مشاعرۀ سنّتی

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن روز که سهراب نوشت :
تا "شقایق" هست زندگی باید کرد
خبری از دل پردرد گل یاس نداشت
باید اینگونه نوشت :
هر گلی هم که باشد چه گل پیچک و شقایق و یاس
زندگی اجباریست.....
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا از آن طرف بنا گوش چراغ افروزیم
چه سحر ها که بدین واسطه بیدار شدیم
مثل اینکه من تشکر ندارم
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]میدونی که بهتر از تو میشناسه کوچه منو[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]همه پیچای دیوار و اون درخت مو[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]همه شون خوب میدونن واسه چی اون جا میام[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]میدونن میام میشینم سر راه برای تو[/FONT]


من هم تشکرم تموم شد:(
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
پیر مرد آرام و با لبخند
کنده ای در کوره افسرده جان افکند
چشم هایش در سیاهی های کومه جست و جو می کرد
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تا بود بار غمت بر دل بی​هوش مرا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
آبي تر از آنيم كه بي رنگ بميريم
از شيشه نبوديم كه با سنگ بميريم
تقصير كسي نيست كه اين گونه غريبيم
شايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميريم
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آبي تر از آنيم كه بي رنگ بميريم
از شيشه نبوديم كه با سنگ بميريم
تقصير كسي نيست كه اين گونه غريبيم
شايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميريم


[FONT=&quot]من آنم که تو بردی با خم ابرویت دل و دینش[/FONT][FONT=&quot]
تو آنی که من محتاجم به نوازش گوشه چشمش [/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی ز قد تو افتاد سایه بر دیوار
هنوز عاشق بیچاره رو به دیوار است
 

ramin_aaa

عضو جدید
ما با توایم و با تو نه ایم اینت بوالعجب
در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]ستایش کردم ، گفتند خرافات است [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]عاشق شدم ، گفتند دروغ است [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]گریستم ، گفتند بهانه است [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]خندیدم ، گفتند دیوانه است [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم[/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواهم بروم برای آیینه گریه کنم
گاهی که صبح و ستاره به دیدنم می آیند
و آسمان بنفش می شود
یادم می افتد که چه نسبت محرمانه ای با کلمه دارم
و یاد تو می افتم
که همیشه حال مرا از آیینه می پرسیدی
بعد از تو کسی بی ابهام از کنار باران عبور نمی کند
مثل تمام پنج شنبه هایی که قد می کشند و جمعه می شوند
و من فکر می کنم آخرین بوسه ات
روی کدام انگشتم بود؟
باز صدایت راه می افتد و نام من پرنده می شود
باز آیینه دست هایش را برای گریه های من تعبیر می کند!!!
 

ramin_aaa

عضو جدید
دوستان منع کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گویند که چنین خوب چرایی؟
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
ياس کبود به بار می‌نشاند
بر رنج خاطرات‌ام
آميخته‌ای از عشق و آرزو را ...



بارها اين قمری غمگين
که زندانی حنجره‌های نياموختنی‌ام بود
از سکوت من
تا تو
که دورترين تولد من بودی
تا ترانه‌ی رها شدن
پريده بود
 

ramin_aaa

عضو جدید
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ترا مي خواهم و دانم كه هرگز[/FONT][FONT=&quot]
به كام دل در آغوشت نگيرم
توئي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس، مرغي اسيرم[/FONT]
 

rarestar

عضو جدید
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش
«مشیری»
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوش اومدی تازه وارد


[FONT=&quot]شب سـردي است، و من افسرده. راه دوري است، و پايي خسته[/FONT][FONT=&quot].

تيرگي هست و چراغي مرده. مي كنم، تنها، از جاده عبور: دور ماندند زمن آدم ها.

[/FONT]
 

Derakht-e-marefat

عضو جدید
آنكه دستور زبان عشق را
بي گزاره در نهاد ما نهاد
خوب مي دانست تيغ تيز را
در كف مستي نمي بايست داد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلي شكستي و به هفت آسمان
هنوز بانگ اين شكست ميرود

شب غم تو نيز بگذرد ولي
درين ميان دلي زدست ميرود.
 

sanaz950

عضو جدید
دلا خو كن به تنهايي كه از تن ها بلا خيزد
سعادت آن كسي دارد كه از تن ها بپرهيزد
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد؟
 

sanaz950

عضو جدید
دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس
كه چنان زو شده ام بي سرو سامان كه مپرس
 

amir_d

عضو جدید
من بي مي ناب زيستن نتوانم
بي باده كشيد بار تن نتوانم
من بنده آن دمم كه ساقي گويد
يك جام دگر بگير و من نتوانم
 

sanaz950

عضو جدید
منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز
چه شكر گويمت اي كارساز بنده نواز
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
زان يار دلنوازم شكري است با شكايت
گر نكته دان عشقي بشنو تو اين حكايت
بي مزد بود و منت هر خدمتي كه كردم
يا رب مباد كس را مخدوم بي عنايت
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو از قدرت خود به پا نیستی
بنایی تو صاحب بنا نیستی
اگر پشت این پرده رازی نبود
به عرفان و حکمت نیازی نبود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا