کی موافقه خدااااااااااااااا عادل هست؟؟؟

mehrshad53

اخراجی موقت
رهایی و هجرت عزیز شما خیلی سطح پایین و کم حوصله و ناشیانه بحث میکنید و درضمن خیلی خودتون را بالا میبینید و این تمام پیش نیازهای یه بحث منطقی در سطح مهندسین را نقض میکنه.
شما مثلا تاپیک باز دوبار یه سوال دیگه از خود من را بخونین و بگین که کجاش سفسطه و بی اطلاعی و غیر منطقیه؟
این که چون مخالف حس شماست کافی نیست که اشتباه و کم سوادانه نوشته شده باشه.
اگه عقیده شما به عنوان یه شیعه اینقدر راحت قابل اثبات بود که الان فقط یه درصد مردم دنیا شیعه نبودن!!!
در ضمن ساده ترین اعتقاد،اعتقاد به عقیده موروثی پدر و مادره،نه عقیده ای مخالف اکثریت جامعه!!!!!
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
رهایی و هجرت عزیز شما خیلی سطح پایین و کم حوصله و ناشیانه بحث میکنید و درضمن خیلی خودتون را بالا میبینید و این تمام پیش نیازهای یه بحث منطقی در سطح مهندسین را نقض میکنه.
شما مثلا تاپیک باز دوبار یه سوال دیگه از خود من را بخونین و بگین که کجاش سفسطه و بی اطلاعی و غیر منطقیه؟
این که چون مخالف حس شماست کافی نیست که اشتباه و کم سوادانه نوشته شده باشه.
اگه عقیده شما به عنوان یه شیعه اینقدر راحت قابل اثبات بود که الان فقط یه درصد مردم دنیا شیعه نبودن!!!
در ضمن ساده ترین اعتقاد،اعتقاد به عقیده موروثی پدر و مادره،نه عقیده ای مخالف اکثریت جامعه!!!!!

اگر همین یک درصد از مردم دنیا واقعا شیعه بودند وضع ما این نبود
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
تئوری شگفت انگیزی در جهان علم مطرح هست که نامش chaos یا تئوری نظم در بی نظمی است.
سید مهدی الوانی و حسین دانایی فرد در کتابی با نام تئوری نظم در بی نظمی این مقوله را بدقت باز تعریف کرده اند که میتوان در باب کسب دانش در این حوزه از مطالب آن بهره مند شد.
در این تئوری اثبات شده است که همه بی نظمی های این جهان دارای نظم هست .
محض اطلاع عرض کردم.
 
آخرین ویرایش:

waffen

اخراجی موقت
تئوری شگفت انگیزی در جهان علم مطرح هست که نامش chaus یا تئوری نظم در بی نظمی است.
سید مهدی الوانی و حسین دانایی فرد در کتابی با نام تئوری نظم در بی نظمی این مقوله را بدقت باز تعریف کرده اند که میتوان در باب کسب دانش در این حوزه از مطالب آن بهره مند شد.
در این تئوری اثبات شده است که همه بی نظمی های این جهان دارای نظم هست .
محض اطلاع عرض کردم.
من خودم کتاب the chaos theory رو برادرم به من کادو داد و من هم خوندمش. ولی نمیبینم چطور این تئوری نظری با تئوری وجود خدا همخوانی پیدا میکنه.
اگر اینطور باشه تئوری sync هم دلیلی بر وجود خداست.:surprised:
 

waffen

اخراجی موقت
عرض کنم که بنده تمام مطلبی رو که شما دوست عزیز در اینجا نوشتید رو خوندم . البته تصور من این بود که منظورتون از علمی , علمی مانند ریاضیات یا فیزیک بود. به هر حال من یه چندتا سوال دارم. و الآن هم چون شما مطلبی فلسفی رو بیان کردید من هم با چند خط پاسخ نخواهم داد و برای پاسخ به شما مطلبی طولانی و کامل آماده میکنم.
ولی همه چیز خوب بود تا زمانی که گفتید هیچ کس نمیتونه به خدا ایمان نداشته باشه و اگر نداشته باشه خودکشی میکنه. چنین چیزی نیست Richard Dawkins نویسنده ی کتاب GOD's delusion یا توهم خداست. این فرد خدا رو با استفاده از علم و فلسفه در این کتاب رد میکنه . و یکی از بنیان گذاران اصلی جنبش بی خدایی است. چرا خودش رو نکشته و به پوچی هم نرسیده ؟؟؟ لابد او هم در ته دل به خدا اعتقاد داره و مرض داره که اینهمه زحمت بکشه و دروغ بگه. و یا Carl sagan که ما نیمی از علم کیهان شناسی رو به مدیون هستیم. صد ها بار نه مانند انیشتن بلکه خیلی مستقیم و بدون طفره رفتن گفته من به وجود خدا اعتقاد ندارم و بی خدا هستم. Stephen hawkins چطور ؟؟؟ انیشتن دوم دوران... او هم بی خداست. و این رو به روشنی در کتاب ها و در سخنرانی های خودش بیان میکنه. آیا اینها همه مردند و یا به پوچی رسیدند ؟؟؟ آیا اینها همه بیماری دروغ گویی دارند ؟؟؟ در مورد Richard Feynman چه میگویید ؟؟؟ در برنامه ی "افق" که در بی بی سی قبل از مرگ او برگذار شد به روشنی گفت که او به خدا اعتقاد ندارد و علم تنها راه نجات بشر است. آیا او هم به پوچی رسیده بود ؟؟؟ او فرمولی برای محاسبه ی سرعت حرکت الکترون ها به دور اتم ها ابداع کرد و باز هم با اینکه تا این حد در علم فرو رفته بود و به عمق جهان رسیده بود ولی خدایی ندید . او هم لابد پوچ بود و باید قاعدتا خودکشی میکرد.
من هم به خدا اعتقاد ندارم . نه فقط به شکب بیانی بلکه عمیقا به خدا اعتقاد ندارم. به هیچ شکلی. حتی یک زره. پس دوست عزیز اگر دوست دارید بحث های علمی و فلسفی را در این باره ادامه دهید اولیمن کاری که باید انجام دهید قبول اعتقادات و منطق دیگران در مورد مسئله ای اینچنینی است. اگر شما دیگران را به اعتقاد به خدا (در درونشان) متحم کنید بحث به جایی نمیرسد. من به عنوان یک بی خدا میگویم که شما برای ادامه ی بحث اول باید بپذیرید که ما به خدا اعتقاد نداریم و نه به پوچی رسیدیم و نه می خواهیم خودکشی کنیم و نه هرگز خودکشی خواهیم کرد.

ببین عزیز. الآن من رفتم تو اون تاپیک و دیدم دوباره نوشتی اگرخدانیست چرا خودکشی نمیکنی ؟؟
اینطوری نمیشه بحث کرد. این فکر رو از سرت بیرون بنداز که اگر خدا نباشه همه به پوچی میرسند و خودکشی می کنند . این رو قمیشی هم یک بار گفت که آره اگر خدا نباشه همه باید برند بمیرند. و این شاید احمقانه ترین حرفی هست که یک فرد میتونه بزنه. مشکل شما این هست که چون به خدا اعتقاد دارید تصور زندگی کردن بدون اعتقاد به خدا و زندگی در جهانی که در اون خدایی نیست براتون غیر ممکنه. بهتره این فکر رو از سرتون بیرون بیارید. اون قمیشی هم یک بار تئوری تکامل بشر (بزرگترین و پیچیده ترین تئوری وجودی علم) و یکبار هم تئوری گسترش جهان (تئوری پیشرو در علم فیزیک کوانتومی) رو به احمقانه ترین شکل ممکن که میتونید تصورش رو بکنید بدون هیچ دلیل و منطق و فلسفه ای همینطور بیخودی رد کرد. من اگر بگم بدون دلیل رد کرد شما میگید لابد دلیلش رو تو قبول نداری. و لی باید خودتون برید این سخنرانی رو ببینید تا بدونید منظورم چیه. من به سخنرانی های قمیشی از 7 سالگی گوش میکردم چون پدر بزرگم گوش میداد ولی بعد از شنیدن این گفته ها فهمیدم این فرد نه تنها فیلسوف نیست بلکه یک عرفان شناس متعصب است.
حالا منظورم از این گفته ها در مورد قمیشی این هست که بگم شما هم اونطور که به نظر میاد وقتی بحث به این نقاط میرسه نمی تونید تحمل کنید زیرا اونطور که به نظر میاد راهی برای توضیح جهانی بی خدا ندارید و میخواید بگید هرکسی میگه خدا نیست دورغ میگه و تمام انسان ها در نهایت وجودشون به وجود خدا معتقدند. که این خودش بهترین نشانه برای اثبات ناتوانی شما در اثبات خداست.

لطفا اگر میخواهید بحث رو ادامه بدیم . ... لطفا از گفتن اینکه شما پوچ هستید و باید خودکشی کنید و همه در نهایت وجودشون به خدا اعتقاد دارند خودداری کنید. دلیلش رو در بالا عرض کردم.


جناب رهایی لطفا نوشته ی بالا رو هم بخون.
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خودم کتاب the chaos theory رو برادرم به من کادو داد و من هم خوندمش. ولی نمیبینم چطور این تئوری نظری با تئوری وجود خدا همخوانی پیدا میکنه.
اگر اینطور باشه تئوری sync هم دلیلی بر وجود خداست.:surprised:

عزیز مگه شما ادعا نکردی که در این دنیا بی نظمی وجود داره
با این حال با گفته های این کتاب هم موافقی
دقت بفرمایید که برهان نظم یکی از راههای اثبات وجود خداست
در ضمن پاسخ سوال منو ندادید
ممنون می شم
 

waffen

اخراجی موقت
با سلام به جمع دوستان
اگه اجازه بدین من هم کم کم وارد گود بشم و نظرمو بگم.
البته با یه مقدار مقدمه که شرط اصلی بیان هر منطقی است.
پیش در آمد هر بحثی اعتماد متقابل هست.ما انسانها در ایران جوری تربیت شدیم که هم نژاد پرست باشیم و هم وجود آنرا در دیگران نکوهش کنیم. یا اینکه هم منطق نداشته باشیم و هم باز به کسانی که خوب درکشون نمی کنیم انگ بی منطقی بزنیم.
این مقدمه رو به این دلیل عرض کردم که میخوام بگم من اعتماد خودم رو نسبت به اینکه انسانها بذارن من در حوزه عقاید شخصی ام راحت باشم رو از دست دادم .لذا اینکه میخوام کم کم وارد بحث بشم به همین نکته مربوطه.
مشکل دوم من اینه که به طرفام اعتماد نمیکنم یا یه جورایی باورشون نمیکنم.
چه جوری؟
مثلآ همه اونایی که دم از اسلام میزنن , یه جورایی خودشون مسئله دارن.
هم از دین اسلام دفاع میکنه و هم بی نمازه
هم میگه دین درسته و هم اینکه دزدی هم میکنه و دروغ هم میگه.
هم میگه عدالت خوبه و در عین حال خدای نژاد پرستیه .
زمانی که همین روحانیت خودش راس کار نبود داد میزد که آی دنیا کجائید که مردم فقیرند و ندارند و همه شو شاه خورده و از این حرفا. حالا که خودشون صاحب حکومت شده اند همه مملکت رو ظلم و فقر و بدبختی فرا گرفته و عجبا که اصلآ به روشون هم نمیارن.
این تفاوت ها در بیان و عمل معنیش اینه که اعتقاد ما انسانها فقط برای رسیدن به مقام و پول و شهرت و از این جور منافع هست و توسل انسان به خدا و دین هم فقط قانونی جلوه دادن ریا و تزویر هست.
آدم اگه میخواد خدا رو پرستش و عبادت کنه چرا نمیره تو خلوت این کارو بکنه؟
چرا اینهمه مردم فقیر و بیچاره تو این مملکت دارن هلاک میشن اونوقت پول و ثروت این مملکت رو باهاش چکار میکنن؟
همه این ظلم ها به نام دین و امت اسلامی و شیعه و این جور برچسب ها انجام میشه و من موندم که شاید پشت صحنه خبر هایی هست که ما خبر نداریم.
بعد هم یه عده انسان ساده میان و شعر میگن که نه شما به اینا نیگا نکنید و بحث دین از دیندارو جدا فرض کنید و از این جور حرفا.
تا به اینجا من نگفتم که خدا هست یا نه و یا دین خوبه و یا نه.
من دارم میگم انسان خوبه اول دو رو نباشه بعد بیاد بشینه پای بحث.
حرف هم که زده میشه یکی میگه برو فلان کتابو بخون و اون یکی یه آیه از قرآن میاره که انگار طرف خودش نمیدونه چی جاش کجاست.
خدا رو باید تو رفتار و کردار خداباوران دید.
دین رو باید در رفتار و عمل دینداران دید.
هر کس با این دید به این دو مقوله نیگاه کنه , منکر همه چیز میشه .
اگه با این نظر من مشکلی ندارید , بحثو ادامه ش میدم .
حرفت رو باید با طلا نوشت و گذاشت یه جایی که همه بخونند.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خودم کتاب the chaos theory رو برادرم به من کادو داد و من هم خوندمش. ولی نمیبینم چطور این تئوری نظری با تئوری وجود خدا همخوانی پیدا میکنه.
اگر اینطور باشه تئوری sync هم دلیلی بر وجود خداست.:surprised:
با تشکر از نظر شما من این موضوع رو به این جهت آوردم که بعضی بیانات از دوستان در مورد نظم و بی نظمی دیدم که به نظرم متناسب با نتیجه گیریهایشان نبود. لذا خواستم بگم که این تئوری هم هست.
البته قصد من اثبات وجود خدا با توسل به این تئوری نبود. این موضوع رو من نه میتونم ردش بکنم و نه قادر هستم که اثبات کنم.
اعتقاد من بر این است که آنها که میگویند سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیایت ما . دارند خودشان را در یک جاده یکطرفه قرار میدهند که امکان بازگشتشان نیست و هر چه جلو تر بروند بیشتر اشتباه خواهند کرد و این مسئله را میشه بعینه دید.
به همین دلیل هست که من به سیاست کاری ندارم و واقعآ بدم میاد. در مورد ضرر های اونم بناچار تسلیم شده ام.
 

waffen

اخراجی موقت
عزیز مگه شما ادعا نکردی که در این دنیا بی نظمی وجود داره
با این حال با گفته های این کتاب هم موافقی
دقت بفرمایید که برهان نظم یکی از راههای اثبات وجود خداست
در ضمن پاسخ سوال منو ندادید
ممنون می شم
این کتاب در حقیقت ریاضیات تئوری رو داره مطرح میکنه. برای مثال یک تخته سنگ رو تصور کنید که روش تعدادی خطوط بی نظم وجود داره . حالا این کتاب میاد میگه اگر با این فرمول و این نوع تئوری نگاه کنیم اون خطوط دارای نظم هستند. این هیچ تاییدی بر وجود نظم در جهان نیست. از نظر من البته. من هنوز هم میگم که ما در جهانی بی نظم و براساس شانس داریم زندگی میکنیم.
کدوم سوال ؟؟
میشه بزاریدش همینجا ؟؟
 

waffen

اخراجی موقت
با تشکر از نظر شما من این موضوع رو به این جهت آوردم که بعضی بیانات از دوستان در مورد نظم و بی نظمی دیدم که به نظرم متناسب با نتیجه گیریهایشان نبود. لذا خواستم بگم که این تئوری هم هست.
البته قصد من اثبات وجود خدا با توسل به این تئوری نبود. این موضوع رو من نه میتونم ردش بکنم و نه قادر هستم که اثبات کنم.
اعتقاد من بر این است که آنها که میگویند سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیایت ما . دارند خودشان را در یک جاده یکطرفه قرار میدهند که امکان بازگشتشان نیست و هر چه جلو تر بروند بیشتر اشتباه خواهند کرد و این مسئله را میشه بعینه دید.
به همین دلیل هست که من به سیاست کاری ندارم و واقعآ بدم میاد. در مورد ضرر های اونم بناچار تسلیم شده ام.
مرسی. شما درست میفرمایید. من هم همین رو میگم. انسان نمیتونه علم رو وسیله ای برای اثبات یا رد خدا قرار بده. این غیر ممکنه.
در ضمن اگر کسی بگه این تئوری دلیلی بر نظم در جهان هست ما هم میگیم خوب تئوری جهش های ژنتیکی دلیلی بر وجود بی نظمی در جهان هست.

دین همیشه راهی برای سوئ استفاده از انسان ها بوده و هست. در تمام طول تاریخ خدا بزرگترین دلیل مرگ و کشتار و دلیلی برای بزرگترین جنگ های طول تاریخ بشر بوده. جنگ جهانی دوم هم جنگی دینی بود. هنوز که هنوزه به اسم خدا دارند میکشند. بهترین راه این هست که دین رو از جهان کنار بکشیم و جهانی بی دین و براساس انسانیت بنا کنیم.
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
این کتاب در حقیقت ریاضیات تئوری رو داره مطرح میکنه. برای مثال یک تخته سنگ رو تصور کنید که روش تعدادی خطوط بی نظم وجود داره . حالا این کتاب میاد میگه اگر با این فرمول و این نوع تئوری نگاه کنیم اون خطوط دارای نظم هستند. این هیچ تاییدی بر وجود نظم در جهان نیست. از نظر من البته. من هنوز هم میگم که ما در جهانی بی نظم و براساس شانس داریم زندگی میکنیم.
کدوم سوال ؟؟
میشه بزاریدش همینجا ؟؟

شما میگید از نظر شما ما در جهان بی نظمی زندگی می کنیم
خواهشا نمونه بیارید!
در مورد نکاتی که تقریبا تو 3 صفحه پیش گفتید فکر کنم پاسختون رو دادم
در ضمن اگر اشتباه نکنم شما گفتید این جهان بر اساس حادثه بیگ بنگ بوجود امده
من سوال کردم که چه چیزی باعث شده بیگ بنگ بوجود بیاد
 

Fo.Roo.GH

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم خدا رو قبول دارم اما عدالتشو نه!حداقل الان دیگه نه!
 

waffen

اخراجی موقت
شما میگید از نظر شما ما در جهان بی نظمی زندگی می کنیم
خواهشا نمونه بیارید!
در مورد نکاتی که تقریبا تو 3 صفحه پیش گفتید فکر کنم پاسختون رو دادم
در ضمن اگر اشتباه نکنم شما گفتید این جهان بر اساس حادثه بیگ بنگ بوجود امده
من سوال کردم که چه چیزی باعث شده بیگ بنگ بوجود بیاد
یک بار برتون نمونه آوردم. جهش ژنتیکی خودش دلیلی بر این بی نظمی در جهان هست.
چرا باید روزی 3500 شهاب سنگ بزرگ بر زمین بخوره ؟؟؟ لابد این هم نظم در جهان رو نشون میده. خوب شما گفتید خدا اومد جو رو درست کرد. چرا خدا باید اول شهاب سنگ ها رو به زمین بفرسته که بعد بیاد جو رو درست کنه ؟؟؟ لابد ما نباید همه چیز خدا رو بدونیم و حتما دلیلی برای این مسئله وجود داره.
هر چیزی میتونه باعث به وجود اومدن بیگ بنگ شده باشه. شاید یک الکترون از مدارش خارج شده و باعث یک انفجار رشته ای اتمی شده. هر چیزی میتونه باشه ولی چیزی که مشخصه این هست که اون خدایی که شما میشناسید نبوده. و علم روزی این رو هم مشخص میکنه. همونطور که دین داران میگفتند زمین صاف هست و حالا میدونیم که نیست.
 
  • Like
واکنش ها: YuMi

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک بار برتون نمونه آوردم. جهش ژنتیکی خودش دلیلی بر این بی نظمی در جهان هست.
چرا باید روزی 3500 شهاب سنگ بزرگ بر زمین بخوره ؟؟؟ لابد این هم نظم در جهان رو نشون میده. خوب شما گفتید خدا اومد جو رو درست کرد. چرا خدا باید اول شهاب سنگ ها رو به زمین بفرسته که بعد بیاد جو رو درست کنه ؟؟؟ لابد ما نباید همه چیز خدا رو بدونیم و حتما دلیلی برای این مسئله وجود داره.
هر چیزی میتونه باعث به وجود اومدن بیگ بنگ شده باشه. شاید یک الکترون از مدارش خارج شده و باعث یک انفجار رشته ای اتمی شده. هر چیزی میتونه باشه ولی چیزی که مشخصه این هست که اون خدایی که شما میشناسید نبوده. و علم روزی این رو هم مشخص میکنه. همونطور که دین داران میگفتند زمین صاف هست و حالا میدونیم که نیست.

من هم در جواب جهش های ژنتیکی گفتم که همیم که این جهش ها کشف شدند
دال بر نظم هستش
این که چرا 3500 شهاب سنگ هر روز به جو زمین بر خورد می کنه
من در حد خودم می گم بدلیل نیروی جاذبه ای که زمین داره و اونارو به طرف خودش می کشونه
شما می گی که اصلا چرا شهاب سنگ ها وجود دارند
یقینا دلیل وجود داره
حالا یا تا بحال کشف نکردند یا من نمی دونم
گفتی الکترون ها یا چیزه دیگر باعث شده که بیگ بنگ بوجود بیاد
گل گفتی
حالا بگو اون الکترون ها از کجا اومدند
 
آخرین ویرایش:

waffen

اخراجی موقت
من هم در جواب جهش های ژنتیکی گفتم که همیم که این جهش ها کشف شدند
دال بر نظم هستش
این که چرا 3500 شهاب سنگ هر روز به جو زمین بر خورد می کنه
من در حد خودم می گم بدلیل نیروی جاذبه ای که زمین داره و اونارو به طرف خودش می کشونه
شما می گی که اصلا چرا شهاب سنگ ها وجود دارند
یقینا دلیل وجود داره
حالا یا تا بحال کشف نکردند یا من نمی دونم
گفتی الکترون ها یا چیزه دیگر باعث شده که بیگ بنگ بوجود بیاد
گل گفتی
حالا بگو اون الکترون ها از کجا اومدند
بخش اول حرفتون اصلا معنی نداره . چون جهش ژنتیکی کشف شده پس نظم وجود داره ؟؟؟ از این بی منطق تر ؟؟؟
خوب دیگه عزیز. داری همینطوری بیخودی بحث رو کش دار میکنی. فکر کنم همه فهمیدند که چیزی به معنای عدالت خدایی و نظم در زمین نیست.

در مورد اون که اون مثلا الکترون از کجا اومده هم نمیدونم. ولی اگر صبر کنید اون رو هم علم مشخص میکنه. همونطور که مشخص کرد انسان یهوو به وجود نیومده و نتیجه ی تکامل بوده این رو هم مشخص خواهد کرد.
 
  • Like
واکنش ها: YuMi

نازی معمار

عضو جدید
تحليل هاى غلط از دين

تحليل هاى غلط از دين

کسانى که اعتقادى به دين ندارند
- مانند مادّى گراها - ناگزيرند تحليلى و توجيهى براى دين و علّت

پيدايش آن ارائه نمايند. برخى تحليل ها و توجيه هاى آنان جنبه روانى و برخى جنبه اقتصادى دارند. که همه آنها از واقعيّت دورند. البتّه اکنون بطلان بسيارى از آنها آشكار شده و جوابشان نيز داده شده است.

مادّى گراها، درباره ريشه هاى پيدايش مذهب در ميان جوامع بشرى، ضمن ردّ عقل وفطرت، امورى چون فقر، جهل و ترس را به عنوان عوامل گرايش به دين و خدا ذکر کرد هاند.



مادّى گراها مى گويند: يكى از عوامل گرايش مردم به دين و خدا فقر است و در توضيح آن میگويند: سرمايه داران چون مى خواستند حقّ فقرا و کارگران را غصب آنند،کانالى به نام دين ساختند تا از طريق آن فقرا را استثمار کنند، آنها به محرومان جامعه، به وسيله عوامل ارتجاع چنين القا مى کنند که دنيا ارزشى ندارد، صبر و تحمّل داشته باشيد، زيرا خداوند صبر و صابران را دوست دارد، با فقر و بيچارگى بسازيد و هرگز دست به شورش و انقلاب نزنيد، آنچه مهم است آخرت است. بنابر اين سرمايه داران از واژه هايى که طبقه محروم را بی تحرّك مى سازد سوء استفاده نموده و بدين وسيله آنها را به سكوت و سكون وا میدارند!

بطلان اين تحليلِ غلط و دور از منطق، به چند دليل کاملاً روشن است

صبر به معناى تسليم شدن و تو سرى خوردن نيست. در جايى که دين مى فرمايد

بقره، ١٩٤ ( هر کس به شما ظلم و تجاوز کرد،همانند آن بر او تعدّى کنيد )«فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم
چگونه مى توان چنين برداشت ناصحيح را به دين نسبت داد؟
هرگز توجّه به آخرت، به معناى دست کشيدن از دنيا و بی اعتنايى نسبت به آن و ضايع شدن حقوق فرد توسّط ديگران نيست. در قرآن کريم به تعداد کلمه آخرت، کلمه دنيا تكرار شده است.
اسلام، براى تمام واژه هايى که مورد سوء استفاده قرار گرفته و تحريف شده، معنايى صحيح و محرّك دارد، معناى انتظار، سكوت نيست، چنانكه انتظار خورشيد به معناى آن نيست که شب در تاريكى بمانيم و چراغى روشن نكنيم و معناى انتظارِ تابستان، اين نيست که در زمستان وسيله گرم کننده نداشته باشيم.
معناى صبر، تحمّل ظلم نيست. بلكه صبر، يعنى استقامت در برابر ظالم و پايدارى در گرفتن حقّ.
 

نازی معمار

عضو جدید
توجيه ديگر مادّى گراها اين است که دين ساخته خود فقراست​
. فقرا، دين را براى آرامش خود
ساختند
. آنها گفتند: اگر دنيا نداريم، مهم نيست در عوض آخرت داريم و آخرت بهتر است. به جاى اينكه برويم دنبال کار وبازار، می رويم دنبال مسجد و عبادت.

اين تحليل هم اشتباه ومغرضانه است​
. کجاى دين طرفدار تنبلى وبى تحرّکى است؟ از
اميرمؤمنان عليه السلام پرسيدند
: چه چيزى بار شتر است. فرمود: صد هزار درخت خرما. تعجّب کردند، بعد متوجّه شدند که صدهزار هسته خرما بار شتر است. تفكّر اميرمؤمنان اين گونه است که از هر هسته خرما بايد در انديشه توليد يك درخت خرما بود.
 

نازی معمار

عضو جدید
بعضى از مادّيون که نمى توانند به جهانبينى توحيدى و برخاسته از عقل و فطرت پى ببرند، گفته اند: ريشه ايمان به خدا ترس است! توضيح اينكه انسان همان گونه که در کودکى پناهگاهى به نام والدين دارد، در بزرگسالى هم پناهگاهى به نام خدا براى خود ساخته است، زيرا انسان، هم از نظر زور و قدرت محدود است و هم حوادث و خطرها فراوانند. انسان هاى اوّليه که در برابر حوادث ناگوار و خطرناکى - از قبيل زلزله و رعد و برق و... - قرار مى گرفتند براى خود پناهگاه موهومى فرض میکردند و هرگاه مى ترسيدند با پناه بردن به خداىِ خود ساخته، به روان مضطرب خود آرامش مى بخشيدند. بنابراين، ريشه ايمان به خدا ترس است!

در پاسخ بايد گفت: اگر ريشه ايمان به خدا، ترس باشد، بايد هر که ترسوتر است ايمانش بيشتر باشد. و جاهايى که ترس زياد است، ايمان به خدا هم زياد باشد.


اگر ريشه ايمان به خدا ترس است، بايد افرادى که ترسو نيستند دين نداشته باشند ! و در مواردى که در انسان احساس ترس نيست، توجّه به خدا هم نباشد، در حالى که هست.



 

waffen

اخراجی موقت
مثل اینکه کپی پیست کردن خزعبلات دیگران خیلی به دین داران عزیز میسازه.
 

نازی معمار

عضو جدید
شايد در اينجا سؤالى به ذهن برسد که اگر منشأ ايمان به خدا و گرايش به مذهب، ترس نيست پس چرا هنگام ترس، انسان متوجّه خدا مى گردد، چرا هنگامى که بيمار به اتاق جرّاحى مى رود و يا راننده اى ماشينش در حال واژگونى است به ياد خدا میافتد؟
در پاسخ میگوييم​
: درست است که انسان در حال ترس، به سوى خدا میرود، امّا اين بدان معنا نيست که ريشه ايمان به خدا و گرايش به دين ترس است. اگر انسان هنگام تشنگى به سراغ آب مى رود، به معناى آن نيست که اب ساخته ذهن بشر است، بلكه به عكس، به معناى آن است که آب يك واقعيّتِ موجود است که تشنگى، ما را به سوى او میکشاند. عقل انسان آثار دقيق و ظريف و حساب شده اى را مى بيند و به وجود خداوند متعال پى مى برد، فكر مى کند: من که فعلاً هستم، خودم، خودم را نيافريدم وگرنه ممكن بود خود را قو یتر و زيباتر بيافرينم و يا در خود تغييراتى دهم، ديگران هم که مثل منند، بنابراين يك قادرى مرا ساخته است. او در اين فكر و نتيجه گيرى، دلهره و ترسى ندارد. عقل و فطرت بيدارش او را به سوى خداى متعال رهبرى مى کند.

 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
بخش اول حرفتون اصلا معنی نداره . چون جهش ژنتیکی کشف شده پس نظم وجود داره ؟؟؟ از این بی منطق تر ؟؟؟
خوب دیگه عزیز. داری همینطوری بیخودی بحث رو کش دار میکنی. فکر کنم همه فهمیدند که چیزی به معنای عدالت خدایی و نظم در زمین نیست.

در مورد اون که اون مثلا الکترون از کجا اومده هم نمیدونم. ولی اگر صبر کنید اون رو هم علم مشخص میکنه. همونطور که مشخص کرد انسان یهوو به وجود نیومده و نتیجه ی تکامل بوده این رو هم مشخص خواهد کرد.

اگر دقت می کردی تو پاسخ خای قبلی گفتم که:
وقتی یک سری دانشمند که شاید نیمی از عمرشون رو صرف کسب علم کردند و اونوقت میاند مثلا در مورد ژنتیک تحقیق می کنند دلیل بر نظم نیست!
آخه کدوم عقل سلیمی اگر با این فکر که هیچ نظمی در این جهشهای ژنتیکی نیست میره دنبال اون!
و اما این که من دارم بخث کش میدم نه!
این تاپیک الان 15 صفخه شده و نصفشو هم منو شما بحث نکردیم
ثانیا با اون تیکه که پر رنگ کردم نصفشو موافقم
بچه ها ماشالله به این صحبت ها دقت کافی رو دارند و خودشون تصمیم لازم رو می گیرند
در مورد الکترون ها هم کافی به صحبت های خودت دقت کنی
حرفهای خودت تناقض داره!می گی دانشمندان می رند و پیداش می کنند که چه چیزی الکترون ها رو بوجود اورده!
بازم ازت می پرسم که اونو کی بوجود اورده!
شما جواب میدی!من می پرسم.......
تا برسی به عدم و هیچ عقل سلیمی نمی گه ماده از عدم بوجود بیاد
اونجاست که مسله خدا میاد و ...
بازم می گم این همه مهندس تو این سایت عضو شدند و این همه پیشرفت علم و اکتشافات علمی
آخر کدوم انسان بالغ و عاقلی با احتساب تصادفی بودن می رود به دنبال کشف علم
مثل اینکه شما به هر دلیلی نمی خواهی با ما بحث کنی
به حر حال هر وقت خواستی بسمه الله
 
آخرین ویرایش:

نازی معمار

عضو جدید
گروهى از مخالفان دين، که با حقّانيّت خداشناسى بر اساس رهنمود عقل و فطرت مخالفند، مى گويند: ريشه ايمان به خدا جهل است! اينان معتقدند: براى انسان ها مسائل و حوادثى پيش مى آمده که دليل آنها را نمى دانستند، هر کجا و در هر مسأله اى از تفسير علمى آن عاجز مى شدند پيش خود، خدايى فرض مى کردند و مى گفتند: اين کار، کار خداست.

مثلاً چون علّت خورشيدگرفتگى و ما ه گرفتگى و زلزله و پيشامدهاى ديگر را نمى دانستند، خدايى را پيش خود تصوّر مى کردند تا بگويند اينه کار اوست، از اين جا بود که مسأله اى به نام خدا مطرح شد!

حقيقت اين است که بايد گفت: روزگار اين حرف ها سپرى شده و از اوّل هم خريدارى نداشت، زيرا:


١- اگر ريشه ايمان به خدا جهل به علل حوادث طبيعى باشد، بايد هر که جهلش بيشتر است، ايمانش بيشتر باشد!


٢- اگر ريشه ايمان به خدا جهل باشد، بايد کتاب هاى آسمانى مردم را به جهل تشويق کنند!در صورتى که قرآن در آيات متعدّدى به بيان فضيلت واهميّت علم و دانش پرداخته، مردم را به فرا گرفتن آن تشويق کرده است.


٣- اگر ريشه ايمان به خدا جهل باشد، بايد رهبران دينى، افراد جاهلى باشند در حالى که آنان از همه داناترند.
4- اگر ريشه ايمان به خدا جهل باشد، بايد هر که به علمش اضافه و از جهلش کاسته مى شود، بى ايمان تر شود! و بايد همين که انسان به علل بعضى از حوادث پى برد، دست از ايمان به خدا بردارد، در صورتى که امثال گاليله ها، انيشتين ها و بوعلی ها - که خود کشف کننده بعضى علل طبيعى هستند - به خدا ايمان دارند. راستى مگر کشف يك يا چند قانون طبيعى ما را از وجود قانون گذار بی نياز مى کند؟


بديهى است کشف قوانين طبيعى و آگاهى و اطلاع از اسرار هستى، در گرايش انسان به خدا و ايمان به او بسيار مؤثر است.

 

haydiii

عضو جدید
تفکرتون از عدل خیلی بچه گانه است
ببخشید نتونستم بهتر از بچه گانه لغت دیگه ای جایگزین کنم:)
 

نازی معمار

عضو جدید
جهان بينى

جهان بينى

جهان بينى، يعنى تفسير کلّى از هستى.

بعضى که به جهان مى نگرند، آن راموجودى هدفدار و داراى پشتوانه اى باشعور وبراساس طرح ونظم وحساب مى يابند،اين بينش را « جهان بينى الهى » مى نامند.


امّا بعضى گمان می کنند که جهان هستى نه طرح قبلى دارد، نه طرّاح با شعور و نه هدف و حساب. اين ديد و طرز فكر را « جهان بينى مادّى »مى گويند. تفاوت اين دو جهان بينى کاملاً آشكار، و اختلاف نتيجه اين دو بينش، قابل شك و ترديد نيست. زيرا اگر عقيده داشتيم که اين هستى خانه اى است که نه صاحبى دارد و نه حساب و کتابى؛ چرا داخل چنين خانه اى هر کارى که دلمان خواست و باب ميلمان بود انجام ندهيم؟
امّا اگر اين خانه بزرگ « جهان هستى » حساب و هدفى دارد و صاحبش براى هر چيز اندازه اى مقدّر فرموده است و هيچ برگى از درخت نمى افتد، مگر با حساب و کتاب پس من هم که جزيى از اين جهان هستم، بايد خود را با خواست و رضاى صاحب خانه « خدا » تطبيق دهم. اگر هستى، بى طرح و بى هدف و بى حساب است، براى من هم دليلى بر پذيرفتن نظم و تحمّل قيد و بندها وجود ندارد.
انسانى آه فرموده خداى خود را باور دارد که می فرمايد: ما از آفريده هاى خود غافل نيستيم. چنين انسانى، هرگز رفتار وکردار او با انسانى که چنين اعتقادى ندارد يكسان نيست. تنها در جهانبينى الهى است که مى توانيم انسانى مسئول و متعهّد باشيم، زيرا زمانى مسئوليم که زير نظر باشيم، و در مورد هستى مورد سؤال قرار گيريم. به علاوه وقتى گفته می شود: انسان مسئول است، هر مسئولى سائلى مى خواهد، سائل ما کيست؟ وقتى من معتقدم که کلّ هستى بى صاحب است، پس در برابر چه کسى مسئولم؟ اگر گفته شود: در برابر خلق. مى گوييم خلق کيستند؟ خلق هم موجوداتى مانند من هستند؟ که در مقابل کسى مسئوليّتى ندارند. آرى از ديدگاه يك انسان مادّى، تمام هستى بدون طرح قبلى است و به مرور زمان به اين صورت در آمده وهمه انسا نها روبه نيستى مى روند وبا مردن نابود مى شوند. هدف دنيا رفاه وخوشى وسپس نابودى است. با اين طرز تفكّر مى توان گفت: چرا باشم و خودکشى نكنم؟ من که پس از سال ها رنج، نابود مى شوم، چرا زودتر خود را خلاص نكنم؟
امّا جها نبينى الهى به انسان آرامش مى بخشد خداوند را بخشنده و مهربان و توبه پذير مى داند. خدايى که به نيكوکاران پاداش فراوانى میدهد و بسيار زود از بندگانش راضى می شود.

 

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در طول زندگی یک چیز رو خوب درک کردم. عدم وجود خدا را باید خود انسان درک کند. میشه گفت به هیچ عنوان کسی که اعتقاد به خدا دارد رو نمیتوان روشن کرد. برای درک عدم وحود خدا باید هوشمند بود و قضایا را بزرگ و سنگین کرد.ولی برای کسانی که قدرت بینش پایین دارند اعتقاد به وجود خدا یک مزیت در جامعه است.چونکه بخاطر ترس از خدا جلو بسیاری از بزهکاریهای این افراد گرفته میشود.در سالها و قرنهای اینده انسانهای بیشتری پی به این حقیقت میبرند.چون که انسان اینده از ما باهوش تر هستند.تا زمانی که خدا و دین مانع پیشرفت بشر نگردد از انسانهایی که اعتقاد به خدا دارند باید حمایت کرد چونکه از هر مجازاتی بیشتر مانع بزهکاری اینها میگردد.ولی در زمانی که خدا و دین باعث بدبختی و مصیبت میگردد و سبب پیدایش افرادی مانند القاعده وطالبان میشود باید با قدرت ایستادگی کرد.وقتی خداو دین منبع درامد عده ایی به اسم مبلغ های مذهبی میشود مانند دوره فرعون و کاهنانی که ثروت بیشمار از این راه بدست میاورند تار و پود جامعه از هم کسسته میشود اینجاست که اندیشمندان باید مدیریت جامعه رو بدست بگیرند و خداپرستان را فقط به پرستش در پرستش گاها محدود کنند و جامعه را بسوی پیشرفت سوق دهند. و شما دوست عزیز گر بخواهی چنین اشخاصی را روشن کنی بسی راه بیهوده میروی. و به نظر من بهتر این است که اجازه دهید به اعتقادات خودشان پایبند باشند
 
آخرین ویرایش:

رهایی و هجرت

عضو جدید
در طول زندگی یک چیز رو خوب درک کردم. عدم وجود خدا را باید خود انسان درک کند. میشه گفت به هیچ عنوان کسی که اعتقاد به خدا دارد رو نمیتوان روشن کرد. برای درک عدم وحود خدا باید هوشمند بود و قضایا را بزرگ و سنگین کرد.ولی برای کسانی که قدرت بینش پایین دارند اعتقاد به وجود خدا یک مزیت در جامعه است.چونکه بخاطر ترس از خدا جلو بسیاری از بزهکاریهای این افراد گرفته میشود.در سالها و قرنهای اینده انسانهای بیشتری پی به این حقیقت میبرند.چون که انسان اینده از ما باهوش تر هستند.تا زمانی که خدا و دین مانع پیشرفت بشر نگردد از انسانهایی که اعتقاد به خدا ندارند باید حمایت کرد چونکه از هر مجازاتی بیشتر مانع بزهکاری اینها میگردد.ولی در زمانی که خدا و دین باعث بدبختی و مصیبت میگردد و سبب پیدایش افرادی مانند القاعده وطالبان میشود باید با قدرت ایستادگی کرد.وقتی خداو دین منبع درامد عده ایی به اسم مبلغ های مذهبی میشود مانند دوره فرعون و کاهنانی که ثروت بیشمار از این راه بدست میاورند تار و پود جامعه از هم کسسته میشود اینجاست که اندیشمندان باید مدیریت جامعه رو بدست بگیرند و خداپرستان را فقط به پرستش در پرستش گاها محدود کنند و جامعه را بسوی پیشرفت سوق دهند. و شما دوست عزیز گر بخواهی چنین اشخاصی را روشن کنی بسی راه بیهوده میروی. و به نظر من بهتر این است که اجازه دهید به اعتقادات خودشان پایبند باشند

منظورتون از این حرف هااااااااااا چیه؟
بالاخره نفهمیدم شما دوست من خدارو قبول داری؟ یا نه؟

بزهکاری یا اشتباهات عده ای هیچ ربطی به وجود نداشتن خدا نداره.
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
بالا