گنجینه معماری تهران

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و درود بر دوستان ِ عزیز معماری ..

این تاپیک را برای
"گنجینه معماری تهران" افتتاح می کنیم ، و از این پس مطالب مرتبط را در اینجا قرار می دهیم .

موفق باشید...:gol:
.
.
.

قوانین این تاپیک :
1- لطفا ،در عنوان پست ِ خود ، نام ِ مکانی را که می خواهید ارائه و بررسی کنید ، بنویسید .
2- به خاطر احترام به قانون ِ نشر ، ذکر ِ منبع را فراموش نفرمایید .
3- عکسها را از سایتهای معتبر آپلود کنید، تا پست ها بعد از گذشت ِ زمان ، دچار مشکل نشوند .

4- لطفا جهت ِ حفظ ِ انسجام و تسلسل ، از دادن ِ پست های بی ارتباط با موضوع (اسپم) اکیدا خودداری نمائید .


فهرست مطالب:


كتابخانه ملي ايران
#1-#9
آغاز مدرنیسم در معماری تهران #2
پروژه برج تهران#3
با خالقان یادگارهای تهــــــران معاصر #4
نگاهی به برج های معروف تهران #5
ساختمان تجاری اداری فرشته #6
طهران ، شهر فراموش شده #7
اطلاعات جالبی در مورد نام محله های تهران #8
مجموعه ی ورزشی آزادی
#10
كاخ صاحبقرانيه#11
مسجد سپهسالار #12
مجتمع تجاری رز میرداماد #13
تئاتر شهر#14
پل جوادیه #15
طراحی زیبای كافه #16
دبیرستان البرز#17
برج آزادی#18
مجموعه گردشگری البرز #19
مجتمع اداری شاه کرم#20
محله های قدیمی تهران #21
تاریخچه كاخ نیاوران #22
تهران قدیم درقالب تصویر #23
دربند#24
محله امامزاده قاسم#25
قدیمی‌ترین کوچه مشروطیت (سرپولک)#26
خانه ی نیما یوشیج#27
خانه ی جلال آل‌احمد #28
خانه ی پروفسور عدل#29
کاخ گلستان#30
زندان قصر#30
لهستانی ها در تهران#30
موزه سکه#30
سردر قورخانه#30
خانه امام جمعه#31
پارک شهر#31
خانه ناصرالدین میرزا#31
خانه پهلوی اول#31
موزه صبا#31
خانه ی قوام الدوله#32
خانه ی سردار اسعد بختیاری#33
خانه ی مشیرالدوله#34
دارالمجانین#35
درب خانه های قدیمی #36
باغ موزه دفاع مقدس#37
موزه فرش ایران #38
باغ موزه ي قصر#39
گرمابه های عمومی و سنتی تهران #40
قلعه ایرج#41
تصاویری از طهران قدیم و تهران جدید #42


نقد معماري ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران

ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران واقع در تپه‌هاي عباس آباد تهران در آستانه‌ي افتتاح قرار گرفته است. اين مساله بهانه‌اي شد تا به نقد پروژه‌‌اي مطرح در سطح ملي بپردازيم. داستان تحولات صورت گرفته در روند طراحي تا اجراي اين پروژه هم تا حدي مشابه تحولات ساختمان جديد مجلس شوراي اسلامي است كه در مقاله ی دیگری مورد نقد قرار گرفت.3


" تدارك برگزاري مسابقه کتابخانه ملي پهلوي از سال 1352 با مطالعات و بررسي‌هاي مقدماتي آغاز شد. گروه‌هاي اعزامي كتابخانه از 125 كتابخانه‌ي مهم دنيا بازديد كردند و تبادل نظرهاي لازم با سازمان جهاني يونسكو و فدراسيون بين المللي انجمن هاي كتابداران و بيش از يكصد انجمن و سازمان كتابداري كشورهاي مختلف جهان صورت گرفت. سال 1354 برنامه ريزي 3 هزار صفحه‌اي كتابخانه ملي پهلوي توسط گروه يكصد نفري از كارشناسان برجسته‌ي ايراني و بين المللي تهيه شد و در سال 1355 تدارك برگزاري مسابقه بين المللي براي آن كتابخانه آغاز شد و به سرپرستي كتابخانه پهلوي و اتحاديه بين المللي آرشيتكت‌ها، هيات داوران بين المللي انتخاب شدند و خبر مسابقه در مقياس جهاني اعلام شد.
در سال 1356 با نام نويسي 3 هزار و 56 معمار از 87 كشور، كار مسابهق ادامه يافت و تا اول بهمن ماه 1356 تعداد 618 طرح از معماراني كه نام نويسي كرده بودند به دفتركتابخانه پهلوي تحويل داده شد.
سپس هيات بين المللي داوري مسابقه كه مركب از 9 معمار (نادر اردلان،ايران-چارلزكوره آ، هند- فوميهيكوماكي، ژاپن- ايومينگ پي، چين- جيانكارلو دكارلو، ايتاليا- تدوردانت، انگلستان- پدرو راميدز، مكزيك و ) و 5 كارشناس كتابداري بودند، از تاريخ يكم تا يازدهم سال 1356 به بررسي پروژه‌ها پرداختند و طي چند مرحله داوري، طرح برتر مسابقه مشخص شد."4
برنده اول مسابقه،‌گروه معماري و مهندسي فن گركان، مارك و شركا5 از جمهوري فدرال آلمان بودند كه مبلغ 50 هزاردلاري جايزه اول را دريافت كردند. طرح آنها از يك «ساختمان بسيار متراكم به فرم “U” كه به طرف جنوب باز مي‌شد، تشكيل شده بود و با ادامه فيزيكي ميدان شده و ملت به داخل زمين، كتابخانه حالتي دعوت كننده به خود مي‌گرفت و مراجعه كننده را وارد محدوده كتابخانه مي‌كرد. فضاهاي مطالعه به طور پله‌اي در دو ضلع “U” و در دو طرف ميدان مركزي با استفاده از فرم خرپايي سقف، نور مي‌گرفتند. همچنين مطالعات وسيعي پيرامون هماهنگي طرح با وضعيت آب و هواي ايران انجام شده بود."6
مهمترين نقدي كه در همان زمان بر اين مسابقه و طرح برگزيده وارد شد، اين بود كه در برنامه‌ي طرح به مسايل فني و عملكردي بسيار اهميت داده شده است و حتي جيانكارلو دكارلو (يكي از داوران مسابقه) در همان زمان به "خطرهاي ناشي از عمده شدن نظريات تخصصي مربوط به عملكرد بنا و سنگين شدن وزن كميته فني در داوري اشاره كرده بود."7
پس از انقلا ب1357 ايران، تا مدت‌ها اين طرح به فراموشي سپرده شد تا بالاخره در سال 1373 سازمان مجري ساختمان ها و تاسيسات دولتي و عمومي وزارت مسكن و شهرسازي، طرح كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران را مجدداً به مسابقه‌ي محدود و داخلي گذاشت و از پنج مشاور مورد نظر خود دعوت كرد تا در اين مسابقه شركت كنند. هيات داوران متشكل از
"محمد بهشتي، مهدي چمران، باقر آيت اله زاده شيرازي، سراج الدين كازروني، محمد حسن مومني، هادي نديمي و سيدرضا هاشمي» از تاريخ 21 دي 1373 كار خود را آغاز كردند و سرانجانم پس از يك زمان طولاني در تاريخ 7 مرداد 1374 برنده اول مسابقه را اعلام كرده و در مورد رتبه‌بندي چهار طرح ديگر نظري اعلام نكردند. طرح منتخب هيات داوران، طرح مهندسان مشاور پيرراز به سرپرستي روانشاد يوسف شريعت زاده8 بود، كه موضوع اصلي نقد اين مقاله هم مي‌باشد.
شركت مهندسان مشاور پيرراز در معرفي پروژه كتابخانه ملي نوشته است:
"در طرح ساختمان كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران مهمترين ضابطه آن است كه طرح، مناسب كتابخانه ملي با تمامي عملكردهاي متنوع و پيچيده و تغيير يابنده ی آن باشد و اقتصادي بودن طرح، هم در مرحله ساخت و هم در مرحله بهره‌برداري، انساني و جذاب بودن محيط و آرامش بخشي آن در بنايي بسيار بزرگ، رفاقت با محيط و استفاده از عوامل محيطي براي حصول به عملكرد مطلوب مورد نظر است."9
"در طرح كتابخانه ملي تمهيد اصلي برخورد ارگانيك با بنا و طبقات آن بود. هر طبقه از طبقه فوقاني در جستجوي نور مناسب براي خود و راه‌ دادن به طبقات ديگر براي نورگيري شكل گرفت. به اين ترتيب شكل خارجي بنا به شكل زيگوراتي نه چندان منظم در آمده كه هم سابقه درمعماري پيشينيان ما دارد و هم با شيب نامتوازن و غيرقرينه‌ي تپه‌هاي اطراف زمين هماهنگ است. در داخل هم ارتفاع سقف در طبقات، ضمن راه دادن به نورو تامين نور مناسب و يكنواخت براي ميزهاي كارو مطالعه، سايه روشن هاي متنوع و بديع بر روي سقف‌ها و ستون‌ها و ديوارها پديد مي‌آورد كه به فضاها حالتي روحاني مي‌بخشد."10
سازه‌ي پروژه هم داراي ويژگي‌هاي خاصي است. مشاور طرح در مورد سازه پروژه گفته است:
"كتابخانه ملي از لحاظ سازه، مشابه ساختمان‌هاي صنعتي است و بار زنده‌ي فضاها از 600 تا 1500 كيلوگرم بر متر مربع (4 تا 10 برابر ساختمان هاي عادي اداري) نوسان دارد. اين بار ثابت نيست و بايد امكان جابه‌جا شدن و تمركز آن در نقاط مختلف بنا فراهم آيد. زلزله خيزي منطقه و نزديكي زمين به گسل هم بر پيچيدگي و حساسيت امر مي‌افزايد.
محاسبات نشان مي‌دهد كه از نظر اقتصادي، مناسب‌ترين دهانه براي چنين باري، دهانه‌هاي بين 6 تا 8 متري و از جنبه‌ي نيازهاي خاص كتابخانه، دهانه‌هاي 10/8 متري نزديك‌ترين دهانه به دامنه ذكر شده است. از اين رو، براي تامين انعطاف در سطح كل بنا، انگاره‌ي منظمي از ستون‌هايي با دهانه‌ي 10/8 متري مناسب تشخيص داده شد. ... ضرباهنگ منظم ستون ها در معماري غرب سابقه ندارد، اما داراي سابقه‌هاي بسياري در معماري اين سرزمين است (از تالار صد ستون گرفته تا مسجد جامع اصفهان) سرستون‌هاي قارچي عريض، هم پاسخگوي مساله‌ي بار هستند و هم در ارتفاع خود امكان عبور كانال‌هاي هوا و كابل و كتاب‌برها را مي‌دهند. همچنين دهانه‌ها كه به سبب سرستون‌هاي قارچي به صورت طاقي در مي‌آيند،منظر آشنا و مانوس اين سرزمين را به وجود مي‌آورند." 11
اما يكي ديگر از مسايل مهم در اين پروژه، شكوفايي عنصر مديريت در روند اجراي آن است كه به نظر مي‌رسد دو عامل در موفقيت اجراي اين پروژه دست داشته است. عامل اول عدم استفاده از روش متعارف قيمت‌گذاري، مبتني بر فهرست بهاي پايه است. "روش قيمت گذاري مبتني بر فهرست بهاي پايه، با تعديل‌ها و زمان‌هاي پرداخت غيرقابل پيش‌بيني، عملاً باعث حذف «عامل زمان» از جدول عوامل مديريت پروژه شده و كار پيمانكاري را به عملياتي گسيخته، كه افق زماني تصميم‌گيري آنها بيش از چند ماه نيست، تبديل كرده است. نه پيمانكار مدعي مشاور است، نه مشاور مدعي كارفرما و نه كارفرما مدعي سازمان مديريت و برنامه ريزي. در پروژه كتابخانه ملي با تعيين قيمت مقطوع، حذف تعديل، زمان بندي لازم الاجراء، تعهد پرداخت‌هاي به موقع و پرداخت بهره‌ي تاخير،‌ پاداش تسريع و جريمه‌ي تاخير، همه‌ي شرايط براي فعال شدن عنصر مديريت فراهم شد و اثرات خود را به سرعت نشان داد. ... فهرست بهاي پايه و تعديل بر ضد اين منطق عمل مي‌كند. برعكس شرايط كار با قيمت‌هاي پايه و تعديل كه پيمانكار تا حد ممكن از سرمايه‌گذاري پرهيز مي‌كند و مي‌كوشد كه تا مي‌تواند كار را ارزان تمام كند، در روش قيمت مقطوع، پيمانكار كه خود را صاحب يك فعاليت اقتصادي و سود و زيان آن را مي‌داند، تورم و ارزش پول را محاسبه كرده و تا آنجا كه ممكن است، با سرمايه گذاري بيشتر، از زمان به نفع خود استفاده مي‌كند.
روش تعديل، پيمانكاران را از بازيگري در فعاليت اقتصادي به نوعي حقوق بگير بي‌انگيزه و منفعل تبديل مي‌كند. با وجود استفاده از قيمت مقطوع، كه مجوزهاي آن از شوراي عالي فني سازمان مديريت و برنامه‌ريزي گرفته شد، نتيجه‌ي مناقصه براي دولت هم به صرفه بود، زيرا رقم پيشنهادي شركت برنده تنها 3 درصد از قيمت‌هاي پايه و تعديل‌هاي متعلقه به آن، بالاتر بود." 12


عامل دوم حمايت بي‌دريغ شخص رئيس جمهور- به دليل علاقه قلبي ايشان-از كتابخانه ملي است. (در زمان شروع اجراي كتابخانه هم ايشان رئيس كتابخانه ملي ايران بودند.)
اين مساله باعث شد تا بلافاصله پس از اعلام نتايج توسط داوران، به فاصله كمتر از هفت ماه (اسفند1374) قرارداد اجراي سازه با شركت آرمه دشت بسته شد و همچنين ساير مسايل و مشكلات مالي موجود در پروژه‌هاي عمراني كشور با اين حمايت رفع شد و ما اكنون شاهد افتتاح آن هستیم.
اولين نكته‌‌اي كه در نقد اين طرح به آن اشاره شده، اين است كه طرح مشاور پيرراز از چند جهت مشابه طرح مشاور فن گركان، مارك و همكاران است. مسايلي مانند گسترده شدن در سطح افق، پله‌اي شدن سطوح جانبي و نورگيري از فاصله‌ي به وجود آمده، عدم نمادپردازي، در هر دو طرح به چشم مي‌خورد.

نكته‌ي دوم اينكه هيات محترم داوران مسابقه دوم هم مانند مسابقه اول به جنبه‌هايفني و عملكردي و سهولت اجرا بيش از حد تاكيد نموده‌اند. كامران افشار نادري در نقد اين مساله نوشته است: "ابنيه فرهنگي دقيقاً به دليل فرهنگي بودن عملكرد خود كه با مراودات گسترده اجتماعي ملازم است، در مقايسه با بسياري از ابنيه‌ي عمومي ديگر حساسيت بيشتري را مي‌طلبند. شايد به همين دليل، يعني فرهنگي و ملي بودن است كه در طراحي چنين ابنيه‌اي پاسخگويي به نيازهاي رواني و اجتماعي مردم بر ملاحظات گاه به افراط تخصصي كارفرما، اولويت مي‌يابند. در اين ابنيه فرهنگي، دستيابي به معماري با ارزش از نظر هنري، نه فقط به دليل تاثير مثبت آن در جامعه و فرهنگ خودي، كه به دليل اهميت مطرح شدن در جامعه جهاني نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد و شايد به همين دليل است كه در بسياري موارد انتخاب پروژه با جسارت بيشتري صورت مي‌گيرد." 13

به عنوان نمونه مي‌‌توان به برگزيده شدن طرح جسورانه‌ي ريچارد راجرز و رنزوپيانو در مسابقه مركز فرهنگي ژرژپمپيدو در پاريس، طرح پيترآيزنمن براي مركزوكسنر در اوهايو و طرح فرشيد موسوي و آلخاندرو زائرپولو براي پايانه دريايي يوكوهاما اشاره كرد.
نكته‌ي ديگر اين كه در طرح‌هاي ارايه شده به مسابقه دوم، بعضي از طرح‌ها داراي ويژگي‌هاي هنري و زيبايي شناختي معماري علاوه بر مسايل عملكردي و فني بوده‌اند. به عنوان نمونه بهرام شيردل در گفت و گويي كه در زمان اعلام نتايج مسابقه با او انجام شده، گفته است كه "طرح هادي ميرميران (مشاور نقش جهان-پارس) تنها طرح شركت كننده در اين مسابقه بود كه قابليت مطرح شدن در يك مسابقه‌ي بين المللي را دارد."14

مساله‌ي ديگري كه از زمان برگزيده شدن طرح مشاور پيرراز همواره مطرح شده است، عدم يادمان گرايي آن طرح است. مشاور پيرراز در دفاع از اين نقد گفته است:"بناهاي شكوهمند ولي كم ارتفاع و فشرده و گسترده در معماري پيشين ما به حد وفور يافت مي‌شود. حتي در برخي از اين بناها، شكوهمندي در نماي بيروني محسوس نيست." 15
اما به نظر مي‌رسد كه مشاور محترم به اين نكته توجه نكرده است كه بناهاي شكوهمند موجود در معماري ايران به دليل قرارگيري در بافت‌هاي شهري و اهميت انطباق و هماهنگي آن بنا با محيط پيرامون، هم رنگ بافت شده‌اند، اما در مكان‌هايي كه اين امكان وجود داشته است به نمادپردازي پرداخته و بناهايي نمادين به وجود آورده است.

از سوي ديگر يكي از ويژگي‌هاي طرح‌هايي مانند كتابخانه ملي، نشانه شدن آنها است. به عنوان نمونه مي‌توان به طرح برگزيده ی كتابخانه ملي پاريس، اثر دومينك پرو اشاره كرد كه هم اكنون به يكي از نمادهاي جنوب شهر پاريس تبديل شده است. بهرام شيردل هم در نقد اين مساله گفته است: "تهران واقعاً فاقد يك نشانه‌ي شهري است و من خيلي خسته شده‌ام از اينكه نشانه شهري تهران فقط بناي ميدان آزادي باشد و احتمالاً ديگران هم از اين موضوع خسته‌شده‌اند. اصولاً طرح‌هاي بزرگي مانند فرهنگستان يا كتابخانه ملي نه تنها مي‌توانند به نشانه‌ي شهري بدل شوند،‌بلكه مي‌توانند حتي از يك نظر، بيشتر از طرح‌هاي شهرسازي تحول ايجاد كنند.چون موفقيت طرح‌هاي شهرسازي هم تا حد زيادي منوط به آن است كه برخي از قسمت‌هاي آن چگونه به معماري تبديل شوند." 16

اما اكنون كه اجراي اين بنا به پايان رسيده و ساختمان دردل تپه‌هاي عباس آباد مدفون شده است و از هيچ يك از بزرگراه‌هاي اصلي تهران هم به طور كامل ديده نمي‌شود، مي‌‌توان به منتقدان اين بنا حق داد كه شايد اگر اندكي هم به مساله‌ي نمادپردازي و يادمان گونه بودن طرح توجه مي‌شد، اين پروژه دچار اين عدم خوانايي در شهر نمي‌شد و تاثير حداقلي در سيماي شهر تهران مي‌گذاشت.
اگر چه طرح مشاور پيرراز به نمادپردازي نپرداخته است اما به ويژگي ديگري دست يافته ، كه در جاي خود حايز اهميت است؛از جمله می توان به اهميت دادن به انسان و تناسبات انساني در كليه ي فضاهاي كتابخانه اشاره کرد. تقريباً همه فضاهاي كتابخانه- از پيش فضاي ورودي تا حياط‌هاي مركزي و راهروها و سالن ها- با توجه به تناسبات انساني طراحي شده‌اند و درهيچ فضايي عظمت بنا، انسان راتحقير نمي‌كند. از آنجا كه توجه به انسان در معماري معاصر، به خصوص دردوره‌ي پست مدرن مورد توجه قرار گرفت، مي‌توان گفت كه طرح مشاور پيرراز همسو با جريانات پست مدرنيستي حاكم بر معماري، به گسترش در سطح افق توجه كرده است.

علاوه بر اين مساله، عدم استفاده‌ي بيش از حد از پنجره و استفاده از مصالح آجري و سنگي در نماهاي خارجي بر ويژگي‌هاي پست مدرنيستي بنا افزوده است همچنين از ديگر اشارات پست مدرن اين بنا مي‌توان به استفاده از فرم زيگوراتي، استفاده از ريتم و تكرار در ستون‌ها و استفاده از سرستون هایی که یاد آور طاق های با قوس جناغی است، توجه نمود.
از سوي ديگر استفاده از حياط‌هاي مركزي متعدد، احساس حركت در بافت‌هاي سنتي شهرهاي ايراني را تداعي مي‌كند، كه البته به علت يكنواختي و ناخوانا بودن اين فضاها و عدم تمايز آنها از هم، امكان سردرگمي مراجعه كنندگان هم وجود دارد.

و نكته‌ي پاياني اين كه استفاده‌ي بيش از حد از سطوح بتني نمايان و سطوح سفيدرنگ در طراحي داخلي كتابخانه، فضايي سرد و يكنواخت و بدون تنوع رنگي را به وجود آورده است كه يادآور فضاهاي مدرنيستي است و انتظاري را كه از كتابخانه و گرمي و متنوع بودن فضاهاي داخلي آن داريم، برآورده نمي‌سازد.

در مجموع مي‌توان گفت كه در ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران جنبه‌هاي مثبت و منفي در كنار هم قرار دارند اما مساله مهم اين است كه در اين كشور، يك مسابقه برگزار شده كه با طراح برنده‌ي مسابقه قرارداد بسته‌اند و تا آخرين مرحله‌ي اجرا، آن مشاور بر كارش نظارت داشته است و اين حداقل در اوضاي نابسامان مسابقات و داروي‌ها و عدم تعهد كارفرما غنيمت است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز
آغاز مدرنیسم در معماری تهران

آغاز مدرنیسم در معماری تهران

وقتی که از جنبه‌های مدرن زندگی ایرانی با تمام کم و کاستی هایش صحبت می کنیم نمی توانیم از پرداختن به معماری غافل شویم. معماری پدیده ای است که هم از تغییرات زندگی ما نقش می پذیرد و هم در تغییر دادن نحوه زندگی ما نقش دارد.
تهران در میان شهرهای ایران، شهری است که به دلیل پایتخت بودن و تمرکز بنیادهای سیاسی و اقتصادی در آن، نسبت به شهرهای دیگر زودتر با مظاهر مدرنیسم و به تبع آن با معماری مدرن آشنا شد. این آشنایی در دوران قاجار و به خصوص دوره ناصرالدین شاه آغاز شد. اما عملن در دوران پهلوی بود که جنبه های زندگی مدرن از حصار دربار و ارگ سلطنتی خارج شد و چهره تهران و پس از آن سایر شهرهای ایران را به سرعت عوض کرد.


ساختمان شهربانی تهران


شیرهای سنگی عمارت شهربانی
با روی کار آمدن رضا شاه، نهادهای مدرنی در ایران پا گرفتند و تاسیس شدند که پیش از آن یا در شکل و شمایل سنتی خود وجود داشتند و یا این که برای اولین بار بود که به وجود می آمدند. این نهادها و موسسات جدید نیازمند معماری و فضاهای خاص خود بودند. طبیعی بود معمارانی می توانستند طراحی و ساخت این موسسات جدید را بر عهده بگیرند که با الفبای معماری مدرن و نیازهای جدید آشنایی باشند. معمارانی که در دوره رضا شاه، چهره تهران را متحول کردند یا معمارانی اروپایی بودند و یا فارغ التحصیلان دانشگاه های اروپا.
نکته ی برجسته در معماری این دوره، ظهور گونه‌ای از معماری است که می شود با اغماض به آن معماری نئوکلاسیک ایرانی گفت، گرچه همواره بر سر نامگذاری سبک‌های معماری اما و اگرهای فراوانی در کار هست. منظور از این گونه معماری آن است که معماران عمدتن در بخش هایی از ساختمان به خصوص در نماسازی یا تزیینات از عناصر و جزییات معماری ایران باستان استفاده می کردند، اما درون ساختمان خود را بر اساس نیاز های جدید طراحی می کردند.
از شاخص‌ترین نمونه های این گونه معماری در تهران می شود به ساختمان کاخ شهربانی در محوطه میدان مشق یا باغ ملی اشاره کرد. سرستون های این ساختمان کاملن از روی معماری دوران هخامنشی الگوبرداری شده و پله های آن یادآور معماری کاخ آپادانا است. همچنین ساختمان صندوق پس انداز بانک ملی در خیابان فردوسی نیز مثال برجسته ای از معماری نئوکلاسیک ایران است که با آن که معمار آن آلمانی بوده اما کاملن از معماری دوران هخامنشی الهام گرفته شده است. در طراحی موزه ایران باستان نیز، کاخ تیسفون و طاق کسری، مربوط به دوران ساسانی، مورد توجه معمار فرانسوی آن، آندره گدار بوده است.


بانک ملی تهران


معماران اروپایی در تهران
در میان معماران غیر ایرانی که در دوره رضا شاه در ایران فعالیت داشتند می توان این چهره های سرشناس را مشخص کرد:
نیکلای مارکف معمار گرجستانی الاصل و فارغ التحصیل آکادمی هنرهای زیبای سن پترزبورگ که طراحی ساختمان هایی مانند استادیوم معروف امجدیه، دبیرستان البرز، زندان قصر و کارخانه قند ورامین را برعهده داشت. مارکوف جزو اولین معمارانی بود که الفبای معماری صنعتی را با خود به ایران آورد و آن را در ساخت کارخانه هایی که طراحی کرد به کار برد.
از دیگر معماران اروپایی که در پروژه های عمرانی رضاشاه شرکت داشت می شود به ماکسیم سیرو اشاره کرد. او در حقیقت به عنوان باستان شناس به ایران آمد و به دلیل علاقه فراوانی که به معماری ایرانی داشت در طراحی پروزه های زیادی شرکت کرد که به عنوان مثال می توان از مجتمع دانشکده پزشکی تهران و چند دانشکده دیگر نام برد. سیرو البته جز در زمینه معماری تحقیق مفصلی در مورد کاروانسراهای ایران نیز انجام داده و بسیاری از آنها را نقشه برداری و تاریخ نگاری کرده است.
معمار دیگر که پیش از این نیز به او اشاره کردیم آندره گدار است که او هم در ابتدا به قصد حفاری های باستان شناسی به ایران آمد و بعد طراح و پایه گذار موزه ایران باستان شد و سال ها سرپرست باستان شناسی در ایران بود. طراحی دانشگاه تهران نیز به او سپرده شد. گدار اولین رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و به طور مستقیم بر آموزش معماری در ایران تاثیر گذاشت و سرفصل و برنامه درسی رشته معماری را با کمک محسن فروغی معمار ایرانی برای دانشجویان تهیه کرد. جالب است بدانید که طراحی مقبره حافظ در شیراز نیز از جمله کارهای بسیار شاخص آندره گدار است.


ساختمان اداره پست تهران


ارامنه ایرانی، پیشرو معماری مدرن
اما نمی شود از جریان مدرنیسم در ایران صحبت کرد و از ارامنه ایرانی غافل شد. چند چهره بسیار شاخص ارمنی، تعدادی از مهم ترین ساختمان های دولتی و عمومی و همچنی خانه ها و ویلاهای شخصی را در در دهه های ابتدایی قرن حاضر طراحی کرده اند. وارطان هوانسیان، پل آبکار، گابریل گورکیان(Gabriel Guevrekian)، اوژن آفتاندلیانس و قلیچ باقلیان از جمله این معماران مشهور هستند. ساختمان اصلی بانک سپه، هتل فردوسی، هتل دربند و سینما متروپل و تعداد زیادی آپارتمان و منزل شخصی توسط وارطان هوانسیان، کاخ شهربانی و میدان حسن آباد اثر قلیچ باقلایان و کاخ دادگستری، آمفی تئاتر مدرسه نظام، و همچنین ساختمان وزارت امور خارجه نیز از آثار گابریل گورکیان است. کاخ دادگستری در خیابان داور جزو یکی از شاخص ترین بناهای ابتدای نهضت معماری مدرن در ایران محسوب می شود.
گابریل گورکیان که زاده استانبول بود و بلافاصله پس از تولد به همراه خانواده اش به ایران مهاجرات کرده و تابعیت ایرانی داشت، نه تنها در ایران بلکه در اروپا و ایالات متحده آمریکا نیز معمار شناخته شده ای بود. در سال ١٩٢٣ تعدادی از اثار گورکیان در سالن پاییزه پاریس در کنار آثار معمارانی با شهرت جهانی مانند لکوربوزیه به نمایش درآمد.
از آثار اقتاندلیانس نیز می شود به ساختمان اولیه فرودگاه مهرآباد، تالار فرهنگ و کلیسای سرکیس مقدس در نبش خیابان کریم خان تهران اشاره کرد.
در مورد معماری و معماران پیشرو ایران در سال های ابتدای قرن حاضر خورشیدی در برنامه آینده بازهم صحبت خواهیم کرد.
 

yasi

عضو جدید
پروژه برج تهران

پروژه برج تهران

پروژه برج تهران

پاره اول
پروژه برج تهران با هدف استفاده از ايجاد تراكم عمودي به منظور جلوگيري از گسترش افقي در منطقه‌اي مسكوني خاص كه قبلاً به برج‌هاي مسكوني برپا شده است طراحي و به مرحله اجرا گذاشته شده و اين سياست با توجه به گسترش بي‌رويه افقي شهر تهران به عنوان سياست اصولي طراحي برج اتخاذ شده است.
موقعيت برج در تلاقي بزرگ راه‌هاي اصلي و مهم شهر تهران، دسترسي مناسبي براي ساكنين به نقاط مختلف را فراهم كرده است. به لحاظ تأمين حداكثر نما و نور با توجه به محدوديت زمين انتخاب طرحي شكسته كه در قالب حجمي پايدار هم از نظر استيك (زيبايي شناسي) و هم از نظر پايداري سازه‌اي مناسب باشد ، معماري را بسمت انتخاب سطح مقطع ستاره سه پر رهنمون نمود. ايجاد وحدت بصري لازم در نما و در نظر گرفتن مسائلي نظير فشار باد و شرايط اقليمي از نظر تابش آفتاب و همچنين سرعت در اجرا استفاده از مدول‌هاي تيپ شده و پيش ساخته را در طراحي نما مطرح نمود. به لحاظ ايجاد جذابيت بصري تنها در پايه برج در ارتفاعي كه بيشتر براي ناظر مستقر در پايين دست قابل ديد است، با ايجاد يك رواق (كلوناد) دايره‌اي شكل كه ارتباط دهنده بخش‌هاي مختلف ورودي و محوطه و تأسيسات رفاهي و خدماتي است، جذابيت و تنوع بخشي لازم معماري در نظر گرفته شده است.






طراحي آپارتمان‌ها براساس تنوع در سطوح زير بنا براي توانايي هاي مالي و نيازهاي مختلف انجام گرديده اين در حالي است كه از نظر استفاده از امكانات و تأسيسات مساوي هستند، مهمترين نكته در نظر گرفته شده در معماري دسترسي به نور و ديد براي تمامي فضاهاي يك آپارتمان مي‌باشد و از اين نظر تمامي آپارتمان‌ها در بال‌هاي سه گانه از شرايط مطلوب نور و ديد برخوردارند. البته جهت نيازهاي خاص در طبقات 53 و 54 آپارتمان‌هاي خاصي با سطوح زير بنايي بالاتر نسبت به طبقات زيرين طراحي شده است.


جهت رفاه ساكنين و استفاده از سيستم هاي بهينه مديريتي، سيستم تأسيساتي ساختمان مجهز به كنترل‌هاي هوشمند مي باشد.

مشخصات ساختمان‌

1. اسكلت

1.1. شالوده:

* شالوده برج: پي گسترده به پهناي 31 متر و به عمق 3 و 6/4 متر

* شالوده پاركينگ: پي‌هاي نواري و منفرد

2.1. سازه:

- سيستم سازه برج: ديوارهاي باربر بتن آرمه مشتمل بر سه ديوار اصلي به شكل ستاره سه پر با زواياي 120 درجه و ديوارهاي فرعي عمود بر ديوارهاي اصلي فوق ، مقاوم در برابر نيروهاي قائم و جانبي با سقف دال ساده‌

- سيستم سازه پاركينگ: تير و ستون، ديوار حائل بتني با سقف دال ساده‌

- طراحي و بازنگري سازه اصلي و قطعات الحاقي در برابر زلزله براساس استانداردهاي معتبر جهاني

3.1. كيفيت مصالح:

- بتن با مقاومت طراحي 28 روزه 350 كيلوگرم متر بر سانتيمتر مربع (نمونه سيلندري)

- آرماتور آجدار با مقاومت طراحي 4000 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع (تنش تسليم ) از نوع 3A

4.1. بار گذاري قائم:

- بار مرده اسكلت: متناسب باحجم مصالح‌

- بار مرده كف‌سازي: 220 كيلوگرم بر متر مربع‌

- بار مرده تجهيزات: 120 كيلوگرم بر متر مربع

- بار مرده نما (بازاء هر طبقه):350 تن

- بار مرده بام :1000 كيلوگرم بر متر مربع‌

- بار زندهِ فضا هاي مسكوني : 200 كيلوگرم بر متر مربع‌

- بار زندهِ طبقهِ همكف و فضاهاي عمومي: 300 كيلوگرم بر متر مربع‌

- بار زندهِ پاركينگ‌ها: 500 كيلوگرم بر متر مربع‌

- وزن كل ساختمان : 000 ،300 تن‌



5.1. اثرات زلزله :
در انجام مطالعات لرزه‌اي ويژهِ ساختگاه و تهيهِ طيف‌هاي مناسب طراحي و شتاب نگاشت‌هاي قابل پيش بيني در محل براي احتمالات وقوع زلزله با دوران بازگشت 475 ساله و 2475 ساله.

6.1. اثرات باد:

در نظر گرفتن اثرات باد بر روي ساختمان به صورت عمودي و بر روي اجزاي الحاقي شامل پنجره و نماها به صورت ويژه و آزمايشگاهي.

7.1. حجم عمليات اجرايي :

- حجم كل خاكبرداري: حدود 000 ،260 مترمكعب‌

- حجم كل بتن ريزي: حدود 000 ،125 متر مكعب‌

- وزن كل ميلگرد مصرفي: حدود 000 ،26 تن‌








2. معماري‌

1.2. سطوح و مساحت‌ها:

-مساحت زمين برج :حدود 000، 35 متر مربع

- سطح زير ساخت پاركينگ: حدود000 ،15 متر مربع

- سطح زير ساخت برج: حدود000 ،3 متر مربع

- تعداد واحدهاي مسكوني:571 دستگاه‌

- تعداد پاركينگ ها:950 دستگاه‌

- تعداد انباري‌ها:600 دستگاه‌

- زير بناي كل پروژه: حدود 000 ،203 متر مربع

- زير بناي كل زير زمين‌ها: حدود 000 ،53 متر مربع

- زير بناي كل ساختمان بالاتر از سطح محوطه: حدود 000 ،150 متر مربع

- زير بناي كل مفيد:حدود 000 ،126متر مربع

- زير بناي كل فضاهاي تأسيساتي: حدود 000 ،8 متر مربع



2.2. امكانات رفاهي عمومي:

- زمين ورزش و بازي كودكان‌

- استخر شناي رو باز

- سالن بدنسازي سرپوشيد مردانه و زنانه‌

- استخر شناي سرپوشيده مردانه و زنانه‌

- سالن اجتماعات عمومي

- رستوران و سالن غذاخوري‌

- آب نماي ورودي‌

- فضاي سبز به گستردگي بيش از 000 ،30 متر مربع

- مسيرهاي تردد ويژه معلولين، سالمندان و كم توان‌ها

3.2. ويژگي هاي خاص طراحي:

- چشم‌انداز گسترده به تمامي مناظر شهري در روز و شب‌

- سر درب دوار به قطر 100 متر پيرامون برج و به ارتفاع 6 متر جهت دسترسي به محوطه و پياده روي

- نماي پيش ساخته عميق به منظور ايجاد حريم ايمن در ديد و كاهش تأثير نور مستقيم آفتاب

- نورگيري طبيعي كلي فضاهاي اصلي ساختمان از طريق نما

- عايق صوتي بودن فضاهاي آپارتماني از فضاهاي اطراف به كمك ديوارهاي بتني، كف‌سازي با بتن سبك و پنجره با شيش دو جداره

4.2. نما:

نما با حدود 000 ،50 مترمربع سطح ، شامل دو المان قطع پيش ساخته و پنجره‌

قطعه پيش ساخته:

از جنس GFRC (بتن مسلح به الياف شيشه‌اي) به ارتفاع 3 m، عمق70cm و عرض06- 702cm 1

پنجره:

از جنس آلومينيوم تيپThermal Break به رنگ برنز پتينه و شيش دو جداره به رنگ سبز رفلكس به ارتفاع022cm ، به پهناي86-021 cm 1با بازشو به ارتفاع041cm در بخش فوقاني پنجره ها به دو شكل لولايي و محوري(Tilt turn) با كنترل مخصوص براي بازشو

5.2. كاربري فضاها:

1.5.2.برج :

- زير زمين‌هاي اول تا سوم: فضاهاي تأسيساتي و انباري

- طبقه همكف و نيم طبقه: دفتر مديريت ساختمان و 17 دستگاه آپارتمان‌هاي دوبلكس‌

- طبقات: 43-1 هر طبقه 4 دستگاه آپارتمان 2 خوابه، 7 دستگاه آپارتمان 3 خوابه و 1 دستگاه سوئيت‌

- طبقات: 44-47 هر طبقه 4 دستگاه آپارتمان 4 خوابه ، 3 دستگاه آپارتمان 3 خوابه

- طبقات 49، 48 و بام: جمعاً 10 دستگاه آپارتمان ويژه(Pent House)

2-5-2 پاركينگ:

- استقرار پاركينگ‌ها در زير زمين‌هاي متصل به برج و در خارج از محدوده سطح زير برج براي كاهش اثرات ناشي از نفوذ دود به طبقات و بالا بردن ايمني در برابر آتش

- زير زمين سوم: موتورخانه مركزي، پست برق، اتاق ژنراتور و پاركينگ

- زير زمين دوم: پاركينگ، بارانداز و مجموعه ورزشي

- زير زمين اول: پاركينگ، رستوران و سالن اجتماعات و ورودي پاركينگ
 
آخرین ویرایش:

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
با خالقان یادگارهای تهــــــران معاصر

با خالقان یادگارهای تهــــــران معاصر

با خالقان يادگارهاي تهران معاصر
با خالقان يادگارهاي تهران معاصر

مسجد الغدير
معمار : جهانگير مظلوم

تاتر شهر
معمار: سردار افخمي
موزه پول
معمار:نظام عامري

دانشكده هنرهاي زيبا
معمار : يوگينا آفتاندليانس
فرهنگسراي نياوران
معمار : كامران ديبا
وزارت امور خارجه
معمار : گابريل گوركانيان
دبيرستان البرز
معمار:كلنل يا مهندس ماركوف
مجسمه ميدان دربند
تنديسگر: استاد رضا لعل رياحي نقاش و پيكر تراش(ايشان در حال حاضر مقيم آلمان هستند.)
 

nino

مدیر بازنشسته
نگاهی به برج های معروف تهران

نگاهی به برج های معروف تهران

نگاهی به برج های معروف تهران

در دو دهه اخیر گرانی زمین و محدودیت فضا و منابع، شرایط متفاوتی را بر فعالیت های ساختمانی و احداث مجتمع های مسکونی در تهران تحمیل کرده و در نتیجه رشد افقی شهر، در مناطق مختلف به رشد عمودی مبدل شده. برج سازی هم از عواقب غیرقابل احتراز آن بوده است.
ساخت برج از حدود پانزده سال پیش و در پی افزایش نجومی قیمت ساختمان و رشد روزافزون تقاضا، رونق گرفت تا جایی که امروز تقریبا بخش بزرگی از شمال شهر تهران و مناطقی از شمال غربی شهر مملو از برج ‌هایی است که بسیاری از آنها از برج های دوران پیش از انقلاب هم بلندتر و چشم‌ گیرتر هستند.






برج های دوقلوی 21 طبقه "سامان۱" واقع در بلوار کشاورز، احتمالا اولین برج های مسکونی تهران به شمار می‌ روند که در سال ۱۳۴۹ ساخته شدند. کل بنای این برج دو قلو در ۲۱۰ روز ساخته شد، یعنی هر ۱۰ روز یک طبقه. این ساختمان از معدود تجارب مهندسی کشور در استفاده از قطعات پیش ‌ساخته محسوب می‌شود.



"ساختمان آلومینیوم" واقع در خیابان جمهوری، نرسیده به پل حافظ، قدمتی ۴۵ ساله دارد. وقتی به تابلوی سردر ورودی این ساختمان ۱۲ طبقه نگاه می‌ کنی، به سختی می شود از پشت غبار و جرم گرفتگی، سال ۱۹۶۲ حک شده روی آن را تشخیص داد. تمام طبقات ساختمان آلومینیوم تجاری است و بیشتر به مرکز تعمیر لوازم خانگی شهرت دارد.



سه برج بلند آ.اس.پ از جمله ساختمانهای بلندی هستند که در اوایل دهه ۵۰ خورشیدی، به دنبال برنامه‌های "مدرنیزاسیون پایتخت" به همراه چند برج دیگر سر به آسمان سپردند. گروه سازنده این برجها اکنون مشغول ساخت برج بین ‌المللی تهران است.



تالار بورس اوراق بهادار تهران، یکی از معروفترین برج های قدیمی تهران، ساختمانی در جنوب پل حافظ است که امروز به سالن بورس اوراق بهادار تهران اختصاص یافته است.



برج مخابراتی میلاد از هر جای تهران دیده می شود. این برج در مجموعه ‌ای به نام مرکز ارتباطات بین‌المللی تهران، در تپه‌های کوی ‌نصر (گیشا) واقع شده است. برج میلاد با ۴۳۵ متر ارتفاع بعد از برجهای سی ان تاور (تورنتو)، استانکینو (مسکو) و مروارید شرقی (شانگهای) بلندترین برج جهان محسوب می ‌شود. این نخستین بار است که سازه ای با این مشخصات بدون حضور حتی یک کارشناس خارجی انجام می شود.



برج مخابرات تهران واقع در میدان امام خمینی (توپخانه) اولین تجربه کارشناسان ایرانی در ساخت برج سازی مخابراتی محسوب می‌شود.



ساختمان پلاسکو واقع در چهارراه استانبول از برجهای تجاری است که ۵۰ سال پیش تقریبا همزمان با ساختمان آلومینیوم و توسط یک نفر ساخته شد. این پاساژ هم اکنون یکی از مراکز معروف برای تهیه پوشاک محسوب می شود.



برج سپهر، این برج، ساختمان مرکزی بانک صادرات است که معماری ساده ای به شکل مکعب مستطیل دارد. برج سپهر واقع در خیابان سمیه، با ۴۹۰۲ متر مربع مساحت و ۳۳ طبقه، یکی از ساختمانهای بلند تهران است.



برج های شهرک غرب. قبل از انقلاب ۵۷، دولت وقت برنامه هایی را با عنوان "مدرنیزاسیون پایتخت" به اجرا گذاشت که برج‌ هایی که در ضلع شمال شرقی میدان صنعت (شهرک غرب) دیده می‌شوند، ثمره آنهاست.



"برج بین المللی تهران"، در محدوده اتوبانهای کردستان، رسالت و شیخ بهایی واقع است. این برج با ارتفاع ۱۶۲ متر، بلندترین برج مسکونی تهران است که از شهریور ماه عملیات تکمیلی آپارتمانهایش انجام می ‌شود. این بنای عظیم بیش از ۲۲۰ هزار مترمربع زیربنا را در سه بال پهناور و در ۵۶ طبقه در خود جای داده است. این برج توانسته رکورد قیمت برج های مسکونی تهران را بشکند. طبقه اول تا دهم این برج را می‌ توانید مترمربعی حدود ۳ میلیون تومان بخرید، طبقه یازدهم تا بیستم را متری تقریبا ۳ میلیون و نیم، طبقه بیست و یکم تا سی‌ام متری ۴ میلیون، طبقه سی و یکم تا چهلم متری ۴ و نیم میلیون و در نهایت برای خرید طبقه چهل و یکم تا چهل و هفتم باید متری حدود ۴ میلیون و هفتصد هزار تومان بپردازید. قیمت طبقات بالاتر از ۴۷ که به صورت سه طبقه "تریپلکس" ساخته شده است به صورت نجومی بالا می رود!


منبع : بخش فارسی bbc
 

RAINY_NIGHT

عضو جدید
ساختمان فرشته

ساختمان فرشته

هایتک ایرانی : ساختمان تجاری اداری فرشته در تهران






در ایران پیش از انقلاب کامران دیبا . نادر اردلان .مهوش عالمی . حسین امانت . سردار افخمی و گروهی دیگر از معماران معماری تاریخ گرا و بومی را تجربه کردند که آثار به جامانده از این تجربیات اغلب بار ارزش اند . در ایران بعد از انقلاب از اواسط دهه هفتاد به تدریج و به ویزه پس از تغییر دولت .گروه طرفداران ((هویت بومی )) تا حدی پس نشستند و عده ای از معماران از جمله فرهاد احمدی. فیروز فیروز. فریار جواهریان. بیزن شافعی .تجربیات در خور توجهی در زمینه ترکیب معماری مدرن و بومی انجام دادند . که به دور از انصاف است که به راحتی از کنار این تجریات با ارزش دانشجویان و معمارن جوان بگذرند و آینده معما ری با ریشه و اصیل خود را در جایی و چیزی غیر از این تجربیات بجویند بی شک اینده معماری ما در جایی جز نگاه به گذشته و درک آن تجربیات نیست.
معماری هایتک به عنوان فصلی که نگارنده آن را جریانی بسیار استخوان دار و محکم و باشکوه میداند را تا حدی در بخش معماری هایتک تاریخ تولدش را بررسی کردیم و البته که این روند ادامه خواهد یافت. بعد از 30 سال از مطرح شدنش در سطح بین المللی به تازگی فقط باب صحبتش در ایران باز شده.ایران در دوره ای ارتباطش را با دنیا قطع کرد این قطع ارتباط با دنیا و گوشه نشینی برای ما بسیار گران تمام شد و باعث شد که شکاف ما با دنیای متمول به شدت شتابان بیشتر از پیش شود و البته که این شکاف در معماری هم رخ نموده و در معماری معاصر عوارض بغرنج ان را می توان مشاهده کرد. اینکه مفاهیم هایتک خیلی کند به ایران آمد شکی نیست ولی با تمام این موضوعات و در کشوری مثل ایران کار در زمینه معماری های تک بسیار مشکل است ولی بعضی از معماران ارزشمند ایرانی در این زمینه وارد شده اند و البته که دستاوردهای آنها اغلب با توجه به کمبودهای شدید در ایران پر رنگ و غیر قابلی چشم پوشی است یکی از این ستارگان های تک ایرانی مهندس فرهاد احمدی است با تمام احترامی که نگارنده به تمامی اساتید معماری ایران میگذارد و مراتب خاکساری خویش را پیشاپیش بیان می کند در معماری معاصر بعد از انقلاب فرهاد احمدی را نقطه شکست این معماری میداند و ایشان را چند گام پیش تر از سایرین می بیند
مهندس فرهاد احمدی در ابتدای کارشان گرایش به معماری سنتی داشتند ( به عنوان نمونه فرهنگ سرای دزفول) و با تغییر رویه ای مدرن شدند و روح معماری ایرانی را به ساختمانهایشان دادند و از حق نگذریم که ساختمانهای ایشان علاوه بر دار بودن از شخصیت از روح ایرانی هم بر خوردار هستند و معماری ایشان را به جرات می توان معماری با ریشه ای معرفی کرد . که عزم آن داریم تجربیات ایشان را باهم در اینجا تورق کنیم .




ساختمان تجاری اداری فرشته

طراح : مهندس فرهاد احمدی

مکان : تهران سال 1376
مساحت :1800متر مربع


این بنا برای کارکردهای تجاری اداری و مسکونی در دو بلوک و با فاصله از اضلاع کج و معوج زمین شکل گرفت تا ساختمان شهری و بستر سبز طرح با حفظ درختان موجود ممکن شود بلوک اول با ارتفاع چهار طبقه با نمای کاملا شیشه ای در اطراف با فاصله و درون سازه فلزی مهار بندی شدهقرار گرفت تا حس سبکی و تعلیق آن افزایش یابد پلان ها در دو بلوک بیضی و مربع آزاد وبدون تقسیم بندی در نظر گرفته شده اند .



طبقه همکف این بخش که هم سطح خیابان در نظر گرفته شده با در وازه هایی از سنگ گرانیت سیاه و با یک سایبان مواج از فلز سوراخ دار از طبقات دیگر جدا شده تا کار کرد متفاوت آن را بیان کند این سایبان در اطراف بلوک شیشه ای از بالا با میله هایی آویزان شده است که در عین حال نگهدارنده ریل نردبان شستشوی شیشه ها هم هست .

بلوک با ارتفاع بیشتر با نمای سیمانی به شکل حجمی با پلان بیضی است که قطر آن موازی ظلع شمالی مورب است که با توالی یکنواخت در عرض و ارتفاع سوراخ شده تا پنجره ها کوچک امامتعدد در آن تعبیه شود اندک بودن شفافیت این بخش به دلیل محدود کردن اشراف صورت گرفته است دو حجم به واسطه یک هسته فلزی که در آن پله گرد فلزی آسانسور پانوراماتیک شیشه ای پل ارتباصی واحد ها کانال های عموای تاسیسات هوا ساز واحدها و بالا برها آبدار خانه ها و سرویس ها در وسط و همچنین شبکه سازه فلزی مهار بندی شده در بیرون قرار دارند به هم متصل شده اند .
استراگچر ساختمان همان سازه نمایان بیرونی است و دو پوسته است سم دسوار پرده ای است که برای اولین بار در ایران اجرا شده است سیستم های خاصی برای اجرای آن پیش بینی شده و شیشه ها با ارتفاع یک طبقه ساخته شده اند و پوستهدورنی هم یک پوسته چوبی دارد که بسته می شود قسمت بتونی که به دلیل مجاورت با همسایه و ارتباط شهری و درختان دور کدر شده است زون مرکزی فلزی آسانسور شیشه ای و سرویسها و تاسیسات از قسمت مرکزی عبور میکنند و بیانی مطابق رویکردهای های تک دارد .






توضیح : مخروطی که در عکس ها مشاهده می کنید به علت اینکه پیمانکار نتوانست به دلیل دشواری اجرا کند به دایره تبدیل شده است.
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
طهران ، شهر فراموش شده

طهران ، شهر فراموش شده

طهران، شهر فراموش شده
نخستين جغرافي داني که يادي از تهران کرده، ياقوت حموي بوده که در مجمع البلدان چنين مي نويسد:«تهران يکي از روستاهاي ري با مردمي سرکش است.آن ها نه تنها از حاکمان آن ديار نافرماني مي کنند، بلکه همواره با خودشان درگير هستند، تا اندازه اي که ساکنان هيچ کدام از دوازده محله آن قادر به تحمل يکديگر نيستند. اين درگيري ها چنان شديد است که رفت و آمد بين دوازده ناحيه آن غيرممکن است و بدين ترتيب مردم آن مجبورند محل هاي زير زميني شبيه لانه مورچگان براي زندگي بسازند. چپاول و کشتار عمومي مغول ها همراه با درگيري هاي فرقه اي، ري را به سال 1220(1805 ميلادي) ويران کرد و راه براي افزايش جمعيت تهران هموار شد.با روي کار آمدن آق قويونلوها در ري، تهران يکي از مناطق مهم سکونتي شد.»
البته بررسي صحت اين مطلب جاي مطالعه و تحقيق وسيعي دارد ولي مسئله مهم پيشينه کهن تهران است. تهران شهري است که در جنوب کوه هاي البرز و بر روي يک دشت آبرفتي و حاصلخيز واقع شده که رودها و نهرهاي فراواني در آن جاري است ولي چون دسترسي به منابع آبي مشکل بوده، اکثر سکونتگاه ها در دامنه کوه ها بنا شدند و به دليل موقعيت جغرافيايي و آب و هواي متفاوت در دو بخش شمالي و جنوبي، تهران به دو ناحيه ييلاقي و قشلاقي منفک شد. البته به طور کلي به دليل بافت فلات ايران، تهران زمستان هاي سرد، تابستان هاي گرم، بهار و پاييز کوتاه و معتدل دارد.
آن چه از بررسي ها برمي آيد، قديمي ترين محل سکونتي که در نزديکي تهران وافع شده بود چشمه علي نام داشت و بعد از آن ري. از عواملي که باعث رسميت تهران شد و رشد آن را در پي داشت نزديکي آن به ري بوده که به مرور زمان و با گسترش تهران، ري سير نزولي پيدا کرد و جاي خود را به تهران داد. در اواسط قرن ششم جمعيت ري به بيش از يک ميليو نفر رسيد و چون در مسير جاده ابريشم قرار داشت مهم ترين مرکز تجاري و بازرگاني به شمار مي رفت. در آن زمان ري شامل بالغ بر 300 روستا بود که تهران وسيع ترين آن محسوب مي شد و بعد از آن به دليل گسترش کشاورزي و نوع آب و هوا به شهري مهم تبديل شد.
در ابتدا در زمان شاه طهماسب اول و به دستور او ارگي ساخته شد و تمام شهر را محصور کردند و به علت گسترش تجارت در تهران دستور ساخت بازار را نيز داد و بدين ترتيب تهران موقعيت شهري پيدا کرد و از يک روستا با جمعيت 4000 نفري به شهري روبه رشد تبديل شد. پس از آن به دستور شاه عباس اول جاده اصلي تهران ساخته و در زمان حاکميت کريم خان اين شهر به مقر نظامي تبديل شد و با هدف پايتخت کردن آن ساختمان هاي جديدي را بنا کرد که البته اين امر محقق نشد و شيراز را به پايتختي برگزيد. از اين دوران به بعد تهران پايگاه معماران به نام اصفهان و شيراز گرديد و ساختمان هاي زيبا و جديد ديگري به شهر اضافه شد که وضعيت آن را بهبود بخشيد.
با مرگ کريم خان و ظهور آغامحمد خان و شروع سلسله قاجارها، حکومت ايلاتي ايران تبديل به نظامي متاثر از الگوهاي غربي شد و در زمان ناصرالدين شاه از لحاظ فرهنگي و دانش به موقعيت مطلوبي رسيد و پايتخت شد. در زمان پايتخت شدن طبق گزارشات تنها نيمي از تهران مسکوني بود و بقيه باغات و مزارع بودند و جمعيت آن حدودا 15000 نفر بود. در اين زمان تهران به پنج ناحيه تقسيم شد:-1 ارگ -2 بازار -3 عودلاجان -4 چاله ميدان -5 سنگلج و با ديواره اي پنج ضلعي شهر را محصور کردند.
عودلاجان و چاله ميدان مناطق مسکوني شهر بودند که در قسمت شرقي قرار داشتند. ارگ و بازار، اقامتگاه سلطنتي، مرکز اداري و تجاري بودند که در جنوب قرار داشتند و سنگلج هم نيمي باير و نيمي باغ بود که در غرب قرار داشت. در سال 1190 شهر شش دروازه، 30 مسجد و مدرسه، 300 حمام عمومي و يک ميدان در جنوب ارگ داشت و اغلب خيابان هاي ارگ بدون سنگ فرش بودند. در دوران حکومت ناصرالدين شاه با گسترش تهران، شهر با مشکل کم آبي مواجه شد که به همين خاطر چندين فنات جديد احداث کردند و کانالي از رودخانه کرج تا تهران کشيدند و حصار قديمي را تخريب کردند و خندق ها پر شد و حصاري هشت ضلعي با ارتفاع بيشتر و دوازده دروازه ساخته شد. پس از مدتي شمال شهر مورد توجه قرار گرفت و بلوار ايلچي ها(فردوسي امروز) مسکن اروپايي ها و تهراني هاي متمول شد و سال ها حکم محله اي ممتاز را داشت. در اين ناحيه مراکز خريد جديدي ساخته شد تا تقاضاي کالاهاي خارجي برآورده شود. هم چنين در زمان ناصرالدين شاه ساخت عمارت مشهور شمس العماره، بازسازي کاخ گلستان و ساخت سردر جديد، توسعه فضاي داخلي ارگ، ساخت سالن ملاقات رسمي و کاخ ابيض، ساخت ساختمان هاي جديد در قسمت شمالي و ييلاقي تهران، ساخت کاخ هاي عشرت آباد و سلطنت آباد انجام شد و معماري در تهران رونق گرفت.
در اواخر دوره قاجار، خانه هاي عوام هم چنان به سبک سنتي ساخته مي شد ولي ديگر بناها با تاثيرات معماري و تفکر غربي بنا شدند و شهروندان ثروتمند و داراي پست و مقام ويلاهايي به سبک اروپايي ساختند و بالکن و تراس جايگزين ايوان هاي سنتي شد. البته معماران آن دوره سفري به کشورهاي خارجي نداشتند و هرآن چه در طراحي ها استفاده مي- کردند حاصل مراجعه به عکس ها و تصاوير بود که آگاهي چنداني نسبت به آن ها نداشتند.
از ديگر آثار آن دوره مي توان اشاره اي داشت به: سبزه ميدان، تکيه دولت، ميدان توپخانه و بناهاي اطراف آن و ميدان مشق که امروز بخشي از آن تبديل به دانشکده هنر، بخشي وزارت امور خارجه و بخشي هم کتابخانه شده است.
به طور کلي هرچه ار تاريخ کهن ايران شديم و به حال نزديک تر، معماري ايران دستخوش تغييرات زيادي شد و رنگ و بوي آن تغيير کرد به طوري که رفته رفته سنت ها و فرهنگ ما جاي خود را به تفکرات و فرهنگ اروپايي و غربي دادند که به وضوح تاثير آن ها را مي توان در آثار معماري مشاهده کرد. البته آثار ارزشمندي نيز به يادگار مانده که جاي تحسين و تقدير دارند ولي گاه با جهالت و گاه با لجبازي در راه تخريب آن ها قدم برداشتيم و حتي ذره اي از بافت زيبا و سنتي گذشته را حفظ نکرديم مگر از روي اجبار و يا اصرار همشهريان دلسوز. امروز که در شهر قدم مي زنيم ديگر نه از باغات خبري هست و نه از کوچه باغ ها و نه نهرها و قنات ها و مسيل ها و به وفور يافت مي شوند خانه هايي که با گذشت زمان به فراموشي سپرده شدند و ديگر هيچ دلي براي آن نمي تپد.
چه بسيار درختان چنار کهني که پيترو دلا واله- 1 سياح ايتاليايي- با ديدن آن ها تهران را شهري با درختان چنار ناميد و امروز براي برپايي برج هاي سر به فلک کشيده که ديگر روح ايراني در آن ها جريان ندارد، به زمين افکنده شدند. درختاني که اين گونه عظمت آن ها را توصيف کرده: «اگر دو نفر دست هايشان را به دور آن حلقه کنند، دستشان هرگز به هم نمي رسد.»
کمي پايين تر که مي رويم ار آن بناهاي قديمي يا تنها بخشي باقيمانده و يا اثري از آن نيست و ديگر کسي يادي از آن ها نمي کند. مثلا اگر سري به مسجد فخر بزنيم چند قدمي جلوتر خانه فخر قرار دارد که خوشبختانه در حال مرمت است و جاي شکرش باقي ولي روبه روي مسجد با دري چوبي مواجه مي شويم که راه را به کوچه اي باز مي کند که روي تابلوي آن نوشته شده پارک فخر ولي تنها چيزي که مي بينيم خانه هايي است به ابعاد کمي بزرگتر از قوطي کبريت و ساکناني که انگار هيچ گاه به وجود باغي در آن جا فکر نمي کردند چه رسد به اين که آن را حفظ کنند و ديگر کسي به گذشته خود و محل زندگي اش نمي انديشد و همه غرق در تفکرات روزمره و زندگي حال هستند. گويي خاکستري از فراموشي بر شهر پاشيده اند و حتي در ميان مردم يادي از آن باغات و از خانه هاي قديمي سعدي و مولوي و عمارت هاي خاموش نمي شود و انگار در وسعت بخشي به اين شهر عظيم، حتي افزودن يک کوچه هم آن قدر موثر بوده که روي برخي از مسيل ها و قنات ها را پوشانده و تبديل به محلي براي عبور و مرور کرده اند.
تهراني که روزي از ديدن آن لذت مي بردند و هواي تازه و پاک -ن روح را نوازش مي داد امروز محلي است براي بيماري و افتادن به دام سختي ها و گويي اين است نصيب ما نسل جوان از قسمت روزگار و ثروت اجداديمان که نه رنگي از نشاط دارد و نه بويي از مهر و عاطفه ايراني. تنها افسوسي به جامانده که ديگر دواي هيچ دردي نيست.
کيانا رستمي، دانشجوي کارداني معماري سنتي

منبع : روزنامه آفرینش
 

nimaart

کاربر بیش فعال
اطلاعات جالبی در مورد نام محله های تهران

اطلاعات جالبی در مورد نام محله های تهران

اطلاعات جالبی در مورد نام محله های تهران

شاید هر روز نام چند محله تهران را بشنویم بی آنکه بدانیم چرا به این نامها معروف شده اند. با استفاده از منابعی چون کتاب اول و ویکی پدیا و دیگر منابع در وب اطلاعاتی درباره نام برخی محله‌های تهران اطلاعاتی گردآورده ام که در ادامه می خوانید.

سید خندان
سید خندان نام ایستگاه اتوبوسی در جاده قدیم شمیران بوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده که پیش گویی‌های او زبانزده مردم در سی یا چهل سال پیش بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه نیز احترام به این پیرمرد بوده است.

فرمانیه
در گذشته املاک زمینهای این منطقه متعلق به کامران میرزا نایب‌السلطنه بوده است و بعد از مرگ وی به عبدالحسین میرزا فرمانفرما فروخته شده است.

فرحزاد
این منطقه به دلیل آب و هوای فرح انگیزش به همین نام معروف شده است.

شهرک غرب
دلیل اینکه این محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع های مسکونی این منطقه با طراحی و معماری مهندسان آمریکایی و به مانند مجتمع های مسکونی آمریکایی بوده و در گذشته نیز محل اسکان بسیاری از خارجیها بوده است.

آجودانیه
آجودانیه در شرق نیاوران قرار دارد و تا اقدسیه ادامه پیدا میکند. آجودانیه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزیر قورخانه ناصرالدین شاه بوده، او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.

اقدسیه
نام قبلی اقدسیه (تا قبل از 1290 قمری) حصار ملا بوده است. ناصرالدین شاه زمینهای آنجا را به باغ تبدیل و برای یکی از همسران خود به نام امینه اقدس (اقدس الدوله) کاخی ساخت و به همین دلیل این منطقه به اقدسیه معروف شد.

جماران
زمینهای جماران متعلق به سید محمد باقر جمارانی از روحانیان معروف در زمان ناصر الدین شاه بوده است. برخی از اهالی معتقدند که در کوههای این محله از قدیم مار فراوان بوده و مارگیران برای گرفتن مار به این ده می آمدند و دلیل نامگذاری این منطقه نیز همین بوده است و عده ای هم معتقدند که جمر و کمر به معنی سنگ بزرگ است و چون از این مکان سنگ‌های بزرگ به دست می آمده ‌است‌، آن‌جا را جمران‌، یعنی محل به‌دست آمدن جمر نامیده‌اند.

پل رومی
پل رومی در واقع پل کوچکی بوده که دو سفارت روسیه و ترکیه را هم متصل می کرده است. عده‌ای هم معتقدند که نام پل از مولانا جلال‌الدین رومی گرفته‌شده است‌.

جوادیه (در جنوب تهران)
بسیاری از زمینهای جوادیه متعلق به آقای فرد دانش بوده است که اهالی محل به او جواد آقا بزرگ لقب داده بودند. مسجد جامعی نیز توسط جواد آقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده است که به نام مسجد فردانش هم معروف است.

داودیه (بین میرداماد و ظفر)
میرزا آقاخان نوری صدر اعظم این اراضی را برای پسرش‌، میرزا داودخان‌، خرید و آن را توسعه داد.. این منطقه در ابتدا ارغوانیه نام داشت و بعدها به دلیل ذکر شده داودیه نام گرفت‌.

درکه
اگر چه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست اما برخی آنرا مرتبط به نوعی کفش برای حرکت در برف که در این منطقه استفاده می شده و به زبان اصلی «درگ» نامیده می شده است.

دزاشیب (در نزدیکی تجریش)
روایت شده است که قلعه بزرگی در این منطقه به نام « آشِب » وجود داشته است و در گذشته نیز به این منطقه دزآشوب و دزج سفلی و در لهجه محلی ددرشو میگفتند.

زرگنده
احتمالا دلیل نامگذاری این محل کشف سکه ها و اشیاء قیمتی در این محل بوده است. در گذشته این منطقه ییلاق کارکنان روسیه بوده است.

قلهک
کلمه قلهک از دو کلمه "قله‌" و "ک‌" تشکیل شده است که قله معرب کلمه کله‌، مخفف کلات به معنای قلعه است‌. عقیده اهالی بر این است که به دلیل اهمیت آبادی قلهک که سه راه گذرگاه‌های لشگرک‌، ونک و شمیران بوده است‌، به آن( قله- هک) گفته شده است‌.

کامرانیه
زمین‌های این منطقه ابتدا به میرزا سعیدخان‌، وزیر امور خارجه‌تعلق داشت، و سپس کامران میرزا پسربزرگ ناصرالدین شاه‌، با خرید زمین‌های حصاربوعلی‌، جماران و نیاوران‌، اهالی منطقه را مجبور به ترک زمین‌ها کرد و سپس آن جا را کامرانیه نامید.

محمودیه ( بین پارک وی و تجریش یا ولیعصر تا ولنجک)
در این منطقه باغی بوده است که متعلق به حاج میرزا آقاسی بوده است و چون نام او عباس بوده آنرا عباسیه میگفتند. سپس علاءالدوله این باغ بزرگ را از دولت خرید و به نام پسرش‌، محمودخان احتشام‌السلطنه‌، محمودیه نامید.

نیاوران
نام قدیم این منطقه گردوی بوده است و برخی معتقدند در زمان ناصرالدین شاه نام این ده به نیاوران تغییر کرده است به این ترتیب که نیاوران مرکب از "نیا" (حد، عظمت و قدرت‌) ؛"ور" (صاحب‌) و "ان‌" علامت نسبت است و در مجموع یعنی کاخ دارای عظمت‌.

ونک
نام ونک تشکیل شده است از دو حرف (ون‌) به نام درخت و حرف (ک)که به صورت صفت ظاهر می‌شود.

یوسف آباد
منطقه یوسف آباد را میرزا یوسف آشتیانی مستوفی‌الممالک در شمال غربی دارالخلافه ناصری احداث کرد و به نام خود، یوسف آباد نامید.

پل چوبی
قبل از این که شهر تهران به شکل امروزی خود درآید، دور شهر دروازه هایی بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد. یکی از این دروازه‌ها، دروازه شمیران بود با خندق‌هایی پر از آب در اطرافش که برای عبور از آن‌، از پلی چوبی استفاده می‌شد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری نیست‌، اما این محل همچنان به نام پل چوبی معروف است.

شمیران
نظریات مختلفی درباره این نام شمیران وجود دارد. یکی از مطرح ترین دلایل عنوان شده ترکیب دو کلمه سمی یا شمی به معنای سرد و « ران » به معنای جایگاه است و در واقع شمیران به معنای جای سرد است. به همین ترتیب نیز تهران به معنای جای گرم است.
همچنین دلیل دیگر مطرح شده به دلیل وجود قلعه نظامی به آن شمیران می گفتند و همچنین برخی نیز معتقدند که‌ یکی از نه ولایت ری را شمع ایران میگفتند که بعدها به شمیران تبدیل شده است.

گیشا
نام گیشا که در ابتدا کیشا بوده است برگرفته از نام دو بنیانگذار این منطقه (کینژاد و شاپوری) میباشد.

منیریه (در جنوب ولیعصر)
منیریه در زمان قاجار یکی از محله های اعیان نشین تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن کامران‌میرزا، یکی از صاحب‌منصبان قاجر، به نام منیر گرفته شده‌است.

منبع : برگرفته از وبلاگ مطالب معماری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sahar a

عضو جدید
کاربر ممتاز
عکس ها و اطلاعاتی راجع به کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران

عکس ها و اطلاعاتی راجع به کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران

۶۲۰۰۰متر مربع به عنوان مهمترين ساختمان عمومي است كه در دوران پس از انقلاب اسلامي درايران احداث گرديده است .
دستگاه بهره بردار، كتابخانه ملي و مجري طرح ، سازمانمجري ساختمانها و تاسيسات دولتي و عمومي و مهندسان مشاور پيراز كار طراحي و نظارتبر اجراي كامل ساختمان را به عهده دارد. انتخاب مشاور بر پايه يك مسابقه طراحيمعماري صورت گرفت
.

ساختمان كتابخانه داراي حدود ۹۷۰۰۰ متر مربع زير بنا است و در شرايطعادي مي تواند تا حدود چهار ميليون جلد و در صورتي كه از سيستم قفسه بندي فشرده ويا ربات استفاده شود تا هفت ميليون جلد كتاب و نشريات ادواري را در خود جايدهد.
فضاهاي لازم براي فعاليت كتابخانه ملي دسته بندي و هشت واحد در برنامهكالبدي طرح شكل گرفته است .اين واحدها تقسيم بندي فضايي كتابخانه به شمار مي روندكه بر مبناي نوع فعاليت در يك گروه آمده اند و بايد از لحاظ ساختماني به يكديگرمرتبط شوند.


واحد ۱: براي فعاليت هاي همگاني با ۷۴۱۰ متر مربع زير بنا
واحد ۲: كتابخانه پژوهشي با ۱۶۰۰۰ متر مربع زير بنا
واحد ۳: خدمات پشتيباني اجرايي با ۴۵۶۰ متر مربع زير بنا
واحد ۴: مديريت ، خدمات پشتيباني اداري و تسهيلات خاص كارمندان با ۷۹۶۰ مترمربع زيربنا
واحد ۵: خدمات نگهداري با ۷۱۳۰ مترمربع زير بنا
واحد ۶: مخزن هاي بسته با ۲۰۰۰۰ متر مربع زير بنا
واحد ۷: مركز تحقيقات اسلام شناسي - ايران شناسي ، براي ۱۵۰ استفاده كننده با۲۰۸۰متر مربع زير بنا
واحد ۸: تسهيلات پاركينگ با ۷۰۰۰ متر مربع زير بنا


جمع زيربناي واحدها با احتساب دسترسي هاي افقي و عمودي برابراست با۹۷۰۰۰متر مربع مي باشد.
درباره خصوصيات ذاتي و ملاحظاتي كه در طرح معماري كتابخانه ملي موردنظر و توجه قرار گرفته ،نكات زير قابل اشاره است:
حجم و نمايي متواضع كه روح معماري ايراني است.دعوت كنندگي ، بي تكلفي ودستتبابي به فرم ها و حجم هاي تجربه شده خوشايند و ماندگار
فضاهاي مجلل و با شكوه در فضاهاي داخلي و تالارهاي مطالعه در خور و هم شانفرهنگ و تاريخ غني ايران زمين
تحولات آينده در فناوري و وظايف و عملكرد كتابخانه و ضرورت انعطاف پذيريطرح
دسترسي ها و روابط داخلي كاركردهاي كتابخانه ملي
ملاحظات سازه ويژه كتابخانه ملي ، بارهاي زنده قابل ملاحظه روي كف ها و موضوعزلزله و نزديكي طرح به گسل هاي اصلي شمال تهران
ملاحظات مربوط به توسعه پايدار و صرفه جويي در مصرف انرژي ، حداكثراستفاده ازنور طبيعي براي روشنايي فضاها و به حداقل رساندن مصرف سوخت هاي فسيلي از طريقفشردگي طرح ، جزئيات خاص اجرايي و خصوصيات طرح ناشي از شرايط اقليمي تهران و مصالحمصرفي در جداره هاي ساختمان و بام
ملاحظات تاسيساتي ويژه و متنوع مورد نياز فضاهاي مختلف طرح
ملاحظات هوشمندي بنا و پاسخگويي آن به نيازهاي تكنولوژي پيشرفته روز
ملاحظات طراحي معماري داخلي و تجهيزات ويژه مورد نياز فضاهايمختلف

علاوه بر اين گفتني است كه از آجر و بتن و گچ با طرحها و شكلهايگوناگون در تزئين فضاي داخل و نماي كتابخانه استفاده شده است.
اجراي سازه طرح همزمان با ابلاغ مطالعات مرحله دوم در اسفند ماه ۱۳۷۴ از طريق مناقصه به شركت آرمه دشت و به روش قيمت مقطوع بدون تعديل به مدت ۲ سال محول گرديد. اين قرارداد در اواسط سال ۱۳۷۷ به اتمام رسيد.


در زمستان ۱۳۷۸ فعاليت هاي معماري ساختمان اصلي و محوطه سازي ، از طريق مناقصه به شركت ساختماني ايران بورگه و كارهاي تاسيساتي به شركت آلاوه محول گرديد.
موضوع قراردادهاي مذكور براي مرحله اول بهره برداري از طرح بوده است و در اين قالب تا اوايل سال ۱۳۸۳ كل ۹۷۰۰۰ متر مربع نماسازي و محوطه سازي شده و كارهاي ساختماني و تاسيساتي ۶۰۰۰۰ متر مربع خاتمه يافته است و كارهاي ساختماني وتاسيساتي ۳۷۰۰۰ متر مربع مربوط به مرحله سوم بهره برداري ، در آينده و در صورت نياز به اجرا در خواهد آمد.



در سال ۱۳۸۲ در حالي كه طرح مراحل نهايي اجرا را پشت سر مي گذاشت بنا به در خواست مجري طرح (بهره بردار) فضاهايي مانند سالن همايش ، تالار مطالعه نقشه و منابع ديداري و شنيداري و موسيقي ، بخش صحافي و مرمت منابع كتابخانه و . . . به سطوح در حال ساخت اضافه گرديد.



در اواخر سال ۱۳۸۲ اسكلت بتني كتابخانه ملي موضوع قرارداد شركت آرمه دشت از سوي انجمن بتن ايران به عنوان بهترين كار اسكلت بتن كشور شناخته شد.
لازم به ذكر است به لحاظ قيمت واحد مقطوع بودن قرارداد اين پيمانكار تمام توان خود را جهت كوتاه كردن زمان اجرا به كار گرفته و در نتيجه عدم پرداخت تعديل براي انجام كار در زمان طولاني ، صرفه جويي قابل توجهي بعمل آمده است .
اجراي اسكلت طرح با زير بناي ۹۷۰۰۰ متر مربع در عرض ۵/۲ سال و با كيفيت ممتاز خود يك ركورد در طرحهاي عمراني كشور محسوب مي شود



برگرفته از کتاب تازه های ایران
 

سپیدار

کاربر بیش فعال
با سلام و احترام
ضمن تشکر از دوست گرامی بابت عکس هایی که قرار دادند و درخواست از ایشون مبنی بر این که اگر عکس های بیشتری از مراحل ساخت دارند ، لطف کنند و ما را هم در دیدن ان با خود شریک کنند ، بد ندیدم از فرصت استفاده کرده و چند خطی توضیح پیرامون ِ تاریخچه ی ساخت و طراحی این مجموعه بدهم .

مجموعه ی ورزشی ازادی که استادیوم صد هزار نفری جزئی از ان مجموعه است ، به منظور برگزاري هفتمين دوره بازيهاي آسيائي تهران در سال 1353 و در استانداردهاي بين المللي و با مساحت 460 هكتار در غرب تهران احداث گرديد . البته لازم به توضیح است که زمان ِ ساخت ِ استادیوم ، مکان ِ ان به طور کلی خارج از بافت ِ شهری ِ تهران ِ ان زمان محسوب می شده است . و علاوه بر مجموعه ی ورزشی که اکنون بحث ِ ان است ، مجموعه ای بزرگ شامل اقامت گاه ، سالن سینما و . . . نیز احداث شد ( بخشی در شهرزیبا و بخشی در دهکده المپیک ) . در زمان جنگ ، مدتی از این دهکده برای اسکان جنگ زده های جنوب کشور استفاده شد . هم اکنون بخشی از ساختمان های قدیم ِ دهکده المپیک ، به دانشگاه ِ علامه طباطبایی اختصاص یافته است .
اما بازگردیم به مجموعه ی ورزشی
اين مجتمع بزرگ ورزشی علاوه بر قابليت اجراي اكثر رشته هاي ورزشي ، محلي مناسب براي برگزاري جشن ها و گردهمائي و مراسمهای مختلف و همچنين تشكيل اردوهاي ورزشي ميباشد . چنان که هم اکنون هتل المپیک و کمپ تیم های ملی این وظیفه را بر عهده دارند .
این ورزشگاه پیش از انقلاب نام ِ اریامهر را داشت و بعد از انقلاب به آزادی تغییر نام یافت .
گنجايش اين استاديوم 90000 نفر مي باشد كه 35000 نفر در طبقه پايين و 55000 نفردرطبقه فوقاني و بطور فشرده 100000 نفر را در خود جاي ميدهد. ومساحت آن 141000 متر مربع مي باشد . طرح استاديوم براساس ديد كامل براي همه تماشاچيان در نظر گرفته شده است بطوريكه حداكثر ديد تماشاچي از مركز زمين در شمال وجنوب 136 متر و در شرق وغرب 126 متر است . البته این به خودی خود چیز ِ عجیبی نیست . چنان که طراحی بر اساس ِ دید ِ شعاعی ، از اصول ِ بدیهی ساخت زمین های ورزشی میباشد که منحصر به دوره ی معاصر هم نیست . چنان که در ورزشگاه های دوره ی رم ِ باستان هم همین سیستم طراحی و اجرا می شده است . اما انچه اهمیت دارد ، تسلط ِ تماشاگران بر زمین بازی است . این نکته را تا زمانی که خودتان در روی سکوها قرار نگیرید نمیتوانید به خوبی درک کنید . در تصاویر تلوزیونی به نظر می اید تماشاگرانی که در ردیف های اخری طبقات قرار دارند ممکن است دید خوبی نداشته باشند که به هیچ وجه چنین نیست . ذکر این نکته لازم است از انجایی که متاسفانه بانوان اجازه ورود و تماشای بازی های فوتبال را از نزدیک ندارند ، در صورتی که مایل باشند ، میتوانند روز هایی که مسابقه برگذار نمیشود ، به استادیوم مراجعه کرده و از بخش های مختلف ان دیدن کنند . به اندازه ای طراحی زیبا و دلنشینی دارد که به نظرم این کار ارزشش را دارد . تعریف ِ ورودی ها و خروجی ها ، سرویس ها و . . . بسیار هوشمندانه است .
مطابق نرمه هاي بين المللي زمان تخليه استاديوم ها نسبت به كوچكي و بزرگي آنها بين 8 الي 15 دقيقه تعيين مي شود . با وجود بزرگي استاديوم يكصد هزارنفري پس از بررسي عواملي كه در زمان تخليه تاثير دارند زمان تخليه 11 دقيقه محاسبه شده است . تونلها وراهروهاي استاديوم طوري پيش بيني شده كه وسايل نقليه از قبيل آتش نشاني ، نظافت و همچنين كانتينرها ي مخصوص تلويزيون مي توانند در مواقع لزوم تا نزديك جايگاه بيايند .
اما ذکر یک نکته پیرامون طراحی
ممکن است بسیاری تصور کنند که طراحی ورزشگاه یکصد هزار نفری را فرمان فرمایان انجام داده . در صورتی که اصل ِ ماجرا اینگونه نیست . حتی وقتی در دانش نامه ی ویکی پدیا هم جستجو کنید به همین اشتباه بر میخورید .
دوستان حتما در جریان هستند که بسیاری از تربیت یافته گان ِ معماری ایران ، در فرانسه به تحصیل مشغول بودند و از مدارس و دانشکده های معماری انجا فارغ التحصیل شدند . بررسی دلیل ِ این حجم از فارغ التحصیلان از فرانسه ، به نوبه ی خود نکته ی جالبی ست که دلایل خاص خود را دارد و همچنین تاثیرات ِ مثبت و منفی . چنان که در معماری معاصر ایران ، تاثیرات ِ مکتب ِ بوزار بسیار مشهود است .
باری ! هدفم بیان این نکته نبود . این مقدمه را عرض کردم تا بگویم فرمان فرمایان نیز یکی از درس خواندگان ِ فرانسه بود . به خاطر موقعیت خاصی که داشت ، در ان زمان هم در تهران و هم در پاریس دفتر معماری داشت . و به خاطر نفوذی که در فرانسه بین ِ معماران مشهور ان زمان داشت ، میتوانست از همکاری انها استفاده کند . در مورد استادیوم ازادی و چند طرح ِ دیگر که منسوب به فرمان فرمایان است ، باید این نکته را متذکر شد که خود ِ طراحی توسط ایشان انجام نشده است . بلکه گروه ِ معماران ِ فرانسوی که در دفتر ایشان کار میکردند طراحی را به عهده داشتند . ممکن است دوستان این نکته را به من تذکر دهند که اکنون هم چنین است . مثلا فلان کار را که میگویند میرمیران طراحی کرده ، در اصل دفتر میرمیران طراحی کرده است . این نکته را میدانم و بدیهی نیز هست . ولی پنداشتن ِ این نکته که مراحل ایده پردازی ، طراحی های سازه ای و . . . توسط فرمان فرمایان انجام شده ، اشتباه است . اما این چیزی از ارزش های این معمار بزرگ و بین المللی نمیکاهد . حتی توان ِ مدیریت شرکتی چند ملیتی که ایشان تاسیس کرده بودند ، خود از توانی بسیار بالا حکایت دارد ، و از طرف دیگر این به معنی ضعف ایشان در طراحی نیست .
سعی میکنم نام ِ طراح ِ فرانسوی ِ این استادیوم را بیابم . لازم به ذکر است که شرکت بتن ارمه مسئولیت بخشی از اجرای ان را بر عهده داشته است .

منابعی که جسته گریخته از انها استفاده کردم:
دانش نامه ی ویکی پدیا ، واژه ی جست و جو : مجموعه ی ورزشی ازادی
سایت رسمی مجموعه ورزشی ازادی
.
.
.
.
.
 

shani.

عضو جدید
کاخ صاحبقرانیه

کاخ صاحبقرانیه

كاخ صاحبقرانيه در منطقه نياوران بي‌شك يكي از زيباترين آثار تاريخي تهران است. حوادث مهم و تصميمات سرنوشت‌سازي كه در پشت ديوارهاي مستحكم اين قصر صدوپنجاه ساله تهران رخ داده، توانسته است مسير تاريخ معاصر را تغيير دهد. هر چند گفتن از تاريخ آن تكرار مكررات است. شايد بسياري از كساني كه در طي سالهاي متوالي استواري صاحبقرانيه از آن گذر كرده‌اند از خود پرسيده باشند كه معني «صاحبقرانيه» چيست و چرا اين عمارت زيبا به اين نام مشهور است؟ در ذهن بيشتر مردم، در مورد لغت صاحبقران و اطلاق آن به اين بناي تاريخي اين باور است كه ناصرالدين شاه قاجار به اين دليل كه پنجاه سال كه معادل يك قران است، سلطنت كرد و كاخ زيبايي را كه در سال 1267 ساخت صاحبقرانيه ناميد. اما با نگاهي به تاريخ دوره‌اي مي‌توان دريافت كه چنين باوري نمي‌تواند به‌طور كامل صحيح باشد. در لغت‌نامه دهخدا ذيل لغت صاحبقران آمده است: آن مولود كه وقت افتادن نطفه وي در رحم مادر، يا به‌وقت ولادت او قران عظمي باشد و برج قران در طالع بود و بعضي گويند كه در سال ولادت او زحل و مشتري را قران عظمي باشد و اين نوع قران عظمي بعد از سالهاي فراوان واقع شود، و اين چنين مولود را پادشاهي دير ماند. از اسكندري منقولست آنكه وقت ولادت او زهره و مشتري را قران باشد. دكتر محمد معين نيز در فرهنگ لغت خود علاوه بر معني بالا گفته است: پادشاهي عظيم‌الشأن عادل و جهانگيري كه دولتش دوام داشته باشد. همچنين كسي كه در عصر خود بجهتي از جهات بر هم‌مسلكان خويش تفوقي حاصل كرده و در حرفه خود ممتاز باشد. در گذشته هر قرن را هشتاد سال حساب مي‌كردند و كسي كه به سي‌امين سال حيات خود رسيده يك قران را گذرانده بود. يعني هر دوره سي ساله را يك قران مي‌گفتند. پادشاهي كه بيش از سي سال سلطنت كرده بود صاحبقران ناميده مي‌شد. با توجه به متون تاريخي مشخص مي‌شود كه در گذشته اطلاق لفظ صاحبقران به پادشاهان، اهميت بسياري داشت و بيشتر حكمرانان ايران براي نشان دادن قدرت و شجاعت خود از اين لقب استفاده مي‌كردند. شايد مهمترين پادشاهي كه به لقب صاحبقران مشهور شد، ناصرالدين شاه قاجار بود.

فتحعلي شاه قاجار براي فرار از گرماي تهران و تفريحات تابستاني دستور داد تا در منطقه‌اي خوش آب و هوا در شمال و خارج از تهران، باغي بسيار زيبا آماده كنند. او نيزارهاي اطراف روستاي «گرده‌وي» يا «كردويه» را به اين امر اختصاص داد. اين ده و منطقه، يكي از قديمي‌ترين نقاط اطراف شهر تهران بودند. در دوره ساساني بهرام چوبين ـ‌فرمانده دلاور از خانواده مهران‌ـ كه منطقه‌ ري را در تملك خود داشت برادري بنام كردويه داشت. او در مناطق شمال ري زندگي مي‌كرد و زمينهايش را بنام خودش كردويه نام گذاشت. دكتر حسين كريميان مي‌نويسد: نام باستاني نياوران «كردوي» بوده است كه در جغرافياي دره رودبار در ذكر شكرآب آهار آمده است. «از شكراب هرگاه به طرف شميران بروند به قريه كردوي مي‌رسند كه تا شكراب دو فرسخ است و اولين قريه شميران است.» فتحعلي شاه پس از خشكاندن نيزار، باغ خود را بنام «ني‌آوران» گذاشت كه بعدها در اثر تكرار لفظ به «نياوران» تبديل شد. پس از او محمدشاه بناي ساده و كوچكي را ايجاد كرد. ناصرالدين شاه قاجار كه در سال 1264 قمري به سلطنت رسيد در سال 1267 ق. دستور داد حاج علي‌خان حاجب‌الدوله ـ اعتمادالسلطنه‌ـ عمارت بزرگي را در باغ نياوران بنا گذارد. اين ساختمان در دو طبقه ساخته شد . چون به دشتي بزرگ اشراف داشت كه شهر را مي‌شد ديد آن را «جهان‌نماي نياوران» ناميد. بعدها در كنار كاخ جهان‌نما عمارتهاي ديگري ساخته شد. بطوري كه دكتر فووريه در خاطرات خود به حدود 50 عمارت مختلف اشاره مي‌كند كه هر يك به يك يا چند تن از زنان ناصرالدين شاه اختصاص داشت. در سال 1293 ق. ناصرالدين شاه به مناسبت سي‌امين سالگرد سلطنت خود سكه‌اي ضرب كرد كه بر آن نوشته شده بود: «ناصرالدين شاه غازي خرد صاحبقران». از اين تاريخ به بعد بود كه رسماً لقب سلطان صاحبقران را در تمام مكاتبات اداري و خصوصي خود به‌كار مي‌برد. در همين سال جهان‌نماي نياوران را نيز «صاحبقرانيه» ناميد. اين عمارت با شكوه در طول حيات خود تا بهمن 58 يكي از مكانهايي بود كه در سرنوشت ايران معاصر مؤثر بود. نخستين تلگراف ايران به صاحبقرانيه مخابره شد. فرمان مشروطه توسط مظفرالدين شاه در اين كاخ امضا شد. در دوره پهلوي نيز آن را براي اسكان مهمانان بسيار مهم اختصاص دادند. در سال 1346 فرح ديبا ـ‌همسر محمدرضا پهلوي‌ـ كه از محيط سعدآباد راضي نبود، دستور داد تا در كنار كاخ صاحبقرانيه كاخي براي سكونت آنها بر پا شود و پس از انتقال خانواده پهلوي به آنجا، كاخ جديد را نياوران نام‌گذاري كرد. نيزار قديمي روستاي كردويه كه روزي به خانواده مهران تعلق داشت، امروز زيباترين كاخ موزه تهران است كه در گوشة شمال تهران قرار گرفته است





http://www.niavaranpalace.ir/
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Tamochin

عضو جدید
مسجد سپهسالار - تهران

مسجد سپهسالار - تهران

بهارستان تنها نمانده ، تاریخ اینجا هنوز نفس می کشد.کوچه را که بکاوی خشت خشت خانه ها بوی تاریخ می دهند ، بوی زندگی نسل هایی که آمدند و بی درنگ جا بر ردپای هم نهاده اند و حالا از آنها همین خانه های آجری مانده و میدانی که خود تاریخ است .رد تاریخ را که از مجسمه مدرس ایستاده در میانه میدان دنبال کنی ، ساختمان های مسجد و مدرسه سپهسالار چشم نواز است و تابلوهای قرمز مدام به تو هشدار می دهند که ورود ممنوع است.همجواری با مجلس بهانه مناسبی است که ورود همه حتی گردشگران به مهمترین بنای تاریخی دوران قاجار در تهران ممنوع باشد، مگر با اجازه کتبی.
مسجد و مدرسه سپهسالار بر اساس نقشه های دارالاخلافه در شرقی ترین نقطه تهران قدیم واقع اند. جایی محصور میان درختان چهار باغ بزرگ . نگارستان ، بهارستان ، نظامیه و باغ سردار که حالا جز اسمی و خاطره ای ردی از آنها نمانده است .
سیم خاردارها و سربازان ایستاده بر ورودی های مدرسه و مسجد سپهسالار اگر بگذارند ، مقرنس کاری های کم نظیر ورودی های بنا چشم را خیره می کند. نگاه که می کنی. نقشه ها را که می کاوی بنا شش ورودی اصلی دارد که

معماری کم نظیری آمیخته به هنر ایرانی بر پیکر آنها نشسته است .
«فریدون برومندی»، کارشناس بناهای تاریخی می گوید :«اين بنا داراي سه ورودي در بخش شمالي بوده كه به علت احداث كتابخانه مجلس توسط مهندس سیحون در سال 1342 خورشیدی مسدود و ارتباط اين قسمت از بنا با باغ بهارستان قطع شده است. در جبهه‌هاي غربي (ورودي اصلي)، شرقي و جنوبي نيز در حال حاضر سه ورودي وجود دارد. ورودي اصلي با عقب‌نشيني نسبت به پياده‌رو از الگوي
جلوخان تبعيت كرده و ورودي شرقي نيز چنين الگويي را به صورت ساده‌تري دارا ست.» ورودي جنوبي كه هنگام ساخت بنا در كوچه‌اي شش متري قرار داشته سردري ساده دارد كه به حياط دارالشفا گشوده مي‌شود.خوب که نگاه کنی دیگر از دار الشفا خبری نیست و اکنون این فضا به محلی برای پاسخگویی به سوالات شرعی مراجعه کنندگان به مسجد تبدیل شده است .

عمیق تر که نگاه کنی در پس ورودي‌هاي غربي و شرقي هشتي تقسيم بندی معماری دیدنی وجود داردكه اولي به

گفته «برومندی» با پوشش كاربندي و عرقچين و دومي با كاسه‌سازي پوشش داده شده‌اند.
«برومندی» می گوید :«طاق هفت كاسه در هشتي شرقي از شاهكارهاي دوران شاگردي استاد جعفريان معمارباشي كاشاني است كه در سه كاسه وسط مينياتوري از هفت كاسه را ساخته است. زمانی که این طاق را ساخته هنوز استاد نبوده و به دلیل شاگرد بودن اجازه نداده اند به داخل بنا راه پیدا کند و کارش را در همان ورودی تمام کرده و رفته است .»
سپهسالار را باید از بناهای مهم و شاخص تاریخ معماری ایران به شمار آورد که نمونه کاملی از معماری متداول آن دوره را به نمایش می گذارد.
معماري اين بنا كه شايد بتوان به جرات آن را آخرين شاهكار ايراني دانست، همانند بسياري ديگر از مساجد ايراني داراي الگوي چهار ايواني است.
«برومندی » در این باره می گوید :«اين بنا بي‌ترديد يكي از بناهاي شاخص و مهم تهران و به لحاظ تزيينات كم‌نظير و تناسبات موزون در آن اثري ارزشمند در معماري ايراني به شمار مي‌رود. ساختمان آن با الهام از بهترين نمونه‌هاي پيشين خود همچون مسجد سيد و مسجد حكيم اصفهان و مسجد سلطاني سمنان و دانشگاه الازهر مصر طراحي شده و از هر نظر تابع الگوهاي معماري سنتي ايراني است.» تاریخ گواهی می دهد که طراح و ناظر بنا ميرزا مهدي‌خان شقاقي، ممتحن‌الدوله (1263 _ 1327 ه.ق) و سازنده آن ابوالحسن‌خان معمارباشي است.
ميرزا مهدي‌خان شقاقي فرزند رضاقلي‌خان از حقانين ايل قشقايي است. وي پس از دو سال تحصيل طب در دارالفنون در سن 14 سالگي به همراه گروه 42 نفري از دانش‌آموزان ايراني به فرانسه فرستاده شد. او در آنجا به علت اندام درشت خود به «حسين كُرد» معروف شد اما پس از طي دو سال تحصيلات مقدماتي و گرفتن ديپلم در مدرسه ديپ به پاريس بازگشت و وارد مدرسه مهندسي راه و پل‌سازي شد و در سال 1243 ش (1864 م)ديپلم مهندسي خود را دریافت کرد.
وي در سفر سوم ناصرالدين شاه به اروپا (1306 ه.ق) يكي از همراهان او بود و به همين جهت به لقب ممتحن‌الدوله نائل شد.
از جمله آثار مهندسي ممتحن‌الدوله مي‌توان به طرح منزل و مسجد و مدرسه سپهسالار، نقشه قصر فيروزه و چند بناي ديگر اشاره کرد. وي مدتي نيز در زمان وزارت قوام‌الدوله به عنوان مستشار وزارت امور خارجه به خدمت پرداخت. از او آثار و نوشته‌هاي عديده‌اي بر جاي مانده كه خاطرات وي از مهم‌ترين آنها است.
ممتحن‌الدوله شقاقي در خاطرات خود مي‌نويسد: «... طراحي و ساختن آن بنا به من رجوع گشت. من استاد حسن معمار قمي را جهت همكاري از قم به طهران آوردم، و مرحوم ميرزاحسن خان منشي اسرار هم همراهي مي‌نمود و شهريه و انعام دادند و ساختن اين بناها از مسجد ناصري (سپهسالار) و عمارت بهارستان به من و او واگذار شد. من به عنوان مهندس طراح فقط در ساختن آن بنا نظارت مي‌كردم. مرحوم آقاوجيه سپهسالار ثاني كه طرف توجه ميرزاحسن خان بود متاسفانه اين خدمت معماري را از آن استاد قمي ذوفن را از خدمت خارج نمود، و من ماندم با يك مشت

معماران مورد اعتماد كه _ الحمدالله _ ساختمان‌ها را به اتمام رسانديم.»
در زمان حيات ممتحن‌‌الدوله فرزندان سوم و يازدهم وي در ايران به نام‌هاي كيومرث (مهدي)، ماژور حصن‌‌السلطنه (1258 – 1290 ش) و حسنعلي خان شقاقي (1280 – 1322 ش) و فرزند هفتم وي محمدعلي خان شقاقي (1273 – 1249 ش) هنگام نبرد با ارتش آلمان در بحبوحه جنگ جهاني اول به وسيله گاز سمي نيروهاي آلماني مسموم شد و بدين ترتيب كشته شدند و از دست رفتن آنها سبب افسردگي روحي شديد در وي شد.
با وجود اينكه طراحي مسجد و مدرسه سپهسالار به مهندس ميرزا مهدي خان شقاقي منتسب است اما به گفته صاحب نظران تاثير بسزاي استاد حسن قمي در شكل‌گيري اين بنا انكارناپذير است.
حياط مربع مدرسه سپهسالار با چهار ايوان، ايده‌آل مسجدسازي ايراني است. انبار اين حياط 62 در 63 متري مي‌باشد كه از چهار جهت دو طبقه ساخته شده است و 60 حجره در دو طبقه براي سكونت طلاب علوم ديني وجد دارد.
شبستان تابستاني كه از تركيب ايوان جنوبي، نبدخانه و سه گنبد جنبي و دو گوشواره تشكيل شده است، بزرگترين و دیدنی ترین فضاي مسجد است. در واقع اين قسمت از بنا موجب تمايز آن با ديگر مساجد شده و آن را در رديف آخرين شاهكار معماري دوره سنتي قرار داده است. روي گوشواره‌ها دو گنبد به دهانه 10 متر و ارتفاع 15 متر قرار گرفته است كه در مجموع مساحتي نزديك به 1300 مترمربع را اشغال نموده است. چنانچه «برومندی » می گوید :«معمار در اين تجربه در واقع به جاي استفاده از فيلپوش با استفاده از سيستم طاق و تويزه، گنبد را روي چهار نقطه قرار داده است اين تحول معماري مستلزم راه‌حلي سازه‌اي بوده كه در نوع خود بي‌سابقه است و از اين نظر سبك‌ترين و ظريف‌ترين گنبدخانه را خلق کرده است. »
جدا از شبستان تابستانی شبستان زمستاني این مسجد با ستون‌هاي ظريف سنگي و طاق‌هاي آجري متنوع در پشت ايوان شرقي كاملا تابع الگوهاي مسجدسازي ايراني ساخته شده است . اين فضا با 44 ستون سنگي ، به چهل ستون معروف است. اين قسمت از بنا به شهادت اسناد تاریخی اواخر دهه چهل توسط استاد لرزاده تغييرات مهمي يافته است .در این دوره تمام تزئینات این ستون ها که خاص و موسوم دوره قاجار بود زیر لایه ای از سنگ های مرمر مدفون شد.
حیاط مربع شکل را که دور بزنی ، حجره‌هاي طلبه‌ها الگوي ديگري است كه در كنار ايوان‌ها و مهتابي‌ها، مسجد و مدرسه را كامل مي‌كند و موجب وسعت فضاي حياط شده است. اغلب حجره‌ها داراي يك ايوان كوچك در قسمت ورودي، يك فضاي سه قسمتي اصلي و يك پستو است. پستو به عنوان اتاقي متغير در قناسي زمين قرار گرفته و در سلسله مراتب فضايي، خصوصي‌ترين بخش حجره را تشكيل مي‌دهد. مجموعه فضاهايي كه اشاره شد به همراه هشت مناره رفيع كه بلندترين آنها 37 متر و كوتاه‌ترين آن 25 متر ارتفاع دارند، فضاي اصلي مسجد را شكل مي‌دهد.
چهار مناره جنوبي با پايه‌هايي كه تا حدود سه متر آن سنگ است به طرز ظريف و دل‌پسندي حجاري در مفاصل و جرز سنگ‌ها براي استحكام بنا سرب‌ريزي شده است و تمامي مناره‌ها با كاشي لعابدار مصور و منقوشند.
حياط كوچكي در جنوب شرقي بنا قرار دارد كه زماني حياط دارالشفا بوده و امروز بنام حياط پاسخگويي به «سئوالات شرعي

و دريافت وجوهات» مشهور است و زماني در وسط آن حوضچه وجود داشته است. در شمال اين مجموعه حياط ديگري قرار دارد كه محل سكونت نايب‌التوليه مسجد مي‌باشد. اين بخش داراي شاه‌نشيني در قسمت شرقي و تعدادي اتاق در قسمت غربي است و در شمال حياط تعدادي اتاق كوچك براي سرويس بهداشتي و آبدارخانه وجود دارد. اين قسمت‌ها از الگوي يك بناي مسكوني حياط مركزي تبعيت كرده است.
در كنج شمال غربي بنا تالار ستون‌داري به نام چهل شير وجود دارد كه در مركز آن در ميان هشت ستون حوض سنگي قرار دارد كه آب انبار و محل وضوخانه مدرسه و مسجد بوده و از قنات اختصاصی مسجد به نام مهران مجرايي داشته است. برومندی میگوید :« حالا دیگر قنات خشک شده ، خشک خشک. »
سرت را که بالا بگیری ، بالاي ايوان شمالي، ساعت بزرگ مسجد و مدرسه قرار دارد.سالهاست به خواب رفته .کی « کسی نمیداند » این را « برومندی»می گوید اما تومی توانی چهره دو برادر ساعت ساز را ببینی که کنار ناقوس ها بالا می روند ، پایین می آیند و می گویند :«ساعت کار می کند.زنده است.ببینید الان 10 دقیقه جلو رفته اما درست می شود چند روز دیگر صدای ناقوس هایش را همه می شوند.»
آنها برادران ساعتچی اند .آمده اند که زندگی را به ساعت قدیمی سپهسالار بازگرداند.می گویند :« ساعت کاملی در زمان خود بوده .در حد و اندازه های ساعت بیگ بن برلین است .باور نمی کردیم که راه بیفتد.»
صدای «برومندی » از جای دیگر بلند می شود که :« اين ساعت با سه ناقوس در سال 1880 میلادی ساخته شده و در زمان سلطنت ناصرالدين شاه از پاريس به تهران حمل و دراين قسمت از بنا نصب شده است. »
نگاه که می کنی ،ساعت مدرسه دو صفحه دارد يكي رو به صحن مدرسه و ديگري رو به جانب عمارت ميرزا حسين‌خان سپهسالار (مجلس شوراي ملي سابق). دنباله ايوان شمالي كه سالها پیش از این گلخانه زمستاني مدرسه بوده از سال 1310 ش به تالار سخنراني، تدريس، وعظ و تبليغ تبديل شده است. حالا اين تالار محل دارالقرآن و بسيج ‌مجموعه است.
ساختمان كتابخانه در ضلع شمال شرقي مدرسه قرار دارد كه در سال 1313 ش به صورت هماهنگ با مدرسه در دو طبقه و يك زيرزمين طراحي و ساخته شده است. قسمت غربي آن در سال 1315 ش به فرهنگستان علوم ايران اختصاص يافت كه اكنون جزو ساختمان كتابخانه و بخشي از آن نيز جزو ساختمان اداري مدرسه محسوب مي‌شود.
«برومندی » آجرهای رنگ به رنگ را نشان می دهد و می گوید :«همان موقع براي وسعت بخشيدن به حياط كتابخانه از فضاي اتاق‌هاي جنوبي حياط مربوطه كاسته شد و نماي اين قسمت در هماهنگي با نماي كتابخانه دستخوش تغييرات شد. »
بخش فرسوده جنوب شرقي مسجد پشت به شبستان زمستاني كه زماني گرمابه و سرويس‌هاي بهداشتي مدرسه را در خود جاي داده بود،‌ در اوايل دهه 1370 ش تخريب و به جاي آن بنايي ناهمگون با مجموعه براي كلاس‌هاي درس و اداري مدرسه و ناهارخوري و سرويس‌هاي بهداشتي ساخته شد. عمیق تر که نگاه می کنی انگار این قسمت خود را به بنا تحمیل کرده ،انگار از جنس دیگری است.


سال 57 که انقلاب شد، مسجد و مدرسه سپهسالار به مدرسه عالی شهید مطهری تغییر نام داد.این روزها مسجد و مدرسه عالي شهيد مطهري میزبان بسیاری از مراسم مهم مذهبي، كشوري و لشكري است و به اين اعتبار مي‌توان آن را بناي يادماني دانست كه در تحولات سياسي يكصد ساله اخير مطرح بوده است. بنایی همسایه با ساختمان قدیمی مجلس یا همان دارالشورا که بر سردرش حک شده «عدل مظفر» .جایی ایستاده بر نقطه عطف تاریخ این سرزمین: میدان بهارستان . میدانی که هنوز تاریخ را نفس می کشد با سپهسالار ،مدرس و خانه هایی که خشت هایشان بوی تاریخ و کهنگی می دهند بوی مجلس ، مشروطه آزادی خواهی
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

marali_64

عضو جدید
مجتمع تجاری رز میرداماد

مجتمع تجاری رز میرداماد

مجتمع تجاری رز میرداماد

مجتمع تجاری اداری رز، در قلب تهران و در ضلع شمالی بلوار میرداماد، روبروی بانک مرکزی و مابین خیابان تبریزیان و کازرون شمالی قرار گرفته است. دسترسی سریع و آسان به اصلی ترین خیابان های شهر تهران یعنی خیابان ولی عصر (عج) و دکتر شریعتی، این پروژه را به لحاظ موقعیت، به عنوان یکی از ممتازترین پروژه های تجاری، اداری نموده است.


وجود ادارات دولتی، شرکت های بزرگ نفتی، شرکت های خصوصی معتبر، دفاتر بازرگانی و مراکز لوکس خرید در بلوار میرداماد، جایگاه ویژه ای را از منظر سرمایه گذاری برای این پروژه رقم زده است.
وجود ایستگاه میرداماد (خط یک مترو) در کنار این پروژه عظیم، از دیگر امتیازات مجتمع رز میرداماد است.



مجتمع رز میرداماد که یکی از پروژه های شرکت سرمایه گذاری مهرگان (سهامی خاص) می باشد، با بهره گیری از ظرفیت های نوین مهندسی و مطابق با تکنولوژی روز صنعت ساختمان، در زمینی به مساحت 3100 متر مربع با زیربنای 34228 مترمربع و در 20 طبقه احداث گردیده است.
طراحی و محاسبات این مجتمع بر اساس طیف شتاب زمان وقوع زلزله های بزرگ از جمله زلزله ترکیه و کالیفرنیا صورت گرفته است. به دلیل محاسبات دقیق و طراحی خاص سازه ای، مدل برج در کلیه موارد بدون کوچکترین آسیبی جوابگو بوده و هیچ گونه تخریبی در آن اتفاق نخواهد افتاد.



اسکلت ساختمانی مطابق با آیین نامه ها و استاندارد بین المللی از مواد CAFCO300 و FENDOLITE MII برای مقاومت حداقل 2 ساعت در هنگام آتش سوزی، توسط مواد ضد حریق پوشیده شده است. موارد و مصالح در این مجتمع از بهترین انواع ممکن انتخاب شده و در تعیین آنها آیتم هایی از قبیل: استحکام، امنیت، زیبایی و ... لحاظ گردیده اند.
دیوارهای مجتمع رز از جنس پانل های 3D WALL ضد حریق با پلی استایرن به ضخامت5 و 10 سانتی متر و ملات بتا استایرن (با مجوز مصرف از سازمان تحقیقات مسکن) تشکیل گردیده است که این امر، دیوار را در برابر زلزله و حریق دو چندان مقاوم می سازد. جهت زیبایی و عدم سایش در محل تردد خودروها در پارکینگ این مجتمع، روکش کف پارکینگ از جنس فلوکریت انگلستان انتخاب شده است.
نمای ساختمان در طبقه همکف، شیشه های سکوریت اسپایدر و در طبقات اول تا سوم سنگ های گرانیت مرغوب می باشد. همچنین در طبقات سوم تا چهاردهم نیز از ورق کامپوزیت آلومینیوم ضد حریق (هفت رنگ) و P.V.D.F با مقاومت بالا در برابر عوامل حرارتی، فیزیکی و شیمیایی و جوی استفاده شده است. شیشه های این طبقات دوجداره (مقاوم در برابر اشعه U.V) بوده و از کشور فرانسه تهیه شده اند که با وجود گاز آرگون، عایق مناسبی برای حرارت و صوت می باشد.
__________________

مجتمع رز میرداماد دارای 102 واحد تجاری و 94 واحد اداری است. با توجه به واقع شدن پروژه رز در منطقه مسکونی-تجاری، اداری و به منظور تکمیل خدمات مورد ارائه، رستوران مجهزی در طبقات 13 و 14 لحاظ گردیده است. این رستوران با وجود دیوارهای شیشه ای از نوع اسپایدر Cable Structure، از چهارسمت نمای کامل شهر را در مقابل دیدگان میهمانان خود قرار می دهد. این شیشه ها با لمینت 76% اجرا خواهند شد که این امر علاوه بر ایجاد عایق حرارتی و صوتی، مانع ریزش آن در هنگام شکستن می گردد. در لابی قوس جنوبی (خارج از ساختمان) یک دستگاه آسانسور پانورامای مجزا برای امکان دسترسی سریع به رستوران تعبیه شده است.


ویژگی ها و مزیت های پروژه:
  • سهولت دسترسی به دو خیابان اصلی شهر تهران (ولیعصر (عج) و شریعتی)
  • مجاورت با مراکز خرید لوکس و مراکز اداری
  • قرار گرفتن پروژه در منظقه ای مسکونی، تجاری و پر تردد
  • طراحی، نظارت و اجرای فرآیند ساخت توسط متخصصین مطرح صنعت ساختمان
  • سازه مستحکم و مقاوم در برابر زلزله و آتش سوزی
  • استفاده از تاسیسات مناسب با رعایت میزان مصرف
  • بکارگیری سیستم هوشمند مدیریت ساختمان (B.M.S)
  • بهره مندی از رستوران مجهز در بالاترین طبقات مجتمع
  • نصب سیستم های نوین نورپردازی در نمای ساختمان
  • استفاده از مصالح ساختمانی مرغوب
  • تنوع متراژ در واحد های تجاری و اداری
  • استفاده از شیشه کامل سکوریت در ویترین واحدهای تجاری
  • ارزش افزوده مناسب در مقایسه با سایر سرمایه گذاری ها
  • شرایط مالی مناسب جهت خرید (اعطای تسهیلات)
__________________
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

OAM

عضو جدید
تئاتر شهر

تئاتر شهر


نام اثر : تئاتر شهر​
مشاور طراح : مهندسین مشاور سردار افخمی و همکاران​
تاریخ شکل گیری اثر : 51-1346​
کارفرما : دفتر مخصوص فرح دیبا​
طراحی : علی سردار افخمی​
موقعیت: تهران​
مساحت بستر طرح : 3000 متر مربع​
مساحت زیر بنا : 5600 متر مربع​
بنای تئاتر شهر در تقاطع خیابانهای ولی عصر و انقلاب اسلامی , در گوشه جنوب غربی پارک دانشجو قرار دارد . این بنا استوانه ای به قطر تقریبا 34 متر و ارتفاع 15 متر است که نمای خارجی آن تماما با کاشی فیروزه ای رنگ پوشیده شده و رواقی با ستون های کشیده و قاعده ی ستاره ی سه پر ، گرداگرد آن را فرا گرفته که با تیر های منحنی ، سقف پیش آمده ی ساختمان را بر پا نگه می دارد.​
بنای تاتر چهار طبقه است . طبقه ی همکف به سالن انتظار و سالن نمایش اصلی ششصد نفره اختصاص دارد . این سالن نمایش استوانه ای در درون استوانه حجم اصلی است که با آن هم مرکز نیست. در طبقه ی زیر زمین چایخانه و فضاهای خدماتی مربوط به تماشا گران ، و فضای پشتیبانی صحنه واقع شده است . پلکانی که به طبقه ی اول می رود تماشاگران را به بالکن سالن نمایش در این طبقه هدایت می کند . فضای اداری ، کتابخانه و یک سالن نمایش/تمرین کوچکتر نیز در طبقه ی دوم استقرار یافته اند . طبقه ی سوم – فضای روی بام مجموعه –مختص تاسیسات مجموعه است . سالن های دیگر مجموعه که در خارج حجم اصلی و زیرزمین برده شده اند در تحلیل اثر دخالت داده نشده اند.​
سیمای بیرونی​
ساختمان تئاتر شهر به صورت حجم استوانه ای بزرگی طراحی شده ، که رواقی بر گرد آن نشسته است .این رواق عبارت است از ردیف ستون های کشیده و بلند با قاعده ی ستاره سه پر که گرداگرد ساختمان چرخیده و با تیرهای خمیده ی متقاطع در بالا ، سقف پیش آمده و ظریف و کم ضخامت بنا را بر پا داشته است . این ستونها و تیر های خمیده که مانند سرستون های شکفته خاتمه ای برای ستون ها ساخته اند و دست باز می کنند تا سقف را بر خود نگه دارند « مهمترین مشخصه بنا » و به بیان دیگر چیزی است که ساختمان تئاتر شهر را با آن به یاد می آوریم.همه ی جوانب ساختمان باز است و امکان تماشای ساختمان را به مخاطبان می دهد. شمایل بنا نیز از هر کجا که دیده شود کم و بیش به یک شکل است . این حجم بزرگ استوانه ای با رواق به یاد ماندنی پیرامونش همانند «مجسمه ای» بر صفه ای در صدر صحن شمالی نشسته است.
منبع:http://www.oam.ir/architectural-magazine/asare-barjaste/iranian/126-1389-08-08-20-04-17.html
 

OAM

عضو جدید
پل جوادیه تهران

پل جوادیه تهران


جزئیات طرح پل جوادیه



پلی با ۳۳هزار پیچ، یادگاری برای جنوب شهر

این روزها پل جدید جوادیه بر فراز خطوط فولادین آهن شکل کامل تری به‌خود گرفته و آخرین مراحل اجرا را می‌گذراند.
این پل که عنوان زیباترین پل خاورمیانه را یدک می‌کشد، یکی از فنی‌ترین پل‌های کشور نیز بوده و قرار است به‌صورت نماد جنوب پایتخت درآید؛ نمادی که معاون فنی عمرانی شهرداری تهران معتقد است به این محدوده هویت می‌بخشد و البته با دیگر برنامه‌ریزی‌هایی که برای عمران این محدوده صورت گرفته از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز رونق خواهد گرفت. این پل که زیبایی آن با نصب کابل‌ها پدیدار شده، بیش از ۹۵درصد پیشرفت فیزیکی داشته و مطابق برنامه زمان‌بندی تا اواخر شهریور تمامی عملیات عمرانی در آن به اتمام می‌رسد
براساس آخرین گزارش‌ها از فرایند اجرای این پروژه، در حال حاضر مهم‌ترین عملیات اجرایی که در آن صورت می‌گیرد مربوط به نصب کابل‌ها، بوده که از یک شرکت اروپایی خریداری شده و مقاومت بالایی دارد و به موازات نصب کابل‌ها عملیات لکه‌گیری انجام می‌شود. این در حالی است که روز گذشته مرحله آخر آسفالت آن به جز عرشه و دسترسی‌ها به اتمام رسید. مجریان طرح در مورد روند کار در پل جدید جوادیه که در ساخت آن از ۳۳هزار پیچ استفاده شده، می‌گویند: در حال حاضر نصب کابل‌ها مهم‌ترین عملیات اجرایی است که صورت می‌گیرد و به موازات آن فضای سبز در رفیوژ میانی تکمیل و قوس، لکه‌گیری می‌شود. این عملیات اجرایی و دیگر فعالیت‌ها توسط ۲۵۰کارگر و مهندس در ۳ شیفت کاری انجام می‌شود و شهردار تهران اخیرا اعلام کرده مهرماه آن را به بهره‌برداری می‌رساند.

طرح: الهام از سوزن قطار
یکی از مهم‌ترین پارامترها در هر پروژه عمرانی، طراحی آن است که این موضوع در مورد پل جدید جوادیه با دقت نظر همراه بوده، به طوری که به‌علت واقع شدن پل بر فراز خطوط فولادین آهن و کاربری آن برای راه آهن از نماد و نمونه‌ای از ریل و راه آهن در طراحی آن الهام گرفته شده است که تناسب خاصی با راه‌آهن را به‌وجود می‌آورد.
مجریان پروژه می‌گویند: در طراحی پل جدید جوادیه از سوزن قطار الهام گرفته‌اند و بر این اساس ۲۱۰متر طول داشته، ۲ پل دسترسی شمالی و جنوبی و دهانه‌هایی با متراژ متغیر۳۵ تا ۶۰متر دارد. به این صورت که متراژ باندها و دهانه مطابق با سوزن قطار در متراژهای متغیر محاسبه شده و از دیدگاه کارشناسان عمران، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های پل تناسب طرح آن با محیط اطراف است که زیبایی آن را دوچندان می‌کند. مطابق طرح پل اصلی جوادیه ۱۲۶متر است و پل دسترسی شمالی ۶۰متر طول و ۳۰متر عرض دارد که این متراژ در پل دسترسی جنوبی به ۳۵متر طول و ۶/۲۵ الی ۳۰متر عرض می‌رسد و محاسبات دقیق این متراژها در اجرا طرحی به شکل سوزن قطار به‌وجود می‌آورد.
ایمنی: مقاومت در برابر زلزله ۱۰ریشتری
مسئولان اجرایی فنی عمرانی مدیریت شهری بر این باورند که در اجرای پروژه پل جوادیه، ایمنی یکی دیگر از پارامترهایی بوده که مورد توجه قرار گرفته و با توجه به حساسیت پل‌های کابلی، تمامی جوانب را درنظر گرفته‌اند. مازیار حسینی، معاون فنی عمرانی شهرداری تهران با تأکید بر این نکته که ایمنی در پل جوادیه به موازات دیگر پارامترها رعایت شده، می‌گوید: در پل جوادیه از ضربه‌گیرهای هیدرو‌دینامیک استفاده شده که ارتعاشات زلزله را دفع می‌کند. او می‌افزاید: پل جوادیه توان استقامت در زلزله ۱۰‌ریشتری را داشته و یکی از ویژگی‌های بارز آن ایمنی بالا در برابر لرزه‌های شدید است که در این ارتباط ۸ لرزه‌گیر با ظرفیت ۲هزار تن‌ در پل نصب شده است.
براساس صحبت‌های این مقام مسئول در حوزه فنی عمرانی، ۴‌لرزه‌گیر در عرشه شرقی و ۴‌لرزه‌گیر در عرشه غربی نصب شده و عرض باکس‌ها ۱۲‌متر است که هر یک از آنها از ۴‌سلول تشکیل شده که بتواند پیوستگی خود را حفظ کند. مهندسان این بخش از پروژه معتقدند: ظرفیت هر لرزه‌گیر ۲۵۰‌تن است که در مجموع ۲هزار تن را تحت کنترل خود خواهد داشت؛ به‌طوری که در لرزه شدید این لرزه‌گیرها به کار می‌افتند و لرزش را به کول‌ها انتقال می‌دهند. همچنین در زمانی که بار دو عرشه با یکدیگر مساوی و متعادل نباشد، این لرزه‌گیرها به کمک آنتی آبلیگت که وظیفه حفظ و ایجاد تعادل را در ۲سوی عرشه دارد، بار پل را همخوان می‌کند. البته مطابق صحبت‌های معاون فنی عمرانی شهرداری تهران پل جوادیه در برابر باد نیز مقاومت بالایی داشته و امکان آسیب و خرابی کابل‌ها در برابر باد وجود ندارد. حسینی در این ارتباط به پلی در سانفرانسیسکو اشاره می‌کند و می‌گوید: پل‌های کابلی می‌توانند در برابر باد آسیب‌پذیر باشند و در یک نمونه در سانفرانسیکو پلی در برابر باد تخریب شد که ما با توجه به این مسئله سعی کردیم از کابل‌هایی با مقاومت بالا استفاده کنیم؛ به‌گونه‌ای که هیچ خطری از این حیث آن را تهدید نمی‌کند.
کابل‌هایی با مقاومت بالا
به موازات صحبت‌های معاون فنی عمرانی شهرداری تهران، محسن فکور مطلق، جانشین مدیر پروژه پل جوادیه مسائلی چند را درخصوص کابل‌های پل جدید جوادیه که از یک شرکت اروپایی خریداری شده و این روزها در حال نصب هستند، مطرح می‌کند. او می‌گوید: تعداد کابل‌های پل جوادیه ۱۲‌عدد بوده که به ارتفاع ۶ تا ۳۰‌متر به عرشه ۱۲۶‌متری این سازه متصل شده است‌ و ۱۸‌هزار تن بار را کنترل می‌کند. او می‌افزاید: به‌دلیل متغیر بودن ارتفاع، کابل‌ها به ۳تیپ متفاوت ۱۹‌رشته ، ۳۷‌رشته و ۶۱‌رشته‌ای تقسیم شده‌اند که هر کدام توان تحمل متفاوت بار پل را به‌خود اختصاص می‌دهند و به‌صورت جداگانه از توان حمل بالایی برخوردار بوده و از ۲۵۰ تا ۸۵۰‌تن بار را تحمل می‌کنند. بنابراین کابل‌ها که عنوان زیباترین پل خاورمیانه را به پل جدید جوادیه می‌دهند از مقاومت بالایی برخوردار بوده و به قول معاون فنی عمرانی شهری از نظر معماری اهمیت این سازه را دوچندان می‌سازند.
نورپردازی با انرژی خورشید
یکی دیگر از ویژگی‌های پل جدید جوادیه نورپردازی آن است که به گفته مسئولان فنی عمرانی از انرژی خورشید تأمین شده است. علی اصغر مونسان، مدیرعامل سازمان مهندسی و عمران شهرداری تهران در این ارتباط می‌گوید: تمامی انرژی مورد نیاز روشنایی و نورپردازی پل جوادیه با استفاده از انرژی باد و خورشید تأمین می‌شود و نورپردازی و محوطه‌سازی‌ پل جوادیه مانند سازه این پل، دارای زیبایی خاصی است. او در توضیح این نوع نورپردازی می‌افزاید: در سیستم روشنایی پل، از چراغ‌های LED با لنزهای جدید استفاده شده است، این چراغ‌ها به جای یک نقطه کانونی، دارای ۹۶‌نقطه کانونی هستند و مصرف انرژی الکتریکی را از ۱۵‌کیلووات به ۴/۲‌کیلو وات کاهش می‌دهند همچنین تمام سایه‌های ایجادشده بین ۲ منبع نور از بین می‌رود. علاوه بر این پرژکتورهای RGB با لنزهای مخصوص نیز در نورپردازی سازه اصلی و زیر عرشه به کار گرفته می‌شوند، این پرژکتورها تنوع رنگی در حدود ۱۶‌میلیون رنگ در سازه و زیر عرشه ایجاد می‌کنند.
عمر: ۱۵۰ تا ۲۰۰‌سال
با توجه به مصالح و تأسیساتی که در پل جدید جوادیه به کار گرفته شده مسئولان فنی عمرانی و مهندسان این حوزه پیش‌بینی می‌کنند این پل بین ۱۵۰ تا ۲۰۰‌سال عمر کرده و هزینه‌های مرمت آن بسیار پایین باشد.
مازیار حسینی، معاون فنی عمرانی در این ارتباط می‌گوید: این سازه تا ۱۵۰‌سال عمر مفید داشته و با توجه به نوع و جنس مصالحی که در آن استفاده شده هزینه‌های تعمیر- که همواره هزینه‌های بالایی نیز هستند- در این پل کم خواهد بود و با توجه به اینکه تمام اصول ایمنی، فنی، مهندسی در آن رعایت شده بر این باور هستم که پل جوادیه فعالیت مدیریت شهری در این دوره را ماندگار خواهد کرد.
بر این اساس زیباترین، تنها ویژگی پل جدید جوادیه نبوده و این پل از نظر اصول مهندسی جزو فنی‌ترین پل‌هاست که مجریان آن تأکید می‌کنند در احداث پل فنون را فدای سرعت نکرده‌اند. یکی از مجریان پروژه د‌ر این ارتباط می‌گوید: در اجرای پروژه سعی کرده‌ایم اصول و فنون مهندسی را به‌طور کامل رعایت کنیم و پل علاوه بر اینکه زیباترین پل خاورمیانه باشد و به‌عنوان نمادی در جنوب شهر نیازهای راه‌آهن را مرتفع سازد، فنی‌ترین هم بوده و می‌تواند برای سال‌های طولانی مورد استفاده قرار گیرد.
او معتقد است: حساسیت و دقت در اجرای پروژه منحصر به ساخت پل نبوده و در انتخاب مصالح و تأسیسات آن نیز دقت لازم صورت گرفته است، به‌طوری‌که مصالح مورد استفاده در آن از مقاوم‌ترین نوع و جنس بوده و این پل تا ۲۰۰‌سال هم عمر می‌کند؛ موضوعی که کارشناسان عمران بر آن صحه گذاشته و پل جوادیه را از فنی‌ترین پل‌هایی می‌دانند که به‌دلیل شاخصه‌های معماری و شهرسازی از زیبایی خاصی برخوردار بوده و می‌تواند به‌دلیل قرارگیری در مسیر راه‌آهن به‌عنوان یکی از نشانه‌ها و سمبل‌های شهر تهران مطرح شود.
***​
به گفته دست اندرکاران اجرای این پروژه پس از بازدید شهردار تهران از پل جدید جوادیه، عملیات پایانی روکش آسفالت عرشه این پل انجام شد .
شهردار تهران پس از بازدید از پل جدید جوادیه اظهار داشت: این پل یکی از بهترین و مهمترین پروژه های کشورمان است که هفته آینده به بهره برداری می رسد .
وی افزود: پل جوادیه یکی از زیباترین پل هاست که به جهت طراحی و اجرا از جمله افتخارات مهندسی متخصصان ایرانی است به گونه ای که اجرای آن باعث شده تا هم اکنون کارشناسان سه کشور دیگر ضمن بازدید از آن علاقه مند به اجرای چنین پروژه ای در کشورهای خودشان به دست متخصصان ایرانی شده اند .
براساس این گزارش عملیات برداشتن پایه های موقت این پل طی سه شب گذشته به پایان رسید و آزمایشها و کنترلهای به عمل آمده نشان داد که انتقال وزن پل به کابلها براساس برنامه و طبق پیش بینیها انجام شده است.
در جریان این بازدید عیسی شریفی قائم مقام شهردار تهران و معاون امور مناطق، دکتر مازیار حسینی معاون فنی وعمرانی شهرداری تهران و تنی چند از مدیران شهرداری و شهرداران مناطق تهران نیز حضور داشتند و از نزدیک در جریان روند اجرای پروژه های بزرگ و مهم عمرانی شهر تهران قرار گرفتند.
کارشناس و عضو جامعه معماران ایران با بیان اینکه با افتتاح پل جدید جوادیه شاهد معرفی سمبل معماری و طراحی نوین در پل های شهر تهران خواهیم بود، تصریح کرد: با ساخته شدن این پل بخشی از مشکلات عمده ساکنان جنوب تهران در زمینه حمل و نقل شهری برطرف می شود و نمای ورودی تهران نیز با المانی مدرن تعریف می شود. سعید سادات نیا با اشاره به بین‌المللی بودن ایستگاه راه آهنی که در حریم پل جوادیه قرار گرفته، اظهار داشت: با توجه به اهمیت ایستگاه راه آهن، طراحی این پل به ‌گونه‌ای انجام شده که بتواند به‌عنوان نماد و سمبل شهری و حمل و نقل ریلی مطرح شود، برای همین در طراحی این پل از سوزن قطار الهام گرفته شده است. وی افزود: در کلانشهرهایی مانند تهران که مشکلات ترافیکی زیادی در خیابان‌ها و شریان‌های اصلی و فرعی شهری دارد، نیاز به ساخت این گونه پل‌ها بیشتر احساس می‌شود، برای همین است که ساخت این سازه‌ها که از نوعی معماری و طراحی نوین الهام گرفته ضروری بوده است. به گفته وی با در نظر گرفتن بزرگی مقیاس و قرارداشتن پل جوادیه در موقعیت حساس مکانی و به ویژه نقاط پر تردد، این سازه به‌عنوان یک عنصر شهری مهم شناخته می شود و در آینده شاهد تأثیر‌گذاری آن در تمام ابعاد مدیریت شهری خواهیم بود. سادات نیا با اشاره به اینکه در سال های گذشته آن طور که باید بعد زیبایی در ساخت برخی المان های شهری در اولویت نخست طراحی قرار نگرفته، خاطر نشان کرد: سازه های شهری که با رعایت پارمترها و نکات فنی و تکنیکی ساخته می شوند و از زیبایی‌ مناسب شهری نیز برخور دارند، تأثیر‌گذاری بیشتری بر محیط پیرامون خود دارند. کارشناس جامعه معماران ایران تصریح کرد: بازنگری در طراحی و معماری برخی از پل‌های در دست ساخت بیش از گذشته احساس می شود و باید در الویت نخست ساخت و سازهای شهری قرار بگیرد.


منبع:http://www.oam.ir/
 

mh.memar

عضو جدید
طراحی زیبای كافه M در تهران

طراحی زیبای كافه M در تهران

این كافه كه در خیابان ولنجك تهران در مركز خرید ولنجك(بنا بر آدرس دهی سایت آرچ دیلی) واقع شده است. معمار آن هومن بالازاده و گروه طراحی او شامل Bahram Afsari- Milad Faraji می باشند.

در كل در یك فضای كوچیك تونسته محیط گرم و جالبی رو ایجاد كنه كه خیلی به درد یك كافی شاپ میخوره و همچنین طرحی خلاقانه به حساب میاد به خصوص در مورد لامپهای سقفش و شیار های موجود در سقف....

مشاهده مطلب كامل به زبان اصلی از منبع در لینك زیر:
http://www.archdaily.com/99095/m-coffee-hooman-balazadeh/
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

designer.Ali

عضو جدید
دبیرستان البرز تهران ;اثری از نیکلای مارکف ;معماری کلاسیک

دبیرستان البرز تهران ;اثری از نیکلای مارکف ;معماری کلاسیک

دبیرستان البرز تهران ;اثری از نیکلای مارکف ;معماری کلاسیک

مـنـــــــبـع : کتاب معماری پهلوی اول ; دکتر قبادیان


این ساختمان توسط نیکلای مارکف در دوره پهلوی اول بنا شد. در آغاز به اختصار با معمار آن آشنا می شویم. نیکلای مارکف متولد 1882 در تفلیس . تحصیلات او در آکادمی هنر و معماری سن پترزبورگ بود و در سال 1915 به همراه نیروی قزاق وارد ایران شد. اولین کار مهم او در سن 42 سالگی در1924 و 1925 مدرسه ی البرز تهران است . زمینه های موثر بر معماری مارکف : آرت دکو و جریان ها ی موازی در اروپا و آمریکا استفاده از نتایج پژوهش باستان شناسی ، به خصوص نتایج مربوط به دوران اسلامی وصفوی در طراحی . استفاده از فناوری محلی متاثر از کشفیات باستان شناسی زمینه های سیاسی و اجتماعی در ایران . معرفی بنا: حجم کشیده بنا از تقارن کاملی برخوردار است که در دو انتها به دو بال برگشته منتهی می گردد و ورودی در مرکز تقارن آن قرار دارد . تکرار پنجره ها و بازشو ها در دو طرف به بالهای برگشته ختم می گردد ورودی ایوانی است به تقلید از معماری دوره ی اسلامی که با دو شبهه برج در طرفین ترکیبی متقارن دارد. شبهه برج ها تصوری از معماری باستانی ایجاد می کند ایوان اصلی راه به فضایی ستون دار و متقارن می برد که پله در محور تقارن آن قرار دارد . بالکن طبقه دوم استوار بر 4 جفت ستون ، پیرامون آن می چرخد و دو راهرو در طرفین ، عمود بر محور تقارن پله منشعب شده اند . استوار اتاق ها ی اداری و کلاس ها در یک طرف و گاه در دو طرف ، جهات دید متنوعی از راهرو ها به فضاهای بیرونی ایجاد کرده است . امتداد راهروها به دو سالن ختم می شود که ورودی های مستقلی از حیاط دارند . تزئینات در دو ایوان انتهایی از لچکی ها و کتیبه های کاشی تا مقرنس های آجری جزئیات آشنایی معماری دوره ی اسلامی هستند که به فراوانی در نماها به کار رفته اند ترکیب و هندسه ی بنا مراجعی از سبک های تاریخی اروپا از جمله سبک کلاسیک و سبک باروک دارد . تشابه این سبک ها شیوه های معماری باستانی ایران در استفاده از تقارن ، سکو ، برج و کنگره به چشم می خورد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
برج آزادی{شهیاد}

برج آزادی{شهیاد}

توي اين غول سفيد، چي دارد مي‌گذرد»؟ اين سؤالي است كه هربار موقع گذشتن از ميدان آزادي، ذهن آدم‌ها را قلقلك مي‌دهد.

هرچه باشد، دست‌كم سالي يك‌بار مي‌آيد جلوي چشم‌مان و يك روز خاص، مي‌رود توي بورس اخبار، عكس‌ها و فيلم‌ها. ميدان 37 ساله آزادي با آن برج معروفش، بخشي از خاطره مشترك همه ماست؛ يك جورهايي هم نماد تهران محسوب مي‌شود و چشم ميهمانان خارجي تهران را روي خودش قفل مي‌كند؛ هرچند الان هووي بلندقامت و سرسختي به نام «برج ميلاد» سر «برج آزادي» آورده‌اند اما «آزادي» هنوز هم براي خودش پادشاهي مي‌كند؛ به‌ويژه در روز 22 بهمن كه پر مي‌شود از آدم‌هايي كه مي‌آيند تا خاطره خوب يك روز خوب را دوباره زنده كنند. چند روز مانده به 22بهمن امسال، رفتيم و دل و روده برج آزادي را درآورديم تا بدانيد آن داخل، چه دنياي جذابي وجود دارد؛ حتي جذاب‌تر از نگاه‌كردن به خود اين غول سفيد.

«يك غافلگيري مرموز»؛ تكيه كلام راهنماي بازديدكنندگان برج، همين است. حالا ديگر براي «سمناني» و همكاران‌اش عادي شده است كه روزي چندبار نگاه‌هاي متعجب بازديدكنندگان از برج را ببينند و براي توصيفش اين جمله را بگويند؛ به‌ويژه حالا كه هم مرحله اول بهسازي برج تمام شده و هم تمام قسمت‌هاي ديدني برج فعال شده است. اداره‌اش را هم سپرده‌اند به 2 تا مجموعه مستقل. بالا براي شهرداري و پايين براي بنياد رودكي.



غول سفيدي كه فراموش نشد
4 سال پيش، مسئوليت راه‌اندازي و نگهداري فضاي داخلي برج آزادي به‌عهده بنياد رودكي گذاشته شد. براي همين هم يك مركز درست كردند به نام «مركز فرهنگي- هنري انقلاب اسلامي» كه جايش را هم همان پايين برج تعيين كردند تا دستي به سر و روي موزه‌ها و مجموعه فراموش‌شده زير برج بكشند؛ مجموعه‌اي كه مدت‌ها بود داشت خاك مي‌خورد. حالا اما همه برج ديدني شده است.

«همراه» - مدير مجموعه فرهنگي، هنري انقلاب اسلامي- مي‌گويد: «بنا و ساختمان برج، طوري است كه معماري تمام دوران تاريخ كشورمان از زمان باستان تا دوره اسلامي را در طراحي خود دارد و همين، شايد جالب‌ترين نكته‌اي باشد كه ناخودآگاه، توجه هر بيننده‌اي را جلب مي‌كند. از قوس بيضي‌شكل برج- كه نمادي از طاق كسري است- گرفته تا نمونه‌هايي از معماري‌هاي دوره صفوي با كاشي‌كاري فيروزه‌اي‌شان؛ حتي شيارهاي بالاي برج كه نمادي از بادگيرهاي يزد است را هم مي‌شود بالاي برج ديد. همه اينها در كنار بتون و نمادهاي معماري مدرن، باعث مي‌شود كه حتي نماي برج هم چشم‌نواز باشد».

سفر به اعماق آزادي

اولين جايي كه براي بازديد درنظر گرفته شده، پله‌هاي ورودي طبقه پايين است؛ جايي كه بتوانيد از آن پايين، چشمتان را به برج بيندازيد و صحبت‌هاي راهنما را بشنويد. چند كلامي برايتان از سابقه ساخت برج مي‌گويد و قدري هم از مشخصات آماري‌اش. مثل اينكه توي ساختن برج از 25 هزار قطعه سنگ- آن هم در 15هزار شكل مختلف- استفاده كرده‌اند. هركدام از لنگه‌هاي سنگي درها، حدود 5/3تن وزن دارد و سنگ‌ها هم جنسشان از گرانيت است.

چند قدم كه مي‌روي داخل، صداي آشنايي توي گوشت مي‌پيچد؛ «بوي گل سوسن و ياسمن آيد...». اينجا سالن ايران‌شناسي است. يك تسمه نقاله، آرام و بي‌صدا زير پايت حركت مي‌كند و توي 20-15 دقيقه، تو را از همه ايران رد مي‌كند؛ نشانه‌اش هم نمادهايي است كه از كنارشان رد مي‌شوي؛ مثل نماد تراكتور براي تبريز يا نماد خاويار براي گيلان. از خليج‌فارس تا درياي خزر راهي نيست. پايان مسير، صداي شرشر آب و آبشار مصنوعي روي درياي خزر (!) است كه سرحالت مي‌آورد و آكواريوم دالان خروجي، خستگي‌ات را در مي‌كند. در تمام طول مسير هم رويت را كه سمت 4 تا پرده نمايش برگرداني، مي‌تواني فيلم‌هاي مستند انقلاب را ببيني.

سالن بعدي، تالار آينه است. اسمش را گذاشته‌اند «ديوراما» و در 2 سمت سالن، 12 غرفه كوچك ساخته‌اند كه با طرح‌هاي حجمي، موقعيت و فعاليت‌هايي را كه در كشور و در زمينه‌هاي مختلف انجام شده است، مي‌شود تويش ديد. وجه تسميه آينه‌اي‌اش هم همان آينه‌هايي است كه دور تا دور اين 12تا غرفه را پوشانده‌اند و زاويه‌شان طوري است كه وقتي نگاهشان مي‌كني، انگار غرفه خيلي بزرگ‌تر از اندازه واقعي‌اش است.
مسير بعدي، باب طبع آدم‌هاي نوگراست. يك سالن، پر از مجسمه‌هايي كه به‌اش مي‌گويند «كانسپچوال آرت». خودماني‌ترش مي‌شود «هنر مفهومي». پر است از صندلي، نيزه و كبوتر آهني. يك نگارخانه كه هرچند وقت يك‌بار، نمايشگاه نقاشي با يك موضوع خاص را به نمايش مي‌گذارد، يك كتابخانه با حدود 12 هزار جلد كتاب و البته يك سايت اطلاع‌رساني با 28تا مانيتور لمسي كه اطلاعاتي از آثار باستاني و جغرافياي ايران را به بازديدكنندگان مي‌دهد.
از اينجا به بعد، هيجان سفر تازه شروع مي‌شود؛ «آسانسور و شروع سفر به آسمان».



تهران از بالا
آسانسورها، دوتاست و دقيقا از ديواره‌هاي برج مي‌رود بالا اما هر قسمت از مسير را بايد با يك آسانسور بالا رفت. چرا؟ چون هركدام، فقط 2 طبقه مي‌توانند بالا بروند و بعد به يك سقف بتوني مي‌رسند. آسانسور اولي تا طبقه دوم بالا مي‌رود و ماموريت 2 طبقه بعدي هم با آسانسور دوم است. سفر به برج،‌ از بالا شروع مي‌شود؛ بالاترين نقطه و درست زير بام فيروزه‌اي رنگ آزادي.

اينجا، طبقه چهارم است؛ با يك مناره گنبدي‌شكل فيروزه‌اي در وسط و البته نمايي از تهران در ارتفاع 40متري. كاشي‌هاي فيروزه‌اي، به‌صورت مارپيچ روي مناره بالا رفته است. از اينجا مي‌شود 4 طرف ميدان آزادي را از پشت پنجره‌هاي طلقي آن بالا ديد زد؛ تجربه‌اي كه فقط مي‌توان اين بالا آن را چشيد؛ منظره‌اي كه شايد شب‌ها ديدني‌تر باشد.
بعد از توقف چند دقيقه‌اي زير سقف برج، راه‌پله‌هاي مارپيچ را بايد طي كني تا همه اين 4 طبقه را يكي‌يكي پايين بروي. اما لازم نيست زحمت شمردن پله‌ها را به خودت بدهي؛ سرجمع مي‌شود 286تا.

طبقه سوم، گالري انقلاب و آزادي است؛ با عكس‌هاي برگزيده يك مسابقه كه موضوع انقلاب و ميدان آزادي را دارند. ديدن اين عكس‌ها شايد براي آنها كه مي‌خواهند آزادي را از زواياي ديگري ببينند جالب باشد. اينجا هم بايد نگاهت به در و ديوار باشد تا بتواني همنشيني معماري سنتي و مدرن را ببيني. اين را راهنما هم مي‌گويد: «نقش‌هاي سقف، شما را ياد چي مي‌اندازد؟ آهان! آفرين، مسجد شيخ لطف‌ الله اصفهان».

دوباره راه‌پله‌ها و اين‌بار، طبقه دوم در ارتفاع 23 متري. اينجا چيز خاصي نيست، البته چرا هست؛ يكي دوتا اثر هنري كه آدم مي‌ماند خالقش چه‌جوري آن را به تصوير كشيده است. تصورش هم سخت است. دوتا ديوار بتوني كج با پنجره‌هاي كوچك؛ همان پنجره‌هاي آبي‌رنگي كه زير طاق آزادي جا خوش كرده است. پايينش هم به طبقه اول راه دارد. اما اوج هنر، اطراف آن پنجره‌هاي بالايي است با يادگاري‌هايي از «اصغر» و «محمود» كه آقاي راهنما، خودش هم هربار از شجاعت نگارندگان‌اش در بالارفتن از اين ديوار ترسناك حرف مي‌زند و به شوخي مي‌گويد: «خودمان هم مانده‌ايم چه‌جوري رفته‌اند آن بالا».

روبات انقلابي
توي طبقه اول قرار نيست اتفاقي بيفتد؛ بنابراين همين‌جور پله‌ها را مي‌گيري و مي‌روي پايين. اين‌بار اما با يك تغيير مسير كوچك، صداهاي آ‌شنايي به گوش مي‌رسد؛ «آهنگ‌هاي انقلابي». دنبال صاحب صدا اگر بروي، يك غافلگيري ديگر در راه است؛ «روبات پيانيست»؛ يك روبات ساخت داخل، با آن چشم‌هاي توپ تخم‌مرغي‌اش پلك مي‌زند و برايت با پيانو، آهنگ‌هاي انقلابي اجرا مي‌كند. شنيدن موسيقي سرود «ديو چو بيرون رود...» از پيانوي اين روبات انقلابي شنيدن دارد.



جالب‌ترين قسمت بازديد زيرزميني اما شايد همين جايي باشد كه بعد از ديدن هنرنمايي روبات، به سمتش مي‌روي؛ «سالن سينماي مولتي ويژن». اسمش را براي اين مولتي‌ويژن گذاشته‌اند كه فقط يك فيلم را نمي‌بيني؛ رسما وارد يك دنياي ديگر مي‌شوي؛ زير سكوهايي كه رويش نشسته‌اي عكس‌هاي آثار تاريخي ايران است. به سقف كه نگاه كني، تصوير هوايي مرداب انزلي است و روبه‌رويت هم 3‌تا پرده كه هركدام دارند يك فيلم از انقلاب را نشان مي‌دهند. جلويش هم يك پرده كه از قطره‌هاي آب تشكيل شده و البته رويش هم جشنواره‌اي از نورهاي ليزري به راه افتاده است. صدا را هم آن‌قدر تقويت كرده‌اند كه همه‌چيز برايت طبيعي باشد؛ چيزي در مايه‌هاي سينما 2000 شهربازي. نمايش فيلم 45 دقيقه‌اي «حماسه نور» آخرين بخش بازديد از برج و مجموعه انقلاب است؛ نمايش هيجان‌انگيزي كه اين سفر حدودا 3ساعته به اعماق برج آزادي را برايت خاطره‌انگيزتر مي‌كند.
از برج كه بيرون مي‌زني، آزادي، همان آزادي است؛ يك غول سفيد كه نگاه‌هاي كنجكاوانه رهگذران را به خودش جلب كرده؛ رهگذراني كه هر روز مي‌خواهند بدانند «داخل اين غول سفيد چي مي‌گذرد؟».

وقتي «آزادي» انقلابي شد

تظاهرات 13 شهريور 1357 - كه بعد از نماز عيد فطر و از تپه‌هاي قيطريه شروع شده بود و به قلب تهران رسيده بود- نشان داد كه مي‌شود تظاهرات مردمي را يك جا متمركز كرد؛ بنابراين جلسه جامعه روحانيت مبارز، بيشتر درباره اين موضوع بود كه آخر تظاهرات بايد به كجا ختم شود. مشورت 3نفره آيت‌الله بهشتي، مفتح و مطهري به اينجا رسيد كه ميدان «شهياد» بهترين جاست.

ميدان شهياد، هم محل تجمع غرب تهران بود، هم تمام نقاط انقلابي و پرسر و صداي آن روزها هم توي مسيرش بود. خيابان منتهي به ميدان شهياد، از ميدان «فوزيه» شروع مي‌شد، از دانشگاه تهران مي‌گذشت و به ميدان «مجسمه» مي‌رسيد. بعد هم دانشگاه «آريامهر» بود و ميدان شهياد.



61شهريور 1357، برنامه همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد باشكوه برگزار شد؛ حدود 2ميليون نفر توي ميدان جمع شده بودند و همان جا، ميدان را هم انقلابي كردند. خيلي‌ها به‌اش مي‌گفتند: «ميدان شياد». شاه هم حسابي كپ كرده بود و براي همين فرداي همان روز حادثه 17شهريور اتفاق افتاد.

3 ماه بعد يعني 19 و 20 آذر 57، دوباره قرار مردمي راهپيمايي، شد «ميدان شهياد»؛ درست روزهاي تاسوعا و عاشورا و راهپيمايي دسته‌هاي عزاداري به سمت ميدان. حالا ديگر 4طرف ميدان پر شده بود از آدم. تا چشم كار مي‌كرد كفن‌پوش بود و مشت‌هاي گره كرده‌اي كه سقوط رژيم پهلوي را فرياد مي‌كرد. مي‌گويند شاه، همان روز با هلي‌كوپتر آمد جمعيت را ديد؛ حدود 2ميليون نفر توي صف‌هاي پيوسته بودند كه يك سرش ميدان بود و يك سرش هم چهارراه كالج. شايد همين جا بود كه حتي خارجي‌ها هم كار پهلوي‌ها را تمام‌شده دانستند. براي همين هم 2ماه بيشتر طول نكشيد تا انقلاب اسلامي مردم پيروز شد.

حالا ديگر اين تجمع، رسم هر ساله شده است؛ هر سال 22 بهمن، مردم همين مسيرها را تا ميدان آزادي مي‌آيند؛ مسيري كه خاطره همه مراكز تجمع انقلابي‌ها را در خود دارد؛ از ميدان امام حسين شروع مي‌شود، از دانشگاه تهران مي‌گذرد و به ميدان انقلاب مي‌رسد؛ بعد هم دانشگاه صنعتي شريف است و ميدان آزادي!

داستان يك ميدان



سال 1345 بود كه قرار شد براي تهران يك نماد طراحي شود. طراحي نماد به مسابقه گذاشته شد و طرح يك دانشجوي 24ساله فارغ‌التحصيل دانشگاه تهران، برگزيده و براي ساخت انتخاب شد. عمليات بناي برج در يازدهم آبان 1348 شروع شد و بعد از 28ماه كار در 24 دي‌ماه 1350 به بهره‌برداري رسيد. معماري برج آزادي، تركيبي از 3نوع معماري است كه در دوره‌هاي هخامنشي، ساساني و اسلامي اجرا مي‌شد.

طول برج آزادي 63متر و ارتفاع آن 45 متر است. ارتفاع قوس اصلي بنا هم 31متر است. تمام فضاهاي موجود در مجموعه آزادي طوري طراحي شده‌اند كه استفاده از آن، بيشتر جنبه نمايشگاهي دارد؛ اين را مي‌شود از تعداد زياد سالن‌ها و موزه‌هاي طبقه زيرين بنا هم فهميد.

اما جالب‌ترين نكته در بناي ميدان آزادي شايد اين باشد كه هيچ‌وقت نمي‌تواني بالاي سرت، سقفي را بسته ببيني و هميشه به بالا كه نگاه كني، يك فضا و روزن كوچك هست كه مي‌شود طبقه بالا را ديد؛ اين اتفاق، توي همه طبقه‌هاي برج زيباي آزادي تكرار مي‌شود.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
مجموعه گردشگری البرز رویایی که دارد اتفاق می افتد!

مجموعه گردشگری البرز رویایی که دارد اتفاق می افتد!

منبع



برای گفتگو با طراح یکی از بزرگترین پروژه های گردشگری تهران، راهی دامنه های البرز می شویم.
« سید محمد حسین سمنانی» متولد اصفهان و طراح پروژه مجموعه گردشگری لتمال را فقط می توانیم آن بالا و در کنار کارگرها پیدا کنیم.
او فوق لیسانس معماری اش را در سال ۱۳۷۰ با درجه ممتاز از دانشگاه تهران گرفته است. تبدیل محله های بمباران شده اصفهان به بوستان های « لت فر» و «ساربان» در سال ۱۳۷۱ اولین کار عمرانی است که در کارنامه کاری او به چشم می خورد. مدیریت معماری و طراحی شهری اصفهان از سال ۱۳۷۴ با او بوده و حاصلش ده ها پروژ ه ای است که سمنانی با لهجه شیرین اصفهانی اش از آنها یاد می کند.
حالا از ۲ ماه پیش او در دامنه های البرز در شمال منطقه ۲۲، پروژه بزرگ آبشار البرز را که فاز نخست مجموعه گردشگری لتمال است، طراحی و نظارت می کند. اینجاست که سمنانی قلم به کوه و درخت و آب می زند و تابلوی زیبای آبشار البرز را با همه ویژگی های منحصر به فردش می آفریند.

رسیده ایم بالای ارتفاعات لتمال کن; ارتفاع ۱۷۰۰ متری از سطح دریا. به پائین که نگاه می کنیم آدمها، ساختمان های بلند مرتبه و برج ها و خودروهای شاسی بلند و اسپرت به اندازه مورچه کوچک شده اند . خیلی از اتفاق هایی که آن پائین، مهم و سرونوشت ساز به نظر می رسند، از این بالا از هیچ هم کمترند. اینجاست که یادمان می اید به قول خواجه شیراز « جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است ، هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق »
کارگرها مشغول کارند، سنگ می چینند، سنگ جابجا می کنند، نرده ها و حصارهای چوبی نصب می کنند. آبشار البرز پروژه ای است از جنس طبیعت که قرار است در غربی ترین نقطه تهران، ساعات خوشی را برای شهروندان تهرانی رقم بزند. مجموعه ای که خمیر مایه آن از سنگ و چوب و کوه و آب و گل و درخت است و قرار است با یک طراحی ویژه با استفاده از پتانسیل اقلیمی منطقه و توپوگرافی ارتفاعات، بعنوان قطب گردشگری و تفرجگاهی سبز تهران پذیرای شهروندان تهران خسته و دود آلود باشد.
از سمنانی ویژگی های این پروژه بزرگ را می پرسیم، می گوید: « پروژه آبشار البرز از آبشار صخره ای و آبراههای عبوری از میان جنگل لتمال و باغ های گل، برکه های پله ای که در ۵ بخش بهم متصل شده اند، استراحتگاه به صورت سایه بانهای چوبی و صخره ها ی طبیعی، باغ راه های عبوری از میان فضاهای مشجر و گل و کاری شده، باغ های گل چند هکتاری و باغ گیاهان دارویی تشکیل شده است.»
این طور که پیداست با اجرای فازهای بعدی مجموعه گردشگری لتمال، گلخانه سرپوشیده شامل نگهداری و نمایش گیاهان منطقه گرم و خشک، مرطوب و حاره ای، گیاهان گلخانه ای، کلاس آموزش گیاه شناسی، بخش فروش گل وگیاه و نشریات مرتبط، نصب تندیس های هنری و ساعت آفتابی، زمین بازی و دوچرخه کودکان و نوجوانان نیز احداث خواهد شد.
سمنانی ادامه می دهد: « احداث نمازخانه، زمین های ورزشی از جمله اسکیت، طرحهای کالسکه سواری، احداث محلی برای آشنایی شهروندان بویژه کودکان با پرندگان و حیوانات اهلی و ماهی ها، پارکینگ عمومی وسایل نقلیه در ۲ نقطه، سرویس های بهداشتی و غرفه فروش مواد غذایی برای شهروندان نیز از دیگر بخش های این مجموعه بزرگ گردشگری است».
تابلویی که محمد حسین سمنانی ترسیم می کند با احداث تله کابین در مسیر آبشار که از ارتفاع ۲ هزار متری به سوی دریاچه در دست احداث چیتگر و بوستان جنگلی چیتگر می رود، شکلی رویایی به خود می گیرد. فکرش را بکنید، ۳ هزار هکتار، مساحت بوم این نقاشی خیال انگیز است.
از او می پرسیم که چرا از سوی شهردار منطقه، بعنوان طراح و ناظر این پروژه انتخاب شده است. سمنانی می گوید: « من در اجرای پروژه های این چنینی تجربه دارم از پروژه هایی که در فضای باز و طبیعت انجام داده ام، بوستان بزرگ ناژوان اصفهان است که در مساحت ۱۳۰۰ هکتار از سال ۱۳۷۲ آغاز شده است و هنوز ادامه دارد. این بوستان شامل جنگل طبیعی است که رودخانه از میان آن عبور می کند و باغ پرندگان و باغ گل و راههای پیاده آن در آن طراحی و اجرا شده است. اجرای پروژه ها و بوستان های حاشیه رودخانه زاینده رود، مشتاق و آبشار هم از تجربیاتی است که به من در طراحی و اجرای این پروژه کمک می کند.»
سمنانی از ساماندهی مادی های اصفهان (رودهای منشعب از زاینده رود) نیز بعنوان کارهای بزرگی که با طبیعت درگیر بوده است یاد می کند؛ « مادی های اصفهان هر کدام ۱۵-۱۰ کیلومتر طول دارند که از زاینده رود انشعاب می گیرند. در ۱۸ سال گذشته، ۵۰% مادی ها با همکاری کارشناسان سازمان پارک های اصفهان و مناطق ، مسیرشان آزادسازی و تبدیل به محور سبز گردشگری شده است.»
طراح پروژه آبشار البرز در پاسخ به این سوال که تجارب گذشته اش تا چه حد شبیه پروژه آبشار البرز است، می گوید: « پروژه آبشار البرز بر اساس موقعیت محل، تجربه متفاوتی است. توپوگرافی، کوه، طبیعت و شیب ویژه خودش را دارد. باید از خود اینجا نیرو بگیرم و نیرو را تبدیل به خطوطی کنم که با خود محل سازگار باشد. می شود گفت هیچ شباهتی ندارد اما تجربیات نزدیک به هم است که کار بزرگ را می سازد.»
بین آنهایی که با پروژه آبشار البرز سر و کار دارند معروف است که سمنانی همه نقشه ها را در ذهنش طراحی می کند و در حقیقت بدون نقشه قبلی جلو می رود. سمنانی در این باره می گوید: « اگر بنا باشد ابنیه بسازم ، خب همه کارها بر اساس نقشه های کامل با جزئیات است. اما کار با طبیعت چیزی نیست که پشت میز بنشینی و با نور مصنوعی دفتر، نقشه تهیه کنی. کسی در اجرای این پروژه ها موفق است که بتواند کلیاتی را که به صورت نقشه بوده، با جزئیات و ترکیب بندی که در محل باید انجام شود، اجرا کند. این طور است که کار، زنده و تاثیر گذار می شود.»
او از حساسیت و نظارت های مستمر مهندس کریمیان شهردار منطقه، در اجرای پروژه آبشار البرز می گوید: « اهمیت این پروژه فرامنطقه ای و حتی ملی شهردار منطقه را بر آن داشت تا به صورت ویژه از علی شیخانیان پورمشاور عالی و اجرایی خود بخواهد به عنوان نماینده تام الاختیار پروژه را مستقیما کنترل و هدایت کند. طبعا ۳۷ سال تجربه کار اجرایی ایشان در اجرای هرچه بهتر این پروژه موثر است.»
سمنانی ادامه می دهد:« توجه و پیگیری مهندس کریمیان مرا به یاد طرح بزرگی می اندازد که در کوههای قائمیه اجرا می کردیم. سال ۱۳۷۵ مهندس کریمیان شهردار منطقه ۵ اصفهان بود. در این پروژه باید کوهها آزادسازی و به بوستان تبدیل می شد. آنجا هم مهندس کریمیان با ما همکاری بسیار خوبی داشت و در صف اول اجرای پروژه بود. حالا این پروژه از زیباترین مجموعه های گردشگری اصفهان است.»
گفتگوی مان که با مهندس سمنانی تمام می شود راه برگشت را پیش می گیریم . به سمت پائین که حرکت می کنیم، رفته رفته به شهرو آدم هایش نزدیک می شویم. راستی اگر این مجموعه کامل شود چقدر می تواند در رفاه شهروندان موثر باشد و به قول مهندس سمنانی از سفرهای غیر ضروری تهرانی ها به شمال و چالوس و کرج بکاهد.
۳۰۰۰ هکتار فضای سبز با پیست های ورزشی و راههای کوهنوردی با شیب کم که هم جوان ها از آن بهره می برند و هم سالمندان. تازه قرار است امکان «کمپینگ» و سکونت چند روزه با تفریحات ویژه کوهستان هم در آن برقرار شود.
اگر چه این رویا برای شهروندان خسته از دود و ترافیک تهران ، خیال انگیز و دور از دسترس به نظر می رسد، اما دارد اتفاق می افتد.

 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مجتمع اداری شاه کرم کاری از هومن بالازاده

مجتمع اداری شاه کرم کاری از هومن بالازاده

[h=2]مجتمع اداری شاه کرم کاری از هومن بالازاده[/h] مجتمع اداری شاه کرم توسط هومن بالازاده طراحی شده است. این مجتمع در فضایی به مساحت 4500 متر مربع در کرج احداث شده است.

اجرای مجتمع اداری شاه کرم در سال 2008 انجام شده است. با توجه به اینکه نمای اصلی ساختمان در سمت جنوب می باشد، در طراحی نمای آن دقت بسیار زیادی شده است. در طراحی پنجره این مجتمع از پنجره سنتی ایرانی ( Orosi ) الگوبرداری شده است.



این پنجره ها از ماژول های کوچک رنگارنگ شیشه ای تشکیل شده است که میزان شدت نور به داخل ساختمان را کنترل میکند و با ایجاد نورهای رنگارنگ و سایه هایی بر روی سطح داخلی، جلوه متفاوتی را ایجاد میکند. این ساختمان دارای عرض کم و ارتفاع زیاد است و کل مجموعه در عرض و ارتفاع به چندین بخش تقسیم بندی شده است.



ما در این ساختمان با ایده ای پویا در نمای شهری مواجه می شویم، نور یک متغیر مهم در طراحی نمای این ساختمان است. با استفاده از بافت شفاف و نیمه شفاف در نمای شیشه ای، ما قادر به ایجاد کیفیت های متفاوت از نورهای مختلف با انعکاس و زاویه در شب و روز می شویم.



در هنگام شب، با استفاده از سیستم نور مصنوعی که در هماهنگی با فرم ساختمان ایجاد شده است، جلوه ای زیبا از نمای پویای شهری نمایان میشود. طرح نما با توجه به مربع بودن تمامی قسمت ها، سعی در ایجاد یک بافت سه بعدی نموده است و هدف از اینکار ایجاد پیامی جدید از یک ساختمان اداری بر اساس ساختار ایرانی است.



در معماری این ساختمان نکات زیادی مورد توجه قرار گرفته است، برای تامین روشنایی فضای میانی ساختمان از نور طبیعی استفاده شده است. همچنین برای فضاسازی از سطوح خالص استفاده شده است و تنوع تیپ ها زیاد و متراژها متفاوت میباشد.











منبع: معماری نیوز
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
محله های قدیمی تهران

محله های قدیمی تهران



گذر لوطی صالح با اسم عجیب و غریبش یکی از معروف ترین گذرهای قدیمی تهران است که در زمان آقامحمدخان قاجار ساخته شده و در داخل بازار بزرگ تهران قرار دارد.


ماجرای نام این گذر به یکی از لوطی های تهران قدیم بر می گردد که در این گذر زندگی می کرد؛ جایی درست در جنوب بازاربین الحرمین و کوچه هفت تن. می گویند لوطی صالح از آشنایان آقامحمد خان بوده که بر سر یک شوخی بی جا، دستور می دهند بینی اش را ببرند. این ماجرا باعث می شود که کل یک محله به نام تنها ساکن بی دماغ آن معروف شود و این نام را تا ده ها سال بعد حفظ کند!
در کتاب تاریخ عضدی هم به این ماجرا اشاره شده است. میرزا احمد خان عضدالدوله می نویسد که آقامحمد خان بعد از قتل برادرش جعفرقلی خان، یک روز لوطی صالح را در خلوت می خواهد و به او می گوید به دلیل صحبت‌هایی که در مجالس سلطنتی داشته، باید جریمه ای بپردازد: «لوطی صالح گفت تقدیم می کنم اما خداوند در وجود تو گذشت خلقت نفرموده، می‌گیری و باز جان مرا تلف می کنی. پس از گرفتن مبلغ هشت هزار تومان از او روز دیگر او را خواسته، گفت می باید در حق تو رفتاری شود که دیگر روی رفتن مجالس را نداشته باشی.

حکم شد تا بینی او را بریدند. بعد از بریدن بینی چون لوطی صالح آشنای ایام گرفتاری او بود، جرات کرد و گفت دیدی خداوند تعالی در وجود تو گذشت نیافریده، آقا محمد خان دستور داد آنچه از او گرفته شده بود رد کردند و به او گفت برو و به عتبات مجاور باش زیرا می‌ترسم باز از طرف من مغضوب واقع شوی و حرف تو راست شود. لوطی صالح بدون آنکه دیناری ضرر مالی تحمل کند با همان دماغ بریده رفت و در کاظمین تا زمان وفات مجاورت داشت.»
البته این ظلم و خشونتی که در حق لوطی صالح رفت تنها دلیل معروفیت محل سکونت او نشد. لوطی صالح مرد فروتن و دست به خیری بود که خیلی از کسبه محل به دعای خیر او چشم امید داشتند. بعضی از قدیمی های بازار از پدربزرگ های خود شنیده اند که در روزگاری که قحطی آمده بود، مردم راه افتادند طرف بیابان های اطراف كه نماز باران بخوانند. لوطی در بازار مانده بود. داریه اش را دست گرفت و رو به آسمان گفت: «رحمت حق بر گنهكاران خوش است...» داریه می زد و می خواند و اشک می ریخت که یک دفعه دانه‌های باران سر و صورت رهگذران را خیس کرد.

گذر لوطی صالح ظاهرا محله خوش نشین های قاجاری بوده است. اگر از پدربزرگ ها و مادربزرگ هایتان بپرسید، احتمالا به یاد دارند که زمانی بیشتر سفارتخانه ها مثل سفارت شوروی و انگلیس در همین محله و در نزدیکی گذر لوطی صالح قرار داشته و خانه خیلی از درباریان قاجار هم در همین محله بوده است​


محله خوش نشین‌ها


گذر لوطی صالح ظاهرا محله خوش نشین های قاجاری بوده است. اگر از پدربزرگ ها و مادربزرگ هایتان بپرسید، احتمالا به یاد دارند که زمانی بیشتر سفارتخانه ها مثل سفارت شوروی و انگلیس در همین محله و در نزدیکی گذر لوطی صالح قرار داشته و خانه خیلی از درباریان قاجار هم در همین محله بوده است.
گذر لوطی صالح از شمال به شهرداری منطقه 12 و محدوده بازار می رسد، از غرب به بازار عباس آباد، از شرق به بازار حضرتی و خیابان مصطفی خمینی و از جنوب به خیابان مولوی.

برای این که به این گذر قدیمی شهر سر بزنید، می توانید با مترو خودتان را به خیابان پانزده خرداد برسانید، راسته بازار را بگیرید و تا انتهای پله نوروزخان بروید. پله نوروزخان امروز جایی است که تبدیل به بورس تزئیناتی ها شده است. در گذر لوطی صالح امروز خانه های کاه گلی و قهوه خانه های قدیمی و کوچکی را می بینید که سنخیتی با عمارت های بزرگ درباریان قاجار ندارند اما هنوز رگ و ریشه تاریخی شان را حفظ کرده اند.
اگر گذارتان به گذر لوطی صالح افتاد، حتما سری هم به مسجد قدیمی آن بزنید که به نام حاج صفر علی معمار شناخته می شود و قدمت آن به حدود یک قرن می رسد.


رستم زادبخش گردشگری تبیان


گذر روشنفکرهای قدیم







طهران قدیم پنج محله داشت: عودلاجان، سنگلج، بازار، چاله میدان و محله دولت که البته این آخری بعدها در زمان ناصرالدین شاه اضافه شد و محدوده لاله زار و خیابان اسلامبول و... را در بر می گرفت و تهرانی های آن دوره، آن را به چشم یک محله حاشیه ای و اقماری نگاه می کردند.


این پنج محله با معابری به هم متصل می شدند که به آنها گذر می گفتند. گذرهایی که اگرچه به نیت عبور و مرور ساخته شده بودند اما گاهی وقت ها حکم تفرجگاه یا بازار را برای مردم پیدا می کردند. درست مثل گذر لاله زار که در واقع خیابان بود اما چون در گذر زمان آباد شد و حکم شاه راه را پیدا کرد، بین مردم به عنوان یک گذر شناخته شد.
نگاه نکنید که لاله زار امروز یک خیابان طولانی و کسل کننده است که پهلو به پهلوی آن را لوسترفروشی ها و الکترونیکی ها قرق کرده اند. خیابان لاله زار در دورانی نه چندان دور فرهنگی ترین خیابان شهر بود که قدم زدن در آن می توانست به معنای وارد شدن به دنیای روشنفکری و مد و هنر مدرن باشد!

لاله زار از میدان امام خمینی شروع می شود و تا خیابان انقلاب ادامه دارد. شرق و غرب آن هم به چهارراه سیدعلی و خیابان فردوسی وصل است. جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» می نویسد: «بی کاره ها طول لاله زار را هشتصد قدم تعیین کرده بودند که از میدان توپخانه شروع شده، به سه راه لاله زار می رسید. این خیابان از آنجا لاله زار نام گرفته بود که قسمت شرق آن تا فیلخانه (شمال خیابان اکباتان امروزی) و غرب آن یکسره تا خیابان علاء الدوله (فردوسی) باغ خالصه ی پر دار و درخت های مصفایی بوده که لاله های خودرو در آن می روئیده و با نرده های چوبی اش از جمله تفرجگاه ها به حساب می آمده است.»


می‌برمت لاله ‍زار

وقتی ناصرالدین شاه از اولین سفر فرنگش برگشت، با تاثیر گرفتن از خیابان های منظم و میدان های بزرگ خارجی ها تصمیم گرفت یک شانزه لیزه تمام عیار در تهران برپا کند و نام آن را «دارالخلافه» بگذارد. بنابراین قبل از هر چیز دستور داد نرده های چوبی دور باغ را بکنند، درخت ها را قطع کنند و بخش های زیادی از لاله زار را از بین ببرند. در همین حین، زمین ها بین اطرافیان ناصرالدین شاه تقسیم شد و هر کدام از آنها شروع به ساخت و ساز در منطقه کردند تا لاله زار از یک باغ راه سرسبز و وحشی به یک خیابان پر رفت و آمد تبدیل شود. نوسازی لاله زار باعث شد جوان های زیادی روانه این گذر شوند و تاجران برای راه اندازی لوکس فروشی هایشان در لاله زار با هم رقابت کنند. بعدها اولین گراندهتل، اولین سالن سینما و اولین سالن تئاتر هم در لاله زار ساخته شد تا این گذر به خیابان فرهنگ و هنر تهران تبدیل شود و تازه ترین مدها از همین خیابان سربرآورد!


دهشاهی بده سیم نما!

اولین سینمایی که در لاله زار تاسیس شد، خورشید بود که همان اوایل خیابان بود، بعدها سینما ایران و سینما مایاک و 12 سینمای دیگر هم به این جمع اضافه شدند تا لاله زار پاتوق سینمادوستان شود. مردم دوره قاجار به سینما سیم نما می گفتند شاید به تصور این که سیم های برق یک اعجاز دیگر از خود نشان می دهند و آن پخش تصاویر است! بلیط سینماهای لاله زار 10شاهی بود و چون آپارت های آنها به اندازه کافی بزرگ نبود، هر بیست دقیقه یکبار فیلم قطع می شد تا حلقه فیلم را عوض کنند. در عوض تماشاگران می توانستند هر تعداد سانسی که دوست دارند در سینما بمانند!


اولین گراند هتل ایران

تا قبل از روی کار آمدن قاجاری ها، ایران فقط کاروانسرا داشت و خانه های شخصی که به مسافران اجاره داده می شد. اما بعدها کم کم پای هتل و مسافرخانه هم به میان آمد تا در آخرین روزهای حکومت قاجار تهران صاحب اولین گراند هتل خود شود. گراند هتل معروف لاله زار قدیمی ترین هتل ایران است که به دست یک مهاجر قفقازی به نام باقر خان ساخته شد و به سبک اروپایی از مسافرانش پذیرایی می کرد.

اگر این روزها سری به لاله زار بزنید و سراغ گراند هتل را در خیابان لاله زار جنوبی بگیرید، یک ساختمان نیمه مخروبه را نشانتان می دهند که فروشندگان لوازم الکترونیکی در اتاق های آن مستقر شده اند و کاسبی شان را لابه لای اتاق های دوبلکس، درهای قدی شیشه ای، آجرکاری های ظریف و زیر سقف های بلند راه انداخته اند.
این هتل تا پایان دوره رضا شاه اعتبار خود را حفظ کرده بود و تا نیمه های حکومت محمدرضاشاه هم به کار خود ادامه می داد اما بعد کم کم از رونق افتاد و تعطیل شد.

بخش گردشگری تبیان

برگرفته از همشهری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنجینه معماری ورامین

گنجینه معماری ورامین

برای پایتخت نشینانی که قرار نیست نوروز را با سفرهای دور و طولانی پشت سر بگذارند، ورامین گردی گزینه خوبی است که می تواند آنها را به تجربه ای متفاوت از استان تهران مهمان کند.

ورامین از شهرستان‌های استان تهران است و در منطقه‌ای حاصلخیز و جلگه‌ای واقع شده كه از جنوب به دریاچه نمك، از شمال به دامنه‌های جنوبی رشته كوه البرز، از غرب به حسن‌آباد قم و از شرق نیز به گرمسار منتهی می‌شود.
كلاویخو، سفیر پادشاه اسپانیا كه در قرن هشتم هجری سفری به ایران داشت از ورامین دیدن كرده و در كتاب خود درباره این شهر می‌نویسد: «ورامین شهر بزرگی است كه قسمت اعظمش خالی از سكنه شده، این شهر بسیار پهناور است، برگردا‌گرد آن هیچ دیواری نیست. این شهر در محوطه‌ای واقع است، اینجا مقر آن بزرگ تاتار یعنی داماد تیمور بود. در قرن‌های 5 و 6 هجری، ورامین آباد‌ترین دوران حیات خود را می‌گذرانده....»
معروف ترین بنای ورامین، مسجد جامع این شهر است که در خیابان شهید بهشتی این شهرستان قرار دارد. ایوان ورودی مسجد بسیار مرتفع و وسیع است. شبستان غربی هم بازسازی شده و در داخل طاق نماهای مسجد به خط كوفی عبارت «علی ولی الله» تكرار شده است​


شهرستان ورامین از نظر بناهای تاریخی و قدیمی بسیار غنی است و در صورت مهیا شدن بسترهای لازم و امكانات گردشگری می‌تواند پذیرای گردشگران و بازدیدكنندگان بسیاری باشد. از جمله آثار مهم تاریخی آن هم می‌توان به قلعه ایرج (وارنای چهارگوش)، مسجد جامع ورامین، نارین قلعه، قصر بهرام، كاروانسرای عین الرشید، میدان كهنه گل، برج علاءالدوله، آب انبار علی‌آباد، آب انبار حصارگلی، یخچال حصار كوچك، یخچال علی‌آباد، پل باقرآباد، كاروانسرای دیرگچین و... اشاره كرد.

این شهرستان با توجه به موقعیت جغرافیایی خود كه در نزدیكی پایتخت قرار دارد از امكان دسترسی و جاده‌های مناسبی هم برخوردار است و از سوی دیگر نزدیكی آن به كویر مركزی ایران از نظر جغرافیای طبیعی ویژگی‌های منحصربه‌فردی را برای این شهرستان فراهم كرده است.

شهرستان ورامین زیارتگاه های زیادی هم دارد و فرصت خوبی به شما می دهد تا در کنار تفریح و گشت و گذار در این شهر، سری هم به امامزاده های ورامین بزنید. امامزاده جعفر بن موسی كاظم، امامزاده علی، امامزاده یحیی، امامزاده عبدالله، امامزاده زید، امامزاده هادی، امامزاده طاهر و مطهر خیرآباد، امامزاده شاه حسین و... گردشگرپذیرترین امامزاده های این شهر هستند. اما اگر گذارتان به ورامین افتاد، فراموش نکنید که سری هم به بازارهای سنتی این شهر بزنید و مهم‌ترین و با ارزش‌ترین صنایع دستی مردم ورامین را ببینید. ورامینی ها در بافت قالی‌ها و فرش‌های دستی مهارت زیادی دارند و به‌طور معمول این قالی‌ها و فرش‌ها در طرح‌های هندسی تكرار شونده، دارای رنگ‌های قهوه‌ای و قرمز تیره روی زمینه خاكی یا آبی تیره هستند.

[h=2]مسجد جامع ورامین[/h]معروف ترین بنای ورامین، مسجد جامع این شهر است که در خیابان شهید بهشتی این شهرستان قرار دارد. ایوان ورودی مسجد بسیار مرتفع و وسیع است. شبستان غربی هم بازسازی شده و در داخل طاق نماهای مسجد به خط كوفی عبارت «علی ولی الله» تكرار شده است. در بالای این طاق نماها یك قاب گچی در هر طرف كه شامل كتیبه گچبری شده به خط ثلث است، دیده می‌شود.
متن این كتیبه‌ها شامل توضیح مرمت بنا در دوره شاهرخ تیموری است. در زیر گنبد مسجد هم با آجر و گچ كلمات: «الحمدلله، الله و محمد» نوشته شده است. در كاسه داخلی راس گنبد یك شمسه همراه با نقوش ستاره پنج پر به رنگ‌های سبز، سفید، اخرایی و خردلی می بینید و نمای بیرونی گنبد هم آجری و به صورت پلكانی است.

[h=2]برج علاءالدوله[/h]این بنا در میدان امام ورامین قرار دارد. ورودی آن از ضلع شمالی است و اطراف آن را با سنگ فرش و آجر فرش پوشانده شده است و در فضای داخلی آن توسط اداره ارشاد ورامین گالری انجمن هنرهای تجسمی تاسیس شده است.
گنبد این بنا مخروطی شكل است و یك ایوان ورودی در ضلع جنوبی و یك ایوان ورودی نیز در ضلع شمال غربی دارد. بنا بتازگی مرمت شده و در وضعیت خوبی به سر می‌برد. در ضلع جنوبی كف بنا دریچه‌ای به سمت یك سرداب می‌رود. در سفرنامه دیولافوا در قرن نوزدهم میلادی، دورنمایی از برج و شهر به تصویر كشیده شده است. دمورگان در كتاب خاطرات هیات علمی فرانسه در ایران، طرحی از برج علاءالدوله و فضای اطراف آن ارائه كرده است.

[h=2]قلعه حصار سرخ[/h]در این منطقه، 3 قلعه نزدیك به هم به نام‌های حصار سرخ یك، دو و سه داریم. قلعه شماره یك در غرب روستای حصار سرخ ورامین و حدود یك كیلومتری روستای علی‌آباد در 15 كیلومتری جنوب شرقی ورامین قرار دارد. در حال حاضر این قلعه به صورت تلی از خاك و سازه‌های نیمه ویران است. روی تپه آثار فراوانی از سفال‌های لعابدار فیروزه‌ای با نقوش سیاه و سفال‌های ساده به رنگ نخودی و قرمز یافت شده است. دورتادور قلعه را زمین‌های كشاورزی فراگرفته و به دلیل آبیاری آنها، پی بنا آسیب كلی دیده و بخشی از آن فروریخته است.

قلعه دوم در جنوب شرقی روستای حصارسرخ قرار دارد. بخش اعظم قلعه از بین رفته ولی در بخش‌هایی از اضلاع شرقی، غربی و شمالی آثار معماری مشهود است. مصالح عمده ساخت قلعه خشت خام است.
قلعه سوم نیز در جنوب شرقی روستا و نزدیك قلعه دوم قرار دارد. قلعه تجره در جنوب روستای تجره واقع در شمال شرقی بخش جواد آباد ورامین، قلعه ایجدانك در 4كیلومتری جنوب شهر ورامین و قلعه آب باریك از دیگر دیدنی‌های ورامین هستند.

[h=2]كاروانسرای عین الرشید و قصر بهرام[/h]اگر شما هم از علاقه‌مندان تورهای گردشگری كویر و داشتن تجربه‌ای متفاوت و فراموش نشدنی هستید، به شما توصیه می‌كنم حتما از كاروانسرای عین‌الرشید و قصر بهرام كه كنار آن قرار دارد، دیدن كنید. كاروانسرای عین الرشید به فاصله 79 كیلومتری ورامین و داخل كویر و در 2 كیلومتری غرب كاروانسرای شاه عباسی قصربهرام واقع شده است. بنا از آجر و دارای پی از لاشه سنگ است. دورتا دور حیاط مركزی را حجره‌هایی برای اقامت مسافران ساخته‌اند. به دلیل موقعیت خاص بنا در میان بیابان، ساختمان و معماری آن بی شباهت به قلعه نیست. دیواره‌های بنا شامل شش برج و باروهای میان آن است. از این شش برج، دو برج در ضلع غربی مرمت نشده و به همان شكل اولیه باقی مانده‌اند.


فراوری: الهام مرادیبخش گردشگری تبیان

برگرفته از همشهری، جام جم
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
میراث مغول تازه مسلمان

میراث مغول تازه مسلمان

ورامین شاید تنها شهر ایران باشد که در زمان حمله مغول ها نه تنها ویران نشد، که بیش از پیش هم رونق گرفت. شهری که به لطف افکار صلح طلبانه حاکم تازه مسلمانش، سلطان محمد خدابنده (الجایتو) آباد شد و در همین دوران کلنگ یکی از مهم ترین آثار تاریخی آن به زمین خورد: مسجد جامع ورامین که مثل تمام مسجد جامع های دنیا، خلاصه معماری اسلامی و نمادی از دوران تمدن کشور بود.


مسجد جامع ورامین را بعد از چند قرن، هنوز هم می توان اوج هنر معماری ایلخانی دانست. مسجد چهار ایوانی و مستطیل شکلی که در محدوده ای 66در 43 متر ساخته شده و در بنای آن آجر و کاشی های ایرانی- اسلامی به چشم می خورد.

سبک معماری این مسجد، ایلخانی است که در حقیقت ادامه سبک سلجوقی بوده است. به این ترتیب، شما در بازدید از مسجد جامع ورامین، یک بنای چهار ایوانی را می بینید که ورودی آن در ضلع شمالی قرار دارد و از طریق ایوان‌های شرقی و غربی به ضلع جنوبی که نمازخانه در آن قرار گرفته، می‌رسد. ضلع شرقی مسجد اما نقش یک گذرگاه فرعی را ایفا می کند که برای عبور و مرور از آن استفاده می شده است.

کتاب های تاریخی پایان ساخت این مسجد را به سال726 نسبت می دهند. یعنی زمانی که الجایتو دیگر زنده نبود و ابوسعید بهادر به جای او حکومت می کرد. به همین دلیل نام ابوسعید بر کتیبه مسجد ثبت شد و این کتیبه بعدها از بین رفت.

مسجد جامع ورامین که در گذر زمان تخریب شده بود، در سال815 هجری به دستور شاهرخ تیموری مرمت شد اما این مرمت هم نتوانست این مسجد را به دوران پرشکوه ایلخانی اش شبیه کند. مسجد جامع ورامین این روزها هنوز هم زیر داربست های سازمان میراث و فرهنگی است، اما اگر گذارتان به آنجا بیفتد، می توانید کتیبه‌های شاهرخ، کتیبه آیاتِ سوره جمعه، انواع نمونه‌های آجرکاری و کاشی‌کاری، نمازخانه و گنبد آن را ببینید که در ایوان جنوبی قرار دارد.

مادام دیولافوا، باستان شناس فرانسوی كه در دوره ناصر‌الدین شاه قاجار بازدیدی از این مسجد داشته است در سفرنامه خود درباره تخریب این اثر می نویسد: «پس از چهار ساعت راهپیمایی و پایمال كردن محصول مزارع و شنیدن نا‌ملایمات از زارعین بام مخروطی شكل و گنبد مینای مسجدی كه در میان مزارع سر بر‌آورده بود از دور پدیدار شد. این دهكده ورامین است. كمی بعد به آنجا ‌رسیدیم و در میان باغ‌ها كه دیوار‌های گلی داشتند، داخل شدیم. در این باغ‌ها درختان میوه از قبیل گیلاس و زرد‌آلو و گوجه و هلو، جنگل انبوهی تشكیل می‌دادند. پس از كمی استراحت به تماشای مسجد جامع ورامین رفتیم. این بنا در قدیم بسیار عالی و با‌شكوه بوده ولی اكنون ویرانه‌ای بیش نیست. مومنین هم از ترس فرود آمدن طاق برای عبادت به آنجا نمی‌روند و بنابراین سیاحت آن مانعی ندارد و هر كس می‌تواند آزادانه و بدون اشكال به تماشای این خرابه بپردازد.»



گروه گردشگری تبیان- رستم زاد
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
تهران-تاریخچه كاخ نیاوران

تهران-تاریخچه كاخ نیاوران

ابتدا شاهان قاجار این مکان خوش آب و هوا را جهت اقامت ییلاقی خویش برگزیدند.

فتحعلی شاه قاجار برای تفریحات تابستانی خود دستور می دهد تا در منطقه ای خوش آب و هوا خارج از شهر تهران که وسعتی بسیار کمتر از امروز داشت باغی مصفا بسازند. درکنار روستایی که «گُرده وی» یا «گُرده به»خوانده می شد و در نیاوران امروز قرار داشت به جای نیزاری که در همسایگی روستا واقع بود باغ را ساختند. باغ ییلاقی فتحعلی شاه که در جای نیزار ایجاد شد را «نی آوران» نامیدند که بعدا به نام «نیاوران» مشهور شد. محمد شاه نیز در همین باغ بنای کوچک و ساده ای بنا کرد و به دنبال او ناصرالدین شاه «کاخ صاحبقرانیه» را در این باغ ساخت. آخرین بنایی که در دوران قاجار در این باغ ساخته شد مشهور به کوشک احمدشاهی است.
در زمان حکومت پهلوی دوم، برخی از بناهای کوچک این باغ تخریب شد و کاخ اختصاصی نیاوران با سبکی مدرن جهت سکونت وی و خانواده اش ساخته شد.
اکنون محوطه کاخ شامل کاخ اختصاصی نیاوران، کاخ صاحبقرانیه، کوشک احمدشاهی و گلخانه ها و مدرسه اختصاصی پهلوی می باشد.
اولین بنای قصر نیاوران در سال 1267 هـ . ق آغاز شد. این قصر در سال‌های بعد، بار دیگر ساخته‌شد و یا در شكل ظاهری آن تغییرات عمده‌ای لحاظ گردید​

در سال 1357 این کاخ توسط نیروهای انقلابی تسخیر شد و در سال 1360 به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل داده شد.
با آغاز حكومت قاجارها، آقا محمد خان قاجار بنیانگذار حكومت قاجار و فتحعلی شاه كه بعدا جانشین او شد، باعث دگرگونی شهر تهران شدند. شهر تهران زیر نظر فتحعلی شاه (1834-1797) دوباره احیاء شد. او اقامتگاه سلطنتی را تزیین كرد و دستور ساخت محل سكونتی به نام بادگیر و اندرونیش را در آنجا داد.

گستردگی شهر تهران از قرن نوزدهم آغاز شد. فتحعلی شاه و جانشینانش تعدادی باغ در شمال تهران بر دامنه‌های رشته كوه البرز بنا كردند كه بعدها منطقه ییلاقی شمال تهران را تشكیل داد. یكی از این كاخ‌های سلطنتی كوهپایه‌ای كاخ نیاوران است كه گذار زمانی طولانی به درازای یكصد و شصت سال در دوران پرفراز و نشیب تاریخ معاصر ایران، وقوع حوادث گوناگون و برگزاری مجالس، مراسم و مناسبت‌های بسیار در عرصه كاخ باشكوه “صاحبقرانیه“، این عمارت عظیم ییلاقی پادشاهان قاجاری را به مثابه فضایی شاخص در صحنه وقایع سیاسی دو قرن اخیر در ایران مطرح می‌نماید.
قصر نیاوران در باغی در دهكده نیاوران ساخته‌شد، فتحعلی شاه و محمدشاه هریك منزلگاه ییلاقی در این مكان ساخته‌بودند و ناصرالدین شاه با تخریب آن، خود قصر نیاوران را ساخت. در سی‌امین سال حكومت ناصرالدین شاه، قصر نیاوران به قصر صاحبقرانیه تغییر نام داد. زیرا در آن زمان هر سی سال یک قرن به حساب می آمد و ناصرالدین شاه به همین دلیل خود را صاحب قران نامید و نام این کاخ را صاحبقرانیه نهاد. اولین بنای قصر نیاوران در سال 1267 هـ . ق آغاز شد. این قصر در سال‌های بعد، بار دیگر ساخته‌شد و یا در شكل ظاهری آن تغییرات عمده‌ای لحاظ گردید. همانگونه كه ذكر شد، در سال 1267 هـ . ق ناصرالدین شاه دستور داد عمارت جدید سلطانی را در قصبه نیاوران بنا كنند و بازاری مشتمل بر یكصد باب دكان در نیاوران بسازند.
اکنون محوطه کاخ شامل کاخ اختصاصی نیاوران، کاخ صاحبقرانیه، کوشک احمدشاهی و گلخانه ها و مدرسه اختصاصی پهلوی می باشد​

در سال 1268 هـ . ق ناصرالدین شاه دستور عزل میرزا تقی خان امیركبیر از صدارت را داد و و به جای وی میرزا آقاخان اعتمادالدوله به صدارت نشست. در همین سال در قصر نیاوران مراسم سلام عید فطر به طور رسمی صورت گرفت و تشریفات رسمی نظام انجام شد و برای اولین بار در این قصر هیئت‌های خارجی به حضور ناصرالدین شاه رسیدند. با برگزاری این مراسم با شكوه، قصر نیاوران در كنار قصرهای دیگر ناصری قرار گرفت. بدین ترتیب این قصر درست در سالی كه مدرسه دارالفنون افتتاح گردید، مورد استفاده ناصرالدین شاه قرار گرفت. هرچند قبل از اتمام كارهای ساختمانی آن، ناصرالدین شاه بارها در آن بیتوته كرده بود. كاخ موزه نیاوران
بنای كاخ اصلی نیاوران در سال 1346 ش به اتمام رسید. این كاخ در سال 1347 ش مورد بهره‌برداری قرار گرفت. بنای رفیع و زیبای كاخ نیاوران و همچنین تزیینات هنرمندانه‌ای كه در ساخت آن به كار رفته مانند گچبری و كاشیكاری‌های درون و بیرون بسیار چشمگیر و قابل توجه است. این بنا دارای چند طبقه است.

ورودی بنا در ضلع جنوبی قرار دارد که به وسیله چندین پله از کنار حوض بیضی شکل پوشیده از کاشی، به کوشک منتهی می شود .
طبقه همکف این عمارت شامل یک هال با حوضی از جنس مرمر در وسط می باشد و 6 اتاق و 2 راهرو در اطراف آن قرار دارند. اشیاء تزئینی از جنس نقره، برنز، عاج، چوب، هدایایی از کشورهای مختلف مثل هند، تابلوهای نقاشی و گوبلن و نشانها و مدالها در این فضا به نمایش در آمده است همچنین ویترینی شامل اشیاء و سنگهای معدنی تزئینی، سنگی از کره ماه و چندین فسیل گیاهی و حیوانی در معرض دید قرار دارند .
طبقه دوم عمارت از یک سالن مرکزی و ایوان سرتاسری چهارطرفه تشکیل شده است. در چهار طرف سالن مرکزی که به عنوان اتاق موسیقی استفاده می شد، قفسه چوبی ویترین دار نصب شده است. دور تا دور ایوان را 6 ستون با مقطع مربع قطور با نمای آجری بدنه و 26 ستون مدور با نمای گچی فرا گرفته است. نقش شیر و خورشید گچبری شده بر پیشانی دیواره ضلع شمالی ایوان به چشم می خورد .
بعد از انقلاب اسلامی، این كاخ به میراث فرهنگی سپرده شد و در سال 1365 در آن به روی مردم باز شده است. این مجموعه از كاخ صاحبقرانیه، موزه جهان‌نما و كوشك احمد‌شاهی تشكیل شده است.
فرآوری:هدی هدایت
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع : 1- ویستا / 2- وبلگ جهانگردی / 3- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
تهران قدیم درقالب تصویر

تهران قدیم درقالب تصویر

توقف اتوبوسهای خط تهران به شمیران در میدان توپخانه در ابتدای خیابان فردوسی/ خیابان دربند تهران در یك روز برفی/ توقف یك درشكه در مقابل عكاسخانه آنتوان روسی در خیابان علاءالدوله (فردوسی) تهران/ دروازه دولت تهران پس از تعمیرات و ...

یكی از خیابانهای تهران در اواسط دوره پهلوی. (پشت دیوار سفارت انگلیس)

توقف یك درشكه در مقابل عكاسخانه آنتوان روسی در خیابان علاءالدوله (فردوسی) تهران

منظره ی یكی از خیابانهای تهران به هنگام عبور یك درشكه در اوایل سلطنت پهلوی

خیابان دربند تهران در یك روز برفی


میدان فردوسی و مناظر اطراف آن

دروازه دولت تهران پس از تعمیرات

زیر گذر یكی از محلات تهران قدیم

نمای یكی از خیابانهای تهران در اوایل سلطنت پهلوی

توقف اتوبوسهای خط تهران به شمیران در میدان توپخانه در ابتدای خیابان فردوسی


منظره ای از عبور اتومبیل و درشكه در خیابان لاله زار تهران

دروازه میدان مشق تهران در دوره قاجاریه


عمارت دروازه باغ ملی در خیابان سپه تهران در اوایل دوره پهلوی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]یك تهران است و یك دربند

[/h]

«گاو پیشانی سپید» كه می‌گویند همین دربند است با همه مخلفاتش. دربند از معروف‌ترین كوهستان‌های تهران و چه‌بسا ایران است كه از كوهپایه گرفته تا قله‌اش، هریك برای خود جاذبه‌هایی دارد و هر كدام طرفدارانی از دور و نزدیك ردیف كرده‌اند. این مشتاقان در طول هفته یا پایان آن به هوای آنچه دلخواهشان است راه این نقطه خوش آب و هوا و توریستی شهر ما را در پیش می‌گیرند و دمی در هوای پاك و دور از آلودگی تفریح می‌كنند، خوش می‌گذرانند و كمی كوهپیمایی می‌كنند.

با شنیدن نام دربند اولین تصویری كه در ذهن بیشتر تهرانی‌ها شكل می‌گیرد كوهستانی است پر از فراز و نشیب با رستوران‌ها و كافه‌هایی كه از صبح علی‌الطلوع تا پاسی از شب، كارگران شاغل در آنها دیزی بار می‌گذارند، كباب سیخ می‌كشند و قلیان چاق می‌كنند و هریك برای خود هیاهویی دارند كه حاصل رفت‌و‌آمد گردشگران یا كوهنوردانی است كه دربند را برای هواخوری و ورزش انتخاب می‌كنند. سفرمان را از كوهپایه‌های این منطقه خوش آب و هوا و مشهور در شمال تهران آغاز می‌كنیم و همراه با یكدیگر در سفری روی كاغذ و كوتاه تا قله بالا می‌رویم تا ببینیم كجای این گزارش هوس رفتن به اینجا یعنی دربند را به سرتان می‌اندازد و برای یك تفریح كوتاه‌مدت از همین حالا برنامه‌ریزی و شال و كلاه می‌كنید.

آشناترین و مشهورترین عنصری كه از دیرباز تاكنون استوار در میدان سربند ایستاده كه همه انتخاب مسیرها و دنگ و فنگ‌ها از آنجا آغاز می‌شود، مجسمه موسوم به «كوهنورد» است كه در قامت یك كوهنورد خوش‌تیپ و حرفه‌ای با زبان بی‌زبانی به گردشگران خوشامد می‌گوید. پرواضح است كه این تندیس به فراخور موقعیت جغرافیایی منطقه در اینجا نصب شده و منظور سازندگان و نصب‌كنندگان این نبوده كه هر كس پایش به این گوشه از شهر باز شد، مجبور است در كسوت كوهنورد تا قله بالا برود.

امكانات تفریح سالم در همین كوهپایه هم مهیاست. یكی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین گزینه‌های تفریحی كه در همان میدان سربند و سمت چپ مجسمه كوهنورد به گردشگران چشمك می‌زند و آنها را وسوسه می‌كند تله‌سیژ است كه البته فقط در پایان هفته و روزهای تعطیل فعالیت می‌كند و گردشگران را روی صندلی‌های پرنده تا روستای «پس‌قلعه» می‌رساند؛ روستایی كه با معماری سنتی، كلبه‌های چوبی و كاهگلی و محصولات لبنی فرد اعلا یك پای جاذبه گردشگری محسوب می‌شود.

به هر حال چه سوار بر تله‌سیژ به روستای پس‌قلعه برسید چه از كنار مجسمه، پله‌های متعددی را كه بالا رفتن از آنها واقعا همت می‌خواهد و بعید نیست صدای زانوهای آدم را در بیاورند، بگیرید و بالا بروید و به این روستا برسید، كافی است 5 دقیقه دیگر هم به خودتان زحمت بدهید و پیاده‌روی كنید تا به یكی از باصفاترین بناهای مذهبی در یكی از مرتفع‌ترین نقاط پایتخت برسید. بقعه «امامزاده ابراهیم» گرچه رنگ و جلای آنچنانی ندارد و مساحتش چشمگیر نیست، اما صفایی دارد كه دل كندن از آن را برای زائران و گردشگران به یك چالش تبدیل می‌كند. در حیاط امامزاده تعدادی سنگ قبر وجود دارد كه بیشترشان متعلق به متوفیان روستای پس‌قلعه است.
یك حوض مستطیل شكل در ابعاد حدود یك در 2 متر هم با ماهی‌های قرمز رنگ، حیاط امامزاده را آنچنان دلپذیر كرده كه دیدن و دمی كنار آن نشستن به آن همه راهپیمایی می‌ارزد.

داستان سكه‌هایی هم كه كف این حوض، ته‌نشین و همسایه ماهی‌ها شده‌اند از این قرار است كه گویی سال‌ها پیش، عده‌ای از زائران كه نذرشان روا شده و حاجت خود را گرفته بودند، سكه‌هایی را برای ادای نذر داخل این حوض انداخته‌اند و این رسم تا امروز پابرجا مانده و به این نحو بخشی از هزینه‌های نگهداری بنای امامزاده تأمین می‌شود. ماهی‌های سفره هفت‌سین، آنهایی كه این امامزاده برایشان آشناست هم بعد از 13 فروردین مهمان حوض بنای امامزاده می‌شوند.
یك نكته هم یادتان باشد و آن این كه ضلع شمالی بنای این امامزاده به یك راه كوهستانی باز می‌شود؛ برای رسیدن به قله از آن مسیر نروید.
در نقاطی از این مسیر كوهستانی كه به سوی پناهگاه شیرپلا امتداد دارد، واحد كوهستان شهرداری منطقه یك و عده‌ای از كوهنوردان پله‌هایی ساخته‌اند یا كناره‌ها را طناب‌كشی كرده‌اند تا صعود آسان‌تر و كم‌خطرتر شود اما از ما بشنوید و جدی بگیرید كه اگر قصد كوهنوردی در این مسیر در سرتان است، حتما برای صعود به قله در این فصل از تجهیزات كافی بهره بگیرید​

[h=2]راهی نه‌چندان آسان[/h]یادآوری این نكته ضروری است كه در میان رشته كوه‌هایی كه شمال تهران را در آغوش گرفته‌اند، رسیدن به قله دربند از همه دشوارتر است كه علاوه بر همت عالی و حرفه‌ای بودن در كوهنوردی، گاهی به تجهیزاتی از قبیل طناب، قلاب و... نیاز پیدا می‌كند و بدون تجهیزات بویژه در این فصل شاید شرایطی پیش بیاید كه نشود قدم از قدم برداشت.

در نقاطی از این مسیر كوهستانی كه به سوی پناهگاه شیرپلا امتداد دارد، واحد كوهستان شهرداری منطقه یك و عده‌ای از كوهنوردان پله‌هایی ساخته‌اند یا كناره‌ها را طناب‌كشی كرده‌اند تا صعود آسان‌تر و كم‌خطرتر شود، اما از ما بشنوید و جدی بگیرید كه اگر قصد كوهنوردی در این مسیر در سرتان است، حتما برای صعود به قله در این فصل از تجهیزات كافی بهره بگیرید تا دستتان وسط راه در پوست گردو نماند و به قله نرسیده مجبور به بازگشت نشوید.
اگر هم فقط قصدتان گردشگری است و كمی پیاده‌روی در مسیر كوهستانی، كفش مناسب بپوشید چون قلوه‌سنگ‌هایی كه سنگفرش این راه را تشكیل داده‌اند، لیز و ناهموار هستند و شوخی برنمی‌دارند! كفش نامناسب همان و لیز خوردن، زمین افتادن و احتمال زخمی شدن همان، اما این حرف‌ها باعث نشود گردش در این فضای باصفا و محیط دل‌انگیز را از دست بدهید؛ مایه‌اش یك جفت كفش مناسب و یك دست لباس گرم در این فصل است.
اینجا پر است از قره‌قروت، لایه‌های ضخیم لواشك، میوه‌های مختلف از انار گرفته تا سیب و زغال اخته و آلوچه‌های زرد و قرمز جلا داده شده كه درخشندگی‌شان زیر نور چراغ زنبوری، دهان آب بینداز است و از یاد آدم می‌برد كه بارها و بارها تاكید شده بیشتر این خوراكی‌ها مورد تأیید وزارت بهداشت نیستند​

[h=2]فقط ببینید![/h]عده زیادی هستند كه برای گردشگری یا كوهنوردی به این بخش از شهر می‌آیند، از میدان سربند مستقیم به سمت بالا می‌روند و جذابیت‌های این مسیر را به تله‌سیژسواری و تماشای زیبایی‌های روستای كهنسال پس‌قلعه ترجیح می‌دهند.
اینجا پر است از قره‌قروت، لایه‌های ضخیم لواشك، میوه‌های مختلف از انار گرفته تا سیب و زغال اخته و آلوچه‌های زرد و قرمز جلا داده شده كه درخشندگی‌شان زیر نور چراغ زنبوری، دهان آب بینداز است و از یاد آدم می‌برد كه بارها و بارها تاكید شده بیشتر این خوراكی‌ها مورد تأیید وزارت بهداشت نیستند.

فصل لبو و آش رشته داغ است و لبو‌فروشی و آش‌فروشی هم سهمی در گرم‌تر كردن بازار گردشگری دربند و سربند را از آن خود كرده‌اند. خیلی‌ها چشمشان را می‌مالند تا فصل سرما برسد و به دربند بیایند تا لبو را كنار رودخانه و در مسیر كوهستانی دربند نوبر كنند و خوش بگذرانند.
غیر از این خوراكی‌ها كه سرپا هم می‌شود از آنها چشید و لذت برد، رستوران‌ها و كافه‌هایی كه در طول مسیر كوهنوردی فعالند، بوی انواع و اقسام غذاها را به فضای اطراف پراكنده می‌كنند. از تكه‌های دمبه بگیرید كه روی ذغال منقل‌ها جلز و ولز راه انداخته و دود می‌كنند تا جوجه‌كباب، دیزی و... . گردانندگان هر كدام از این رستوران‌ها هم با چیدمان ویژه و ابتكارهایی كه دور میزها به خرج داده‌اند، عده‌ای از گردشگران یا كوهنوردان را برای دقایقی به خود جذب می‌كنند.


بخش گردشگری تبیان

برگرفته از چمدان
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]این گنبد است، آسمانخراش‌ نیست

[/h]
شمال تهران با آب و هوای لطیف و كوهستانی‌اش از دیرباز تفرجگاه ییلاقی مردم به شمار می‌رفته است. یكی از مهم‌ترین وجوه این منطقه، زیارتی بودن آن است كه باعث می‌شود مردم از هر طبقه اجتماعی به آن منطقه سفر كنند و آخر هفته خود را با زیارت و سیاحت در امامزاده‌های این منطقه بگذرانند.
حتما تاكنون نام محله امامزاده قاسم را شنیده‌اید، اهالی قدیمی شمیران بخوبی با این محل آشنا هستند؛ محله‌ای قدیمی با قدمت هزار ساله به نام دژعلیا كه با آمدن نوادگان حضرت مجتبی بن علی به امامزاده قاسم تغییر نام یافته است.
روایت شده است كه در قرن سوم هجری قمری، حضرت قاسم‌بن حسن زید مجتبی(ع) را در آنجا به خاك سپرده‌اند. امامزاده قاسم از معدود امامزاده‌هایی است كه میان آپارتمان‌ها و برج‌های سر به فلك كشیده و خانه‌هایی با قدمت بلند در پایتخت محصور شده است كه منظری آمیخته از نمای مدرنیته و سنتی دارد.

این محله در دامنه كوه سرچال كوچك بنا شده است و دو كیلومتر تا تجریش فاصله دارد، آبك در شمال و زمین‌های دزاشیب و تجریش در جنوب، جعفرآباد و دربند در غرب و جماران و حصارك در شرق آن واقع شده است.
بنای اصلی امامزاده، برجی هشت ضلعی است كه از آجر ساخته شده است. این بقعه امروزه دارای صحن، ایوان، رواق و گنبد كاشیكاری است. اصل بنای بقعه را از قرن هفتم هجری دانسته‌اند. در زمان شاه طهماسب صفوی، صندوقی با تاریخ 963 هـ. ق روی مرقد نهاده شد. ساختمان اصلی بقعه در زمان فتحعلی شاه قاجار توسعه یافت و ایوان بزرگ فعلی در طرف قبله بنا شد.

سال‌های اخیر در قالب طرح نوسازی بافت حرم، تغییرات زیادی در این بقعه صورت گرفته است، بویژه در حیاط امامزاده. بناهایی مثل تعاونی و اتاق‌هایی كه در شرق حیاط قرار داشت، همگی از بین رفته‌اند. حتی امروز دیگر از آن همه قبر قدیمی در حیاط امامزاده خبری نیست.
داستان افسانه‌ای و اهانت‌بار چوگان‌بازی با این سر هنوز از زبان گذشتگان روایت می‌شود كه در نهایت یك زن شمیرانی برای بازپس‌گیری سر، قدم می‌گذارد و بالاخره سر را پس می‌گیرد و در محل فعلی توسط یكی از فرزندان عمار یاسر كه ساكن رودبار قصران بوده است، دفن می‌كند​


پیشترها گورستان امامزاده قاسم در اطراف بنا به شكل پلكانی قرار گرفته بود و خانواده‌های قدیمی و سرشناس تهران در این مكان برای خود مقابر خانوادگی داشتند، البته چند سال قبل، در گوشه‌ای از این امامزاده، بقایای پیكر مطهر چند شهید دفاع مقدس دفن شده است. در مورد هویت شخصی و تاریخی امامزاده قاسم اطلاعات دقیقی در دست نیست‌ و روایت‌های متعددی در این باب نقل شده است؛ عده‌ای او را قاسم‌بن حسن‌بن علی‌بن ابیطالب می‌دانند كه همراه امام‌ حسین‌(ع‌) در واقعه كربلا شهید شده است‌، چنانچه روایت شده است كه سر ایشان را به اطراف شهر ری می‌فرستند تا درس عبرتی باشد برای مردم!

داستان افسانه‌ای و اهانت‌بار چوگان‌بازی با این سر هنوز از زبان گذشتگان روایت می‌شود كه در نهایت یك زن شمیرانی برای بازپس‌گیری سر، قدم می‌گذارد و بالاخره سر را پس می‌گیرد و در محل فعلی توسط یكی از فرزندان عمار یاسر كه ساكن رودبار قصران بوده است، دفن می‌كند! و البته كلی داستان‌پردازی‌های دیگر در ادامه این ماجرا وجود دارد كه وی از نوادگان شهربانو، دختر یزدگرد سوم‌ است‌.
متولی امامزاده درباره هویت وی می‌گوید: همان‌طور كه در بالای صحن نوشته شده است، ایشان امامزاده قاسم‌بن حسن‌بن زیدبن حسن مجتبی از فرزندان با واسطه امام حسن(ع) است كه می‌گویند پدرزن حضرت عبدالعظیم است. این امامزاده كه تحت تعقیب بنی‌امیه و بنی‌عباس بوده، برای مخفی شدن به سمت شمیران عزیمت می‌كند و در روستای دژعلیا مخفی می‌شود كه سرانجام توسط عباسیون به شهادت می‌رسد و اهالی محله، او را در همان روستا دفن می‌كنند.

با گذشت سال‌ها، محوطه امامزاده قاسم دستخوش تغییرات بسیاری ‌شده است. در حیاط امامزاده حوضچه‌ای قرار داشت، همچنین مقابری كه اكنون با بتون پوشیده شده و در حال بازسازی است‌.
با وجود این‌، حیاط این امامزاده اگرچه نه به اندازه حیاط قدیمی، اما هنوز هم باصفاست و چشم‌انداز قشنگی به شمیران و تهران داده و امامزاده همچنان به عنوان زیارتگاه مورد احترام مردم است.


بخش گردشگری تبیان

برگرفته از جام جم آنلاین
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدیمی‌ترین کوچه مشروطیت
خیابان 15 خرداد، که بگذرید، نام یکی از کوچه‌ها بیشتر از بقیه چشم تان را خیره می‌کند. کوچه سرپولک که با نام عجیبش، شبیه دالانی به دنیای پر زرق و برق رویاها به نظر می‌رسد. اما کوچه سرپولک شما را به دنیای پولک و گوش ماهی نمی‌‌برد، اینجا جایی است که مستقیم به تاریخ ختم می‌شود. به روزهای پرهیاهوی مشروطه، به نام‌های بزرگی مثل آیت‌الله بهبهانی و شهید چمران... اینجا سرپولک است، کوچه‌ای که قدم به قدم آن با تاریخ پیوند خورده و ما در این کوچه شلوغ و پر گذر، دنبال یکی از قدیمی‌های محل می‌گردیم تا برایمان از تاریخ شفاهی سرپولک بگوید.
وارد کوچه «سرپولک» که بشوید، چند قدم جلوتر سمت راست، مسجدی به نام «بهبهانی» را می‌بینید. تاریخ از همین جا شروع می‌شود. جلوتر، مغازه متفاوتی به چشمتان می‌خورد که روی تابلویش با خط درشت نوشته شده: تنور سازی فرد حسینی. داخل مغازه پر از تنورهای گلی نانوایی است و صاحب مغازه، حاج اسماعیل فرد حسینی، در گوشه‌ای از مغازه روی صندلی نشسته است.
حاج اسماعیل تنور ساز همان کسی است که می‌تواند از تاریخ نه چندان دور خیابان سرپولک برایمان بگوید. پیرمرد سرزنده‌ای که سنش به 85 سال می‌رسد و به قول خودش از وقتی چشم باز کرده در محله سرپولک تنورسازی کرده است؛ نسل در نسل. پدرش حاج محمد از معتمدین محل و مسئول مسجد بهبهانی بوده و خودش هم به جای پدر این مسئولیت را قبل از خرابی مسجد در چند سال اخیر به عهده داشته است.

می گوید: «اینجا محله سرپولک جزء قدیمی ترین محله و گذر تهران است که در آن اتفاق‌های مهم تاریخی افتاده است، اینجا خانه شهید آی‌الله بهبهانی بوده و این کوچه و این مسجد هم به نام او ماندگار شده اما الان دیگر اثری از آن‌ها باقی نمانده است. غیر این مسجد که متاسفانه این را هم در بازسازی قسمت اصلیش را از بین برده اند.»
حالا ما در کوچه‌ای ایستاده ایم که در زمان نهضت مشروطه مرکز وقایع سیاسی و تاریخی در کشور بوده است، در همین محله و یکی از خانه‌های قدیمی آن، دستور استقرار مشروطه از طرف آیت‌الله بهبهانی صادر شده است و این گذر محل رفت و آمد مبارزان و مشروطه طلبان و ران و مسئولین آن زمان کشور بوده است. حتی روسای ایلات و عشایر و علمای نجف هم روزگاری در همین کوچه تجمع می‌کردند. خانه آیت‌الله بهبهانی دیگر وجود ندرد؛ به جای آن پاساژ بزرگی ساخته اند ک خیابان را بیشتر از همیشه تجاری کرده است.

علی آقا، شاگرد حاج اسماعیل، گل‌های پهن شده روی زمین را برای درست کردن تنوری جدید لگدمال می‌کند و صدای نرم و خیس گل‌ها زیر پایش شنیده می‌شود. حاج اسماعیل تنورساز می‌گوید: «آن زمان که من بچه بودم اینجا به جای این مغازه‌ها و پاساژها فقط خانه‌های مسکونی بود و این تنورسازی، که پدرم در آن مشغول به کار بود. اما حالا محله خیلی شلوغ شده و دیگر خبری از کسب و کارهای قدیمی در سرپولک نیست.»
حاج اسماعیل از زمان جنگ تعریف می‌کند که 20 تا 20 تا، تنور پخت نان برای مناطق جنگی می‌ساخته و می‌فرستاده است، و اینکه یادش هست که در اوایل انقلاب هم چند تنور برای زندان اوین ساخته است... حالا امروز تعداد زیادی از این تنورها را به کمک علی آقا، شاگرد قدیمی‌اش که هم سن و سال خودش است می‌سازد و برای مغازه‌های نان داغ و کباب داغی صادر می کند که در گوشه و کنار امریکا و اروپا مشغول کار هستند.
حاج اسماعیلی می‌گوید: «آن موقع این تنورها را با بوته روش می‌کردند و نان را در آن می‌پختند، از نانواهای قدیمی که ما برایشان تنور ساختیم می‌توانم از نانوایی بازار دروازه که اسمش خشکه پزی حاج علی آقا بود یا نانوایی پامنار سید علی اسم ببرم. کنار این‌ها ما برای زردشتی‌ها که که مراسمی برای ادای نذرشان دارند هم تنور درست می‌کنیم.»

او در لابلای خاطراتش از تنورسازی باز از پدرش می‌گوید که فانوس کش آیت‌الله حاج محمد حسین تنکابنی بوده است، اینکه آقا را شب‌های ماه رمضان از در خانه‌اش از خیابان خراسان تا این محله برای ادای نماز و سخنرانی با فانوسی در دست در آن تاریکی شب همراهی می‌کرده است، از خود حاج محمد حسین تنکابنی می‌گوید در زمان قحطی نان که یکی از پهلوانان خیابان خراسان برخلاف هر روز که دو نان برای آقا می‌برده است یک روز را چهار نان می‌برد و حاج محمد حسن می‌گوید من هم مانند بقیه مردم همون دو عدد را سهمیه خود بر می‌دارم.
بحث به مسجد بهبهانی که می‌رسد، آهی می‌کشد و مکث می‌کند. می‌گوید: «من از این مسجد خاطرات زیادی دارم که الان آن را خراب کرده اند و تنها قسمت کوچکی از آن را باقی گذاشته اند. قبل از من پدرم مسئول مسجد بود و بعد از او من این را به عهده گرفتم، این مسجد حدود 2500 متر زمین بود و با دو درخت توت قدیمی که متاسفانه چند وقت پیش وقتی من مسافرت بودم و برگشتم متوجه شدم درخت‌ها توت را به خاطر بازساز مسجد قطع و قسمت اصلی آن را خراب کردند و الان دیگر اثری از آن مسجد قدیمی و تاریخی وجود ندارد.»
شهید مصطفی چمران که همراه برادرانش در این محله و گذر کنار خود حاج اسماعیل بزرگ شده‌اند. در خانه‌ای کنار تنورسازی فرد حسینی که این روزها تبدیل به پاساژ بزرگی شده است و در هر طبقه‌اش تاجری بی خبر از تاریخ پر از اتفاق این گذر مشغول کسب و کار است​



حالا می‌شود نم اشک را در چشم‌های پیرمردی دید که می‌گوید: «دیگر آدم‌های امروزی که از کنار این مسجد رد می‌شوند هیچ نشانه‌ای از گذشته این محله نمی‌بینند. از شب‌های سه شنبه‌ای که هزار تا غذای نذری به نام هیات جوانان مسجد بهبهانی در محل پخش می‌شد. من تنورهایی زیادی برای مردم ساختم اما آن‌هایی که برای مراسم‌های نذری بود بیشتر به دلم نشسته است. یادم هست در شب‌های محرم و احیاء در حسینیه فاطمیون بیدار می‌ماندیم و با تنورهایی که خودم ساخته بودم به کمک دوستانم 4 هزار تا نان نذری می‌پختیم، حال و هوای خوبی داشت که هیچ موقع از یادم نمی‌رود.»

از حاج اسماعیل باز درباره این گذر و آدم‌های معروف قدیمی‌اش می‌پرسیم و حاج اسماعیل، نام کسی را می‌آورد که به گوش همه نسل‌های جنگ و بعد از جنگ ایران آشناست: شهید مصطفی چمران که همراه برادرانش در این محله و گذر کنار خود حاج اسماعیل بزرگ شده‌اند. در خانه‌ای کنار تنورسازی فرد حسینی که این روزها تبدیل به پاساژ بزرگی شده است و در هر طبقه‌اش تاجری بی خبر از تاریخ پر از اتفاق این گذر مشغول کسب و کار است.
حاج اسماعیل تعریف می‌کند: «کنار مغازه ما خانه شهید چمران بود، من با تمام برادرانش دوست بودم با عباس، مرتضی، مهدی، محمد، حسین و خود مصطفی که در این گذر و در خرابه‌ای که کنار مغازه مان بود با هم بازی می‌کردیم، مادرش صدیقه خانم را خوب به یاد دارم زنی مومنه بود و می‌دیدیم که با چه ایمانی فرزندانش را تربیت کرد و پدرش حسن آقا که به شغل جوراب بافی ابتدا در منزل و بعد در دکانی مشغول بود...»

حاج اسماعیل تنور ساز طوری از آن زمان برایمان روایت می‌کند که حتی صدای هیاهوی بازی او و برادران چمران را در گوشمان می‌شنویم. او می‌گوید: «آن زمان‌ها که بچه بودیم، کنار مغازه ما خانه‌های قدیمی زیادی بود. خانه‌های آن دوران مثل حالا نبود. همه حیاط بزرگی داشتند با اتاق‌های زیاد و بزرگ در اطرافش. این اتاق‌ها را اجازه می‌دادند و هر خانواده‌ای در یکی از آن‌ها ساکن می‌شد. خانواده شهید چمران هم در یکی از این خانه‌ها که برای خانمی به نام «آبجی کلثوم» بود زندگی می‌کردند. بعد از سال‌ها خانواده شهید چمران یک خانه در همین کوچه شهید کمال بشیری منتهی به بازار آهنگرها که الان «خانه موزه شهید چمران» شده است، خریدند و در آنجا ساکن شدند من خاطرات زیادی با این خانواده دارم از آن زمانی که برادر بزرگ شهید چمران عباس آقا در خارج از کشور فوت کرد، از زمانی که پیکیر پدرش حسن آقا را در همین مسجد بهبهانی شسته و تشییع کردیم... از زمانی که خود مصطفی چمران شهید شد... از همه این‌ها خاطرات زیادی دارم که گفتنش وقت زیادی می‌برد.»
حالا دیگر هیاهوی عابران و موتوری‌ها به گوش نمی‌رسد. گوش هایتان را که تیز کنید، صدای گلوله‌هایی را می‌شنوید که هشتم ماه رجب 1328 بدن آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی را در این کوچه هدف گرفت و به دنبال آن، صدایی که بلند فریاد زد: آقا را کشتند... آقا را کشتند...


بخش گردشگری تبیان

برگرفته از مجله مهر
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
آشنایی با خانه نیما یوشیج - تهران

آشنایی با خانه نیما یوشیج - تهران

خانه نیما یوشیج در منطقه شمیران تهران، تجریش، خیابان دزاشیب خیابان رمضانی قرار دارد.

در نزدیکی خانه نیما یوشیج، منزل جلال آل‌احمدو سیمین دانشور؛ دو نویسنده شهیر ایران نیز قرار دارد.

مرحوم جلال آل‌احمد در بخشی از مقاله‌ای با عنوان «پیرمرد چشم ما بود» آورده بود:

« ... دیگر او را ندیدم تا به خانه شمیران رفتند. شاید در حدود سال 29 و 30 که یکی دو بار با زنم سراغشان رفتیم. همان نزدیکی‌های خانه آنها زمینی وقفی از وزارت فرهنگ گرفته بودیم و خیال داشتیم لانه‌ای بسازیم ... . محل هنوز بیابان بود و خانه‌ها درست از سینه خاک درآمده بودند و در چنان بیغوله‌ای آشنایی غنیمتی بود. آنهم با نیما.»

این خانه در دوره پهلوی دوم ساخته شده و فاقد ارزش معماری بوده و اهمیت آن به سبب زندگی شاعر شهیر کشورمان نیما یوشیج است.
نوع معماری این خانه از معماری اغلب خانه‌های شمیران تبعیت کرده است. سقف شیروانی و ایوانی که با 8 ستون فلزی، نمای اصلی را دربر گرفته، از مشخصات این بنا است.


این خانه در حدود 688 متر مربع عرصه دارد و 180 متر مربع نیز زیربنای آن است.

خانه نیما یوشیج در سال 1380 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 4603 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
























 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
آشنایی با خانه جلال آل‌احمد - تهران

آشنایی با خانه جلال آل‌احمد - تهران

خانه جلال آل‌احمد از آثار اواخر دوره قاجاریه است و در خیابان خیام تهران قرار دارد.

این خانه در زمان احمد شاه قاجار ساخته شده و مالک اول آن سید احمد آل‌احمد بوده و بعد از وی به پدر جلال آل‌احمد منتقل شده است.

این خانه در سال 1308 تخریب و به شکل اساسی بازسازی ‌شد و جلال آل‌احمددر سال 1310 (در سن 8 سالگی) به این خانه نقل مکان و تا 17 سالگی در آن زندگی کرد.

این خانه دارای دو حیاط بیرونی و اندرونی و همچنین پلانی با طرح ترکیبی از معماری سنتی و کلاسیک دوران خود است. بخش اصلی نمای این خانه در قسمت جنوب است و در ورودی نیز دارای درب چوبی بوده است.

سقف اتاق‌ها در طبقه اول کوتاه اما در طبقه بالا بلندتر است. تمای تمام بنا از آجر است و در بخش‌هایی از نماهای داخلی از گچ استفاده شده است.
خانه جلال آل‌احمد در سال 1383 توسط سازمان میراث فرهنگیبا شماره 11206 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

منبع:سایت مرجع معماری























 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: mpb

Similar threads

بالا