اربعین حسینی [ ویژه نامه ]

HHassanzadeh

عضو جدید

چهل روز گذشت. نه اشک‎ها در چشم دوام آوردند، نه حرف‎ها بر زبان! روایت درد، آسان نیست. خاکهای بیابان می‎دانند که سیلی آفتاب یعنی چه؟تشنگی را باید از ریگ‎های ساحل پرسید تا بگویند آب به چه می‎ارزد؟
هم کوفه از سکوت پر بود و هم شام. تنگ راه‎های شام، انتظار کشیدند تا صدای قدم‎های کسی بگذرد و دریغ! مسلمانان شهر بیگانه‎اند، غریبه‎اند با برادران خویش! حرف‎ها فاسد شده‎اند پشت میله‎های زندان سینه‎ها. دستی بیرون نمی‎آید که سلامی را پاسخ دهد. فریاد را از قاموس کوفه و شام ربوده‎اند. اراده ها را چپاول کرده‎اند. دست‎ها را بریده‎اند. به آدم‎ها یاد داده‎اند خم و راست شوند. کسی نمی‎داند شجاعت چیست و جوان مردی را با کدام قلم می‎نویسند؟ چهل روز گذشت؛ نه از آب خبری شد، نه بابا! آسایش از فراز سرمان پر کشیده بود. چشم‎هایمان به تاریکی خرابه عادت کرده بود. اشک‎هایمان را چهل روز است که نشسته‎ایم! چهل روز است که از پا ننشسته‎ایم. زنجیر بر دست‎هایمان نهادند و در میدان‎های شهر گرداندند؛ غافل که چلچراغ را به دیار شب می‎برند. خواب کودکانمان را آشفتند تا بر مصیبت‎مان بیفزایند؛ غافل که ما صبر را سال هاست می‎شناسیم؛ ما صبر را در خانه علی علیه‎السلام آموخته‎ایم.
از دشنه و دشنام کم نگذاشتند. از «گرد و خاک کردن» کم نگذاشتند تا حقیقت پاکی‎مان پوشیده شود؛ ولی چه باک! حقیقت، بی نیاز از این گرد و خاک کردن‎هاست. حضرت دوست اگر با ماست، چه باک از این همه دشمنی! زبان‎ها را دستور به سکوت دادند؛ ولی آنچه البته نمی‎پاید، سکوت است.

قلب‎ها را نتوانستند باز دارند از اندوه .
مغزها را نتوانستند باز دارند از تأمل. خطبه‎های زین العابدین علیه‎السلام قیام کرده بود و قد برافراشته بود در جمعیت تا پیام رسان خون تو باشد. طنین شهادت تو، پرده‎ها را لرزاند، ریسمان‎ها را گسیخت و قلب‎ها را گشود؛
چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر چهارصد سال،... هم بگذرد، صدای «هل من ناصر» تو بی جواب نخواهد ماند.

روزگار این چنین نخواهد ماند دولتِ ظالــمـیـن نخواهد ماند
قرن‎هـا مـی ‎روند و مــی‎آیند پرچمت بر زمین نخواهد ماند
 

archi&tini

عضو جدید
منم به نوبه خودم فرا رسيدن اربعين حسيني رو تسليت ميگم......اميدوارم كه از رهروان راه آن امام معصوم باشيم....:cry:
 

ricardo

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اربعین حسینی

اربعین حسینی





سلام بر حسين و اربعينش،
سلام بر زينب و اندوه جانکاهش
سلام بر اشکهاي غريبانه سيد الساجدينش
سلام بر اربعين و زائرانش!
سلام بر کاروانيان به سوگ نشسته
كه به سوغات بر مزار كشتگان،
عشق بردند
واندوه را به مويه نشستند.
يا ثار الله و ابن ثاره
به شوق زيارت صحن و سراي جان فزايت،
اربعين شهادتت را به سوگ مي نشينيم،


چهل روز گذشت ....

از آن روز که خورشید به جای آسمان،
در بالای نیزه می‌درخشید، 40 روز گذشته است.

حالا دیگر کاروان اسرا به زخم زبان،
به تازیانه، به شلاق عادت کرده‌اند.

چوب خیزران دیگر بر لب‌های مبارک
حضرت سید‌الشهدا (ع) فرود آید یا نه، فرقی ندارد.

40 روز است یتیمان حسین
در خرابه‌های شام، منزل گزیده‌اند.

جوانان بنی‌هاشم جملگی به شهادت رسیده‌اند.

کوچه بنی‌هاشم را حزنی عظیم و غمی بزرگ فراگرفته
و جز ناله «ام‌البنین» دیگر صدایی شنیده نمی‌شود.

بنی‌آدم دیگر اعضای یک پیکر نیستند...
بنی‌آدم پیکر بنی‌هاشم را قطعه ‌قطعه کردند
و آدم(ع) از محمد(ص) شرمنده شد.

بنی‌آدم به‌خاطر یک مشت گندم،
مردم را به جان حسین انداخت
و سم اسب‌ها تا می‌توانستند
روی ابدان بریده بریده تاختند.

اللهم العن العصابة التي جاهدت الحسين
وشايعت وبايعت و تابعت علي قتله
اللهم العن جميعا
تصاویر بارگاه امام حسین (ع)

 

آراز ائل سس

اخراجی موقت
قافیله‌یئ غم دوباره گلدی دشت-ی-نئینوایه

زینب-ی-سییاه معجـه‌ر، تازه‌ده‌ن باتێب قـرایه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قبــر-ی-پـاکـه یئتمـه‌میش کیـم، دۇردۇ بیــر ازه‌ل دایـانــدێ

رنگی سوْلدۇ دۆشدۆ بیهوش، بسکی قلب-ی-زاری یاندێ

سپــدی ســۇ یــۆزینــه بیمــار، آچــدێ گــؤزلـه‌رین اوْیاندێ

چکـدی تـا اؤزیـن یـئتیــردی، قبـــر-ی-شـــاه-ی-کربـــلایــه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیل آچاندا اووه‌ل-ی-امر، اوْلمادێ دیلـی دانێشسێن

تـا گلیـب دئـدی بـراده‌ر، کاش کـی بـۇ زینب اؤلسۆن

من نئجه گؤرۆم مزارین، کاش گؤزله‌ریـم کوْر اوْلسۇن

هاردادێر اجه‌ل کی وئرسین، عؤمریمی منیـم فنایـه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مــن فــدا سنیـن وفـاوا، ائــی عـزیز-ی-جان براده‌ر

باش گؤتۆر مزاریده‌ن دۇر، باشێمه اوْلـۇب نه کۆللـه‌‌ر

سن اؤله‌ن سوْرا گؤرۆبدۆر، بۇ باجێن نه قاره گۆنله‌ر

دستگیر اوْلۇبدۇ شئمر-وْ-ائبن-ی-سعد-ی-بی‌حیایه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سن شهید اوْلۇب داغێلدێ، شؤکه‌ت-وْ-جلال-وْ-جاهێم

اۆستۆمه قوْشۇن تؤکۆلدۆ، یاندێ جۆمله خئیمه‌گاهیم

چادریــم تالانــدێ بــاشــدان، اوْلمــادێ بیــر پنـاهیـم

تـاپمـادێـم اومـۇد قـارداش، یـالـوارێب گئـدیـم هـارایـه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

باش آچێــق بــۆره‌هنــه نــاقــه، زینبــون سـوار اوْلۇبدۇر

کوفه ده‌ن دییار-ی-شامه، شئمر-ی-دون دوْلانـدێرێبدیر

چارسوده خلق ایچینده، اهـل-ی-بئیتی ساخـلاییبـدیر

صف بئصه‌ف ائدیب تماشا، دۆشمه‌ن آل –ی مصطفی‌یه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جۆمله غمله‌رینده‌ن آرتێق، بیرجه غم منی آلێبـدێر

چوْخدۇ خیجله‌تیم براده‌ر، نه دئییم بیله‌ن نوْلۇبـدۇر

بیــر رقیــه آدلــێ نـازلـێ، خورداجا قێزین اؤلۆبدۆر

آج خرابه تــوْپـراق اۆستـه، دردی یئتمـه‌دی دوایـه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ساچـلارێــم آغـاردێ غمــده‌ن، بسکــی آه-وْ-نـالـه قێلدێم

گؤزله‌ریم دۆشۆب اێشیقده‌ن، آغلادێم زئ بس کوْر اوْلـدۇم

اؤز ائـویمـی یاخشـێ یێخــدێـم، من نئجه بۇ دشته گلدیم

اینـدی گــؤر قالێبـدێـر حســـره‌ت، لئیلـی تـک آنــا بـالایــه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نائحــا حــۆسئینــه هــر کــس، زائــر اوْلســا اربـعیــن ده

وار یقین اوْ شخص-ی-مؤمئن، یوْخ هراسی جان وئره‌نده

ائــی خــودا نصیــب ائیلــه، بیــرجــه اربعیــن گــۆنــۆنده

زائر اوْلسۇن اهل-ی-مجلیس، جۆمله شاه-ی-کـربـلایـه
 

ricardo

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن ظهر در آن عداوت سرخ
مردی از تباز هزار چهره گان
با دشنه ای که به زهر کینه ی خیبر آبدیده بود
رو در روی دختر آفتاب
لبریز از غرور
بر سینه ی جسمی بی جان نشسته بود
آن روزرا
سند افتخار قبیله ی شورا
و برگ زرین بزرگان سقیفه نام نهادند.
مردان زن نمای میدان نبرد با زنهای بی دفاع
بیرق غره گی در میان خیمه های سوخته از آتش خصم
ومشتی دامن گداخته
و گریزان از تازیانه ی وحشت
برافراشته بودند
مستان سینه گداخته از انتقام خندق و بدر و حنین
وقتی در پشت هراس مشتی طفلک صغیر
بر گوشوار نازک دخترکی چنگ زدند
تا بر آمار غنائم نبرد برابرشان بیفزایند
بر برگی از تاریخ افتخار قومشان
آن لحظه را با سرشک مشتی بی دفاع نوشتند.
اکنون سرود شادی و ظفررا
مانند آنروز که زیر قرآنهای برافراشته می خواندند
هلهله کنان نیزه های حامل نجوا کنندگان قرآن را
بر دست گرفتند
و همان زوزه ها را در بیابان جهل و حقارت
سر دادند
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبهای تو مگر چقدر سنگ خورده است؟
قاری من چقدر صدایت عوض شده

تشریف تو به دست همه سنگ داده است
اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده

تو آن حسین لحظه گودال نیستی
بالای نیزه حال و هوایت عوض شده

وقتی ز روبرو به سرت می کنم نگاه
احساس می کنم که نمایت عوض شده

جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها
در روز چند مرتبه جایت عوض شده

طرز نشستن مژه هایت به روی چشم
ای نور چشم من به فدایت عوض شده

ما بعد از این سپاه تو هستیم یا حسین
جنگی دگر شده شهدایت عوض شده

تو باز هم پیمبر در حال خدمتی
با فرق این که شکل هدایت عوض شده

علی اکبر لطیفیان
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است

پیام خون، خطاب آتشین است
بقاء دین، رهین اربعین است

که تاریخ پر از خون و شهادت
سراسر اربعین در اربعین است

بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است

مرام شیعه در خون ریشه دارد
نگهبانی ز خط خون چنین است

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم
زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم
تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم
اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم
تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم
چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم
زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح وخون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم
قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی
به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم
زسیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را
به آهم شعله ها از سینه ی میثم برآوردم
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
ای ساربان! ای ساربان! محمل نگهدار
آمد به منزل کاروان، منزل نگهدار
محمل مران، محمل مران، شهر دل اینجاست
این کاروان خسته دل را منزل اینجاست
اینجا بهار بی خزانِ من خزان شد
از برگﹾ برگ لاله هایم خون روان شد
اینجا همه دار و ندارم را گرفتند
باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند
اینجا به خاک افتاده بود و هست عباس
هم مشک خالی، هم علم، هم دست عباس
اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد
اینجا ز آل الله منع آب کردند
با تیر طفل شیر را سیراب کردند
اینجا صدای العطش بیداد می کرد
بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد
اینجا همه از آل پیغمبر بریدند
ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند
اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
قرآن به زیر دست و پا پامال گردید
اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره
اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره
اینجا زدند آل علی را ظالمانه
شد یاس ها نیلوفری از تازیانه
اینجا چو از خانه به دوشان خانه می سوخت
دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت
اینجا به گردون رفت دود آه زینب
حَلقِ بریده شد زیارتگاه زینب
اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد
هر برگ گل را مُهری از غصب فدک زد
اینجا زگریه ناقه ها در گِل نشستند
دُردانه های وحی در محمل نشستند
ای کربلا! گل های سرخ یاس من کو؟
ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟
با غنچه ی نشکفته ی پرپر چه کردی؟
با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟
خون جگر از دیده ام بر چهره جاریست
پیراهن آوردم به همره، یوسفم نیست
تصویر درد و داغ در آیینه دارم
چون آفتابﹾ آتش درون سینه دارم
خاموش و در دل گفتگو با یار دارم
در سینه داغ هیجده دلدار دارم
بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم
ای کاش من با آن سه ساله مرده بودم
اشکم به رخ آهم به دل سوزم به سینه
بی تو چگونه من روم سوی مدینه
ای کاش چون تو پیکرم صدچاک می شد
ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد
گیرم که زنده راه یثرب را بپویم
زهرا اگر پرسد حسینم کو چه گویم؟
بگذار تا سوز دلم مخفی بماند
این صفحه با سوز خود میثم بخواند
 

سارا 2012

عضو جدید
سلام

خیلی ممنون من به عنوان یه مسیحی امام حسین رو خیلی دوست دارم خواهر من مریض بود امیدی بهش نبود تصادف کرده بود تو ایران دیده بودم که مردم تز امام حسین میخوان که از خدا بخواد من هم این کارو کردم خدا هم به خاطر امام حسین خواهرمو رو نجات داد

من دوست دارم یه بار برم عراق ولی متاسفانه وقت نمیکنم
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بیانات در ديدار اقشار مختلف مردم در آستانه اربعین حسینی

بیانات در ديدار اقشار مختلف مردم در آستانه اربعین حسینی

بیانات در ديدار اقشار مختلف مردم در آستانه اربعین حسینی


به مناسبت فرارسیدن اربعین حسینی، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR فیلم بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم در آستانه اربعین حسینی در تاریخ ۲۹ شهریورماه ۱۳۶۸ را منتشر می‌كند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار به تشریح اهميت اربعين حسینی می‌پردازند.

بخشی از بیانات رهبر انقلاب كه در این فیلم مشاهده می‌كنید:
امروز، به‌مناسبت نزديك شدن به شب اربعين حضرت سيّدالشّهداء (عليه‌الصّلاةوالسّلام) كه ارتباط تام و تمامى با همين تلاش با ارزشى كه در روزگار ما براى احياى ياد و نام شهيدان انجام مى‌گيرد، دارد، مطالبى را مطرح مى‌كنم.
اساساً اهميت اربعين در آن است كه در اين روز، با تدبير الهى خاندان پيامبر(ص)، ياد نهضت حسينى براى هميشه جاودانه شد و اين كار پايه‌گذارى گرديد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبيل شهادت حسين‌بن‌على(عليه‌السّلام) در عاشورا - به حفظ ياد و آثار شهادت كمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‌ى زيادى نخواهند برد.
درست است كه خداى متعال، شهدا را در همين دنيا هم زنده نگه مى‌دارد و شهيد به طور قهرى در تاريخ و ياد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبيعى‌يى كه خداى متعال براى اين كار - مثل همه‌ى كارها - قرار داده است، همين چيزى است كه در اختيار و اراده‌ى ماست. ما هستيم كه با تصميم درست و بجا، مى‌توانيم ياد شهدا و خاطره و فلسفه‌ى شهادت را احيا كنيم و زنده نگهداريم.
اگر زينب‌كبرى‌(سلام‌اللَّه‌ عليها) و امام سجّاد(صلوات‌اللَّه‌عليه) در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در كربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و كوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زيارت كربلا و بعد عزيمت به مدينه و سپس در طول سالهاى متمادى كه اين بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبيين و افشاگرى نكرده بودند و حقيقت فلسفه‌ى عاشورا و هدف حسين‌بن‌على و ظلم دشمن را بيان نمى‌كردند، واقعه‌ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‌ماند.
چرا امام صادق(عليه‌الصّلاةوالسّلام) - طبق روايت - فرمودند كه هر كس يك بيت شعر درباره‌ى حادثه‌ى عاشورا بگويد و كسانى را با آن بيت شعر بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟(۱) چون تمام دستگاههاى تبليغاتى، براى منزوى كردن و در ظلمت نگهداشتن مسأله‌ى عاشورا و كلاً مسأله‌ى اهل‌بيت، تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضيه چه بود. تبليغ، اين‌گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنت‌آميز مى‌كردند. در چنين فضايى، مگر ممكن بود قضيه‌ى عاشورا - كه با اين عظمت در بيابانى در گوشه‌يى از دنياى اسلام اتفاق افتاده - با اين تپش و نشاط باقى بماند؟ يقيناً بدون آن تلاشها، از بين مى‌رفت.
آنچه اين ياد را زنده كرد، تلاش بازماندگان حسين‌بن‌على(عليه‌السّلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسين‌بن‌على(عليه‌السّلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نيز مجاهدت زينب (عليهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(عليه‌السّلام) و بقيه‌ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنه‌ى نظامى نبود؛ بلكه تبليغى و فرهنگى بود. ما به اين نكته‌ها بايد توجه كنيم.
درسى كه اربعين به ما مى‌دهد، اين است كه بايد ياد حقيقت و خاطره‌ى شهادت را در مقابل طوفان تبليغات دشمن زنده نگهداشت.

فیلم کامل دیدار :بیانات در ديدار اقشار مختلف مردم در آستانه اربعین حسینی

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
نت گمشده کربلا


کربلا، اربعين حسيني، سال 1429به روايت قدم‌هاي ماه





پايان ماه صفر، پاي سفر قلب‌هايي را به اين حريم ولايت و ارادت، باز کرده که در ماه اسفند، مثل اسفندي در آتش اشک، سوخته‌اند. پس اگر عطري از اين سفرنامه به دل شما مي‌نشيند، حديثش، همين گلابدان گريان سينه‌هاي سرخ و سوگوار ماتم حسين است.
با چشمي از ابديت بايد گريست بر مصيبت آينه‌هاي شکسته‌ي عاشورا ولي من به جاي گريه، شبانه‌اي که به کربلا رسيدم، در چند قدمي گنبد خورشيدي اين دو برادر ـ يعني عباسِ بنِ آب با مرّوت و حسينِ آينه‌دار عصمت ـ ايستادم و سلامم را به آبروي ادب ايرانيان، شيرازه‌بندي کردم.
ـ حسين‌جان! من همولايتي مردمي هستم که ايستادن را به نام پدرت علي (ع)، ياد مي‌گيرند. با شير اشک عزاي تو، بزرگ مي‌شوند و يک روز به خودشان مي‌آيند که مي‌بينند داغ عاشورا چقدر براي قلبشان سنگين و سهمگين است.
با پاي سر بايد آمد کنار اين شيربچه‌ي حيدر که در هنگام ولادت، يک‌قدم عقب‌تر از حسين بود و گاه شهادت، يک گام جلوتر
حسين‌جان! من همرنگ خيابان‌هايي هستم که سال‌هاست معرکه گردان عزاي تو شده‌اند بچه محل بسيجياني که مثل قمريان تشنه و زخم خورده، لابلاي خارزارها، جامانده‌اند و آرزوي رسيدن به کربلا را، روي بال خود، گره زده‌اند تا تو با دست شفاعت و شهادت، گره دنيا از بالشان، باز کني. يا حسين، عرفه مناجات تو، ملّاي دلسوخته روم را به ماهور محبت کشاند تا نغمه کجاييد اي شهيدان خدايي را زمزمه کند و سبکبالان عاشق از قفس تن‌ها به سمت کربلا پرواز کنند ...


* * * * *
نزديک فرات، ديدن يک صحنه، پاي هزار صحيفه اشک را به چشمهايم، باز مي‌کند، علي‌اصغر داوود آبادي ـ عکاس گروه اعزامي صدا و سيما ـ بي‌توجه به عبور شگفت‌زده‌ي رهگذران، چفيه‌اش را از گردن، باز کرده و با موج موزون دست‌ها و واگويه‌هايش در آب فرات، به رقص درآورده:
ـ نوش جان! سيراب شو! به صاحب شهيدت، سلام برسان و بگو ما چه زود به کربلا رسيديم؛ راهي که هشت سال براي وصال به اين عروس جشنواره‌ي اندوه، پهلوان‌هاي معجزه و مبارزه، از درياي خون و خاک جنون گذشتند

* * * * *
اينجا کربلاست. تقويم چهلمين جرعه‌نوشي شهيدان. قلب ما مثل نت گمشده‌ي صفحه‌ي ارادت به حسين (ع)، رهبر ارکستر آدميت که سنجاقک همه‌ي ملودي‌هاي محزون عاشورايي به دستان او دوخته شده.
اين روزها در کربلا کمتر ديوار پيشاني مغازه و هتل و بازار و گذرگاهي را مي‌بيني که پارچه مشکي عزاي سيد الشهدا (ع) بر تن نپوشيده باشد. اينجا به هيأت مي‌گويند موکب و به آيين عزاداري مي‌گويند ذکر «موکب سيد الشهدا بذکري عزاء الحسين» جمله‌ي معروف و مدام عزاداري کربلاست و دلنوشته‌هاي شيعيان، فقط صاعقه‌اي از صدها هزار صداي خاموش در بي‌فراموش‌ترين ماتم عالم. ديروز حوصله کردم و تعدادي از اين سلام‌نامه‌هاي سوگوار را يادداشت کردم.
ـ السلام عليک يا صاحب الدمعة الساکبة، يا صاحب المصيبه الراقبه، السلام عليک يا حجة الله، يا صفي الله، يا عزّ الاسلام، السلام عليک يا قتيلِ‌العبراة، يا عبرة کلّ مومن ...
اين صفات در بيان مقام ابا عبدالله الحسين (ع) تعارف نيست. فقط چند قطره از اقيانوس نجيبي است که با آهنگ ايثار به اين خاک هميشه بهار مي‌رسد.

* * * * *
مردم عراق از شرنگ تلخ جنگ با ايران شرمناکند و اين را به صد زبان مهمان‌نواز، واگويه مي‌کنند. ديگر رساتر از اينکه جمله‌اي از پير آسمان چشيده‌ي انقلاب ـ خميني عزيز ـ را روي پارچه‌ي سياه بزرگي به دو زبان فارسي و عربي نوشتند که:
ـ اين خون سيد الشهداست که خون همه‌ي ملت‌هاي جهان را به جوش آورده ...
گذر يک کاروان پر هياهوي عزادار، ذهن و زبانم را مال خود مي‌کند. در همه‌ي دسته‌هاي عزادار، چند چيز، وجه مشترکه:
نظم و ادب، شور و غوغاي پير و جوان، ذکرهاي يکدست و دست‌هاي يکزبان که با آهنگ خوشنوايي روي سينه‌هاي سرخ مي‌نشينند... و زن‌ها که با چادرهاي سياه بر صورت‌هاي خالکوبي شده مي‌کوبند يا به دو طرف شانه‌ها مي‌زنند، عبور آرام زن‌هاي سياهپوش در دو طرف اين رود بي‌آرام، کمر خميده‌ي خاتون خيمه‌هاي خاکستري را به ياد مي‌آورد.
ولي اين کاروان حرف ديگري هم براي گفتن و گريستن دارد... چند نفر جوان و ميانسال وسط قافله‌ي عزادار و سينه‌زن، روي سينه‌هاي خود مي‌خزند و به طرف حرم حضرت عباس (ع) رهسپار مي‌شوند. چند نفر با تلفن‌هاي همراه، از اين صحنه، تصوير مي‌گيرند. هر چند لحظه توقف مي‌کنند؛ صورتشان را روي خاک بين‌الحرمين مي‌گذارند؛ و دوباره بر مي‌خيزند. با پاي سر بايد آمد کنار اين شيربچه‌ي حيدر که در هنگام ولادت، يک‌قدم عقب‌تر از حسين بود و گاه شهادت، يک گام جلوتر... گريه مي‌کنم و اشک چکيده بر اين خاک آسماني را گواه مي‌گيريم:
اينجا کربلاست. تقويم چهلمين جرعه‌نوشي شهيدان. قلب ما مثل نت گمشده‌ي صفحه‌ي ارادت به حسين (ع)، رهبر ارکستر آدميت که سنجاقک همه‌ي ملودي‌هاي محزون عاشورايي به دستان او دوخته شده.


خدايا شاهد باش که در عزاي عظيم زمين و آسمان، من هم يک گل آفتابگردانم که در اين بين‌الحرمين، مات کيش محبت اين دو برادر، حيران مانده‌ام که به کداميک سلام کنم: خورشيد جمال حسين يا آفتاب ادب عباس؟!

* * * * *
کربلا ... اربعين .... چهلمين روز عزاي امامي از جنس حرير و فولاد، بالغ بر 12 ميليون نفر جمعيت در بين الحرمين، آشيان کرده‌اند، روي زمين، کنار پياده‌رو، در حاشيه‌ي خيابان ... گُله به گُله، گل کاشتند اين مشتاقان غم بي‌پايان آن نيمروز خونين که سرشت و سرنوشت بندگي و آزادگي را در دست دارد. محتشم کجاست که قناري غمزده‌ي شعر خود را با بند‌هاي بريده اين حماسه‌ي حسيني، ترکيب کند؟
12 ميليون نفر از سراسر جهان، خبرنگار بُرناترين مبارزان جبهه‌ي جوانمردي شده‌اند. شنيدي چه گفتم؟ 12 ميليون نفر، يعني 4 برابر تعداد حاجيان خانه‌ي خدا در هر سال!
اين است حق الزحمه‌ي امامي که کعبه را با خود به کربلا برد، با قرباني فرزند، بالاتر از مقام ابراهيم (ع) ايستاد و خيمه‌هاي پريشان صبر، آهنگ طواف نساء او شد...

کربلا ـ صفر 1429 هجري قمري، فرزاد جمشيدي
 

javad ta

عضو جدید
کاربر ممتاز
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید

گویا زینب محزون ز سفر می آید

باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست

کز اسیران ره شام خبر می آید
 

emad_hs

عضو جدید
اس ام اس اربعین حسینی جدید

اس ام اس اربعین حسینی جدید

اس ام اس اربعین حسینی جدید




اس ام اس اربعین حسینی جدید


.
.​
.​
باز هم رقیه علیه االسلام و گریه های شبانه، باز هم بهانه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیه علیه االسلام را می دهند و سر حسین علیه السلام را نزد او می آورند. پنجم صفر سالروز شهادت حضرت رقیه علیها سلام تسلیت باد!​
.​
.​
.​
هرکس غمم شنیده؛غم خود ز یاد برد بر زاریم ز دیده و دل؛زار گریه کرد هرگاه کودک تو به دیوار سر گذاشت بر حال دل او؛ در و دیوار گریه کرد ایام شهادت ام البکاء بی بی رقیه خاتون تسلیت باد!​
.​
.​
.​
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست…..در جوابم این چنین گفت و گریست لیلی و مجنون فقط افسانه ایست…..عشق در دست حسین بن علیست… السلام علیک یا ثارالله​
.​
.​
.​
خانه ی شعله ورت کی رود از یادم تو نفس میزدی من به نفس افتادم زانوی غم به بغل میگیرم من آخر از عشق تو مولا میمیرم من……​
.​
.​
.​
معرفت پیش تو قد خم میکند..سجده به سالار عالم میکند!…یا ابلفضل*​
.​
.​
.​
به نام خدای آقای بی سرم،ارباب محرم،حسین (ع) سلام به همه ی دلتنگای ارباب عشق،حسین (ع).. ایشالا که حال دل همه در این روزها و شبها عجین با عشق حسین بن علی(ع)باشه.. بدون مقدمه میگم که چن روز دیگه ماه عشق،ماه غم ارباب *محرم* تموم میشه… خوشا به حال اون عاشقا و نوکرایی که تو مراسم عزاداری،نوکری آقا رو کردن.. ولی منه گنه کار و رو سیاه با تموم دلتنگیم برا محرم ولی انگاری هنوز… هنوز خیلی غبار و گرد و خاک روی دلم مونده… اربابم حسین(ع)! آقا..شرمندتم! خیلی بد کردم..از محرم سال قبل که گذشت نه اینکه بهتر نشدم که آینه ی دق شدم برات..از روی رقیه(س) ت شرمندم! از روی علمدارت عباس(ع) که دست همه ی عالم رو گرفته شرمندم!!! ارباب ! من را برای نوکریت آفریده اند ، بیرون کنی به فاطمه بیکار میشوم.. دیگه دارم میرم..اربابم حسین(ع)!حلالمون کن…​
.​
.​
.​
پنداشته اند که ما ز خاموشانیم همرنگ جماعت فراموشانیم ما آرزوی کرب و بلا را داریم با یاد حسینمان کفن پوشانیم​
.​
.​
.​
اس ام اس اربعین حسینی جدید

.​
.​
.​
چراغ مدینه امشب شده خاموش صدیقه کبرا گردیده سیه پوش زهرای مظلومه از دیده گریان است بهر چون شمع سوزان است.​
.​
.​
.​
امام حسن عسکری (علیه السلام) : از نشانه های مومن، خواندن زیارت اربعین در روز اربعین است. فرارسیدن اربعین حسینی تسلیت باد!!!​
.​
.​
.​
تو طعم خیزران و سنگ ها و خواهرت طعم فراق و غربت و غم را چشیده است آبی به کف گرفته و رو سوی علقمه با آه می رود سکینه و خجلت کشیده است این دختر شماست که خواستند کنیزیش …. لکنت گرفته است و صدایش بریده است نیزه نشین شد حضرت سقا و اهل بیت زخم زبان زهر کس و ناکس شنیده است فرا رسیدن اربعین امام حسین(ع) رو به همه عاشقان ابا عبدالله (ع) تسلیت میگم​
.​
.​
.​
صــد اربـعـیـن پـیـاده دلــم تـنـگ کـربـلاست . . . ایـن راه عـشـق پـیـچ و خــمـش پــر زمــاجـراسـت . . . یــا ابــا عـبـدالله . . .​
.​
.​
.​
و چـــه زود … اربـعـیـنـت هــم در راه اسـت …. انــگـار دیــروز بـود مـیـگـفـتـنـد مــحــرم آمــد … نــمـیـدانــم عــمـر مـن زود مـیـگـذرد یــا عـشـق تــو مـدهــوشــم کــرده کــه نـفـهـمـیـدم چـه شـد …. یــا حسین (ع)​
.​
.​
.​
اربــعـیـن نـمــی آیــم… یـعـنـی نـمـی تــوانــم بـیـایــم… دسـتـم را از هـمـیـن جــا روی ضـریـحـتـان مــی گــذارم… الــسـلام عـلـیـک یــا ابــا عـبـدالله الـحـسـیـن . . .​
.​
.​
.​
“مـــا را سـری است بـــا تــو…” کــه مـعـنـایـش ایــن شـده اسـت / یـعـنـی بــخـواه! زنـــدگــی ام نـیـز مــال تــوست …. حـسیــن اربــــــابم ….​
.​
.​
.​
گــفـتـنـد : ضـــــمایر را نــام بـبـر گـفـت : مـن ، مـن ، مـن …. گـفـتــند : پــس بـقـیـه چــه شــدنـــد؟؟ گـفـت : هـمـه رفـتـه انــد زیــارت اربــاب و مــن جــا مـــانــده ام . . . یــ ــ حــسـیــن ــ ــا . . .​
.​
.​
.​
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ / جرا که وعده تو کردی و او بجا آورد فقط جای پیر مغان و شیخ و وعده ، “امام حسین (ع)” و حضرت ابراهیم و قربانی کردن فرزند رو بزارید. السلام علیک یا اباعبدالله​
.​
.​
.​
اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است هر که را می‌نگرم غمزده و محزون است زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب کز غم اصغر بی‌شیر، دلش پرخون اس​
.​
.​
.​
اس ام اس اربعین حسینی جدید

.​
.​
.​
باز دلم خون شد و چشمم گریست / آنکه درین روز چون من نیست کیست؟ باز دگر باره رسید اربعین / جوش زند خون حسین از زمین …​
.​
.​
.​
سفر کردم به دنبال سر تو / سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر / به جرم این که بودم خواهر تو​
.​
.​
.​
چهل روزه که بوی گل نیومد / صدای چهچه بلبل نیومد چهل روزه چهل منزل اسیرم / غم چل ساله گویی کرده پیرم​
.​
.​
.​
۴۰ روز سیاهی و کبودی آه حسینم ، تو نبودی تو نبودی تو نبودی السلام علیک یا سیدالشهداء​
.​
.​
.​
به هوای حرم کرب و بلا محتاجم…. کاشکی خونم توی کربلا بود زندگیم به که چه با صفا بود شروع هر روز زندگیم با یه سلامی به سوی آقــــا بود​
.​
.​
.​
درد و دل خیلی از بچه هیئتی ها و نوکرای امام حسین(ع) خصوصاً بچه های ۴جوک: ارباب دلتنگ حرمتم . . . حسیــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــن جانم خریدارم نمی شوی ارباب دلتنگ کربلای توأم یا حسین..​
.​
.​
.​
دلم تنگه غروب کربلاته…. بیخود گفته اند که زندگی پنج دوره است: کودکی و نوجوانی و جوانی و میانسالی و پیری زندگی تنها دو دوره است…. قبل از کربــــــــــلا رفتن و بعد از کربــــــــلا رفتن..​
.​
.​
.​
دنیا بدون روضه آقا جهنم است یعنی بهار نوکری ما محرم است دهه اول یا دهه دوم فرقی نمیکند روضه به کار و زندگی ما مقدم است​
.​
.​
.​
در هر جغرافیایی که باشم جهت ها تفاوتی ندارند تمام دامنه های دلم به سمت حـــرم توست!! . . یعنی شود آن روز که در سجده بگویم: رسیدم کـــربلا الحمدلله!؟؟​
.​
.​
.​
دیــــربــــاریــدی دیــر… آهـــــای ای بـــاران بـــا تو هستــم… صدایــــم را میـــشنوی یــک هفتــه ایســـت که دیـــگر صــدای شش مــاهه نــمی آیـــد… یـــک هفتـــه ایست که مشک ســـقا تیـــر خورده اســت… دیـــر بــاریدی باران دیــر …. حـــال که میــباری ببــار که به بـــهانه تـــو اشـــک چشــمان زینب بی بـــهانه بــبارد ..​

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اربعین عطش‏های پرپر

اربعین عطش‏های پرپر

کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته است از ماتم‏ های سرخ، از عطش‏های پرپر شده.

این آتشیادها، چهل روز چون اسبان تاخته‏اند بر پیکر صبر آنان.

بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیده‏اند به نقطه‏ای از آغاز؛ به نگاه‏ های در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت.

کاروانِ اربعین، با خطبه‏ های گریه، از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزنده‏ترین بیان قاب می‏شود و در سوزنده‏ترین بیابان.

بغل بغل شعله ریخته می‏شود در صحرا.

دوبیتی‏ های پرلهیب، سطح مصیبت‏زده دشت را گلگون‏تر می‏کند. اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است. قافله‏ ای زخم خورده، وارد سرزمین چهلمین روز می‏شود.

اینان اربعین را با خود آورده‏ اند؛ با نقل خاطرات قطعه قطعه شده. دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است که به پای سربلندی‏شان بریزد.

سلام بر استواری غیرقابل ترسیم شما! سلام بر آن گام‏های شکیباتان که جاده‏های دراز شام را خسته کرد!

هر سال، چشمان غمبار اربعین که می‏آید، اطراف ما پر می‏شود از هیئت‏های مذهبی التماس و دسته دسته گل‏های اشک.

هر سال اربعین، از لابه ‏لای واژه‏ های مذاب مداحان، دل‏ های آسمانی شما دیده می‏شود و علم‏ های ما از هوش می‏روند.

لباس‏های مشکی تقویم، بوی قتلگاه می‏گیرند.

اربعین! به یاد روشنیِ شما شمع‏گونه می‏سوزیم و گریه سر می‏دهیم برای فاصله‏ های خود و زجرهای شما.

خوشا زندگی در این گریستن و مردن‏های پیاپی!

خوشا گریستن برای داغ‏های زینب علیهاالسلام ، برای مصیبت‏های سجاد علیه ‏السلام ، برای بی‏تابی بچه‏ های آسمان!

سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه می‏اندازد!


محمد کاظم بدرالدین​








 
آخرین ویرایش:

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چهل روز گذشت.

چهل روز گذشت.

چهل روز گذشت.

نه اشک‏ها در چشم دوام آوردند، نه حرف‏ها بر زبان! روایت درد، آسان نیست. خاک‏های بیابان می‏دانند که سیلی آفتاب یعنی چه؟

تشنگی را باید از ریگ‏های ساحل پرسید تا بگویند آب به چه می‏ارزد؟

هم کوفه از سکوت پر بود و هم شام.

تنگ راه‏های شام، انتظار کشیدند تا صدای قدم‏های کسی بگذرد و دریغ! مسلمانان شهر بیگانه‏اند، غریبه‏اند با برادران خویش!

حرف‏ها فاسد شده‏ اند پشت میله‏ های زندان سینه‏ ها. دستی بیرون نمی ‏آید که سلامی را پاسخ دهد. فریاد را از قاموس کوفه و شام ربوده ‏اند.

اراده‏ ها را چپاول کرده‏ اند. دست‏ها را بریده‏ اند. به آدم‏ها یاد داده ‏اند خم و راست شوند. کسی نمی‏داند شجاعت چیست و جوان‏مردی را با کدام قلم می‏نویسند؟

چهل روز گذشت؛

نه از آب خبری شد، نه بابا!

آسایش از فراز سرمان پر کشیده بود. چشم‏هایمان به تاریکی خرابه عادت کرده بود.

اشک‏هایمان را چهل روز است که نشسته‏ایم! چهل روز است که از پا ننشسته‏ایم.

زنجیر بر دست‏هایمان نهادند و در میدان‏های شهر گرداندند؛ غافل که چلچراغ را به دیار شب می‏برند.

خواب کودکانمان را آشفتند تا بر مصیبت‏مان بیفزایند؛ غافل که ما صبر را سال‏هاست می‏شناسیم؛ ما صبر را در خانه علی علیه‏السلام آموخته‏ایم.

از دشنه و دشنام کم نگذاشتند. از «گرد و خاک کردن» کم نگذاشتند تا حقیقت پاکی‏مان پوشیده شود؛ ولی چه باک! حقیقت، بی‏نیاز از این گرد و خاک کردن‏هاست.

حضرت دوست اگر با ماست، چه باک از این همه دشمنی! زبان‏ها را دستور به سکوت دادند؛ ولی آنچه البته نمی‏پاید، سکوت است.

قلب‏ها را نتوانستند باز دارند از اندوه.

مغزها را نتوانستند باز دارند از تأمل. خطبه‏های زین العابدین علیه‏السلام قیام کرده بود و قد برافراشته بود در جمعیت تا پیام‏رسان خون تو باشد.

طنین شهادت تو، پرده‏ها را لرزاند، ریسمان‏ها را گسیخت و قلب‏ها را گشود؛

چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر چهارصد سال،... هم بگذرد، صدای «هل من ناصر» تو بی‏جواب نخواهد ماند.روزگار این چنین نخواهد ماند دولتِ ظالمین نخواهد ماند

قرن‏ها می‏روند و می‏آیند پرچمت بر زمین نخواهد ماند

من همان زینبم!


میثم امانی




 

ساناززز

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام اربعین حسینیو به تمام دوستان تسلیت میگم


للللللللل.jpeg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
تسلیت..
و التمااس دعاا مخصوصا برای مریضا و مخصوصا سرطانیا...:cry:
امشبو براشون دعا کنیم
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
هوای حسین،هوای حرم
هوای شب جمعه زد به سرم
روانه شوم به سوی ضریح
بگیری اگر زیر بال و پرم



 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
شعری زیبا برای اربعین

شعری زیبا برای اربعین

اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم
هجوم بی کسی ام را برایت آوردم
من از تظاهر نامحرمان عزا دارم
هزار غم ز هزاران حکایت آوردم
کسی که درد ندیده ز درد راوی نیست
به چشم آنچه که دیدم روایت آوردم
مرور تلخ ترین خاطرات من وقتی است
که آستین به سر بچه هایت آوردم
زافترای کنیزی تمام دلها ریخت
ومن پناه به آه و دعایت اوردم
گهی که بر لب تو چوب خیزران می خورد
به آیه شإن نزول ولایت آوردم
برای آنکه به نام تو لطمه ای نرسد
هماره اسم تو را با درایت آوردم
به گریه های غریبم اگر چه خندیدند
بهار گریه سوی کربلایت آوردم
فدای پیرهن پاره ات که با چه دلی
نشان ز خاطره آشنایت آوردم
دگر به شام کسی سب مرتضی نکند
شهیده دادم و داغش برایت آوردم
طنین صوت علی را به کوفه افکندم
رشام غافله را با صدایت آوردم
سر تو سایه به سایه چراغ محمل بود
قدی خمیده کنون پیش پایت آوردم
کنار قبر تو دلهای پر حرارت را
به یاد سوختن خیمه هایت آوردم
ببین که چادر من پرچم عزای تو شد
نوا و زمزمه در نینوایت آوردم
هر آنکه فاتح دلهاست چون تو پیروز است
ببین دل همه را مبتلایت آوردم



محمود ژولیده
منبع : سایت شیعت
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
▪بازهم در به در شب شدم اي نور سلام ...
بازهم زائرتان نيستم از دور سلام...

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

نشدم نوکر خوبی به درت حق داری
اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری...

التماس دعا

▪▪یاحسین▪▪
 

ssordi

عضو جدید
در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته است.
به گزارش جهان؛ در روایتی که «شیخ طوسی» از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: به جای آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (۱۷ رکعت نماز واجب و ۳۴ رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) در این روز و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.

متن زیارت مخصوصی که برای اربعین از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، به شرح زیر است:
اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ
سلام بر ولی خدا و دوست او
اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
اَلسَّلامُ عَلی صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش
اَلسَّلامُ عَلیَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
سلام بر آن بزرگواری که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید
اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ
خدایا من به راستی گواهی دهم که آن حضرت ولیّ (و نماینده) تو و فرزند ولیّ تو بود
وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ
و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد به بزرگداشت تو
اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَهِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَهِ
گرامیش کردی به وسیله شهادت و مخصوصش داشتی به سعادت و برگزیدی او را به پاکزادی
وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَهِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَهِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَهِ
و قرارش دادی یکی از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکی از کسانی که از حق دفاع کردند
وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلی خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ
و میراث‌های پیمبران را به او دادی و از اوصیائی که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادی
فَاَعْذَرَ فیِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ
او نیز در دعوت مردم جای عذر و بهانه‌ای (برای کسی) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهی کرد و جان خود را در راه تو داد
لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلالَهِ
تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانی و سرگردانی (در وادی) گمراهی
وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنی
و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانی که دنیا فریبشان داد.
وَ شَری آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّی فی هَواهُ
و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهای پست ناچیزی و بداد آخرتش را در مقابل بهائی اندک،
و بی مقدار و بزرگی کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،
وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ اَطاعَ
و تو و پیامبرت را به خشم آوردند و پیروی کردند
مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَهَ الاَْوْزارِ
از میان بندگانت آنانی را که اهل دو دستگی و نفاق بودند و کسانی را که بارهای سنگین گناه به دوش می‌کشیدند.
الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً
و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائی و پاداش جوئی با آنها جهاد کرد
حَتّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ
تا خونش در راه پیروی تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد.
اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیم
خدایا آنان را لعنت کن به لعنتی وبال دار و عذابشان کن به عذابی دردناک
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاءِ
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند آقای اوصیاء
اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً
گواهی دهم که به راستی تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌دار اویی سعادتمند زیستی
وَ مَضَیْتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ
و ستوده از دنیا رفتی و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتی و نیز گواهی دهم که خدا به راستی وفا کند بدان وعده‌ای که به تو داده،
وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ
و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسی که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبی وفا کردی به عهد خدا،
وَ جاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ،
و جهاد کردی در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسی که تو را کشت
وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ
و خدا لعنت کند کسی که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمی که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضی بودند،
اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی وَلِیُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
خدایا من تو را گواه می‌گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت ای فرزند رسول خدا.
اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فیِ الاَْصْلابِ الشّامِخَهِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ،
گواهی دهم که تو به راستی نوری بودی در پشت پدرانی بلند مرتبه و رحم‌هایی پاکیزه
لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّهُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،
که آلوده‌ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نکرد از لباس‌های چرکینش

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،
و گواهی دهم که به راستی تو از پایه‌های دین و ستون‌های محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی
وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ،
و گواهی دهم که تو به راستی پیشوای نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنمای راه یافته‌ای
وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّهَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَهُ التَّقْوی وَ اَعْلامُ الْهُدی
و گواهی دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌های هدایت
وَالْعُرْوَهُ الْوُثْقی وَالْحُجَّهُ علی اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ
و رشته‌های محکم (حق و فضیلت) و حجت‌هایی بر مردم دنیا هستند و گواهی دهم که من به شما ایمان دارم
وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینی وَ خَواتیمِ عَمَلی وَ قَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ،
و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است
وَ اَمْری لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتّی یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ،
و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ علی اَرْواحِکُمْ،
پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهای خدا بر شما و بر روان‌های شما
وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ.
و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان.
آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
 

MAT ARCHITECT

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
التماس دعا به جاماندگان از غافله اربعین ( غافله عشق )

حسیـــــــــــــــــــــــــن من بیا و این دل شکسترو بخر
حسیـــــــــــــــــــــــــن من مسافر جا مانده را با خود ببر
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

یک اربعین گذشته و زینب رسیده است
بالای تربتی که خودش آرمیده است

یا ایها الغریب سلام ای برادرم
ای یوسفی که گرگ پیرهنت را دریده است

ازشهر شامِ کینه، رسیده مسافرت
پس حق بده که چنین داغدیده است

احساس میکنم که مادرم اینجا نشسته است
در کربلا نسیم مدینه وزیده است

بر نیزه بودی و به سرم بود سایه ات
با این حساب کسی زینبت را ندیده است

این گل بنفشه های تن و چهره ی کبود
دارد گواه ، زینبتان داغدیده است

توطعم خیزران و سنگ ها و خواهرت
طعم فراق و غربت و غم را چشیده است

آبی به کف گرفته و رو سوی علقمه
با آه می رود سکینه و خجلت کشیده است

این دختر شماست که خواستند کنیزیش ....
لکنت گرفته است و صدایش بریده است

نیزه نشین شد حضرت سقا و اهلبیت
زخم زبان زهر کس و ناکس شنیده است

***

گفتی رقیه ... گفت نمی آیم عمه جان!
در شام ماند و شهر جدید آفریده است


 

Similar threads

بالا