اثبات اعجاز قرآن

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
در اینجا میخواهیم دلایلی برای اثبات اعجاز قران و اینکه قران از طرف خداست بیاوریم .
دوستانی که مایلند همکاری کنند و اگر کسی سوالی برایشش پیش امد حتما بپرسد .
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
اعجاز یعنی معجزه بودن ، معجزه هم از عجز می آید به معنی کاری که از عهده ی بشر و طبیعت ساخته نیست .
و اعجاز قران از دو جهت ثابت میشود :
از جهت آورنده ی قرآن
از جهت مطالب خود قرآن
(با استفاده از کتاب توضیح آیات قرآن کریم صحبت میکنم )
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
اثبات اعجاز قرآن از جهت آورنده ی آن

اثبات اعجاز قرآن از جهت آورنده ی آن

اول از جهت آورنده ی قرآن که حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم است شروع میکنیم .
یکی یکی پیش میرویم تا اگر کسی سوالی داشت بپرسد و پاسخ ها داده شود و بعد سراغ مطلب بعدی برویم .
پس لطفا برای هر موضوعی که خواستید اشکال کنید فقط در مورد همان موضوع باشد تا بحث پراکنده نشود .
چند تا مقدمه دارم که نسبت به مهم بودنش یک روز یا بیشتر برای هر کدام وقت میگذارم .
 

mineral water

عضو جدید
چرا قران به پیامبر 30امتیاز خیلی خیلی ویژه داده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

دوست عزیز ما الان داریم در مورد اعجاز قران صحبت میکنیم و این تاپیک فقط در مورد اعجاز قرآن صحبت میکند .
من از همه خواهش میکنم سوالات را به ترتیب موارد مطرح شده پیش ببریم تا نظم تاپیک حفظ بشود و بتوانیم بحث را به جلو ببریم و همه جواب خودشان را بگیرند .
 

تکنو کرات

اخراجی موقت
دوست عزیز ما الان داریم در مورد اعجاز قران صحبت میکنیم و این تاپیک فقط در مورد اعجاز قرآن صحبت میکند .
لطفا اگر سوالی در مورد اعجاز قران دارید ، در خصوص مقدمه ای که تا اینجا گفته شد بفرمایید . در خدمت شما هستم .
من از همه خواهش میکنم سوالات را به ترتیب موارد مطرح شده پیش ببریم تا نظم تاپیک حفظ بشود و بتوانیم بحث را به جلو ببریم و همه جواب خودشان را بگیرند .
​تبصره جواب منو بدین مرسی
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
Mecca-1850.jpg
از شهر مکه و موقعیت جغرافی اش شروع میکنم .
مکه در ان زمان مثل امروز شهر بزرگ و پیشرفته ای نبوده ، چون :
بزرگی هر شهر مدیون آب است (خصوصا در زمان گذشته که تجهیزات برقی و موتوری برای انتقال آب وجود نداشته )
مکه شهر خشک و بیابانی بوده و تنها منبعی که برای تهیه ی آب داشته اند چاه زمزم بوده .
بنابراین جمعیت بسیار کمی هم داشته چون فقط تعداد کمی میتوانستند اطراف چاه زمزم زندگی کنند و امورات روزمره شان را با آب چاه زمزم بگذرانند .
پس علی رغم اینکه مسافران زیادی برای زیارت کعبه به مکه می امدند ولی مکه ساکنان دائمی بسیار کمی داشته است .



به تصویر بالا دقت کنید . این تصویر مکه در سال 1850 میلادی است . ببینید با اینکه خیلی قدیمی نیست و حتی سیصد سال هم از آن نمیگذرد چه جمعیت کمی داشته و چه شهر کوچکی بوده . حالا فرض کنید هزار و چهارصدو چند سال قبل که امکانات رفاهی خیلی کمتر بوده چه قدر جمعیت کم بوده است .
 

تکنو کرات

اخراجی موقت
میشه چند تایش را مطرح کنید به نظرم تعدادش رو دارید زیاد میگید.
من قران رو کامل خوندم قابل توجه .............. 30امتیاز خیلی بزرگ چرا 1سوره الانفال8 امتیاز حق تقسیم غنایم به دلخواه پبامبر2دادن یک پنجم غنایم به پیامبر 3صاحب اجازه همه بودن سوره 24نور 4 سزاوارتر از همه بودن سوره احزاب ایه33 5 امتیاز همسران مانند مادران مومنان است!!!!!! خواستی ادامه بدم
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
من قران رو کامل خوندم قابل توجه .............. 30امتیاز خیلی بزرگ چرا 1سوره الانفال8 امتیاز حق تقسیم غنایم به دلخواه پبامبر2دادن یک پنجم غنایم به پیامبر 3صاحب اجازه همه بودن سوره 24نور 4 سزاوارتر از همه بودن سوره احزاب ایه33 5 امتیاز همسران مانند مادران مومنان است!!!!!! خواستی ادامه بدم

من خواهش میکنم تمنا میکنم ادامه ی بحث را به تاپیک مربوط به خودش ببریم .
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
بیایید تو اون لینک حرف میزنیم.
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطلب دوم این که پیامبر و خانواده اش از معروفترین مردم مکه بودند . زیرا قبیله آنها کلیددار و متولی امور کعبه بودند . و پدر و جد پیامبر بزرگتر قریش بوده اند .
این مقدمه برای آن است که بگوییم اگر خانواده ای معروف و مشخص در محل کم جمعیتی مثل مکه زندگی کنند . طبیعتا اعمال و رفتار همه ی خانواده و فرزندانشان از چشم مردم و خصوصا اقوام نزدیک پنهان نمی ماند .
و آنها نمی توانند کارهایی مثل مدرسه رفتن و تحصیل علم را بدون اینکه کسی ببیند و متوجه بشود انجام بدهند .

با استفاده از کتاب توضیح آیات قرآن کریم



---------------------------
این شد دو تا مطلب
یکی اینکه مکه چون از نظر آب و هوا شرایط بسیار خشک و نامساعدی داشته جمعیت ساکن خیلی کمی داشته .
دوم اینکه خانواده ی پیامبر در همان جمعیت کم مکه از معروفترین خانواده ها بوده اند و رفتارو اعمالشان زیر نظر بوده و بنابر این نمیتوانسته اند جایی درس بخوانند یا نزد استادی بروند ، بدون اینکه کسی بداند .

تا اینجا را داشته باشید . بقیه اش در روز های آینده انشالله . اگر کسی سوالی داشت در تاپیک سوالات در خدمتیم .
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقدمه ی سوم:

در مکه و جزیرة العرب مردم بسیار بیسواد و اهل خرافات و اعمال وحشیانه و امتیازات نژادی و خونریزی و بوده اند .


خداوند میفرماید : و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها ...
شما لب گودی آتش بودید و خداوند شما را نجات داد .

امام علی علیه السلام میفرماید: وقتی خدای تعالی پیامبر را مبعوث کرد، حتی یک نفر از عرب ها خواندن و نوشتن نمی دانست .

پس پیامبر اکرم نمیتوانسته اند از مردم جاهل آن زمان چیزی بیاموزند .
و کسی هم نبوده که بخواهد به پیامبر حتی خواندن و نوشتن یاد بدهد.
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
مقدمه ی سوم:

در مکه و جزیرة العرب مردم بسیار بیسواد و اهل خرافات و اعمال وحشیانه و امتیازات نژادی و خونریزی و بوده اند .


خداوند میفرماید : و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها ...
شما لب گودی آتش بودید و خداوند شما را نجات داد .

امام علی علیه السلام میفرماید: وقتی خدای تعالی پیامبر را مبعوث کرد، حتی یک نفر از عرب ها خواندن و نوشتن نمی دانست .

پس پیامبر اکرم نمیتوانسته اند از مردم جاهل آن زمان چیزی بیاموزند .
و کسی هم نبوده که بخواهد به پیامبر حتی خواندن و نوشتن یاد بدهد.


سلام.
استقبال بی نظیر دوستان برام جالب بود. !!


بگذریم.
میدونی شاید بهتر باشه وقتی تاریخ رو مطالعه میکنیم(یا هرچیز دیگه) منابع مخالف و موافق رو باهم مد نظر داشته باشیم. اگر میخایم به حقیقت نزدیک بشیم.

راجع به تاریخ من اطلاع زیادی ندارم اما حتما یادت هست دوران دبستان کتاب دینی میگفت پیامبر به کشورهای دیگه سفر میکرده با ابوطالب یا عبدالمطلب و.............

که یه راهب مسیحی هم میاد میگه به ابوطالب که مراقب این کودک باش که مرد بزرگی میشه و اینها

از طرفی پیامبر کارش تجارت بوده، تجارت اون زمان هم مستلزم مسافرت بوده.

فامیلهای خدیجه بعضی هاشون مسیحی بودن ، مثل عموش

یا همین سلمان فارسی خودمون بالاخره زرتشتی بوده!!
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.
استقبال بی نظیر دوستان برام جالب بود. !!


بگذریم.
میدونی شاید بهتر باشه وقتی تاریخ رو مطالعه میکنیم(یا هرچیز دیگه) منابع مخالف و موافق رو باهم مد نظر داشته باشیم. اگر میخایم به حقیقت نزدیک بشیم.

راجع به تاریخ من اطلاع زیادی ندارم اما حتما یادت هست دوران دبستان کتاب دینی میگفت پیامبر به کشورهای دیگه سفر میکرده با ابوطالب یا عبدالمطلب و.............

که یه راهب مسیحی هم میاد میگه به ابوطالب که مراقب این کودک باش که مرد بزرگی میشه و اینها

از طرفی پیامبر کارش تجارت بوده، تجارت اون زمان هم مستلزم مسافرت بوده.

فامیلهای خدیجه بعضی هاشون مسیحی بودن ، مثل عموش

یا همین سلمان فارسی خودمون بالاخره زرتشتی بوده!!

پیامبر اکرم قبل از زمان بعثتشان خیلی کم به سفر رفتند که قضیه راهب مسیحی در یکی از آن چند سفر پیش میاید . پیامبر در آن زمان نوجوان بودند .

ویکی پدیا:محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به شام سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شده‌است که در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید.[۳۰] بعدها محمد به شبانی(چوپانی) روی آورد. در این شغل او روزهای بسیاری را به تنهایی در بیابان قراریط به سر برد.

محمد که مدت‌ها بود دیگر سرمایه‌ای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایه‌داران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا به‌نیابت از آنان به بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد[۳۸] که بر اساس تمامی گزارش‌ها ازدواج موفقی بود.[۳۹]
(این هم سفر تجاری پیامبر بود )

پسر عموی حضرت خدیجه ، ورقة ابن نوفل از دانشمندان مسیحی بوده است . (در مورد مذهب خود حضرت خدیجه قبل از اسلام منبعی پیدا نکردم .)
سلمان فارسی هم قبل از تشرف به اسلام ، ظاهرا مدتی مسیحی و مدتی مانوی بوده است .(ویکی پدیا)
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
پیامبر اکرم قبل از زمان بعثتشان خیلی کم به سفر رفتند که قضیه راهب مسیحی در یکی از آن چند سفر پیش میاید . پیامبر در آن زمان نوجوان بودند .

ویکی پدیا:محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به شام سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شده‌است که در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید.[۳۰] بعدها محمد به شبانی(چوپانی) روی آورد. در این شغل او روزهای بسیاری را به تنهایی در بیابان قراریط به سر برد.

محمد که مدت‌ها بود دیگر سرمایه‌ای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایه‌داران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا به‌نیابت از آنان به بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد[۳۸] که بر اساس تمامی گزارش‌ها ازدواج موفقی بود.[۳۹]
(این هم سفر تجاری پیامبر بود )

پسر عموی حضرت خدیجه ، ورقة ابن نوفل از دانشمندان مسیحی بوده است . (در مورد مذهب خود حضرت خدیجه قبل از اسلام منبعی پیدا نکردم .)
سلمان فارسی هم قبل از تشرف به اسلام ، ظاهرا مدتی مسیحی و مدتی مانوی بوده است .(



سلام.

ممنونم از اطلاعاتتون.

به نظر من اون دوران بودن کسایی که پیامبر ازشون چیز یاد بگیره. مثلا همین دانشمند مسیحی ، آقای ورقه......

پس اون دوران دانشمند هم وجود داشته!!


مسافرت هم که داشته دیگه !

بعدشم درسته کسی سواد نداشته که به پیامبر یاد بده، اما پیامبر که آخرش سواد نوشتن یا خواندن یاد نگرفته !!!!

یه جایی فرموده اید:
نقل:
"امام علی علیه السلام میفرماید: وقتی خدای تعالی پیامبر را مبعوث کرد، حتی یک نفر از عرب ها خواندن و نوشتن نمی دانست ."

من شنیدم 17 نفر سواد داشتن!!. به نظرم عقلانی تره که با سواد بوده باشه. بالاخره کاتب وحی، قراردادهاشون(مثل صلح حدیبیه) و ....
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز


[/SIZE]

سلام.

ممنونم از اطلاعاتتون.

به نظر من اون دوران بودن کسایی که پیامبر ازشون چیز یاد بگیره. مثلا همین دانشمند مسیحی ، آقای ورقه......

پس اون دوران دانشمند هم وجود داشته!!


مسافرت هم که داشته دیگه !

بعدشم درسته کسی سواد نداشته که به پیامبر یاد بده، اما پیامبر که آخرش سواد نوشتن یا خواندن یاد نگرفته !!!!

یه جایی فرموده اید:
نقل:
"امام علی علیه السلام میفرماید: وقتی خدای تعالی پیامبر را مبعوث کرد، حتی یک نفر از عرب ها خواندن و نوشتن نمی دانست ."

من شنیدم 17 نفر سواد داشتن!!. به نظرم عقلانی تره که با سواد بوده باشه. بالاخره کاتب وحی، قراردادهاشون(مثل صلح حدیبیه) و ....

دانشمندانی مثل ورقه ، دانشمند مسیحی بوده اند ، یا آن آقای دانشمند یهودی که با حضرت خدیجه در مورد پیامبر صحبت کرد . ولی اینها در واقع روحانی دین خودشان بوده اند . مطالب قرآن با مطالب انجیل و تورات متفاوت است . مسایل علمی که در قرآن آمده و بعضی از آنها امروزه کشف شده ، چیزی نیست که روحانیون بتوانند به پیامبر تعلیم بدهند .
سوال خیلی خوبی فرمودید ، میخواستم این مطلب را در پست های بعد بیاورم .
ببینید اگر دشمنان پیامبر از او دیده بودند که به جایی یا نزد کسی برای تعلیم گرفتن میرود ، از این به عنوان یک حربه علیه پیامبر استفاده میکردند و کل قضیه ی نازل شدن قرآن را زیر سوال میبردند . میگفتند ما دیدیم که تو رفتی پیش فلانی ، حتما او این ها را به تو یاد داده .
ولی اصلا نمی توانستند چنین چیزی بگویند ، چون تمام کارها و زندگی پیامبر را دیده بودند .
مسافرت های پیامبر هم همان طور که ذکر شد ، تا قبل از بعثت بسیار کم بوده . احتمالا دو یا سه سفر رفته اند .

این هم یک مطلب از این وبلاگ که کپی میکنم :
حضرت محمد (ص) به تعلیم وتعلم توجه فراوان داشت . اولین فردی که پیامبر (ص) در مدینه مامور تعلیم خواندن و نوشتن به دیگران نمود. عبدالله بن سعد ابن امیه بود تا اینکه پس از غزوه بدر (سال دوم هجرت ) پیامبر (ص) اسیران با سواد را مامور تعلیم خواندن و نوشتن به کودکان کرد و فرمود با تعلیم خواندن و نوشتن به ده طفل آزاد خواهند شد.
اولین کتاب درسی در اسلام قران شریف بود که برای تعلیم خواندن و نوشتن مورد استفاده قرار گرفت همچنان پیامبر(ص) برای اولین بار تعلیم خواندن و نوشتن را برای زنان و دختران توصیه نمودند. تا بدین وسیله زنان را تشویق به خواندن و نوشتن کند .علاقه پیامبر(ص) به توسعه ورشد خواندن و نوشتن به اندازه ای بود که گفته شده است حتی درزمان حیات پیامبر(ص) و خلفای راشدین مراکز مهمی برای توسعه خط عربی بوجود آمد(11ص22) روی این منظور، دیده میشود که تعلیم وتعلم در آغازین روز های اسلام با تشویق وتوجه جدی حضرت پیامبر (ص) آغاز گردید.


ضمنا پیامبر اکرم در هنگام وفات به اطرافیان فرمودند : ایتونی بکتاب و دوات لاکتب لکم
برایم برگه و قلم بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم . پس توانایی خواندن و نوشتن داشته اند که این را فرموده اند .






 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
دانشمندانی مثل ورقه ، دانشمند مسیحی بوده اند ، یا آن آقای دانشمند یهودی که با حضرت خدیجه در مورد پیامبر صحبت کرد . ولی اینها در واقع روحانی دین خودشان بوده اند . مطالب قرآن با مطالب انجیل و تورات متفاوت است . مسایل علمی که در قرآن آمده و بعضی از آنها امروزه کشف شده ، چیزی نیست که روحانیون بتوانند به پیامبر تعلیم بدهند .
سوال خیلی خوبی فرمودید ، میخواستم این مطلب را در پست های بعد بیاورم .
ببینید اگر دشمنان پیامبر از او دیده بودند که به جایی یا نزد کسی برای تعلیم گرفتن میرود ، از این به عنوان یک حربه علیه پیامبر استفاده میکردند و کل قضیه ی نازل شدن قرآن را زیر سوال میبردند . میگفتند ما دیدیم که تو رفتی پیش فلانی ، حتما او این ها را به تو یاد داده .
ولی اصلا نمی توانستند چنین چیزی بگویند ، چون تمام کارها و زندگی پیامبر را دیده بودند .
مسافرت های پیامبر هم همان طور که ذکر شد ، تا قبل از بعثت بسیار کم بوده . احتمالا دو یا سه سفر رفته اند .

این هم یک مطلب از این وبلاگ که کپی میکنم :
حضرت محمد (ص) به تعلیم وتعلم توجه فراوان داشت . اولین فردی که پیامبر (ص) در مدینه مامور تعلیم خواندن و نوشتن به دیگران نمود. عبدالله بن سعد ابن امیه بود تا اینکه پس از غزوه بدر (سال دوم هجرت ) پیامبر (ص) اسیران با سواد را مامور تعلیم خواندن و نوشتن به کودکان کرد و فرمود با تعلیم خواندن و نوشتن به ده طفل آزاد خواهند شد.
اولین کتاب درسی در اسلام قران شریف بود که برای تعلیم خواندن و نوشتن مورد استفاده قرار گرفت همچنان پیامبر(ص) برای اولین بار تعلیم خواندن و نوشتن را برای زنان و دختران توصیه نمودند. تا بدین وسیله زنان را تشویق به خواندن و نوشتن کند .علاقه پیامبر(ص) به توسعه ورشد خواندن و نوشتن به اندازه ای بود که گفته شده است حتی درزمان حیات پیامبر(ص) و خلفای راشدین مراکز مهمی برای توسعه خط عربی بوجود آمد(11ص22) روی این منظور، دیده میشود که تعلیم وتعلم در آغازین روز های اسلام با تشویق وتوجه جدی حضرت پیامبر (ص) آغاز گردید.


ضمنا پیامبر اکرم در هنگام وفات به اطرافیان فرمودند : ایتونی بکتاب و دوات لاکتب لکم
برایم برگه و قلم بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم . پس توانایی خواندن و نوشتن داشته اند که این را فرموده اند .

سلام.
نمیدونم تورات رو تا چه حد مطالعه کردید و همین طور قرآن رو. من کتاب پیدایش رو پیشنهاد میکنم بخونید . خودمم دارمش، دوستان فقط در خواست کنن.

داستان زیادی مشترک دارن. مثل همین یوزارسیف خودمون.

بماند.

من راجع به مسایل علمی قرآن کمی سوال داشتم عزیزم. میشه بگی دقیقا چی اند و مصداق هاش رو بیاری تا اطلاعاتم بالا بره؟
من فقط داستان دیدم و موضوع خاص علمی ندیدم، لطفا راهنمایی
.

راجع به مطلب آخر، که جناب عمر نمیذارن کاغذ و قلم بیارن برای پیامبر و اینها بحثهای جالبی هم هست.

شیعیان میگن که پیامبر میخواسته اسامی 12 امام رو بنویسه و وصیت کنه که عمر نمیذاره و عمر میگه که پیامبر داره هذیون میگه گوش ندید.

حالا سنی ها میگن که عمر نگفته این حرف رو و گفته بیماری داره پیامبر رو اذیت میکنه، (دورو برش رو خالی کنید و...) برای اثبات حرفشون هم میگن پیامبر امی(بیسواد) چطوری میخاسته چیزی

بنویسه. اگه قرار بود پیامبر بگه و بقیه بنویسن میگفت املی علیکم یعنی املا کنم بر شما.

این تارخ هم عجب چیزیه !!!

بگذریم. پیامبر که میتونسته بنویسه چرا چیزی ننوشته ؟ یعنی دست خطش نیست اما واسه امام علی هست؟ و اصولا از چه زمانی یاد گرفته بنویسه؟ چرا در تاریخ نیست؟؟
 

mineral water

عضو جدید
سلام.
نمیدونم تورات رو تا چه حد مطالعه کردید و همین طور قرآن رو. من کتاب پیدایش رو پیشنهاد میکنم بخونید . خودمم دارمش، دوستان فقط در خواست کنن.
داستان زیادی مشترک دارن. مثل همین یوزارسیف خودمون.
بماند.
من راجع به مسایل علمی قرآن کمی سوال داشتم عزیزم. میشه بگی دقیقا چی اند و مصداق هاش رو بیاری تا اطلاعاتم بالا بره؟
من فقط داستان دیدم و موضوع خاص علمی ندیدم، لطفا راهنمایی
.
راجع به مطلب آخر، که جناب عمر نمیذارن کاغذ و قلم بیارن برای پیامبر و اینها بحثهای جالبی هم هست.
شیعیان میگن که پیامبر میخواسته اسامی 12 امام رو بنویسه و وصیت کنه که عمر نمیذاره و عمر میگه که پیامبر داره هذیون میگه گوش ندید.
الا سنی ها میگن که عمر نگفته این حرف رو و گفته بیماری داره پیامبر رو اذیت میکنه، (دورو برش رو خالی کنید و...) برای اثبات حرفشون هم میگن پیامبر امی(بیسواد) چطوری میخاسته چیزی
بنویسه. اگه قرار بود پیامبر بگه و بقیه بنویسن میگفت املی علیکم یعنی املا کنم بر شما.
این تارخ هم عجب چیزیه !!!
بگذریم. پیامبر که میتونسته بنویسه چرا چیزی ننوشته ؟ یعنی دست خطش نیست اما واسه امام علی هست؟ و اصولا از چه زمانی یاد گرفته بنویسه؟ چرا در تاریخ نیست؟؟

راجع به مطالعه تورات پیشنهاد واقعا عالی ای هست. من هم استقبال میکنم حتی میشه داستان های مشترک رو از این دو کتاب آورد و با هم مقایسه کرد نتیجه گیری هم بر عهده خواننده گذاشت چون هیچ احتیاجی به صحبت اضافه نداره.

مسایل علمی قرآن زیادن چون الان موقع امتحاناس از دوست خوبم خواهش میکنم چند موردشونو تو این تاپیک بذارن. خودتون هم با یه سرچ پیدا میکنید.

اما راجع به اون مطلب وصیت :
ما کاری نداریم پیامبر چه چیز میخواسته بگه، شیعه چی میگه یا سنی چی میگه. اصل واقعه رو از منابع اهل سنت میاریم قضاوت با خودتون: (این مطالب تقریبا کپی است) (اینو هم عرض کنم بخاری صحیح ترین کتاب اهل سنته که تمام روایات اون رو قبول دارن حتی سلفی ها یا همون وهابی ها تنها دو کتاب رو بدون مناقشه میپذیرن که همین صحیحین است)

بخاری داستان را این گونه تعریف میکند :
عَنِ ابْنِ عَبَّاس رضى الله عنهما أَنَّهُ قَالَ
یَوْمُ الْخَمِیسِ، وَمَا یَوْمُ الْخَمِیسِ ثُمَّ بَکَى حَتَّى خَضَبَ دَمْعُهُ
الْحَصْبَاءَ فَقَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَجَعُهُ
یَوْمَ الْخَمِیسِ فَقَالَ " ائْتُونِی بِکِتَاب أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ
تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا ". فَتَنَازَعُوا وَلاَ یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیّ
تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم .


ابن عباس می گفت: روز پنجشنبه وچه روزی بود آن روز
وگریه کرد که اشک چشمش سنگریزه هارا خیس کرد، سپس گفت: روز پنجشنبه درد بر رسول خدا
(صلّی الله علیه و آله و سلّم) شدید شد ، فرمود : کاغذی بیاورید تا برای شما چیزی
بنویسم که هرگز گمراه نشوید ، حاضران اختلاف کردند در حالیکه چنین عملی در حضور
پیامبر خدا شایسته وسزاوار نبود، گفتند : او بیمار است و هذیان می گوید .
البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ) ، صحیح البخاری ، ج ۳ ، ص ۱۱۱۱ ، ح۲۸۸۸ ، کتاب الجهاد والسیر ، بَاب جَوَائِزِ الْوَفْدِ هل یُسْتَشْفَعُ إلى أَهْلِ الذِّمَّهِ وَمُعَامَلَتِهِمْ ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه - بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷ .



و قایل این قول طبق روایات دیگر و شارحین که قولشون ناظر به بقیه روایات بوده "عمر" علیه ما علیه بوده به عنوان نمونه:
ابن اثیر در النهایه مینویسد :
أهْجَر فی منطقه یُهجِر إهجارا : إذا أفحش ، وکذلک إذا أکثر الکلام فیما لا ینبغی... والقائل کان عمر .

أهَجَرَ ، یعنی سخنان ناشایست گفت ، و همچنین وقتی که بیش از اندازه در آن چه شایسته و سزاوار نیست سخن بگوید . گوینده این سخن عمر بن خطاب بوده است

الجزری ، أبو السعادات المبارک بن محمد (متوفای۶۰۶هـ ، النهایه فی غریب الحدیث والأثر ، ج ۵ ، ص ۲۴۴ ، تحقیق طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحی ، ناشر : المکتبه العلمیه - بیروت - ۱۳۹۹هـ - ۱۹۷۹م .


بقیه روایات هم نام آنکه این سخن راگفته آورده اند:
صحیح بخاری :ج ۱ ص ۳۶ حدیث ۱۱۴
بعد از اینکه پیامبر قلم وکاغذ خواست برای نوشتن وصیت نامه ی خویش عمر گفت : بدرستیکه درد و مرض ِ مرگ بر نبی فشار اورده است کتاب خدا نزد ماست و همان برای ما کافی است

بعلاوه در این آدرس ها:
ادرس حدیث: صحیح بخاری ج ۴ ص ۳۱ حدیث ۳۰۵۳ کتاب الجهاد و السیر ///صحیح بخاری ج۴ ص ۶۶ حدیث ۳۱۶۸ ///صحیح بخاری ج ۵ ص ۱۳۷ حدیث ۴۴۳۱/ // و ....
ek9l840cxfkt9twajq.jpg
اگر توجه کرده باشید بعضی عبارات آورده شده "درد و مرض بر پیامبر غلبه کرده" و بعضی " هذیان میگوید" ولی از سیاق جمله که در ادامه صحبت پیامبر آورده شده و پس از آن دعوا شده و اختلاف بالا گرفته معلوم میشود قایل هردو یکی بوده و اختلاف عبارت یا بدلیل شرم راوی بوده(زیرا هجر فحش است که نسبت به پیامبر داده شده) یا هر دو عبارت را گفته و یا عبارت دومی را گفته که عبارت محترمانه همان اولی است ولی همان معنی را میدهد. و الا معنی نمیده دوبار بخاطر قول دو نفر دعوا کرده باشن و رفته باشن بیرون ولی تو روایات یه بار اشاره شده باشه.

پس :
1.طبق تمام روایات خود پیامبر میخواسته بنویسه.
2. عمر به پیامبر فحش داده و سخنان پیامبر را قابل اعتنا نمیدانسته (درحالی که به صریح قرآن : ما ینطق عن الهوی)
3.در آن مجلس بخاطر این قول پیامبر آزرده شدند و فرمودند: قومو عنی(طبق منابع اهل سنت) در حالی که نص قرآن کریم: الذين يوذون اللَّه و رسوله لعنهم اللَّه فى الدنيا و الاخره و اعدلهم عذابا مهينا

با استفاده از :
http://www.askdin.com/
 
آخرین ویرایش:

mineral water

عضو جدید
خب در اینجا سوال پیش میاد که مگه پیامبر سواد داشتند.
به عقیده من داشته اند البته من اینو ابداع نکردم و خیلی از بزرگان شیعه هم به آن معتقدند:
یکی از دلایلش دلیلی است که علی بن موسی علیهما السلام میفرماید که خودش دو دلیله یکی استدلالی که خود امام میکنه و دیگه قول خود ایشان هست.

الشرائع ج‏1 125
پدرم رحمة اللَّه عليه مى‏گويد: سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد بن عيسى، از ابى عبد اللَّه محمّد بن خالد برقى، از جعفر بن محمّد صوفى نقل كرده كه وى گفت: از حضرت ابا جعفر محمّد بن على الرّضا عليهما السّلام سؤال كرده و محضرش عرضه داشتم:
اى فرزند رسول خدا، چرا نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به «امّى» موسوم شده‏اند؟
حضرت فرمودند: مردم در اين باره چه مى‏گويند؟
عرض كردم: گمانشان اين است كه چون پيامبر كتابت نمى‏دانستند به اين اسم خوانده شدند.

امام عليه السّلام فرمودند: دروغ پنداشته‏اند، از رحمت خدا دور باشند، اين سخن كجا صحيح مى‏باشد در حالى كه خداوند در كتاب محكم خودش مى‏فرمايد:

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ (اوست خداى كه ميان امیین پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحى خدا را تلاوت كند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب آسمانى و حكمت الهى بياموزد).

چگونه تعليم دهد چيزى را كه بلد نيست، به خدا سوگند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به هفتاد و دو زبان مى‏خواند و مى‏نوشت يا فرمود: به هفتاد و سه زبان مى‏خواند و مى‏نوشت
.

و امّا اين كه به آن حضرت امّى گفتند به خاطر اين بود كه آن جناب از اهل مكّه بود و مكّه از امّهات و مهم‏ترين شهرها بود و همين مراد حقّ عزّ و جلّ است كه مى‏فرمايد:
لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها (و براى اين كه اهل مكه و حوالى و اطراف آن را انذار كند).

و یکی دو روایت دیگر هم به این مضمون وجود داره

وقرآن کریم هم هیچ اشاره ای به بیسواد بودن نمیکند بلکه میفرماید:

وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُون‏،

یعنی نه میخوانده ای نه مینوشته ای " نه اینکه بلد نبودی بخوانی و بنویسی دلیلش هم ادامه آیه است : دلیل نخواندن و ننوشتن را بیسواد بودن نفرموده بلکه فرموده تا آنها که در باطلند در شک نیفتند.
دراعتقادات شیعه هست که پیغمبر اکرم علم ماکان و ما یکون رو داشته اند اونوقت نتوانند بخوانند؟1!!
 

mineral water

عضو جدید
اما شواهد تاریخی بر نوشتن پیامبر هم وجود داره (بعد از رسالت) چند نمونه هم تو موزه توپ کاپی استانبول هم هست :

دستخط مبارک پیامبر ، آیات سوره مبارکه مسد

90_520_300_11-2-2-1093_mg_9.jpg

دستخط مبارک پیامبر، آیات سوره مبارکه قدر
90_520_300__mg_9383.jpg
 

mineral water

عضو جدید
در مورد اون هم که فرمودید ممکنه از اون دانشمند مسیحی یا یهودی چیزی یادگرفته باشه

باید خدمت دوست عزیزم عرض کنم که:

همیشه یه تحلیل خوب تاریخی موقعی انجام میشه که ما کل مسایل اون زمان رو تحت نظر داشته باشیم

تمام شرایط در زمان محمد صلی الله علیه و اله مهیا شده بوده تا کاملا تو معرض دید همه باشن:

تو خانواده ای بزرگ شدن که معروف ترین عرب بوده. خانواده ای که کلیددار خونه خداهاشون بودن. طبعا تمام حرکاتشون زیر نظر بوده. مخصوصا در شهر به آن کوچکی ( من چند روز پیش مکه بودم واقعا شهر قدیم آن کوچک بوده انسان اصلا تصورش را هم نمیکنه طوری که مسجد الحرام فعلی تقریبا مقدار وسیعی از خانه های آنزمان را گرفته)

محمد بن عبدالله صلی اللله علیه و اله در همان طفولیت کاملا یتیم شدند و در خانواده دیگر بزرگ شدند پس پدر یا مادری نبوده که بخواهد مخفی کاری کند

قران نیمی از مبنای اعجازش را براین میگذارد که پیامبر از کسی چیزی یاد نگرفته و به خواست خدا عالم بوده پس در آنزمان همه به این فکر بودند که کسی را پیدا کنند و بگویند از این یاد گرفته تا پایه اسلام متزلزل بشه در حالی که مشرکین با آنهمه سرسختیشان یه مورد هم نام نبرده اند و اصلا همینکه دست به شمشیر و مقابله فیزیکی بردند دلیل براینه که تو این زمینه دستشون خالی بوده ( حالا چه برسه به یه دانشمند یهودی یا مسیحی که بخواد چیزی یاد داده باشه. بعد از این ادعای قران که از کسی چیزی یاد نگرفته باید گوش فلک رو کر میکردن که از ما یاد گرفته)
 

Similar threads

بالا