نورمن فاستر Norman Foster

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز
1986 دانشگاه بت ، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود. در همين سال ، دو نمايشگاه مهم از کارهای او برپاشد : يکی در انجمن معماران فرانسه در پاريس ( بازگشايی در ژانويه ) و ديگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشايی در اکتبر ) . وی جايزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا . شرکت او نيز در همين سال در مسابقه تغيير شکل و بازسازی يک سايت 48 هکتاری در منطقه کينگزکراس در لندن برنده شد . اين پروژه ، در نوع خود بزرگترين و وسيع ترين طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکيک طيف وسيعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله اين عملکردها می توان به ايستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسکونی و اداری پوشيده شده است . اين پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر ، آغاز مرحله جديدی از اجرای پروژه هايی در مقياس شهری بود . در سال بعد ، اين شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زير طراحی و اجرا کرد: کمبريج ( 1989 ) ؛ نايمز، کانس و برلين ( 1990 ) ؛ گرينويچ ( 1991 ) ؛ روتردام ، لودن شيد و يوکوهاما ( 1992 ) ؛ بافت تاريخی چارترس ، کورفو و ليسبون ( 1993 ) . هم اکنون اين شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغيير شکل و بازسازی قسمت وسيعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سايت آن بيش از 220 هکتار است .
1988 ظرفيت بالای اين شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسيعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقياس پاسخگو باشد . یکی از اين پروژه ها ، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپيک در نظر گرفته شده است . نمونه های ديگر اين پروژه ها ، مترو شهر بيلبائو ، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ايستگاه زيرزمينی کاناری وارف در لندن ( 1991 ) است . 1989 اين مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعاليت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه 4 " ، يکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود . 1990 سازمان حفاظت از محيط زيست انگلستان ، ساختمان شرکت بيمه ويليس ، فابر و داماس در ايپسوويچ ( 74-1973 ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاريخی ، معماری و سازگاری با محيط زيست ) اعلام کرد و مدال معتمدين Riba را به نورمن فاستر اعطا نمود . در همين سال ، فاستر عنوان " سر " گرفت . در اين زمان ، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از اين پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران ناميده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کيلومتر 22 جاده ی هستار در نزديکی رودخانه تيمز نقل مکان کرد . در اين دفتر جديد ، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح ، بايگانی پرونده ها ، کتابخانه و آرشيو فيلم های ويدئويی و عکس ، همگی زير سقف گرد آمده اند .
1991 دانشگاه معماری فرانسه ، به وی مدال افتخار اعطا کرد . در همين سال ، چندين پروژه ی جديد و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلويزيونی آی تی ان ، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه اليزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکيو که همه آنها علاوه بر دريافت جوايز متعدد ، مورد ستايش تمام جهان قرار گرفت . در مراسم بازگشايی ساختمان کرسنت وينگ ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمايشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعاليت حرفه ای فاستر را به نمايش گذاشت . در نمايشگاه دو سالانه ی ونيز ، غرفه ی بريتانيا نيز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار ديگر انگليسی را به نمايش در آورد .
1992 دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبيات آمريکا در نيويورک ، جايزه يادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود . دانشگاه هامرسايد به او دکترای افتخاری داد. برپايی چندين نمايشگاه در شهرهای پاريس ، بوردوکس ، رنس و آرسن سنان ، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود . در همين سال ، وی در چندين مسابقه معماری برنده شد که مهمترين آنها عبارتند از : فرودگاه جديد هنگ کنگ ، پارک مشاغل برلين ، مجموعه تسهيلات المپيک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاريخ در پرووانس .
1993 وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بين المللی باعث شد که اين شرکت ، دفتر هايی در شهر های برلين ، فرانکفورت ، هنگ کنگ ، نايمز و توکيو دایر کند . شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان ، در مسابقه طراحی پارلمان جديد برلين برنده شد . از ديگر موفقيت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمايشگاهی در ليسبون اشاره کرد . پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نايمز فرانسه افتتاح شد . اين پروژه به دليل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( 1983) بوجود آمد ، با مدتی تاخير انجام شد . ولی اين مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت . طراحی اين مدرسه ، در سال 1991 به مسابقه گذاشته شد . انجمن معماران آمريکايی نيز ، در همين سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود
 

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
راست میگن فاستر کپی می کنه؟!!

راست میگن فاستر کپی می کنه؟!!

28qrzut.jpg
این شاهکار کاره جناب لرد نورمن فاستره شنیده و دیده بودیم که خاورمیانه ای ها از کشورهای مترقی کپی کنن ولی تا به امروز ندیده بودیم که غربی ها از روی خاور میانه ای ها کپی کنن .الان میدونید کی از همه خوش حال تره ؟ شیخ زاید الان داره کیف میکنه که سمبل دبی عزیزش به اروپا هم رفته .

راستی 1 سوال چرا این روزها اینقدر فاستر کپی میکنه ؟
 

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگی از نور و رنگ برای ورزشگاه جدید بارسلون

ورزشگاه نیوکمپ بارسلون اینبار در دستان لرد نرمن فاستر 201893.jpg
 

سـعید

مدیر بازنشسته
نورمن فاستر و آثارش

نورمن فاستر و آثارش

نورمن فاستر - Norman Foster
1935 نورمن فاستر، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد.
1953 پس از اتمام دوره متوسطه، به صورت نيمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد. سپس به خدمت سربازی رفت و در حين خدمت در نيروی هوايی، در زمينه مهندسی الکترونيک مهارت يافت و اطلاعاتی در مورد هواپيما کسب کرد. در نهايت، به دليل علاقه به هواپيماهای گلايدر به يک خلبان ماهر تبديل شد.
1955 پس از اتمام دوره دوساله سربازی، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد.
1956 با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رويکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت. با اين حال، در اين سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمينه ی فنون ترسيم و ارائه به دست آورد.
1959 در اين سال يکی از ترسيم های او به عنوان يک کار درسی، موفق به دريافت مدال نقره ای RIBA شد.
1961 او در اين سال ديپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دريافت کرد. در همطن زمان، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد. علاوه بر اين، با قبولی در بورسيه ی تحصيلی انجمن ساختمان سازان، به فلاوشيپ هنری نايل شد. پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ييل به آمريکا رفت. وی در آنجا تحت تاثير پل رادولف، سرج چرمایف و وين سنت اسکالی قرار گرفت و در همين زمان با ريچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسيه بود ) و جيمز استرلينگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدريس می کرد ) ملاقات کرد.
1962 فاستر مدرک فوق ليسانس معماری را با موفقيت دريآفت کرد. سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ايالات متحده تا کاليفرنیا آغاز کرد و در اين سفر، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لويد رايت تا چالز آيمز بررسی و دنبال کرد.
1963 پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ريچارد راجرز، گروه طراحی " گروه 4 " را در لندن تشکيل داد. ديگر همکاران آنها در اين گروه عبارت بودند از : سور راجرز، همسر ريچارد راجرز، و جورجيا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود. مدتی بعد، وندی چيزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نيز به آنها ملحق شد. البته از همان آغاز، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثير چندانی بر رابطه آنها نداشت.
1964 در اين سال با وندی چيزمن ازدواج کرد که ثمره آن، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است.
1966 در اين سال به عضويت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد.
1967 فاستر همراه با " گروه 4 " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند. اين ساختمان، کارخانه رليانس در سوئد بود که آخرين بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا اين گروه در همان سال منحل شد. سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ايجاد يک مرکز برای طراحی و تحقيقات، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسيس کردند. در اين دفتر در مجاورت باغ سلاخخت قرار داشت.
1968 در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت، با ريچارد با کمينيستر فولر آشنا شد که بعد ها، تاثير عميقی در انديشه و کارهای فاستر گذاشت. آشنايی، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ اين استاد آمريکايی ( يعنی سال 1983 ) ادامه داشت.
1971 در اين دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خيابان فيتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهيز و طراحی داخلی اين دفتر، بستری بود برای بررسی و آزمايش مفاهیم و م*** که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد.
1974 فاستر به عنوان نايب انجمن معماری انتخاب شد. شرکت او که قبلا با يک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت، دفتری در اوسلو تاسيس کرد و ابتدا کارهايی برای اين کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای ديگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد.
1975 در اين سال، ساخت دفترهای شرکت بيمه ويليس، فابروداماس در ايپسوويچ به پايان رسيد و اين پروژه، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند.
1978 ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد. پروژه های ارزشمند ديگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد.
1979 در اين سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بين الملی ديگر، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی اين بانک شرکت کند. با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزيده، اجرای اين پروژه به شرکت وی واگذار شد.
1980 فاستر در اين سال به عضويت انجمن معماران آمريکايی در آمد، علاوه بر اين، در همين سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد. در بيست و چهارم ژوئن نيز، در مراسم اهدا مدال طلای سال 1980 به جيمز استرلين سخنرانی کرد.
1981 در اين سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشيده فراکفورت آمين، جايزه طرح برگزيده را دريافت کرد. در همين زمان، معماری او در يکی از برنامه های مستند هنری BBC معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت.
1982 در اين سال، دفتر آنها به خيابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت REBA منتقل شد. همچنين به عنوان يکی از اعضای هيئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد.
1983 در اين سال، فاستر بالاترين رتبه اين حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دريافت نمود. اين مدال، جايزه بين الملی ارزشمندی است که در سال 1848، ملکه ويکتوريا برای پيشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود. در مراسم اهدا این جايزه، با کمينيستر فولر سخنرانی کرد. فاستر در اين سال به عضويت دانشگاه سلطنتی در آمد. پس از برگزاری يک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای BBC در منطقه ی پورتلند دعوت شد. اين مرکز در مقابل کليسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد.

1984 در مسابقه محدودی که شورای شهر نايمز برای طراحی يک مدياتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد، طرح فاستر برنده شد. در همين سال اتحاديه ی بين المللی معماران، جايزه آگوست پره را به وی اهدا کرد.

1986 دانشگاه بت، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود. علاوه بر اين، وی در مراسم بازگشايی بنایيادبود اريک ليونز در RIBA سخنرانی کرد. در همين سال، دو نمايشگاه مهم از کارهای او برپاشد : يکی در انجمن معماران فرانسه در پاريس ( بازگشايی در ژانويه ) و ديگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشايی در اکتبر ). وی جايزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا. شرکت او نيز در همين سال در مسابقه تغيير شکل و بازسازی يک سايت 48 هکتاری در منطقه کينگزکراس در لندن برنده شد. اين پروژه، در نوع خود بزرگترين و وسيع ترين طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکيک طيف وسيعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله اين عملکردها می توان به ايستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسسلامدی و اداری پوشيده شده است. اين پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر، آغاز مرحله جديدی از اجرای پروژه هايی در مقياس شهری بود. در سال بعد، اين شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زير طراحی و اجرا کرد: کمبريج ( 1989 ) ؛ نايمز، کانس و برلين ( 1990 ) ؛ گرينويچ ( 1991 ) ؛ روتردام، لودن شيد و يوکوهاما ( 1992 ) ؛ بافت تاريخی چارترس، کورفو و ليسبون ( 1993 ). هم اکنون اين شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغيير شکل و بازسازی قسمت وسيعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سايت آن بيش از 220 هکتار است.
1988 ظرفيت بالای اين شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسيعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقياس پاسخگو باشد. یکی از اين پروژه ها، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپيک در نظر گرفته شده است. نمونه های ديگر اين پروژه ها، مترو شهر بيلبائو، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ايستگاه زيرزمينی کاناری وارف در لندن ( 1991 ) است.

1989 اين مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعاليت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه 4 " ، يکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود.

1990 سازمان حفاظت از محيط زيست انگلستان، ساختمان شرکت بيمه ويليس، فابر و داماس در ايپسوويچ ( 74-1973 ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاريخی، معماری و سازگاری با محيط زيست ) اعلام کرد و مدال معتمدين RIBA را به نورمن فاستر اعطا نمود. در همين سال، فاستر عنوان " سر " گرفت. در اين زمان، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از اين پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران ناميده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کيلومتر 22 جاده ی هستار در نزدينیققودخانه تيمز نقل مکان کرد. در اين دفتر جديد، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح، بايگانی پرونده ها، کتابخانه و آرشيو فيلم های ويدئويی و عکس، همگی زير سقف گرد آمده اند.

1991 دانشگاه معماری فرانسه، به وی مدال افتخار اعطا کرد. در همين سال، چندين پروژه ی جديد و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلويزيونی آی تی ان، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه اليزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکيو که همه آنها علاوه بر دريافت جوايز متعدد، مورد ستايش تمام جهان قرار گرفت. در مراسم بازگشايی ساختمان کرسنت وينگ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمايشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعاليت حرفه ای فاستر را به نمايش گذاشت. در نمايشگاه دو سالانه ی ونيز، غرفه ی بريتانيا نيز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار ديگر انگليسی را به نمايش در آورد.

1992 دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبيات آمريکا در نيويورک، جايزه يادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود. دانشگاه هامرسايد به او دکترای افتخاری داد. برپايی چندين نمايشگاه در شهرهای پاريس، بوردوکس، رنس و آرسن سنان، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود. در همين سال، وی در چندين مسابقه معماری برنده شد که مهمترين آنها عبارتند از : فرودگاه جديد هنگ کنگ، پارک مشاغل برلين، مجموعه تسهيلات المپيک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاريخ در پرووانس.

1993 وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بين المللی باعث شد که اين شرکت، دفتر هايی در شهر های برلين، فرانکفورت، هنگ کنگ، نايمز و توکيو دایر کند. شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان، در مسابقه طراحی پارلمان جديد برلين برنده شد. از ديگر موفقيت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمايشگاهی در ليسبون اشاره کرد.

پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نايمز فرانسه افتتاح شد. اين پروژه به دليل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( 1983) بوجود آمد، با مدتی تاخير انجام شد. ولی اين مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت. طراحی اين مدرسه، در سال 1991 به مسابقه گذاشته شد. انجمن معماران آمريکايی نيز، در همين سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود.
 

elnazzzzz

عضو جدید
کاربر ممتاز
شورای شهر تخم مرغی نورمن فاستر

شورای شهر تخم مرغی نورمن فاستر

چيزي شبيه تخم مرغ در خدمت محيط زيست


از هر كس بپرسيد كه دوست دارد ساختمان شوراي شهر محل اقامتش چه شكلي داشته باشد، بعيد است يك سازه تخم مرغي شكل در حال فرو افتادن يا يك بستني قيفي در حال آب شدن را بپسندد.
تجربه در اروپا

افزايش قيمت مواد سوختي، كاهش منابع انرژي، سياست هاي صرفه جويانه و قوانين سخت گير اتحاديه اروپا معماری كشورهاي عضو اين اتحاديه را به طور غيرمستقيم تحت تاثير خود قرار مي دهد. اين روزها در اروپا، بهينه سازي و كاهش مصرف سوخت و انرژي فاكتوري مهم در طراحي هاي معماري آن سامان به شمار مي رود. بر اساس همين خط مشي ها، معماري معاصر اروپا دستخوش تغييرات بنيادين شده و نظام مهندسي در اتحاديه اروپا به نظم و نسق تازه اي در بهينه سازي مصرف انرژي و پاك سازي محيط زيست، خو مي گيرد. به اين بهانه نگاهي داريم به بعضي از آثار نورمن فاستر انگليسي، يكي از بزرگترين معماران حال حاضر جهان كه از پيشگامان رعايت استانداردهاي مصرف انرژي و دميدن وجه هنري و روح زيبايي شناسانه در كالبد معماري، در تعامل با محيط زيست به شمار مي رود.
از هر كس بپرسيد دوست دارد ساختمان شوراي شهر محل اقامتش چه شكلي داشته باشد، بعيد است يك سازه تخم مرغي شكل در حال فرو افتادن يا يك بستني قيفي در حال آب شدن را بپسندد. اما اين دقيقا همان ايده نورمن فاستر در طراحي ساختمان شوراي شهر لندن بود كه در سال ۲۰۰۱ ، جايگزين ساختمان قديمي اين شورا شد.
در ميان شلوغي حاشيه جنوبي رود تيمز، يك سازه عجيب و غريب مي بينيد كه به يك سفينه فضايي بيشتر شباهت دارد تا يك ساختمان دولتي. اين طرح هوشمندانه و بازيگوشانه كه توسط يكي از مشهورترين و پركارترين معماران حال حاضر بريتانيا طراحي شده، هشتاد و يك ميليون دلار براي دولت توني بلر هزينه داشته است.
اين تنها يكي از ۱۶۷ سازه معماري است كه لرد نورمن فاستر متولد ۱۹۳۵ در سراسر جهان طراحي كرده است. با اين كارنامه پربار، فاستر كه هم اكنون به عنوان مديرعامل شركت مهندسان مشاور فاستر و شركا فعال است حدود هشتاد پروژه ديگر را در حال حاضر در دست دارد.

موفقيت جهانگير فاستر در سايه اعتقاد عميق او به نگرش هنري و بار معنايي تكنولوژي روز در معماري به دست آمده است. اولين برخوردهاي او با پديده هاي تكنولوژي معاصر در معماري، زماني به وجود آمد كه فاستر در اوائل دهه شصت با دانشكده معماري دانشگاه ييل در چند پروژه انبوه سازي همكاري كرد. اين ديدگاه تلفيقي هنري - تكنولوژيك در پروژه هايي چون فرودگاه چك لاپ كوك و دفتر مركزي بانك شانگهاي (هر دو در هنگ كنگ) همانقدر مشهود است كه در آثاري از قبيل محوطه وسيع موزه بريتانيا در لندن. در دهه هاي هفتاد و هشتاد ميلادي فاستر با طراحي ساختمان هاي بهره گرفته از فن آوري جديد معماري و سيستم هاي تهويه طبيعي هوا و تركيب آن با زيبايي شناسي معماري، شهرت فراوان پيدا كرد.
در تالار جديد شوراي شهر لندن، فاستر بر سر دو هدف اوليه با كارفرما به توافق رسيد. اول كاستن از ميزان مصرف انرژي و تقليل آن به حدود يك چهارم ميزان معمول براي يك ساختمان رسمي اداري و دوم، جامه عمل پوشاندن به وعده دولت بريتانيا مبني بر ايجاد دولت شفاف و برقراري و تسهيل ارتباط بين مراجعان و مديران دولتي.
مهندسان مشاور فاستروشركا كه بيش از سيصد آرشيتكت مجرب را در استخدام خود دارد، به واسطه تلاش در دستيابي به امكانات بالقوه كاهش مصرف انرژي، شهرت و اعتبار روزافزوني به دست آورده است. اوج اين اعتبار در ساختمان كومرتس بانك آلمان در شهر فرانكفورت و به سال ۱۹۹۷ به دست آمد. آنجا كه فاستر با تعبيه يك بادگير بلند در وسط ساختمان شصت طبقه اين بانك و اجراي يك سازه چند طبقه باعنوان «باغ هاي آسماني » در مقابل ورودي ساختمان، با هدف استفاده از تهويه طبيعي هوا بجاي دستگاه هاي عظيم و آلوده ساز تهويه مطبوع، انقلابي نوين در طراحي امكانات تهويه هوا در ساختمان هاي بلندمرتبه به وجود آورد. همچنين در بازسازي فرمانداري برلين به سال ۱۹۹۹ فاستر با استفاده از لوله هاي به هم چسبيده بلند براي تالار جلسات رسمي دولت محلي، امكانات تصفيه طبيعي هوا را فراهم ساخت و با تعبيه يك نورگير شيشه اي عظيم و سه طبقه براي دريافت نور روز از گنبد شيشه اي جديد اين ساختمان موفقيتي قابل ذكر كسب كرد.
فاستر با جسارت، اين ايده كه ساختمان هاي اداري و دولتي بايد وراي كاركرد تعريف شده شان مبلغ بازگشت به طبيعت و استفاده از امكانات طبيعي موجود باشند را در محافل معماري اروپا جا انداخت. در چنين شرايطي فاستر براي طراحي ساختمان جديد شوراي شهر لندن برگزيده شد. او كه درواقع ساختمان هاي عمومي و دولتي را به محلي براي تحقيق و نوآوري با هدف احداث سازه هايي با حداقل ميزان انتشار گاز كربنيك درآورده در طراحي تالار شوراي شهر لندن، مخروطي كروي شكل را براي راس سازه و محل برگزاري جلسات شوراي بيست و چهارنفره شهر لندن در نظر گرفت.
باتوجه به اين واقعيت رياضي و هندسي كه يك كره، ۱۸ درصد سطح ديوار كمتري از يك فضا با ديوارهاي تخت و مساحت مساوي دارد، ميزان تابش نور و گرماي خورشيد بر سطح سازه كاهش محسوسي يافته است.

ضمناً مايل بودن نماي سازه به سمت جنوب درحالي كه بعضي از طبقات انگار از روي هم لغزيده و جابجا شده اند در اين كاهش سطح برخورد با اشعه خورشيد موثر است.
در بخش دوم توافق با كارفرماي دولتي، فاستر محافظه كاري سنتي ارگان هاي دولتي و سياستمداران انگليسي را به چالش طلبيد و با طراحي يك رمپ معلق كه از طبقه هشتم و از گنبد تخم مرغي عظيم ساختمان به پائين لغزيده و دسترسي راحت و آسان مراجعان به اعضاي شوراي شهر مستقر در طبقه هشتم را تسهيل مي كند، شفافيت حرف هاي دولتمردان را در عمل به شعار دولت شفاف و ارتباط نزديك با ارباب رجوع به بوته آزمايش مي گذارد.
افكار و ايده هاي فاستر در دو ساختمان برلين، ارزش هاي اساسي و عرف هاي بنيادين هنر و اعتقادات ژرمن ها مبني بر شعار «هنر در خدمت ترقي جامعه» را زير سوال برد. اعتقاداتي كه باعث شعله ورشدن آتش دو جنگ جهاني از آن خطه شد. در طراحي و معماري داخلي ساختمان شوراي شهر لندن هم، فاستر زيبايي را فداي ايده آل ها نكرده است. در سالن زيباي جلسات، چشم انداز شمالي از وراي شيشه هايي مخصوص با مقطع سفيد و آبي رنگ (مقطع شيشه هاي معمولي سبزرنگ است) نوري زلال، طبيعي و ملايم، درست مثل نقاشي هاي ورمير را به درون تالار پاشيده است.
ساختمان شوراي شهر لندن همچنين بيادآورنده عادات اروپاييان در صرفه جويي مصرف انرژي و كاهش ميزان گازهاي گلخانه اي است. درحالي كه معماران آمريكايي در بند فرم هاي ناموفق دهه هشتاد خود گير كرده اند، اروپا سالهاست كه در تعامل با نيازهاي اقتصادي و زيست محيطي تطابق پذير نشان مي دهد.فاستر ۶۸ ساله همچنان در پروژه هاي متعدد حال حاضر خود از تكنيك هاي بهينه سازي مصرف سوخت و كاهش مصرف انرژي بهره مي جويد و در اين زمينه پيشتاز است.
 

elnazzzzz

عضو جدید
کاربر ممتاز
نورمن فاستر رو می شناسی؟!

نورمن فاستر رو می شناسی؟!


به نام خدا

این عکس رو خوب نگاه کنید ببینید میتونید از سمت راست دومین نفر رو حدس بزنید کیه ؟

من کمکتون میکنم :
اینجا دفتر که نه مگنیقیسنت فریم (magnificent frim ) مرد طلاییRIBIA لرد نورمن فاستر در انگلستان است این عکسی را که می بینید مال 7 سال پیش است آن زمانی که هنوز برج دوو در سئول کره جنوبی ساخته نشده بود در آن زمانها روی آن پروزه آدمهای زیادی کار می کردنداز ملیتهای مختلف مثل تمامی پروزه هایی که به شرکت فاستر می رود .

خوب 7 سال پیش این آقا دانشجو بود در انگلیس حالا دارد دکتری را تمام میکند
به نظر شما ملیت او چیست ؟
زبان مادری او چیست ؟
شما حدس بزنید او کیست ؟
البته که او ما را بیشتر کمک خواهد کرد که از معماری هایتک بیشتر و بهتر بدانیم .
باشد در اینده ای نه چندان دور با او و از او بیشتر خواهم نوشت .

یاد آوری :

یادمان نرفته که همین آرشیتک بزرگ و دوست داشتنی فرشید موسوی در دوران دانشجویی خود در شرکت رنزو پیانو در ایتالیا کار میکرد به هر حال رنزو و نورمن از بزرگترین دکترین های معماری هایتک هستند اما چه شد که خانم فرشید موسوی به سمت هایتک کمتر رفتند یا اصلا چرا چهره های جدیدی دیگر در معماری هایتک ظهور پیدا نمی کنند؟
 

سـعید

مدیر بازنشسته
هرم صلح فاستر

هرم صلح فاستر

لرد نورمن فوستر (Norman Foster) معمار 70 ساله، تا به حال خالق آثاری جسورانه در مقیاس جهانی، از برج پر سرو صدای خیار شوری (Gherkin) در لندن گرفته تا فرودگاه جدید پکن (بزرگترین محوطه ساختمانی حال حاظر جهان)، بوده است؛ وی همچنین طراح بلند ترین برج جهان _ که هرگز ساخته نشد _ نیز هست.... اما هیچکدام از آثار گذشته فوستر قابل مقایسه با اثر اخیر وی در پایتخت جدید قزاقستان نیستند یعنی همان هرم صلح فاستر.
آنچه ریاست جمهوری قزاقستان از نورمن فوستر خواسته بود، مرکزی عظیم برای گفتگوی ادیان در کنار سالن اپرایی قابل رقابت با بزرگترین سالن های جهان، یک موزه ملی فرهنگ، دانشگاهی برای مقوله تمدن و مرکزی برای تعاملات گروه های نژادی و جغرافیایی قزاقستان بود. تمام این موارد قرار بود در هرم عظیمی که فوستر آن را ساخت جاسازی شود، هرمی با قاعده تقریبی یک هکتار و ارتفاعی بالغ بر 60 متر از سطح زمین....


ظاهرا قضیه بسیار جدی است؛ با ترکیب جمعیتی 50 درصد روس با مذهب ارتدوکس، 50 درصد مسلمان قزاق و نیز با افزایش اختلافات افراط گرایانه قومی، میتوان به نظربایف برای آنچه در ذهن می پرورد حق داد؛ از نظر بین المللی نیز وی در سپتامبر 2003 میزبان کنگره رهبران مذهبی جهان بود و طبیعی است که بخواهد این موضوع را به جریانی دائمی تبدیل کند.


هرمی عظیم، ساخته شده از الگویی الماس گونه، ملبس به صفحات مجوف فولاد ضدزنگ و پلاک های سنگی خاکستری کم رنگ که در راس به تارکی انتزاعی از شیشه رنگی ختم می شود؛ رنگ هایی ملهم از پرچم قزاقستان و عظمتی در خور خودنمایی یک ملت.

قرار است 200 نماینده از مذاهب مطرح جهان هر 3 سال در قالب نشستی عظیم با همکاری شورای امنیت سازمان ملل در این محل گرد هم آیند، یک گردهمایی، درست در نقطه زیرین راس هرم لرد فوستر. فوستر خود در این مورد می گوید: «آنچه برای من اهمیت داشت نمادینه کردن صلح بود....». یک مرکز تحقیقاتی برای مذاهب جهان با کتابخانه ای عظیم، طبقه تحتانی مرکز همایش ها را در بر می گیرد.
برای مردم عادی نیز جنبه های نمایشی قضیه اگر بیشتر نباشد کمتر نیست؛ هرم که بر روی تپه ای دست ساز بنا شده،بسیار عظیم تر از آنچه هست، به چشم می آید. سالن اپرای 1500 نفره، مردم را به سوی خود فرا می خواند و فاصله پایین ترین بخش این تالار با راس هرم بالغ بر 80 متر است!
داستان زندگی این یادمان ملی وقتی بسیار جالب توجه تر می شود که وارد باغ معلق مرکزی شویم؛ نورپردازی تاثیرگزار و ترکیب فضاسازی سبز در داخل حجمی عظیم از دیوار های شفاف و مسیری زیگ زاگ با حرکتی رو به اوج، بهشتی اثیری را تداعی می کند.


شغل سابق نورسلطان نظربایف در زمان کمونیست ها به عنوان کارگر فولادسازی، بسیار به طراحی و ساخت هر چه سریع تر سازه فولادی بنا که حائز شرایطی خاص است، کمک کرد. سازه ای که با توجه به نوسان دما در پایتخت جدید از 40 درجه زیر صفر تا 40 درجه بالای صفر (آب و هوای عادی در استپ های آسیای مرکزی)، بسیار حساس و تعیین کننده است.
فوستر شکل هرمی را برای نداشتن هیچ گونه تاثیر منفی به لحاظ مذهبی انتخاب کرده است. وی که تا کنون تعداد زیادی سالن کنسرت، گالری های هنری و موزه طراحی کرده است، اهمیت این مرکز را بیش از همه تلقی می کند؛ «این مجموعه در اصل یک مرکز فرهنگی است، اما از آنجایی که قرار است میزبان یک کنفرانس صلح متشکل از پیروان 18 مذهب جهانی باشد، دیگر مختصات آن بسیار فراتر از یک مرکز فرهنگی خواهد بود. مختصاتی به عظمت مذهب، صلح و همکاری جهانی...؛ نشانه ای در جهت ترک هر گونه مخاصمه و خشونت برای توسعه عدالت و برابری انسان ها...».
 

azam

عضو جدید
نمادی مدرن تر برای لندن؛ نورمن فاستر :
گروه دو نفره ی نورمن فاستر و Aston Martin ، برنده ی جایزه ی بهترین طراحی اتوبوس برای شهر لندن شده اند؛ ولی نکته ی جالب این قضیه این است که تا پیش از این، نورمن فاستر را به خاطر پروژه های عظیمی که در رشته ی معماری از او سراغ داشتیم می شناختیم ،ولی گویا حوزه ی خلاقیت های او حتی بیشتر از این حرف هاست.

در این مسابقه، از شرکت کنندگان خواسته شده بود تا با توجه به اتوبوس های قدیمی دو طبقه ی لندن که به نوعی نماد این شهر هم به حساب می آیند، طرحی جدید و مدرن بدهند. به همین منظور، این گروه دو نفره ، پس از بررسی نظرات مسافران و راننده ها و مدیران تولید کننده، طرحی را با مبنای توجه بیشتر به فضای داخلی ارائه کردند. از اهداف آنها برای طراحی این اتوبوس، راحتی استفاده در خیابان های کم عرض و شلوغ لندن و استفاده از آخرین تکنولوژی های روز برای به حداقل رساندن مصرف انرژی در ای توبوس ها بود. در این اتوبوس ها، راننده در حالی که از حداکثر ایمنی برخوردار است، دیدی پانوراما گونه از محیط اطراف خود دارد.
در طراحی این اتوبوس، مانند بسیاری از بناهایی که نورمن فاستر طراحی کرده، راحت بودن استفاده کنندگان از درجه ی اول اهمیت قرار داشته. برای مثال، نوع نورپردازی و یا استفاده کردن از کف پوش های چوبی در این اتوبوس، به مسافر نوعی حس آرامش و گرما می دهد.
در روی بام طبقه ی دوم این اتوبوس، سلول های خورشیدی ( فوتو فولتییک ) قرار گرفته که به وسیله ی آنها، انرژی لازم برای تنظیم دمای داخلی اتوبوس تامین می شود. علاوه بر این، مسافرین طبقه ی دوم، به دلیل دیواره های شفاف آن، دیدی بسیار عالی از مناظر اطاف خواهند داشت.
اما در این مسابقه ی ۲۵۰۰۰ پوندی، افراد دیگری هم شرکت کرده بودند که دیدن طرح های آنها هم خالی از لطف نیست. برای مثال، در تصویر زیر، طرحی از شزکت
Capoco Design را میبینید :
یا در تصویر زیر دو طرح دیگر را مشاهده می کنید. تصویر اول مربوط به طراحی ای به نام ‘Welcome Back’ از شرکت Héctor Serrano Studio و تصویر دوم طرحی به نام ‘The London Navigator’ از Jamie Martin.

اولین نمونه از اتوبوس برگزیده ی این مسابقه تا سال ۲۰۱۱ ساخته خواهد شد.
منبع : http://www.asandownload.com/links/archives/5770.phphttp://i44.tinypic.com/15g7bf7.jpg
 

azam

عضو جدید
برج هیرست_نیویورک (همنوایی دیروز و امروز )

نویسنده : محمد حامد

مدت زمان زیادی از به روز رسانی بخش معماری های-تک میگذشت تا بالاخره امروز قرعه به ساختمان برج هیرست نیویورک افتاد اینکه معماری های تک به دنبال ساختار است و ساختارهای طبیعی و معمول را با تکنو لوزی در می آمیزد تا به فضا کیفیت و هویتی جدید بدهد اما نکته در خور و قابل تامل در بنیانهای فکری این گونه از معماری امروز چگونگی برقراری رابطه با تاریخ است های-تک و سردمداران آن از جمله سر لرد نرمن فاستر به تاریخ احترام میگذارند تاریخ را چالشی برای امروز نمی بینند بلکه ساختارهای امروز را به کمک میگیرند تا با ساختارهای قدیمی رابطه ای منطقی در خور و آگاهانه بر قرار کند و کاملا پویا و هوشمندانه در جهت پاسخ به نیازهای بومی و منطقه ای بر می آید. ساختار و فضا سیستم های انرزی بریا ایجاد بیشترین کارایی با کمترین ماده در هم ادغام می شوند . هر کدام از آنها یاد آور این نکته است که معماری در باره مردم نیازها و آرزوهای آنان است در زمانه تحولات اجتماعی و فن آورانه الگوهای سنتی مر بوط به چگونگی کار – زندگی -بازی- و ارتباط مورد تشکیکقرار می گیرد برای اینکه به طرز سازنده ای به این چالش تغییر واکنش نشان داد ,ضروری است در ماهیت ساختمانها و چگونگی ارتباط آنها با ساختارسنتی شهر ها تردید کرد .


این برج 42 طبقه که در محله منهاتان قرار گرفته و به یک ساختمان سبک آرت دکو که یکی از نشانه های مهم شهری منهاتان است در سال های 28-1920 شاخته شده الحاق شده است به گونه ای که بر روی این ساختمان قرار گرفته است

گروه سر نرمن فاستر و شرکا برای این برج ساختار تاریخی را که بارها در آلمان انگلستان تجربه شده انتخاب کرده اند سر ارد نرمن فاستر در باره این طرح می گوید این ترکیب بهترن نمونه برای ترکیب ساختارهای دنیای قدیم با جدید است که هم نوایی دو نفره را به شکل تاریخی و مدرن اجرا میکنند

هر چه از سمت زمین به آسمان می رویم شفافیت و وضوح ساختمان به جهت شیشه های درخشنده و شفاف افزایش می یابد که خود نوید دهنده حرکت به سمت زندگی نو و مدرن است ارتفاع هر طبقه 4 متر است و ار تفاع کلی برج 182 متر است و مشاحت قضاهای داخلی برج حدود 67000متر مربع است .






در آخر ای کاش ما هم که تاریخ معماری گرانمایه و خدنگی در اختیار داریم روزی راهی برای پاسخ در خور به نیازهای امروزی در پرتو تاریخ و ساختمانهای ارزشمند مان پیدا کنیم .. رابطه ای صحیح و منطقی بین دیروز امروزمان برقرار کنیم البته هر چند که نگارنده راه رسیدن به پاسخ این مسئله را پرپیچ و خم و دشوار می بیند و چندان امیدی ندارد ولی به هر حال نسلی باید بیاید و عزم بر طی طریق کردن این راه صعب و دشوار را بکند و شاید آن نسل سنگ زیرینی باشد برای بالندگی و زایش ققنوس وار دوباره معماری ایران. ان شالله.

منبع :معماری و شهرسازی
POWERED BY MIHANBLOG.COM
 

smsmflash

عضو جدید
آشنایی با نورمن فاستر معمار معروف انگلیسی

آشنایی با نورمن فاستر معمار معروف انگلیسی


نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد . پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نیمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد .

۱۹۳۵ نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد .
۱۹۵۳ پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نیمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حین خدمت در نیروی هوایی ، در زمینه مهندسی الکترونیک مهارت یافت و اطلاعاتی در مورد هواپیما کسب کرد . در نهایت ، به دلیل علاقه به هولپیماهای گلایدر به یک خلبان ماهر تبدیل شد .

۱۹۵۵ پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد .
۱۹۵۶ با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رویکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با این حال ، در این سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمینه ی فنون ترسیم و ارائه به دست آورد .
۱۹۵۹ در این سال یکی از ترسیم های او به عنوان یک کار درسی ، موفق به دریافت مدال نقره ای RIBA شد .
۱۹۶۱ او در این سال دیپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دریافت کرد . در همطن زمان ، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد . علاوه بر این ، با قبولی در بورسیه ی تحصیلی انجمن ساختمان سازان ، به فلاوشیپ هنری نایل شد . پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ییل به آمریکا رفت . وی در آنجا تحت تاثیر پل رادولف ، سرج چرمایف و وین سنت اسکالی قرار گرفت و در همین زمان با ریچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسیه بود ) و جیمز استرلینگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدریس می کرد ) ملاقات کرد .
۱۹۶۲ فاستر مدرک فوق لیسانس معماری را با موفقیت دریآفت کرد . سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ایالات متحده تا کالیفرنیا آغاز کرد و در این سفر ، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لوید رایت تا چالز آیمز بررسی و دنبال کرد .
۱۹۶۳ پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ریچارد راجرز ، گروه طراحی " گروه ۴ " را در لندن تشکیل داد . دیگر همکاران آنها در این گروه عبارت بودند از : سور راجرز ، همسر ریچارد راجرز ، و جورجیا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود . مدتی بعد ، وندی چیزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نیز به آنها ملحق شد . البته از همان آغاز ، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثیر چندانی بر رابطه آنها نداشت .
۱۹۶۴ در این سال با وندی چیزمن ازدواج کرد که ثمره آن ، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است .
۱۹۶۶ در این سال به عضویت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد .
۱۹۶۷ فاستر همراه با "گروه ۴" ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند . این ساختمان ، کارخانه رلیانس در سوئد بود که آخرین بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا این گروه در همان سال منحل شد. سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ایجاد یک مرکز برای طراحی و تحقیقات ، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسیس کردند . در این دفتر در مجاورت باغ کوونت قرار داشت.
۱۹۶۸ در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت ، با ریچارد باکمینیستر فولر آشنا شد که بعد ها ، تاثیر عمیقی در اندیشه و کارهای فاستر گذاشت . آشنایی ، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ این استاد آمریکایی ( یعنی سال ۱۹۸۳ ) ادامه داشت.
۱۹۷۱ در این ، دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خیابان فیتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهیز و طراحی داخلی این دفتر ، بستری بود برای بررسی و آزمایش مفاهیم و مصالحی که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد.
۱۹۷۴ فاستر به عنوان نایب انجمن معماری انتخاب شد . شرکت او که قبلا با یک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت ، دفتری در اوسلو تاسیس کرد و ابتدا کارهایی برای این کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای دیگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد.
۱۹۷۵ در این سال ، ساخت دفترهای شرکت بیمه ویلیس ، فابروداماس در ایپسوویچ به پایان رسید و این پروژه ، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند.
۱۹۷۸ ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری ، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد . پروژه های ارزشمند دیگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد.
۱۹۷۹ در این سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بین الملی دیگر ، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی این بانک شرکت کند . با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزیده ، اجرای این پروژه به شرکت وی واگذار شد.
۱۹۸۰ فاستر در این سال به عضویت انجمن معماران آمریکایی در آمد ، علاوه بر این ، در همین سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد . در بیست و چهارم ژوئن نیز ، در مراسم اهدا مدال طلای سال ۱۹۸۰ به جیمز استرلین سخنرانی کرد .
۱۹۸۱ در این سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشیده فراکفورت آمین ، جایزه طرح برگزیده را دریافت کرد . در همین زمان ، معماری او در یکی از برنامه های مستند هنری BBC معرفی شد.
۱۹۸۲ در این سال ، دفتر آنها به خیابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت REBA منتقل شد . همچنین به عنوان یکی از اعضای هیئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد .
۱۹۸۳ در این سال ، فاستر بالاترین رتبه این حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دریافت نمود . این مدال ، جایزه بین الملی ارزشمندی است که در سال ۱۸۴۸ ، ملکه ویکتوریا برای پیشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود . در مراسم اهدا این جایزه ، با کمینیستر فولر سخنرانی کرد . فاستر در این سال به عضویت دانشگاه سلطنتی در آمد . پس از برگزاری یک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران ، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای BBC در منطقه ی پورتلند دعوت شد . این مرکز در مقابل کلیسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد .
۱۹۸۴ در مسابقه محدودی که شورای شهر نایمز برای طراحی یک مدیاتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد ، طرح فاستر برنده شد . در همین سال اتحادیه ی بین المللی معماران ، جایزه آگوست پره را به وی اهدا کرد .
۱۹۸۶ دانشگاه بت ، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود . علاوه بر این ، وی در مراسم بازگشایی بناییادبود اریک لیونز در RIBA سخنرانی کرد. در همین سال ، دو نمایشگاه مهم از کارهای او برپاشد : یکی در انجمن معماران فرانسه در پاریس ( بازگشایی در ژانویه ) و دیگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشایی در اکتبر ) . وی جایزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا . شرکت او نیز در همین سال در مسابقه تغییر شکل و بازسازی یک سایت ۴۸ هکتاری در منطقه کینگزکراس در لندن برنده شد.
این پروژه ، در نوع خود بزرگترین و وسیع ترین طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکیک طیف وسیعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله این عملکردها می توان به ایستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسکونی و اداری پوشیده شده است . این پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر ، آغاز مرحله جدیدی از اجرای پروژه هایی در مقیاس شهری بود . در سال بعد ، این شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زیر طراحی و اجرا کرد: کمبریج ( ۱۹۸۹ ) ؛ نایمز، کانس و برلین ( ۱۹۹۰ ) ؛ گرینویچ ( ۱۹۹۱ ) ؛ روتردام ، لودن شید و یوکوهاما ( ۱۹۹۲ ) ؛ بافت تاریخی چارترس ، کورفو و لیسبون ( ۱۹۹۳ ) . هم اکنون این شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغییر شکل و بازسازی قسمت وسیعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سایت آن بیش از ۲۲۰ هکتار است.
۱۹۸۸ ظرفیت بالای این شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسیعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقیاس پاسخگو باشد . یکی از این پروژه ها ، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپیک در نظر گرفته شده است . نمونه های دیگر این پروژه ها ، مترو شهر بیلبائو ، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ایستگاه زیرزمینی کاناری وارف در لندن ( ۱۹۹۱ ) است .
۱۹۸۹ این مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعالیت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه ۴ "، یکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود .

۱۹۹۰ سازمان حفاظت از محیط زیست انگلستان ، ساختمان شرکت بیمه ویلیس ، فابر و داماس در ایپسوویچ ( ۷۴-۱۹۷۳ ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاریخی ، معماری و سازگاری با محیط زیست ) اعلام کرد و مدال معتمدین RIBA را به نورمن فاستر اعطا نمود . در همین سال ، فاستر عنوان " سر " گرفت . در این زمان ، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از این پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران نامیده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کیلومتر ۲۲ جاده ی هستار در نزدیکی رودخانه تیمز نقل مکان کرد . در این دفتر جدید ، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح ، بایگانی پرونده ها ، کتابخانه و آرشیو فیلم های ویدئویی و عکس ، همگی زیر سقف گرد آمده اند .

۱۹۹۱ دانشگاه معماری فرانسه ، به وی مدال افتخار اعطا کرد . در همین سال ، چندین پروژه ی جدید و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلویزیونی آی تی ان ، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه الیزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکیو که همه آنها علاوه بر دریافت جوایز متعدد ، مورد ستایش تمام جهان قرار گرفت . در مراسم بازگشایی ساختمان کرسنت وینگ ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمایشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعالیت حرفه ای فاستر را به نمایش گذاشت . در نمایشگاه دو سالانه ی ونیز ، غرفه ی بریتانیا نیز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار دیگر انگلیسی را به نمایش در آورد .

۱۹۹۲ دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبیات آمریکا در نیویورک ، جایزه یادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود . دانشگاه هامرساید به او دکترای افتخاری داد. برپایی چندین نمایشگاه در شهرهای پاریس ، بوردوکس ، رنس و آرسن سنان ، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود . در همین سال ، وی در چندین مسابقه معماری برنده شد که مهمترین آنها عبارتند از : فرودگاه جدید هنگ کنگ ، پارک مشاغل برلین ، مجموعه تسهیلات المپیک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاریخ در پرووانس .

۱۹۹۳ وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بین المللی باعث شد که این شرکت ، دفتر هایی در شهر های برلین ، فرانکفورت ، هنگ کنگ ، نایمز و توکیو دایر کند . شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان ، در مسابقه طراحی پارلمان جدید برلین برنده شد . از دیگر موفقیت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمایشگاهی در لیسبون اشاره کرد .


پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نایمز فرانسه افتتاح شد . این پروژه به دلیل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( ۱۹۸۳) بوجود آمد ، با مدتی تاخیر انجام شد . ولی این مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت . طراحی این مدرسه ، در سال ۱۹۹۱ به مسابقه گذاشته شد . انجمن معماران آمریکایی نیز ، در همین سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود.

منبع: دانشنامه مرجع مهندسی ایران
www.smsm.ir
 

DDDIQ

مدیر ارشد
فرودگاه پکن

فرودگاه پکن




Beijing Airport

Beijing, China, 2003-2008




The world’s largest and most advanced airport building - not only technologically, but also in terms of passenger experience, operational efficiency and sustainability – Beijing Airport is welcoming and uplifting. A symbol of place, its soaring aerodynamic roof and dragon-like form celebrates the thrill of flight and evokes traditional Chinese colours and symbols














 

mh.memar

عضو جدید
زندگی نامه نورمن فاستر

زندگی نامه نورمن فاستر

1935 نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد . 1953 پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نيمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حين خدمت در نيروی هوايی ، در زمينه مهندسی الکترونيک مهارت يافت و اطلاعاتی در مورد هواپيما کسب کرد . در نهايت ، به دليل علاقه به هولپيماهای گلايدر به يک خلبان ماهر تبديل شد . 1955 پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد . 1956 با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رويکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با اين حال ، در اين سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمينه ی فنون ترسيم و ارائه به دست آورد .
1959 در اين سال يکی از ترسيم های او به عنوان يک کار درسی ، موفق به دريافت مدال نقره ای Riba شد . 1961
او در اين سال ديپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دريافت کرد . در همطن زمان ، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد . علاوه بر اين ، با قبولی در بورسيه ی تحصيلی انجمن ساختمان سازان ، به فلاوشيپ هنری نايل شد . پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ييل به آمريکا رفت . وی در آنجا تحت تاثير پل رادولف ، سرج چرمایف و وين سنت اسکالی قرار گرفت و در همين زمان با ريچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسيه بود ) و جيمز استرلينگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدريس می کرد ) ملاقات کرد . 1962 فاستر مدرک فوق ليسانس معماری را با موفقيت دريآفت کرد . سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ايالات متحده تا کاليفرنیا آغاز کرد و در اين سفر ، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لويد رايت تا چالز آيمز بررسی و دنبال کرد . 1963
پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ريچارد راجرز ، گروه طراحی " گروه 4 " را در لندن تشکيل داد . ديگر همکاران آنها در اين گروه عبارت بودند از : سور راجرز ، همسر ريچارد راجرز ، و جورجيا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود . مدتی بعد ، وندی چيزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نيز به آنها ملحق شد . البته از همان آغاز ، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثير چندانی بر رابطه آنها نداشت .
1964 در اين سال با وندی چيزمن ازدواج کرد که ثمره آن ، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است . 1966 در اين سال به عضويت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد .
1967 فاستر همراه با " گروه 4 " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند . اين ساختمان ، کارخانه رليانس در سوئد بود که آخرين بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا اين گروه در همان سال منحل شد . سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ايجاد يک مرکز برای طراحی و تحقيقات ، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسيس کردند . در اين دفتر در مجاورت باغ کوونت قرار داشت .
1968 در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت ، با ريچارد باکمينيستر فولر آشنا شد که بعد ها ، تاثير عميقی در انديشه و کارهای فاستر گذاشت . آشنايی ، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ اين استاد آمريکايی ( يعنی سال 1983 ) ادامه داشت . 1971
در اين ، دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خيابان فيتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهيز و طراحی داخلی اين دفتر ، بستری بود برای بررسی و آزمايش مفاهیم و مصالحی که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد . 1974
فاستر به عنوان نايب انجمن معماری انتخاب شد . شرکت او که قبلا با يک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت ، دفتری در اوسلو تاسيس کرد و ابتدا کارهايی برای اين کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای ديگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد .
1975 در اين سال ، ساخت دفترهای شرکت بيمه ويليس ، فابروداماس در ايپسوويچ به پايان رسيد و اين پروژه ، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند .
1978 ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری ، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد . پروژه های ارزشمند ديگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد .
1979 در اين سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بين الملی ديگر ، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی اين بانک شرکت کند . با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزيده ، اجرای اين پروژه به شرکت وی واگذار شد .
1980 فاستر در اين سال به عضويت انجمن معماران آمريکايی در آمد ، علاوه بر اين ، در همين سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد . در بيست و چهارم ژوئن نيز ، در مراسم اهدا مدال طلای سال 1980 به جيمز استرلين سخنرانی کرد .
1981 در اين سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشيده فراکفورت آمين ، جايزه طرح برگزيده را دريافت کرد . در همين زمان ، معماری او در يکی از برنامه های مستند هنری Bbc معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت . 1982
در اين سال ، دفتر آنها به خيابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت Reba منتقل شد . همچنين به عنوان يکی از اعضای هيئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد .
1983 در اين سال ، فاستر بالاترين رتبه اين حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دريافت نمود . اين مدال ، جايزه بين الملی ارزشمندی است که در سال 1848 ، ملکه ويکتوريا برای پيشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود . در مراسم اهدا این جايزه ، با کمينيستر فولر سخنرانی کرد . فاستر در اين سال به عضويت دانشگاه سلطنتی در آمد . پس از برگزاری يک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران ، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای Bbc در منطقه ی پورتلند دعوت شد . اين مرکز در مقابل کليسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد .
1984 در مسابقه محدودی که شورای شهر نايمز برای طراحی يک مدياتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد ، طرح فاستر برنده شد . در همين سال اتحاديه ی بين المللی معماران ، جايزه آگوست پره را به وی اهدا کرد .
1986 دانشگاه بت ، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود . علاوه بر اين ، وی در مراسم بازگشايی بنایيادبود اريک ليونز در Riba سخنرانی کرد. در همين سال ، دو نمايشگاه مهم از کارهای او برپاشد : يکی در انجمن معماران فرانسه در پاريس ( بازگشايی در ژانويه ) و ديگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشايی در اکتبر ) . وی جايزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا . شرکت او نيز در همين سال در مسابقه تغيير شکل و بازسازی يک سايت 48 هکتاری در منطقه کينگزکراس در لندن برنده شد . اين پروژه ، در نوع خود بزرگترين و وسيع ترين طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکيک طيف وسيعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله اين عملکردها می توان به ايستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسکونی و اداری پوشيده شده است . اين پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر ، آغاز مرحله جديدی از اجرای پروژه هايی در مقياس شهری بود . در سال بعد ، اين شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زير طراحی و اجرا کرد: کمبريج ( 1989 ) ؛ نايمز، کانس و برلين ( 1990 ) ؛ گرينويچ ( 1991 ) ؛ روتردام ، لودن شيد و يوکوهاما ( 1992 ) ؛ بافت تاريخی چارترس ، کورفو و ليسبون ( 1993 ) . هم اکنون اين شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغيير شکل و بازسازی قسمت وسيعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سايت آن بيش از 220 هکتار است .
1988 ظرفيت بالای اين شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسيعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقياس پاسخگو باشد . یکی از اين پروژه ها ، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپيک در نظر گرفته شده است . نمونه های ديگر اين پروژه ها ، مترو شهر بيلبائو ، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ايستگاه زيرزمينی کاناری وارف در لندن ( 1991 ) است . 1989 اين مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعاليت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه 4 " ، يکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود . 1990 سازمان حفاظت از محيط زيست انگلستان ، ساختمان شرکت بيمه ويليس ، فابر و داماس در ايپسوويچ ( 74-1973 ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاريخی ، معماری و سازگاری با محيط زيست ) اعلام کرد و مدال معتمدين Riba را به نورمن فاستر اعطا نمود . در همين سال ، فاستر عنوان " سر " گرفت . در اين زمان ، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از اين پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران ناميده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کيلومتر 22 جاده ی هستار در نزديکی رودخانه تيمز نقل مکان کرد . در اين دفتر جديد ، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح ، بايگانی پرونده ها ، کتابخانه و آرشيو فيلم های ويدئويی و عکس ، همگی زير سقف گرد آمده اند .
1991 دانشگاه معماری فرانسه ، به وی مدال افتخار اعطا کرد . در همين سال ، چندين پروژه ی جديد و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلويزيونی آی تی ان ، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه اليزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکيو که همه آنها علاوه بر دريافت جوايز متعدد ، مورد ستايش تمام جهان قرار گرفت . در مراسم بازگشايی ساختمان کرسنت وينگ ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمايشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعاليت حرفه ای فاستر را به نمايش گذاشت . در نمايشگاه دو سالانه ی ونيز ، غرفه ی بريتانيا نيز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار ديگر انگليسی را به نمايش در آورد .
1992 دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبيات آمريکا در نيويورک ، جايزه يادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود . دانشگاه هامرسايد به او دکترای افتخاری داد. برپايی چندين نمايشگاه در شهرهای پاريس ، بوردوکس ، رنس و آرسن سنان ، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود . در همين سال ، وی در چندين مسابقه معماری برنده شد که مهمترين آنها عبارتند از : فرودگاه جديد هنگ کنگ ، پارک مشاغل برلين ، مجموعه تسهيلات المپيک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاريخ در پرووانس .
1993 وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بين المللی باعث شد که اين شرکت ، دفتر هايی در شهر های برلين ، فرانکفورت ، هنگ کنگ ، نايمز و توکيو دایر کند . شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان ، در مسابقه طراحی پارلمان جديد برلين برنده شد . از ديگر موفقيت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمايشگاهی در ليسبون اشاره کرد . پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نايمز فرانسه افتتاح شد . اين پروژه به دليل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( 1983) بوجود آمد ، با مدتی تاخير انجام شد . ولی اين مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت . طراحی اين مدرسه ، در سال 1991 به مسابقه گذاشته شد . انجمن معماران آمريکايی نيز ، در همين سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود .
 

mh.memar

عضو جدید
] نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد .
] پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نيمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حين خدمت در نيروی هوايی ، در زمينه مهندسی الکترونيک مهارت يافت و اطلاعاتی در مورد هواپيما کسب کرد . در نهايت ، به دليل علاقه به هولپيماهای گلايدر به يک خلبان ماهر تبديل شد . پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد .] با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رويکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با اين حال ، در اين سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمينه ی فنون ترسيم و ارائه به دست آورد ] در اين سال يکی از ترسيم های او به عنوان يک کار درسی ، موفق به دريافت مدال نقره ای ] شد . او در اين سال ديپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دريافت کرد . در همطن زمان ، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد . علاوه بر اين ، با قبولی در بورسيه ی تحصيلی انجمن ساختمان سازان ، به فلاوشيپ هنری نايل شد . پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ييل به آمريکا رفت . وی در آنجا تحت تاثير پل رادولف ، سرج چرمایف و وين سنت اسکالی قرار گرفت و در همين زمان با ريچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسيه بود ) و جيمز استرلينگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدريس می کرد ) ملاقات کرد .] فاستر مدرک فوق ليسانس معماری را با موفقيت دريآفت کرد . سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ايالات متحده تا کاليفرنیا آغاز کرد و در اين سفر ، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لويد رايت تا چالز آيمز بررسی و دنبال کرد . ] پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ريچارد راجرز ، گروه طراحی " گروه 4 " را در لندن تشکيل داد . ديگر همکاران آنها در اين گروه عبارت بودند از : سور راجرز ، همسر ريچارد راجرز ، و جورجيا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود . مدتی بعد ، وندی چيزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نيز به آنها ملحق شد . البته از همان آغاز ، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثير چندانی بر رابطه آنها نداشت .] در اين سال با وندی چيزمن ازدواج کرد که ثمره آن ، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است . ] در اين سال به عضويت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد .] فاستر همراه با " گروه 4 " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند . اين ساختمان ، کارخانه رليانس در سوئد بود که آخرين بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا اين گروه در همان سال منحل شد . سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ايجاد يک مرکز برای طراحی و تحقيقات ، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسيس کردند . در اين دفتر در مجاورت باغ کوونت قرار داشت .] در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت ، با ريچارد باکمينيستر فولر آشنا شد که بعد ها ، تاثير عميقی در انديشه و کارهای فاستر گذاشت . آشنايی ، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ اين استاد آمريکايی ( يعنی سال 1983 ) ادامه داشت .] در اين ، دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خيابان فيتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهيز و طراحی داخلی اين دفتر ، بستری بود برای بررسی و آزمايش مفاهیم و مصالحی که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد . ] فاستر به عنوان نايب انجمن معماری انتخاب شد . شرکت او که قبلا با يک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت ، دفتری در اوسلو تاسيس کرد و ابتدا کارهايی برای اين کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای ديگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد . ] در اين سال ، ساخت دفترهای شرکت بيمه ويليس ، فابروداماس در ايپسوويچ به پايان رسيد و اين پروژه ، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند .] ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری ، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد . پروژه های ارزشمند ديگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد ] در اين سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بين الملی ديگر ، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی اين بانک شرکت کند . با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزيده ، اجرای اين پروژه به شرکت وی واگذار شد ] فاستر در اين سال به عضويت انجمن معماران آمريکايی در آمد ، علاوه بر اين ، در همين سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد . در بيست و چهارم ژوئن نيز ، در مراسم اهدا مدال طلای سال 1980 به جيمز استرلين سخنرانی کرد . در اين سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشيده فراکفورت آمين ، جايزه طرح برگزيده را دريافت کرد . در همين زمان ، معماری او در يکی از برنامه های مستند هنری] معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت . ] در اين سال ، دفتر آنها به خيابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت] منتقل شد . همچنين به عنوان يکی از اعضای هيئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد .f'] در اين سال ، فاستر بالاترين رتبه اين حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دريافت نمود . اين مدال ، جايزه بين الملی ارزشمندی است که در سال 1848 ، ملکه ويکتوريا برای پيشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود . در مراسم اهدا این جايزه ، با کمينيستر فولر سخنرانی کرد . فاستر در اين سال به عضويت دانشگاه سلطنتی در آمد . پس از برگزاری يک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران ، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای]] در منطقه ی پورتلند دعوت شد . اين مرکز در مقابل کليسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد . ]
] در مسابقه محدودی که شورای شهر نايمز برای طراحی يک مدياتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد ، طرح فاستر برنده شد . در همين سال اتحاديه ی بين المللی معماران ، جايزه آگوست پره را به وی اهدا کرد . ] دانشگاه بت ، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود . علاوه بر اين ، وی در مراسم بازگشايی بنایيادبود اريک ليونز در [/] سخنرانی کرد. در همين سال ، دو نمايشگاه مهم از کارهای او برپاشد : يکی در انجمن معماران فرانسه در پاريس ( بازگشايی در ژانويه ) و ديگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشايی در اکتبر ) . وی جايزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا . شرکت او نيز در همين سال در مسابقه تغيير شکل و بازسازی يک سايت 48 هکتاری در منطقه کينگزکراس در لندن برنده شد . اين پروژه ، در نوع خود بزرگترين و وسيع ترين طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکيک طيف وسيعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله اين عملکردها می توان به ايستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسکونی و اداری پوشيده شده است . اين پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر ، آغاز مرحله جديدی از اجرای پروژه هايی در مقياس شهری بود . در سال بعد ، اين شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زير طراحی و اجرا کرد: کمبريج ( 1989 ) ؛ نايمز، کانس و برلين ( 1990 ) ؛ گرينويچ ( 1991 ) ؛ روتردام ، لودن شيد و يوکوهاما ( 1992 ) ؛ بافت تاريخی چارترس ، کورفو و ليسبون ( 1993 ) . هم اکنون اين شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغيير شکل و بازسازی قسمت وسيعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سايت آن بيش از 220 هکتار است . [/font]
] ظرفيت بالای اين شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسيعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقياس پاسخگو باشد . یکی از اين پروژه ها ، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپيک در نظر گرفته شده است . نمونه های ديگر اين پروژه ها ، مترو شهر بيلبائو ، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ايستگاه زيرزمينی کاناری وارف در لندن ( 1991 ) است . ] اين مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعاليت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه 4 ]، يکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود . سازمان حفاظت از محيط زيست انگلستان ، ساختمان شرکت بيمه ويليس ، فابر و داماس در ايپسوويچ ( 74-1973 ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاريخی ، معماری و سازگاری با محيط زيست ) اعلام کرد و مدال معتمدين را به نورمن فاستر اعطا نمود . در همين سال ، فاستر عنوان " سر " گرفت . در اين زمان ، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از اين پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران ناميده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کيلومتر 22 جاده ی هستار در نزديکی رودخانه تيمز نقل مکان کرد . در اين دفتر جديد ، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح ، بايگانی پرونده ها ، کتابخانه و آرشيو فيلم های ويدئويی و عکس ، همگی زير سقف گرد آمده اند .
] دانشگاه معماری فرانسه ، به وی مدال افتخار اعطا کرد . در همين سال ، چندين پروژه ی جديد و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلويزيونی آی تی ان ، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه اليزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکيو که همه آنها علاوه بر دريافت جوايز متعدد ، مورد ستايش تمام جهان قرار گرفت . در مراسم بازگشايی ساختمان کرسنت وينگ ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمايشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعاليت حرفه ای فاستر را به نمايش گذاشت . در نمايشگاه دو سالانه ی ونيز ، غرفه ی بريتانيا نيز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار ديگر انگليسی را به نمايش در آورد .'] دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبيات آمريکا در نيويورک ، جايزه يادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود . دانشگاه هامرسايد به او دکترای افتخاری داد. برپايی چندين نمايشگاه در شهرهای پاريس ، بوردوکس ، رنس و آرسن سنان ، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود . در همين سال ، وی در چندين مسابقه معماری برنده شد که مهمترين آنها عبارتند از : فرودگاه جديد هنگ کنگ ، پارک مشاغل برلين ، مجموعه تسهيلات المپيک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاريخ در پرووانس . ] وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بين المللی باعث شد که اين شرکت ، دفتر هايی در شهر های برلين ، فرانکفورت ، هنگ کنگ ، نايمز و توکيو دایر کند . شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان ، در مسابقه طراحی پارلمان جديد برلين برنده شد . از ديگر موفقيت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمايشگاهی در ليسبون اشاره کرد .
پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نايمز فرانسه افتتاح شد . اين پروژه به دليل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( 1983) بوجود آمد ، با مدتی تاخير انجام شد . ولی اين مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت . طراحی اين مدرسه ، در سال 1991 به مسابقه گذاشته شد . انجمن معماران آمريکايی نيز ، در همين سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود
 

raziarchitect

عضو جدید
زندگی نامه یک معمار-نورمن فاستر

زندگی نامه یک معمار-نورمن فاستر

زندگی نامه یک معمار-نورمن فاستر

[FONT=Times New Roman (Arabic)]زندگی نامه نورمن فاستر
[/FONT]
1935 نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد .
1953
پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نيمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حين خدمت در نيروی هوايی ، در زمينه مهندسی الکترونيک مهارت يافت و اطلاعاتی در مورد هواپيما کسب کرد . در نهايت ، به دليل علاقه به هولپيماهای گلايدر به يک خلبان ماهر تبديل شد .
1955
پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد .
1956
با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رويکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با اين حال ، در اين سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمينه ی فنون ترسيم و ارائه به دست آورد .
1959
در اين سال يکی از ترسيم های او به عنوان يک کار درسی ، موفق به دريافت مدال نقره ای RIBA شد .
1961
او در اين سال ديپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دريافت کرد . در همطن زمان ، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد . علاوه بر اين ، با قبولی در بورسيه ی تحصيلی انجمن ساختمان سازان ، به فلاوشيپ هنری نايل شد . پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ييل به آمريکا رفت . وی در آنجا تحت تاثير پل رادولف ، سرج چرمایف و وين سنت اسکالی قرار گرفت و در همين زمان با ريچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسيه بود ) و جيمز استرلينگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدريس می کرد ) ملاقات کرد .
1962
فاستر مدرک فوق ليسانس معماری را با موفقيت دريآفت کرد . سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ايالات متحده تا کاليفرنیا آغاز کرد و در اين سفر ، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لويد رايت تا چالز آيمز بررسی و دنبال کرد .
1963
پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ريچارد راجرز ، گروه طراحی " گروه 4 " را در لندن تشکيل داد . ديگر همکاران آنها در اين گروه عبارت بودند از : سور راجرز ، همسر ريچارد راجرز ، و جورجيا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود . مدتی بعد ، وندی چيزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نيز به آنها ملحق شد . البته از همان آغاز ، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثير چندانی بر رابطه آنها نداشت .
1964
در اين سال با وندی چيزمن ازدواج کرد که ثمره آن ، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است .
1966
در اين سال به عضويت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد .

1967 فاستر همراه با " گروه 4 " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند . اين ساختمان ، کارخانه رليانس در سوئد بود که آخرين بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا اين گروه در همان سال منحل شد . سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ايجاد يک مرکز برای طراحی و تحقيقات ، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسيس کردند . در اين دفتر در مجاورت باغ کوونت قرار داشت .
1968
در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت ، با ريچارد باکمينيستر فولر آشنا شد که بعد ها ، تاثير عميقی در انديشه و کارهای فاستر گذاشت . آشنايی ، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ اين استاد آمريکايی ( يعنی سال 1983 ) ادامه داشت .
1971
در اين ، دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خيابان فيتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهيز و طراحی داخلی اين دفتر ، بستری بود برای بررسی و آزمايش مفاهیم و مصالحی که بعده ها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد .
1974
فاستر به عنوان نايب انجمن معماری انتخاب شد . شرکت او که قبلا با يک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت ، دفتری در اوسلو تاسيس کرد و ابتدا کارهايی برای اين کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای ديگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد .
1975
در اين سال ، ساخت دفترهای شرکت بيمه ويليس ، فابروداماس در ايپسوويچ به پايان رسيد و اين پروژه ، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند .
1978
ساخت مرکز های هنرهای تجسمی سانز بوری ، آغاز مرحله ی مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد . پروژه های ارزشمند ديگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد .
1979
در اين سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بين الملی ديگر ، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی اين بانک شرکت کند . با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزيده ، اجرای اين پروژه به شرکت وی واگذار شد .
1980
فاستر در اين سال به عضويت انجمن معماران آمريکايی در آمد ، علاوه بر اين ، در همين سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد . در بيست و چهارم ژوئن نيز ، در مراسم اهدا مدال طلای سال 1980 به جيمز استرلين سخنرانی کرد .
1981
در اين سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشيده فراکفورت آمين ، جايزه طرح برگزيده را دريافت کرد . در همين زمان ، معماری او در يکی از برنامه های مستند هنری BBC معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت .
1982
در اين سال ، دفتر آنها به خيابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت REBA منتقل شد . همچنين به عنوان يکی از اعضای هيئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد .
1983
در اين سال ، فاستر بالاترين رتبه اين حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دريافت نمود . اين مدال ، جايزه بين الملی ارزشمندی است که در سال 1848 ، ملکه ويکتوريا برای پيشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود . در مراسم اهدا این جايزه ، با کمينيستر فولر سخنرانی کرد . فاستر در اين سال به عضويت دانشگاه سلطنتی در آمد . پس از برگزاری يک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران ، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای BBC در منطقه ی پورتلند دعوت شد . اين مرکز در مقابل کليسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد .
1984
در مسابقه محدودی که شورای شهر نايمز برای طراحی يک مدياتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد ، طرح فاستر برنده شد . در همين سال اتحاديه ی بين المللی معماران ، جايزه آگوست پره را به وی اهدا کرد .
1986
دانشگاه بت ، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود . علاوه بر اين ، وی در مراسم بازگشايی بنایيادبود اريک ليونز در RIBA سخنرانی کرد. در همين سال ، دو نمايشگاه مهم از کارهای او برپاشد : يکی در انجمن معماران فرانسه در پاريس ( بازگشايی در ژانويه ) و ديگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشايی در اکتبر ) . وی جايزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص دا . شرکت او نيز در همين سال در مسابقه تغيير شکل و بازسازی يک سايت 48 هکتاری در منطقه کينگزکراس در لندن برنده شد . اين پروژه ، در نوع خود بزرگترين و وسيع ترين طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکيک طيف وسيعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله اين عملکردها می توان به ايستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسکونی و اداری پوشيده شده است . اين پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر ، آغاز مرحله جديدی از اجرای پروژه هايی در مقياس شهری بود . در سال بعد ، اين شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زير طراحی و اجرا کرد: کمبريج ( 1989 ) ؛ نايمز، کانس و برلين ( 1990 ) ؛ گرينويچ ( 1991 ) ؛ روتردام ، لودن شيد و يوکوهاما ( 1992 ) ؛ بافت تاريخی چارترس ، کورفو و ليسبون ( 1993 ) . هم اکنون اين شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغيير شکل و بازسازی قسمت وسيعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سايت آن بيش از 220 هکتار است .
1988
ظرفيت بالای اين شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسيعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقياس پاسخگو باشد . یکی از اين پروژه ها ، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپيک در نظر گرفته شده است . نمونه های ديگر اين پروژه ها ، مترو شهر بيلبائو ، پل دره گذری در منطقه ی رنس در فرانسه و ايستگاه زيرزمينی کاناری وارف در لندن ( 1991 ) است .
1989
اين مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعاليت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه 4 "
[FONT=Arial (Arabic)]، يکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود[/FONT] .
1990
سازمان حفاظت از محيط زيست انگلستان ، ساختمان شرکت بيمه ويليس ، فابر و داماس در ايپسوويچ ( 74-1973 ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاريخی ، معماری و سازگاری با محيط زيست ) اعلام کرد و مدال معتمدين RIBA را به نورمن فاستر اعطا نمود . در همين سال ، فاستر عنوان " سر " گرفت . در اين زمان ، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از اين پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران ناميده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کيلومتر 22 جاده ی هستار در نزديکی رودخانه تيمز نقل مکان کرد . در اين دفتر جديد ، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح ، بايگانی پرونده ها ، کتابخانه و آرشيو فيلم های ويدئويی و عکس ، همگی زير سقف گرد آمده اند .
1991
دانشگاه معماری فرانسه ، به وی مدال افتخار اعطا کرد . در همين سال ، چندين پروژه ی جديد و ارزشمند را به اتمام رساند ؛ از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلويزيونی آی تی ان ، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه اليزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکيو که همه آنها علاوه بر دريافت جوايز متعدد ، مورد ستايش تمام جهان قرار گرفت . در مراسم بازگشايی ساختمان کرسنت وينگ ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمايشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعاليت حرفه ای فاستر را به نمايش گذاشت . در نمايشگاه دو سالانه ی ونيز ، غرفه ی بريتانيا نيز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار ديگر انگليسی را به نمايش در آورد .
1992
دانشگاه و موسسه ی هنر و ادبيات آمريکا در نيويورک ، جايزه يادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود . دانشگاه هامرسايد به او دکترای افتخاری داد. برپايی چندين نمايشگاه در شهرهای پاريس ، بوردوکس ، رنس و آرسن سنان ، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود . در همين سال ، وی در چندين مسابقه معماری برنده شد که مهمترين آنها عبارتند از : فرودگاه جديد هنگ کنگ ، پارک مشاغل برلين ، مجموعه تسهيلات المپيک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ی ماقبل تاريخ در پرووانس .
1993
وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بين المللی باعث شد که اين شرکت ، دفتر هايی در شهر های برلين ، فرانکفورت ، هنگ کنگ ، نايمز و توکيو دایر کند . شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان ، در مسابقه طراحی پارلمان جديد برلين برنده شد . از ديگر موفقيت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمايشگاهی در ليسبون اشاره کرد .
[FONT=Times New Roman (Arabic)]پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نايمز فرانسه افتتاح شد . اين پروژه به دليل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه ( 1983) بوجود آمد ، با مدتی تاخير انجام شد . ولی اين مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت . طراحی اين مدرسه ، در سال 1991 به مسابقه گذاشته شد . انجمن معماران آمريکايی نيز ، در همين سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود[/FONT]
 

arch.mi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاچ پلاس از نورمن فاستر


کشتی تفریحی 41 متری طراحی شده توسط نورمن فاستر و همکارانش برای YachtPlus در حال حاضر در محوطه قایق سازی Rodriquez Cantieri در ایتالیا در دست ساخت می باشد که در ماه سپتامبر اتمام می یابد . طراحی منحصر به فرد فاستر با نام 40 Signature Series یک مفهوم جدید برای نسل جدید صاحبان کشتی های تفریحی می باشد . شکل معاصر و یونیک طرح ، او را بی شک به یک قطعه از معماری مدرن تبدیل می کند . یک تأکید جدید به مسائلی از قبیل کیفیت و کمیت فضا ، تراس بیرونی ، نور و مناظر انجام شده است . در نتیجه این پروژه فضای عرشه بیشتر و فضای داخلی راحت تری را نسبت به خواسته کارفرما برای داشتن تعطیلات زیبا در سراسر جهان و همچنین نهایت استفاده از پنجره های سقف تا کف و همچنین ویوهای گسترده ارائه می کند . فاستر یک حس تداوم بین فضاهای داخلی و خارجی ایجاد کرده . این کشتی از نور طبیعی در هر چهار عرشه مملو است که توسط یک راه پله مارپیچ شیشه ای شفاف به هم متصل می شوند .

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر

یاچ پلاس از نورمن فاستر
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجلس جدید آلمان-برلین ( گنبد رایشتاگ )

مجلس جدید آلمان-برلین ( گنبد رایشتاگ )

محل: برلین- آلمان
تاریخ ساخت: ۱۸۸۴-۱۸۹۴
طراحی شده توسط : پل والت “Paul Wallot”
اولین بازسازی توسط: پل باوم گارتنر “Paul Baumgartner”
دومین بازسازی توسط: نورمن فاستر “Sir Norman Foster”
نوع ساختمان: دولتی


رایشتاگ از ۱۹۸۴تا ۱۹۳۳ که آدولف هیتلر و رایش سوم (Third Reich ) بر سر قدرت قرار گرفت محل پارلمان امپراطوری آلمان بود. اما پس از آتش سوزی مشهوری که در زمان هیتلر اتفاق افتاد دیگر مورد استفاده قرار نمی گرفت و در جریان جنگ جهانی هم صدمات بسیاری دید و از جمله گنبد (cupola) آن از بین رفت. پس از اتحاد آلمان غربی و شرقی قرار بر این شد که مجلس آلمان به این محل انتقال پیدا کند و بازسازی آن نیز به نورمن فاستر محول شد.


در سال ۱۹۹۲، شرکت فاستر و همکاران به همراه ۱۳ شرکت غیر آلمانی دیگربرای حضور در مسابقه بازسازی ساختمان رایشتاگ دعوت شده بود.این گروه بعد از مرحله دوم مسابقه در سال ۱۹۹۳ برنده اعلام شد.کار بازسازی از سال ۱۹۹۵ آغاز شد.علاوه بر اینکه ساختمان به شکل اولیه بازسازی شد، به یک ساختمان پارلمان مدرن تبدیل شد.پوسته سنگی نفش پایه ای را بازی می کند و سازه شیشه و فلز(گنبد) با گشودن و گستراندن فضا به عنوان سنبلی از اینکه بالاخره آلمان به یک دولت باز و آزاد مردمی دست یافته طراحی شد.



در ساختمان رایشتاگ تلاش شده حدالامکان بهترین تعامل بین فضای داخلی ساختمان و محیط طبیعی پیرامون آن به وجود آید.در این ساختمان برای تأمین انرژی این ساختمان از روغن های گیاهی استفاده می شود.آلورگی ناشی از این سوخت ها بسیار کمتر از سوخت های فسیلی است. دی اکسید تولیدی این سوخت ۹۴% از سوخت های فسیلی کمتر است.در ضمن وجود گنبد تماما شیشه این ساختمان امکان استفاده از نور خورشید و روشنایی روز و همین طورتهویه طبیعی هوای داخل را امکان پذیر می کند.


جهت نوسازی بنای رایشتاگ و آماده نمودن آن برای مجلس آلمان مسابقه جهانی برگزار می گردد.
ابتدا در این مسابقه سه پروژه از سه معمار معروف به نامهای : نورمن فاستر، سانتیاگو کالاتراوا و دو بروئن انتخاب می گردند.
در پروژه انتخابی بعنوان برنده اول، فاستر بر روی ساختمان رایشتاگ چادر شفافی که نور از خود عبور می داد به ارتفاع ۵۰ متر و با ۲۵ پایه طراحی نماید.
در گذشته گنبدی با طراحی پل والوت که در سال ۱۸۸۴ این پروژه را در مسابقه برنده شد، طراحی گردیده بود. ساخت این بنا تا سال ۱۸۹۴ به طول می انجامد. در سال ۱۹۴۵ و در طول جنگ جهانی این ساختمان آسیب می بیند و از جمله اینکه گنبد آن ویران می شود.
پس از انتخاب پروژه فاستر، کارفرما از فاستر می خواهد که به جای چادر شفاف بر بالای ساختمان، گنبد جدیدی را طراحی نماید. فاستر نیز چادر را حذف نموده و گنبد شیشه ای را با استفاده از فناوری جدید طراحی می نماید که مورد تأیید کارفرما جهت اجرا قرار می گیرد.

هنگامیکه بازدیدکنندگان از میدان و ورودی اصلی ساختمان جهت سوار شدن به آسانسور بزرگ برای دسترسی به بام و در نهایت گنبد وارد می شوند، می توانند نمایندگان مجلس را که در حال بحث و گفتگو می باشند از پشت شیشه ها بینند.

در بام مجلس تراس وسیعی وجود دارد که در وسط آن، گنبد بزرگ شیشه ای طراحی گردیده است،در داخل گنبد دو رمپ در جهت مخالف یکدیگر قرار دارند که یکی برای بالا رفتن بازدیدکنندگان و دیگری برای پایین آمدن می باشد.
در بالای گنبد جهت تهویه طبیعی هوا حفره ای تعبیه گردیده است. همچنین با استفاده از انرژی خورشیدی در تابستان آب گرم مورد نیاز تهیه و مقادیری از ان نیز دز عمق ۳۰۰ متری زمین که گرم می باشد، جهت استفاده در زمستان ذخیره می گردد.
در قسمت میانی گنبد که رأس آن به طرف پایین و صحن مجلس می باشد وجود دارد که در اطراف آن تعداد زیادی آیینه متحرک هوشمند تعبیه گردیده است که در روز نور طبیعی خورشید را به داخل ساختمان منعکس نموده و در شب نیز نور داخل را به فضای زیر گنبد منتقل می نماید.

در بام مجلس تراس وسیعی وجود دارد که در وسط آن، گنبد بزرگ شیشه ای طراحی گردیده است،در داخل گنبد دو رمپ در جهت مخالف یکدیگر قرار دارند که یکی برای بالا رفتن بازدیدکنندگان و دیگری برای پایین آمدن می باشد.

در بالای گنبد جهت تهویه طبیعی هوا حفره ای تعبیه گردیده است. همچنین با استفاده از انرژی خورشیدی در تابستان آب گرم مورد نیاز تهیه و مقادیری از ان نیز دز عمق ۳۰۰ متری زمین که گرم می باشد، جهت استفاده در زمستان ذخیره می گردد.

در قسمت میانی گنبد که رأس آن به طرف پایین و صحن مجلس می باشد وجود دارد که در اطراف آن تعداد زیادی آیینه متحرک هوشمند تعبیه گردیده است که در روز نور طبیعی خورشید را به داخل ساختمان منعکس نموده و در شب نیز نور داخل را به فضای زیر گنبد منتقل می نماید.

در زیر کنبد شیشه ای قطاعی از نیمکره به صورت کرکره (لوور) جهت کنترل نور وجود دارد که با حرکت خورشید حرکت می نماید. این کرکره ها به سیستم هوشمند مجهز بوده و از ورود نور مزاحم جلوگیری می نمایند.
در قسمت خارج گنبد نیز دستگاهی متحرک برای تمییز کردن شیشه ها وجود دارد که در جهت عمودی و همچنین افقی در محیط دایره گنبد حرکت می نماید.

اجرای گنبد شیشه ای از فناوری و اجرای بالایی برخوردار بوده و دیدن آن از خارج و به ویژه داخل گنبد بسیار هیجان انگیز می باشد.
از روی بام مجلس منظره اطراف شهر می باشد.برلین را نیز می توان مشاهده نمود. مجموع این تمهیدها، بازدیدکنندگان بسیاری را به طرف خود جلب می نماید. حتی در اوقات بارانی صف های طویلی را می بینیم که در مقابل ساختمان مجلس و برای بازدید از آن تشکیل گردیده است.

جهت این بازسازی ۳۵۳ میلیون دلار هزینه گردیده است.
ابتکار دیگری که بینندگان بسیاری را در هنگام بازسازی به خود جلب نمود، پوشش بسیار جالبی بود که ساختمان را در بر می گرفت. طراحی این کار توسط هنرمندانی به نامهای کریتو و ژان کلود انجام گردید. برای اجرای این کار علاوه بر کارگران ماهر از ۹۰ کوهنورد به مدت ۶ روز و هر روز ۴ ساعت کار مداوم استفاده گردید. جنس پوشش از پلی پروپلین و به مساحت ۱۰۰۰۰۰ متر مربع و وزن ۶۱۵۰۰ کیلو گرم



















منبع:نقــــــش نگـــــــار
 

معمار_ایرانی

عضو جدید
در ۱۹۳۵ نورمن فاستر ، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد .
۱۹۵۳ پس از اتمام دوره متوسطه ، به صورت نیمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد . سپس به خدمت سربازی رفت و در حین خدمت در نیروی هوایی ، در زمینه مهندسی الکترونیک مهارت یافت و اطلاعاتی در مورد هواپیما کسب کرد . در نهایت ، به دلیل علاقه به هولپیماهای گلایدر به یک خلبان ماهر تبدیل شد .
۱۹۵۵ پس از اتمام دوره دوساله سربازی ، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد .
۱۹۵۶ با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر ، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رویکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت . با این حال ، در این سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمینه ی فنون ترسیم و ارائه به دست آورد .
۱۹۵۹ در این سال یکی از ترسیم های او به عنوان یک کار درسی ، موفق به دریافت مدال نقره ای RIBA شد .

بیشتر بدانید


***********************************************​

دانلود فیلم کوتاه برج هیرست نیویورک یکی از آثار نورمن فاستر

 

باران طلایی

عضو جدید
کاربر ممتاز
کالج مصدرِ نورمن فاستر

کالج مصدرِ نورمن فاستر

کالج مصدرِ نورمن فاستر
فاستروهمکارانش درابوظبی موفق به تکمیل ساختمانهایی شدند که تماما با انرژی خورشیدی کارمی کنند. سازۀ کالج مصدردارای نمایی ازبتن آرمه شفاف رنگی می باشدکه تماما ازشن وماسه موجود درمنطقه وبراساس معماری اسلامی طراحی شده است.این ساختمان درمصرف انرژی بسیاربهینه عمل کرده و بیشتر انرژی مصرفیش راخودتامین می کند.خنک سازی هوا نیز سنتی بوده وبا روش عبورهواازبرجک های داخلی صورت می گیرد.که بادوربین های حرارتی کنترل می گردد.این دانشکده احتمالا 600 تا 800 نفرراجذب خواهد کرد.فازاول شامل مسجد،سالن کنفرانس ومجموعه ورزشی می باشدوفازدوم نیزشامل آزمایشگاه وآپارتمانهای بیشتری خواهد بود.فاسترمی گوید:خیلی ها آرزوی یک پروژه خورشیدی رادارند.این پروژه پیشروی مصرف بهینه وبازیافت انرژی خواهدبود و درحال حاظر12پروژۀ تحقیقی درآن درحال اجراست.



















__._,_.
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
مصاحبه هانفور روتنبرگ منتقد و نویسنده هنر و معماری با نورمن فاستر

مصاحبه هانفور روتنبرگ منتقد و نویسنده هنر و معماری با نورمن فاستر

نورمن فاستر هر زمان که وقت داشته باشد، تمایل دارد که خودش خلبان جت خصوصی یا هلی کوپترش باشد، فاستر پرواز را عاشقانه دوست دارد و دائماً در راه سفر به مسکو، ابوظبی، پکن یا یکی از شهرهایی است که در آن­ها پروژه­های طراحی یا برنامه­ریزی دارد. نورمن فاستر، متولد سال 1935، بیش از چهل سال است که فعالیت حرفه­ای دارد، و در این مدت رکوردهای بسیاری را به نام خود و شرکتش ثبت کرده است. از جمله آ­ن­ها می­توان به بزرگترین، بلندترین و گران­ترین ساختمان­های دنیا اشاره کرد، که بسیاری از جوایز مهم معماری را هم ازآن خود کرده­اند. در این میان، فاستر، عنوان­های اشرافی چون لورد و سر را نیز از آن خود کرده است و هنوز هم شهرتش در حال فزونی است.

او با طراحی و ساخت پروژه­هایی چون ساختمان­های اداری اپیس­ویچ (Office Building In Ipswich) و فرودگاه استانس­تد (Stansred Airport) هم بخشی از تاریخ معماری را نگاشته است و هم گفتمان جدیدی را متاثر از ایده­هایی خود در ساخت بسیاری از ساختمان­های اداری و فرودگاه­ها در سراسر دنیا به وجود آورده است. در طول این سال­ها، تیم او چالش جدیدی را تحت عنوان ساختمان بوم­شناختی، در قالب طراحی اداره کل کامرز بانک (Commerzbank Headquarters) در فرانکفورت و بازسازی رایشتاگ (Reichstag) در برلین، دنبال کرده است، اما تمام آن ­پروژه­های قدیمی در مقایسه با پروژه­های اخیر او، بسیار فروتنانه و متواضع به نظر می­رسند.

چنین به نظر می­رسد که تمام شهرهای بزرگ دنیا مأموریت دارند که چشم­اندازی از ساختمان­های بلند و غول­آسای او داشته باشند و هر روز، ماشین غول­آسای فاستر، تندتر و تندتر می­چرخد؛ اما هنگامی که او را در باغ­هتلی کنار دریاچه ژنوا، به آسانی ملاقات کردیم، تمام آن تصاویر از ذهنمان کنار رفتند. وقتی او را می­دیدی، چنان به نظر می­رسید که برای تعطیلات کنار دریا به آن­جا آمده است، با شلواری سفید، پیراهنی با مارک پولو، یک کمربند صورتی و کفش­های نارنجی، درحالی­که او با این لباس­ها از دفتر کارش می­آمد. فاستر این روزها در سوئیس کار می­کند و همراه خانواده جوانش در آن جا ساکن است.


-لوردفاسترمیتوانم بایک سؤال ساده شروع کنم؟

حتماً.

-اگرمن روزی،بخواهم خانه کوچکی درهامبورگ بسازم،چیزی حدود140مترمربع باچهارخواب،آنوقت می‌توانم باشماتماس بگیرموازشمابخواهم که اینکاررابرایمن انجام دهید؟

(با خنده ) این سؤال نه تنها ساده نیست، بلکه سؤال سختی هم است.

- چرا؟

چون که الان من باید بسیار دیپلماتیک برخورد کنم.


- یعنی به نوعی می­خواهیدمن را جواب کنید؟

نه سوءتفاهم نشود، من موضعی علیه کارهای کوچک ندارم. بسیاری از مردم فکر می­کنند که ما در حرفه خود تمایل داریم، فقط چیزهای بزرگ‌ بسازیم؛ هیچ چیزی به جز فرودگاه­ها، پل­ها و آسمان خراش­ها. اما این درست نیست ما حتی مبلمان و دستگیره در را هم طراحی می­کنیم. به اینجا نگاه کنید، (او یک کتاب اسکیس سیاه رنگ را باز می­کند)، من چندین صفحه از این دفترچه را علامت­گذاری کرده­ام، شما می­توانید در آن چیزهای متنوعی پیدا کنید که من مشغول کار روی آن ها هستم، بسیاری از آن­ها بزرگ­اند و بسیاری دیگر کوچک.

- دراینصورت هنوزامیدی برای خانه کوچک من درهامبورگ هست؟

ما به طور معمول تحقیقات بسیار زیاد و وسیعی انجام می­دهیم، اما شاید توان انجام هر کاری را که از ما توقع دارند نداشته باشیم.

- حتی با1200 کارمندی که دارید؟

حتی با وجود آن ها هم، از این رو ما باید انتخاب کنیم، و اکثر مواقع، پروژه­هایی را انتخاب می­کنیم که به نظرمان غیر معمول بیایند، این قضیه به ما این امکان را می­دهد که چیزهای جدید را کشف کنیم و آن­ها را توسعه دهیم . با این حال، باید اقرار کنم، که اساساً به دلایل شخصی، مشتاقم در بسیاری از کمیسیون­ها وجلسات شرکت کنم، به عنوان مثال پروژه بازسازی کتابخانه عمومی نیورک(New York Public Library) یکی از آن­ها بود.

- ارتباط شماباآن ساختمان به چه صورت بود؟

در مراحل اول، [دقیقاً ] نمی­دانستم چه باید کرد. من به نیویورک رفتم و با رئیس و هیأت امناء در باره این موضوع بحث کردم که آن­ها چگونه می­خواهند چنین ساختمان قدیمی تاثیرگذاری را بازسازی کنند. من در مورد این ساختمان چیزهایی شنیده بودم، که چه شهرت عمومی و باورنکردنی دارد و همچنین می­دانستم که چگونه حضور دوباره آن درعصر دیجیتال ضروری به نظر می­رسد. چراکه این ساختمان به بسیاری از افراد این اجازه را می­دهد که به آموزش و دانش دسترسی داشته باشند؛ بنابراین وقتی که به لندن بازگشتم به این امر واقف شدم. در دوران جوانی­ام در کتابخانه عمومی منچستر همین کارکرد را برای من داشت شاید، هیچ ساختمانی نتوانسته است به اندازه این ساختمان در ذهن من ثبت شو د (فاستر با یک مداد مشغول کشیدن سالن قرائت در طبقه همکف این ساختمان می­شود).


- منظورشمااین است که این ساختمان ازمعماری خوبی برخورداراست؟

در واقع بله، من در بخش بسیار فقیر نشین و ضعیف منچستر بزرگ شد­ه­ام. والدین من کارگرهایی ساده بودند و در چنین محیطی کسی حتی به دانشگاه هم فکر نمی­کرد. در واقع کتابخانه­ای که به این دلیل است که یادم باشد، از کجا به این موقعیت کنونی رسیده­ام، به هر حال آن جا بود که من معماری را از نگاه خودم کشف کردم، به طوری که نمی توانستم کتاب هایی را که در باره فرانک لوید رایت بودند یک لحظه زمین بگذارم.


- یعنی کتابخانه برای شماخانه دوم بود؟

تا اندازه ای بله، و شما می­دانید چه قدر عجیب است؟!


- بیشترتوضیح بدهید؟

وقتی ما برنامه­ریزی بازسازی کتابخانه نیویورک را شروع کردیم، به این نتیجه رسیدیم، همان طور که فکر می­کردیم، ارتباط خیلی عمیق­تری بین کتابخانه­های منهتن و منچستر وجود دارد. وجود هر دو کتابخانه مدیون سخاوت و گشاده دستی مردی به نام آندریو کارنجی (Andrew Carnegie) بود. بنابراین می­توان فهمید چرا این دو پروژه برای من اهمیت دارند.

- چطورشمادرکودکی به اینصورت جذب کتاب شدید؟

(در حالی که تکیه می زند)گاهی از خودم این سؤال را می­پرسم، ممکن است شما فکر کنید که من فرد تنهایی بودم ، اما این طور نبود، بیشتر شبیه به یک نوع عشق شخصی بود که شاید باید به آن پاسخ می دادم. معماری را نمی­توان در برنامه های درسی دانشگاهی یافت، همچنین در دانشگاه ها، کسی وجود ندارد که بتوان در این باره با او صحبت کنی.

در آن زمان من کتاب های خوبی را بدون اینکه از محتوای اصلی آن اطلاع داشته باشم می­خواندم؛ کتاب هنری راسل هیچکاک تحت عنوان درباره ذات مصالح (in the Nature of Materials) و یا کتاب لوکوربوزیه، به سوی یک معماری نو (toward a new Architecture) ، گرچه گاهی فکر می کنم که "خواندن" کلمه غلطی است؛ من "جذب" این کتاب ها شده بودم.

- درآن زمان چندسال داشتید؟

حدود چهارده یا پانزده سال، من در شانزده سالگی ترک تحصیل کردم.


- همکلاسی هایتان چه می­کردند؟احتمالاًمتون مصورکمدی می­خواندند؟

غالباً بلی...، اما قهرمان من فرانک لوید رایت بود.


- منظورشمااین است که کتابهای معماری رامانندمتون علمی- تخیلی کمدی می­خواندید؟

برای من آن­ها ماجراجویانه بودند. آن­ها دنیایی را به رویم گشودند که کاملاً برایم ناشناخته بودند، یک آرمان شهر،جایی بسیار دورتر از منچستر و البته من هم بی­میل نبودم که دورتر از آن وضعیت باشم. متأسفانه در آن زمان نه پول داشتم و نه می­توانستم از جایی بورس تحصیلی بگیرم. نمی توانید باور کنید که چه کارها که نکرده­ام. من در یک نانوایی کار کرد­ه­ام، مبلمان فروخته ام، راننده یک ون بستنی فروشی بوده­ام و حتی یک شغل در دیسکو داشتم.


- به عنوان دی جی؟

نه به عنوان مأمور امنیتی، گرچه آن شغل به من هیچ آسیبی نزد، اما آن دوران با دوچرخه خیلی بیرون می­رفتم. برای من دوچرخه سواری ا نوعی رهایی بود. به همین دلیل امروز دوچرخه سواری را به اندازه پرواز دوست دارم.


- بادوچرخه کجاهامی­رفتید؟

می توان گفت، به دنبال تمایلات و افکار ذهنی­ام، در شهر دوچرخه­سواری می­کردم. می­رفتم که خانه­ها و ساختمان­های زیبا را ببینم. من مجذوب ساختمان "دیلی اکسپرس" شده بودم، تیرتیس، ساختمانی با سطوح خمیده جالب و شیشه های سیاه رنگ. در واقع فقط ساختمان­های کلاسیک نبودند که جذبشان می­شدم، بلکه به ساختمان­های بسیار ساده مثل انبارهای غلات و آسیاب های بادی هم دقت می­کردم. در همان سال­ها یکی از جایزه­هایی که برنده شدم طراحی یکی از همین آسیاب­های بادی بود.


- چه جایزه­ای؟

مدال نقره انستیتو سلطنتی معماران بریتانیایی( 1958). باور کنید زمانی که جایزه را به دست آوردم بسیار هیجان زده شدم. من فقط به عنوان یک دانش آموز شروع کرده بودم. برنامه این بود که هر تابستان باید یک ساختمان را با چنان دقتی طراحی می­کردیم که شخص دیگری بتواند یک کپی از طراحی ما درست کند. خوشبختانه هیچ کسی هرگز سعی نکرد که چنین کاری بکند. در هر حال، مسأله معمولی این تمرین آن بود که بایستی ساختمانی قدیمی و با ارزش را پیدا می کردیم. مثلاً یک خانه گرجستانی یا چیزی شبیه آن، فکر کنم من اولین دانش آموزی بودم که با این مسأله به چالش برخاستم. من ساختمان­هایی را ترسیم کردم که هرگز اثر معماری به شمار نمی آمدند. مثلاً آسیاب های بادی، اگر من آن جایزه را برنده نمی­شدم احتمال داشت که معلم­ها در آن درس ردم کنند.


- باجایزه چه کارکردید؟

فوراً به سفر رفتم، رفتم اسکاندیناوی، چون که می خواستم حال و هوای اجتماعی آن جا را ببینم. در این سفر همه ساختمان های یورن اتزون را دیدم، کسی که خیلی قبل­تر خانه اپرای سیدنی را طراحی کرده بود، بعد از آن به ایتالیا رفتم. به ویژه میدان های ایتالیا و فضاهای عمومی آن برای من جاذبه داشتند. آن ها را تحلیل می کردم، میدان کامپو در سیینا و بسیاری دیگر از میدان های اصلی در ورونا را برداشت کردم. فکر می­کنم که هم­کلاسی های من این کار را تا یک اندازه­ای مسخره می­دانستند.


- چرا؟

هنور هم راهش همین است، بسیاری از معمارها به معماری و فقط معماری علاقه مند می شوند. آن ها فقط تمایل دارند که واژه " اینفرا استراچر" را بشنوند اما، ما بدون این زیر ساخت ها از چه جایگاهی برخورداریم؟ این را هرکسی خودش می­تواند درک کند. وقتی شما از هامبورگ به جنووا سفر می­کنید تا همدیگر را ببینیم، چه چیزی روی احساس شما از شهر تأثیر می گذارد؟ به احتمال زیاد، چیزی است شبیه گذر کردن از میان مناطق شهری، خواه منطقه­ای پرسرو صدا مثل اینجا یا محلی بدبو و یا منطقه­ای که به شما احساس خوش آمدگویی می­دهد. این احساس هرچه هست در آغاز واقعاً به معماری و ساختمان مربوط نمی­شود.


- یعنی شمامیگوییدمعمارهاخیلی خودشان را جدی می­گیرند؟

دقیقاً (در حالی که به سمت میکروفون نزدیک می شود) معماران جهان صدای مرا می شنوید؟ لطفاً خیلی خودتان را جدی نگیرید (می خندد).


- امادراینموردشماصادق نیستید؟معماری شمازیادهم،فروتنانه به نظرنمی­رسد؟

من فقط دارم علیه خودبینی هشدار می­دهم چیزهای زیادی در دنیا هستند که از معماری هم مهم­ترند. البته این بدان معنی نیست که من با همه رویاهای معمارانه وداع می کنم. برای مثال هنگامی که پل هزاره در لندن را می­ساختم، این مسأله اهمیت پیدا می­کرد که آن پل شبیه چیست و چگونه ساخته می­شود. اما مهم­تر و حساس­تر از نمود ظاهری آن و یا نحوه ساختنش این واقعیت وجود دارد که سالانه 7 میلیون نفر ازروی آن عبور می­کنند و این پل دو قسمت بسیار شلوغ شهر را به هم وصل می کند.؛ منظور من همین است، نوعی از زیر ساخت (اینفرا استراکچر) که دغدغه من می باشد.


-آیااین به آن معنااست که تکنولوژی در جایگاهی برترازطراحی قرارمی­گیرد؟

از این که چیزی را مقابل سایر چیزها قرار دهید چه منظوری دارید؟ پیشرفت های تکنیکی، همیشه برای معماری حائز اهمیت بوده­اند، این مسئله از دوره استون­هنج دیده می شود. زیر ساخت­ها، استخوان­بندی شهر را می­سازند، حال یک بدن بدون اسکلت چه وضعیتی خواهد داشت؟ از آن طرف هر اسکلتی برای آن که جذاب باشد و نمود مطلوبی داشته باشد نیازمند گوشت، پوست و مو است؛ در یک کلمه، معماری خوب.


- منظورشماازمعماری خوب چیست؟

البته به این پرسش می­توان پاسخ­های زیادی داد، هرکسی دیدگاه خودش را دارد. آنچه من اساساً در مورد معماری دوست دارم این است که شفاف (Clear)، باز (Open) و روشن(Bright) باشد.



- امکان داردکسی بگویدخنک (Cool) ،عینی (Objective) و روان (Smooth) ؟

من می­دانم دنبال چه هستید، برخی از منتقدان بر این باورند که ساختمان­های من خیلی موقر وسنگین هستند. اما من آن­ها را نمی­فهمم. من عمق(Distance) و شفافیت(Transparency) را دوست دارم، من دوست دارم که به خورشید اجازه دهم وارد ساختمان شود، حالا بماند که چه تصوری در مورد روانی وخنکی ساختمان ها وجود دارند؟ من غالباً نمی­توانم با این مسأله به راحتی کنار بیایم وقتی­که می­بینم مردم گمان می­کنند که معماری اساساً یک پرسش زیبایی شناختی است؛ مسلماً زیبایی شناسی اهمیت دارد، اما نه تمام داستان است و نه نهایت آن و نه به همان نسبت یک ارزش مطلق.


- دراین صورت چه چیزی ارزش به شمارمی­ آید؟

علاوه بر این­ها ابعاد اجتماعی همیشه برایم اهمیت داشته­اند آن ها یک موضوع از معماری انسانی(Human Architecture) هستند. آیا همه معمارها علی­رغم نوع و چگونگی ساخت به آن اشاره نمی­کنند؟ ممکن است این طور
باشد، اما منظور من این است که ابعاد اجتماعی مسأله­ای بسیار جدی هستند، ما غالباً این را تجربه می­کنیم که چگونه ساختمان های باشکوه می­توانند زندگی مردم را عوض کنند. به مدرسه­ها فکر کنید، مثلاً هنگامی که دانش آموزان از یک ساختمان تاریک به یک ساختمان جدید طراحی شده انتقال داده می شوند، نه تنها رفتار آن ها را تغییر می­کند، بلکه کارایی آن­ها نیز افزایش می یابد.


- آیاشماخودتان این مسأله رامشاهده کرده اید؟

مطالعات زیادی در این باره وجود دارد. حال من نمی­گویم که این نوع معماری یک چیز جادویی است، یا یک ترفند که مردم را عوض کند. معماری فقط یک جزء است اما نه یک جزء کم مایه. مثلاً طبقه همکفی را در نظربگیرید که طراحی زیرکانه­ای دارد و می تواند بستری برای اجرای شیوه­های آموزشی جدید باشد. در واقع وقتی این شرایط پیش می­آید که جو وفضای کلی درست باشد. یعنی مدرسه راهروهای تاریکی نداشته باشد، بچه­ها بتوانند بیش­تر از قبل همدیگر را دنبال کنند و همچنین فاقد اتاق­هایی باشد که آن­ها را بترساند؛ آن وقت دانش­آموزان به مراتب احساس بهتری دارند ،مسلماً این مسأله برروی یادگیری آن­ها تأثیر دارد و این امری است که به صورت علمی ثابت شده است.


- آیامطالعاتی ازاین دست،راهنمای شمادرطراحی­هایتان بوده است؟

در هر موردی، ما به چنین مطالعاتی دقت می کنیم. البته باید اضافه کنم، هر کدام از ما تجربه خودش را دارد که می­تواند به آن مطالعات اضافه کند، مثلاً وقتی ما می­خواستیم یک بیمارستان را بسازیم. هیچ کس با این مسئله مخالف نبود که اتاق­ها بایستی دیدی زیبا به بیرون داشته باشند، به هر حال این تجربه من است.


-بنابراین معماری خوب،بایدمعطوف به تجربه های انسانی باشد؟

در قرن بیستم، معماران می­خواستند نوع بشر را از نو بسازند و این از نظر من یک اشتباه بود. لزومی ندارد مردم و معماری­شان را عوض کنیم. کافی است که نگاهی به غنای عظیم و تنوع زیاد ساختمان­ها در طول قرن­ها بیاندازیم. این چیزی است که من اغلب اوقات تجربه می­کنم. به ویژه زمانی که اینجا در انگادین (Engadin) دوچرخه­سواری می­کنم. در بسیاری از روستاها که از میان آن­ها می­گذرم، خیابان اصلی مستقیم نیست، اکثر کنج­ها خیلی تیز هستند به طوری­که فقط توسط آینه­ها می­توان تشخیص داد که کسی از آن طرف می آید. از نگاه توریست­ها این مسئله خیلی زیباست، اما علاوه بر آن این خیابان­ها یک مزیت عملی هم دارند، باد نمی­تواند داخل روستا زوزه بکشد، می­توان گفت که این شیوه سوئیسی شبیه فنگ شویی است. همچنین می­توان از چنین مدل­هایی بسیار آموخت، شما می­توانید از تاریخ چیزهای بسیاری برداشت وکپی کنید.


- این لوردفاستراست که صحبت میکند؛یک فرد سنتگرا؟

(می خندد) چه کسی می داند، شاید من یک سنت­گرا باشم، اما من می­خواهم که از تاریخ بیاموزم و به هر طریقی که شده از سایر فرهنگ­ها و طبیعت یاد بگیرم، نمی­دانم که چه اشتباهی در این وجود دارد؛ گرچه فکر نمی­کنم که کپی ساده از شکل­های قدیمی مورد نظرم باشند. چرا باید این کار را بکنم؟ زمان­های قدیم هم این کار را نمی­کردند، آن­ها همیشه به دنبال شیوه درست برای زمان خودشان بودند. در هر حال، امروزه نیازهای ما سخت و دشوار شده­اند، برای مثال، ما اکنون می­خواهیم خیلی سریع جابه­جا شویم، اما متأسفانه شهرهای قدیمی و محدود برای ماشین ها محدودیت دارند.

- به همین دلیل بودکه شهرهای ماشین دوست پدیدارشدندباهمان نتایج ی که به آن واقفیم؟

آن شهرها، هنوز همین وضعیت را دارند، چون که هنوز هم در حال تجربه هستیم. البته، خودرو کاملاً شهرهای ما را را تغییر داده است، ناگهان مردم این امکان را یافتند که زندگی را در مسیرهای طولانی و بیرون از شهرها تجربه کنند و مناطق خارج از شهر نیز به واسطه این نوع از توسعه ضایع شدند. در هر حال ماشین­ها اهمیت خود را از دست خواهند داد، ما مجبوریم که از وسائل حمل و نقل که به محیط زیست صدمه می­زد دست بکشیم، بدون شک ما در حال کسب تجربه به سمت تغییر وضعیت کنونی هستیم.


- اماهنوزپیشرفت قابل توجهی به چشم نمی­ آید،اینطورنیست؟

نه، اینجا حق با شما نیست. دلیل اصلی برای این قضیه این است که ما اینجا در اروپا و آمریکا، تفکر راسخ و مصممی نسبت به این قضیه نداریم. کافی است به آنچه که در مورد خاورمیانه روی می دهد نگاه کنید، مثلاً در ابوظبی، هم اکنون مشغول ساختن اولین شهرهای عاری ازدی اکسید کربنهستیم، مصدر این شهر برای 90000 نفر سکنه طراحی شده است. حکمرانان آن مناطق به طور قابل توجهی باهوش هستند. آن ها منتظر نمی­مانند تا نفت تمام شود. آن­ها از همین الان برنامه­ریزی برای آینده­ای بدون نفت را شروع کرده­اند. فقط تصورش را بکنید، این شهر در سال 2018 آماده بهره برداری می شود. مثل این است که می­خواهیم ظرف مدت ده سال روی کره ماه ساکن شویم.


- خیلی مطبوع نیست؟

نه، در مقایسه با دمای صحرا که غالباً 67 درجه سلسیوس است، خیلی هم مطبوع می­باشد. ما باید بفهمیم که چگونه با حیاط­ها، بادگیرها و آب، می­توان تهویه طبیعی ایجاد کرد. همچنین باید روی این مطالب فکر کنیم که چه گزینه­هایی می­توان برای مسأله خودرو پیشنهاد داد. این تنها راهی است که می­تواند ما را به هدفمان برساند؛ شهری که خودش نیرو و آب مورد نیازش را بدون استفاده از سوخت­های فسیلی تأمین می­کند. گرچه ماشین­ها تنها وسایل حمل و نقل نیستند ولی هنوز مهم­ترین آن­ها می باشد. آن­ها می­توانند باقی بمانند، من هرگز موافق حذف ماشین­ها نیستم.


آیاپلانهاآماده شده اند؟

نه، ما هنوز نمی­دانیم به چه صورت آن­ها را سازمان­دهی کنیم. ما هنوز مشغول حل بسیاری از مشکلات تکنیکی و نیازمند مصالح هوشمند جدیدهستیم، نوع جدیدی از شیشه که نه تنها عایق خوبی باشد، بلکه به عنوان یک سلول خورشیدی و منبع تولید انرژی نیز عمل کند. اما مسأله اصلی دیگر این است که می­توان از بافت محلی و معماری بومی استفاده های بسیاری کرد.


- آیااین سنت هنوزوجوددارد؟

مقدار بسیار زیادی از آن فراموش شده است. شما درست می­گویید قوانین مربوط به ماشین و رانندگی حکم فرما شده اند و مقررات و ضوابط ساختمانی هم از ایجاد خیابان های باریک قدیمی جلوگیری می­کنند. اما با این حال، این ساختارهای بسیار فشرده نباید نادیده گرفته شود. داخل حیاط­های مرکزی در یک شهر سنتی، دما غالباً زیر پنجاه درجه سلسیوس است. البته غالباً به این نکته هم مدنظر دارم که امروزه برای اکثر مردم راحت­ترین حالت این است که با ماشین سفر نکنند. بسیار راحت­تر خواهد بود اگر آن­ها با پای پیاده به سبزی فروشی، دکتر و سینما بروند. به همین دلیل است که مناطق درون شهری، متقاضی بیشتری دارند، برای مثال در لندن، ناتینگ­هیلو چلسی،وضعیت به همین منوال است. گرچه این واقعیت وجود دارد که خانه­های این مناطق به طور بازدارنده­ای گران هستند، اما با این حال، باز مردم تمایل دارند که در این مناطق زندگی کنند.


- واین به چه معناست؟

ما باید قوانین را بازنویسی کنیم. در هر شهری از جهان وقتی تراکم مسکونی بالاست، مصرف انرژی پایین می­آید، قسمت­های پرتراکم شهر، بسیار مردم­پسند هستند، اما اکثر مردم استطاعت خرید خانه را درآن­جا ندارند. بنابراین، چرا ما چنین مناطق پرتراکمی را نسازیم که هم قابل خرید باشد و هم به مسئله حفظ انرژی را پاسخ دهد.


این مناطق به این دلیل مرد­م ­پسندهستندکه کاملاًرشدخودراکرده اند.آنجامغازه­ های کوچک و می­خانه ­های فراون ی وجوددارندو معماری این مناطق هم معمولاًقدیمی هستند.آیامی­توان چیزی راجایگزین آنهانمود؟
این نکته مهمی است (تکیه می­زند و برای مدتی به فکر می­رود). من فقط به این فکر می­کردم که الان هم نمونه­هایی از محله­های پرتراکم در شهرهای امروز وجود دارند که قابل قبول هستند، خیلی هم راحت نیستند.

- وگویابه همین خاطراست که آسمانخراش­های بزرگ­ترتأثیربیشتری دارند؟

ممکن است این­طور باشد.


- شمامعمولاًآسمانخراش­ های عظیمی ساخته اید،فکرنمی­کنیدنتیجه آن نابودکردن ساختارهای شهری کوچک مقیاسی است که شمابه آن تمایل نشان می­دهید؟

نه این طور نیست. مثلاً کافی است به برج روسیه نگاه کنید که ما در مسکو طراحی کرده ایم. آن ساختمان همان چیزی است که من در موردش حرف می زنم. این برج مانند یک شهر کوچک طراحی شده که محله­های آن هر چیز مورد نیاز خود را تأمین می کنند. آپارتمان­ها، هتل­ها، دفاتر­کار، یک سینما، مغازه­ها و باغ­ها. درست است که شما نمی­توانید برجی مثل این را همه­جا بسازید، اما در بسیاری جاهای دنیا ساختمان­های بلندمرتبه تنها راه چاره هستند.


- چرا؟

چون امروزه ما در حال گذر از یک موج عظیم شهرنشینی(Urbanization) هستیم که بسیار بزرگ­تر از قرن نوزده است. فقط در کشور چین، بالغ بر چهارصد فرودگاه جدید در مدت ده سال آینده ساخته می شوند. ما باید از ادامه پراکندگی مسکونیجلوگیری کنیم؛ فقط به دلیل تغییرات آب و هوایی، نمی­توانیم مدل خانه­های جدا از هم را تکرار کنیم. این ها دلایلی هستند که ما به تراکم بالایی نیاز داریم که برای مردم زندگی سبز و اجتماعی را در ارتفاع تأمین کنند. این مسأله به صورت تکنیکی کاملاً امکان پذیراست، همان­طورکه ما در بسیاری از پروژه­ها نشان داده­ایم. کافی است به برج کامرزبانکدر فرانکفورت فکرکنید. بسیاری از ساختمان­های ما، انرژی را ذخیره می­کنند و اقلیم بسیار مطبوعی را برای کار و زندگی فراهم می­کنند. یعنی، معماری ما یک بعد تکنیکی و یک بعد اجتماعی دارد.


- این روزها،شماهواپیمای شخصی­ تان رامی­ رانید،شمافرودگاههایی ساخته ­اید،یکبار،جایی گفته ­ایدکه زیباترین اثرمعماری که شمامی­شناسید، بوئینگ747 است؟

اوه، این یکی از آن نکته­بینی­ها بود؛[SUP].[/SUP] از بسیاری از همکارانم غالباً این سؤال پرسیده می­شود و اکثرآن ها در جواب به کلیسا یا موزه یا سایر ساختمان ها اشاره می­کنند.


- امااحتمالاًاین تصادفی نیست که معماری شمابراساس جنبه های زیبایی شناختی صنعت هوایی استوارشده است؟

ایده رمانتیک پرواز مرا رها نکرده است. هواپیماها، این پیکره­ها در فضا. ظاهراً بی­وزن، رها از هر چیز، با یک سیستم خودکفا، با آب خودشان، حتی هوای خودشان، این­ها برای من شگفت آورند. این احساس­ها، دورنمای وسیع­تری را جلوروی من می­گشایند. برخی از آن کتاب­های تأثیر­گذار که من می­شناسم زمین را از آسمان نشان داده اند، منظره­ای از تغییر جهان، من آن­ها را دوست دارم.


- چقدرمانده که این چیزهادرمعماری شمانمودپیداکند؟

اِم، سؤال سختی است. ممکن است، شما بگویید که ساختمان­های من غالباً دید دوردست را می­دهند، شما را ترغیب می­کنند تا به اطراف بنگرید. داستان "کنستانتین برانکوزی و مارسل دوشامپ" به یادم آمد، این داستان را می­دانید؟


-نه

یک بار این دونفر به یک نمایش هوایی می روند، تا آن زمان، برانکوزی که اهل رومانی بود، مجسمه­های چوبی زیادی ساخته بود، اهل مطالعه بود و خیلی زمینی(مادی) بود. در آن روز، دیدن درخشش پروانه فلزی هواپیماها زیر نور باعث تغییر یک شبه در او شد. بعد از آن، مجسمه­های فلزی بسیار زیبایی را طراحی کرد، مجسمه­هایی نرم و لغزنده، شیوه­ای که هنوز رومانیایی باقی مانده است.


- برانکوزی،برادرمعنوی شما؟

در هر صورت، شاید به شیوه­ای غیر ارادی، و البته من تلاش کرده­ام تا ساختمان­هایم را تا حد امکان سبک و شناور بسازم؛ به همین دلیل است که من مجذوب فرودگاه­هایی مثل هنگ کنگ یا پکن می­شوم، چراکه معماری و پرواز آن­جا به هم می­رسند.


-آیابرای شما،ساخت فرودگاه هم مسأله ای اخلاقی است؟
چرا باید باشد؟

-شماهم مدافع ساختمانهای بوم شناختی (Ecologic)هستید و هم می­خواهیدمانع تغییرات آب وهوایی شوید،دراین صورت بایددشمن فرودگاه باشید؟

فکر کنم به این دلیل است که پرواز را دوست دارم.


امادربیست سال آینده درصورتیکه نفت کاهش وپروازهاافزایش یابد؟آنگاه چه اتفاقی برای همه فرودگاههامیافتد؟

اوه، فرودگاه ها، سایت­های فوق العاده­ای برای ساخت شهرهای آینده خواهند بود (می­خندد). اما چه کسی می­داند که در این بیست سال چه اتفاقی می­افتد؟ شاید در چنین شرایطی بتوانیم سوخت­های جدیدی بسازیم.


- شماهنوزهم خوشبین هستید؟

البته، به عنوان یک معمار، شما هم باید خوش­بین باشید. بدون خوش بینی، نمی­توانم چیزی بسازم .در ضمن امیدوارم که معماری من، غالب اوقات معماری خوش­بینی (Architecture of Optimism) باشد. در این صورت این معماری بازتاب چیزهایی از جنس نور و تعالیخواهد بود.


شایدیک نفربتواندبگوید، [آنچیزی]که شمامی­گوییدگونه­ ای ازمعماری است که بلندمی­شودودورمی­شود.آیااینگونه ازمعماری برای شمارخداده است؟

خوب، می­دانید من یک شخص جهانی هستم و خودم هم از آن لذت می­برم. با خانواده ام در لندن، مادرید، سنت موریس و این­جا کنار دریاچه ژنوا زندگی می­کنم، برای من مکان­های بسیاری وجود دارند که می­توانم به آن جا بروم.


- آیاشماتابه حال خانه­ ای داشته اید؟

اوه، بله، خانه من این جاست در سوئیس.


- برای شما،خانه معنایی دارد؟

فکر می­کنم، خانه جایی است که کتاب های من آن­جا هستند. درضمن، خانواده­ام همین­جا زندگی می­کنند، این­جا مکانی است که بچه­هایم به مدرسه می­روند. سوئیس کشور فوق­العاده­ای است، [این­جا] با زبان­های زیادی صحبت می­کنند. طوری­که این امکان وجود دارد تا زبانی را با زبانی دیگر عوض کنی، هر دو بچه من، مدتی است که با هم آلمانی حرف می­زنند، گرچه تسلطی بر این زبان ندارم، اما به نظرم خیلی جالب است.


- آیاشمااین احساس راداریدکه سوئیس سربهزیر،معماری [روبه بالا]شماراتغییردهد،مثلاعکس آن چیزی که گفتیدبرای برانکوزی اتفاقافتاد؟


تغییر؟ زمانی که در سنت موریس زندگی می­کردیم، با توفال­های چوب صنوبر چزافیوچورا (Chesa Futura) [آپارتمان خانوادگی فوستر] را ساختم، چیزی که سال ها قبل از آن، حتی به خواب هم نمی­دیدم، پس بله ممکن است همچین اتفاقی بیافتد.


منبع:
هفته­ نامه الکترونیکی آرکیتکچر وییک، شماره 565، 25 جولای 2012----ترجمه بختیار بهرامی
 
آخرین ویرایش:

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
کتابخانه روانتر - نورمن فاستر

کتابخانه روانتر - نورمن فاستر

این پروژه کتابخانه روانتر نام دارد . شکل بیضوی بیرونی ان با ظرافت خاصی توسط سایه بان فولادی شطرنجی شکل و پانل هایی با شفافیت های گوناگون مزین شده است. این پانل ها باعث می شوند که روشنایی داخل توسط تابش نور طبیعی افزایش یابد. این کتابخانه دارای یک فضای باز بسیار بزرگ می باشد که توسط روبان های سفید در سطوح مختلف تزیین شده و هر یک حاوی کتاب ها و مکان هایی برای نشستن می باشند.


















منبع : سایت مرجع معماری
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
غرفه نمایشگاهی اکسپو امارات توسط نورمن فاستر + شرکا

غرفه نمایشگاهی اکسپو امارات توسط نورمن فاستر + شرکا



سیزده کشور، قرارداد حضور در اکسپو میلان 2015 را امضا کردند. پس از سوئیس و آلمان؛ اولین کشورهایی که قرارداد اکسپو میلان را امضا کردند، اکنون 13 کشور دیگر، با حضور در دومین جلسه‌ی شرکت‌کنندگان بین‌المللی اکسپو میلان، قرارداد را امضا کردند و بله‌ی نهایی را به برگزارکننده‌ی نمایشگاه جهانی میلان گفتند. یکی از این کشورها امارات متحده عربی است که غرفه اکسپو میلان 2015 آنها توسط نورمن فاستر + شرکا طراحی شده است.



نمایشگاه اکسپو 2015 در یکی شهرهای ایتالیایی بین ماه های مه و اکتبر با حضور 141 کشور شرکت کننده با استقبال از سراسر جهان برگزار خواهد شد.
امارت کشور کوچکی است و نیاز به اصول طراحی جمع و جور با برنامه ریزی شهری مناسب با منطقه بیابانی است ، ترکیب خیابان ها و سایه دار کردن آنها توسط یگدیگر می تواند ایده ای نو و خلاقانه ای در طبیعت کویری و شلوغ امارات باشد. چالشی که معماران نمایشگاه با آن مواجه بودن ایجاد دو شرایط آب و هوای متفاوت می باشد که بازدیدکنندگان در شرایط خنک و عالی از غرفه بازدید کنند و در کنار آن حس و شرایط آب و هوای کویری امارات به آنها القا شود.



غرفه نمایشگاهی امارات در نزدیکی مرکز نمایشگاه اکسپو قرار خواهد گرفت و از جریان اصلی قابل دسترس خواهد بود ، همان طور که در تصویر بالا مشاهده می کنید ، بازدید کنندکان با ورود به غرفه در بین دیوارهای با ارتفاع 12 متر که تشکیل یک فضای دره مانند و عمیق را می دهد حرکت می کنند.

در ساختار نمایشگاه از یکسری فرم های منحنی ، پارتیشن های موج دار و منحنی که بر گرفته از تپه و شن های بیابان است و به همین دلیل استفاده از نور خورشید در این غرفه برای معماران آن به عنوان یک چالش است که با آن مواجه شده اند. مسیرهای موجود در غرفه نمایشگاهی امارات نیز بیانگر مسیرها باریک روستایی و بیابانی این منطقه خواهد بود.



مهمان و بازدید کنندگان در سالن اصلی که در مرکز نمایشگاه قرار دارد استقابل می شود و با نمایشگرها و رسانهای دیجیتال ، برگزاری نمایشگاه اکسپو در سال 2020 که در امارات برگزار خواهد شد را اعلام می کنند. در تصویر سمت راست راهروی وردی با غرفه می باشد که حس تپه های شنی بیابان را به خوبی نشان می دهد و در تصویر سمت چپ با استفاده مواد مناسب ، زمین و شرایط آب و هوایی امارات را نشان می دهد.



این طراحی از نورمن فاستر و شرکا پاسخ به موضوع نمایشگاه اکسپو 2015 میلان را با تغذیه سیاره، انرژی برای زندگی، بینش در تغذیه و پایداری و چهار کلمات کلیدی اساسی: حفظ، مراقبت، نوآوری و به اشتراک گذاشتن ارائه شده است.
منابع : arel.ir ، designboom.com
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسانسوری در نیویورک که گالری هنری است،نورمن فاستر

آسانسوری در نیویورک که گالری هنری است،نورمن فاستر





در جایی که وسعت فضا در نیویورک ارزشمند است، معماران باید مرزهای طراحی و خلاقیت هایشان را گسترش دهند.



ساختمانی جدید در مسیر بوری Bowery ،مربوط به شرکت فاستر و همکارانش ، فضای باریکی در خلال استفاده برجسته از آسانسور است که غالبا نادیده گرفته شده است.




گالری اسپرون وست واتر Sperone Westwater Gallery ،فقط از طرف فضای ورودی25 پا و در عقب ساختمان تا 100 پا ادامه پیدا کرده، بنابراین ساخت وضعی تماثیل گونه تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد. و برای یک گالری هنری، ورودی بزرگ الزامی است




.بنابراین نورمن فاستر Norman Foster و گروهش از آسانسوری مرکزی به عنوان قسمتی از فضای نمایشگاهی این گالری استفاده کردند.





آسانسور به یک اتاق متحرک 12*20 فوتی تبدیل شد که به پنج طبقه ای که در آنجا آثار هنری نمایش داده خواهد شد، متصل شده .




به گفته ی این شرکت، اتاق به بازدیدکنندگان اجازه خواهد داد که به تدریج بین سطوح حرکت کنند و یک نمای برجسته در مسیر بوری Bowery ایجاد خواهد شد. همچنین اتاق متحرک می تواند،به عنوان فضای اضافی عمل کند. با توقف اتاق متحرک در صورت لزوم، فضا را می توان گسترش داد و آسانسور و پلکانی جداگانه برای دسترسی جایگزین خواهد شد. برای این گالری، هنر آن چیزی نیست که روی دیوارهاست، هنر آن چیزی است که دیوارها خود بیانگر آنند.



2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19


منبع:اتوود


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرکز نمایشگاهی و کنفرانس ای ایی سی سی؛ نورمن فاستر و پرداخت معمارانه لاک محافظ

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس ای ایی سی سی؛ نورمن فاستر و پرداخت معمارانه لاک محافظ





در بریتانیا، بناهای بسیار کمی وجود دارند که فضاهای قابل انطباق و مناسبی را در اختیار وقایع مختلفی قرار دهند که از درجه اهمیت متفاوتی برخوردارند و بتوانند هم زمان در یک مجموعه در کنار یکدیگر قرار گیرند؛ مرکز نمایشگاهی و کنفرانس اسکاتلند در گلاسکو پاسخی به این ضرورت است. از سویی این مرکز تنها مرکز اروپایی است که گنجایش سه هزار نفر را دارد.






بودجه اندکی که به این مجموعه اختصاص داده شد، طراحان را وادار کرد تا راهی اقتصادی پیدا کنند؛ راه حلی که شرایط مناسب چنین مجموعه ای را نظیر سالن تئاتر، اودیتوریوم، سالن های نمایشگاهی و همچنین فضاهایی که بتوانند پذیرای برگزاری جلسات مختلف باشند، فراهم آورد. کانسپت طرح از تکنیک سازه های دریایی که سبب ششهرت کارگاه های حاشیه رودخانه Clyde که از شهر گلاسکو می گذرد، متاثر شده است.






شکل آناتومیک ساختمان قبل از هر چیز یک پوشش زرهی محافطت کننده است که از لایه های همپوشاننده و به هم متصل نظیر لایه هایی که بدن گورکن را پوشش می دهد، تشکیل شده؛ از این رو مجموعه نیز به همین نام (گورکن) شهرت دارد. لایه های پوسته از فولاد پوشیده شده اند که در روز نور خورشید را منعکس کرده و در شب بستر رودخانه را روشن می کنند، عاملی که به مرکز در شب و روز دو سیمای متفاوت می دهد. شکل بنا که باعث اعتلای محیط پیرامون آن می گردد، هم زمان یکی از سمبل های شهر نیز می باشد و در شهرت گلاسکو به عنوان یک مرکز داد و ستد و مبادله جهانی نقش دارد.






تئاتر مجموعه فضایی است خنثی و بسیار عملکردی و مجهز به کلیه امکانات تا بتواند خود را با شرایط متفاوت تطبیق داده و به طیفی از فعالیت ها و اتفاقات پاسخ دهد. سالن کنفرانس از نظر فنی بسیار مدرن است و به فضاها و تجهیزات لازم مجهز است به طوریکه امکان دسترسی و ورود کامیون ها نیز به پشت سن فراهم شده است.






سالن تئاتر اصلی به سیستم اخذ رای الکترونیک مجهز شده تا رد هنگام انتخابات محلی مورد استفاده قرار گیرد. سالن کنفرانس نیز به سیستم ترجمه هم زمان و نمایش فیلم و اتاق کنترل و تنظیم صدا مجهز می باشد. دسترسی از سمت شرق ساختمان با گذر از زیر گنبدی به وسیله قوس سقف تشکیل شده، میسر است. بازدید کنندگان پس از ورود می توانند مستقیما وارد سالن کنفرانس سیصد نفره شده یا به طبقه اول که با اودیتوریوم و تعدادی فضاهای نمایشگاهی در ارتباط است بروند.






کارفرما: شهرداری گلاسکو
کاربری: مرکز کنفرانس زیربنا: 20050 متر مربع
تاریخ ساخت: 1997

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس SECC

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس SECC

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس SECC

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس SECC

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس SECC

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس SECC

مرکز نمایشگاهی و کنفرانس SECC

وقار خطوط شکل بیرونی این مجموعه در درون بنا نیز مشهود است. این زیبایی و وقار را در درون می توان در بازی رنگ ها، میان خاکستری کف و دیوارها، رنگ بنفش صندلی ها و رنگ سیاه سقف، مشاهده کرد.

مدل سازی

مدل سازی

اتود حجمی


منبع:اتوود



 
بالا