می خواهید در آینده چه کاره شوید؟

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ما دلمان می خواست در آینده دکتر شویم و متخصص بدن انسان بشویم و همه ی مریض ها

را درمان کنیم. ما تا حالا شکم چند تا قورباغه را هم عمل کرده ایم و اصلن از
خون نمی ترسیم اما برادرمان یک روز به ما گفت: «چون تو خوش خط هستی، پس نمی
توانی دکتر خوبی شوی.» و بعد هم گفت: «اگر دکتر شوی، ممکن است هنگام تشخیص علت
مرگ یک نفر که در بازداشتگاه فوت کرده، خودت هم ناگهان خودکشی شوی.» ما منظور
برادرمان را نفهمیدیم اما توی فیلم ها هم دیدیم که خیلی از دکترها ساختمان می
ساختند. بنابراین ما تصمیم گرفتیم که مهندس شویم تا ساختمان ها را محکم تر
بسازیم و بعد پول دار شویم، اما برادر بزرگ ترمان که خودش چند سال پیش مهندس
شده، هنوز پولدار نشده است. او به ما گفت که این روزها هر پاره آجر را هم که
بلند کنی یک مهندس از زیرش می پرد بیرون و بعد درخت ازگیل توی حیاط را نشان مان
داد و گفت: «همین درخت را اگر الان تکان دهی دست کم بیست سی تا مهندس ازش پایین
می ریزد.» برادر ما معتقد است هرکس که توی کوچه و خیابان به چشم می خورد مهندس
است، مگر آن که خلافش ثابت شود. برای همین است که همه همدیگر را مهندس صدا می
زنند. ما این ها را نمی دانیم، اما خلبان شدن را هم خیلی دوست داریم و هنگامی
که برادران رایت موفق شدند پرواز کنند، ما در پوست خود نمی گنجیدیم اما الان،
هربار که اخبار را گوش می کنیم یک هواپیما سقوط می کند و همیشه هم مقصر اصلی
خلبان است و ما نمی دانیم چرا تقریبن خیلی از خلبان ها اسم شان توپولوف است. ما
همچنین خیلی دوست داشتیم که دانشجو شویم اما برادرمان که قبلن دانشجو بود به ما
گفت که دانشجوها نمی توانند حرف شان را به مسئولان بفهمانند و زمانی که موفق به
فهماندن آن می شوند، بلافاصله کتک می خورند و بعد به زندان می افتند. بنابراین
ما چون به فوتبال علاقه مند هستیم و دوست داریم یک روز به برنامه ی نود برویم و
در آن جا بین صفر تا یک میلیون، چندتا عدد را انتخاب کنیم، تصیمیم گرفتیم داور
فوتبال شویم. زیرا داورها با سوت همه کار می کنند و خیلی کیف می کنند. اما چند
وقت پیش در استادیوم دیدیم که تماشاچی ها با داور و شیر سماور جمله می ساختند و
بلند بلند فریاد می زدند و داور قرمز می شد. بعد تماشاچی ها با داور و توپ و
تانک و فشفشه جمله می ساختند و داور خیلی عصبانی می ش
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin::biggrin::biggrin:
ایول باحال بود
مخصوصا اون برنامه نود و داور
از یه طرفم واقعا جای تعجب داره که چرا اینجوریه
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ما دلمان می خواست در آینده دکتر شویم و متخصص بدن انسان بشویم و همه ی مریض ها

را درمان کنیم. ما تا حالا شکم چند تا قورباغه را هم عمل کرده ایم و اصلن از
خون نمی ترسیم اما برادرمان یک روز به ما گفت: «چون تو خوش خط هستی، پس نمی
توانی دکتر خوبی شوی.» و بعد هم گفت: «اگر دکتر شوی، ممکن است هنگام تشخیص علت
مرگ یک نفر که در بازداشتگاه فوت کرده، خودت هم ناگهان خودکشی شوی.» ما منظور
برادرمان را نفهمیدیم اما توی فیلم ها هم دیدیم که خیلی از دکترها ساختمان می
ساختند. بنابراین ما تصمیم گرفتیم که مهندس شویم تا ساختمان ها را محکم تر
بسازیم و بعد پول دار شویم، اما برادر بزرگ ترمان که خودش چند سال پیش مهندس
شده، هنوز پولدار نشده است. او به ما گفت که این روزها هر پاره آجر را هم که
بلند کنی یک مهندس از زیرش می پرد بیرون و بعد درخت ازگیل توی حیاط را نشان مان
داد و گفت: «همین درخت را اگر الان تکان دهی دست کم بیست سی تا مهندس ازش پایین
می ریزد.» برادر ما معتقد است هرکس که توی کوچه و خیابان به چشم می خورد مهندس
است، مگر آن که خلافش ثابت شود. برای همین است که همه همدیگر را مهندس صدا می
زنند. ما این ها را نمی دانیم، اما خلبان شدن را هم خیلی دوست داریم و هنگامی
که برادران رایت موفق شدند پرواز کنند، ما در پوست خود نمی گنجیدیم اما الان،
هربار که اخبار را گوش می کنیم یک هواپیما سقوط می کند و همیشه هم مقصر اصلی
خلبان است و ما نمی دانیم چرا تقریبن خیلی از خلبان ها اسم شان توپولوف است. ما
همچنین خیلی دوست داشتیم که دانشجو شویم اما برادرمان که قبلن دانشجو بود به ما
گفت که دانشجوها نمی توانند حرف شان را به مسئولان بفهمانند و زمانی که موفق به
فهماندن آن می شوند، بلافاصله کتک می خورند و بعد به زندان می افتند. بنابراین
ما چون به فوتبال علاقه مند هستیم و دوست داریم یک روز به برنامه ی نود برویم و
در آن جا بین صفر تا یک میلیون، چندتا عدد را انتخاب کنیم، تصیمیم گرفتیم داور
فوتبال شویم. زیرا داورها با سوت همه کار می کنند و خیلی کیف می کنند. اما چند
وقت پیش در استادیوم دیدیم که تماشاچی ها با داور و شیر سماور جمله می ساختند و
بلند بلند فریاد می زدند و داور قرمز می شد. بعد تماشاچی ها با داور و توپ و
تانک و فشفشه جمله می ساختند و داور خیلی عصبانی می ش

حالا چه جمله ای ساختن؟:D:surprised:
 

Similar threads

بالا