استفان هاکینگ : خدا خالق جهان نیست!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نمی دونم چرا یه سری به زور می خوان بگن فلانی اعتقادت درست نیست! حالا چه اعتقاد داشته باشه به وجود خدا، چه نداشته باشه!
چیکار دارید به هم. هر کی هر جور راحته بذارید زندگی کنه. :gol:
 

mojsfr1984

عضو جدید
من نمی دونم چرا یه سری به زور می خوان بگن فلانی اعتقادت درست نیست! حالا چه اعتقاد داشته باشه به وجود خدا، چه نداشته باشه!
چیکار دارید به هم. هر کی هر جور راحته بذارید زندگی کنه. :gol:

اجباری در کار نیست.
لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی

هر کسی توی اعتقدش مختاره. اصلا ایمان آوردن زورکی به خدا ممکن نیست. اعتقاد یه مساله ایه که هر کس خودش باید به اون برسه. حالا اینجا هم هر کسی نظرش و اعتقادشو میگه. تا شاید افراد دیگه چیز مهمی از حرفاش دستگیرشون بشه. فقط همین. و حرف از اجبار نیست. یعنی اصلا اجبار ممکن نیست.
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی شماها واقعا دنباله رو یه انسان هستین که با همه دانایی و علمش ممکنه اشتباه کنه؟
دیروز گفت خدا هست شما گفتین باشه قبول امروز میگه خدا نیست شما میگین باشه هرچی تو بگی؟
به نظر من این عده رو نمیشه هیچ جور متقاعد کرد، من قبلا با همچین آدمایی برخورد داشتم که یکیشون شدیدا قصد داشت نظر منو عوض کنه ولی دلایلی که میاورد اصلا منطقی و قابل قبول نبود، واقعا بهانه ها و ایرادایی هم که به کارای خدا میگیرین خیلی مسخرس، مثلا یه نفر به من میگفت چرا خدا تو قرآنش یه جا خودش رو من خطاب کرده یه جا ما! یا اینکه میگفت قرآن رو حضرت محمد با سلمان فارسی نوشتن چون سلمان فارسی باهوش بوده! این آقای ها کینگ فقط گفته خدا وجود نداره شما هم کورکورانه باور کردین و الان دارین ازش دفاع میکنین؟؟ جالبه! تازه منتظرین کتابش ترجمه بشه! حداقل صبر میکردین ترجمه میشد، میخوندین، بعد اینجوری سنگشو به سینه میزدین
 
آخرین ویرایش:

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا می‌دانید که خرافه‌ترین خرافات در قرآن است؟
نخست خلاصه‌ای از مطلب را می‌نویسم و سپس به شرح آن می‌پردازم؛
از نظر قرآن خورشید و ماه در بین طبقات آسمان قرار دارند (نوح/15) و سایر ستارگان، زینت آسمان پائینی هستند(صافات/6)؛ پس برای رفتن به ماه باید از تمام ستارگان آسمان عبور نمود
آیا داستان جن، چیزی جز خرافه است؟
در همین داستان خرافی، خرافات بسیاری را مشاهده می‌نمائیم که پرتاب شهاب سنگ از سوی الله، برای زدن به جنها، استراق سمع نمودن جنها از دربار الهی و روی صندلی نشستن در کنار آسمان، نمونه‌ای از این خرافات است(جن/9)و صافات/9 )و ادامه‌ی آیات
همچنین لمس نمودن آسمان از سوی جنها(جن/8
آیا این خرافه نیست که خورشید در حرکت است(یس/37 رعد/2 و زمر/5)؟
و در زیر زمین ، جائی به نام ثری (طه/6)که زمین بر آن قرار دارد ، الله را سجده میکند
قرآن تصور می‌کند که ماه باریک و کلفت می‌گردد (یس/38) و با حرکتش به دور زمین، الله را سجده می‌نماید

ستارگان هم الله را سجده می‌نمایند، زیرا به دور زمین در حرکتند . اما قرآن هرگز نگفته که زمین ، الله را سجده می‌نماید، زیرا زمین ثابت است
اگر الله آسمان را رها نماید، بر روی زمین سقوط می‌کند (فاطر/41) و این الله است که آسمان را نگه داشته تا بر زمین نیفتد، پس او را شاکر باشید(حج/65) ضمنا هر لحظه ممکن است تکه‌ای از آسمان بر زمین بیفتد(طور/4)
از دید قرآن ، زمین و آسمان در ابتدا به هم چسبیده بودند ،که الله آسمان را بلند کرد و آنرا بالا برد (انبیاء/30)
ابر از آسمان میروید(نمل/25) و در آسمان دریائی است شیرین به نام معصرات که باران از آنجا می‌بارد
، که باران از آنجا میریزد(عم/14) و از برخورد این دو دریاست که مروارید و مرجان درست تشکیل می‌گردد. این همان اعتقاد قدماست که بیان می‌شود، مروارید از برخورد قطرات باران، بر دهان صدفها شکل می‌گیرد (رحمن/22) و آیات قبل و بعدش..
در ضمن به این ادعا که رب المشرقین و رب المغربین، دلیلی بر کروی بودن زمین است، پاسخ داده خواهد شد
خورشید و ماه بسیار دورتر از سایر ستارگان هستند
در صافات/6 قرآن می‌گوید که ما آسمان (و نه آسمانها) دنیا را به ستارگان زینت دادیم
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما آسمان دنیا (پائين) را با ستارگان تزيين كرديم.
در این آیه گفته شده که ستارگان زینت آسمان هستند و تمام ستارگان، در آسمان دنیا(پائین) قرار دارند
در فصلت/12 نیز عینا به این مسئله اشاره شده:
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصلت/12) در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و آنچه را مي‏خواست در هر آسماني مقدر فرمود، و آسمان دنیا (پائين) را با چراغهاي (ستارگان) زينت بخشيديم و (پرتاب شهاب سنگها) از استراق سمع شياطين حفظ كرديم، اين است تقدير الله دانا
اما:
(أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/14) آيا نمی بینید چگونه خداوند هفت آسمان را يكي بالاي ديگري آفريده ؟
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15) و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنائي، و خورشيد را چراغ فروزاني قرار داده است )
می‌گوید که ماه را در بین این طبقات، نور و خورشید را فانوسی روشن قرار داد که تاریکی را ازبین می‌برد
با اندکی تامل در این آیات، متوجه می‌شویم که که خورشد و ماه در بین طبقات آسمان هستند، نه در طبقه‌ای از آسمان که سایر ستارگان قرار دارند
پس کل ستارگان دنیا، در پائین‌ترین آسمان، قرار دارند
لذا برای رفتن به کره‌ی ماه، باید از تمام ستارگان عبور نمود و همچنین باید از آسمان دنیا گذشت، البته این موضوع از نظر خود قرآن، غیر ممکن است؟
به خرافه‌ای دیگر در مورد جنها توجه فرمائید
این یکی شه بیت خرافات است
نگهبانان آسمان با شهاب سنگ , جن ها را می‌زنند
برخی از جنها که تازه مسلمان شده بودند به پیامبر اسلام تعریف می‌کردند که پیش از آمدن اسلام، ما(جنها) آزاد بودیم که با سوار شدن بر کول همدیگر، تا آسمان طبقه‌ی هفتم پیش رویم؛ پس از لمس آسمان, اقدام به استراق سمع می‌کردیم و به مردانی از اهل زمین که به ما پناه می‌بردند، این اطلاعات را منتقل می‌کردیم
آنها با استفاده از این اطلاعات غیبی، به گمراه کردن دیگران مشغول بودند. الله هم در آنها سرکشی را زیاد کرده بود
تا اینکه یک شب که مانند همیشه، برای استراق سمع اقدام به سوار شدن بر روی هم نمودیم, همینکه بالا رفتیم، با شهاب سنگهائی مواجه شدیم و دیگر توانائی رسیدن به آسمان را نداشتیم؛ ما نمی‌دانستیم که الله برای زمین خیری می‌خواهد یا شری در راه آنهاست
با شنیدن صدای قرآن، دانستیم که الله برای ساکنان زمین (جن و انس) خیری در نظر گرفته که آنها را هدایت نماید؛ لذا به شما(محمد) ایمان آوردیم؛ البته قاسطون ما ایمان نیاوردند، الله هم برای آنها جهنم مهیا نموده است(آیات نخست سوره ی جن
।قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا (جن/1) بگو به من وحي شده است كه جمعي از «جن» به سخنانم گوش فرا داده‏اند، سپس گفته‏اند: ما قرآن عجيبي شنيده‏ايم!
يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا که به راه راست هدايت مي‏كند، لذا ما به آن ايمان آورده‏ايم، و هرگز احدي را شريك پروردگارمان قرار نمي‏دهيم।
وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا و اينكه بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز براي خود همسر و فرزندي انتخاب نكرده است
وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا و اينكه سفيهان ما درباره الله سخنان ناروا مي‏گفتند
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا و اينكه ما گمان مي‏كرديم كه انس و جن هرگز دروغ بر الله نمي‏بندند
وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا و مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مى‏بردند و بر سركشى آنها مى‏افزودند
وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا و اينكه آنها گمان كردند همانگونه كه شما گمان مي‏كرديد كه خداوند هرگز كسي را (به نبوت) مبعوث نمی کند
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا و ما آسمان را لمس نمودیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهائی از شهاب سنگ يافتيم
وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا و همانا ما می نشستیم که در مکانی که جایگاه نشستن بود و گوش (به حرفهای داخل آسمان) میدادیم اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهاب سنگي را در كمين خود مي‏يابد
وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا و ما نمى‏دانيم كه آيا براى كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده يا پروردگارشان برايشان هدايت‏خواسته است
وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا و از ميان ما برخى درستكارند و برخى غير آن و ما فرقه‏هايى گوناگونيم
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا و ما مى‏دانيم كه هرگز نمى‏توانيم در زمين خداى را به ستوه آوريم و هرگز او را با گريز [خود] درمانده نتوانيم كرد
وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس كسى كه به پروردگار خود ايمان آورد از كمى [پاداش] و سختى بيم ندارد
وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا و از ميان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند پس كسانى كه به فرمانند آنان در جستجوى راه درستند
وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ولى منحرفان هيزم جهنم خواهند بود

نکته‌ای که در آیات بالا جالب این است که جنها در کنار آسمان، صندلی داشتند و با نشستن بر آنها، آسمان را لمس می‌کردند
چه خرافه ای بالاتر از این داستان؟
همچنین در سوره‌ی صافات به ای مسئله اشاره می‌کند
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/7) ما آسمان دنيا را با ستارگان زینت دادیم ‏
وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ (صافات/8) و از هر شيطان سركشى محفوظ داشته‏ايم‏
لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ(صافات/9) به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر طرف به سویشان (با شهاب سنگ) پرتاب میشود
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/10) به راندنى سخت، و عذابى پاينده [در پيش‏] دارند
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ (صافات/11) مگر كسى كه ربايشى بربايد (اطلاعاتی بدست آورد و فرار کند) که در این صورت شهاب سنگی درخشان به سویش پرتاب میگردد।
آیا این خرافه نیست که بپذیریم، الله شهاب سنگ را به قصد زدن به جنها پرتاب می‌نماید؟
توضیحی اضافه نمی‌دهم داوری با شماست
خورشید در حرکت است و پائین ثری الله را سجده می‌کند
خورشید از نظر قرآن در حرکت است و این حرکت باعث پیدایش شب و روز می‌گردد, در یس/37و 38 به روشنی به این امر اشاره شده
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم و خورشيد كه پيوسته به سوي قرارگاهش در حركت است، اين تقدير الله قادر و دانا است
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ وبراى ماه منزل‌هايى معين كرده‏ايم تا چون شاخك خشك قوسی شکل خوشه خرما برگردد ِ/قرآن تصور میکرد که خود ماه باریک می‌گردد)

لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام درفلک الله را تسبیح مینمایند)
پس ازبحث چگونگی پیدایش شب و روز , بیان شده که خورشید جهت رسیدن به محل استقرارش (محل سجده کردنش یا طبق قول بعضیها دائما در حرکت است , تا اینکه قیامت برسد و در آن هنگام است که استقرار می یابد), در حرکت است؛ دلیلش را نیز در زمر/5 باید جستجو کرد
"خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ آسمانها و زمين را به حق آفريد، شب را بر روز مي‏پيچد، و روز را بر شب، و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد، هر كدام تا اجل مسمی (مدتی معین) به حركت خود ادامه مي‏دهند، آگاه باشيد او قادر بخشنده است .
।همچنین در رعد/2 باز به این موضوع اشاره شده است
للّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ الله همان كسي است كه آسمان را بدون ستونی که می بینید(همانگونه که میبینید) نسیت آفريد سپس بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را مسخر ساخت كه هر كدام تا زمان معيني حركت دارند كارها را او تدبير مي‏كند آيات را تشريح مي‏نمايد تا به لقاي پروردگارتان يقين پيدا نمائید
اگر بپذیریم که ماه دارای مسیر دایره‌ای (فلکی ) شکلی است که به دور زمین می‌گردد, پس خورشید نیز باید مانند ماه دارای همین مسیر باشد
الله ستارگان را برای این خلق کرده تا ما در تاریکی( شب) خشکی و دریا, راهمان را گم نکنیم:
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ।انعام/97) و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا را به يقين ما دلايل را براى گروهى كه مى‏دانند به روشنى بيان كرده‏ايم
همه‌ی ستارگان مشغول سجده کردن الله هستند:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ حج/18 آيا نديدي كه سجده مي‏كنند براي الله تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان، و بسياري از مردم، اما بسياري ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمي است، و هر كسي را الله خوار كند كسي او را گرامي نخواهد داشت، خداوند هر كار را بخواهد انجام میدهد!
سجده‌ی ماه، خورشید و ستارگان، هنگامی است که در مسیر گردششان بدور زمین، به پائین ثری(پائین ترین جائی که خورشید در هنگام گرش بدور زمین, به آن نقطه می‌رسد و زمین بر روی آن قرار دارد ) می‌رسند.
زمین بر روی پدیده‌ای موهوم به نام ثری قرار دارد.
البته شاید خیلی‌ها ندانند که ثری کجاست.
قرآن در طه/6 دقیقا به این نقطه اشاره کرده است:
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى برای اوست (الله) آنچه را که در آسمانها و زمین و آنچه که بین این دو است و آنچه که پائین ثری است.
اما هرگز قرآن نگفته که زمین برای الله سجده میکند, زیرا زمین را ثابت می‌داند:
وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ رعد/15همه آنها كه در آسمانها و زمين هستند از روي اطاعت يا اكراه و همچنين سايه‏هاي آنها - هر صبح و عصر - براي خدا سجده مي کنند.
اگر الله آسمان را رها کند , روی زمین می افتد:
الَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ حج/65 آيا نديدي كه الله آنچه در زمين است مسخر شما كرد؟ و كشتيها به فرمان او بر دریا حركت مي‏كنند و آسمان را نگه مي‏دارد تا بر زمين، فرو نيفتند مگر به اذن او الله نسبت به مردم رحيم و مهربان است
ا نَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا فاطر/41 همانا الله است که گرفته است آسمانها را که بر روی زمین نیفتد و اگر افتادند, کیست غیر از خدا این دو را یگیرد اوست آمرزنده ی بردبار؟
آسمان طبق قرآن، دارای جرمی است که هر آنگاه ممکن است تکه‌ای از آن به زمین بیفتد.
زمانیکه پیامبر اسلام، شروع به دعوت مردم به اسلام نمود؛ دراندیشان ( کفار) می‌گفتند که اگر شما راست می‌گوئید؛ از الله بخواه تا تکه‌ای از آسمان را پائین بیندازد.
قرآن در پاسخ آنها گفت که اگر من این کار را انجام دهم، شما هنگامیکه این تکه از آسمان را مشاهده نمودید، خواهی گفت که ابری است متراکم:
وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ و اگر ببینند که تکه ای از آسما در حال سقوط است مى‏گويند ابرى متراكم است )।
ابتدا آسمانها به زمین چسبیده بودند!
از نظر قرآن، ابتدا زمین را آفریده شد و سپس الله بر روی زمین قرار گرفت و آسمان را خلق نمود, در این هنگام بود که این دو به هم چسبیده بودند, سپس آنرا (آسمان ) بالا برد در نازعات/30 و آیات قبل از آن (ءانتم اشد خلقا ام السماء بناها / رفع سمکها و سواها ) این موضوع را قرآن آشکارا در انبیاء/30 می‌گوید:
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ آیا کفار ندیدند(نمیدانند) که آسمان و زمین (در ابتدا) به هم چسبیده بودند, پس ما آنها را از هم جدا کردیم و هر چيز زنده‏اى را از آب پديد آورديم آيا ايمان نمى‏آورند ।

این این آیه، نشان می‌دهد که همگان چنین تصوری از آسمان را داشتند ، زیرا قرآن این را علم می‌نامد.
در آن زمان طبق بعضی از اسطوره‌های یونانی , گمان می‌کردند که آسمان و زمین در ابتدا به هم چسبیده بودند و سپس یکی از اله های آنها, آن دو را از هم جدا کرد.
ابر از دریای آسمان (معصرات) می‌روید
این هم یکی دیگر از خرافات اسلامی.
الله آب باران را مسقیما از دریای آسمان (معصرات ) نازل می‌کند:
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا(عم/14) اگر قرآن را بخوانیم متوجه خواهیم شد که در دنیا دو دریا وجود دارد , یکی دریای زمینی و دیگری دریای آسمان , دریای زمینی برای صید و کشتیرانی است و دریای آسمان برای بارش باران آفریده شده است:
هیچنین یکی از این دریاها شیرین و یکی دیگر شور می‌باشد:
وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا فرقان/53 اوست كسى كه دو دريا را به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا (دریای آسمان که آب باران از اوست ) و آن يكى شور [و] (دریای زمینی ) است و ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد
 

BARAN 59

عضو جدید
آقای کاپلو
عیسی به دین خود موسی به دین خود!
ما حرف تو را قبول نداریم تو هم حرف ما رو .چیو میخوای ثابت کنی؟
فقط اینو بدون اگه خدا وجود نداشته باشه قانون علت و معلول هم وجود نداره.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر طبق همین آیه، الله معتقد است آب باران از دریای آسمان سرازیر می‌گردد.
با توجه به اینکه وصف هر یک ار دو دریا را بیان می‌کند؛ کاملا آشکار است که منظور چیست و لزومی به شرحی اضافه را در اینجا نمی‌بینم.
الله ابر را به عنوان روئیدنی آسمان معرفی میکند, در نمل /25 گفته شده که الله هم از زمین میرویاند (گیاهان) و هم از آسمان می رویاند(ابر).
در قرآن هر جا که از کلمه‌ی نزول استفاده شده، نازل شونده مستقیما از سوی خودش(الله) پائین می‌آید.
چیزهائیکه مستقیما از طرف الله نازل شده‌اند عبارتند از:
نور(نساء/174) , من و سلوی (اعراف/160)(غذائی مخصوص برای بنی اسرائیل), کتاب (مائده/145)(قرآن) , ترازو (حدید/25) , آهن(حدید/25, لباس (اعراف/26) و باران (فرقان/48).
در قرآن آمده است که ما آب را از معصرات نازل می‌کنیم:
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا(عم/14)
اگر کسی اعتقاد داشته یاشد که الله هر کدام از اینها را از آسمان نازل نکرده؛ کافر است. خواه آهن باشد یا قرآن، لباس، ترازو و باران, هیچ تفاوتی در کیفیت پیدایش آنها نیست.
در داستان طوفان نوح نیز به روشنی اشاره شده که ما در آن هنگام , درِ آسمان را باز کردیم و آب با شدت تمام بر زمین ریخت:
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ (قمر/11) آنگاه درهاى آسمان را به آبى سيل‏آسا گشوديم‏.
اگر از دید قرآن, باران ناشی از تبخیر دریاهاست؛ در آن صورت در جریان طوفان نوح امکان نداشت که کل گیتی را آب فرا گیرد و هیچ خشکی بر جای نماند.
خرافه‌ای دیگر در مورد چگونگی پیدایش مروارید
در قدیم گمان می‌کردند که هرگاه باران می‌بارد صدفها از درون دریا بیرون می‌آیند و دهنشان را باز می‌کنند تا قطره‌ی باران، در دهانشان بیفتد و هر صدفی که قطره‌ای باران در دهنش افتاد؛ درون او مروارید تشکیل می‌گردد.
قرآن نیز دقیقا به همین نکته اشاره می‌کند:
مرج الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (رحمن/19) دو دريا را روان كرد كه با هم برخورد كنند
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ (رحمن/20) ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى‏كنند
فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (رحمن/21)پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (رحمن/22) از (برخورد) این دو دریاست که مروارید و مرجان پدید میاید (رحمن /22
استدلال مدعیان روشنفکری دینی
اما عده‌ای در بیان کروی بودن زمین، استدال‌هائی می‌آورند که نه پیامبر اسلام؛ چنین فهمی از قرآن داشته است و نه ائمه, انگار اینان از آنها در این زمینه داناترند.
یکی از این استدال ها رب المشرقین و رب المغربین است؛ تصوری که ما از شرق داریم، با تصور پیشینیان، کاملا متفاوت است.
کلمه‌ی شرق در قرآن یک بار بصورت فعل در زمر/69 آمده:
(و اشرقت الارض بنور ربها و وضع .......) ودر بیان آغاز روز قیامت است, پس از تاریکی مطلقی که جهان را فرا می‌گیرد، قرآن می‌گوید که زمین با نور پروردگارش، آغاز به نورانی شدن نمود.
همانگونه که مشاهده می‌کنیم؛ شرق به معنای آغاز به روشن شدن است.
شرق با مشرق اگرچه اکنون به نظر ما دارای یک معنا هستند؛ اما در عربی، هرکدام دارای معنای خاصی می‌باشند.
در قرآن کلمه‌ی شرق و مشتقات آن 16 بار آمده, شرق معادل جهت و مشرق (محل آغاز روشن شدن) اسم مکان است و اشاره به نقطه ی خاصی دارد .
با ملاحظه‌ی مکان طلوع خورشید که در هیچ دو روز متوالی از یک نقطه طلوع نمی‌کند, مشرقهای زیادی در ذهن تجلی می‌شود که قرآن از آنها به عنوان مشارق یاد می‌کند
اما در قدیم, آخرین نقطه‌ای که خورشید به سمت شمال می‌رود و از آنجا طلوع می‌کند را مشرق تابستان و آخرین نقطه‌ای که خورشید به سمت جنوب می‌رود و از آنجا طلوع می‌کند را مشرق زمستان می‌نامیدند، آنها معتقد بودند که دو مشرق وجود دارد: یکی مشرق تابستان و دیگری مشرق زمستان.
الله خود را رب این دو مشرق می‌نامد, در جاهای دیگر, خود را رب مشرقهائی که مابین این دو است نامیده.
همین دلیل عینا برای مغربین و مغارب نیز صادق است.
اما اکنون عده‌ای برای این که بتوانند پیش ذهنی خویش را ثابت کنند, فهمی را از این آیات ارائه می‌دهند که نه پیامبر و نه ائمه و نه هیچ یک از علماء قدیمی آنرا نفهمیدند, اینان در بیان توجیه خویش , خود را از پیامبر اسلام، داناتر و او را حتی از گالیله ترسوتر می‌دانند.
اگر مفهوم این آیات چنین بود؛ چرا پیامبر اسلام جهان را با سکوت خویش, اینقدر از قافله‌ی علم عقب انداخت؟
البته دلایل دیگری نیز می‌آورند, اما روی منطق یاد شده‌ی بالا زیاد مانور می‌دهند و آنرا محکمترین دلیل می‌دانند.
خود قضاوت نمائید.
خود قضاوت نمائید
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
علم ریاضیات ثابت می کند که نظریه Big Bang باطل است.
چند نفر با درس آمار و احتمالات آشنایی دارند؟
وقتی یک تاس پرتاب می کنید احتمال اینکه یک عدد خاصی ظاهر شود، یک ششم می باشد.
یا مثلا اگر از بین 100 نفر بخواهند یک نفر را برای جایی استخدام کنند احتمال اینکه آن یکنفر شما باشید یک درصد می باشد.

با این مقدمات برویم به سراغ Big Bang .
فرض کنیم که واقعا همه چیز به طور شانسی از یک Big Bang به وجود اومده باشه.
حالا برویم به سراغ سیستم های مختلف بدن انسان.
مثلا سیستم گوارشی به ترتیب:
دندان، زبان، حلق، مری، معده، روده
دوستانی که با آمار و احتمالات آشنایی دارند اگر قرار باشد همه اینها به ترتیب و بر اثر یک اتفاق پشت سر هم قرار بگیرند چند درصد احتمال وجود دارد که اینها به درستی پشت سر هم قرار بگیرند؟ (فقط فرض کنید که اگر مثلا جای معده با زبان عوض می شد، چه می شد؟!!!!)

برویم سراغ چشم انسان و نگاه کنید به عظمت و قدرت خداوند.
همه کسانی که با ریاضیات آشنایی دارند می دانند که در یک هندسه سه بعدی به شکل کره اگر بخواهیم یک زاویه به خصوص انتخاب کنیم، بینهایت زاویه متفاوت وجود دارد؛ حالا اگر قرار باشد که چشم انسان بر اثر یک اتفاق دقیقا در زاویه ای قرار بگیرد که هم اکنون می باشد چقدر احتمال وجود دارد؟ صفر درصد ، احتمال آن صفر است. یک تقسیم بر بینهایت می شود صفر.
اینها فقط دو مثال کوچک از بینهایت مخلوقی بود که خداوند آفریده!!!! شما می توانید بینهایت مورد دیگر را هم مثال بزنید.

یعنی احتمال اینکه جهان از یک Big Bang به طور تصادفی درست شده باشد صفر است. یعنی طبق علم ریاضیات وقتی احتمال چیزی صفر باشد آنگاه احتمال متمم آن 100 درصد است. یعنی احتمال وجود خدا 100 درصد می باشد.
همه اینها نشان می دهند که یک خالق قادر بر اساس نظم و ترتیب جهان را آفریده است. حالا مهم نیست که تکامل وجود داشته باشد یا نه. مهم این است که طبق علم ریاضیات ثابت می شود که همه چیز را خداوند بر اساس نظم و ترتیب خلق کرده است.


.

من یک سوال از کسانی که به خدا اعتقاد ندارند، می پرسم.

1- در کل دو حالت وجود دارد یا خدا هست یا نیست.
2- دو گروه انسان وجود دارند. عده ای خدا را قبول دارند و عده ای دیگر خدا را قبول ندارند.

سوال:
بعد از مرگ :
اگر خدایی وجود نداشته باشد، گروهی که به خدا ایمان داشتند چقدر ضرر کرده اند؟؟؟
اگر خدایی وجود داشته باشد که قطعا وجود دارد، گروهی که به خدا ایمان نداشتند چه کار می خواهند بکنند؟!!! یا به طور عامیانه چه خاکی می خواهند بر سرشون بریزند؟!!!

این کاپلو به هیچکس جواب نمی دهد. سوالات من را هم جواب نداده است.
فقط شروع کرده یک سری افکار باطل را بیان کردن .
جواب منطقی ندارد فقط شروع کرده به حاشیه رفتن و از یک شاخه به یک شاخه دیگر پریدن.
من هم مانند بسیاری از دوستان دیگر فکر می کنم ادامه دادن به بحث با ایشان بیفایده باشد زیرا ایشان دلایل منطقی و عقلی شما را قبول نمی کند.
فقط یک فیزیکدان را قبول دارد. عقل را قبول ندارد!!!
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
این کاپلو به هیچکس جواب نمی دهد. سوالات من را هم جواب نداده است.
فقط شروع کرده یک سری افکار باطل را بیان کردن .
جواب منطقی ندارد فقط شروع کرده به حاشیه رفتن و از یک شاخه به یک شاخه دیگر پریدن.
من هم مانند بسیاری از دوستان دیگر فکر می کنم ادامه دادن به بحث با ایشان بیفایده باشد زیرا ایشان دلایل منطقی و عقلی شما را قبول نمی کند.
فقط یک فیزیکدان را قبول دارد. عقل را قبول ندارد!!!

اولا نه بنده ریاضی دان هست که از طریق ریاضی بخوام بهتون جواب بدم و نه شما ریاضی دان هستید که ادعای ریاضی میکنید..
اینجا بحث ضرر کردن یا نکردن نیست.بحث درست وغلط بودن هست.
یک نفر نمیتونه بگه که از خونه بیرون نمیرم.چون فکر میکنم که امکان داره یکی من را بکشه.
بحث مذهبی همین هست.تمام موضوع ها به هم مرتبط هستند.
قضیه از اینجا شروع شد که ادعا شد که این خالق همون خدای الله و اسلام و مسیحیت هست.گفتم از کجا میدونید.
گفتند قران معجزه هست.من هم میگم معجزه نیست و دست نوشته بشر هست.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم سوالم را تکرار میکنم.
از کجا میدونید که این خالق همون الله و خدای ادیان ابراهیمی هست.
ایا 1 درصد امکان نداره که این الله همچون خدایان دیگه دروغی باشه
 

mr.rahjou

کاربر فعال
باز هم سوالم را تکرار میکنم.
از کجا میدونید که این خالق همون الله و خدای ادیان ابراهیمی هست.
ایا 1 درصد امکان نداره که این الله همچون خدایان دیگه دروغی باشه

بابا چند به چند؟؟!!
آقای کاپلو پبشنهاد میکنم بیشتر از این خودتو خسته نکن. آقا فرو نمیره دیگه!

خیام جواب همه ی دوستان و داده.
به نظر من که اشتباهه محضه این جور بحثا چون فقط نظریه به هم پرت میکنید!
هر کسی آزاده ،فقط نباید گذاشت که از بحث اعتقادی سو استفاده بشه برای ...
در ضمن همه خوب و بدو میدونند.تمام

"قومی متفکرند در مذهب و دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
ترسم که بانگ آید ز درون
که ای بیخبران راه نه آن است و نه این"

خیام
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
آیا می‌دانید که خرافه‌ترین خرافات در قرآن است؟
نخست خلاصه‌ای از مطلب را می‌نویسم و سپس به شرح آن می‌پردازم؛
از نظر قرآن خورشید و ماه در بین طبقات آسمان قرار دارند (نوح/15) و سایر ستارگان، زینت آسمان پائینی هستند(صافات/6)؛ پس برای رفتن به ماه باید از تمام ستارگان آسمان عبور نمود
آیا داستان جن، چیزی جز خرافه است؟
در همین داستان خرافی، خرافات بسیاری را مشاهده می‌نمائیم که پرتاب شهاب سنگ از سوی الله، برای زدن به جنها، استراق سمع نمودن جنها از دربار الهی و روی صندلی نشستن در کنار آسمان، نمونه‌ای از این خرافات است(جن/9)و صافات/9 )و ادامه‌ی آیات
همچنین لمس نمودن آسمان از سوی جنها(جن/8
آیا این خرافه نیست که خورشید در حرکت است(یس/37 رعد/2 و زمر/5)؟
و در زیر زمین ، جائی به نام ثری (طه/6)که زمین بر آن قرار دارد ، الله را سجده میکند
قرآن تصور می‌کند که ماه باریک و کلفت می‌گردد (یس/38) و با حرکتش به دور زمین، الله را سجده می‌نماید

ستارگان هم الله را سجده می‌نمایند، زیرا به دور زمین در حرکتند . اما قرآن هرگز نگفته که زمین ، الله را سجده می‌نماید، زیرا زمین ثابت است
اگر الله آسمان را رها نماید، بر روی زمین سقوط می‌کند (فاطر/41) و این الله است که آسمان را نگه داشته تا بر زمین نیفتد، پس او را شاکر باشید(حج/65) ضمنا هر لحظه ممکن است تکه‌ای از آسمان بر زمین بیفتد(طور/4)
از دید قرآن ، زمین و آسمان در ابتدا به هم چسبیده بودند ،که الله آسمان را بلند کرد و آنرا بالا برد (انبیاء/30)
ابر از آسمان میروید(نمل/25) و در آسمان دریائی است شیرین به نام معصرات که باران از آنجا می‌بارد
، که باران از آنجا میریزد(عم/14) و از برخورد این دو دریاست که مروارید و مرجان درست تشکیل می‌گردد. این همان اعتقاد قدماست که بیان می‌شود، مروارید از برخورد قطرات باران، بر دهان صدفها شکل می‌گیرد (رحمن/22) و آیات قبل و بعدش..
در ضمن به این ادعا که رب المشرقین و رب المغربین، دلیلی بر کروی بودن زمین است، پاسخ داده خواهد شد
خورشید و ماه بسیار دورتر از سایر ستارگان هستند
در صافات/6 قرآن می‌گوید که ما آسمان (و نه آسمانها) دنیا را به ستارگان زینت دادیم
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما آسمان دنیا (پائين) را با ستارگان تزيين كرديم.
در این آیه گفته شده که ستارگان زینت آسمان هستند و تمام ستارگان، در آسمان دنیا(پائین) قرار دارند

خورشید در حرکت است و پائین ثری الله را سجده می‌کند
خورشید از نظر قرآن در حرکت است و این حرکت باعث پیدایش شب و روز می‌گردد, در یس/37و 38 به روشنی به این امر اشاره شده
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم و خورشيد كه پيوسته به سوي قرارگاهش در حركت است، اين تقدير الله قادر و دانا است
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ وبراى ماه منزل‌هايى معين كرده‏ايم تا چون شاخك خشك قوسی شکل خوشه خرما برگردد ِ/قرآن تصور میکرد که خود ماه باریک می‌گردد)

لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام درفلک الله را تسبیح مینمایند)
پس ازبحث چگونگی پیدایش شب و روز , بیان شده که خورشید جهت رسیدن به محل استقرارش (محل سجده کردنش یا طبق قول بعضیها دائما در حرکت است , تا اینکه قیامت برسد و در آن هنگام است که استقرار می یابد), در حرکت است؛ دلیلش را نیز در زمر/5 باید جستجو کرد
"خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ آسمانها و زمين را به حق آفريد، شب را بر روز مي‏پيچد، و روز را بر شب، و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد، هر كدام تا اجل مسمی (مدتی معین) به حركت خود ادامه مي‏دهند، آگاه باشيد او قادر بخشنده است .
।همچنین در رعد/2 باز به این موضوع اشاره شده است
للّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ الله همان كسي است كه آسمان را بدون ستونی که می بینید(همانگونه که میبینید) نسیت آفريد سپس بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را مسخر ساخت كه هر كدام تا زمان معيني حركت دارند كارها را او تدبير مي‏كند آيات را تشريح مي‏نمايد تا به لقاي پروردگارتان يقين پيدا نمائید
اگر بپذیریم که ماه دارای مسیر دایره‌ای (فلکی ) شکلی است که به دور زمین می‌گردد, پس خورشید نیز باید مانند ماه دارای همین مسیر باشد
الله ستارگان را برای این خلق کرده تا ما در تاریکی( شب) خشکی و دریا, راهمان را گم نکنیم:
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ।انعام/97) و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا را به يقين ما دلايل را براى گروهى كه مى‏دانند به روشنى بيان كرده‏ايم
همه‌ی ستارگان مشغول سجده کردن الله هستند:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ حج/18 آيا نديدي كه سجده مي‏كنند براي الله تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان، و بسياري از مردم، اما بسياري ابا دارند و فرمان عذاب در باره آنها حتمي است، و هر كسي را الله خوار كند كسي او را گرامي نخواهد داشت، خداوند هر كار را بخواهد انجام میدهد!
سجده‌ی ماه، خورشید و ستارگان، هنگامی است که در مسیر گردششان بدور زمین، به پائین ثری(پائین ترین جائی که خورشید در هنگام گرش بدور زمین, به آن نقطه می‌رسد و زمین بر روی آن قرار دارد ) می‌رسند.
زمین بر روی پدیده‌ای موهوم به نام ثری قرار دارد.
البته شاید خیلی‌ها ندانند که ثری کجاست.
قرآن در طه/6 دقیقا به این نقطه اشاره کرده است:
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى برای اوست (الله) آنچه را که در آسمانها و زمین و آنچه که بین این دو است و آنچه که پائین ثری است.
اما هرگز قرآن نگفته که زمین برای الله سجده میکند, زیرا زمین را ثابت می‌داند:
وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ رعد/15همه آنها كه در آسمانها و زمين هستند از روي اطاعت يا اكراه و همچنين سايه‏هاي آنها - هر صبح و عصر - براي خدا سجده مي کنند.

الله آب باران را مسقیما از دریای آسمان (معصرات ) نازل می‌کند:
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا(عم/14) اگر قرآن را بخوانیم متوجه خواهیم شد که در دنیا دو دریا وجود دارد , یکی دریای زمینی و دیگری دریای آسمان , دریای زمینی برای صید و کشتیرانی است و دریای آسمان برای بارش باران آفریده شده است:
هیچنین یکی از این دریاها شیرین و یکی دیگر شور می‌باشد:
وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا فرقان/53 اوست كسى كه دو دريا را به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا (دریای آسمان که آب باران از اوست ) و آن يكى شور [و] (دریای زمینی ) است و ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد

شما که اول طرفدار بحث علمی و منطقی بودی، اما این پست شما که نشانی از علم و منطق در اون نیست!

قرآن گفته موجوداتی به اسم جن وجود دارند، شما می گی خرافه هست و چنین موجودی وجود نداره. دلیل علمی شما برای رد این گفته چی هست؟ با چه سند و مدرکی می گید که چنین موجودی وجود نداره؟
(می تونید برای مطالعه بیشتر به اینجا مراجعه کنید) احتمالاً وجود روح هم از نظر شما خرافه هست با اینکه جدیداً علم به این نتیجه رسیده که بعد از مرگ، 21 گرم از وزن آدمی کاهش پیدا می کنه و جوابی برای چرایی اون نداره!

دوست عزیز، اول یه مقدار توی اینترنت سرچ کن بعد بگو که "آیا این خرافه نیست که خورشید در حرکت است"

در حال حاضر، کشف شده که تمام عالم در حال چرخش هست و این عالم یک نقطه مختصات مرکزی (مرکز عالم COM of the universe) داره.
(توی پرانتز، قرآن 1400 سال پیش قبل از اینکه کسی مرکز جرم و مرکز گرانش و مرکز مختصات رو بدونه چی هست و حتی قبل از اینکه بدونن تمام اجرام عالم در حال چرخش است، گفته:
وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ!)

این هم عکس منظومه شمسی در کهکشان راه شیری:


می بینید که خورشید هم در حرکت است! بد هم نیست که بدونید، الان از سیستم زمین مرکز (Geocentric) برای بیشتر فعالیت های فضایی استفاده میشه نه خورشید مرکز (Heliocentric).

من نمی دونم این ترجمه قرآن رو از کجا شما پیدا کردید؟ آیه 14 سوره نبا: وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا﴿۱۴﴾

لغتنامه دهخدا:
معصرات . [ م ُ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ابر یا ابر بارنده یا ابر بسیار باران یا ابر بادتندانگیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابرهایی که باران از آنها فشرده شود. (از اقرب الموارد). ابرهای باران ریز. (آنندراج ): و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا. (قرآن 14/78).

حالا این دریای معصرات رو از کجا آوردید، خودتون می دونید!

مابقی حرف های شما هم از حوصله من خارجه، ضمن اینکه همون 1400 سال پیش، قرآن جواب شما رو داده. نگاهی به سوره کافرون بیندازید.
 

mr.sajjad

عضو جدید
خطاب به شما Sparrow :

شما میگید محمد تو قرآن گفته که خورشید در حرکته !

خوب یکم واقعی تر به موضوع نگاه میکنیم
چرا نگفته زمین در حرکته؟

1400 سال پیش (یا الان فرقی نداره) طرف نگاه آسمون میکرده میدیده ماه و خورشید در طول شب و روز حرکت میکنن.
چیزه عجیبی نیست ؟!!! :)
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
خطاب به شما Sparrow :

شما میگید محمد تو قرآن گفته که خورشید در حرکته !

خوب یکم واقعی تر به موضوع نگاه میکنیم
چرا نگفته زمین در حرکته؟

1400 سال پیش (یا الان فرقی نداره) طرف نگاه آسمون میکرده میدیده ماه و خورشید در طول شب و روز حرکت میکنن.
چیزه عجیبی نیست ؟!!! :)
خطاب به شما:

برای اینکه قرآن نازل نشده که بحث علمی انجام بده، نازل شده که باعث هدایت اخلاقی و دینی مردم بشه. حالا، بیاد و 1400 سال پیش بگه که خورشید نیست که به دور زمین می چرخه، زمینه که به دور خورشید می چرخه، واقعاً مهم بوده؟ چه دردی رو از بی دینی مردم دوا می کرده؟ اصلاً هدف قرآن مگر این بوده که بحث علمی با مردم طرح کنه؟ قرآن آمده تا بگه خدای واحد رو بپرستید، دروغ نگید، فحشا نکنید و ...، یک سری نشانه های بصری رو هم برای وجود خدا گفته. هدف قرآن تصحیح افکار ارسطویی نبوده که بیاد بر سر این موضوع بحث کنه!
 
آخرین ویرایش:

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون جناب sparrow بابت مطالب خوبتون، تشکر نداشتم...

خطاب به شما Sparrow :

شما میگید محمد تو قرآن گفته که خورشید در حرکته !

خوب یکم واقعی تر به موضوع نگاه میکنیم
چرا نگفته زمین در حرکته؟

1400 سال پیش (یا الان فرقی نداره) طرف نگاه آسمون میکرده میدیده ماه و خورشید در طول شب و روز حرکت میکنن.
چیزه عجیبی نیست ؟!!! :)
اتفاقاً به حرکت زمین هم اشاره شده:
در آیه 88 سوره نمل می خوانیم: و تری الجبال تحسبها جامدة و هی تمر مر السحاب صنع الله الذی اتقن کل شیء انه خیبر بما تفعلون:
« کوهها را می بینی و آنها را جامد و ساکن می پنداری در حالی که مانند ابر در حرکتند، این آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفرید، او از کارهایی که شما انجام می دهید آگاه است».
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
قرآن رو باز کردم و صفحه 297 رسم الخط عثمان طه آمد:

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴿۲۸﴾
وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا﴿۲۹﴾
نَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا﴿۳۰﴾
أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا﴿۳۱﴾
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا﴿۳۲﴾
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا﴿۳۳﴾


و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] خشنودى او را مى‏خواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديده‏ات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته‏ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده‏روى است اطاعت مكن(۲۸)

و بگو حق از پروردگارتان [رسيده] است پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرده‏ايم كه سراپرده‏هايش آنان را در بر مى‏گيرد و اگر فريادرسى جويند به آبى چون مس گداخته كه چهره‏ها را بريان مى‏كند يارى مى‏شوند وه چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است(۲۹)

كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند [بدانند كه] ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده است تباه نمى‏كنيم (۳۰)
آنانند كه بهشتهاى عدن به ايشان اختصاص دارد كه از زير [قصرها]شان جويبارها روان است در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى‏شوند و جامه‏هايى سبز از پرنيان نازك و حرير ستبر مى‏پوشند در آنجا بر سريرها تكيه مى‏زنند چه خوش پاداش و نيكو تكيه‏گاهى (۳۱)
و براى آنان آن دو مرد را مثل بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو [باغ] را با درختان خرما پوشانديم و ميان آن دو را كشتزارى قرار داديم(۳۲)
هر يك از اين دو باغ محصول خود را [به موقع] مى‏داد و از [صاحبش] چيزى دريغ نمى‏ورزيد و ميان آن دو [باغ] نهرى روان كرده بوديم(۳۳)
و براى او ميوه فراوان بود پس به رفيقش در حالى كه با او گفت و گو مى‏كرد گفت مال من از تو بيشتر است و از حيث افراد از تو نيرومندترم(۳۴)
و در حالى كه او به خويشتن ستمكار بود داخل باغ شد [و] گفت گمان نمى‏كنم اين نعمت هرگز زوال پذيرد(۳۵)
و گمان نمى‏كنم كه رستاخيز بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم قطعا بهتر از اين را در بازگشت‏خواهم يافت(۳۶)
 

mmzk

عضو جدید
علم ریاضیات ثابت می کند که نظریه Big Bang باطل است.
چند نفر با درس آمار و احتمالات آشنایی دارند؟
وقتی یک تاس پرتاب می کنید احتمال اینکه یک عدد خاصی ظاهر شود، یک ششم می باشد.
یا مثلا اگر از بین 100 نفر بخواهند یک نفر را برای جایی استخدام کنند احتمال اینکه آن یکنفر شما باشید یک درصد می باشد.

با این مقدمات برویم به سراغ Big Bang .
فرض کنیم که واقعا همه چیز به طور شانسی از یک Big Bang به وجود اومده باشه.
حالا برویم به سراغ سیستم های مختلف بدن انسان.
مثلا سیستم گوارشی به ترتیب:
دندان، زبان، حلق، مری، معده، روده
دوستانی که با آمار و احتمالات آشنایی دارند اگر قرار باشد همه اینها به ترتیب و بر اثر یک اتفاق پشت سر هم قرار بگیرند چند درصد احتمال وجود دارد که اینها به درستی پشت سر هم قرار بگیرند؟ (فقط فرض کنید که اگر مثلا جای معده با زبان عوض می شد، چه می شد؟!!!!)

برویم سراغ چشم انسان و نگاه کنید به عظمت و قدرت خداوند.
همه کسانی که با ریاضیات آشنایی دارند می دانند که در یک هندسه سه بعدی به شکل کره اگر بخواهیم یک زاویه به خصوص انتخاب کنیم، بینهایت زاویه متفاوت وجود دارد؛ حالا اگر قرار باشد که چشم انسان بر اثر یک اتفاق دقیقا در زاویه ای قرار بگیرد که هم اکنون می باشد چقدر احتمال وجود دارد؟ صفر درصد ، احتمال آن صفر است. یک تقسیم بر بینهایت می شود صفر.
اینها فقط دو مثال کوچک از بینهایت مخلوقی بود که خداوند آفریده!!!! شما می توانید بینهایت مورد دیگر را هم مثال بزنید.

یعنی احتمال اینکه جهان از یک Big Bang به طور تصادفی درست شده باشد صفر است. یعنی طبق علم ریاضیات وقتی احتمال چیزی صفر باشد آنگاه احتمال متمم آن 100 درصد است. یعنی احتمال وجود خدا 100 درصد می باشد.
همه اینها نشان می دهند که یک خالق قادر بر اساس نظم و ترتیب جهان را آفریده است. حالا مهم نیست که تکامل وجود داشته باشد یا نه. مهم این است که طبق علم ریاضیات ثابت می شود که همه چیز را خداوند بر اساس نظم و ترتیب خلق کرده است.

_______________________________________________________

خیلی جالب بود واسه من;)
کسی میتونه این اثبات رو رد کنه؟ فکر نکنم
ممنون بابت این پست

من آشنایی زیادی با علم احتمالات ندارم، لذا اگر در این چند خط که می نویسم، دوستان دانشمندم، ایرادی دیدند، به بزرگی خود عفو نمایند:

در علم احتمالات، مبحثی با عنوان داده های آماری اعداد بزرگ وجود دارد،
در این مبحث، آنچه که حائز اهمیت است، از دست رفتن مطلق احتمال صفر با توجه به بزرگی اعداد می باشد،
برای روشن تر شدن مطلب به این مثال توجه کنید،
وقتی تاسی انداخته می شود، احتمال آمدن عدد مشخصی (مثل 6) 1/6 می باشد،
حالا اگر دو تاس ، همزمان ریخته شود، این احتمال فراتر می رود،
به همین صورت، با ریختن همزمان تاس های بیشتر، این احتمال فراتر می رود،
خوب، حالا فرض کنیم بجای تاس 6 وجهی، تاس n وجهی داشته باشیم،
با ریختن این تاس، احتمال دست یابی به عدد مشخص x که قطعا x<n، این احتمال 1/n خواهد بود، مسلما این احتمال (یک بر ان) در صورت میل n به بی نهایت، به صفر نزدیک خواهد شد،
این همان موضوعی است که جناب karkard در استدلال خود بدان اشاره کرده،
ولی کار همینجا تمام نمی شود،
حالا می خواهیم بجای یک تاس n وجهی، m تاس n وجهی را بریزیم:confused:
اینجاست که احتمال رویت عدد x معادل m/n خواهد بود،
تکلیف n که مشخص است، به سمت بی نهایت میل میکند،
اما اگر m هم عدد بسیار بزرگی باشد و او نیز میل به بینهایت داشته باشد، آنگاه دیگر نمی توان به راحتی گفت که این احتمال صفر خواهد بود،
چند سال از مهبانگ گذشته؟
چند جرم آسمانی وجود دارد؟
چند گونه مختلف جانوری به صورت تکامل یافته یا نیافته وجود داشته، دارد یا خواهد داشت؟
می بینید، دیگر میلیون، میلیارد و گاها تریلیارد هم رنگ و لعاب خود را از دست می دهند،
وقتی صحبت از تکامل به میان می آید، باید روز و ماه و سال و قرن و هزاره را فراموش کرد،
ما در خوشبینانه ترین حالت، توان رویت یک قرن از این سیر غیر قابل تصور را خواهیم داشت،
من قصد وارد شدن به مبحث وجود یا عدم وجود خدا را ندارم،
اگر قرار بود که این قبیل موارد، در یک تاپیک از یک تالار گفتمان حل و قصل شود که ...
من فقط خواستم بگویم که جناب karkard، تئوری مهبانگ، زاده قیلوله نیم روزه کودک بازیگوشی نیست که شما به همین سادگی قصد ابطال آن را داشته باشید،
با کمال احترام ، نمی دانم که مطلب ارسال شده توسط شما، نظرات خودتان بود یا یک کپی پیست عجولانه، ولی هر چه هست، خواهش دارم علم فاخر ریاضیات را با این نوع استدلالات، زیر سوال نبرید.
سپاسگذارم
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم تکرار میکنم . اشکالات این پست رو بگید اقای کاپلو. هنوز جواب اینو ندادید میرید درباره اسمان و جن و ...ایه می اورید:que: چرا به تاریخ مراجعه نمیکنید تا ببینید چند بار دانشمندان حرفهای خودشان را پس گرفته و نقض کرده اند.؟ ما برای زندگی احتیاج به حقایق ثابت داریم.
شما رو نمیدونم.

اینجاست که شما دو راهی رو اشتباه انتخاب می کنید. بین راه فلسفی و راه علمی برای اثبات وجود خدا.

ويژگي‌هاي معرفت(علوم) تجربي
—
  • مبتني بر تجربه و مشاهده همگاني
مواجه: مشاهدات تكرارناپذير نظير موجودات فرازميني و...
تجربه: مشاهدات تكرارپذير نظير مغناطيس و...

  • مبتني برفرضيه(آزمايشات پاستور، اديسون و..)

  • قانونمندي؛ بر پايه تئوري و قانون تفسيرپذيرند(قوانين نيوتن و كپلر)
  • توانايي پيش‌بيني و نه پيشگويي(حركت فضاپيما و تاثير دارو)
  • گزينشي بودن روش علم: مطالعه و تجربه همه جوانب يك پديده در علم جايي ندارد
  • ابطال‌پذيري يعني سازش نداشتن با همه پديده‌هاي ممكن
درقلمرو خاصي صحت دارند(دستگاه اينرسي)
بتوان ابطال قانون را تصور كرد(قانون دوم، عدم تساوي زواياي تابش و بازتابش)
نقش تجربه در علم، كشف بطلان است نه اثبات صحت
آيا«هركس وقت مرگش برسد مي‌ميرد» ابطال‌پذير(علمي) است؟


فلسفه چيست؟

— — — — — — — — — — —
—
  • تعريف عام: معادل با معناي اول علم يعني تمام دانش شامل علوم تجربي

  • تعريف خاص: مخالف تعريف دوم علم(آگاهي تجربي) و معادل متافيزيك
  • فلسفه علم (فيزيك): خود علم (فيزيك) به عنوان يك موجود خارجي مطالعه مي‌شود.

  • —معرفت علمي در طول (شكم) معرفت متافيزيكي است (مثال پلانك در خاكشناسي و تپه)

  • —روش متافيزيك، روش تعقلي و منطقي است نه روش تجربي: بررسي گرم شدن آب و رسيدن ميوه در حوزه ترموديناميك و بيوشيمي است و بررسي خود تغيير در حوزه متافيزيك

  • —هدف متافيزيك، ارائه تفسيري عام و فراگير از همه پديده‌هاي محسوس و نامحسوس است.

  • —هدف متافيزيك پيش بيني در عمل نيست

  • —علم و متافيزيك دو معرفت مستقل‌اند با دو روش و با دو عزم

  • مسائل مهم متافيزيك: منشأ، غايت و قلمرو هستي، ريشه تحول‌پذيري(حركت جوهري) وتنوع، عليت، وجود، حقيقت، ارتباط بخش‌هاي مختلف هستي
تفاوت قوانين علمي و فلسفي
—
  • هيچ قانون متافيزيكي، كمي نيست در حالي كه اغلب قانون‌هاي علمي كمي‌اند
  • هيچ قانون متافيزيكي را نمي‌توان از راه تجربه ابطال كرد ولي قوانين علمي از راه تجربه قابل ابطال‌اند
  • قوانين علمي گزينشي‌اند ولي قوانين متافيزيك ناظر به كل پديده‌هايند
  • با قوانين علمي مي‌توان حادثه‌اي خاص را پيش‌بيني كرد اما با قوانين متافيزيكي خير
  • قوانين علمي از راه برهان خلف(برمبناي مقدمات بديهي و نشان دادن تناقض در جايي) قابل اثبات نيستند ولي قوانين متافيزيكي چرا
  • در صورت ابطال يك قانون علمي، در مواردي صحيح بوده و كاربرد دارد (قانون دوم نيوتن) ولي ابطال قانون متافيزيكي به معني ابطال كل آن است (احتمال ابطال قانون علت و معلول!)
  • راه نقد قوانين فلسفي، تعقل و برهان است ولي قوانين علمي، از روش‌هاي تجربي نيز مي‌توان
  • هيچ سخن علمي پاسخ هيچ پرسش فلسفي نيست و هيچ سخن فلسفي پاسخ هيچ پرسش علمي نيست
این یه دوره سریع فلسفه علم. شما اگر برای اثبات خدا دلیل فلسفی بخوای، میشه آورد و همین طور برای اثبات عدم وجود خدا اما تا به حال دلیل علمی ای که ویژگی های بالا را داشته باشد، شما دیدید؟ تمام موحدین و ملحدین در طول تاریخ که دلیل و برهان برای خود ارائه کردند، فیلسوف بودند نه دانشمند فیزیک و شیمی.

اما در مورد نظریه پرفسور هاوکینگ، هنوز ایشون فرضیه به وجود آمدن زمین توسط بیگ بنگ را اثبات نکردن که بخوان بر پایه اون یک قانون فلسفی رو نقض کنن. لازمه صحبت ایشون این هست که ابتدا فرضیه شکل گیری جهان توسط بیگ بنگ را اثبات کنند، بعد اثبات کنند که بیگ بنگ همینجوری به وجود آمده.
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
من آشنایی زیادی با علم احتمالات ندارم، لذا اگر در این چند خط که می نویسم، دوستان دانشمندم، ایرادی دیدند، به بزرگی خود عفو نمایند:
حالا می خواهیم بجای یک تاس n وجهی، m تاس n وجهی را بریزیم:confused:
اینجاست که احتمال رویت عدد x معادل m/n خواهد بود،
تکلیف n که مشخص است، به سمت بی نهایت میل میکند،
اما اگر m هم عدد بسیار بزرگی باشد و او نیز میل به بینهایت داشته باشد، آنگاه دیگر نمی توان به راحتی گفت که این احتمال صفر خواهد بود،
سپاسگذارم


اشتباه کردی دوست عزیز
اگر بجای یک تاس n وجهی، m تاس n وجهی را بریزیم آنگاه احتمال اینکه عددx ظاهر شود برایر یک تقسیم بر (m*n) می باشد. که اگر m و n هر دو بینهایت باشند یعنی می شود یک تقسیم بر (بی نهایت*بی نهایت).
درضمن دوباره استدلال من رو بخون. درست متوجه نشده ای.
چند دستگاه بدن را در نظر بگیر:
سیستم گوارشی ،
سیستم تنفسی،
سیستم عصبی،
سیستم گردش خون، و بی نهایت سیستم دیگر.

هیچ وقت مثلا سیستم گردش خون مساوی سیستم تنفسی نیست . پس احتمال تکرار آن اصلا وجود ندارد .

حالا یکی از این سیستم ها را در نظر بگیر.
مثلا سیستم گوارشی به ترتیب:
دندان، زبان، حلق، مری، معده، روده
(البته تعداد سیستم های یک دستگاه بسیار بیشتر است من برای مثال فقط چند تا را نام بردم)
دوستانی که با آمار و احتمالات آشنایی دارند اگر قرار باشد همه اینها به ترتیب و بر اثر یک اتفاق پشت سر هم قرار بگیرند چند درصد احتمال وجود دارد که اینها به درستی پشت سر هم قرار بگیرند؟ (فقط فرض کنید که اگر مثلا جای معده با زبان عوض می شد، چه می شد؟!!!!)
دیگر سیستم های بدن نیز همین طور هستند. مثلا دهان، ریه و شش ها برای سیستم تنفسی.
یا نظم و ترتیب در سیستم گردش خون.
یا نظم ترتیب در چیزهای دیگر مثل نظم و ترتیب در ساختار گیاهان.
یا چشم و کره چشم که قبلا توضیح دادم.
در یک هندسه سه بعدی به شکل کره اگر بخواهیم یک زاویه به خصوص انتخاب کنیم، بینهایت زاویه متفاوت وجود دارد؛ حالا اگر قرار باشد که چشم انسان بر اثر یک اتفاق دقیقا در زاویه ای قرار بگیرد که هم اکنون می باشد چقدر احتمال وجود دارد؟ صفر درصد ، احتمال آن صفر است. یک تقسیم بر بینهایت می شود صفر. چشم فقط در یک زاویه خاص در کره چشم قرار گرفته است فقط و فقط در یک زاویه خاص منحصر به فرد. یعنی یک حالت. در حالی که بینهایت زاویه برای قرار گرفتن چشم در کره وجود. ولی زاویه کنونی منحصر به فرد و یکتا است. یعنی یک تقسیم بر بینهایت.
اگر کمی فکر کنی مثالهای خیلی زیاد دیگر نیز می توانی پیدا کنی.


در ضمن همه اینها منحصر به فرد هستند و امکان تکرار ندارند .
احتمال اینکه همه اینها به طور اتفاقی ، به ترتیب پشت سر هم قرار بگیرند صفر است. آن هم با این نظم و ترتیب فوق العاده.
همه اینها نشان می دهند که یک خالق قادر بر اساس نظم و ترتیب جهان را آفریده است.
 
آخرین ویرایش:

mr.rahjou

کاربر فعال
اونهایی که به روح اعتقاد ندارن:
یکسری تحقیقات در دنیا در حال انجام است به اسم"Near Death Experience" یعنی"تجربه ی نزدیک مرگ" بد نیست یه جستجو در این باره کنید به چیزای جالبی میرسید....

فرق است بین خدای بینا،دانا،شنوا و خدای خالق!

البته من تو این بحث طرف هیچ یک رو نمیگیرما.جدا از بحث گفتم.
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جناب کاپلو عزیز عید سعید فطر رو بهتون تبریک میگم . طاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه حق تعالی .;):D:biggrin:
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحيم


قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ (1) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (2) وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (3)

وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ (4) وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (5) لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (6)


به نام خداوند بخشنده به عموم، و مهربان به خواص.
بگو ای گروه كفر پيشه! (1).
من نمى‏پرستم آنچه را كه شما مى‏پرستيد (2).
و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را كه من مى‏پرستم (3).
من نيز براى هميشه نخواهم پرستيد آنچه را شما مى‏پرستيد (4).
و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را من مى‏پرستم (5).
دين شما براى خودتان و دين من هم براى خودم (6).
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ‏(6) خَتَمَ اللَّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سمْعِهِمْ وَ عَلي أَبْصرِهِمْ غِشوَةٌوَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ‏(7)


ترجمه آيات


كسانيكه كافر شدند بر ايشان يكسان است چه ايشانرا اندرز بكني و چه اندرز نكني ايمان نخواهند آورد .

خدا بر دلهاشان مهر زده و بر گوش و چشمهاشان پرده‏ايست و ايشان عذابي عظيم دارند .
 
آخرین ویرایش:

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِينَ‏(8) يخَدِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ مَا يخْدَعُونَ إِلا أَنفُسهُمْ وَ مَا يَشعُرُونَ‏(9) في قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاًوَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمُ بِمَا كانُوا يَكْذِبُونَ‏(10) وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا في الأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نحْنُ مُصلِحُونَ‏(11) أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِن لا يَشعُرُونَ‏(12) وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا كَمَا ءَامَنَ النَّاس قَالُوا أَ نُؤْمِنُ كَمَا ءَامَنَ السفَهَاءُأَلا إِنَّهُمْ هُمُ السفَهَاءُ وَ لَكِن لا يَعْلَمُونَ‏(13) وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ ءَامَنُوا قَالُوا ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلي شيَطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نحْنُ مُستهْزِءُونَ‏(14) اللَّهُ يَستهْزِئُ بهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ في طغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ‏(15) أُولَئك الَّذِينَ اشترَوُا الضلَلَةَ بِالْهُدَي فَمَا رَبحَت تجَرَتُهُمْ وَ مَا كانُوا مُهْتَدِينَ‏(16) مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي استَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضاءَت مَا حَوْلَهُ ذَهَب اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ في ظلُمَتٍ لا يُبْصِرُونَ‏(17) صمُّ بُكْمٌ عُمْي فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ‏(18) أَوْ كَصيِّبٍ مِّنَ السمَاءِ فِيهِ ظلُمَتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يجْعَلُونَ أَصبِعَهُمْ في ءَاذَانهِم مِّنَ الصوَعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِوَ اللَّهُ محِيط بِالْكَفِرِينَ‏(19) يَكادُ الْبرْقُ يخْطف أَبْصرَهُمْكلَّمَا أَضاءَ لَهُم مَّشوْا فِيهِ وَ إِذَا أَظلَمَ عَلَيهِمْ قَامُواوَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَب بِسمْعِهِمْ وَ أَبْصرِهِمْإِنَّ اللَّهَ عَلي كلّ‏ِ شي‏ءٍ قَدِيرٌ(20)


ترجمة الميزان ج : 1ص :87


ترجمه آيات


و بعضي از مردم كسانيند كه ميگويند بخدا و بروز جزا ايمان آورده‏ايم و لكن ( دروغ ميگويند و ) هرگز ايمان نياورده‏اند ( 8) .

با خدا و با كسانيكه ايمان آورده‏اند نيرنگ مي‏كنند ولي نميدانند كه جز بخود نيرنگ نمي‏كنند اما نميدانند ( 9) .

در دلهاشان مرضي است پس خدا بكيفر نفاقشان آن بيماري را زيادتر كرد ، و ايشان بخاطر دروغها كه ميگويند عذابيدردناك دارند ( 10) .

و چون بايشان گفته ميشود در زمين فساد مكنيد ميگويند ما اصلاحگرانيم ( 11) .

تو آگاه باش ايشان مفسدانند ولي خود نميدانند ( 12) .

و چون بايشان گفته ميشود مانند مردم ايمان بياوريد ميگويند : آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم آگاه باش كه خود ايشان سفيهند و لكن نميدانند ( 13) .

و چون مؤمنان را مي‏بينند مي‏گويند : ما ايمان آورده‏ايم و چون با شيطانهاي خود خلوت مي‏كنند مي‏گويند ما با شمائيم ، ما ايشان را مسخره مي‏كنيم ( 14) .

خدا هم ايشان را مسخره مي‏كند و همچنان وا مي‏گذارد تا در طغيان خود كور دل بمانند ( 15 ) .

همين‏ها هستند كه ضلالت را بهدايت خريدند و تجارتشان سود نكرد و هدايت نيافتند ( 16) .

حكايت آنها چون سرگذشت كسي است كه آتشي بيفروخت تا پيش پايش روشن شود همينكه اطرافش را روشن كرد خدا نورشان بگرفت و در ظلمت‏هائي رهاشان كرد كه ديدن نتوانند ( 17) .

كر و لال و كورند و از ضلالت باز نيايند ( 18) .

يا چو باراني سخت كه از آسمان بريزد ، باراني كه ظلمت‏ها و رعد و برق همراه داشته باشد رعد و برقي كه از نهيب آن انگشتان در گوشها كنند و خدا فراگير كافران است ( 19) .

نزديك باشد كه برق ديدگانشان ببرد هر گاه روشن شود راه روند و چون تاريك شود باز ايستند اگر خدا ميخواست از همان اول چشمها و گوششان را مي‏گرفت كه خدا بهر چيز توانا است ( 20 ) .
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم سوالم را تکرار میکنم.
از کجا میدونید که این خالق همون الله و خدای ادیان ابراهیمی هست.
ایا 1 درصد امکان نداره که این الله همچون خدایان دیگه دروغی باشه
منظورتون خداهای سنگیه که یه سری آدمای احمق واسه خودشون میساختن یا میگفتن خورشید خداس؟؟
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام قوانین فیزیک که دانشمندان به آن استدلال میکنند بعد از زمان 0 بوجود آمده . قوانین فیزیک و مغز آقای هاوکینگ اگر بتواند مسائل قبل از انفجار بزرگ را تحلیل کند که نمی توانند در آنصورت این نظریه قابل ارائه بود انسان فیزیکدان و ریاضی دان هنوز در توضیح مسائل دنیا ناتوان است چه برسد به مسائل خارج آن و مسائل قبل از بوجود آمدن تمام دنیا حتی اولین اصل ریاضیات که بر پایه بودن و نبودن و صفر و یک و زمان است در زمان0000001….0/._ که دنیا فقط نبودن و هیچ بوده وجود نداشته پس نظر یک فیزیکدان و یک ریاضیدان به اندازه یک مرده در مورد این مسئله برای اینجانب اعتبار دارد. آن قسمتی که آقای هاوکینگ می گوید قوانین فیزیک ساده ای برای این نظریه استفاده شده غلط است چرا که ایشان همان قوانین زاییده دنیا را برای اثبات تصادفی بودن دنیا بکار گرفته یعنی معلول را برای اثبات علت بکار برده یعنی خلاف حرف خودش اگر ایشان بطور تصادفی بدون بکار بردن قوانین ریاضی و فیزیک این نظریه را می داد قابل قبولتر بود.
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا چیستی نداره. هستی محضه و وجود محضه.یک وجودی که ماهیت نداره
اخه ماهیت یعنی حد وجود و دامنه و کرانه وجود…
خدا که دامنه و کرانه و حد نداره. برای همینه که ادراک خدا ممکن نیست.
ادراک عقل ما در حد چیستی و ماهیت اشیا هست و از هستی اشیا ،
چیزی جز یک مفهوم بنام وجود درک نمیکنیم. اخه حقیقت وجود به ذهن
نمیاد. مفهوم وجوده که به ذهن میاد. شما از یک اتش دو چیز میفهمید .
یک هستی میفهمید به این معنا که یک وجودی هست. یکی دیگه اینکه
این وجود اتشه .مفهوم اتش ، همون ماهیت اتشه که به ذهن شما اومده
ولی ایا وجود اتش هم به ذهن شما اومده؟؟؟؟؟؟ اگر وجود اتش به ذهن
شما بیاد که ذهن شما باید بسوزه و از بین بره. ذهن ما قدرت نداره حتی
وجود خودش رو درک کنه . از خودش هم فقط یک ماهیت بنام ذهن درک
میکنه . ذات خدا موضوع هیچ علمی قرار نمیگیره
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خداوند بی‌نهایت است و لامکان وبی‌زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود
و به قدر نیاز تو فرود می‌آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود
و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می‌شود…
پدر می‌شود یتیمان را و مادر
برادر می‌شود محتاجان برادری را
همسر می‌شود بی‌همسرماندگان را
طفل می‌شود عقیمان را
امید می‌شود ناامیدان را
راه می‌شود گمگشتگان را
نور می‌شود در تاریکی ماندگان را
شمشیر می‌شود رزمندگان را
عصا می‌شود پیران را
عشق می‌شود محتاجان به عشق را

خداوند همه چیز می‌شود همه کس را…
به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان‌هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار…
و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها،ناراستی‌ها ، نامردمی‌ها!
چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه
بر سفره شما با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند
در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند
و در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند…
مگر از زندگی چه می‌خواهید که در خدایی خدا یافت نمی‌شود …؟
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یقینا هیچ خردمندی بدنبال اثبات چیزی که وجود ندارد نمی رود بنابراین لازمست تا مدعیان وجود خدا ابتدا وجود آنچه را که تصور کرده اند اثبات نمایند .
علت و معتول دلیل مدغنی بر وجود خدا نیست چرا که یا به تسلسل مبتلا میشوید و یا مجبور میشوید علت غایی را از خودتان بیافرینید در واقع با طرح علت غایی خود خالق خدا میشوید.
واجب و ممکن هم از همین مقوله است اگر همه چیز را ممکن در وجود بدانید دیگر نمیتوانید یک موجور را رها از اصل کلی خود نمایید مگر اینکه خودتان وادار به خلق خدایی تحت عنوان واجب در وجود شوید .
زیبا شناختی هم که ربطی به خدا ندارد
بنابراین بروید استدلالاتتان را از قرون وسطی به عصر ژنتیک تغییر داده و از هجویات آخوندیست دست بردارید
آقای کاپلو
عیسی به دین خود موسی به دین خود!
ما حرف تو را قبول نداریم تو هم حرف ما رو .چیو میخوای ثابت کنی؟
فقط اینو بدون اگه خدا وجود نداشته باشه قانون علت و معلول هم وجود نداره.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا