من با خاطرات تو زنده خواهم ماند

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلامت را نخواهی کس که پاسخ گفت
سری بر روی پیکر نیست
دگر چشمی نخواهد دید
بگویند که نبایدگفت: زمستان است
خزان است و به ما گویند بهاران است
ببین حتی ، لب از خواندن هراسان است
دمی گرم و سری خوش نیست
تو را چه که من امشب سخت ویرانم
در این بیغوله ی خاموش ودلگیرت
دری کو تا کسی کوبد
منی کو تا کسی گوید:
ان منم من لولی وش مغموم
اه ، من چه میگویم:
خزانی نیست بهاران است !!!
هوا مطبوع، دلم شادو
جدال ابرو باران است.
همه رومند، همه زنگند
همه هرنگ و هررنگ ...

(امین سوری )
 
آخرین ویرایش:

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
سِرِّ ِ منظومه ی ما بودی و مهتاب شدی
خود قرار ِ دل ما بودی و بی تاب شدی
روزی از سنگ ِ دلم چشمه شدی جوشیدی
رفتی اما پس ِ این معرکه مرداب شدی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يادته تو اوج پاييز ، اخرين لحظه ي ديدار
خب مواظب خودت باش، دو سه بار،دوباره تكرار

يادته به ماجرامون چقدر نگا مي كرديم

تا يكي دلش بياد و بگه خب ،خدانگهدار

تو خداحافظي كردي ،دل من يه كم تكون خورد

بعدش اسمتو نوشتم رو ساقه ي سپيدار

بارون گريه كه باريد از تو ابر غصه هامون

هر دومون سر گزاشتيم روي اجراي ديوار
يه بار ديگه مي پرسم راس راسي بايد جدا شيم؟
يادته اشك تو افتاد روي سيم گرم گيتار؟

منم انگار مثل اشكت از چشات افتاده بودم

يه جوري دلت مي لرزيد پس ديگه نكردم اصرار

خيلي اونجا مونده بوديم همه ما رو ديده بودن

بدجوري نگا مي كردن مردم كوچه و بازار

نگاتو گرفتي از من گفتي خب كاري نداری

من شكستم ولي گفتم برو به اميد ديدار

دو سه تا فردا گذشت و من ديگه تو رو نديدم

شنيدم ولي رسيدي به يكي شبيه دلدار
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
جوابه عشقو چی میدی ؟
جوابه آرزوهاتو ؟
جوابه اون که بعده من ،میخواد عاشق بشه با تو
.
.
به تو عادت کنه.... شاید
یا شاید عاشقت باشه ,ولی قلبش ,میتونه جز تو با کسی غیر از تو هم باشه
.
.
تو رو اصلا نمیشناسه .......براش فرقی نداری تو
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر قشنگ هستند
نميدونم چرا باور ندارم يه مرد ميتونه اين همه احساس داشته باشه
شما بگو
ميشه باور كرد
تو شهري كه تو هر كوچه و در هر خلوتي قلب دختركان نابالغ خود را بر زمين سخت ميكوبد
و رد پاي اشكهايشان همه سنگ فرشها را پر كرده بايد باور كنم
كه هنوز هم نسل مردان يا احساس منقرض نشده است؟
ميشه چرا نشه؟؟؟خودم يكيشو به عينه ديدم!!!!خيلي خيلي با احساس تر از خيلي دختراي مغرور....
 

banooyeariayi

عضو جدید
من گريه مي كنم
پيراهن تو خيس مي شود
سرم را كجاي سينه ات جا گذاشته ام
كه اشك هايم به تپيدن افتاده اند!
 

K.K.J

عضو جدید
داني از زندگي چه مي خواهم؟
من تو باشم، تو، پاي تا سر تو!
زندگي گر هزارباره بود
بارِ ديگر تو، بارِ ديگر تو..........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از خدا خواستم،

نغمه هاي عشق مرا به گوشت

برساند تا لبخند مرا

هرگز فراموش نكني و

ببيني كه سايه ام به

دنبالت است تا هرگز

نپنداري تنهايي.

ولي اكنون تو رفته اي

ومن شاهد رفتن تو هستم
 

khourshid

عضو جدید
آغاز را با بوسه ای كه طولانی ترين راه هاست
در می نورديم
با بوسه ای
از من، تا تو
ای عشق من !
در آميخته از ساقه ها تا ريشه هامان
در پيوند يكی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و اين چنين
من و تو و عشق
هر سه با هميم
تا بتوانيم هر سه با هم باشيم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد .
ما دردهايمان را حمل كرديم
چونان سنگی بيشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستيم
چونان دو كشتی
به آغوش خليجی خاموش .
در فصلی كه گل ميخك شكوفه می داد در زمين
جدامان كردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرز ها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست كه ما چقدر همديگر را دوست می داريم .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آغاز را با بوسه ای كه طولانی ترين راه هاست
در می نورديم
با بوسه ای
از من، تا تو
ای عشق من !
در آميخته از ساقه ها تا ريشه هامان
در پيوند يكی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و اين چنين
من و تو و عشق
هر سه با هميم
تا بتوانيم هر سه با هم باشيم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد .
ما دردهايمان را حمل كرديم
چونان سنگی بيشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستيم
چونان دو كشتی
به آغوش خليجی خاموش .
در فصلی كه گل ميخك شكوفه می داد در زمين
جدامان كردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرز ها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست كه ما چقدر همديگر را دوست می داريم .
باور نکن تنهايي ات را، من در تو پنهانم تو در من

از من به من نزديکتر تو، از تو به تو نزديکتر من

باور نکن تنهايي ات را، تا يک دل و يک درد داريم

تا در عبور از کوچه عشق، بر دوش هم سر مي گذاريم

دل تاب تنهايي ندارد، باور نکن تنهايي ات را

هر جاي اين دنيا که باشي، من با توام تنهاي تنها

من با توام هر جا که هستي، حتي اگر با هم نباشيم!

حتي اگر يک لحظه يک روز، با هم در اين عالم نباشيم!

حتي اگر يک لحظه يک روز، با هم در اين عالم نباشيم!
 

khourshid

عضو جدید
با من بيا !
مگو كجا؟
تنها
با من بيا !
با من بيا تا درد، تا زخم
با من بيا تا نشانت دهم
عشقم را آغاز از كجاست
 

khourshid

عضو جدید
جايی كه امواج
بر صخره های بی قرار می شكنند
بلوری نمكين
می تپد در غنچه ای كه تويی
تويی كه شكفته می شدی در دريايی كه منم
ای فانی جذاب كه حتی مرگت شكوفه ای است
بر غيبت بودم
بر جاودان عدم
 

mehrdad2012

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه،اگر راهی به دریاییم بود
ازفروررفتن چه پرواییم بود ؟
گر مردابی زجریان ماند آب
ازسکون خویش نقصان یابد آب
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آغاز را با بوسه ای كه طولانی ترين راه هاست
در می نورديم
با بوسه ای
از من، تا تو
ای عشق من !
در آميخته از ساقه ها تا ريشه هامان
در پيوند يكی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و اين چنين
من و تو و عشق
هر سه با هميم
تا بتوانيم هر سه با هم باشيم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد .
ما دردهايمان را حمل كرديم
چونان سنگی بيشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستيم
چونان دو كشتی
به آغوش خليجی خاموش .
در فصلی كه گل ميخك شكوفه می داد در زمين
جدامان كردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرز ها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست كه ما چقدر همديگر را دوست می داريم .

باور نکن تنهايي ات را، من در تو پنهانم تو در من

از من به من نزديکتر تو، از تو به تو نزديکتر من

باور نکن تنهايي ات را، تا يک دل و يک درد داريم

تا در عبور از کوچه عشق، بر دوش هم سر مي گذاريم

دل تاب تنهايي ندارد، باور نکن تنهايي ات را

هر جاي اين دنيا که باشي، من با توام تنهاي تنها

من با توام هر جا که هستي، حتي اگر با هم نباشيم!

حتي اگر يک لحظه يک روز، با هم در اين عالم نباشيم!

حتي اگر يک لحظه يک روز، با هم در اين عالم نباشيم!
 

khourshid

عضو جدید
من، تو و عشق
دستادست هم
سكوت را تصويب می كنيم
وقتی كه دريا
تنديس های هميشه اش را نابود می كند
و موج های وحشی، شفافيت را .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جايی كه امواج
بر صخره های بی قرار می شكنند
بلوری نمكين
می تپد در غنچه ای كه تويی
تويی كه شكفته می شدی در دريايی كه منم
ای فانی جذاب كه حتی مرگت شكوفه ای است
بر غيبت بودم
بر جاودان عدم




من می روم اما به او بگویید دوستش دارم

به او که تنش بوی گلهای سرخ را میدهد

به او که با جادوی کلامش زیباترین لغات را شناختم

به او که لحن صدایش دلپذیرترین آهنگ است

به او که نگاهش به گرمی آفتاب و لبانش به سرخی شقایق ودلش به زلالی باران است

به او که برای من مینویسد

مینویسد از باران، از شبنم، از گرمای عشق و ...

من می روم اما به او بگویید دوستش دارم

به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من درآن غرق شده

به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور ، شعر و ترانه برد

و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی

باز کردمن می روم اما به او بگویید دوستش دارم

به او که صدای پایش را میشنوم

به او که لحن کلامش را میشناسم

به او که عمق نگاهش را میفهمم

به او که .....

من می روم اما به او بگویید دوستش دارم

به او که گل همیشه بهار من است

به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است

و به او که عشق جاودانه م
 

khourshid

عضو جدید
واژه هيچ نمی خواهد
جز آنكه كسی برای تو آن را بنويسد
و اكنون، گرچه اين عشق مسكوتش می گذارد
ليك بعد ها
بهار، تلفظش خواهد كر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
واژه هيچ نمی خواهد
جز آنكه كسی برای تو آن را بنويسد
و اكنون، گرچه اين عشق مسكوتش می گذارد
ليك بعد ها
بهار، تلفظش خواهد كر
]سر انجام با دیدن نگاه تو آرام می شوم

چو آهوی گریخته ای رام می شوم

باور نمی کنی ؟ ای همه هستیم

که من دارم به جرم عشق تو بدنام می شوم

من بی تو پای چوبه ی دار غریبی ام

روزی هزار مرتبه اعدام می شوم

با چشم های خویش مرا آرام می کنی

باور نمی کنم که چنین خام می شوم

گفتی که تو هرگز عاشق خوبی نمی شوی

گفتم : قسم به عشق ! سر انجام می شوم
[
 

khourshid

عضو جدید
آه،اگر راهی به دریاییم بود
ازفروررفتن چه پرواییم بود ؟
گر مردابی زجریان ماند آب
ازسکون خویش نقصان یابد آب
نام تو
شراب من
سياره من
نام تو، تمام من .
ماتيلده رودخانه ای است
جاری از سرزمين قلبم
و زورق ها
چه با شكوه در می نوردند
مرا در بی كرانگی نام شكوهمند تو
ماتيلده !
 

khourshid

عضو جدید
]سر انجام با دیدن نگاه تو آرام می شوم

چو آهوی گریخته ای رام می شوم

باور نمی کنی ؟ ای همه هستیم

که من دارم به جرم عشق تو بدنام می شوم

من بی تو پای چوبه ی دار غریبی ام

روزی هزار مرتبه اعدام می شوم

با چشم های خویش مرا آرام می کنی

باور نمی کنم که چنین خام می شوم

گفتی که تو هرگز عاشق خوبی نمی شوی

گفتم : قسم به عشق ! سر انجام می شوم
[
مرا بپرس
همه مرا از من
تمام آنچه را دوست می داری
تنها بگذار
چونان زورقی از ميان نامت عبور كنم .
بگذار در تو بخوابم
بگذار در تو بميرم
در نام تو، ماتليده من
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا بپرس
همه مرا از من
تمام آنچه را دوست می داری
تنها بگذار
چونان زورقی از ميان نامت عبور كنم .
بگذار در تو بخوابم
بگذار در تو بميرم
در نام تو، ماتليده من
خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی
بگو که هنوز چشماتو رو به عشق من نبستی
چشم من میگه تو رفتی
اما قلبم میگه هستی
حالا که همش خیاله بذار دستات رو بگیرم
بذار تو فرض محالم با تو باشم تا بمیرم
بذار عاشقت بمونم
حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم
مرگ بیداری برای من
اینو خیلی خوب میدونم
اما بذار عاشقت بمونم
 

khourshid

عضو جدید
آه، ای عزيز ترين !
وقتی تو هستی
همه چيز هست -همه چيز
از ماسه ها تا زمان
از درخت تا باران
تا تو هستی
همه چيز هست
تا
من باشم .
 

banooyeariayi

عضو جدید
صدای قــلــــب نیست ...

صدای پای تو است که شب ها در سینه ام می دوی ....!!

کافیست کمی خسته شوی .....

کافیست کمی بایستی ....!
 

khourshid

عضو جدید
در آرزوی لبانت
صدايت
و گيسوانت
آرام و گرسنه
به كمين تو در خيابان ها پرسه می زنم .
نان مرا سير نمی كند ای صبحانه خورشيد
 

narges224

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه زيباست
بخاطر تو زيستن
چه تلخ و غم انگيز است
دور از تو بودن
ايكاش ميدانستي بدون تو
زندگي چه ناشكيباست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدای قــلــــب نیست ...

صدای پای تو است که شب ها در سینه ام می دوی ....!!

کافیست کمی خسته شوی .....

کافیست کمی بایستی ....!
می ترسم او تو را از من بگیرد

یا ذره ای ز مهر تو را از من بگیرد



یک آشنای ساده

می خواهد عشق دیر سالم را بگیرد



او می اید

از من تمام خاطراتم را بگیرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در آرزوی لبانت
صدايت
و گيسوانت
آرام و گرسنه
به كمين تو در خيابان ها پرسه می زنم .
نان مرا سير نمی كند ای صبحانه خورشيد

خیسی چشمهای مرا دوست دارد، انگار

آرزو دارد که عشقش در دل تو جا بگیرد



می خواهد از من عاشقی تنها بسازد

از ذهن تو یاد مرا حتی بگیرد
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار!لب هایت را روی چشمانم بگذار تا دیگر تا همیشه خواب بوسه ببینم
 

Similar threads

بالا