شاه کلید ازدواج پایدار

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ملاقات باخود!!


در مورد شرایط و لوازم یک ازدواج موفق مطالب بسیاری بیان میشود ونویسندگان و روانشناسان و سخنوران و مشاوران هرکدام به بیان ابعادی از این موضوع می پردازند.


گفته میشود که برای یک ازدواج موفق باید شناخت نسبی وتفاهم بین دختر و پسر ها وجود داشته باشد، از نظر فرهنگی خانواده ها زیاد از هم دور نباشند، برای مسائل مادی تدابیری اندیشیده باشند،گذشت و چشم پوشی در زوجین پرورش یافته باشد، و صدها و هزاران گزاره دیگر که هریک از منظری در جستجوی راههای دستیابی به عشقی پایدار و عمیق اند.


هرروزه در سراسر جهان سمینارها، کارگاه ها وجلسات مشاوره فراوانی برگزار میشودتادر آنها مردم یاد بگیرند که چگونه ازدواجی موفق داشته باشند.


اما چرا نتایج آن گونه که باید باشد نیست؟! اشکال کار کجاست که هنوز هم طلاق ، خیانت، همسر آزاری، و کینه ورزی و سردی عواطف در میان بسیاری از خانواده ها دیده میشوند!
شاید برای پاسخ به این سوالات لازم باشد تا به جای آسیب شناسی ازدواج نا موفق نگاهی موشکافانه به مولفه های یک زناشویی موفق بی اندازیم


در خانواده های شاداب و عاشق بسیاری از موارد وجود دارد که میتواند پاسخی به کنکاش ما باشد، اما میان زن و شوهر های عاشق یک چیز مشترک است که اسمهای متفاوتی به خود می گیرد.


"درک متقابل" که گاهی" تفاهم" نامیده میشود ، گاهی"صمیمیت" جلوه میکند، "دوستی"خوانده میشود، "عشق"نامگذاری میشودویا "همراهی"و"هم پیمانی"نام میگیرد.بسیاری از این کیمیای سعادت را نوعی هم حسی مستمر تلقی میکنند. وبه دنبال راه های خلق این فضای مشترک میگردند، این افراد اشتباه نمی کنند.اما تنها به یک بعد مسئله می نگردند..


"بعد احساسی" آن چیزی که عمدتا مورد غفلت واقع میشود، قوای عقلانی زوجین در مقام انسان و تا ثیر بی مانند قدرت ذهن بر احساسات طرفین است.


در واقع"درک متقابل"و" تفاهم" که پایه های عشقی جاودانند از جنس تعلق اند و تظاهرات آنها حالت حسی به خود میگیرد، در حالی که بسیاری از موارد "حس" و"احساس"در این پروسه ها به کلیت آن تعمیم داده میشود .شناخت از دیگری ممکن نیست مگر فرد به شناخت از خود دست یافته باشد و هرچه این شناخت عمیق تر باشد شانس شناخت دیگری بالا میرود.


در اینجا سعی می کنیم به جای کلمه خود شناسی "ملاقات با خود" استفاده کنیم که گویا تر و برکنار تر از پاره ای قضاوت های عرفی است.


متاسفانه دیده میشود که در فرایند آموزش مهارت های زندگی .و عشق ورزی از این بعد عقلانی غفلت میشود. در حالی که تاکید بر این بعد عقلانی باید در الویت قرار گرفته ،تقویت احساسات مثبت و هدایت آن به سوی


هم حسی های سازنده در مراحل بعدی صورت گیرد.


چگونه ممکن است انسانی که هنوز نمیداند کیست و چه میخواهد بفهمد که ازدیگری چه میخواهد؟!چگونه ممکن است فردی که تکلیف خود را با زندگی اش ندانسته و هر روز به دنبال یک سر گرمی و خود فریبی جدید میگردد، بتواند نیازهای عمیق انسانی دیگر را درک کند یا بر آورده سازد.






" عاشقش بودم اما نمیدانم چرا احساسی به اوندارم!!دوستش داشتم اما اکنون از او بیزارم!! همه چیزهایی که مشاور به من گفت انجام دادم اما باز هم به من خیانت کرد!!و..."


اجازه بدهید با خودمان صادق باشیم رخ دادن جملات بالا دلایل عمیق تری دارد و آنچه که در این موارد توسط مشاوران و مدد کاران بیان میشود در بسیاری از موارد اصل مشکل را حل نمیکند بلکه راههایی به زوجین می آموزند که چگونه خود را با این شرایط تطبیق دهند و این تطبیق به هیچ وجه حاوی یک زندگی ایدال نخواهد بود. انسانی که هنوز با خود ملاقات نکرده و در زنجیره ای از کنش ها و واکنش ها غوطه ور است و"کنش"را به عنوان شرط اساسی "حضور درک نکرده است .


چنین انسانی تنها در پیرامون خویش همراه میشود اما "حضور "ندارد و چنانکه در عشق نیز "حاضر "نیست بلکه به "ناظر" بدل خواهد شد.


انسان کنش مند در یک جای زندگی با خود ملاقات کرده است ،هوشی خداداد،پدر و مادر عمیق و دانش آموخته،مصیبت و رنجی ناگهانی یا خلوت و اندیشه مستمر اورا به میعاد گاهی برده است که سالی ،ماهی، یا حتی لحظه ای خود را از درون خود دیده است .اون وقتی جفت ملاقات کرده خود را می ببیند دیگر درنگ نخواهد کرد آنگاه تمامی مشاوره ها، آموزش ها، انگیزش های جهان، ترنم.رقص جاودانه و عاشقانه او را کامل خواهند کرد.آنگاه همه تکنیک ها کار گشا خواهند بود و درونی خواهد شد. دختر و پسری که خودرا ملاقات کرده باشند خیلی زود همدیگر رو پیدا میکنند و بسیار عمیق همدیگر رو می شناسند .گویی که سالهاست در انتظار یکدیگرند


البته این حس عمیق را نباید با فوران احساسات سطحی افراد اشتباه گرفت که هنوز به ملاقات با خویش نایل نشده اند


بنابراین در پیدا کردن جفت آرمانی خود عجله نکنید خود را بیابید تا او را بیابید، به ملاقات با خود بروید تا ملاقاتی جاودانه به سراغتان بیاید
 
آخرین ویرایش:

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مرسی عالی بود نازنین خانم

مرسسسسسسسسسی نازنین جان
مطلب خیییییییییییییییییییلییییییی مفیدی بود.

سلام.
از همه دوستان بی نهایت متشکرم. امیدوارم بتونم یه روزی لطف و محبت همتون رو جبران کنم:gol:


 

mare

عضو جدید
نازنین جون واقعا مطالب اموزنده ای بودن.
عیب ماها احساسی بودنم هست اول با احساس تصمیم گیری و با احساس عمل می کنیم وهر وقت به مشکل برخوردیم تازه یادمان می افتد که باید با عقل و منطق هر کاری رو انجام بدیم .
خیلی ممنون
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نازنین جون واقعا مطالب اموزنده ای بودن.
عیب ماها احساسی بودنم هست اول با احساس تصمیم گیری و با احساس عمل می کنیم وهر وقت به مشکل برخوردیم تازه یادمان می افتد که باید با عقل و منطق هر کاری رو انجام بدیم .
خیلی ممنون
بله حق با شماست
دوست خوبم از اینکه این تاپیک دیدن کردید

و صادقانه نظرتون روگفتید بینهایت متشکرم:gol:


 

RM63

عضو جدید
Perfume

Perfume

;) خوب بود اما ازدواج چه سخت ، حالا ازدواجم نه ساده ترش سخت شده منظورم دوست يابي در كل به ذكاوتت تبريك ميگم.
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
;) خوب بود اما ازدواج چه سخت ، حالا ازدواجم نه ساده ترش سخت شده منظورم دوست يابي در كل به ذكاوتت تبريك ميگم.
دوست خوبم ممنوم از اينكه از اين تاپيك ديدن كرديد ونظرتون رو صادقانه گفتيد :gol:
بله انتخاب يك همسر مناسب سخت هست اما محال نيست;)

 

RIG

متخصص C#.net
بله من که پسرم و میبینم شما با منطق حرف میزنین مبینم که مجبورم منطقی باشم چون پول ندارم پس میمونم تا وقتی که پولدار شدم ازدواج کنم . اینجوری که دختر ها شرایط گذاشتن باید منطقی باشیم دیگه !!!!!!!!!!!!!!! هم ما بی همسریم و در عذاب و هم شما که همه چیز رو پول میبینید
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بله من که پسرم و میبینم شما با منطق حرف میزنین مبینم که مجبورم منطقی باشم چون پول ندارم پس میمونم تا وقتی که پولدار شدم ازدواج کنم . اینجوری که دختر ها شرایط گذاشتن باید منطقی باشیم دیگه !!!!!!!!!!!!!!! هم ما بی همسریم و در عذاب و هم شما که همه چیز رو پول میبینید

مرسي دوست خوبم كه به اين تاپيك سر زديد ونظرتون رو صادقانه گفتيد:gol::gol:
راستش رو بخواهيد من با نظر شما كاملا مخالفم(به نظر من پول ملاكي براي ازدواج وتضميني براي خوشبختي نميتونه باشه)!!!
يه مرد بايد صادق-بااحساس-وفادار-بامعرفت باشه
بايد روي پاي خودش بياسته و پشتكار داشته باشه تا به همه جا برسه
به نظر من شما اگر تونستيد اين خصوصيات رو داشته باشيد ازدواج كنيد نه اينكه....

 

RIG

متخصص C#.net
جالبه خوب الان دخترها ب جز پول به چیز دیگه ای اهمیت نمیدن
 

bahareh69

کاربر فعال
جالبه خوب الان دخترها ب جز پول به چیز دیگه ای اهمیت نمیدن
این چه حرفیه دخترا اونقدرم که میگی به پول اهمیت نمیدن جامعه طوری شده که فقط رو پول میچرخه حالا تقصیر دخترا این وسط چیه؟(مثل اینکه دل پری داری از دخترا:D)
 
آخرین ویرایش:

RIG

متخصص C#.net
این چه حرفیه دخترا اونقدرم که میگی به پول اهمیت نمیدن جامعه طوری شده که فقط رو پول میچرخه حالا تقصیر دخترا این وسط چیه؟(مثل اینکه دل پری داری از دخترا:D)

هوووووووووووووووووووووم وای مامان یه دختر پیدا کردم که به پول اهمیت نمیده بدو بیا :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالبه خوب الان دخترها ب جز پول به چیز دیگه ای اهمیت نمیدن
آقای مهندس به نظر من شما نسبت به خانومها خیلی بدبینی
خانومها بیشتر به وفاداری و علاقه صادقانه اهمیت میدند تا پول!!!!!!!!!!!
 

RIG

متخصص C#.net
امیدوارم. من شوخی میکنم همه دخر ها که به پول فک نمی کنن به جون ادم فکر میکن که چیزی بالاتر از پوله.
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امیدوارم. من شوخی میکنم همه دخر ها که به پول فک نمی کنن به جون ادم فکر میکن که چیزی بالاتر از پوله.
آقای مهندس دخترا فقط به کسی فکر میکنند که یه تکیه گاه .یه همراه.یه عاشق وافعی باشه!!!!
در ضمن دخترا جون شما رو می خواهند چیکار :biggrin:
شما آقایون همین قدر که خانومها رو صادقانه دوست داشته باشید وعشقتون رو ثابت کنید ووفادار بمونید کافیه :gol::gol:
 

RIG

متخصص C#.net
آقای مهندس دخترا فقط به کسی فکر میکنند که یه تکیه گاه .یه همراه.یه عاشق وافعی باشه!!!!
در ضمن دخترا جون شما رو می خواهند چیکار :biggrin:
شما آقایون همین قدر که خانومها رو صادقانه دوست داشته باشید وعشقتون رو ثابت کنید ووفادار بمونید کافیه :gol::gol:

پس ما عاشقونه دخمل هارو دوست خواهیم داشت شما هم برید پول در بیارین ما هم خونه داری میکنیم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منم با ازدواجی که از روی عقل باشه موافقم به خصوص زیر نظر والدین باشه
مرسی دوست خوبم که ازاین تاپیک دیدن کردیدو صادقانه نظرتون رو گفتید:gol::gol:
بله حق باشماست اگر کسی بتونه منطقی تصمیم بگیره و عاشق کسی بشه که لیاقت یه عشق پاک رو داشته باشه مطمئن باشید به خوشبختی کامل هم دست پیدا میکنه:w40:
بله حق با شماست نظر والدین محترم هم توی تصمیم گیری ما جوونها حائز اهمیته
چون بعضی وقتها ما از روی احساس تصمیم میگیریم و ممکنه اون فرد مورد علاقه ما واقعا مناسب نباشه.اینجاست که والدین میتونند به ما کمک کنند;)
 
آخرین ویرایش:

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس ما عاشقونه دخمل هارو دوست خواهیم داشت شما هم برید پول در بیارین ما هم خونه داری میکنیم
این هم فکر بدی نیست
اما آقای مهندس بیکاری با پولدار بودن فرق میکنه ها!!!!!!!!
به نظر من اگر مردی روی پای خودش بایسته و پشتکار داشته باشه و کار کنه اما
در آمد کافی نداشته باشه همسرش هم پای اون بیرون ازخونه کار میکنه تا با کمک هم به یه زندگی ایدال برسند

آقای مهندس مردی که پشتکار داشته باشه وعاشق وفادار بمونه شایسته یه عشق پاک و یه همراهی صادقانه از طرف همسرشه :gol::gol::gol::gol:
 
آخرین ویرایش:

accounting

عضو جدید
بله من که پسرم و میبینم شما با منطق حرف میزنین مبینم که مجبورم منطقی باشم چون پول ندارم پس میمونم تا وقتی که پولدار شدم ازدواج کنم . اینجوری که دختر ها شرایط گذاشتن باید منطقی باشیم دیگه !!!!!!!!!!!!!!! هم ما بی همسریم و در عذاب و هم شما که همه چیز رو پول میبینید
اشتباه فکر می کنید
همه چیز پول نیست تلاش شما کافی است همینکه به طرف مقابل ثابت کنید اهل تلاش و زندگی هستید کفایت می کند همین که مردانگی دارید و پایبند به زندگی هستید کفایت م یکند پس عمیق فکر کنید
 

روياي ماه

عضو جدید
ملاقات باخود!!



در مورد شرایط و لوازم یک ازدواج موفق مطالب بسیاری بیان میشود ونویسندگان و روانشناسان و سخنوران و مشاوران هرکدام به بیان ابعادی از این موضوع می پردازند.


گفته میشود که برای یک ازدواج موفق باید شناخت نسبی وتفاهم بین دختر و پسر ها وجود داشته باشد، از نظر فرهنگی خانواده ها زیاد از هم دور نباشند، برای مسائل مادی تدابیری اندیشیده باشند،گذشت و چشم پوشی در زوجین پرورش یافته باشد، و صدها و هزاران گزاره دیگر که هریک از منظری در جستجوی راههای دستیابی به عشقی پایدار و عمیق اند.


هرروزه در سراسر جهان سمینارها، کارگاه ها وجلسات مشاوره فراوانی برگزار میشودتادر آنها مردم یاد بگیرند که چگونه ازدواجی موفق داشته باشند.


اما چرا نتایج آن گونه که باید باشد نیست؟! اشکال کار کجاست که هنوز هم طلاق ، خیانت، همسر آزاری، و کینه ورزی و سردی عواطف در میان بسیاری از خانواده ها دیده میشوند!
شاید برای پاسخ به این سوالات لازم باشد تا به جای آسیب شناسی ازدواج نا موفق نگاهی موشکافانه به مولفه های یک زناشویی موفق بی اندازیم


در خانواده های شاداب و عاشق بسیاری از موارد وجود دارد که میتواند پاسخی به کنکاش ما باشد، اما میان زن و شوهر های عاشق یک چیز مشترک است که اسمهای متفاوتی به خود می گیرد.


"درک متقابل" که گاهی" تفاهم" نامیده میشود ، گاهی"صمیمیت" جلوه میکند، "دوستی"خوانده میشود، "عشق"نامگذاری میشودویا "همراهی"و"هم پیمانی"نام میگیرد.بسیاری از این کیمیای سعادت را نوعی هم حسی مستمر تلقی میکنند. وبه دنبال راه های خلق این فضای مشترک میگردند، این افراد اشتباه نمی کنند.اما تنها به یک بعد مسئله می نگردند..


"بعد احساسی" آن چیزی که عمدتا مورد غفلت واقع میشود، قوای عقلانی زوجین در مقام انسان و تا ثیر بی مانند قدرت ذهن بر احساسات طرفین است.


در واقع"درک متقابل"و" تفاهم" که پایه های عشقی جاودانند از جنس تعلق اند و تظاهرات آنها حالت حسی به خود میگیرد، در حالی که بسیاری از موارد "حس" و"احساس"در این پروسه ها به کلیت آن تعمیم داده میشود .شناخت از دیگری ممکن نیست مگر فرد به شناخت از خود دست یافته باشد و هرچه این شناخت عمیق تر باشد شانس شناخت دیگری بالا میرود.


در اینجا سعی می کنیم به جای کلمه خود شناسی "ملاقات با خود" استفاده کنیم که گویا تر و برکنار تر از پاره ای قضاوت های عرفی است.


متاسفانه دیده میشود که در فرایند آموزش مهارت های زندگی .و عشق ورزی از این بعد عقلانی غفلت میشود. در حالی که تاکید بر این بعد عقلانی باید در الویت قرار گرفته ،تقویت احساسات مثبت و هدایت آن به سوی


هم حسی های سازنده در مراحل بعدی صورت گیرد.


چگونه ممکن است انسانی که هنوز نمیداند کیست و چه میخواهد بفهمد که ازدیگری چه میخواهد؟!چگونه ممکن است فردی که تکلیف خود را با زندگی اش ندانسته و هر روز به دنبال یک سر گرمی و خود فریبی جدید میگردد، بتواند نیازهای عمیق انسانی دیگر را درک کند یا بر آورده سازد.






" عاشقش بودم اما نمیدانم چرا احساسی به اوندارم!!دوستش داشتم اما اکنون از او بیزارم!! همه چیزهایی که مشاور به من گفت انجام دادم اما باز هم به من خیانت کرد!!و..."


اجازه بدهید با خودمان صادق باشیم رخ دادن جملات بالا دلایل عمیق تری دارد و آنچه که در این موارد توسط مشاوران و مدد کاران بیان میشود در بسیاری از موارد اصل مشکل را حل نمیکند بلکه راههایی به زوجین می آموزند که چگونه خود را با این شرایط تطبیق دهند و این تطبیق به هیچ وجه حاوی یک زندگی ایدال نخواهد بود. انسانی که هنوز با خود ملاقات نکرده و در زنجیره ای از کنش ها و واکنش ها غوطه ور است و"کنش"را به عنوان شرط اساسی "حضور درک نکرده است .


چنین انسانی تنها در پیرامون خویش همراه میشود اما "حضور "ندارد و چنانکه در عشق نیز "حاضر "نیست بلکه به "ناظر" بدل خواهد شد.


انسان کنش مند در یک جای زندگی با خود ملاقات کرده است ،هوشی خداداد،پدر و مادر عمیق و دانش آموخته،مصیبت و رنجی ناگهانی یا خلوت و اندیشه مستمر اورا به میعاد گاهی برده است که سالی ،ماهی، یا حتی لحظه ای خود را از درون خود دیده است .اون وقتی جفت ملاقات کرده خود را می ببیند دیگر درنگ نخواهد کرد آنگاه تمامی مشاوره ها، آموزش ها، انگیزش های جهان، ترنم.رقص جاودانه و عاشقانه او را کامل خواهند کرد.آنگاه همه تکنیک ها کار گشا خواهند بود و درونی خواهد شد. دختر و پسری که خودرا ملاقات کرده باشند خیلی زود همدیگر رو پیدا میکنند و بسیار عمیق همدیگر رو می شناسند .گویی که سالهاست در انتظار یکدیگرند


البته این حس عمیق را نباید با فوران احساسات سطحی افراد اشتباه گرفت که هنوز به ملاقات با خویش نایل نشده اند



بنابراین در پیدا کردن جفت آرمانی خود عجله نکنید خود را بیابید تا او را بیابید، به ملاقات با خود بروید تا ملاقاتی جاودانه به سراغتان بیاید


مرسی;)...........مرسی;)..........مرسی ;)..............
 
بالا