مشاعرۀ سنّتی

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
يوسف گمگشته باز ايد به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

روزگاریست که سودای بتان دین منست
غم این کار نشاط دل غمگین منست
دیدن روی تورا دیده ء جان بین باید
دین کجا مرتبهء چشم جهان بین منست
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
روزگاریست که سودای بتان دین منست
غم این کار نشاط دل غمگین منست
دیدن روی تورا دیده ء جان بین باید
دین کجا مرتبهء چشم جهان بین منست
تو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یارب این آتش که درجان من است
سردکن زانسان که کردی برخلیل
لیلی من باش تا مثل مجنون بشم

نذار بی تو تنها لحظه ها رو پر پر کنم

دو روز دنیارو بی تو عزیزم من سر کنم

بذار فردا بازدوباره آفتابی شه
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لیلی من باش تا مثل مجنون بشم

نذار بی تو تنها لحظه ها رو پر پر کنم

دو روز دنیارو بی تو عزیزم من سر کنم

بذار فردا بازدوباره آفتابی شه

همچو فرهاد از هوایت کوه هجران می کنم
ای تو را خسرو غلام و صد چو شیزین یاددار
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
رو چو آتش می چو آتش عشق آتش هر سه خوش
جان ز آتشهای درهم پرفغان این الفرار

رفت تا دامنش از گرد زمين پاک بماند
آسماني تر از آن بود که در خاک بماند

از آن دل برکه شب سرزد و تابيد به خورشيد
تا دل روشن نيلوفري اش پاک بماند

دل و دامان شب آن گونه ز سوز دم او سوخت
که گريبان سحر تا به ابد چاک بماند

خوشه سرمست رسيدن شد و از شاخه فرو ريخت
تا که در خاک رگ و ريشهی اين تاک بماند

هر چه ديديم از اين چشم، همه نقش بر آب است
نيست نقشي که در آيينهی ادراک بماند

جز صداي سخن عشق صدايي نشنيدم
که در اين هم همهی گنبد افلاک بماند
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفت تا دامنش از گرد زمين پاک بماند
آسماني تر از آن بود که در خاک بماند

از آن دل برکه شب سرزد و تابيد به خورشيد
تا دل روشن نيلوفري اش پاک بماند

دل و دامان شب آن گونه ز سوز دم او سوخت
که گريبان سحر تا به ابد چاک بماند

خوشه سرمست رسيدن شد و از شاخه فرو ريخت
تا که در خاک رگ و ريشهی اين تاک بماند

هر چه ديديم از اين چشم، همه نقش بر آب است
نيست نقشي که در آيينهی ادراک بماند

جز صداي سخن عشق صدايي نشنيدم
که در اين هم همهی گنبد افلاک بماند
دل گفت مرا روزی سالی گذرد زآن مه
جان گفت به گوش دل که ای دل مه و سالت خوش
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

شقیـقـه ت سفـیـده داری پـیر می شی
چـقــد آیـیـنه حرفـاشـــو ســــاده میگه
هزار بار دلم خواست ببارم نبودی

نبودی ببینی چقدر سوت و کورم

چقدر بی قرارم چقدر بی عبورم

خودت نیستی اما غمت رو به رومه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفت تا دامنش از گرد زمين پاک بماند
آسماني تر از آن بود که در خاک بماند

از آن دل برکه شب سرزد و تابيد به خورشيد
تا دل روشن نيلوفري اش پاک بماند

دل و دامان شب آن گونه ز سوز دم او سوخت
که گريبان سحر تا به ابد چاک بماند

خوشه سرمست رسيدن شد و از شاخه فرو ريخت
تا که در خاک رگ و ريشهی اين تاک بماند

هر چه ديديم از اين چشم، همه نقش بر آب است
نيست نقشي که در آيينهی ادراک بماند

جز صداي سخن عشق صدايي نشنيدم
که در اين هم همهی گنبد افلاک بماند
دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
این دلِ من !
رو بکن حالا دلت را !
دل نداری ؟!
بُر بزن اندیشه ات را …
حکم لازم
دل سپردن
دل گرفتن
هر دو لازم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
این دلِ من !
رو بکن حالا دلت را !
دل نداری ؟!
بُر بزن اندیشه ات را …
حکم لازم
دل سپردن
دل گرفتن
هر دو لازم

من سری دارم و در پای تو خواهم بازید
خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
این دلِ من !
رو بکن حالا دلت را !
دل نداری ؟!
بُر بزن اندیشه ات را …
حکم لازم
دل سپردن
دل گرفتن
هر دو لازم
مشام شب پرازبوی خوش محبوبه های شب
شبی شبدر شبی شب بو شبی بوییدنی امشب

زنی با رقصی آتشبادازاین ویرانه خاک آباد
می آیدگردباد آسا به خود پیچیدنی امشب

زنی با مویی ازشب شب ترورویی زشبنم تر
میان خواب وبیداری چورویا دیدنی امشب

برایش سفره تنگ دلم را میگشایم باز
بساطی گل به گل رنگین بساطی چیدنی امشب
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مشام شب پرازبوی خوش محبوبه های شب
شبی شبدر شبی شب بو شبی بوییدنی امشب

زنی با رقصی آتشبادازاین ویرانه خاک آباد
می آیدگردباد آسا به خود پیچیدنی امشب

زنی با مویی ازشب شب ترورویی زشبنم تر
میان خواب وبیداری چورویا دیدنی امشب

برایش سفره تنگ دلم را میگشایم باز
بساطی گل به گل رنگین بساطی چیدنی امشب
برفا، نم نم روی گورا ،

سرما توی استخونا ،

روزام، تقویم خط خورده ،

شبهام، در سوگت پژمرده ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

یادت، بوی ناب خونه ،

جای لبهات روی گونه ،

رفتن، پر سوز و افسوسه ،

موندن، اینجا یه کابوسه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

خواب پرواز روی ابرا ،

دود جنگ و مرگ و غوغا ،

سرباز، دستات زیر سنگه ،

مرگت، پیغام هر جنگه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه​
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برفا، نم نم روی گورا ،

سرما توی استخونا ،

روزام، تقویم خط خورده ،

شبهام، در سوگت پژمرده ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

یادت، بوی ناب خونه ،

جای لبهات روی گونه ،

رفتن، پر سوز و افسوسه ،

موندن، اینجا یه کابوسه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

خواب پرواز روی ابرا ،

دود جنگ و مرگ و غوغا ،

سرباز، دستات زیر سنگه ،

مرگت، پیغام هر جنگه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه​

همه خطای منست اینکه می رود بر من
ز دست خویشتنم تا بخویشتن چه رسد
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
برفا، نم نم روی گورا ،

سرما توی استخونا ،

روزام، تقویم خط خورده ،

شبهام، در سوگت پژمرده ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

یادت، بوی ناب خونه ،

جای لبهات روی گونه ،

رفتن، پر سوز و افسوسه ،

موندن، اینجا یه کابوسه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

خواب پرواز روی ابرا ،

دود جنگ و مرگ و غوغا ،

سرباز، دستات زیر سنگه ،

مرگت، پیغام هر جنگه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه​



همه هفتبندم همن یک نواست
چو نی در هوای تو نالیده ام
ز راز دل باد بویی نبرد
که چون غنچه سربسته خندیده ام
ز باغ دلم یک بغل پر غزل
برای گل روی تو چیده ام
 

tanin67

عضو جدید
برفا، نم نم روی گورا ،

سرما توی استخونا ،

روزام، تقویم خط خورده ،

شبهام، در سوگت پژمرده ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

یادت، بوی ناب خونه ،

جای لبهات روی گونه ،

رفتن، پر سوز و افسوسه ،

موندن، اینجا یه کابوسه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه ،

خواب پرواز روی ابرا ،

دود جنگ و مرگ و غوغا ،

سرباز، دستات زیر سنگه ،

مرگت، پیغام هر جنگه ،

دنیا، جفت دستات پوچه ،

بن بست، آغاز هر کوچه​

هوا خواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم نانوشته میخوانی.......
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوا خواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم نانوشته میخوانی.......
یکی انگار توی سینه ام گل یائس داره میکاره

بی تو قلب جهنم هم مثل خونه واسم سرده

با اون حالی که تو رفتی محال بازی برگرده

دارم یخ میزنم بی تو تا فرصت هست آخه برگرد

تو این سرمای تنهایی نمی شه حفظ ظاهر کرد

جای خالی تو داره همه دنیــا مو میگیره

بی تو آسون ترین کارا واسم سخت و نفس گیره

بی تو همصحبت شب هام همین چهار دونه دیواره

بی تو این سقف هم سقف نیست ازش دلتنگی میباره
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی انگار توی سینه ام گل یائس داره میکاره

بی تو قلب جهنم هم مثل خونه واسم سرده

با اون حالی که تو رفتی محال بازی برگرده

دارم یخ میزنم بی تو تا فرصت هست آخه برگرد

تو این سرمای تنهایی نمی شه حفظ ظاهر کرد

جای خالی تو داره همه دنیــا مو میگیره

بی تو آسون ترین کارا واسم سخت و نفس گیره

بی تو همصحبت شب هام همین چهار دونه دیواره

بی تو این سقف هم سقف نیست ازش دلتنگی میباره

همان مهر داغ تو را دیده ام
کدامین چمن را گل از گل شکفت
کز آن بوی نام تو نشنیده ام ؟
به بوی تو، تنها به بوی تو بود
که هر جا گلی دیدهام، چیده ام
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
این دلِ من !
رو بکن حالا دلت را !
دل نداری ؟!
بُر بزن اندیشه ات را …
حکم لازم
دل سپردن
دل گرفتن
هر دو لازم

میرم اما آخر را ه من وتو این نبود،

آخر عاشقیمون این همه نقطه چین نبود

اگه مهربون تر از تو سر راه من بیاد

به دلم نمیشینه قلب من تو رو میخواد

حرف آخرم بگم حالا که دارم میرم
همیشه با خاطرت میموندم تا بمیرم


هزار بار دلم خواست ببارم نبودی

نبودی ببینی چقدر سوت و کورم

چقدر بی قرارم چقدر بی عبورم

خودت نیستی اما غمت رو به رومه


هنوزم میشه عاشق بود

تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش

اگرچه دیگه وقتی نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میرم اما آخر را ه من وتو این نبود،

آخر عاشقیمون این همه نقطه چین نبود

اگه مهربون تر از تو سر راه من بیاد

به دلم نمیشینه قلب من تو رو میخواد

حرف آخرم بگم حالا که دارم میرم
همیشه با خاطرت میموندم تا بمیرم





هنوزم میشه عاشق بود

تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش

اگرچه دیگه وقتی نیست
تو آخرين طبيبي

که لحظه هاي آخر، به داد من رسيدي

تو نوري از خدائي

که پيغام خدا را

به گوش من رساندي

به روح من دميدي

زيباترين بهاري

پايان انتظاري

براي منه تنها

تو يک حريم امني
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا