مردها كاين گريه در فقدان همسر ميكنند
بعد مرگ همسر خود ، خاك بر سر ميكنند
خاك كويش را به كيسه سوي منزل ميبرند
دشت داغ سينه را ، لاله پرور ميكنند
چو مجانين خيره بر ديوار و بر در ميشوند
خاك زير پاي خود از گريه هي تر ميكنند
روز و شب با عكس او ، آهسته صحبت ميكنند
ديده را از خون دل ، درياي احمر ميكنند
در ميان گريه هاشان يك نظر با قصد خير
بر رخ ناهيد و مينا و صنوبر ميكنند
بعد چندي كز وفات جانگداز او گذشت
بهرتسليت خود ، يك فكر ديگر ميكنند
دلبري چون قرص ماه و خوشگل و كم سن و سال
جانشين بي بديل يار و همسر ميكنند
كج نينديشيد ، فكر همسر ديگر نكن
براي بچه هاشان فكر مادر ميكنند
بعد مرگ همسر خود ، خاك بر سر ميكنند
خاك كويش را به كيسه سوي منزل ميبرند
دشت داغ سينه را ، لاله پرور ميكنند
چو مجانين خيره بر ديوار و بر در ميشوند
خاك زير پاي خود از گريه هي تر ميكنند
روز و شب با عكس او ، آهسته صحبت ميكنند
ديده را از خون دل ، درياي احمر ميكنند
در ميان گريه هاشان يك نظر با قصد خير
بر رخ ناهيد و مينا و صنوبر ميكنند
بعد چندي كز وفات جانگداز او گذشت
بهرتسليت خود ، يك فكر ديگر ميكنند
دلبري چون قرص ماه و خوشگل و كم سن و سال
جانشين بي بديل يار و همسر ميكنند
كج نينديشيد ، فكر همسر ديگر نكن
براي بچه هاشان فكر مادر ميكنند