تو زخمه ی هر سازی
من ناله رفتن ها
در ساکت چشمانت
فریاد شکستن ها
من زائر درگاهم
تو اوج رسیدن ها
مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
تو زخمه ی هر سازی
من ناله رفتن ها
در ساکت چشمانت
فریاد شکستن ها
من زائر درگاهم
تو اوج رسیدن ها
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
تو زخمه ی هر سازی
من ناله رفتن ها
در ساکت چشمانت
فریاد شکستن ها
من زائر درگاهم
تو اوج رسیدن ها
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
دو چشمم به دیدار او خو گرفت
دلم از دلیریش نیرو گرفت
دلم از دلیریش نیرو گرفت
در آن واپسین دم که دم در کشید
نسیم تو را در هوا می شنید
تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند
چنگ صبحی بد رپیر مناجات بریم
چنگ صبحی بد رپیر مناجات بریم
دلا بکوش مگر دامنش به دست آری
که وصل بی‌طلب و انتظار ممکن نیست
که وصل بی‌طلب و انتظار ممکن نیست
ای دوست، به دوستی قرینیم تو را
هر جا که قدم نهی زمینیم تو را در مذهب عاشقی روا نیست که ما:
عالم به تو بینیم و نبینیم تو را
ای دوست، به دوستی قرینیم تو را
در مذهب عاشقی روا نیست که ما:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند وبخارا را
به خال هندویش بخشم سمرقند وبخارا را
از باده‌ی عشق شد مگر گوهر ما؟
آمد به فغان ز دست ما ساغر ما از بسکه همی خوریم می را بر می
ما درسر می شدیم و می در سر ما
از باده‌ی عشق شد مگر گوهر ما؟
از بسکه همی خوریم می را بر می
گربر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
مرا اينگونه باور کن...!
کمي تنها ، کمي بي کس ، کمي از يادها رفته...!
خدا هم ترک ما کرده ، خدا ديگر کجا رفته...؟!
نمي دانم مرا ايا گناهي هست..؟
که شايد هم به جرم آن ، غريبي و جدايي هست..؟؟؟
مرا اينگونه باور کن...!
کمي تنها ، کمي بي کس ، کمي از يادها رفته...!
خدا هم ترک ما کرده ، خدا ديگر کجا رفته...؟!
نمي دانم مرا ايا گناهي هست..؟
که شايد هم به جرم آن ، غريبي و جدايي هست..؟؟؟
مرا اينگونه باور کن...!
نگاهی کن دل رنجور خود را
زدی تا پای آخر زور خود را
نفسها را رساندی گرچه بر لب
به دستت کندی آخر گور خود را
ای جمله‌ی خلق را ز بالا و ز پست
نگاهی کن دل رنجور خود را
زدی تا پای آخر زور خود را
نفسها را رساندی گرچه بر لب
به دستت کندی آخر گور خود را
آورده ز لطف خویش از نیست به هست بر درگه عدل تو چه درویش و چه شاه؟
در سایه‌ی عفو تو چه هشیار و چه مست؟
ای جمله‌ی خلق را ز بالا و ز پست
بر درگه عدل تو چه درویش و چه شاه؟
تماشا کن هوس بازی ما را
در آغوش قفس بازی مارا
وطن آتش گرفتی بس که دیدی
بهر ناکس و کس بازی ما را
در آغوش قفس بازی مارا
وطن آتش گرفتی بس که دیدی
بهر ناکس و کس بازی ما را
اگر کردی بهارا یاد ما را
هوای کوی غم آباد مارا
بگیر از کوچۀ دلگیر پائیز
سراغ منزل فریاد ما را
هوای کوی غم آباد مارا
بگیر از کوچۀ دلگیر پائیز
سراغ منزل فریاد ما را
آن دوستی قدیم ما چون گشته است؟
مانده است به جای؟ یا دگرگون گشته است؟ از تو خبرم نیست که با ما چونی
باری، دل من ز عشق تو خون گشته است
آن دوستی قدیم ما چون گشته است؟
از تو خبرم نیست که با ما چونی
تو رو آخر سراب وعشق و حسرت
ته گل خونه های بی کس برد
دلم از درد تو دائم غمینه ببالین خشتم و بستر زمینه
همی جرمم که مو ته دوست دیرم نه هر کت دوست دیره حالش اینه
ببالین خشتم و بستر زمینههمی جرمم که مو ته دوست دیرم
نه هر کت دوست دیره حالش اینه
هر کس که بدید چشم او گفتدلم از درد تو دائم غمینه
همی جرمم که مو ته دوست دیرم
کو محتسبی که مست گیرد
این اواتار چیه؟؟؟؟
دلا راهت پر از خارو خسک بی
گذارت بر سر چرخ و فلک بی
گر از دستت بر آیه پوست از تن
بر آور تا که بارت کمترک بی
باباطاهر
گذارت بر سر چرخ و فلک بی
گر از دستت بر آیه پوست از تن
بر آور تا که بارت کمترک بی
باباطاهر
madonna
عضو جدید
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرددلا راهت پر از خارو خسک بی
گذارت بر سر چرخ و فلک بی
گر از دستت بر آیه پوست از تن
بر آور تا که بارت کمترک بی
باباطاهر
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |