مشاعرۀ سنّتی

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل ز غم های گلوگیر گره در گره است
"سایه" آن زمزمه ی گریه گشای تو کجاست
تا برآمده پیری پایم از رفتار ماند
کیست تا برگیرد و در سایه تکم برد
ذره ام سودای وصل آفتابم در سر است
بال همت میگشایم تا بر افلاکم برد
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در هفت آسمان چو نداری ستاره ای
ای دل کجا روی که بود راه چاره ای
حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق
خیری کجاست تا بکنی استخاره ای ؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یاری اندر کس نمی بینیم,یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

"دوستان گلم منو ببخشید تشکراتم تموم شدن...ایشالا جبران کنم."
دلم آشفتۀ آن مایۀ ناز است هنوز
مرغِ پر سوخته ،در پنجۀ باز است هنوز
 

ویدا

عضو جدید
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
تا سر زلفین تو کرد پریشان دلم
هیچ نگویی بدو کین چه پریشانی است؟

از دل من خون چکید بر جگرم نم نماند
تا ز غمت دیده‌ام در گهر افشانی است
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
اگر تو آن من باشی، ازین و آن نیندیشم
ز کفر آخر چرا ترسم، چو تو ایمان من باشی؟
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
یارب! نه دلم بسته‌ی غمهای تو بود؟
چشمم شب و روز غرق نمهای توبود؟
بر جرم و خطای من چه میگیری خشم؟
چون جمله به امید کرمهای تو بود
 
  • Like
واکنش ها: abfa

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب! نه دلم بسته‌ی غمهای تو بود؟
چشمم شب و روز غرق نمهای توبود؟
بر جرم و خطای من چه میگیری خشم؟
چون جمله به امید کرمهای تو بود
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور

 

abfa

عضو جدید
روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد
 
آخرین ویرایش:

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
روز در کیب هنر کوش که می خوردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد
در راه عشق اگر سر، بر جاي پا نهاديم
بر ما مگير نكته، ما را ز دست مگرار

در فال ما نيايد جز عاشقي و مستي
در كار ما بهائي كرد استخاره صد بار

 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
در راه عشق اگر سر، بر جاي پا نهاديم
بر ما مگير نكته، ما را ز دست مگرار

در فال ما نيايد جز عاشقي و مستي
در كار ما بهائي كرد استخاره صد بار

رخنه ای نیست در این تاریکی
در و دیوار به هم پیوسته
سایه ای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی ست ز بندی رسته
 
  • Like
واکنش ها: abfa

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه ازین کهگل کرد
دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم

خیلی شعرای خوشگلی میگید ببخشید سیستم مشکل داره من نمیتونم ازتون تشکر کنم
 
  • Like
واکنش ها: abfa

abfa

عضو جدید
مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد
بس کشته دل زنده که بر یکدیگر افتاد
 

abfa

عضو جدید
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
وز این گلشن به خارم مبتلا کرد:D
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا