دفترچه خاطرات

mrsplym007

عضو جدید
سلام
سلام
سلام
و سلام که نام زیبای خداست...
به نظرم رسید که این تایپیک بزارم تا ببینیم چه حد گذشته برای اعضای باشگاه مهمه؟!؟!؟!
آیا تا حالا دفترچه خاطرات داشتید؟
توی دفترچه خاطراتون چی مینویسین؟ چیزای خوب یا بد؟؟!؟
اگه بخوایین از حالا شروع کنین چه جوری شروع میکنین؟

منتظرتونم...
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر جوري كه دوست داري.خاطراتخوب وبد با هم.خوبا تو آينده خوشحالت ميكنند و بداشم درست ميدهند.روز تاريخ ساعت كجا با كي چطوري چه جوري."از كي بخري كجابخري اصلا نخري خودش بهت ميگه":biggrin:
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
به نظره من دفترچه نباشه بهتره.چون خاطراته هر کسی برای خودشه بعد از مدتی یکی پیدا کنه و دردسر شروع بشه نمی ارزه.توی دفتر خاطرات آدم باید هر چی توی دلشه رو بنویسه ولی نمیشه ار کسای دیگه مخفی کرد.
به نظره من بهترین دفترچه خاطرات هر کسی قلبش هست چون با مردنش دفن میشه و کسه دیگه نمی خونه.
من که ننوشتم و هیچ وقت هم نمی نویسم.
 

shirin_yalda

عضو جدید
من موافقم خودم 4-5 سال می نوشتم و از وقتی که کار می کنم دیگه زیاد فرصت نوشتن ندارم.ولی برای من خیلی لذت بخش وقتی میشینم و می خونم چه خاطرات خوب چه بد
 

phalagh

مدیر بازنشسته
یه زمانی دوره دبیرستان دفتر خاطرات داشتم.و اتفاقات رو مینوشتم.اما الان دیگه نه.نمیتونم اسم دفترمو بزارم دفتر خاطرات چون خاطره نیست بیشتر شرح احواله.
از خودم و حال و هوا و حسی که دارم مینویسم.
بیشتر حدیث نفسه و مخاطبشم خداست. یعنی یه جورایی درد و دله. اینجوری خالی میشم. و از طرفی کسی هم با خوندنش نمیفهمه چه خبره.
آخ که وقتی دلم گرفته این دفتر چقد کمکم کرده.
گاهی وقتا هم شعر ها یا متون ادبی که مناسب حال و احوالم باشه توش مینویسم.از این کار واقعا لذت میبرم.
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
من دفتر خاطرات رو دوست ندارم!
یه دفتری خوبه که بشه سنگ صبور آدم! هر وقت آدم دلتنگ بشه بشینه توش بنویسه!!!!!!
 

psychologist

عضو جدید
ولی من دفتر خاطراتو خیلی دوست دارم توش هم خوبارو هم بدارو مینویسم واقعا یه یادگار از لحظه تحظه زندگیمون یه روز که میخونیش هم به خوبا هم به بدا میخندی:w16:
 

mrsplym007

عضو جدید
هر جوري كه دوست داري.خاطراتخوب وبد با هم.خوبا تو آينده خوشحالت ميكنند و بداشم درست ميدهند.روز تاريخ ساعت كجا با كي چطوري چه جوري."از كي بخري كجابخري اصلا نخري خودش بهت ميگه":biggrin:
سلام... اگه تاریخ . ساعت .. بزنی دیگه دفترچه خاطرات نیست... دفترچه روز نگار است:w10:
 

mrsplym007

عضو جدید
به نظره من دفترچه نباشه بهتره.چون خاطراته هر کسی برای خودشه بعد از مدتی یکی پیدا کنه و دردسر شروع بشه نمی ارزه.توی دفتر خاطرات آدم باید هر چی توی دلشه رو بنویسه ولی نمیشه ار کسای دیگه مخفی کرد.
به نظره من بهترین دفترچه خاطرات هر کسی قلبش هست چون با مردنش دفن میشه و کسه دیگه نمی خونه.
من که ننوشتم و هیچ وقت هم نمی نویسم.
یعنی خودت هم نمیخوای بعد از مدتی خاطرات خوبت رو بخونی....:w10:
 

mrsplym007

عضو جدید
یه زمانی دوره دبیرستان دفتر خاطرات داشتم.و اتفاقات رو مینوشتم.اما الان دیگه نه.نمیتونم اسم دفترمو بزارم دفتر خاطرات چون خاطره نیست بیشتر شرح احواله.
از خودم و حال و هوا و حسی که دارم مینویسم.
بیشتر حدیث نفسه و مخاطبشم خداست. یعنی یه جورایی درد و دله. اینجوری خالی میشم. و از طرفی کسی هم با خوندنش نمیفهمه چه خبره.
آخ که وقتی دلم گرفته این دفتر چقد کمکم کرده.
گاهی وقتا هم شعر ها یا متون ادبی که مناسب حال و احوالم باشه توش مینویسم.از این کار واقعا لذت میبرم.
اتفاقا به نظر من دفترچه خاطرات باید اینجوری باشه...یه نوع درد و دل با خدا .. با محبوبت... با خودت... من هم همین کارو میکنم .. واقعا لذت بخشه...:w10:
 

mrsplym007

عضو جدید
من دفتر خاطرات رو دوست ندارم!
یه دفتری خوبه که بشه سنگ صبور آدم! هر وقت آدم دلتنگ بشه بشینه توش بنویسه!!!!!!
خوب اصلا تعریف دفترچه خاطرات: یه دفتری ه که بشه سنگ صبور آدم! هر وقت آدم دلتنگ بشه بشینه توش بنویسه!:crying2:
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
یعنی خودت هم نمیخوای بعد از مدتی خاطرات خوبت رو بخونی....:w10:
متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم که همه خاطراتم چه بد و چه خوب توی ذهنم هستن.این هم که گفتم دفتر خاطرات به درد نمی خوره چون صد در صد نمی تونی اونو قایم کنی تا هیچ کس اونو نبینه چون تا اسمه دفتر خاطرات میاری همه کنجکاو میشن که چی توش نوشتی؟وگرنه اگه این جوری نمیشد خیلی هم خوب بود.
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه دفترچه خاطرات دارم ولی خیلی توش چیزی نمی نویسم
بیشتر وقتایی که خیلی ناراحت یا خیلی خوشحالم سراغش می رم یا اگه یه اتفاق جالب واسم افتاده باشه توش می نویسم
داشتن دفترچه خاطرات خیلی خوبه کمک می کنه آدم کمتر اشتباه کنه و بهتر تصمیم بگیره
 

altinay

عضو جدید
این روزا دیگه کسی درس نمی خونه....
هم معلم ها بی کار هستن و هم ما بچه ها.....
یه کلاس کوچیک داریم....که توش پر خطره هست...
قشنگ و شیرین.....و تلخ و زشت....
تو کلاس 4 گروه میشیم....صندلی ها رو با هم میزازاریم.....
یه گروه میشه مخابرات....
اونایی که موبایل میارن مدرسه....اونجا جمع هستن....به دوستاشون زنگ میزنن...مزاحم میشن.....و ییهو با هم می خندن....

گروه بعدی برو بکس فشن هستن...
یه آرایشگاه واسه خودشون درست کردن...از نقاشی صورت تا سیخ کردن موها...اسم آرایشگاه هم میناست...

یه گروه دیگه....
بچه های با ادب....
تو محفل شعر و ادب...
شعر میگن...مینویسن....و کلی کارای با ادب....

و آخری که ما هستیم...
کارمون به دفتر هم کشیده....
بچه های تئاتر شهر...
معلم مسخره میکنیم...کاریکاتور میکشیم...ادای معلم ها در شرایط مختلف به طور ماهرانه....که صدای خنده هامون کل مدرسه رو ور میداره....
گاهی اوقات هم با مارمولک بازی میکنیم...
ووژو مارمولک منه...
من مامانش هستم...
نوشین مامان من...مهسا خاله ی من....
فرشته میشه زن عمو....
نیلوفر هم زن دایی...
یه چند تا هم فک و فامیل داریم...
تو کلاس بازی میکنیم...
انقدر خوش میگذره که نگو.....
تازه انواع راه های تقلب رو هم در شرایط مختلف امتحان می کنیم....

خوب خوندی....خسته نباشی...!:sweatdrop:
 

mrsplym007

عضو جدید
سلام . بابا ایییول .. چیزی گفتی که منو یاد دورانه دبیرستان انداختی... :crying2:
حالا شما ها دختر بودین !؟!؟! ما پسر بودیم تقریبا همینجوری....:sweatdrop:
 

altinay

عضو جدید
قایم کردن از دست برادر کاری نداره که....
از دست یه مامان سمج آدم چیکار می تونه بکنه!:w00:
 

wildshaghayegh

عضو جدید
سلام .منم از راهنمایی دفترجه خاطرات داشتم.اوایل گزارش کار روزانه توش مینوشتم.بعدا که قرار شد با دوستم ناهید دفترای همدیگر رو هر هفته بخونیم...یه کمی شیطونی میکردم و نمک فلفلش رو زیاد میکردم...
هر روز برام اتفاقات خوب می افتاد
هر روز با بابام میرفتم پارک
خلاصه جاتون خالی
.
.
اما بزرگتر که شدم نمیدونم چرا فقط وقتی دلم میگیره یاد دفترم میافتم
دفتر خاطراتم شده غم نامه...
 

Goonay

عضو جدید
این روزا دیگه کسی درس نمی خونه....
هم معلم ها بی کار هستن و هم ما بچه ها.....
یه کلاس کوچیک داریم....که توش پر خطره هست...
قشنگ و شیرین.....و تلخ و زشت....
تو کلاس 4 گروه میشیم....صندلی ها رو با هم میزازاریم.....
یه گروه میشه مخابرات....
اونایی که موبایل میارن مدرسه....اونجا جمع هستن....به دوستاشون زنگ میزنن...مزاحم میشن.....و ییهو با هم می خندن....

گروه بعدی برو بکس فشن هستن...
یه آرایشگاه واسه خودشون درست کردن...از نقاشی صورت تا سیخ کردن موها...اسم آرایشگاه هم میناست...

یه گروه دیگه....
بچه های با ادب....
تو محفل شعر و ادب...
شعر میگن...مینویسن....و کلی کارای با ادب....

و آخری که ما هستیم...
کارمون به دفتر هم کشیده....
بچه های تئاتر شهر...
معلم مسخره میکنیم...کاریکاتور میکشیم...ادای معلم ها در شرایط مختلف به طور ماهرانه....که صدای خنده هامون کل مدرسه رو ور میداره....
گاهی اوقات هم با مارمولک بازی میکنیم...
ووژو مارمولک منه...
من مامانش هستم...
نوشین مامان من...مهسا خاله ی من....
فرشته میشه زن عمو....
نیلوفر هم زن دایی...
یه چند تا هم فک و فامیل داریم...
تو کلاس بازی میکنیم...
انقدر خوش میگذره که نگو.....
تازه انواع راه های تقلب رو هم در شرایط مختلف امتحان می کنیم....

خوب خوندی....خسته نباشی...!:sweatdrop:
یادش بخیر آبجی چه خوش میگذشت.
یادته یه بار من و مهسا انقد خندیدیم خورشید خانم(معلم ریاضیمون)ما رو انداخت بیرون.
حالا خیلی دلم میخواد اون روزا برگرده اما حیف دیگه دبیرستانی در کار نیس که بریم شلوغ کنیم.
تموم شد.
 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
بستگی به شخصیتتان دارد که فکر می کنید پس از مرگتان زنده خواهید ماند یا نه،این آن چنان هم آسان نیست،اما دفترچه خاطرات انسان های بزرگ بسیار ارزنده تر از هزاران مقاله ی علمی ست.
 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک مورد یادم رفت!
مطمئناً عمیق تر از یک شاعر،تیز بین تر از یک نویسنده،متفکر تر از یک فیلسوف ، گوینده تر از یک حکیم،نابغه تر از یک ریاضیدان نیستید(م)،دفترچه خاطرات ایشان تقدیم به بشریت می شود،اگر خود را فراموش کنید آن وقت دفترچه خاطراتتان ارزش سیاه کردن خواهد داشت.
 

amir hossaen

عضو جدید
سلام منم یکی مسه همه اما با املای خیلی ضعیف. کاری داشتین امیل بزنین خوب که اینجا کسی من نمیشناسه... منتظرتن هستم...
 

parna wanna u

عضو جدید
من از گذشته و یاد اوریه گذشته متنفرم.حالا میخواد گذشته خوب باشه میخواد بد باشه.متنفرررررررررررررررم.
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه که زندگی خوش و شیرینی داریم حالا بیایم تو دفترچه خاطرات هم بنویسیم ؟!!
 

لوتوسو

عضو جدید
من یه دوست کاغذی دارم ک توش تمام خاطرات شیرین دبیرستانمو نوشتم،فقط شیطنتامو،سوتیامو،مسخره بازیامون سر بعضی کلاسا و جشنا،....
الان بعضی وقتا ک حال و حوصله ندارم میرم میخونمش،انقد میخندم ب کارای خودم !!!
من ک دوست کاغذیمو خیلی دوس دارم
 

parna wanna u

عضو جدید
من یه دوست کاغذی دارم ک توش تمام خاطرات شیرین دبیرستانمو نوشتم،فقط شیطنتامو،سوتیامو،مسخره بازیامون سر بعضی کلاسا و جشنا،....
الان بعضی وقتا ک حال و حوصله ندارم میرم میخونمش،انقد میخندم ب کارای خودم !!!
من ک دوست کاغذیمو خیلی دوس دارم
.تا کی میخوای بنویسی؟اخرش چیکارش میکنی؟
 

Similar threads

بالا