چگونه تشخيص ميدهيم فردي براي ازدواج مناسب است

pmehdiq

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه تشخيص ميدهيم فردي براي ازدواج مناسب است

انتخاب صحيح در ازدواج سخت است از اين جهت كه شما بر خلاف خيلي از مسائل ديگر نياز داريد بسياري از نبايدها را بشناسيد و درك كنيد .به اين معني كه شناختن فرد مناسب مستلزم آن است كه تشخيص دهيد رابطه زناشوئي شما بسياري از نكات منفي را نخواهد داشت و به صرف دانستن نكات مثبت معمولا به نتايج كاملي نخواهيد رسيد .در گام نخست بايد بدانيد آيا اصولاً آمادگي يك رابطه را داريد يا خير ؟اگر اين آمادگي در شما حاصل نشده باشد اختلافات آتي بخاطر ضعف خود شما خواهد بود و نه بخاطر عدم تفاهم با همسرتان .
مصاديق اين وضعيت :وقتي شما فرد ديگري را دوست داريد - از فرد ديگري بخاطر ناكامي خشم و انزجار داريد -احساس خلاء دروني شما را به سمت ازدواج هدايت ميكند – چيزي نداريد كه به همسرتان ارائه كنيد – خودتان را دوست نداريد – احساس تنهائي و استيصال داريد بصورتي كه بدون بوجود آوردن رابطه احساس بدبختي ميكنيد – وقتي احساس ميكنيد كسي نميخواهد با شما رابطه برقرار كند – وقتي مايل نيستيد در مورد احساستان با كسي صحبت كنيد .بعد از اينكه مشخص شد آمادگي نسبي براي ازدواج داريد در مرحله بعد بايد بدانيد از همسر و زندگي چه توقعي داريد .

موارد مختلفي كه ميتواند مورد نظر و توجه شما واقع شوند به عبارت زير ميتواند باشد(و يا بيشتر از اينها)
:وضعيت جسماني – وضعيت احساسي – وضعيت اجتماعي – وضعيت فكري – وضعيت جنسي – وضعيت ارتباطي – وضعيت شغلي – رشد شخصيتي – وضعيت روحي – وضعيت مذهبي – علايق و سرگرميها در موارد ذكر شده بايد بدانيد كه طرف مقابل شما مثلا در علايق و سرگرميها مايل به مسافرت ( موسيقي ، هنر ، سينما و. . . .) است يا خير چون ممكن است اين مورد براي شما مهم باشد و يا در بخش وضعيت اجتماعي معاشرتي و اهل مهماني و با فرهنگ و . . . .باشد .(تهيه كردن اين ليست خصوصيات حتي ممكن است باعث شود ضمير نا خود آگاه شما فرد مورد نظرتان را بسمت شما بكشاند و جذب كند .)

در مرحله بعد بايد تشخيص دهيد با فرد مورد نظر تفاهم داريد يا خير .اين مرحله مستلزم ارتباط و شناخت است، شما بمرور زمان و شناخت طرف مقابل و صحبت كردن با او ميتوانيد تشخيص دهيد كه او نيمه گمشده شماست يا خير .بعضي از مسائل از ابتدا و در مدت خيلي كوتاه مشخص ميشود و حتي ممكن است در برخوردهاي اول مشخص شود و بعضي از مسائل ديگر زمانبر است و بمرور زمان مشخص ميشود .خصوصياتي مثل امانتداري و صداقت در برخوردهاي اوليه به سختي شناخته ميشود اما مسائلي مثل وضع ظاهري و نحوه برخورد در ابتدا قابل تشخيص است .بعد از تشخيص اينكه ملاكهايي كه سريع تر مشخص ميشوند مورد نظر شماست بايد دقت كنيد اين اشتباهات را مرتكب نشده ايد (ممكن است مجبور باشيد بعضي از اينها را در دوران اشنائي و نامزدي بررسي كنيد ):سوالات كافي در ارتباط با خواسته هاي خودتان پرسيده ايد – سازشهاي ناپخته و زودهنگام انجام نداده ايد – تسليم كوري شهواني نشده ايد – گول ماديات را نخورده ايد – تعهد را مقدم بر تفاهم نكرده ايد – نشانه هاي هشدار دهنده در طرف مقابل را ناديده نگرفته ايد .بعد از مشخص شدن اين موضوع به مرحله بعد ميرسيد اين مرحله مرحله ارتباط و يا نامزديست : در اين مرحله ميتونيد تشخيص دهيد :فرد مورد نظر اعتياد ندارد – بد اخلاق نيست – ناراحتيهاي روحي و عقده هاي رواني ندارد – سختگير و متعصب نيست ،دروغگو و خيانتكار نيست و . . . . همچنين در اين مرحله دقت كنيد :احساسات دو طرف متعادل و متناسب است – همسرتان را ميخواهيد و نه توانائيهاي او را – احساس ترحم و دلسوزي شما را به ازدواج وادار نكرده – نامزد شما الگو و معلم شما نيست تا به اين خاطر او را خواسته باشيد – صرفاً عاشق ظاهر او نشده ايد – بخاطر واكنش در مقابل اتفاقات و فشارها، همسرتان را انتخاب نكرده ايد همچنين بايد از نظر جنسي با همسرتان تفاهم داشته باشيد و براي هم جذاب باشيد براي شناخت مناسب حداقل شش ماه وقت لازم است بايد دقت كنيد براي افرادي كه هيچ شناختي ندارند اين شش ماه فقط براي شناخت است و ممكن است كه در نهايت به اين نتيجه برسيد كه اين ازدواج عاقبتي نخواهد داشت .پس در مواردي كه شناخت قبلي وجود ندارد اين مرحله بسيار حساستر است و چون اين احتمال وجود دارد كه فرد مقابل آن چيزي نباشد كه تصور ميكرده ايد در طي مرحله نامزدي اين خطر وجود دارد كه احساسات عميق شده و طرفين را به ازدواج مجبور كند (در حالي كه صلاح آنها نيست)در اين مرحله ( با گذشت حدود دو ماه از شروع آشنائي تا شش ماه )در عين رشد احساسات بايد اين قدرت را داشته باشيد كه در صورت مصلحت نبودن و وجود مشكلات و اختلافات جدي اقدام به قطع رابطه بكنيد و اصولاً اين مدت براي شناخت است نه احساسات . در اين رابطه از مشورت با اهل خبره غافل نشويد و در نهايت توكل به خداوند كنيد

منبع :http://www.hamdardi.net
 

*mana

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه تشخيص ميدهيم فردي براي ازدواج مناسب است

انتخاب صحيح در ازدواج سخت است از اين جهت كه شما بر خلاف خيلي از مسائل ديگر نياز داريد بسياري از نبايدها را بشناسيد و درك كنيد .به اين معني كه شناختن فرد مناسب مستلزم آن است كه تشخيص دهيد رابطه زناشوئي شما بسياري از نكات منفي را نخواهد داشت و به صرف دانستن نكات مثبت معمولا به نتايج كاملي نخواهيد رسيد .در گام نخست بايد بدانيد آيا اصولاً آمادگي يك رابطه را داريد يا خير ؟اگر اين آمادگي در شما حاصل نشده باشد اختلافات آتي بخاطر ضعف خود شما خواهد بود و نه بخاطر عدم تفاهم با همسرتان .
مصاديق اين وضعيت :وقتي شما فرد ديگري را دوست داريد - از فرد ديگري بخاطر ناكامي خشم و انزجار داريد -احساس خلاء دروني شما را به سمت ازدواج هدايت ميكند – چيزي نداريد كه به همسرتان ارائه كنيد – خودتان را دوست نداريد – احساس تنهائي و استيصال داريد بصورتي كه بدون بوجود آوردن رابطه احساس بدبختي ميكنيد – وقتي احساس ميكنيد كسي نميخواهد با شما رابطه برقرار كند – وقتي مايل نيستيد در مورد احساستان با كسي صحبت كنيد .بعد از اينكه مشخص شد آمادگي نسبي براي ازدواج داريد در مرحله بعد بايد بدانيد از همسر و زندگي چه توقعي داريد .

موارد مختلفي كه ميتواند مورد نظر و توجه شما واقع شوند به عبارت زير ميتواند باشد(و يا بيشتر از اينها)
:وضعيت جسماني – وضعيت احساسي – وضعيت اجتماعي – وضعيت فكري – وضعيت جنسي – وضعيت ارتباطي – وضعيت شغلي – رشد شخصيتي – وضعيت روحي – وضعيت مذهبي – علايق و سرگرميها در موارد ذكر شده بايد بدانيد كه طرف مقابل شما مثلا در علايق و سرگرميها مايل به مسافرت ( موسيقي ، هنر ، سينما و. . . .) است يا خير چون ممكن است اين مورد براي شما مهم باشد و يا در بخش وضعيت اجتماعي معاشرتي و اهل مهماني و با فرهنگ و . . . .باشد .(تهيه كردن اين ليست خصوصيات حتي ممكن است باعث شود ضمير نا خود آگاه شما فرد مورد نظرتان را بسمت شما بكشاند و جذب كند .)

در مرحله بعد بايد تشخيص دهيد با فرد مورد نظر تفاهم داريد يا خير .اين مرحله مستلزم ارتباط و شناخت است، شما بمرور زمان و شناخت طرف مقابل و صحبت كردن با او ميتوانيد تشخيص دهيد كه او نيمه گمشده شماست يا خير .بعضي از مسائل از ابتدا و در مدت خيلي كوتاه مشخص ميشود و حتي ممكن است در برخوردهاي اول مشخص شود و بعضي از مسائل ديگر زمانبر است و بمرور زمان مشخص ميشود .خصوصياتي مثل امانتداري و صداقت در برخوردهاي اوليه به سختي شناخته ميشود اما مسائلي مثل وضع ظاهري و نحوه برخورد در ابتدا قابل تشخيص است .بعد از تشخيص اينكه ملاكهايي كه سريع تر مشخص ميشوند مورد نظر شماست بايد دقت كنيد اين اشتباهات را مرتكب نشده ايد (ممكن است مجبور باشيد بعضي از اينها را در دوران اشنائي و نامزدي بررسي كنيد ):سوالات كافي در ارتباط با خواسته هاي خودتان پرسيده ايد – سازشهاي ناپخته و زودهنگام انجام نداده ايد – تسليم كوري شهواني نشده ايد – گول ماديات را نخورده ايد – تعهد را مقدم بر تفاهم نكرده ايد – نشانه هاي هشدار دهنده در طرف مقابل را ناديده نگرفته ايد .بعد از مشخص شدن اين موضوع به مرحله بعد ميرسيد اين مرحله مرحله ارتباط و يا نامزديست : در اين مرحله ميتونيد تشخيص دهيد :فرد مورد نظر اعتياد ندارد – بد اخلاق نيست – ناراحتيهاي روحي و عقده هاي رواني ندارد – سختگير و متعصب نيست ،دروغگو و خيانتكار نيست و . . . . همچنين در اين مرحله دقت كنيد :احساسات دو طرف متعادل و متناسب است – همسرتان را ميخواهيد و نه توانائيهاي او را – احساس ترحم و دلسوزي شما را به ازدواج وادار نكرده – نامزد شما الگو و معلم شما نيست تا به اين خاطر او را خواسته باشيد – صرفاً عاشق ظاهر او نشده ايد – بخاطر واكنش در مقابل اتفاقات و فشارها، همسرتان را انتخاب نكرده ايد همچنين بايد از نظر جنسي با همسرتان تفاهم داشته باشيد و براي هم جذاب باشيد براي شناخت مناسب حداقل شش ماه وقت لازم است بايد دقت كنيد براي افرادي كه هيچ شناختي ندارند اين شش ماه فقط براي شناخت است و ممكن است كه در نهايت به اين نتيجه برسيد كه اين ازدواج عاقبتي نخواهد داشت .پس در مواردي كه شناخت قبلي وجود ندارد اين مرحله بسيار حساستر است و چون اين احتمال وجود دارد كه فرد مقابل آن چيزي نباشد كه تصور ميكرده ايد در طي مرحله نامزدي اين خطر وجود دارد كه احساسات عميق شده و طرفين را به ازدواج مجبور كند (در حالي كه صلاح آنها نيست)در اين مرحله ( با گذشت حدود دو ماه از شروع آشنائي تا شش ماه )در عين رشد احساسات بايد اين قدرت را داشته باشيد كه در صورت مصلحت نبودن و وجود مشكلات و اختلافات جدي اقدام به قطع رابطه بكنيد و اصولاً اين مدت براي شناخت است نه احساسات . در اين رابطه از مشورت با اهل خبره غافل نشويد و در نهايت توكل به خداوند كنيد

منبع :http://www.hamdardi.net
از خودش می پرسیم تو برای ازدواج مناسبی:confused::eek:
 

Lillian

عضو جدید
چگونه تشخيص ميدهيم فردي براي ازدواج مناسب است

انتخاب صحيح در ازدواج سخت است از اين جهت كه شما بر خلاف خيلي از مسائل ديگر نياز داريد بسياري از نبايدها را بشناسيد و درك كنيد .به اين معني كه شناختن فرد مناسب مستلزم آن است كه تشخيص دهيد رابطه زناشوئي شما بسياري از نكات منفي را نخواهد داشت و به صرف دانستن نكات مثبت معمولا به نتايج كاملي نخواهيد رسيد .در گام نخست بايد بدانيد آيا اصولاً آمادگي يك رابطه را داريد يا خير ؟اگر اين آمادگي در شما حاصل نشده باشد اختلافات آتي بخاطر ضعف خود شما خواهد بود و نه بخاطر عدم تفاهم با همسرتان .
مصاديق اين وضعيت :وقتي شما فرد ديگري را دوست داريد - از فرد ديگري بخاطر ناكامي خشم و انزجار داريد -احساس خلاء دروني شما را به سمت ازدواج هدايت ميكند – چيزي نداريد كه به همسرتان ارائه كنيد – خودتان را دوست نداريد – احساس تنهائي و استيصال داريد بصورتي كه بدون بوجود آوردن رابطه احساس بدبختي ميكنيد – وقتي احساس ميكنيد كسي نميخواهد با شما رابطه برقرار كند – وقتي مايل نيستيد در مورد احساستان با كسي صحبت كنيد .بعد از اينكه مشخص شد آمادگي نسبي براي ازدواج داريد در مرحله بعد بايد بدانيد از همسر و زندگي چه توقعي داريد .

موارد مختلفي كه ميتواند مورد نظر و توجه شما واقع شوند به عبارت زير ميتواند باشد(و يا بيشتر از اينها)
:وضعيت جسماني – وضعيت احساسي – وضعيت اجتماعي – وضعيت فكري – وضعيت جنسي – وضعيت ارتباطي – وضعيت شغلي – رشد شخصيتي – وضعيت روحي – وضعيت مذهبي – علايق و سرگرميها در موارد ذكر شده بايد بدانيد كه طرف مقابل شما مثلا در علايق و سرگرميها مايل به مسافرت ( موسيقي ، هنر ، سينما و. . . .) است يا خير چون ممكن است اين مورد براي شما مهم باشد و يا در بخش وضعيت اجتماعي معاشرتي و اهل مهماني و با فرهنگ و . . . .باشد .(تهيه كردن اين ليست خصوصيات حتي ممكن است باعث شود ضمير نا خود آگاه شما فرد مورد نظرتان را بسمت شما بكشاند و جذب كند .)

در مرحله بعد بايد تشخيص دهيد با فرد مورد نظر تفاهم داريد يا خير .اين مرحله مستلزم ارتباط و شناخت است، شما بمرور زمان و شناخت طرف مقابل و صحبت كردن با او ميتوانيد تشخيص دهيد كه او نيمه گمشده شماست يا خير .بعضي از مسائل از ابتدا و در مدت خيلي كوتاه مشخص ميشود و حتي ممكن است در برخوردهاي اول مشخص شود و بعضي از مسائل ديگر زمانبر است و بمرور زمان مشخص ميشود .خصوصياتي مثل امانتداري و صداقت در برخوردهاي اوليه به سختي شناخته ميشود اما مسائلي مثل وضع ظاهري و نحوه برخورد در ابتدا قابل تشخيص است .بعد از تشخيص اينكه ملاكهايي كه سريع تر مشخص ميشوند مورد نظر شماست بايد دقت كنيد اين اشتباهات را مرتكب نشده ايد (ممكن است مجبور باشيد بعضي از اينها را در دوران اشنائي و نامزدي بررسي كنيد ):سوالات كافي در ارتباط با خواسته هاي خودتان پرسيده ايد – سازشهاي ناپخته و زودهنگام انجام نداده ايد – تسليم كوري شهواني نشده ايد – گول ماديات را نخورده ايد – تعهد را مقدم بر تفاهم نكرده ايد – نشانه هاي هشدار دهنده در طرف مقابل را ناديده نگرفته ايد .بعد از مشخص شدن اين موضوع به مرحله بعد ميرسيد اين مرحله مرحله ارتباط و يا نامزديست : در اين مرحله ميتونيد تشخيص دهيد :فرد مورد نظر اعتياد ندارد – بد اخلاق نيست – ناراحتيهاي روحي و عقده هاي رواني ندارد – سختگير و متعصب نيست ،دروغگو و خيانتكار نيست و . . . . همچنين در اين مرحله دقت كنيد :احساسات دو طرف متعادل و متناسب است – همسرتان را ميخواهيد و نه توانائيهاي او را – احساس ترحم و دلسوزي شما را به ازدواج وادار نكرده – نامزد شما الگو و معلم شما نيست تا به اين خاطر او را خواسته باشيد – صرفاً عاشق ظاهر او نشده ايد – بخاطر واكنش در مقابل اتفاقات و فشارها، همسرتان را انتخاب نكرده ايد همچنين بايد از نظر جنسي با همسرتان تفاهم داشته باشيد و براي هم جذاب باشيد براي شناخت مناسب حداقل شش ماه وقت لازم است بايد دقت كنيد براي افرادي كه هيچ شناختي ندارند اين شش ماه فقط براي شناخت است و ممكن است كه در نهايت به اين نتيجه برسيد كه اين ازدواج عاقبتي نخواهد داشت .پس در مواردي كه شناخت قبلي وجود ندارد اين مرحله بسيار حساستر است و چون اين احتمال وجود دارد كه فرد مقابل آن چيزي نباشد كه تصور ميكرده ايد در طي مرحله نامزدي اين خطر وجود دارد كه احساسات عميق شده و طرفين را به ازدواج مجبور كند (در حالي كه صلاح آنها نيست)در اين مرحله ( با گذشت حدود دو ماه از شروع آشنائي تا شش ماه )در عين رشد احساسات بايد اين قدرت را داشته باشيد كه در صورت مصلحت نبودن و وجود مشكلات و اختلافات جدي اقدام به قطع رابطه بكنيد و اصولاً اين مدت براي شناخت است نه احساسات . در اين رابطه از مشورت با اهل خبره غافل نشويد و در نهايت توكل به خداوند كنيد

منبع :http://www.hamdardi.net


متنش طولانی بود...بعدا میخونم...:D
ولی تیترش همیشه تو زندگیم سوال بود....
:surprised::surprised:
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
در هر دوره ای فرق میکنه.
قدیما به نجابت انسان اهمیت میدادن.
اوایل انقلاب به عقیده ش اهمیت میدادن.
حالام به پول باباش .
 

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
در هر دوره ای فرق میکنه.
قدیما به نجابت انسان اهمیت میدادن.
اوایل انقلاب به عقیده ش اهمیت میدادن.
حالام به پول باباش .
پروفایلت چرا بستس؟
 

sohrabibroker

عضو جدید
خواندن کل اين متن بيشتر از 3 دقيقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانيد!

خواندن کل اين متن بيشتر از 3 دقيقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانيد!

متنش طولانی بود...بعدا میخونم...:D
ولی تیترش همیشه تو زندگیم سوال بود....
:surprised::surprised:

خواندن کل اين متن بيشتر از 3 دقيقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانيد!


١٨ سال پيش من در شرکت سوئدى ولوو Volvo استخدام شدم. کار کردن در اين شرکت تجربه جالبى براى من به وجود آورده است. اينجا هر پروژه‌اى حداقل ٢ سال طول مي‌کشد تا نهايى شود، حتى اگر ايده ساده و واضحى باشد. اين قانون اينجاست. جهانى شدن ( Globalization) باعث شده است که همه ما در جستجوى نتايج فورى و آنى باشيم. و اين مشخصاً با حرکت کند سوئدي‌ها در تناقض است. آن‌ها معمولاً تعداد زيادى جلسه برگزار مي‌کنند، بحث مي‌کنند، بحث مي‌کنند، بحث مي‌کنند و خيلى به آرامى کارى را پيش مي‌برند. ولى در انتها، اين شيوه هميشه به نتايج بهترى مي‌انجامد. به عبارت ديگر:
1- سوئد در حدود 450000 کيلومتر مربع وسعت دارد.
2- سوئد حدود 9 ميليون جمعيت دارد.
3- استكهلم، پايتخت سوئد كه به پايتخت اسكانديناوي نيز مشهور است حدود 78000 نفر جمعيت دارد.
4- ولوو، اسکانيا، ساب، الکترولوکس و اريکسون برخى از شرکت‌هاى توليدى سوئد هستند.

اولين روزهايي كه در سوئد بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل برمي‌داشت و به محل کار مي‌برد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح‌ها زود به کارخانه مي‌رسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک مي‌کرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند ولوو با ماشين شخصى به سر کار مي‌آمدند.

روز اول، من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داري؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک مي‌کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟

او در جواب گفت: براى اين که ما زود مي‌رسيم و وقت براى پياده‌رفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر مي‌رسند و احتياج به جاى پارکى نزديک‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو اين طور فکر نمي‌کني؟

" ميزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنيد! "

اين روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته ( Slow Food ). اين جنبش مي‌گويد که مردم بايد به آهستگى بخورند و بياشامند ، وقت کافى براى چشيدن غذايشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سريع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار مي‌گيرد. غذاى آهسته پايه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بيزنس طرح شده و يک "اروپاى آهسته" ناميده شده است. اين جنبش اساساً حس شتاب و ديوانگي به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زير سوال مي‌برد. نهضتى که کميّت را جايگزين کيفيت در همه شئون زندگى ما کرده است.

مردم فرانسه با وجودى که ٣٥ ساعت در هفته کار مي‌کنند امّا از آمريکائي‌ها و انگليسي‌ها مولّدترند . آلماني‌ها ساعت کار هفتگى را به 28/8 ساعت تقليل داده‌اند و مشاهده کرده‌اند که بهره‌ورى و قدرت توليدشان ٢٠% افزايش يافته است. اين گرايش به آهستگى و کندکردن جريان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمريکائي‌ها را هم جلب کرده است.

البته اين گرايش به عدم شتاب، به معنى کمتر کار کردن يا بهره‌ورى کمتر نيست. بلکه به معنى انجام کارها با کيفيت، بهره‌ورى و کمال بيشتر، با توجه بيشتر به جزئيات و با استرس کمتر است. به معنى برقرارى مجدّد ارزش‌هاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بيشتر است. به معنى چسبيدن به حال در مقابل آينده نامعلوم و تعريف نشده است. به معنى بها دادن به يکى از اساسي‌ترين ارزش‌هاى انسانى يعنى ساده زندگى کردن است.

هدف جنبش آهستگى، محيط‌هاى کارى کم تنش‌تر، شادتر و مولّدترى است که در آن‌، انسان‌ها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت مي‌برند. اکنون زمان آن فرا رسيده است که توقف کنيم و درباره اين که چگونه شرکت‌ها به توليد محصولاتى با کيفيت بهتر، در يک محيط آرامتر و بي‌شتاب و با بهره‌ورى بيشتر نياز دارند، فکر کنيم.


× بسيارى از ما زندگى خود را به دويدن در پشت سر زمان مي‌گذرانيم امّا تنها هنگامى به آن مي‌رسيم که بر اثر سکته قلبى يا در يک تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسيدن به سر قرارى، بميريم.

× بسيارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آينده هستيم که زندگى خود در حال حاضر، يعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش مي‌کنيم.

× همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختيار داريم. هيچکس بيشتر يا کمتر ندارد. تفاوت در اين است که هر يک از ما با زمانى که در اختيار داريم چکار مي‌کنيم. ما نياز داريم که هر لحظه را زندگى کنيم. به گفته جان ‌لنون، خواننده معروف: زندگى آن چيزى است که براى تو اتفاق مي‌افتد، در حالى که تو سرگرم برنامه‌ريزي‌هاى ديگرى هستى.

* به شما به خاطر اين که تا پايان اين مطلب را خوانديد تبريک مي‌گوئيم. بسيارى هستند که براى هدر ندادن زمان، از وسط مطلب آن را رها مي‌کنند تا از قافله جهانى شدن عقب نمانند!
حالا می دونم بر می گردی پست اول این تاپیک را ....;)
طرف همینطوری تاپیک نمی زنه که!!! زده که کمکش کنی
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
برو تنظیمات پروفایل
تموم گزینه هارو بذار
برای دوستان
فهمیدم چی رو میگی . اونو خودم بستم. یه نفر هستش که اذیتم میکنه و هی پیام میده و منم پاک میکنم. دختره. از رو هم نمیره. بخاطر این مسئله چند روز بستمش تا خسته بشه و بره. اعصاب برام نذاشته. از بچه های هم دانشگاهیه. معذرت میخوام داداش . چند روز دیگه بازش میکنم.
 

pmehdiq

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواندن کل اين متن بيشتر از 3 دقيقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانيد!


طرف همینطوری تاپیک نمی زنه که!!! زده که کمکش کنی

ممنون مطلب رو کامل خوندم . جای تامل داره ......


مطلبی که من گذاشتم .شاید یکی از فشرده و کامل ترین مطالب در این زمینه باشه....

راستی منو کمک کنید .. این زدم که کمکم کنید:gol:
 

Lillian

عضو جدید
خواندن کل اين متن بيشتر از 3 دقيقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانيد!


١٨ سال پيش من در شرکت سوئدى ولوو Volvo استخدام شدم. کار کردن در اين شرکت تجربه جالبى براى من به وجود آورده است. اينجا هر پروژه‌اى حداقل ٢ سال طول مي‌کشد تا نهايى شود، حتى اگر ايده ساده و واضحى باشد. اين قانون اينجاست. جهانى شدن ( Globalization) باعث شده است که همه ما در جستجوى نتايج فورى و آنى باشيم. و اين مشخصاً با حرکت کند سوئدي‌ها در تناقض است. آن‌ها معمولاً تعداد زيادى جلسه برگزار مي‌کنند، بحث مي‌کنند، بحث مي‌کنند، بحث مي‌کنند و خيلى به آرامى کارى را پيش مي‌برند. ولى در انتها، اين شيوه هميشه به نتايج بهترى مي‌انجامد. به عبارت ديگر:
1- سوئد در حدود 450000 کيلومتر مربع وسعت دارد.
2- سوئد حدود 9 ميليون جمعيت دارد.
3- استكهلم، پايتخت سوئد كه به پايتخت اسكانديناوي نيز مشهور است حدود 78000 نفر جمعيت دارد.
4- ولوو، اسکانيا، ساب، الکترولوکس و اريکسون برخى از شرکت‌هاى توليدى سوئد هستند.

اولين روزهايي كه در سوئد بودم، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل برمي‌داشت و به محل کار مي‌برد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبح‌ها زود به کارخانه مي‌رسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک مي‌کرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند ولوو با ماشين شخصى به سر کار مي‌آمدند.

روز اول، من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آيا جاى پارک ثابتى داري؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک مي‌کنى در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟

او در جواب گفت: براى اين که ما زود مي‌رسيم و وقت براى پياده‌رفتن داريم. اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر مي‌رسند و احتياج به جاى پارکى نزديک‌تر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو اين طور فکر نمي‌کني؟

" ميزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنيد! "

اين روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته ( Slow Food ). اين جنبش مي‌گويد که مردم بايد به آهستگى بخورند و بياشامند ، وقت کافى براى چشيدن غذايشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سريع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار مي‌گيرد. غذاى آهسته پايه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بيزنس طرح شده و يک "اروپاى آهسته" ناميده شده است. اين جنبش اساساً حس شتاب و ديوانگي به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زير سوال مي‌برد. نهضتى که کميّت را جايگزين کيفيت در همه شئون زندگى ما کرده است.

مردم فرانسه با وجودى که ٣٥ ساعت در هفته کار مي‌کنند امّا از آمريکائي‌ها و انگليسي‌ها مولّدترند . آلماني‌ها ساعت کار هفتگى را به 28/8 ساعت تقليل داده‌اند و مشاهده کرده‌اند که بهره‌ورى و قدرت توليدشان ٢٠% افزايش يافته است. اين گرايش به آهستگى و کندکردن جريان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمريکائي‌ها را هم جلب کرده است.

البته اين گرايش به عدم شتاب، به معنى کمتر کار کردن يا بهره‌ورى کمتر نيست. بلکه به معنى انجام کارها با کيفيت، بهره‌ورى و کمال بيشتر، با توجه بيشتر به جزئيات و با استرس کمتر است. به معنى برقرارى مجدّد ارزش‌هاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بيشتر است. به معنى چسبيدن به حال در مقابل آينده نامعلوم و تعريف نشده است. به معنى بها دادن به يکى از اساسي‌ترين ارزش‌هاى انسانى يعنى ساده زندگى کردن است.

هدف جنبش آهستگى، محيط‌هاى کارى کم تنش‌تر، شادتر و مولّدترى است که در آن‌، انسان‌ها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت مي‌برند. اکنون زمان آن فرا رسيده است که توقف کنيم و درباره اين که چگونه شرکت‌ها به توليد محصولاتى با کيفيت بهتر، در يک محيط آرامتر و بي‌شتاب و با بهره‌ورى بيشتر نياز دارند، فکر کنيم.


× بسيارى از ما زندگى خود را به دويدن در پشت سر زمان مي‌گذرانيم امّا تنها هنگامى به آن مي‌رسيم که بر اثر سکته قلبى يا در يک تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسيدن به سر قرارى، بميريم.

× بسيارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آينده هستيم که زندگى خود در حال حاضر، يعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش مي‌کنيم.

× همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختيار داريم. هيچکس بيشتر يا کمتر ندارد. تفاوت در اين است که هر يک از ما با زمانى که در اختيار داريم چکار مي‌کنيم. ما نياز داريم که هر لحظه را زندگى کنيم. به گفته جان ‌لنون، خواننده معروف: زندگى آن چيزى است که براى تو اتفاق مي‌افتد، در حالى که تو سرگرم برنامه‌ريزي‌هاى ديگرى هستى.

* به شما به خاطر اين که تا پايان اين مطلب را خوانديد تبريک مي‌گوئيم. بسيارى هستند که براى هدر ندادن زمان، از وسط مطلب آن را رها مي‌کنند تا از قافله جهانى شدن عقب نمانند!
حالا می دونم بر می گردی پست اول این تاپیک را ....;)
طرف همینطوری تاپیک نمی زنه که!!! زده که کمکش کنی


:w15::w15::w15:عجب تیکه ای بهم انداختین!!!!!!!;)
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیاد گیر ندید. منو ببینید. اگه کاراش شبیه من بود اصلا واسه ازدواج مناسب نیست اگه شباهتی نداشت اخره کیس واسه ازدواجه.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه تشخيص ميدهيم فردي براي ازدواج مناسب است

یه دستگاهی برای این کار اختراع شده اول معیاراتو توش ست میکنی بعد اون همچی که برسی بهش بهت آلارم میده
آلارمش هم بالا رفتن ضربان قلبته
اسم دستگاهه کائناته
آره
 

pmehdiq

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه دستگاهی برای این کار اختراع شده اول معیاراتو توش ست میکنی بعد اون همچی که برسی بهش بهت آلارم میده
آلارمش هم بالا رفتن ضربان قلبته
اسم دستگاهه کائناته
آره

شاید ... اما باید حواسمون باشه دستگاهش قلابی نباشه وگرنه به هرکی میرسه آلارم میده
 

Similar threads

بالا