ASP.net MVC: پایان WebForms

Sarp

مدیر بازنشسته


نیاز روز افزون به کامپیوتر و مکانیزه کردن و سپردن تقریبی تمامی امور به دست ماشین امری است که انکار ناشدنی است . در این بین تولید کنندگان نرم افزار نیز تلاش میکنند تا نرم افزاری تولید کنند تا بتواند اکثر نیاز های متقاضیان را به بهترین نحو ممکن تامین کند ودر همین راستا در تلاش هستند که روند تولید نرم افزار را به سمتی بکشانند که ساختار استاندارد و تائید شده ای داشته باشد.

شاید اینطور بشه گفت که دوران کد نویسی به پایان رسیده و همه چیز به سمت زیر ساخت ها و بنیان نهادن چارچوب های استاندارد وپیروی از آن ها در امر تولید بهتر نرم افزار در حرکت است.
اجازه دهید ببینیم خصوصیات یک نرم افزار خوب چیست ؟

نامبردن تمامی خصوصیات یک نرم افزار خوب در این مقال نمی گنجد اما تعداد محدود و مهمی از آنها عبارتند از:


  1. قابل حمل بودن
  2. قابل استفاده مجدد بودن
  3. قابل تغییر بودن
  4. بهینه بودن از لحاط حافظه و زمان (زمان مهمتر از حافظه)
  5. و......

مسئله ؟
بهتر است وجود مسئله را با یک مثال نشان دهم

فرض کنید نرم افزاری برای شرکتی نوشتید که یه بخش آن مقدار سود وزیان شرکت را در سال های مختلف بر اساس ارقام بیان میکند . حال صاحب برنامه پس از مدتی ازشما می خواهد برنامه را طوری تغییر دهید که همین اطلاعات را به گونه های مختلف دیگه ای مثلا نمودار های مختلف ( میله ای ، دایره ای و ...) در اختیار داشته باشد و یا حتی بخواهد انها را به فرمت خاصی و در فایل های خاصی ذخیره کند . در این مواقع چطور مشکل را حل میکنید؟

راه حل :
همانطور که گفته شد یکی از خصوصیات نرم افزار خوب قابل تغییر بودن آن میباشد. فرض کنید که برنامه را به این شکل طراحی کردید:


همانطور که در شکل نیز نشان داده شده است تمامی اعمال اععم از دریافت داده ها که مهمترین بخش است و همچنین پردازش آن ها همگی در یک فرم طراحی و پیاده سازی شده اند . و دقیقا مشکل همین جا نمایان میشود . ارتباط مستقیم با منبع داده بر قرار کردن جدا از اینکه مشکلات امنیتی دارد که بحث در مورد ان خارج از این مقال است ، باعث میشود که دست برنامه نویس را برای تغییرات آتی دربرنامه ببندد. چون داده ها درون خود فرم از منبع داده و به صورت مستقیم خوانده میشود پس دسترسی به داده های خواتده شده وجود ندارد . یا حداقل متحمل سربار زیادی می باشد.

راه کار های نوین:

یکی از راه کار هایی که امروزه بیشتر شاهد استفاده ان هستیم ، تولید نرم افزار بر اساس ساختار های لایه ای می باشد ، بدین صورت که کل نر افزار به تعداد لایه هایی تقسیم میشوند ، هر لایه وظیفه خاص خود را دارد و لایه ها از نتایج لایه های دیگر استفاده میکنند.

تعداد این لایه ها بسته به نرم افزار و طراحی میتواند 2 ، 3 ، 4 یا 5 لایه یا حتی بیشتر باشد . اما استاندارد ان که بیشتر از بقیه هم استفاده میشود 3 لایه هست و به روشی که بر اساس این تئوری پیاده سازی میشود اصطلاحا 3 Tire Programming گفته میشود.

در تئوری 3 لایه ، لایه ها عبارتند از


  1. Data Access layer
  2. Business Logic Layer
  3. Presentation Layer

توضیحات بیشتر و نحوه پیاده سازی روش فوق را به عهده خود خواننده میگذارم .

پس از مقدمه ای مختصر وارد بحث اصلی یعنی MVC (Model View Controller ) می شویم .

ASP.NET MVC فریم ورک قدرتمندی برای ایجاد اپلیکیشن های تحت وب است که از الگوی MVC استفاده می کند و توسط مایکروسافت به صورت اوپن سورس توسعه داده می شود. MVC یک الگوی طراحی و مخفف کلمات Model-View-Controller است. فریم ورک ASP.NET MVC الگوی طراحی MVC را در پلت فرم وب اپلیکیشن مایکروسافت یعنی ASP.NET پیاده سازی می کند. این فریم ورک اولین بار در دسامبر 2007 و با یک نسخه CTP توسط مایکروسافت معرفی شد. در مارس 2009 نسخه 1 پایدار آن عرضه شد و یک ماه بعد یعنی در آپریل 2009 شرکت مایکروسافت سورس کد فریم ورک ASP.NET MVC را تحت مجوز MS-PL منتشر نمود.

MVC چیست!؟



mvc

مفهوم کلیدی این فریم ورک همان سه حرف آخر آن یعنی MVC است. پس کمی در مورد آن توضیح می دهم. همانطور که گفتم، MVC یک الگوی طراحی است که همانطور که از نامش پیداست، یک پروژه نرم افزاری را به سه قسمت منطقی Model, View و Controller تقسیم می کند. شاید شما در حال حاضر با معماری 3 لایه نرم افزاری آشنا باشید. اگر اینطور است، شما مشکلی در درک الگوی طراحی MVC نخواهید داشت. MVC مفهوم جدیدی نیست، خیلی وقت است که در جاوا، رابی، PHP و بسیاری پلت فرم های دیگر از این الگو برای طراحی نرم افزار استفاده می شده است. اما خب برای توسعه دهندگان ASP.NET تازه است. سه قسمت اصلی الگوی MVC :


  • Model: مدل قسمتی از یک اپلیکیشن است که وظایف سنگین دسترسی به داده ها، پیاده سازی منطق و موجودیت ها را بر عهده دارد. به طور معمول یک مدل وظیفه Map کردن جداول اطلاعاتی یک دیتابیس را به کلاس های شیء گرا و برعکس را بر عهده می گیرد. احتمالاً شما همین الان هم در پروژه های خود، مدل را پیاده سازی می کنید و به آن لایه دسترسی به داده می گویید! Model باید طوری پیاده سازی شود که به هیچ وجه به رابط کاربری وابستگی نداشته باشد.
  • View : احتمالاً کاربرد View را حدس زده اید! رابط کاربری همان View است. در واقع بخشی که یک کاربر نهایی با آن تعامل خواهد داشت و اطلاعات را نمایش می دهد، View نام دارد. همانطور که رابط کاربری برای Model هیچ اهمیتی ندارد، اینکه چطور داده ها اعتبارسنجی یا ذخیره می شوند یا منطق اپلیکیشن شما چطور پیاده سازی شده است، برای View مهم نیست.
  • Controller : فضای خالی میان Model و View را Controller پر می کند. از آنجا که Model و View هیچ ارتباطی با هم ندارند و برای یکدیگر هیچ اهمیتی قائل نیستند، Controller داده ها را از Model به View برای نمایش به کاربر انتقال می دهد. کنترلرها تصمیم می گیرند که اطلاعاتی که شما وارد کرده اید را به کجا برسانند و همینطور چه چیزی را باید در خروجی مشاهده کنید. در واقع کنترل کننده و هماهنگ کننده میان Model و View است.
فقط به این نکته توجه داشته باشید که در یک اپلیکیشن MVC کامپوننت View فقط جهت نمایش خروجی به کاربر مورد استفاده قرار می گیرد و این Controller است که ورودی ها را از کاربر می گیرد و به آن ها پاسخ می دهد.

حال ببینیم توضیحاتی که در مورد روند کلی یک برنامه که بر اسا س معماری MVC نوشته میشود در قالب یک نمودار به چه شکلی خواهد بود. نمودار را قدم به قدم رسم میکنم و ابندا از ساده ترین نمودار شرو ع خواه کرد.

گفتیم که معماری MVC بر اساس سه بحش یا سه لایه Modelو View و Controller بنا میشود . و همه چیز تحت نظر این سه لایه باید انجام شود.

حال اقدام به برقراری ارتباط بین این سه بخش (لایه) بر اساس توضیحاتی که دادم میکنم.
خیلی از مقاله ها شروع معماری را از بخش کنترلر میدانند در واقع دست هم میگویند چون در نهایت بخش کنترلر است وظیفه handle کردن ابزار های مختلف مثل موس و .. را دارد. پس میتوان نمودار فوق را به شکل زیر کامل کرد:

اما من در نموادر فوق و بر اسا توضیحاتی که دادم فرض میکنم که کاربر درخواست هایش را از طریق فرم ها وارد کرده و منتظر نتیجه اطلاعات میباشد.

مراحل را به ترتیب عملیت و با شماره روی شکل نشان دادم .

توضیحات شکل بر اساس روند جریان برنامه:
مرحله 1) در این مرحله درخواست ها از سمت کاربر نهایی به ویو فرستاده میشود . پس جهت جریان اطالاعات در این مرحله از سمت End user به سمت View می باشد.

مرحله 2 ) در این مرحله کاربر درخواست خود را از طریق بخش View اعمال میکند .همانطور که گفته شد ویو مسئولیتی در قبال داده های وارد شده معمولا ندارد ،پس در خواست کاربر را به بخش کنترلر می فرستد. همچنین در همین مرحله ویو خودش را register می نماید تا بتداند اطلاعات جدید را دریافت نماید .جهت حرکت در قسمت 1 از سمت View به سمت Controller میباشد.

مرحله 3) پس از اینکه در خواست کاربر از View به Controller رسید و Controller بخش View را رجیستر کرد ، درخواست را به مدل داده و از مدل میخواهد که بر اساس درخواست کاربر به حالت جدید رفته و خود را به روز نماید. جهت جریان اطلاعات در این مرحله از سمت Controller به سمت Model میباشد.

مرحله 4) پس از اینکه مدل به درخواست ها رسیدگی کرد ، و به حالت جدید رفت این رفتار را به کنترلر پیغام میدهد . (همچنین اگر خطایی در این بین اتفاق بیفتد نیز کنترلر مطلع و به طبع آن در مرحله بعدی ویو نیز مطلع میگردد) .جهت جریان اطلاعات در این مرحله از سمت Model به سمت Controller میباشد.

مرحله 5) در این مرحله ، کنترلر موظف است که پیغامی به ویو بفرستد مبنی براینکه مدل تغییر کرده و به حالت جدید رفته است . این تغییر حالت الزاما دریافت داده های جدید از دیتا بیس و ... نیست بلکه هر نوع تغییری میتواند باشد ، مثلا یک Exception رخ داده است و ... جهت جریان اطلاعات در این مرحله از سمت Controller به سمت View می باشد.

مرحله 6) در این مرحله ویو موظف است اطلاعات جدید و حالت جدید مدل را از مدل تقا ضا کند . جهت جریان اطلاعات در این مرحله از سمت View به سمت Model می باشد.

مرحله 7) در این مرحله اطلاعات تغییر یافته و به طور کلی حالت جدید مدل (Model State) به ویو اطلاعا داده میشود. جهت جریان اطلاعات در این مرحله از سمت Model به سمت View میباشد.

مرحله 8) اطلاعات و تغییرات جدید سیستم که بر اساس در خواست مدل ایحاد گردیده به کاربر نهایی نشان داده میشود . باز هم الزامی نیست که حتما داده های جدید به کاربر نشان داده شوند ، این اطلاعات حتی میتواند یک پیغام مبنی بر اینکه یک Exception رخ داده است باشد. جهت جریان اطلاعات در این مرحله از سمت View به سمت End User است.

چرا از ASP.NET MVC استفاده کنیم؟

حالا که با الگوی طراحی MVC آشنا شدین، حتماً درک می کنید که چرا فریم ورک ASP.NET MVC علاوه بر ASP.NET WebForms توسط مایکروسافت ایجاد شده است. وب فرم ها که تا قبل از این تنها روش مورد استفاده در توسعه یک اپلیکیشن تحت ASP.NET بودند، حالا صاحب یک برادرخوانده قدرتمند شده اند. نمی گویم رقیب، چون ASP.NET MVC به هیچ وجه قصد از بین بردن وب فرم ها و جایگزین شدن به جای آن ها را ندارد. ASP.NET WebForms هم توسط مایکروسافت در نسخه های بعدی پشتیبانی خواهد شد و حتمآً بهبود خواهند یافت.

یکی از مزایای مهم استفاده از متدولوژِی ASP.NET MVC این است که شما را مجبور می کند تا یک جداسازی شفاف میان اجزای برنامه خود ایجاد کنید. این کار باعث می شود که توسعه پروژه در دراز مدت و آزمایش آن به آسانی انجام گیرد. الگوی MVC به شما کمک می کند تا بتوانید از Test Driven Development یا TDD در پروژه خود استفاده کنید. شما را قادر می سازد تا از تست واحد یا Unit Test استفاده کنید. به طور مثال شما می توانید عملکرد یک Controller را بدون اینکه روی ASP.NET اجرا شود، بررسی کنید که این کار عملیات تست واحد را سرعت می بخشد. برای انجام تست، می توانید از هر فریم ورک تست واحدی مثل NUnit استفاده کنید.

URLهای ایجاد شده در یک پروژه مبتنی بر فریم ورک ASP.NET MVC بسیار بسیار واضح هستند و البته برای موتورهای جستجوگر دوستانه (SEO Friendly) هستند. این کار را کامپوننت URL Mapping فریم ورک ASP.NET MVC برای شما انجام می دهد. URLهایی که نیازی به داشتن پسوند aspx یا هر پسوند دیگری ندارند و به آسانی از قوانین SEO و الگوهای نام گذاری REST پشتیبانی می کنند.

نکته ای که شما را خوشحال خواهد کرد این است که فریم ورک ASP.NET MVC از بسیاری از امکاناتی که در حال حاضر در ASP.NET هستند مثل MasterPage, Data Binding, Form/Windows Authorization, Membership/Roles, Data Caching, Session/Profile state management, Health Monitoring پشتیبانی کامل می کند.

نکته ای هم که ممکن است شما را اذیت کند این است که در فریم ورک ASP.NET MVC از برنامه نویسی مبتنی بر رویداد خبری نیست و همچنین نمی توانید از Post Back برای تعامل دوباره با سرور استفاده کنید. ASP.NET MVC برخلاف وب فرم ها که به صورت خودکار و با استفاده از ViewState حالت یک صفحه وب را به صورت مصنوعی حفظ می کنند، از مدل طبیعی بی حالت (=Stateless) وب پیروی می کند. البته این موضوع آنقدرها هم بد نیست چون باعث حذف ViewState می شود و حذف ViewState هم به معنی صفحات سبک تر و در نتیجه لود شدن سریعتر صفحات وب است.

برای شروع ASP.NET MVC به چه چیزهایی احتیاج دارید!؟

ASP.net MVC 2.0

مهمترین بهبودی که در این نسخه شاهد هستیم مربوط به اعتبار سنجی طرف کلاینت یا Client Validation است. به طور مثال اسکریپت های اعتبارسنجی برای جلوگیری از تداخل با دیگر کتابخانه های آیجکسی در فایل های جداگانه ی جاوا اسکریپت قرار می گیرند. این اسکریپت های اعتبارسنجی از Globalization نیز پشتیبانی می کنند. متد Html.ValidationSummary نیز مدل دیگری از نمایش خطاهای اعتبارسنجی را ارائه خواهد کرد.

از زمانی که فریم ورک ASP.NET MVC از طرف مایکروسافت ارائه شده، توسعه دهندگانی که از ASP.NET WebForms استفاده می کردند بر سر دوراهی قرار گرفتند. هر چند از ابتدا هم ASP.NET MVC برای از بین بردن وب فرم ها بوجود نیامده بود اما اکنون با پیشرفت ASP.NET MVC برخی ها بر این باورند که در آینده ای نه چندان دور وب فرم ها نیز مانند ASP کلاسیک از بین خواهد رفت و ASP.NET MVC جایگزین آن خواهد شد.

منابع این مطلب :


 

Similar threads

بالا