سلام
زهرا همه آرزوی کسی بود که میخواست جای خالی خیلی ها رو براش پر کنه! اما قربون مصلحت خدا برم که نخواست اون فرد به آرزوهاش برسه...
سر یه حادثه، همه آرزوهای اون فرد نقش کف خیابون شد. جلوی چشم مادری که روزه سکوت گرفته...
براش دعا کنید
محرم نزدیکه! امسال خیلی حرفا دارم که با خدا بزنم
الان میفهمم درد خانومی رو که موقع بازگشت به کربلا مستقیم میرفت پشت خیمه های سوخته رو میکند! به امید پیدا کردن نشانی از عزیزی که نشونه اش از اول سفر جلوی کاروان حرکت میکرد...
خدایا شکر
حالا میفهمم بخشی از درد بزرگ مردی رو که خون سه ماهه اش رو روی دستش دید، پاشید آسمون و ...
خدایا شکر
من نمیتونم شاکی باشم، هر چی هم درد بهم داده باشی در برابر مصیبتی که تا چند روز دیگه سالگردش میرسه چیزی نیست... فقط میگم شکر
منم جزء 22 و 23 رو میخونم
از همه دوستان گلم، بخصوص آرش عزیزم که جای داداشم میمونه تشکر میکنم، در این شرایط تنها جایی که بهم امید میده همین باشگاه و حرفای دوستان خوبی مانند شماست