((خدا دروغه میگی نه بیا ثابت کن))

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
از بحث ادبی اون میگذرم اما به همین کفایت می کنم که کلمه ولی و اما برای آوردن تناقض یا استثنا از جمله قبل له کار برده میشن و اگه شما متن رو درست بخونید که معلومه خواندن متن شما به چه گونه است، گفته "از آن خدای تعالی می باشد ولی ذات مقدس و بی نهایت او برای ما حسا و خیالا و عقلا قابل درک نیست" یعنی در کیش آیین بت پرستی قائلند به اینکه همه چیز از آن خدای متعال است ولی...! از طریقه خواندن این متن کوتاه وایراد گرفتن شما، متوجه شدم که قرآن رو هم به چه شکل می خونید.

در مورد پاداش هم، پاداش اصلی و مهم ترین پاداشی که یکتا پرستان به دنبال آن هستند، رضای پروردگارشان و رسیدن به مقام همنشینی با اوست. البته خوب، آدمی طمعکار هم هست. شاید خیلی ها مثل شما درکی از همنشینی و مقام قرب الی الله نداشته باشند. اینها را باید چکار کرد؟ خداوند اینها را از طریق برشمردن نعمت های اخروی به سمت خودش جلب میکنه. چیز بدی هم که عرضه نمیکنه. نمونه بهتر نعمت های این دنیاست.
غلمان رو که به شما نمیدن که، غلمان نصیب زنان بهشتی میشه و
حوری هم نصیب مردان بهشتی. گفته هم میشه که اگه زن و شوهر با ایمان هر دو به بهشت بروند، در آن دنیا نیز به هم ملحق می شوند.
"وانگهی‌، غِلْمان‌، خادمان و ساقیان بهشتی‌، اگر ایمانشان از انسان‌های بهشتی بالاتر باشد، خود باید پذیرایی شوند، نه این که از دیگران پذیرایی کنند.( ر.ک‌: تفسیر نمون‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 23، ص 184، ج 1، ص 174، دارالکتب الاسلامیة / پیام قرآن‌، همان‌، ج 6، ص 267، دارالکتب الاسلامیة / معارف قرآن‌، استاد محمد تقی مصباح یزدی‌، ص 372، نشر مؤسسة در راه حق‌. )"

در مورد زمان پیامبر هم که گفتید، زمان پیامبر کف خانه ها را با حصیر فرض می کردند نه با پشم و الیاف شیمیایی. اگر کسی کف خانه اش را حصیر بیندازد، دیگر به مهر احتیاج ندارد. کسانی که حج مشرف شده اند، سجاده هایی به ایشان داده شده که به جای مهر، حصیر دوخته شده، طبق سنت پیامبر. حالا اگر کسی کف خونه اش رو حصیر نکرد، فرش کرد، گفته میشه که بنا به آیاتی که در منبع قبلی که ذکر کردم، گفته شده و با توجه به اینکه پیامبر بر خاک و حصیر نماز می خوانده، می توان بر مشتی خاک سجده کرد. حالا برای راحتی کار اون مشتی خاک رو فشرده می کنیم به شکل مهر در میاریم.

در مورد حج هم چون بحث خیلی طولانیه و بسیاری از فلسفه تعمال حج رو عقل آدمی قادر به درک اون نیست، باز نمی کنم اما در اسلام گفته شده بر اصول بحث کنید و فروع رو بپذیرید. ما اصل رو قبول کردیم که خدا و جهان دیگر و پیامبر وجود دارند و حالا حج رو انجام میدیم برای رضای همون خدا، نه برای پرستش یه خانه سنگی. کعبه یه نماده، یکی میره حج به خانه سلام میکنه، یکی میره به صاحب خانه سلام میکنه. بگذریم، شما الف رو قبول نداری من بیام یاء رو به شما بگم!

جمله شما دو بخش داشت در بخش اول بت پرستان را تشریح نمودید و در بخش دوم با واژه ولی آغاز نمودید که به مفهوم نظر یکتا پرستان است حال اگر ار استدلال خود پشیمان هستید مهم نیست از ان می گذرم:
اما در مورد بت پرستی مسلمین چه شیعه چه سنی شکی در ان نیست وقتی گرد خانه ای بنام خانه خدا میگردید و اعمال همان بت پرستان را قبل از فتح مکه انجام می دهید با این تفاوت که قبلا در ان چند تا مجسمه بوده و حالا پر از خالیست هیچ فرقی در اصل و ریشه ندارد و در مورد استدلال شما برای سجده بر مهر باید عرض کنم شیعیان حتی بر خلاف سنت پیامبر عمل میکنند چرا که آنچه امروز با دلایلی که آوردید اگر درست باشد چگونه است که قبلا به عقل پیامبر نرسید تا سر بر مهر گذارد و مثل اهل تسنتن عمل ننماید؟!!!شیعیان خود را اهل سنت می دانند ولی حتی سنت پیامبر را هم تغییر می دهند.
و اما در مورد استدلالتان از جهان آخرت که انرا از زبان امام علی نقل نمودید بفرمایید پاداش اونهایی که خدا ترس میشوند در اون دنیا چیست ؟
زن و حوری
قلمان
نهر اب و شراب
زنان نار پستان "عین جمله قرانی است "
یعنی برای این چیزا خدا پرست شدید ؟ بخاطر این چیزا سر بر مهر میگذارید؟ اگر پاداش دیگری هم در کار است بفرمایید تا با شما همراه شوم!!!!

خرد نگهدارتان
 

eliz

عضو جدید
خیلی دارید بحث را پیچیده میکنید.
دوستان گرامی که با وجود خدا مخالفند به وجود خودشون ایمان دارند!!!
خدا وند در قرآن فرموده که من از روح خودم در شما دمیدم و وجود ما تکه ای از خداست.
آیا خودتون را باور کردین.
بهتره اول خود شناسی داشته باشیم و بعد به سراغ خدا شناسی بریم.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزار یه بازنگری بکنیم :
شما از قول امام علی فرمودید آنکه به امید پاداشهای اون دنیا ایمان میاره و چنین و چنان میکنه اگر نباشه چیزی نباخته !!!!و اگر باشه اونی که ایمان نداشته باخته؟
خوب فرض کنیم تفکر شما برنده این استدلاله با استناد قرانی بگین چی گیرش میاد؟
در قران آمده حوری ،قلمان ، نهر آب ،شراب ،تخت زرین و امثالهم
شما میگید حوری مال قلمانه !!!استناد قرانیتون چیه؟ شما میگید زن و شوهر دوباره بهم میرسند استناد قرانی اتان چیه؟ تفسیر رو ول کن ترجمه قرانی فقط .
شما میگید این پاداشها رو به افراد هوسران داده اند خوبه و قبوله ولی برای افرادی مثل شما قرب خدا مهم است !!مگه الان از قرب به خدا محروم هستید؟ اصولا چه چیز متفاوتی در اون دنیا به شما داده میشود که الان نمیتوانید به ان دسترسی داشته باشید؟
شما هر وقت میخواهید به خدا نزدیک شوید خوب میرید مکه !!!!مثل اینکه اونجا خدا به شما نزدیکتره دیگه! خهوب چرا باید برید اون دنیا نزدیک شوید؟!
و اما درمورد اون جمله
از آن خدای تعالی می باشد ولی ذات مقدس و بی نهایت او برای ما حسا و خیالا و عقلا قابل درک نیست"
بالاخره این جمله نظر کفار است یا نظر یکتا پرستان؟ اگر نظر یکتا پرستان است که تکلیف روشن است اونها دوست دارند از طریق من نمیدانم همه چیز رو او می داند خدا پرست شوند و بعد فروع دین را که رفتن به مکه و سنگ زدن به شیطان و امثالهم را بدون تحقیق بپذیرند . و اما اگر این جمله را از طرف خردگرایان بیان نمودید که باید عرض کنم چنین استدلالی در خرد گرایان نیست.
میدانیم که حصیر از الیاف گیاهی است چرا مهر شیعیان از جنس خاک رس است ؟!
خرد نگهدارتان

از بحث ادبی اون میگذرم اما به همین کفایت می کنم که کلمه ولی و اما برای آوردن تناقض یا استثنا از جمله قبل له کار برده میشن و اگه شما متن رو درست بخونید که معلومه خواندن متن شما به چه گونه است، گفته "از آن خدای تعالی می باشد ولی ذات مقدس و بی نهایت او برای ما حسا و خیالا و عقلا قابل درک نیست" یعنی در کیش آیین بت پرستی قائلند به اینکه همه چیز از آن خدای متعال است ولی...! از طریقه خواندن این متن کوتاه وایراد گرفتن شما، متوجه شدم که قرآن رو هم به چه شکل می خونید.

در مورد پاداش هم، پاداش اصلی و مهم ترین پاداشی که یکتا پرستان به دنبال آن هستند، رضای پروردگارشان و رسیدن به مقام همنشینی با اوست. البته خوب، آدمی طمعکار هم هست. شاید خیلی ها مثل شما درکی از همنشینی و مقام قرب الی الله نداشته باشند. اینها را باید چکار کرد؟ خداوند اینها را از طریق برشمردن نعمت های اخروی به سمت خودش جلب میکنه. چیز بدی هم که عرضه نمیکنه. نمونه بهتر نعمت های این دنیاست.
غلمان رو که به شما نمیدن که، غلمان نصیب زنان بهشتی میشه و
حوری هم نصیب مردان بهشتی. گفته هم میشه که اگه زن و شوهر با ایمان هر دو به بهشت بروند، در آن دنیا نیز به هم ملحق می شوند.
"وانگهی‌، غِلْمان‌، خادمان و ساقیان بهشتی‌، اگر ایمانشان از انسان‌های بهشتی بالاتر باشد، خود باید پذیرایی شوند، نه این که از دیگران پذیرایی کنند.( ر.ک‌: تفسیر نمون‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 23، ص 184، ج 1، ص 174، دارالکتب الاسلامیة / پیام قرآن‌، همان‌، ج 6، ص 267، دارالکتب الاسلامیة / معارف قرآن‌، استاد محمد تقی مصباح یزدی‌، ص 372، نشر مؤسسة در راه حق‌. )"

در مورد زمان پیامبر هم که گفتید، زمان پیامبر کف خانه ها را با حصیر فرض می کردند نه با پشم و الیاف شیمیایی. اگر کسی کف خانه اش را حصیر بیندازد، دیگر به مهر احتیاج ندارد. کسانی که حج مشرف شده اند، سجاده هایی به ایشان داده شده که به جای مهر، حصیر دوخته شده، طبق سنت پیامبر. حالا اگر کسی کف خونه اش رو حصیر نکرد، فرش کرد، گفته میشه که بنا به آیاتی که در منبع قبلی که ذکر کردم، گفته شده و با توجه به اینکه پیامبر بر خاک و حصیر نماز می خوانده، می توان بر مشتی خاک سجده کرد. حالا برای راحتی کار اون مشتی خاک رو فشرده می کنیم به شکل مهر در میاریم.

در مورد حج هم چون بحث خیلی طولانیه و بسیاری از فلسفه تعمال حج رو عقل آدمی قادر به درک اون نیست، باز نمی کنم اما در اسلام گفته شده بر اصول بحث کنید و فروع رو بپذیرید. ما اصل رو قبول کردیم که خدا و جهان دیگر و پیامبر وجود دارند و حالا حج رو انجام میدیم برای رضای همون خدا، نه برای پرستش یه خانه سنگی. کعبه یه نماده، یکی میره حج به خانه سلام میکنه، یکی میره به صاحب خانه سلام میکنه. بگذریم، شما الف رو قبول نداری من بیام یاء رو به شما بگم!
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزار یه بازنگری بکنیم :
شما از قول امام علی فرمودید آنکه به امید پاداشهای اون دنیا ایمان میاره و چنین و چنان میکنه اگر نباشه چیزی نباخته !!!!و اگر باشه اونی که ایمان نداشته باخته؟
خوب فرض کنیم تفکر شما برنده این استدلاله با استناد قرانی بگین چی گیرش میاد؟
در قران آمده حوری ،قلمان ، نهر آب ،شراب ،تخت زرین و امثالهم
شما میگید حوری مال قلمانه !!!استناد قرانیتون چیه؟ شما میگید زن و شوهر دوباره بهم میرسند استناد قرانی اتان چیه؟ تفسیر رو ول کن ترجمه قرانی فقط .
شما میگید این پاداشها رو به افراد هوسران داده اند خوبه و قبوله ولی برای افرادی مثل شما قرب خدا مهم است !!مگه الان از قرب به خدا محروم هستید؟ اصولا چه چیز متفاوتی در اون دنیا به شما داده میشود که الان نمیتوانید به ان دسترسی داشته باشید؟
شما هر وقت میخواهید به خدا نزدیک شوید خوب میرید مکه !!!!مثل اینکه اونجا خدا به شما نزدیکتره دیگه! خهوب چرا باید برید اون دنیا نزدیک شوید؟!
و اما درمورد اون جمله
از آن خدای تعالی می باشد ولی ذات مقدس و بی نهایت او برای ما حسا و خیالا و عقلا قابل درک نیست"
بالاخره این جمله نظر کفار است یا نظر یکتا پرستان؟ اگر نظر یکتا پرستان است که تکلیف روشن است اونها دوست دارند از طریق من نمیدانم همه چیز رو او می داند خدا پرست شوند و بعد فروع دین را که رفتن به مکه و سنگ زدن به شیطان و امثالهم را بدون تحقیق بپذیرند . و اما اگر این جمله را از طرف خردگرایان بیان نمودید که باید عرض کنم چنین استدلالی در خرد گرایان نیست.
میدانیم که حصیر از الیاف گیاهی است چرا مهر شیعیان از جنس خاک رس است ؟!
خرد نگهدارتان
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
1: آقای عراقی، برای دیوان حافظ که به زبان فارسی سروده شده، خدا داده شرح و تفصیل حالا شما که زبانتون فارسیه و نمی دونم چقدر علم صرف و نحو و کلام رو بلدید تکیه می کنید به ترجمه که تازه خیلی از اونها در بیان معانی آیات عاجزند.

2: آقای عراقی شما که حتی متوجه نمی شید شراب در زبان عربی به معنای آشامیدنی است و با مسکر که ما آن را شراب می دانیم فرق می کند، چگونه می خواهید بدون توجه و مراجعه به تفسیر یک فرد مطلع از قرآن سر در بیاورید؟ آیا تا به حال به نگارش کلمه قلمان خودتان توجه کرده اید؟ غلمان جمع غلام است ولی قلمان در عربی وجود ندارد.

3: آقای عراقی مشکل شما غرور بیش از حد شماست نه حکم عقل بر رد خدا. همین قدر که شما برای نقل قول نوشته دیگران را در زیر نوشته خود قرار می دهید دلیل بر این گفته من است. شما که خرد را نگه دار خودتان می دانید شده تا به حال فکر کنید که چرا کسانی که در کار تحقیق و مطالعه و اکتشاف هستند در نهایت بر وجود و عظمت خالق این جهان اعتراف می کنند؟ به نظر شما این افراد خرد و عقل ندارند و تنها کسانی از خرد و عقل خود استفاده می کنند که بر بی خدایی ایمان بیاورند و لاغیر.

4: میگن کاچی بعض هیچی. خوب ما عبادت کردیم و شما نکردید. هر دو می میریم، بر فرض که ما برای حوری و شراب و نهر شیر و عسل عبادت کردیم و دنیای دیگری هم وجود داشت. خوب ما در زندگی آن جهان حوری و شراب و شیر نصیبمان می شود و شما چه چیزی گیرتان می آید؟

"وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا (آیه 29 سوره کهف)

- و بگو حق از پروردگارتان [رسيده] است پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرده‏ايم كه سراپرده‏هايش آنان را در بر مى‏گيرد و اگر فريادرسى جويند به آبى چون مس گداخته كه چهره‏ها را بريان مى‏كند يارى مى‏شوند وه چه بد شرابی و چه زشت جايگاهى است(29) كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند [بدانند كه] ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده است تباه نمى‏كنيم (30)"

اتفاقاً در ادامه ای آیات هم خداوند وعده بهشت و قصر و جویبار را به پیروانش می دهد. ادامه این آیات را بخونید، خداوند خود بهتر می داند چگونه جواب منکرانش را بدهد. (ادامه آیات را از اینجا بخوانید)

5: بت پرستان مشرکند نه کافر. یعنی به وجود خداوند اعتقاد دارند ولی برای آن شریکی از جنس خاکی قرار داده اند. و آن جمله در مورد دیدگاه مشرکین بود.
در مورد جمله شما، که من نمیدانم و همه چیز را خدا می داند. کاملاً درست است. من و شما علم ناقص و تدریجی داریم و خداست که همه چیز را می داند. ما رفته رفته به فلسفه بعضی از احکام پی می بریم. مثلاً زمان پیامبر شاید نمی دانستند چرا خوک نجس است اما الان می دانیم که خوک عامل چه بیماری هایی است و شاید در آینده بیشتر از این نیز کشف شود.

و اما خرد گرایان! یک خرد گرا ابتدا قبول می کند که دامنه علمش کوتاه و در مقایسه با علوم و اسرار این عالم یک جاهل است و سپس بحث می کند. جمله انیشتن را در آخر عمر شاید نشنیده باشید. در آخر عمر گفت حالا میدانم که هیچ چیز نمی دانم.


بزار یه بازنگری بکنیم :
شما از قول امام علی فرمودید آنکه به امید پاداشهای اون دنیا ایمان میاره و چنین و چنان میکنه اگر نباشه چیزی نباخته !!!!و اگر باشه اونی که ایمان نداشته باخته؟
خوب فرض کنیم تفکر شما برنده این استدلاله با استناد قرانی بگین چی گیرش میاد؟
در قران آمده حوری ،قلمان ، نهر آب ،شراب ،تخت زرین و امثالهم
شما میگید حوری مال قلمانه !!!استناد قرانیتون چیه؟ شما میگید زن و شوهر دوباره بهم میرسند استناد قرانی اتان چیه؟ تفسیر رو ول کن ترجمه قرانی فقط .
شما میگید این پاداشها رو به افراد هوسران داده اند خوبه و قبوله ولی برای افرادی مثل شما قرب خدا مهم است !!مگه الان از قرب به خدا محروم هستید؟ اصولا چه چیز متفاوتی در اون دنیا به شما داده میشود که الان نمیتوانید به ان دسترسی داشته باشید؟
شما هر وقت میخواهید به خدا نزدیک شوید خوب میرید مکه !!!!مثل اینکه اونجا خدا به شما نزدیکتره دیگه! خهوب چرا باید برید اون دنیا نزدیک شوید؟!
و اما درمورد اون جمله
از آن خدای تعالی می باشد ولی ذات مقدس و بی نهایت او برای ما حسا و خیالا و عقلا قابل درک نیست"
بالاخره این جمله نظر کفار است یا نظر یکتا پرستان؟ اگر نظر یکتا پرستان است که تکلیف روشن است اونها دوست دارند از طریق من نمیدانم همه چیز رو او می داند خدا پرست شوند و بعد فروع دین را که رفتن به مکه و سنگ زدن به شیطان و امثالهم را بدون تحقیق بپذیرند . و اما اگر این جمله را از طرف خردگرایان بیان نمودید که باید عرض کنم چنین استدلالی در خرد گرایان نیست.
میدانیم که حصیر از الیاف گیاهی است چرا مهر شیعیان از جنس خاک رس است ؟!
خرد نگهدارتان
 

ترکیه

عضو جدید
سلام.شما قرار نیست هرچیزیرو که نمیبینی انکارش کنی فقط کافیه دورو برتو نکاه کنی.
ببین چقدر خدا دوست داره چرا وقتی نیازی به کمک نداری یادش نمیکنی؟
الان داره نگاهت میکنه فقط کافیه احساسش کنی.
قرار نیست وقتی یه چراغو روشن میکنید سیمشو نبینید بگید چراغ روشن نشده قرار نیست چون داخل سیمو نمیبینید اتفاق هایی که میفته تا چراغ روشن بشه رو انکار کنید.خیلی از کارهایی دورو برت اتفاق افتاده که مصلحت و حکمت نبوده.شاید اگه اونی که میخواستی اتفاق می افتاد شاید بدتر از الان بود.
خدا همه ی بندهاشو دوست داره
شما فرض کنید همین الان بهتون بگن که گرگا میخوان بهتون حمله کنن شما دوتا تخته به اون در نمیزنید.از خودتون محافظت نمیکنید؟حالا اگه اون خبر دروغ باشه.شما احتیاط نمیکنید.
اگه شما خدا رو انکار میکنید پس خودتونو هم باید انکار کنید چون اون خالقه.
اگر شما خالق با عظمت و مهربانی چون اورا انکار کنید پس تکه ای از بدنت را حتی یک موژه را خلق کن که عین خلقت خالقت باشد بعد به انکار او اسرار کن.
هر چقدر خدا بیشتر دوستت داشته باشه امتحان و بلا هات بیشتر میشه.
خوش به حالت ببین چقدر خدا بهت نظر داره.داستان امام صادق رو شنیدی؟
که ایشون تشریف میبرند خانه ی یکی از همسایگان و میبینند که تخم پرنده ای از بالای دیوار افتاد ولی تخمش نشکست امام به یارانشون فرمودند ببینید خداوند چگونه نظر خودشان را از این خانه برداشتند که حتی یه اتفاق طبیعی در این خانه نیفتاد.
شاید انسانی در حد وفور نعمت و سلامتی و ثروت و زندگی بدون مشکل و سختی داشته باشه اما این همیشه دلیل بر توجه خاص خداوند نیست شاید خداوند طبق آیه ی قرآنی چنین انسانی رو نعمت میبخشه و کلا نظر خود را از او بر گردانده تا این انسان در نعمت و کفر خود غرق شه تا در ان دنیا در اتشی که خودش مهیا کرده دست و پا بزنه.وخداوند بسیار مقتدر و تواناست.
در اخر توصیه ی من به شما این است که حتما قران رو با توجه به معنی آیه ها مطالعه کنید که همانا قرآن بهترین هدایت گر است.
یا حق
 

امید به امید

عضو جدید
قراره بعد ها یه مهندس بشی یعنی اهل هندسه یه مهندس مکانیک نمی تونه از روی اوهام به چیزی ایمان بیاره از توهومات و خیالبافی پرهیز کن که در علم مهندسی جایی برای خیال پردازی نیست .
پزشکا وقتی بیماری را عمل میکنند می گویند من کارمو انجام دادم باقیش با خداست !!!!برای اینکه این تیپ پزشک ها هنوز پزشک نشدند یه پزشک ماهر می دونه داره چیکار میکنه و چیزی رو به خدا نمی سپارد .در مهندسی مکانیک هم بعد از تعمییر اگه مهندسی به من بگه من کارمو انجام دادم بقیش با خداست بلافاصله از کارگاه میندازمش بیرون بره مسجد نمازشو بخونه.
مشکل اینجاست که اشخاصی که اینطور فکر میکنن انقدر محدودن که علم رو فقط مکانیک و هندسه و ... میدونن نه عزیز علم خیلی بیشتر از این حرفاست اصلا اینا علم نیست اینا ابزار علم مثل مثال دکترت. تو فرق توکل به خدا و در رفتن از زیر کار به اسم خدا رو هنوز نمیدونی.
اگه ما در کنار مکانیک الکترونیک هندسه و... چیزای دیگه رو هم بدونیم بد نیست شاید انقدر محدود فکر نکنیم اگه الاهیات رو قبول نداری فلسفه بخون . تو فلسفه هنر خیلی ذهن باز میشه.
شاید باورش برات سخت باشه ولی کار من الان طراحی صنعتی تو طراحی فلسفه یه مکمل تو اورگونمی. همون طور که تو طراحی باید فاصله ایده و تخیل رو دونست تو ایمانم باید فرق اعتقاد و خرافات رو دونست. نه شور نه شیرین
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
1-دیوان حافظ بر هر فارس زبانی که الف با را بلد باشد قابل خواندن و درک کردن است و ربطی به یک کتاب عرب زبان که بارها دستکاری شده و نسخه اصلیش در موزه انگلیس است ندارد .
2-شما میتوانید شراب را هرچه دوست دارید ترجمه کنید ولی وقتی از زنان و حوری صحبت میشه و در کنارش واژه شراب میاد دیگه اون آشامیدنی که شما میفهمید نیست اصولا شراب و تخت زرین و نهر اب و امثالهم چیز دیگری را در ذهن تداعی مینماید.:
3-بسیاری از مسلمانان دین گریز میشوند ولی برای شما اهمیتی ندارد ،بسیاری از طلاب و محققین علوم دینی مثل احمد کسروی ،آیت الله یزدانی ،انصاری و ... دین گریز شده اند ولی برای شما مهم نست چون چشمانتان را بسته اید اما به محض اینکه یک شخصیتی که هیچ اطلاعی از وحشیگریهای تاریخی اسلام ندارد به اسلام میگرود خوشحال میشوید خوب این نظر شماست قدر ی ترس را کنار گذاشته با کتب این محققین دینی هم آشنا شوید .
4- این جمله شماست :
میگن کاچی بعض هیچی. خوب ما عبادت کردیم و شما نکردید. هر دو می میریم، بر فرض که ما برای حوری و شراب و نهر شیر و عسل عبادت کردیم و دنیای دیگری هم وجود داشت. خوب ما در زندگی آن جهان حوری و شراب و شیر نصیبمان می شود و شما چه چیزی گیرتان می آید؟
اول بفرمایید بر ان فرضی که کرده اید ایمان دارید یا خیر ؟اگر دارید که باید عرض کنم سرت کلاه گشادی رفته چون نباید عناصر عالم ماده و غیر ماده از یک جنس باشند و اگر بر فرضی که کرده اید ایمان ندارید باید عرض کنم در خود گول زدن خود اصرار می ورزید چرا که درست نیست انسانی فرضی غلط بکند و بداند غلط است ولی کماکان در همان مسیر گام بردارد.
- در بخش نگارش آیاتی از تازی نامه باید عرض کنم هر وقت چنین نوشتاری را میبینم به یاد جنگ قادسیه می افتم که با چه خفت و تحمل چه شکنجه هایی زنان و مردان ایران در بازار برده قروشان به فروش رسیدند.پس مطمئن باش تازی نامه سامیان نمیتواند پاسخگوی خردگرایان باشد.
- کافر به معنای پوشاننده و لفظی عام بر تمام کسانی است که با مسلمین همراه نیستند بنابراین از این منظر مشرکان ،یهودیان ،نصارا ،و تمام انهایی که با شما همراه نیستند کافر بوده و مشمول آیه 4 سوره محمد هستند .
-شما در تعریف خردگرایان بهتر است به تاپیکی که در اینمورد گذاشتم مراجعه نمایید یک خرد گرا تابع خرافه نیست و از عقایدی که از تقلید دوری میکند حمایت مینماید چون تقلید را شایسته انسان نمیداند .
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیاد دارم اون زمانی رو که هنوز دکتر سروش آدمی خرافی بود کتابی نوشت که علم و دانستن در برابر ندانستن را تعریف میکرد در اون کتاب آمده بود که علم با دانستن در برابر ندانستن فرق دارد مثلا افرادی هستند که چیزهای زیادی از اسب شاخدار می دانند و به آن اونقدر ایمان دارند که مخالفین خود را محدود نگر می پندارند اصولا انهایی که وهم گرا هستند در برخورد اندیشه ها راه دگماتیسم را می پیمایند .
بگذریم علومی مثل مکانیک ،؛شیمی و امثالهم با دانستن این مطلب که باید با پای چپ رفت تو توالت خیلی فرق داره .!!!!!
خرد نگهدارت
مشکل اینجاست که اشخاصی که اینطور فکر میکنن انقدر محدودن که علم رو فقط مکانیک و هندسه و ... میدونن نه عزیز علم خیلی بیشتر از این حرفاست اصلا اینا علم نیست اینا ابزار علم مثل مثال دکترت. تو فرق توکل به خدا و در رفتن از زیر کار به اسم خدا رو هنوز نمیدونی.
اگه ما در کنار مکانیک الکترونیک هندسه و... چیزای دیگه رو هم بدونیم بد نیست شاید انقدر محدود فکر نکنیم اگه الاهیات رو قبول نداری فلسفه بخون . تو فلسفه هنر خیلی ذهن باز میشه.
شاید باورش برات سخت باشه ولی کار من الان طراحی صنعتی تو طراحی فلسفه یه مکمل تو اورگونمی. همون طور که تو طراحی باید فاصله ایده و تخیل رو دونست تو ایمانم باید فرق اعتقاد و خرافات رو دونست. نه شور نه شیرین
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تازه در این سایت عضو شدم و نمیدونم در این همه صفحه چی نوشتید.ولی میخوام نظرم را بگم.
برای اثبات خدا باید 2 چیز را اثبات کرد.
1:ایا این جهان خالقی دارد .ایا ما افریدگاری داریم.
2:این افریدگار کیست و چه خصوصیاتی داره؟یعنی اسمش چیه.چه کار هایی انجام میده؟و غیره.؟
وقتی از یکی میپرسی خدا را اثبات کن.فقط بهت جواب سوال اول را میده.و اطمینان دارم بحث شما در این همه صفحه در مورد سوال اول بوده.بین کسانی که در مورد سوال اول بحث میکنند.همیشه دلیل هایی هر 2 گروه میارند که ممکن هست یکی کم بیاره.مثلااونی که خدا را قبول نداره میاد قضیه تکامل را بیان میکنه.بعدش خدا پرست سعی میکنه دلیل هایی جور کنه که این نظریه رد کنه.ولی همیشه بی خدا در این مورد کم نمیاره .ولی اخر سر خدا پرسته میگه اگر حرف تو هم قبول باشه پس قبل اون چی.میپرسه اون باکتری از چی بوجود اومده .
و در این موقع بی خدا جواب درست حسابی برای این موضوع نداره.
ولی من یک سوال دارم .ایا وقتی افریدگار ثابت شد.ایا ما باید به این خدا که امروز مردم میپرستنش ایمان بیاریم؟
فرض کنید من یک ادمی هستم که تا به حال از خدا چیزی نشنیده.بعدش شما تصمیم دارید مرا با خدا اشنا کنید و مرا قانع کنید که مسلمون بشم و خدا را بپرستم.شما چه دلایلی برای این فرد دارید تا این شخص خدایی که شما میگید را بپرسته.شما در واقع هیچ دلیل قانع کننده ای برای اون فرد ندارید.
متاسفانه دلیل هایی که ما برای قبول کردن خدا داریم همشون همون دلیل هایی هستند که یک بت پرست و یا یک خورشید پرست برای قبول خدا داشتن .
اگر حرف من غلطه .پس لطف کنید یک دلیل بیارید که این افریدگار من و این خالق من همون شخصی هست که شما میگید و همون خصوصیات را داره
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز نمیدونم چرا این حرفا رو میزنی ولی مشا خودت دانشجویی هم به من و هم به شما زیاد گفتن این دنیاا خود به خود به وجود نیومده و خالقی داشته یه اثبات وجود خدا همین معجزاتی که اتفاق میفته آدم هایی که شفا میگیرن و خدا وجود داره و تو قلب ماست تو روح ماست به قول رابین هود چرا خدا ور باید تو نیازها ددی اگه تو واقعا خدارو از ته قلبت صدا بزنه خدا جواب میده مگه خودش نگفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا شما خودت یکبار از ته قلب با خدا حرف بزن وجودش رو احساس میکنی منم نمیدونم خدا چیه ولی میدونم وجودی که همیشه و همه جا با من بوده یه حرف دیگه ما آدمها وقتی از همه جا رونده شدیم میریم سراغ خدا التماس زاری گریه خداه م مارو اجابت میکنه و مشکلمون حل میشه اونم توسط وسیله های خدا ولی بعد از اینکه مشکلمون حل شد نمیگیم مشکلمون رو خدا حل کرد میگیم خودم حلش کردم
 

mohammadreza_سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
اینکه اگه ما چیزی رو نمی بینیم یا حسش نمی کنیم دلیل نمی شه بگیم وجود نداره.
فقط همین اندازه به حرفم فکر کنید
اگر خدا و جهان آخرنی وجود نداره آدما بعد از مردنشون به کجا می رن؟
اغلب بچه ها اخلاق و روش برخورد من و می شناسن.
حرفام منطقی و اکثرا علمی.
قضاوت هم به دور از هر گونه تعصب و فقط از روی واقعیت
امید وارم که بحث خوبی باشه
موفق باشید
و هیچ دلیلم نداره که بگیم وجود داره....
اگه شما میگید که وجود داره پس اثباتش کنید:gol:
 

mohammadreza_سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظر من ما خدایی رو قبول کردیم که نه می بینیمش نه حسش می کنیم . و باز از نظر من اگه ما به چیزی احتاج داشته باشیم حتما اون نیاز در محیط خارج از بدن وجود داره . مثلا اگه تشنه بشی در محیط بیرون اب هست که نیازتو بر طرف کنه و یا گرسنگی و یا ... که بدون اونا زندگی برات ممکن نیست . من میگم اگه نیاز خدا در ما وجود داره باید در محیط بیرون اون نیاز برطرف بشه ... و بدون اون زندگی برای ما ممکن نباشه اما من حس می کنم بدون خدا هم می تونم یه زندگی خوب و سالمی داشته باشم.
و شاید اون خدایی که ما می پرستیم اون خدایی نباشه که خدای عالمه ( البته اگه وجود خدا ثابت شه )
بحث سر دیدن یا ندیدن خدا نیست ... خیلی چیزا وجود داره که انسان نمیبینه ولی وجود داره....
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از اساتید دانشگاه که کارش مدتی به دیوانگی کشید و در تیمارستان مورد مراقبت قرار گرفت همیشه چیزهایی می دید که برای اطرافیانش حکم توهم را داشت بالاخرا بعد از گذشت سالها با چیزهایی که فقط خودش می دید مقابله کرد و به انها اعتنا ننمود تا اینکه موفق شد کتابی بنویسد که چه چیزهایی واقعی هستند و چه چیزهای از توهم انسان نشئت گرفته .
بطور کلی هر آنچه که توسط یکی یا چند تا از حواس قابل درک و حس هستند در زمره موجودات واقعی قرار دارند و مابقی زاییده توهم انسان است این موضوع هیچ ربطی به دیدن و یا ندیدن موجودات ندارد بعنوان مثال شما تشعشع را نمی بینید ولی با یکی از حواس قابل درک است شما عشق را نمبینید ولی زایده یکی از حواس انسانی است در مورد خدا شما نمی توانید وجودش را از طریق یکی از حواس انسانی اثبات کنید چون زایده توهم شماست.
سلام دوست عزیز نمیدونم چرا این حرفا رو میزنی ولی مشا خودت دانشجویی هم به من و هم به شما زیاد گفتن این دنیاا خود به خود به وجود نیومده و خالقی داشته یه اثبات وجود خدا همین معجزاتی که اتفاق میفته آدم هایی که شفا میگیرن و خدا وجود داره و تو قلب ماست تو روح ماست به قول رابین هود چرا خدا ور باید تو نیازها ددی اگه تو واقعا خدارو از ته قلبت صدا بزنه خدا جواب میده مگه خودش نگفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا شما خودت یکبار از ته قلب با خدا حرف بزن وجودش رو احساس میکنی منم نمیدونم خدا چیه ولی میدونم وجودی که همیشه و همه جا با من بوده یه حرف دیگه ما آدمها وقتی از همه جا رونده شدیم میریم سراغ خدا التماس زاری گریه خداه م مارو اجابت میکنه و مشکلمون حل میشه اونم توسط وسیله های خدا ولی بعد از اینکه مشکلمون حل شد نمیگیم مشکلمون رو خدا حل کرد میگیم خودم حلش کردم
 

ashkan 261

کاربر فعال
از نظر من خدا وجود نداره و این حرفها همش ساختگی تا آدمارو به زندگی امیدوار کنن ... البته این نظر شخصی منه و هدف توهین به کسی نیست اما خدایی که هر وقت ازش کمک خواستم و بهش احتیاج داشتم نبوده چطور قبولش کنم.چطور وقتی بینیازم از کمک ازش یاد کنم اون که موقع نیاز نیستو بهم کمک نمی کنه .
این تاپیک و زدم تا هر کسی میاد نظر شخصی خودشو در مورد خدا ( وجود خدا ) بگه البته با دلیل.
خدا وجود داره یا نه؟
ممنون.

از نظر من هیچ موردی نداره .
خدا نیازی به قبول کردن ما نداره . همین که شما پذیرفتید در دنیا هستید کافیه .
زندگی کنید و لذت ببرید .
یه روزی به ما ثابت کنید که خدا نیست .

البته من تاپیک های قبلی رو نخوندم . اما این جوابم به افرادی با دیدگاه ( Objectivis ) یا سطحی نگری است که ماهیت را در وجود ظاهری میبینند و منطق انها جواب گوی فلسفه نیست .
 

بارسلون

اخراجی موقت
از نظر من هیچ موردی نداره .
خدا نیازی به قبول کردن ما نداره . همین که شما پذیرفتید در دنیا هستید کافیه .
زندگی کنید و لذت ببرید .
یه روزی به ما ثابت کنید که خدا نیست .

البته من تاپیک های قبلی رو نخوندم . اما این جوابم به افرادی با دیدگاه ( Objectivis ) یا سطحی نگری است که ماهیت را در وجود ظاهری میبینند و منطق انها جواب گوی فلسفه نیست .

از نظر شما هیچ موردی نداره ؟ دیگه چی؟
شما باید یه روزی اثبات کنی که خدا هست چون از نظر من وجود نداره و نیست و چیزی هم که نباشه اثبات نمی خواد شما باید اثباتش کنی که ادعاشو داری...
 

raha

مدیر بازنشسته
از نظر شما هیچ موردی نداره ؟ دیگه چی؟
شما باید یه روزی اثبات کنی که خدا هست چون از نظر من وجود نداره و نیست و چیزی هم که نباشه اثبات نمی خواد شما باید اثباتش کنی که ادعاشو داری...

فقط کافیه یکم چشمهاتو باز کنی !!! اون موجود لایتناهی فراتر از این حرفهاست که با لغات یا حساب دو. دو تا چهار تا بشه اثباتش کرد...
 

raha

مدیر بازنشسته
خانوم مدیر خواهشن شعار ندید ...
دلیل بیارید







......................

یعنی دیدن این همه نظم و زیبایی انقدر سخته...
 

بارسلون

اخراجی موقت






......................

یعنی دیدن این همه نظم و زیبایی انقدر سخته...

نه سخت نیست آخه من این نظم و به علاوه تعادل و تناسبو ریتمو تعاملو و ... تو کارای معمارای بزرگم میبینم یعنی اوناهم خدا هستن ؟؟؟
یا زیبایی رو تو اختراع ادیسونم دیدم یعنی اونم خداست؟؟؟
یا اگه این خدایی که شما میگید اینهمه نظمو زیبایی رو آفریده خودشو که اینقد عظمت داره کی آفریده ...
در ضمن با واجب الوجود بودن توجیه نکنید حرفاتونو...
 

raha

مدیر بازنشسته
نه سخت نیست آخه من این نظم و به علاوه تعادل و تناسبو ریتمو تعاملو و ... تو کارای معمارای بزرگم میبینم یعنی اوناهم خدا هستن ؟؟؟
یا زیبایی رو تو اختراع ادیسونم دیدم یعنی اونم خداست؟؟؟
یا اگه این خدایی که شما میگید اینهمه نظمو زیبایی رو آفریده خودشو که اینقد عظمت داره کی آفریده ...
در ضمن با واجب الوجود بودن توجیه نکنید حرفاتونو...

میدونی فرق کسی که خواب هست با کسی که خودش رو به خواب زده چیه؟!
تو خودت رو به خواب زدی جناب بارسلون. . . خوش باش
 

بارسلون

اخراجی موقت
میدونی فرق کسی که خواب هست با کسی که خودش رو به خواب زده چیه؟!
تو خودت رو به خواب زدی جناب بارسلون. . . خوش باش
همیشه اینقد راحت جمع بندی میکنید و به نتیجه میرسید؟؟؟
من اگه خودمو زده بودم به خواب دنبال اثباتش نبودم...
یا چیزیرو قبول ندارم یا اگه دارم دنبال دلیلش رفتم تا بهم ثابت بشه نه کورکورانه قبولش کنم
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
نه سخت نیست آخه من این نظم و به علاوه تعادل و تناسبو ریتمو تعاملو و ... تو کارای معمارای بزرگم میبینم یعنی اوناهم خدا هستن ؟؟؟
یا زیبایی رو تو اختراع ادیسونم دیدم یعنی اونم خداست؟؟؟
یا اگه این خدایی که شما میگید اینهمه نظمو زیبایی رو آفریده خودشو که اینقد عظمت داره کی آفریده ...
در ضمن با واجب الوجود بودن توجیه نکنید حرفاتونو...

بارسلون جان،
من آخر، سر از کار تو در نیاوردم! :victory:

دو تا دید داریم. یکی میگه تمام زیبایی های این جهان زاییده و مخلوق خالق قادر این جهان است. یکی دیگه میگه نه، زیبایی های این جهان حاصل طبیعت و ماده و ... هست. هر دو هم دارن یه جورایی درست میگن ها، فقط اختلافشون توی زاویه دیده. بذار یه جور دیگه بگم. یکی میگه که خودکار روی کاغذ می نویسه. اما یکی دیگه میگه من با خودکار روی کاغذ می نویسم. هر دو دید دارن درست میگن اما یکی مو می بیند و دیگری پیچش مو.

ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد
که خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی

حالا بحث معمارها و ادیسون. آیا همه مردم معمار بزرگی هستن یا فقط عده ای؟ این عده ی خاص بواسطه ذوق و حس زیبایی شناختی که در وجودشون هست، می تونن کارهای بدیع خلق کنن یا نه همینجوری الکی یه چیزایی می کشن، یک طرح جذاب در میاد؟ درسته که یه خطاط، یه معمار یا یک مخترع یک اثری رو خلق می کنه اما سرچشمه همه ی اینها از یه حسی یا یک چیزی در درونشون هست. حالا این حس از کجا اومده؟ از پدر و مادرشون؟ یعنی پدر و مادر تمامی معمارهای بزرگ لزوماً باید خودشون معمار باشن ولاغیر یا این حس از یه ذاتی در وجودشون سرچشمه میگیره که خودش خالق زیبایی هاست؟
 

بارسلون

اخراجی موقت
بارسلون جان،
من آخر، سر از کار تو در نیاوردم! :victory:

دو تا دید داریم. یکی میگه تمام زیبایی های این جهان زاییده و مخلوق خالق قادر این جهان است. یکی دیگه میگه نه، زیبایی های این جهان حاصل طبیعت و ماده و ... هست. هر دو هم دارن یه جورایی درست میگن ها، فقط اختلافشون توی زاویه دیده. بذار یه جور دیگه بگم. یکی میگه که خودکار روی کاغذ می نویسه. اما یکی دیگه میگه من با خودکار روی کاغذ می نویسم. هر دو دید دارن درست میگن اما یکی مو می بیند و دیگری پیچش مو.

ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد
که خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی

حالا بحث معمارها و ادیسون. آیا همه مردم معمار بزرگی هستن یا فقط عده ای؟ این عده ی خاص بواسطه ذوق و حس زیبایی شناختی که در وجودشون هست، می تونن کارهای بدیع خلق کنن یا نه همینجوری الکی یه چیزایی می کشن، یک طرح جذاب در میاد؟ درسته که یه خطاط، یه معمار یا یک مخترع یک اثری رو خلق می کنه اما سرچشمه همه ی اینها از یه حسی یا یک چیزی در درونشون هست. حالا این حس از کجا اومده؟ از پدر و مادرشون؟ یعنی پدر و مادر تمامی معمارهای بزرگ لزوماً باید خودشون معمار باشن ولاغیر یا این حس از یه ذاتی در وجودشون سرچشمه میگیره که خودش خالق زیبایی هاست؟
دوست خوبم...
واسه خیلیا این نظم و زیبایی و... حکم خدا رو داره وتا ازشون میپرسی میگن این نظمو نمی بینی و... خوب من میگم این نظمو خیلیهای دیگه هم دارن یعنی اونام خدا هستن...
میدونی چرا این حرفو میزنن چون اکثریتشون انقد تو گوششون خونده شده این حرفا اینو میگن...
البته باز اینو بگم که منظورم شخص خواصی نیست لااقل شما که منو میشناسی...
اما حرفامون باید دلیل داشته باشیم ...
 

بارسلون

اخراجی موقت
در ضمن اسپاروی عزیز...
اگه ما این معمارهارو قلم فرض کنیم و خدارو دست حالا یه مرحله بیایم بالاتر خوب باید حالا خدارو قلم فرض کنیم و حالا اون دست کیه؟؟؟
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
دوست خوبم...
واسه خیلیا این نظم و زیبایی و... حکم خدا رو داره وتا ازشون میپرسی میگن این نظمو نمی بینی و... خوب من میگم این نظمو خیلیهای دیگه هم دارن یعنی اونام خدا هستن...
میدونی چرا این حرفو میزنن چون اکثریتشون انقد تو گوششون خونده شده این حرفا اینو میگن...
البته باز اینو بگم که منظورم شخص خواصی نیست لااقل شما که منو میشناسی...
اما حرفامون باید دلیل داشته باشیم ...

دوست عزیرم،

همه ی ما توی دوران راهنمایی یه برهان خوندیم به اسم برهان نظم. خیلی ساده بود و خیلی راحت هم میشه بهش ایراد گرفت. اما توی اون دوران تقریباً اکثر ما میگیم أه، راست میگه ها! چرا؟ چون هنوز اینقدر دیدمون رو علمی نکردن تا همه زیبایی های دنیا رو با دید تشریحی و علمی نگه کنیم. یادمون رفت که لطافت زیبای گل در زیر انگشتهای تشریح می پژمرد!
البته من می دونم قصد شما از طرح این جور مسائل چیه. از نظر من هم کسی که معتقد به خداست باید از نظر برهان و منطق کف پری داشته باشه.
:D

در ضمن بابت این تاپیکتون هم تشکر، خیلی کارش گرفت. گرچه، آقای عراقی هم یه دلیل جذب برای این تاپیک بودند. :gol:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
در ضمن اسپاروی عزیز...
اگه ما این معمارهارو قلم فرض کنیم و خدارو دست حالا یه مرحله بیایم بالاتر خوب باید حالا خدارو قلم فرض کنیم و حالا اون دست کیه؟؟؟

این میشه تسلسل. یعنی فرض می کنیم یه سلسه ای وجود داره که آخر نداره. مثلاً:

خدای 1 > خدای 2> خدای 3 > ....
همینجور تا آخر. هی میام بالا، یه خدایی هست که بالاتر از اون خدای دیگه ای هم هست. این باطله چرا؟ چون اگر فرض کنیم که درست باشه. خدای 1 رو خدای 2 آفریده. در صورتیکه خود خدای 2 مخلوق خدای 3 هست که هنوز آفریده نشده. به عبارت شاید ساده تر چون در بی نهایت خدایی وجود نداره و این سلسله تموم نمیشه پس آخر این مسیر خدایی نیست که خدای بعد از خودش رو خلق کرده باشه تا این سلسه شکل بگیره پس کل سلسله وجود نخواهد داشت. نمی دونم تونستم منظورم رو بگم یا نه؟

حالا اگر بگیم خوب چرا از اون طرف میگیم، برعکسش رو بگیم. یعنی خدای 1 خدای 2 رو خلق کرده و هینطور تا آخر. اگر دقت کنی، این همون چیزیه که باعث اثبات خدا میشه. یعنی یک خدایی در اول راه هست که چیزی رو خلق کرده. مثلاً انسان. این انسان چیز دیگری رو خلق کرده. مثلاً ماشین. ماشین چیز دیگری رو خلق کرده تا آخر.
 

Fo.Roo.GH

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ضمن اسپاروی عزیز...
اگه ما این معمارهارو قلم فرض کنیم و خدارو دست حالا یه مرحله بیایم بالاتر خوب باید حالا خدارو قلم فرض کنیم و حالا اون دست کیه؟؟؟
می دونی چرا این فکرو میکنی؟چون تفکرت انسانیه یعنی از حصار یه مخلوق به این نتیجه میرسی و یک انسان هرچقدر متفکر و دانا باز هم محدوده و نسبی مثل باقی مخلوقات
اگه از حصار تفکر انسانی بیای بیرون و رها کنی فکرتو به این نتیجه میرسی که مخلوق خالقی میخواد که مطلق باشه و بی نیاز از خلق شدن
 

بارسلون

اخراجی موقت
این میشه تسلسل. یعنی فرض می کنیم یه سلسه ای وجود داره که آخر نداره. مثلاً:

خدای 1 > خدای 2> خدای 3 > ....
همینجور تا آخر. هی میام بالا، یه خدایی هست که بالاتر از اون خدای دیگه ای هم هست. این باطله چرا؟ چون اگر فرض کنیم که درست باشه. خدای 1 رو خدای 2 آفریده. در صورتیکه خود خدای 2 مخلوق خدای 3 هست که هنوز آفریده نشده. به عبارت شاید ساده تر چون در بی نهایت خدایی وجود نداره و این سلسله تموم نمیشه پس آخر این مسیر خدایی نیست که خدای بعد از خودش رو خلق کرده باشه تا این سلسه شکل بگیره پس کل سلسله وجود نخواهد داشت. نمی دونم تونستم منظورم رو بگم یا نه؟

حالا اگر بگیم خوب چرا از اون طرف میگیم، برعکسش رو بگیم. یعنی خدای 1 خدای 2 رو خلق کرده و هینطور تا آخر. اگر دقت کنی، این همون چیزیه که باعث اثبات خدا میشه. یعنی یک خدایی در اول راه هست که چیزی رو خلق کرده. مثلاً انسان. این انسان چیز دیگری رو خلق کرده. مثلاً ماشین. ماشین چیز دیگری رو خلق کرده تا آخر.

من داستان این تسلسل رو میدونم آره حق با شماست
حالا میریم رو بخش دوم صحبتهات این خدا با اینهمه پیچیدگی و نظمو که میگی اگه خالقی نداره چطور به وجود اومده
اکثرا که چه عرض کنم همه میگن واجب الوجوده که بحث رو به نفع خودشون تموم کنن
اما به نظرم غیر ممکنه چیزی خود به خود وجود داشته باشه یعنی امکان نداره پس ساده ترین نتیجه اینه که خدایی وجود نداره تا اینکه دلیلی محکم داشته باشید
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
من داستان این تسلسل رو میدونم آره حق با شماست
حالا میریم رو بخش دوم صحبتهات این خدا با اینهمه پیچیدگی و نظمو که میگی اگه خالقی نداره چطور به وجود اومده
اکثرا که چه عرض کنم همه میگن واجب الوجوده که بحث رو به نفع خودشون تموم کنن
اما به نظرم غیر ممکنه چیزی خود به خود وجود داشته باشه یعنی امکان نداره پس ساده ترین نتیجه اینه که خدایی وجود نداره تا اینکه دلیلی محکم داشته باشید

خوب، من یه سوال ساده تر می پرسم. این جهان چطوری به وجود اومده؟ می دونیم که چند تا نظریه هست. یکی میگه جهان قد یه نخود یا عدس بوده بعد بسط پیدا کرده. یکی دیگه میگه اولش یه ابرنواختر بزرگ بوده که به اجزای کوچکتر تقسیم شده و ستارگان و سیارات از اون به وجود اومدن. حالا این ابرنواختر یا اون ماده اولیه از کجا اومده؟ فرض می کنیم خدایی وجود نداره که اون رو خلق کرده باشه به همون دلیلی که گفتی. به همون دلیل هم وجود این جهان نفی میشه.
 

Similar threads

بالا