بگذارید وباخلوص کامل ازخدا بخواهید به حق این شب وبه حق محبت حصرت علی به رسول الله ،گره ازکارتمام گرفتاران بازکنه .. ولی چیزی برای خودتون نخواهید....انشالله خدا به حق این دعا دعاهای خودتون راهم برآورده خواهد کرد
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 40

آیه 40

وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ (40)
و گروهى از امّتهاى آخرين.


تفسیر :

«و گروهى از اقوام آخرين اند» (وَ ثُلَّةٌ مِنَ الآخِرِينَ).
«ثُلَّة» در اصل به معنى «قطعه مجتمع از پشم» است، سپس به هر جمعيت انبوه درهم فشرده گفته شده است، و به اين ترتيب، گروه عظيمى از «اصحاب اليمين» از امتهاى گذشته هستند و گروه عظيمى از امت اسلام; چرا كه در ميان اين امت صالحان و مؤمنان، بسيارند، هر چند پيشگامان آنها در قبول ايمان نسبت به پيشگامان امم سابق با توجه به كثرت آن امتها و پيامبرانشان، كمترند.
بعضى گفته اند: اين دو گروه هر دو از امت اسلامند، گروهى از اولين آنها و گروهى از آخرين آنها، ولى تفسير اول صحيح تر است.
 

پیوست ها

  • PR056040.zip
    8.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41)

واصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده شده)
تفسیر :

كيفرهاى دردناك «اصحاب شمال»

در تعقيب مواهب عظيم گروه مقربان و گروه «اصحاب اليمين» به سراغ گروه سوم و عذابهاى دردناك و وحشتناك آن مى رود تا در يك مقايسه، وضع حال سه گروه روشن گردد.
مى فرمايد: «و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى» (وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ).
همانها كه نامه اعمالشان به دست چپشان داده مى شود كه، رمزى است براى آن كه گنهكار و آلوده، و ستمگرند و اهل دوزخ، و همان گونه كه در توصيف مقربان و اصحاب اليمين گفتيم، اين تعبير براى بيان نهايت خوبى يا بدى حال كسى است، فى المثل مى گوئيم: «سعادتى به ما رو كرد، چه سعادتى؟ يا مصيبتى رو كرد، چه مصيبتى»؟!
 

پیوست ها

  • PR056041.rar
    10.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 42

آیه 42

فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42)

آنها در ميان بادهاى كُشنده و آب سوزان قرار دارند،

تفسیر :

پس از آن به سه قسمت از كيفرهاى آنها اشاره كرده مى گويد: «آنها در ميان بادهاى كشنده و آب سوزان قرار دارند» (فِي سَمُوم وَ حَمِيم).
 

پیوست ها

  • PR056042.rar
    6.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 43

آیه 43

وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43)
و در سايه دودهاى متراكم و آتش زا!

تفسیر :

«و در سايه دودى شديد و آتش زا» (وَ ظِلّ مِنْ يَحْمُوم).

باد سوزان كشنده از يكسو، و آب جوشان مرگبار از سوى ديگر، و سايه دود داغ و خفه كننده از سوى سوم، آنها را چنان گرفتار مى سازد كه، تاب و توان را از آنان مى گيرد، و اگر هيچ مصيبت ديگرى جز اين سه مصيبت را نداشته باشند، براى كيفر آنها كافى است.
«سَمُوم» از ماده «سم» به معنى باد سوزانى است كه در «مسام» (سوراخهاى ريز بدن انسان) داخل مى شود و او را هلاك مى كند (اصولاً «سم» را به اين جهت «سم» مى گويند كه، در تمام ذرات بدن نفوذ مى كند).
«حَمِيم» به معنى «شىء داغ»، و در اينجا به معنى آب سوزان است كه، در آيات ديگر قرآن نيز به آن اشاره شده است، مانند آيه 19 «حج»: يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيْمُ: «بر سر آنها آب سوزان ريخته مى شود».
«يحموم» نيز از همين ماده است و در اينجا به تناسب «ظل» (سايه) به «دود غليظ و سياه و داغ» تفسير شده است.
 

پیوست ها

  • PR056043.rar
    7.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 44

آیه 44

لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44)
سايه اى كه نه خنك است و نه آرام بخش.

تفسیر :

آنگاه براى تأكيد مى افزايد: «سايه اى كه نه برودت دارد، و نه هيچ فايده» (لابارِد وَ لاكَرِيم).
سايبان، گاه، انسان را از آفتاب حفظ مى كند، و گاه، از باد و باران، و يا منافع ديگرى در بردارد، ولى اين سايبان هيچ يك از اين فوائد را ندارد.
تعبير به «كَرِيم» از ماده «كرامت» به معنى «مفيد فايده» است، و لذا در ميان عرب معمول است، وقتى مى خواهند شخص يا چيزى را غير مفيد معرفى كنند مى گويند: «لاكَرامَةَ فِيْهِ»، مسلم است سايه اى كه از دود سياه و خفه كننده است، جز شر و زيان چيزى از آن انتظار نمى رود، «لاكَرامَةَ فِيْهِ».
گرچه كيفرهاى دوزخيان انواع و اقسام مختلف و وحشتناكى دارد، ولى ذكر همين سه قسمت كافى است كه انسان بقيه را از آن حدس بزند.
 

پیوست ها

  • PR056044.rar
    8.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرور آیات .

مرور آیات .

لِأَصْحابِ الْيَمِينِ (38)
اينها همه براى اصحاب يمين است.


ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (39)
كه گروهى از امّتهاى نخستينند.


وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ (40)
و گروهى از امّتهاى آخرين.


وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41)
واصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده شده)


فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42)
آنها در ميان بادهاى كُشنده و آب سوزان قرار دارند.

وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43)
و در سايه دودهاى متراكم و آتش زا!


لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44)
سايه اى كه نه خنك است و نه آرام بخش.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 45

آیه 45

إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذالِكَ مُتْرَفِينَ (45)
آنها پيش از اين (در عالَم دنيا) مست و مغرور نعمت بودند.

تفسیر :

در آيات بعد، دلائل گرفتارى «اصحاب شمال» را به اين سرنوشت شوم و وحشتناك در سه جمله خلاصه مى كند:
نخست اين كه: «آنها پيش از اين در عالم دنيا، مست و مغرور نعمت بودند» (إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ).
«مُتْرَف» به طورى كه در «لسان العرب» آمده، از ماده «ترف» (بر وزن سبب) به معنى «تنعم» است، و «مُتْرَف» به كسى مى گويند كه فزونى نعمت او را غافل، مغرور، مست كرده، و به طغيان واداشته است.(1)
درست است كه همه «اصحاب الشمال» در زمره «مترفين» نيستند، ولى هدف قرآن، سردمداران آنها است.
همان گونه كه امروز هم مى بينيم، فساد جامعه هاى بشرى، از گروه متنعمين مست و مغرور است، كه عامل گمراهى ديگران نيز مى باشند، سرنخ تمام جنگها و خونريزيها و انواع جنايات، و مراكز شهوات، و گرايشهاى انحرافى، به دست اين گروه است، و به همين جهت، قرآن قبل از هر چيز، انگشت روى آنها مى گذارد.
اين احتمال نيز وجود دارد، چون نعمت، معنى گسترده اى دارد و منحصر به اموال نيست، بلكه جوانى، سلامت و عمر نيز از نعمتهاى خدا است، اگر باعث غرور و غفلت گردد سرچشمه اصلى گناهان است، و «اصحاب شمال» هر يك، داراى نوعى از اين نعمتها هستند.


پاورقی :
1 ـ «لسان العرب»، جلد 9، صفحه 17.
 

پیوست ها

  • PR056045.rar
    10.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 46

آیه 46

وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46)

و همواره بر گناهان بزرگ اصرار مىورزيدند.

تفسیر :

بعد از آن به دومين گناه، آنها اشاره كرده، مى افزايد: «آنها بر گناهان بزرگ اصرار داشتند» (وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ).
«حِنْث» در اصل به معنى «هر گونه گناه» است، ولى در بسيارى از مواقع اين واژه به معنى «پيمان شكنى و مخالفت سوگند» آمده، به خاطر اين كه از مصداقهاى روشن گناه است.
بنابراين، ويژگى «اصحاب شمال» تنها انجام گناه نيست، بلكه اصرار بر گناهان عظيم است; چرا كه گناه ممكن است احياناً از «اصحاب يمين» نيز سر بزند، ولى آنها هرگز بر آن اصرار نمىورزند، هنگامى كه متذكر مى شوند، فوراً توبه مى كنند.
جمعى، «حنث عظيم» را در اينجا به معنى «شرك» تفسير كرده اند; چرا كه گناهى از آن عظيمتر وجود ندارد، همان گونه كه قرآن مى گويد: إِنَّ اللّهَ لايَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ: «خداوند هيچ گاه شرك را نمى بخشد، و كمتر از آن را براى هر كس بخواهد مى بخشد».(2)

پاورقی :
2 ـ نساء، آيه 48.
 

پیوست ها

  • PR056046.rar
    11.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 47

آیه 47

وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ (47)
و مى گفتند: «هنگامى كه ما مُرديم و خاك و استخوان شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟!

تفسیر :

سومين عمل خلاف آنها اين بود كه «مى گفتند: آيا هنگامى كه مرديم و خاك و استخوان شديم، بار ديگر برانگيخته خواهيم شد»؟ (وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنّا تُراباً وَ عِظاماً أ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ).بنابراين، انكار قيامت كه خود سرچشمه بسيارى از گناهان است، يكى ديگر از اوصاف «اصحاب الشمال» مى باشد، و تعبير به «كانُوا يَقُولُون» نشان مى دهد كه در انكار قيامت نيز اصرار مىورزيدند و پافشارى داشتند.
در اينجا دو مطلب قابل توجه است:
نخست اين كه: هنگامى كه سخن از «اصحاب اليمين» و «مقربين» در ميان بود، شرح اعمال و كارهائى كه سبب آن پاداشها مى شد را نداد، (جز اشاره كوتاهى كه در مورد مقربان بود) اما هنگامى كه نوبت به «اصحاب الشمال» رسيد، در اين باره شرح كافى داد تا هم اتمام حجتى باشد، و هم بيان اين حقيقت كه آن مجازاتهاى دردناك با اصل عدالت كاملاً سازگار است.
ديگر اين كه: سه گناهى را كه آيات سه گانه فوق به آن اشاره شده، در حقيقت مى تواند اشاره به نفى اصول سه گانه دين از ناحيه «اصحاب شمال» باشد، در آخرين آيه «تكذيب رستاخيز» بود، و در آيه دوم «انكار توحيد»، و در آيه نخست كه سخن از «مترفين» مى گفت، اشاره اى به «تكذيب انبياء»; زيرا همان گونه كه در آيه 23 «زخرف» مى خوانيم: وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِى قَرْيَة مِنْ نَبِىّ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدنا آبائَنا عَلى أُمَّة وَ إنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ: «اين گونه ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى قبل از تو نفرستاديم مگر اين كه مترفين آنها گفتند: ما نياكان خود را بر آئينى يافتيم و به آثار آنها پايبنديم».
تعبير به «تُراباً وَ عِظاما» ممكن است اشاره به اين باشد كه، گوشتهاى ما تبديل به خاك و استخوانهاى ما برهنه مى شود، با اين حال، آفرينش جديد چگونه ممكن است؟ و چون فاصله خاك از حيات نوين، بيشتر است در آغاز ذكر شده است.
و عجب اين كه: آنها صحنه هاى معاد را با چشم خود در اين جهان مى ديدند كه، چگونه بسيارى از موجودات زنده مانند گياهان مى پوسند و خاك مى شوند، و بار ديگر لباس حيات در تن مى كنند، و اصولاً كسى كه آفرينش نخستين را كرده، چگونه تكرار آن براى او مشكل است، با اين حال، آنها پيوسته روى انكار معاد اصرار داشتند.(3)

پاورقی :
3 ـ توجه داشته باشيد تكرار حرف استفهام، و تعبير به «إِنَّ»، همه به عنوان تأكيد آورده شده.


 

پیوست ها

  • PR056047.rar
    22 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 48

آیه 48

أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48)
و آيا پدران نخستين ما (برانگيخته مى شوند)؟!»

تفسیر :

آنها به اين هم قناعت نمى كردند و براى اظهار تعجب بيشتر مى گفتند: «آيا نياكان نخستين ما كه هيچ اثرى از آنها باقى نمانده دوباره زنده مى شوند»؟!
(أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُونَ).(4)

همانها كه شايد هر ذره اى از خاكشان به گوشه اى افتاده است يا جزء بدن موجود ديگرى شده است؟
ولى، چنان كه در پايان سوره «يس» مشروحاً گفته شد، در برابر دلائل محكمى كه بر مسأله معاد دلالت مى كند، اينها يك مشت بهانه هاى واهى بيش نيست.

پاورقی:
4 ـ «همزه» در «أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُونَ» همزه استفهاميه، و «واو»، «واو عاطفه» است كه «همزه استفهام» بر آن مقدم مى شود.
 

پیوست ها

  • PR056048.rar
    10.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایه 49

ایه 49

قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49)
بگو: «اوّلين و آخرين.

تفسیر :

سپس قرآن به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: در پاسخ آنها «بگو: نه فقط شما و پدرانتان، بلكه تمام اولين و آخرين...» (قُلْ إِنَّ الأَوَّلِينَ وَ الآخِرِينَ).
 

پیوست ها

  • PR056049.rar
    7.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرور آیات 45 تا 49

مرور آیات 45 تا 49

إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذالِكَ مُتْرَفِينَ (45)
آنها پيش از اين (در عالَم دنيا) مست و مغرور نعمت بودند،

وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46)
و همواره بر گناهان بزرگ اصرار مىورزيدند،

وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ (47)
و مى گفتند: «هنگامى كه ما مُرديم و خاك و استخوان شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟!

أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48)
و آيا پدران نخستين ما (برانگيخته مى شوند)؟!»

قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49)
بگو: «اوّلين و آخرين،
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 50

آیه 50

لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)
همگى در موعد روزى معين گردآورى مى شوند،


تفسیر :


«همگى در موعد روز معين (روز رستاخيز) جمع مى شوند» (لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِيقاتِ يَوْم مَعْلُوم).(5)
«مِيقات» از ماده «وقت»، به معنى زمانى است كه براى كار يا وعده اى تعيين شده، و منظور از «ميقات» در اينجا همان «وقت مقرر قيامت» است، كه در آن روزها، همه انسانها در محشر براى رسيدگى به حسابهايشان اجتماع مى كنند، گاهى نيز به صورت كنايه، براى مكانى كه براى انجام كارى مقرر شده است به كار مى رود، مانند «ميقاتهاى حج»، كه نام مكانهاى خاصى است كه از آنجا «احرام» مى بندند.
ضمناً، از تعبيرات مختلف اين آيه (إِن و لام)، تأكيدهاى متعددى در زمينه رستاخيز استفاده مى شود.
از اين آيه، به خوبى استفاده مى شود كه، معاد و رستاخيز همه انسانها در يك روز همراه هم انجام مى گيرد، و همين معنى در آيات ديگر قرآن نيز آمده است.(1)
و از اينجا به خوبى روشن مى شود، آنهائى كه قيامت را در زمانهاى متعدد نسبت به هر امتى جداگانه پنداشته اند، از آيات قرآن كاملاً بيگانه اند.
شايد نياز به تذكر نداشته باشد كه، منظور از معلوم بودن قيامت، معلوم بودن نزد پروردگار است، و گرنه هيچ كس حتى انبياء مرسلين و ملائكه مقربين از وقت آن آگاه نيست.


1 ـ هود، آيه 102 ـ مريم، آيه 95.
 

پیوست ها

  • PR056050.zip
    10.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 51

آیه 51

ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51)
سپس شما اى گمراهان تكذيب كننده!

تفسیر :
بخش ديگرى از مجازاتهاى اين مجرمان گمراه

اين آيات، همچنان ادامه بحثهاى مربوط به كيفرهاى «اصحاب الشمال» است، آنها را مخاطب ساخته، چنين مى گويد: «سپس شما اى گمراهان تكذيب كننده» (ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ).
 

پیوست ها

  • PR056051.rar
    17.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

هوء

عضو جدید
سلام چه تاپیک جالبی خدا خیرتون بده . ان شا الله سعی می کنم تا چند روز آینده خودم رو برسونم به برنامه که همراهیتون کنم . امیدوارم مرضی امام عصر باشد.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام چه تاپیک جالبی خدا خیرتون بده . ان شا الله سعی می کنم تا چند روز آینده خودم رو برسونم به برنامه که همراهیتون کنم . امیدوارم مرضی امام عصر باشد.


حضورت مایه دلگرمیه ماست... منتظرت هستیم....:w27:
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیه 52

آیه 52

لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52)
به يقين از درخت (نفرت انگيز) زقّوم مى خوريد،

تفسیر :
«از درخت زقوم مى خوريد» (لَآكِلُونَ مِنْ شَجَر مِنْ زَقُّوم).(1)

پاورقی :

1 ـ «مِن» در «مِنْ شَجَر» تبعيضيه است و در «مِنْ زَقُّوم» بيانيه.
 

پیوست ها

  • PR056052.rar
    11.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرورآیات 50 تا 52

مرورآیات 50 تا 52

لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)
همگى در موعد روزى معين گردآورى مى شوند.

ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) سپس شما اى گمراهان تكذيب كننده.

لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52) به يقين از درخت (نفرت انگيز) زقّوم مى خوريد.
 

Similar threads

بالا