ناموووووووووووووووووس

arman127_18

عضو جدید
فکر کن دوستمان مشاور یک مدرسه ی راهنمایی پسرانه باشد. حالا خبر داده اند که یکی از این پسربچه ها زده است همکلاسیش را لت و پار کرده. ضارب را (چه صفت دهن پر کنیست برای نیم وجب بچه!) خواسته اند برای ادای پاره ای توضیحات درباره ی پاره شدن یک فقره مضروب.

ضارب نیم وجبی هم سینه صاف کرده است و گفته است: توهین به ناموس”!
از او خواسته اند بیشتر از پاره ای، پاره ای توضیحات بدهد که توهین به ناموس یعنی چه اصلا. گفته است: “[مضروب] ازم پرسیده که اگه یکی جلوی چشمت به خواهرت متلک بندازه چی کار می کنی؟” بعد اولیای مدرسه مانده اند توی کف که چرا به خاطر یک سوال معمولی خون بچه به جوش آمده است! بقیه ی ماجرا سپرده شده است به مشاوری که دوست ما باشد. او هم پدرِ ضاربِ ناموس پرست را احضار کرده است به مدرسه. آقایی با ظواهر موجه آمده است مدرسه که آری من پدرش هستم و تازه دم پسرم هم گرم. مشاور می گوید دیده که مشکل اصلا ضارب ماجرا نیست و یکی باید بیاید پدر را آموزش بدهد. اما هرچه با پدر گفتگو می کند و ارشاد می کند و آش تعلیمات روانشناسانه ی تربیتی بار می گذارد، افاقه نمی کند، هدایت نمی شود، میخ آهنی فرو در سنگ نمیرود.
عاقبت، مشاور درمانده به قول خودش پولیتیک ناموسی میزند که پدر را خام کند. می گوید آقا جان این رفتاری که دارید به پسرتان یاد می دهید ،نهایتا، به ضرر دخترتان هم تمام می شود که اگر در آینده پدری، برادری، مردی بالای سرش نباشد نتواند از حقوق خود دفاع کند… پدر موجه داستان، نیشخندی می زند و می گوید: “من که دختر ندارم!”
 

Sepideh.mt

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کن دوستمان مشاور یک مدرسه ی راهنمایی پسرانه باشد. حالا خبر داده اند که یکی از این پسربچه ها زده است همکلاسیش را لت و پار کرده. ضارب را (چه صفت دهن پر کنیست برای نیم وجب بچه!) خواسته اند برای ادای پاره ای توضیحات درباره ی پاره شدن یک فقره مضروب.

ضارب نیم وجبی هم سینه صاف کرده است و گفته است: توهین به ناموس”!
از او خواسته اند بیشتر از پاره ای، پاره ای توضیحات بدهد که توهین به ناموس یعنی چه اصلا. گفته است: “[مضروب] ازم پرسیده که اگه یکی جلوی چشمت به خواهرت متلک بندازه چی کار می کنی؟” بعد اولیای مدرسه مانده اند توی کف که چرا به خاطر یک سوال معمولی خون بچه به جوش آمده است! بقیه ی ماجرا سپرده شده است به مشاوری که دوست ما باشد. او هم پدرِ ضاربِ ناموس پرست را احضار کرده است به مدرسه. آقایی با ظواهر موجه آمده است مدرسه که آری من پدرش هستم و تازه دم پسرم هم گرم. مشاور می گوید دیده که مشکل اصلا ضارب ماجرا نیست و یکی باید بیاید پدر را آموزش بدهد. اما هرچه با پدر گفتگو می کند و ارشاد می کند و آش تعلیمات روانشناسانه ی تربیتی بار می گذارد، افاقه نمی کند، هدایت نمی شود، میخ آهنی فرو در سنگ نمیرود.
عاقبت، مشاور درمانده به قول خودش پولیتیک ناموسی میزند که پدر را خام کند. می گوید آقا جان این رفتاری که دارید به پسرتان یاد می دهید ،نهایتا، به ضرر دخترتان هم تمام می شود که اگر در آینده پدری، برادری، مردی بالای سرش نباشد نتواند از حقوق خود دفاع کند… پدر موجه داستان، نیشخندی می زند و می گوید: “من که دختر ندارم!”

پدر پسر داغوووووووووون بودنا :w43:
 
بالا