چگونه مي توانم محب و منتظر واقعي حضرت مهدي (عج) شوم ؟

Qomri

عضو جدید
سلام به همه دوستان

اگر منجی ای در کار باشه ، بنده به شخصه منتظر و مشتاق حضور و ظهور ايشون خواهم بود. اين از موضع دينی و اعتقادی من.

اما چيزی که ميخوام اينجا بگم اينه که ، بهتره ما ياد بگيريم در حد اختياراتمون صحبت کنيم !
حسین یار: شما الآن از همون اختیار استفاده کردی پس فکر می کنم این اختیار که بنده ازش اسم بردم محدودیتی نداره .
بعيد می دونم که اومدن يا نيومدن يه منجی به دست فرد نيازمند نجات باشه.
حسین یار: شما مطمئن باش به دست یک دنیای نیازمند ه نه خاص یک فرد.
نيازمند می تونه خودشو نجات بده و يا اگه نتونست ، درخواست کمک کنه. اينکه کسی بياد يا نه ، ديگه دست اون نيست ، همون طور که اگه منجی بخواد بياد ، با خواست ما منصرف نخواهد شد !
حسین یار: شعار نمی دم عین واقعیته این منجی به عقیده حقیر اسمش مهدی پسر فاطمه امام زمان است بارها و بارها نجات داده هر نیازمند درمونده رو از جمله خود من بدبخت قبل تر هم عرض کردم فلسفه دعا خواستن چیز دیگه ای که تو تخصص من نیست .
این سوال مطرح شد تا بفهمیم عقبیم !

بهتره که با اين حرفا ، بازار بعضی ها رو گرم نکنيم. ذهن آدم نادان ، بهترين مزرعه برای کاشت تخم ظلم پذيری هست.
حسین یار: شما پیشنهاد بده چه کنیم آدمهای نادان ، عاقل بشن.
با احترام

حسین یار: ای کاش بجای ربط دادن این مسئله به مسائلی که تو ذهنتون هست و من هم حدس می زنم چیه و تا حدی با شما موافقم و اینجا نمیشه مطرح کرد واقعاً به این سوال از دید دیگه ای نگاه می کردید و جواب می دادید.
نمی خوام کسی رو ناراحت کنم اما فکر می کنم ممکنه هر کسی در اشتباه باشه .
باز هم ممنون که پاسخ دادید.
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زرناز جون ببخشین
من پاسختون رو ندیدم
سعی میکنم هروقت جوابی میدم که دوست دارم شخص خاصی ببینه و سوال هاش و جواباش رو در مقابل پستم بزاره یه تشکری بزنم که متوجه بشه و بیاد ببینه آیا به این علت و ...، و یا یه پیامی واسشون میفرستم

خوب حالا
من خیلی چیزا دیدم، دلم پره، واقعنم پره
من نگفتم دعا نکنین، گفتم دعا میکنین حداقل بفهمین برای چی دعا میکنین نه اینکه فقط عادت کرده باشین یا طبق یه سری چیزا که از قبل بوده
قضیه همون میمونه هست که بعد از چن وقت فقط عادت میکردن، قضیه این جملست (‌" کاش قبل از سلام کردن معناش رو میدونستم " ) که در مقابل دوستم که گفت " برای حضور امام زمان صلوات بفرستین "
هرگز همچین صلواتی ختم نمیکنم

من نمیگم بشین خونه، هیچی نکن، خدایی نیست، میگم عادت نکنیم، خدا رو پیدا کنیم، وقتی حرفی میزنیم معناش رو بدونیم نه اینکه بریم چرت و پرتای کتابای غیر علمی رو بیاریم که هیچ منبعی ندارن

شخصی که نماز ظهرش رو 10 بار میخونه در مکانهای مختلف کتابش رو زیر پای سگ هم پاره پوره نمیکنم که آرامشی باشه برا سگ، کفرنامه‌ها رو قبول ندارم

هنوز کسی ندیدم که واقعن بخوام پیروش باشم، همش دروغ و ریا، همش حسادت و کینه، همش دین پایین تنه، همش کثافت کاری و ...

آره، گریه، بارها شنیدم، بارها از نزدیک دیدم، بارها حالم بهم خورده از کسایی که دورو برم گریه کردن

نمیدونم وقتی میگم خدا، نمیترسم، آخه بته، یه جا در موردش بحث کردم، تاپیک " کافر خدا پرست " فکر کنم، کاش اون خدای واقعی رو میدیدم که نه از ترس نتونیم صداش کنیم، بلکه از عشق و دوست داشتن نتونیم و جداتش رو نداشته باشیم صداش کنیم و نتونیم بگیم دوستت دارم، و وقتی میخوای بگی دوستت دارم، اشکات فقط هویدا بشه ... این اشکایی که ریخته میشه واقعن به همین معنی بود ؟ اشکایی که من حالم ازشون بهم میخوره فقط بر سره عادته، فقط از سره ریاکاری، فقط بر سره فراموش کردن خیلی چیزااا

هرگز نگفتم دعا نکنین، کاری نکنین، گفتم بیهوده عمل نکنین که همش گناهه

در مورد گریه، بارها شنیدم و دیدم از نزدیک ==> اگه به حرفام اعتماد نداری میرم واست فیلم میگیرم، صدای طرف رو ضبط میکنم ! که با چه شور و اشتیاقی هم میگه !
این چیزاست که حالم رو بهم میزنه، این فریب‌کاری ها، وقتی نام اماما رو میشنویم چرا میزنیم زیر گریه فقط‌!!!
تا الان بهش فکر کردیم ؟ من تا الان اشک نریختم، یه بار تو مراسم تعذیه، بخاطر کودکی که اونجا بخاطر نقش بازی کردنش زجر میکشید اشکی رو چشام لغزید و همین

هرگز تو جمعی که بیشترش رو بت پرستان خدا به دست و لب هستن، حاضر نیستم حتی قطره‌ای اشک بریزم

اشک عشق رو تا الان حس کردی ؟ تا الان گریه کردی وقتی میخوای بگی دوستت دارم و بپری بغل کسی که دوستش داری؟ مامان، بابا، اعضای فامیل، کسی که دوستش داری، و خدا
برای من پیش اومده، لذتش وصف نشدنیه، و میخوام روزی برسه که این اشک رو برای خدا بتونم بریزم اگه بتونم !

مطمئنن اشکم رو نمیزارم مشتی رند و اوباش ببینن

بارها گفتم

" من زیر باران اشک فرشته‌ها خواهم گریست "
 

phalagh

مدیر بازنشسته
زرناز جون ببخشین
من پاسختون رو ندیدم
سعی میکنم هروقت جوابی میدم که دوست دارم شخص خاصی ببینه و سوال هاش و جواباش رو در مقابل پستم بزاره یه تشکری بزنم که متوجه بشه و بیاد ببینه آیا به این علت و ...، و یا یه پیامی واسشون میفرستم

خوب حالا
من خیلی چیزا دیدم، دلم پره، واقعنم پره
من نگفتم دعا نکنین، گفتم دعا میکنین حداقل بفهمین برای چی دعا میکنین نه اینکه فقط عادت کرده باشین یا طبق یه سری چیزا که از قبل بوده
قضیه همون میمونه هست که بعد از چن وقت فقط عادت میکردن، قضیه این جملست (‌" کاش قبل از سلام کردن معناش رو میدونستم " ) که در مقابل دوستم که گفت " برای حضور امام زمان صلوات بفرستین "
هرگز همچین صلواتی ختم نمیکنم

من نمیگم بشین خونه، هیچی نکن، خدایی نیست، میگم عادت نکنیم، خدا رو پیدا کنیم، وقتی حرفی میزنیم معناش رو بدونیم نه اینکه بریم چرت و پرتای کتابای غیر علمی رو بیاریم که هیچ منبعی ندارن

شخصی که نماز ظهرش رو 10 بار میخونه در مکانهای مختلف کتابش رو زیر پای سگ هم پاره پوره نمیکنم که آرامشی باشه برا سگ، کفرنامه‌ها رو قبول ندارم

هنوز کسی ندیدم که واقعن بخوام پیروش باشم، همش دروغ و ریا، همش حسادت و کینه، همش دین پایین تنه، همش کثافت کاری و ...

آره، گریه، بارها شنیدم، بارها از نزدیک دیدم، بارها حالم بهم خورده از کسایی که دورو برم گریه کردن

نمیدونم وقتی میگم خدا، نمیترسم، آخه بته، یه جا در موردش بحث کردم، تاپیک " کافر خدا پرست " فکر کنم، کاش اون خدای واقعی رو میدیدم که نه از ترس نتونیم صداش کنیم، بلکه از عشق و دوست داشتن نتونیم و جداتش رو نداشته باشیم صداش کنیم و نتونیم بگیم دوستت دارم، و وقتی میخوای بگی دوستت دارم، اشکات فقط هویدا بشه ... این اشکایی که ریخته میشه واقعن به همین معنی بود ؟ اشکایی که من حالم ازشون بهم میخوره فقط بر سره عادته، فقط از سره ریاکاری، فقط بر سره فراموش کردن خیلی چیزااا

هرگز نگفتم دعا نکنین، کاری نکنین، گفتم بیهوده عمل نکنین که همش گناهه

در مورد گریه، بارها شنیدم و دیدم از نزدیک ==> اگه به حرفام اعتماد نداری میرم واست فیلم میگیرم، صدای طرف رو ضبط میکنم ! که با چه شور و اشتیاقی هم میگه !
این چیزاست که حالم رو بهم میزنه، این فریب‌کاری ها، وقتی نام اماما رو میشنویم چرا میزنیم زیر گریه فقط‌!!!
تا الان بهش فکر کردیم ؟ من تا الان اشک نریختم، یه بار تو مراسم تعذیه، بخاطر کودکی که اونجا بخاطر نقش بازی کردنش زجر میکشید اشکی رو چشام لغزید و همین

هرگز تو جمعی که بیشترش رو بت پرستان خدا به دست و لب هستن، حاضر نیستم حتی قطره‌ای اشک بریزم

اشک عشق رو تا الان حس کردی ؟ تا الان گریه کردی وقتی میخوای بگی دوستت دارم و بپری بغل کسی که دوستش داری؟ مامان، بابا، اعضای فامیل، کسی که دوستش داری، و خدا
برای من پیش اومده، لذتش وصف نشدنیه، و میخوام روزی برسه که این اشک رو برای خدا بتونم بریزم اگه بتونم !

مطمئنن اشکم رو نمیزارم مشتی رند و اوباش ببینن

بارها گفتم

" من زیر باران اشک فرشته‌ها خواهم گریست "
جاوید جان حرفات هم قشنگن هم درست. اما کمی بدبینانست.
نمیگم این کسایی که گفتی اهل ریا و... همست وجود ندارن.
اتفاقا میگم هستن خیلی هم زیادن.
اما باور کن هستن کسانی که اگه اشک میریزن از رو عشقه.اگه خدا رو دوست دارن به خاطر خودشه.و ....
اما یه چیزی رو هم فراموش نکن.هرکسی یه جور و از یه راه به خداش نزدیک میشه. هرکسی برای یه چیزی به خدا نزدیک میشه.مهم اینه که بره سمت خدا. مهکم اینه که بهش نزدیک بشه.چند تا جمله برا این حرفم یادم اومد:
مولوی از زیان نی میگه: هرکسی از ضن خود شد یار من.(و البته من الان اینو از طرف خدا میگم.)
تو فیلم مارمولک: به اندازه ی آدمای روی زمین راه برای نزدیک شدن به خدا هست.
و پیامبر میگه : توحید ابوذر با توحید سلمان متفاوته.و اگر ابوذر خدا رو اونطور که سلملن میشناخت میدید هرآن کافر میشد.
بنابر این هرکسی به واسطه درکش و سطح فکرش با خدا ارتباط برقرار میکنه و خدا اونی رو که باهاش حرف میزنه و تاکید میکنم داره با خدا حرف میزنه(نه جلو بقیه ادا در میاره) دوست داره.حالا یکی به خاطر دنیا باهاش حرف میزنه و دیگری به خاطر آخرت و دیگری به خاطر امامش و دیگری به خاطر عشق به خدا.خدا همه ی اینا رو دوست داره. و از هرکسی به اندازه خودش انتظار داره. ببخشیدا ولی به نظر من تو حق نداری از کسی که خدا دوسش داره و به درگاهش راه داده حالت بهم بخوره.
 
آخرین ویرایش:

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسایی که من حالم ازشون بهم میخوره رو ندیدی، حالم ازشون واقعن بهم میخوره طوری که دیگه حاظر نستم هرگز پام رو تو مکانایی بزارم که افرادی که نام بردم اونجا احیانن باشن

کسی حق نداره به اعتقادات من توهین کنه اعتقاداتی که هرگز حرفی ازشون نزدم و ...، هرگز سخنی نبردم فقط از رفتارم گفتن ... کسی حق نداشت منو کافر بخونه ... از همشون متنفرم و هرگز نمیبخشمشون هرچند دلم نمیاد ......

من کسی رو بی خدا میدونم و میگم بت پرسته که من و از خدا برنجونه، خدایی که واقعن بت بود و خوشحالم رنجیدم و خدای خودم رو پیدا کردم
دستشونم درد نکنه
ولی من کماکان هم عاشق عیسی مسیح هستم، خیلی زیاااااااااااااد :X :X :X
چیزی که برای بار دوم کافر خوانده شدم [خنده]

تا سوادشون زیاد نشده، در حدی که به من و اعتقاداتم توهین نکنن، همچنان حالم از گریه‌هاشون بهم میخوره
کسایی که فقط توهینی زیرکانه بلدن به دیگرانن کنن
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اول حرفام باید بگم من کسی نیستم که بخوام در مورد دین نظری بدم... گفتم که هنوز تو شیعه بودن خودم شک دارم... چون خیلی کارهارو نمیتونم انجام بدم. اما از طرفی هم دوست ندارم که کسی بدون دلیل حرفیو بزنه و به هر کسی با هر دینی توهین کنه...
(1)
من نگفتم دعا نکنین، گفتم دعا میکنین حداقل بفهمین برای چی دعا میکنین نه اینکه فقط عادت کرده باشین یا طبق یه سری چیزا که از قبل بوده
قضیه همون میمونه هست که بعد از چن وقت فقط عادت میکردن، قضیه این جملست (‌" کاش قبل از سلام کردن معناش رو میدونستم " ) که در مقابل دوستم که گفت " برای حضور امام زمان صلوات بفرستین "
هرگز همچین صلواتی ختم نمیکنم
(2)
من نمیگم بشین خونه، هیچی نکن، خدایی نیست، میگم عادت نکنیم، خدا رو پیدا کنیم، وقتی حرفی میزنیم معناش رو بدونیم نه اینکه بریم چرت و پرتای کتابای غیر علمی رو بیاریم که هیچ منبعی ندارن

شخصی که نماز ظهرش رو 10 بار میخونه در مکانهای مختلف کتابش رو زیر پای سگ هم پاره پوره نمیکنم که آرامشی باشه برا سگ، کفرنامه‌ها رو قبول ندارم
(3)
هنوز کسی ندیدم که واقعن بخوام پیروش باشم، همش دروغ و ریا، همش حسادت و کینه، همش دین پایین تنه، همش کثافت کاری و ...

(4)
نمیدونم وقتی میگم خدا، نمیترسم، آخه بته، یه جا در موردش بحث کردم، تاپیک " کافر خدا پرست " فکر کنم، کاش اون خدای واقعی رو میدیدم که نه از ترس نتونیم صداش کنیم، بلکه از عشق و دوست داشتن نتونیم و جداتش رو نداشته باشیم صداش کنیم و نتونیم بگیم دوستت دارم، و وقتی میخوای بگی دوستت دارم، اشکات فقط هویدا بشه ... این اشکایی که ریخته میشه واقعن به همین معنی بود ؟ اشکایی که من حالم ازشون بهم میخوره فقط بر سره عادته، فقط از سره ریاکاری، فقط بر سره فراموش کردن خیلی چیزااا

(5)

در مورد گریه، بارها شنیدم و دیدم از نزدیک ==> اگه به حرفام اعتماد نداری میرم واست فیلم میگیرم، صدای طرف رو ضبط میکنم ! که با چه شور و اشتیاقی هم میگه !
این چیزاست که حالم رو بهم میزنه، این فریب‌کاری ها، وقتی نام اماما رو میشنویم چرا میزنیم زیر گریه فقط‌!!!

(6)
تا الان بهش فکر کردیم ؟ من تا الان اشک نریختم، یه بار تو مراسم تعذیه، بخاطر کودکی که اونجا بخاطر نقش بازی کردنش زجر میکشید اشکی رو چشام لغزید و همین

هرگز تو جمعی که بیشترش رو بت پرستان خدا به دست و لب هستن، حاضر نیستم حتی قطره‌ای اشک بریزم

اشک عشق رو تا الان حس کردی ؟ تا الان گریه کردی وقتی میخوای بگی دوستت دارم و بپری بغل کسی که دوستش داری؟ مامان، بابا، اعضای فامیل، کسی که دوستش داری، و خدا
برای من پیش اومده، لذتش وصف نشدنیه، و میخوام روزی برسه که این اشک رو برای خدا بتونم بریزم اگه بتونم !

مطمئنن اشکم رو نمیزارم مشتی رند و اوباش ببینن

بارها گفتم

" من زیر باران اشک فرشته‌ها خواهم گریست "
1) اولا که ادما اول باید یاد بگیرن چطور در مورد دیگران حرف بزنن... حتی اگه به قول شما کافر باشن... استفاده از کلماتی مثل میمون فکر نمیکنم در شان شما باشه....
شما میتونی خیلی کارهارو من جمله همین صلوات فرستادن... انجام ندی.. اما حق نداری به کسی توهین کنی.. اینو توی همون دینی که تو میخوای آخرش باشی بدون هیچ ریایی گفتن... اینو دیگه علی (ع) گفته... اونم نه... خود خدا گفته.

(2) خیلی دوست دارم بدونم تو علمو چی میدونی...
جالبه برام که حتی یک در صد هم احتمال نمیدی که ممکنه یک نفر بین اینایی که کتاب نوشتن از من تو بیشتر بدونن. حد اقل همین کناب ، همین قرآنو بیشتر خوندن... زندگی بزرگای دینشونو خوندن... بعد کتاب نوشتن. به چی میگی کفر نامه....


(3) هیچ جواب نمیدم... چون توهینو به آخر رسوندی...(منظورم فقط خودم نیست... گفتم که به همه باید احترام گذاشت)

(4)اگه یه کم تو حرفای همون ادمایی که کتاباشونو زیر پای سگ هم نمیندازی دقت کنی و حد اقل یکبار بخونی میبینی که اونا هم همینو گفتن... امثال من خرابش کردن... چون نفهمیدن... چون انقدر با اون چیزی که خداشون گفته بود فرق داشتن که از ترس ساکت میشدن...

(5) شرمنده ولی باید بگم نه اعتماد ندارم... من بهت گفتم مدرک... قبلا هم گفتم اره خیلیا به اسم دین خیلی چیزا میگن... اما برای حرفشون مدرک ندارن اگه بخوایم ما هم فقط حرف اونارو تکرار کنیم که هیچی دیگه

(6) هر کسی اجازه داره هر جایی که دوست داشت گریه کنه... حتی به دروغ.. این حرف منه البته . به دین نمیچسبونمش... اما هیچکس حق نداره با دیدن هر گریه ای بگه این دروغه... کذبه ریاست... نمیخوای میتونی گریه نکنی... میتونی فقط فکر کنی. میتونی فقط به چیزایی که بهشون گذشته فکر کنی. خیلیا این کارو میکنن. من سعی میکنم فکر کنم. چون نمیتونم گریه کنم... شاید نتونم نتیجه ای بگیرم اما سعی خودمو میکنم...

(7) گفته بودی توی تاپیکا وقتی جواب کسیو میدی برای حرفش تنکس میزنی... که شاید ببینه.. اما من این کارو نمیکنم. من فقط از تشکر زمانی استفاده میکنم که حرف کسو قبول داشته باشم. ولو یک جملشو...
برای اینکه ببینم کسی باهام حرفی داشته یا نه سعی میکنم به اون تاپیک هر روز سر بزنم...


و در آخر اینکه امیدوارم تو هم به خدات همون جوری که دوست داری برسی.. نه اون جوری که بهت میگن..
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول حرفام باید بگم من کسی نیستم که بخوام در مورد دین نظری بدم... گفتم که هنوز تو شیعه بودن خودم شک دارم... چون خیلی کارهارو نمیتونم انجام بدم. اما از طرفی هم دوست ندارم که کسی بدون دلیل حرفیو بزنه و به هر کسی با هر دینی توهین کنه...

1) اولا که ادما اول باید یاد بگیرن چطور در مورد دیگران حرف بزنن... حتی اگه به قول شما کافر باشن... استفاده از کلماتی مثل میمون فکر نمیکنم در شان شما باشه....
شما میتونی خیلی کارهارو من جمله همین صلوات فرستادن... انجام ندی.. اما حق نداری به کسی توهین کنی.. اینو توی همون دینی که تو میخوای آخرش باشی بدون هیچ ریایی گفتن... اینو دیگه علی (ع) گفته... اونم نه... خود خدا گفته.

(2) خیلی دوست دارم بدونم تو علمو چی میدونی...
جالبه برام که حتی یک در صد هم احتمال نمیدی که ممکنه یک نفر بین اینایی که کتاب نوشتن از من تو بیشتر بدونن. حد اقل همین کناب ، همین قرآنو بیشتر خوندن... زندگی بزرگای دینشونو خوندن... بعد کتاب نوشتن. به چی میگی کفر نامه....


(3) هیچ جواب نمیدم... چون توهینو به آخر رسوندی...(منظورم فقط خودم نیست... گفتم که به همه باید احترام گذاشت)

(4)اگه یه کم تو حرفای همون ادمایی که کتاباشونو زیر پای سگ هم نمیندازی دقت کنی و حد اقل یکبار بخونی میبینی که اونا هم همینو گفتن... امثال من خرابش کردن... چون نفهمیدن... چون انقدر با اون چیزی که خداشون گفته بود فرق داشتن که از ترس ساکت میشدن...

(5) شرمنده ولی باید بگم نه اعتماد ندارم... من بهت گفتم مدرک... قبلا هم گفتم اره خیلیا به اسم دین خیلی چیزا میگن... اما برای حرفشون مدرک ندارن اگه بخوایم ما هم فقط حرف اونارو تکرار کنیم که هیچی دیگه

(6) هر کسی اجازه داره هر جایی که دوست داشت گریه کنه... حتی به دروغ.. این حرف منه البته . به دین نمیچسبونمش... اما هیچکس حق نداره با دیدن هر گریه ای بگه این دروغه... کذبه ریاست... نمیخوای میتونی گریه نکنی... میتونی فقط فکر کنی. میتونی فقط به چیزایی که بهشون گذشته فکر کنی. خیلیا این کارو میکنن. من سعی میکنم فکر کنم. چون نمیتونم گریه کنم... شاید نتونم نتیجه ای بگیرم اما سعی خودمو میکنم...

(7) گفته بودی توی تاپیکا وقتی جواب کسیو میدی برای حرفش تنکس میزنی... که شاید ببینه.. اما من این کارو نمیکنم. من فقط از تشکر زمانی استفاده میکنم که حرف کسو قبول داشته باشم. ولو یک جملشو...
برای اینکه ببینم کسی باهام حرفی داشته یا نه سعی میکنم به اون تاپیک هر روز سر بزنم...


و در آخر اینکه امیدوارم تو هم به خدات همون جوری که دوست داری برسی.. نه اون جوری که بهت میگن..

1- تاپیک رو دیدی ؟ بحث علمی بود اونجا، بحث سره عادت کردن موضوعی بود که حتی نسل‌های بعد دلیلش رو هم نمیدونستن.. اینو قبول دارم باید خیلی چیزا یاد بگیرم، خیلییی

2- چرا احتمال میدم، ولی کشورم چی؟ من دارم اینجا زندگی میکنم، جایی که ... ( دین رو به نفع خودشون تغییر دادن )
فلنا جمع رو بکار میبرم تا وقتی آروم شم، وقتی همه رو به یه چشم نبینم، چون خیلی ناراحتم، خیلی
بحث سیاسی شد، از این میترسم دیگه، اومدم کمی آروم شم از دست کسایی که انقدر ازشون ناراحتم، خواستم چیزی یاد بگیرم، نه حرفی بزنم که بعدن به ضررم تموم شه

3- به شخصی توهین نکردم، در مورد واقعیت دینی بود که به من یاد دادن، تو مدرسه، مسجد، پدربزرگا و ....، همیشه از این موضوع بحث میشد و ...، هرگز امام یا پیامبری رو واسم تعریف نکردن ( با خونوادم نیستم، توی خونه با داداشم خیلی راحتم و از ثواد بالایی برخورداره و همیشه من رو راهنمایی میکنه، اگه نبود الان هیچی نبودم، کماکان که چیزی نیستم )
از پیامبرا چیزی نشنیدم جز این مثایل، آیا دین تو این خلاصه شده ؟

4- حرفای کدوم آدم ؟ کسی که قران رو اومده تفسیر کرده و کلی تبصره واسش نوشته به همون مسایل ؟ هرچند هستند اشخاصی که کتابشون ارزش بالایی داره! من حرفای پیامبرم رو قبول دارم

5- باید واسط فیلم بگیرم و یا صدا ضبط کنم ؟ من تو کتابی این رو ندیدم فقط بر اساس دیده‌ام میگم
راستی میتونم یه فیلم ساختگی بسازم
و اینکه کاره درستی نیست برای اینکه یه سری مسایل رو به خودم ثابت کنم و بفهمم دروغ بگم، نمیشه تو امتحان نوشت مادربزرگم فوت شد و من نتونستم درس بخونم، 20 بگیرم ارزشش رو داره ؟

در کل مرسی

6- گریه آره، ولی چیزی که من گفتم نه

7- از خیلی چیزا میشه استفاده کرد، و منم همچین کاری میکنم
متاسفانه یا خوشبختانه دارم دوباره به کتاب خونی رو میارم و وقتم کمتر شده متاسفانه، وقتی میام باشگاه زیر 200 تا پست جدید باشه چک میکنم ولی بالاتر رو نه
وقتی هستم پستای زیادی میدم و نمیدونم آیا شخصی از من سوال پرسیده یا نه !

8- امیدوارم خدا رو بشناسم ! واقعن بشناسمش و رنجیدنم مانع رسیدن به هدفم نشه
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زری جون، فلق جون، و بقیه بچه های این بخش

بحث من با کلیه اشخاصیه که از نزدیک دیدمشون نه افرادی که ندیدم و باهاشون بحثی نداشتم
در مورد کتابا، هنوز نتونستم قبولش کنم به همون دلیل هرچند کتابای زیبایی هست ولی بحثش از این مقوله جداست
کسی که از علم برخورداره علمش رو واسه در دست گرفتن جامعه و به قدرت رسیدن یه سری افراد که ..... خرج نمیکنه، در کل دین رو تغییر نمیده

بحثم سره افرادیه که دیدم، میشناسم و باهاشون حرف زدم، بحث کردم
وقتی برای اولین بار به جمکران رفتم و از یه شخصی مثلن فهیم از نوع خودشون بحث کردم، من چی گفتم
همین، ما چرا دعا میکنیم تا اماممون بیاد، و آیا واقعن میاد ؟
و به چه علت کافر خونده شدم ؟ میخواستم بحث کنم و اونقدر میخواستم بکوبمش که وقتی شعور حرف زدن نداره نیاد جوابگوی مردم باشه !!
شخصی موبایلمو گرفت و ... دیگه زا اون شخص جدا شدیم
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
1- تاپیک رو دیدی ؟ بحث علمی بود اونجا، بحث سره عادت کردن موضوعی بود که حتی نسل‌های بعد دلیلش رو هم نمیدونستن.. اینو قبول دارم باید خیلی چیزا یاد بگیرم، خیلییی

2- چرا احتمال میدم، ولی کشورم چی؟ من دارم اینجا زندگی میکنم، جایی که ... ( دین رو به نفع خودشون تغییر دادن )
فلنا جمع رو بکار میبرم تا وقتی آروم شم، وقتی همه رو به یه چشم نبینم، چون خیلی ناراحتم، خیلی
بحث سیاسی شد، از این میترسم دیگه، اومدم کمی آروم شم از دست کسایی که انقدر ازشون ناراحتم، خواستم چیزی یاد بگیرم، نه حرفی بزنم که بعدن به ضررم تموم شه

3- به شخصی توهین نکردم، در مورد واقعیت دینی بود که به من یاد دادن، تو مدرسه، مسجد، پدربزرگا و ....، همیشه از این موضوع بحث میشد و ...، هرگز امام یا پیامبری رو واسم تعریف نکردن ( با خونوادم نیستم، توی خونه با داداشم خیلی راحتم و از ثواد بالایی برخورداره و همیشه من رو راهنمایی میکنه، اگه نبود الان هیچی نبودم، کماکان که چیزی نیستم )
از پیامبرا چیزی نشنیدم جز این مثایل، آیا دین تو این خلاصه شده ؟

4- حرفای کدوم آدم ؟ کسی که قران رو اومده تفسیر کرده و کلی تبصره واسش نوشته به همون مسایل ؟ هرچند هستند اشخاصی که کتابشون ارزش بالایی داره! من حرفای پیامبرم رو قبول دارم

5- باید واسط فیلم بگیرم و یا صدا ضبط کنم ؟ من تو کتابی این رو ندیدم فقط بر اساس دیده‌ام میگم
راستی میتونم یه فیلم ساختگی بسازم
و اینکه کاره درستی نیست برای اینکه یه سری مسایل رو به خودم ثابت کنم و بفهمم دروغ بگم، نمیشه تو امتحان نوشت مادربزرگم فوت شد و من نتونستم درس بخونم، 20 بگیرم ارزشش رو داره ؟

در کل مرسی

6- گریه آره، ولی چیزی که من گفتم نه

7- از خیلی چیزا میشه استفاده کرد، و منم همچین کاری میکنم
متاسفانه یا خوشبختانه دارم دوباره به کتاب خونی رو میارم و وقتم کمتر شده متاسفانه، وقتی میام باشگاه زیر 200 تا پست جدید باشه چک میکنم ولی بالاتر رو نه
وقتی هستم پستای زیادی میدم و نمیدونم آیا شخصی از من سوال پرسیده یا نه !

8- امیدوارم خدا رو بشناسم ! واقعن بشناسمش و رنجیدنم مانع رسیدن به هدفم نشه
(2) قبول دارم که به نام دین خیلی خرافات و چرندیات هم تحویل ما دادن...اما همیشه همه جا بدی نیست... میشه بین هزار تا بد خوبم پیدا کرد...


(3) من اسم اینو"همش دین پایین تنه، همش کثافت کاری و ... " میزارم توهین به کسایی که این همه چیزو قبول دارن... گفتم که اعتقادات همه مهمه...

(4) مگه نمیگی حرفای پیامبرتو قبول داری... خب اینارو از کجا میخوای بخونی؟؟؟ باید یه جا دید بلاخره اینارو دیگه نه؟؟؟ دین مطمئنن این چیزای یکه تو مدرسه به ما یاد دادن نیست... و توی اینا هم خلاصه نشده... پس باید یاد بگیریم که ببینیم دین چیه نه اینکه فقط بگیم عده ای بد به ما عرضه کردن و تمام... پس من منحرف شدم... و همه رو ببریم زیر سوال.
(5) بهتره بر اساس دیده هامون حرفیو نزنیم... اونم حرفایی که یک سری چاپلوس برای ... بی خیال... فقط اینکه هر حرفی قابل قبول نیست...

(6) تا جایی که من توی پست هات میبینم تو همه جور گریه در این مواردو نفی کردی... اگه دقت کرده باشی من گفتم هر کسی اجازه داره گریه کنه حتی به دروغ

(7)درسته نباید برای همه چیز وقتمونو تلف کنیم... اما تنضیمات شخصی و اشتراک تاپیکای جدید کار اسون کرده... اره خب اینم یه روشه... هر کسی میتونه روش خودشو داشته باشه.

(8) و اینکه بر خلاف تصور ما هر کسی برای خودش توی دلش خدایی داره... خدای من با خدای تو خیلی فرق داره... تصور من هم با تصور تو فرق داره.. به دنبال اون راه من هم با راه تو فرق داره. امیدوارم هممون تو راهی که داریم موفق باشیم...
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شرمنده بحثمون سمتی رفت که مطمئنا مورد نظر صاحب تاپیک نبوده... انگاری من تخصص دارم توی منحرف کردن تاپیکا و اسپم کردن... خلاصه شرمنده... اما اگه اینو نگم میمیرم...:redface: با اجازه... البته قابل توجه جوجو... بی هیچ قصد و غرضی...:gol:

منم مثه تو روبرو شدم با همچین ادمایی که به خاطر منافع خودشون خیلی چیزارو نادیده میگیرن و خیلی چیزای جدیدو میسازن... به من و امثال من هم وقتی نمیتونن دلیل قانع کننده بیارن کنن میگن شما هیچی نمیفهمید...

تا سه سال پیش خدا رو قبول داشتم اما فقط تا حدی که به حرفام گوش بده... سر یه مساله ای به حرفم گوش نداد... دیگه منم صداشو نشنیدم.. ینی گوش ندادم.
هر بار که در موردش حرف میزدم به عنوان طلبکار نگا میکردم به قضیه. حتی یک در صد هم حقی برای خدا قائل نبودم...
چند روز پیش به دنبال یه سری حرف ،یکی از دوستان که خیلی برام عزیز و محترمه بهم گفت..."اينقدر پای خدا رو وسط نکش. يا يه دفه ولش کن و يا اينکه کاملا خدايی باش و به هر چی گفته گوش کن. تو برزخ زندگی نکن... "
یه چیزی تو همین مایه ها هم روز قبلش از شخص دیگه ای شنیده بودم...
راستش اولش خیلی ناراحت شدم... امابعد فکر کردم... دیدم اره. من فقط خدارو تو مواقع خاص دارم.. نماز میخونم روزه هم میگیرم اما خیلی حرفاشو اصلا نمیدونم و نشنیدم. و فقط به صرف اینکه با اونی که من میخوام تطابق نداره میزارمش کنار. از ایشون ممنونم که یه تلنگری بهم زد.
بعد از اون سعی کردم بشناسم.. و تصمیم بگیرم. یا خدارو در همه موارد بزارم کنار یا به حرفاش گوش کم. چه طور نماز روزشو قبول دارم. اما بقیه چیزارو....مگه غیر از اینکه اونام حرف خودشه...
از اونجای یکه منم مثه جاوید خیلی نمیتونستم پیدا کنم کسی که واقعا درست بگه از خود قرآن شروع کردم.معنیشو میخونم. جاوید تو هم این کارو بکن. مطمئنا به نتیجه میرسیم...


بازم شرمنده... خیلی حرف زدم.
 

ryhan

عضو جدید
انتظار=فکرواندیشه+پارسایی و اخلاق نیک+اشک ودعا+......

انتظار=فکرواندیشه+پارسایی و اخلاق نیک+اشک ودعا+......

پیامبر در مورد ابوذر فرمودن:


(( عبادت ابوذر فکر کردن اوست . و به سبب فکرکردنش به درجات عالیه کمال رسید.))

امام صادق (ع) فرمودند :

هر که دوست دارد از یاران قائم باشد ، پس باید انتظار کشد و در حالی که منتظر است ،
پارسایی و اخلاق نیک را در پیش گیرد.
اگر با چنین حالتی از دنیا برود . بعد از مرگ او ، قائم قیام کند همانندد اجر کسی را داردکه قائم را درک کند .پس در کار و عمل بکوشید و منتظر باشید ،
گوارایتان باد جماعت مشمول رحمت.

شکسپیر معتقد است :
« اندیشه ها، رویاها ، آه ها، آرزوها و اشک ها از ملازمان جدا ناپذیر عشق هستند و عشقی که با اشک های چشم شستشومی شود ، همیشه پاکیزه و زیبا خواهد ماند
 

Qomri

عضو جدید
سلام دوباره به همه دوستای خوبم و همه اونهای که زحمت کشیدن و جواب دادن باز هم ممنون .

اصلاً دوست ندارم ادای آدمایی رو در بیارم که می خوان از بالا به مسئله نگاه کنن، اینکه چرا این تاپیک باز شد خیلی مهم نیست شما فکر کن اولش خیلی فکر پشتش نبوده ، اما باور کنید بعد چند تا ساز مخالف پیدا شد بعد از یک کم دلخوری از لهن تندشون خوشحال شدم دیدم واقعاً حرف همون یکیه ، حالا هرکی به زبون خودش ! حتماً شنیدید این جمله رو "جهانی فکر کن"
اولش بگم دوست ندارم شعار بدم اما این مسئله اگه قبول داشته باشید مهم ترین سرفصل دینه به این نتیجه می رسیم نباید دنبال اشکال تراشی باشیم یا انتقاد از شرایط کنیم ، که چرا ابزار ما در حد صفره ، یا ما برنامه مدون قابل قبولی نداریم ، چرا با هم اختلاف سلیقه داریم (توجه کردین اختلاف سلیقه نه اختلاف عقیده !) جهانی فکر کردن به عقیده من یعنی کنار گذاشتن اختلاف سلیقه ها ندید گرفتن مسائلی که مانع میشه ما بتونیم کنار هم درست فکر کنیم که آیا این حرف که چه چیزی باعث میشه کاری برای ظهور نکنیم ؟ تا چه حد درسته (که حرف من نیست ) اگه درسته چرا و چه باید کرد ، اگه نه چرا ؟
نمی خوام از خودم دفاع کنم ، حرف اگه از روی اخلاص باشه به دل میشینه که متاسفانه مثل اینکه اینطور نبوده. انتظار ندارم از تو این تاپیک یه پیشنهاد فوق العاده بشه بتونیم صدامون رو به گوش دنیا برسونیم بگیم آی اونایی که فطرت پاک دارین اگه از این وضع زندگی خسته شدین کاری کنین ... از عهده ما آدما خارج نباید صبر کنیم به هر عنوانی هر گروه و انجمنی شروع کنه به لوث کردن موضوع ظهور ! گروهی با خرابکاری که دنیا باید چنین بشه تا منجی بیاد ... یک عده هم فقط ورد بخونن و .... این مسئله انقدر حجم وسیعی داره که من نمی تونم و نمی خوام تمام ابعاد اون رو تا اونجایی که به عقل ناقصم می رسه باز کنم. خلاصه که بیائید به این مسئله په چشم یک پروژه نگاه کنیم که باید انجام بشه هر قدر هم غیر ممکن به نظر برسه باید از یک جایی شروع کرد اگه اینترنت به درد نخوره پس واقعاً چه وسیله در دسترسی بهتر می تونه به ما کمک کنه . بیائید ندید بگیرید هر چیزی که شما رو به اصل قضیه انجام کار برای ظهور بد بین میکنه بذاریم کنار اسم نمی برم تو تاپیک به وضوح معلوم شد واقعاً چی باعث میشه یک گروه عنوان این تاپیک رو بیهوده و اشتباه فرض کنن . که فکر می کنم تا حدی واقعاً حق داشتند اما این همون نکته ای که باید فاکتور گرفته بشه من منتظرم شما دوستان عزیز بازم تشریف بیارید این دفعه واقعاً پیشنهاد بدین اصلاً عنوان اگه بخواد عوض شه میشه چطور میشه به کل دنیا گفت که باید بخواهند تا منجی ظهور کنه .
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
من منتظرم شما دوستان عزیز بازم تشریف بیارید این دفعه واقعاً پیشنهاد بدین اصلاً عنوان اگه بخواد عوض شه میشه چطور میشه به کل دنیا گفت که باید بخواهند تا منجی ظهور کنه .
عزيزم!
به من بگو: ظهور منجي در نظر تو يک هدفه يا ابزار؟
اگه بگي "هدف" است، خب من مجبورم با احترام سکوت کنم، چون بهش اعتقاد ندارم...
اگه هم بگي ابزاره... از تو مي‌پرسيم ابزار "براي" چي؟ "ظهور منجي" که راه و هدفش جداي از "بعثت پيامبران" نيست:
لقد أرسنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الکتاب و الميزان، ليقوم الناسُ بالقسط*(57:25)
به راستي که پيامبران‌مان را همراه با پديده‌هاي روشن‌گر فرستاديم و همراه آنان کتاب آسماني و سنجه فروفرستاديم، تا مردم به دادگري (عدالت) برخيزند.
جالبه، پس از ذکر اين‌همه تشکيلات: پيامبران و کتاب آسماني و... مي‌گه: تا (خود) مردم به عدالت برخيزند.
به گمان من ما هم مي‌تونيم "براي" اون‌چيزي که قراره بياد، به اندازه‌ي خودمون "سعي" کنيم و در راه باشيم... يه جمله‌اي از مطهري سراغ دارم: توکل، توسل و انتظار فرجي که تنبلي بياورد، اون درست نيست و در جاي خودش به کار برده نشده....
به نظر من دعوت جهاني از ظهور منجي، برابر است با دعوت همگان به برقراري عدل و سعي و تلاش "براي" همه‌ي خوبي‌ها.
:gol:
 

asiabadboy

عضو فعال
کاربر ممتاز
هر موقع لازم باشه ظهور می کنن .....

هر موقع هم بخوان تشریف بیارن از من و شما اجازه نمی گیرن و نمی پرسن که مقدمات رو اماده کردید یا نه.....

نه اینکه اعتقاد ندارم .... اتفاقا دارم .....

ولی بهتره کم کاریها .... ناتوانیها ..... جهل و سستیهای خودمونو عطف به ظهور ایشان نکنیم ....

و از ایشان به عنوان ابزاری برای پیشرفت های شخصی استفاده نکنیم ....
 

ryhan

عضو جدید
الهی العفو

الهی العفو

ای که از دیده ما روی مهت در پرده است گنه ماست چنین پرده نشینت کرده است



آقا امام زمان (عج) فرمودند :

« و اكثر دعا به تعجيل فرج فان ذالك فرجكم »

بسيار دعا كنيد براي تعجيل فرج و گشايش كار من كه درهمان گشايش كار شما هست


http://www.omid1362.blogfa.com/







 

laya eng

عضو جدید
بايد ايشون شناخت همين!آمادگي يعني اين.اون موقعس كه دلمون واقعا براشون تنگ ميشه وبي ترديد امام هم اين نياز رو بي پاسخ نميذاره.خودشون سراغ آدم ميان ،مطمئن باشين.
 

ryhan

عضو جدید
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم​

اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ​

فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَکَ​

لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ​

اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ​

فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ​

لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ​

اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ​

فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ​

ضَلَلْتُ عَنْ ديني​



خدایا خودت را بما بشناسان که تا خودت را به ما نشناسانی رسولت را نشناسیم



پس خدایا پیامبرت را به ما بشناسان زیرا اگر پیامبرت را به ما نشناسانی حجتت را نشناسیم



خدایا حجتت را به من بشناسان زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی از دینم گمراه می شوم





پس دوستان گام اول شناخت خدا به نظر شما چگونه به این شناخت دست پیدا کنیم???


خدایی که همیشه در کنار ماست و ما رو نگاه می کند


و از روز اول تولدمون با نامش آشنا شدیم
 

Qomri

عضو جدید
از نظر اساتید استفاده می کنم

از نظر اساتید استفاده می کنم

quote]
عزيزم!
1->به من بگو: ظهور منجي در نظر تو يک هدفه يا ابزار؟
اگه بگي "هدف" است، خب من مجبورم با احترام سکوت کنم، چون بهش اعتقاد ندارم...
اگه هم بگي ابزاره... از تو مي‌پرسيم ابزار "براي" چي؟ "ظهور منجي" که راه و هدفش جداي از "بعثت پيامبران" نيست:
لقد أرسنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الکتاب و الميزان، ليقوم الناسُ بالقسط*(57:25)
به راستي که پيامبران‌مان را همراه با پديده‌هاي روشن‌گر فرستاديم و همراه آنان کتاب آسماني و سنجه فروفرستاديم، تا مردم به دادگري (عدالت) برخيزند.
جالبه، پس از ذکر اين‌همه تشکيلات: پيامبران و کتاب آسماني و... مي‌گه: تا (خود) مردم به عدالت برخيزند.
2->به گمان من ما هم مي‌تونيم "براي" اون‌چيزي که قراره بياد، به اندازه‌ي خودمون "سعي" کنيم و در راه باشيم... يه جمله‌اي از مطهري سراغ دارم: توکل، توسل و انتظار فرجي که تنبلي بياورد، اون درست نيست و در جاي خودش به کار برده نشده....
3->به نظر من دعوت جهاني از ظهور منجي، برابر است با دعوت همگان به برقراري عدل و سعي و تلاش "براي" همه‌ي خوبي‌ها.
:gol:

1-> هدف نیست چون اگه بگم هدف دورغ گفتم ، اما منظورتون از ابزار چیه ؟ یعنی من به نام ظهور بخوام مسئله عدالت خواهی رو پیش بکشم باز هم نه ...
2-> با شما هم عقیده ام ...
3-> فکر می کنم مسئله همون انگورست به زبان فارسی و ترکی و عربی و رومی... ما واقعاً یک حرف رو داریم تکرار می کنم متوجه نیستیم.

توضیح بیشتر : مدعی نیستم که می خوام حتماً کاری کنم تا به نتیجه برسه یعنی ما یک قدم خیلی بزرگ برای ظهور برداریم(البته نشدنی نیست!)، فکر می کنم این مطلب برای ما کمی ناملموس باشه که ما نقش مهمی داریم تو این مسئله خاص! واقعیت اینه که ربط مستقیم به ما داره ...
 

Qomri

عضو جدید
با شما موافق نیستم

با شما موافق نیستم

هر موقع لازم باشه ظهور می کنن .....

هر موقع هم بخوان تشریف بیارن از من و شما اجازه نمی گیرن و نمی پرسن که مقدمات رو اماده کردید یا نه.....

نه اینکه اعتقاد ندارم .... اتفاقا دارم .....

ولی بهتره کم کاریها .... ناتوانیها ..... جهل و سستیهای خودمونو عطف به ظهور ایشان نکنیم ....

و از ایشان به عنوان ابزاری برای پیشرفت های شخصی استفاده نکنیم ....

با شما موافق نیستم یک قولی هست که میگه شما جایی بدون دعوت نمیرد!

ببینید در صفحات قبل هم توضیح دادم(نه به عنوان متخصص به عنوان کسی که وظیفه اشه بحثی که آغاز کرده دنبال کنه) ما می دونیم مشکلاتی هست اعم از نا هماهنگیهایی بین خودمون و خیلی مسائل دیگه قابل طرح نیست ، شما اعتقاد دارید اما به گفته کارشناسان این مقوله ارتباط مستقیم با خواست مردم دنیا داره ، این یک مقدار دیر محقق میشه ، ما دنبال راه هستیم و اگه بشه اجرا!
 

Qomri

عضو جدید
ای که از دیده ما روی مهت در پرده است گنه ماست چنین پرده نشینت کرده است



آقا امام زمان (عج) فرمودند :

« و اكثر دعا به تعجيل فرج فان ذالك فرجكم »

بسيار دعا كنيد براي تعجيل فرج و گشايش كار من كه درهمان گشايش كار شما هست


http://www.omid1362.blogfa.com/








ممنون از اینکه پست می ذارید
خودتون نظرتون چیه ؟
چه باید کرد (منظورم عملیاتی کردن طرحه )
 

Qomri

عضو جدید
شناخت ایشون کار خیلی سختیه ...

شناخت ایشون کار خیلی سختیه ...

بايد ايشون شناخت همين!آمادگي يعني اين.اون موقعس كه دلمون واقعا براشون تنگ ميشه وبي ترديد امام هم اين نياز رو بي پاسخ نميذاره.خودشون سراغ آدم ميان ،مطمئن باشين.

بحث ما اینه برای ظهور چه کار میشه کرد چه قدمی میشه برداشت .
خوب شناخت ایشون کار خیلی سختیه و سخت تر از اون اینه بتونیم کاره مثبتی برای ظهور انجام بدیم بعضی اساتید بهمون میگفتن ترویج اخلاق می تونه مفید باشه ...

شما راه های دیگه سراغ دارید بیشتر در مورد اونها توضیح بدید.
 

ryhan

عضو جدید
ممنون از اینکه پست می ذارید
خودتون نظرتون چیه ؟
چه باید کرد (منظورم عملیاتی کردن طرحه )

:gol::gol::gol:
کسی حرفی زد که به دلم نشست
به نظرم راست گفت
گفت :اول باید آقا صاحب الزمان در دلها و قلبهای ما ظهور کنن .بعد از آن است که مولا در جامعه ظهور میکنن
به نظرم کافی فقط دلمون و پاک کنیم تا نور آقا دراون بتونه بتابه
:gol:اللهم عجل لولیک الفرج:gol:
 
آخرین ویرایش:

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
با سلام.من نظر شخصيم اينه كه كار شاقي لازم نيست انجام بديم فقط بايد آدم باشيم.مسئله اين ميشه كه چه جوري آدم باشيم من يه مثال مي زنم.و براي اين مطلبي كه مي گم منبع ندارم ولي از يه روحاني شنيدم.اگه قبول داري كه هيچي اگه نه قابل تامله!ببخشيد كه جزئيات درست خاطرم نيست ولي اصل رو بچسبيد;)
كسي مي خواست امام زمان رو ببينه.بعداز كلي تلاش و رياضت و عبادت و غيره موفق نمي شه ولي بالاخره مي فهمه كه امام زمان الان توي حجره يك پيرمرد.خودش رو به پيرمرد مي رسونه و مي خواد راز همنشيني امام رو با اين پيرمرد بفهمه.پيرمرد هيچ كار شاقي انجام نمي ده.مرد منتظر مي شه.يك پيرزن وارد حجره مي شه و ميگه انگشتري براي فروش داره و اگه مثلا 3 سكه اون رو بخره ممنون ميشه!
مرد ميگه اين انگشتر تو 5 سكه ارزش داره و ازش 5 سكه ميخره!
ميبينيد!!پيرمرد كار خاصي نمي كرد ولي عادل بود وقتي كه ميتونست نباشه!حتي وقتي طرف مقابل راضي بود!در همه حال بايد در محضر خدا بود.به نظرم كليد اصلي همينه.
بازم ميگم اگه داستان به نظرتون قابل اعتماد نبود ولي قابل تامل هست.;):gol:
 

phalagh

مدیر بازنشسته
با سلام.من نظر شخصيم اينه كه كار شاقي لازم نيست انجام بديم فقط بايد آدم باشيم.مسئله اين ميشه كه چه جوري آدم باشيم من يه مثال مي زنم.و براي اين مطلبي كه مي گم منبع ندارم ولي از يه روحاني شنيدم.اگه قبول داري كه هيچي اگه نه قابل تامله!ببخشيد كه جزئيات درست خاطرم نيست ولي اصل رو بچسبيد;)
كسي مي خواست امام زمان رو ببينه.بعداز كلي تلاش و رياضت و عبادت و غيره موفق نمي شه ولي بالاخره مي فهمه كه امام زمان الان توي حجره يك پيرمرد.خودش رو به پيرمرد مي رسونه و مي خواد راز همنشيني امام رو با اين پيرمرد بفهمه.پيرمرد هيچ كار شاقي انجام نمي ده.مرد منتظر مي شه.يك پيرزن وارد حجره مي شه و ميگه انگشتري براي فروش داره و اگه مثلا 3 سكه اون رو بخره ممنون ميشه!
مرد ميگه اين انگشتر تو 5 سكه ارزش داره و ازش 5 سكه ميخره!
ميبينيد!!پيرمرد كار خاصي نمي كرد ولي عادل بود وقتي كه ميتونست نباشه!حتي وقتي طرف مقابل راضي بود!در همه حال بايد در محضر خدا بود.به نظرم كليد اصلي همينه.
بازم ميگم اگه داستان به نظرتون قابل اعتماد نبود ولي قابل تامل هست.;):gol:
من این مطلبو از بابام شنیدم.بابام میگفت قفل بوده. به خاطر همینم با اسم قفل جستجو کردم تا پیداش کردم. اینم جهت اطلاع شما.البته امیدوارم بحثو منحرف نکنه.

مردی از دانشمندان در آرزوی زیارت حضرت بقیت الله علیه السلام بود و از عدم توفیق رنج می برد. مدت ها ریاضت کشید و در مقام طلب بود.


در نجف اشرف میان طلاب و فضلای آستان علوی، معروف است که هر کس بدون وقفه چهل شب چهارشنبه توفیق پیدا کند که به مسجد سهله برود و نماز مغرب و عشای خود را در آن جا به جا آورد، سعادت تشرف به محضر امام زمان علیه السلام را خواهد یافت. مدت ها در این باب کوشش کرد و اثری از مقصود ندید.سپس به علوم غریبه و اسرار حروف و اعداد متوسل شد و به عمل ریاضت در مقام کسب و طلب بر آمد . چله ها نشست و ریاضت ها کشید و اثری ندید. ولی به حکم آن که شب ها بیدار مانده و در سحر ها ناله ها داشت، صفا و نورانیتی پیدا کرد و برخی از اوقات برقی نمایان می گشت و بارقه عنایت بدرقه راه وی می شد . حالت خلسه و جذبه ای به او دست می داد حقایقی می دید و دقایقی می شنید.

در یکی از این حالات او را گفتند:«شرفیابی تو خدمت امام زمان علیه السلام میسر نخواهد شد، مگر آن که به فلان شهر سفر کنی».

در بازار آهنگران
.... شوق وصال ، مشکلات سفر را آسان نمود. چندین روز طول کشید تا بدان شهر رسید و در آن جا نیز به ریاضت مشغول گردید. روز سی و هفتم به او گفتند :«الان حضرت بقیت الله علیه السلام در بازار آهنگران ، در دکان پیرمردی قفل ساز نشسته است، هم اکنون به محضرش شرفیاب شو!»
بنا بر آنچه در عالم خلسه دیده بود، راه را طی کرد و به وقتی در آن دکان رسید ، دید حضرت امام عصر علیه السلام آن جا نشسته اند و با پیرمرد گرم گفت و گو هستند.
و اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند طالب دیدار:
... به ساحت حضرتش سلام دادم . جواب فرمود و به من اشاره کردند که اکنون ساکت باش و تماشا کن!
در آن حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود و قد و خمیده ای داشت ، عصا زنان وارد مغازه شد و قفلی را نشان داد و گفت:«آیا ممکن است برای خدا این قفل را 3 ریال از من خریداری کنید، که من به 3 ریال پول احتیاج دارم».
پیرمرد قفل ساز ، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است، گفت :«مادر،چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را تضییع کنم، این قفل تو اکنون 8 ریال ارزش دارد. من اگر بخواهم منفعت ببرم به 7 ریال خریداری می کنم، زیرا در این معامله بیش از یک ریال منفعت بردن بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی ، من 7 ریال می خرم و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن 8 ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم یک ریال ارزان تر خریداری می کنم».
شاید پیرزن باور نمی کرد که پیرمرد قفل ساز جدی می گوید . ناراحت شده بود که من خودم می گویم 3 ریال، هیچ کس به این مبلغ راضی نمی شود، آن وقت تو می گویی 7 ریال می خرم .
....سرانجام پیرمرد قفل ساز 7 ریال به آن زن داد و قفل را خرید!
من به سراغ او می آیم!
چون پیر زن بازگشت، امام علیه السلام خطاب به من فرمود:
اینک دیدی و سیر را تماشا کردی!
این گونه باشید تا ما به سراغ شما بیایم، چله نشینی لازم نیست، به جفر متوسل شدن سودی نمی بخشد، ریاضت کشیدن وسفر رفتن احتیاج نیست،عمل نشان دهید و مسلمان باشید تا من بتوانم شما را یاری کنم.
از همه ی این شهر من این پیرمرد را انتخاب کرده ام؛ زیرا او دین دارد و خدا را می شناسد .
این همه امتحانی که داد: از اول بازار این پیرزن عرض حاجت کرد، امام چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچ کس ، حتی سه ریال نیز خریداری نکرد، در حالی که این پیرمرد به 7 ریال خرید.
هفته ای بر او نمی گذرد ، مگر آن که من به سرغش می آیم و از او تفقد می نمایم.1
نزدیک تر از قلب منی با من مهجور

دوری ز من است و ز تو ما را گله ای نیست

پی نوشت:
1- ر.ک: محمد ری شهری ، محمد ، کمیایی محبت (شرح احوال شیخ رجبعلی خیاط).


 

asiabadboy

عضو فعال
کاربر ممتاز
با شما موافق نیستم یک قولی هست که میگه شما جایی بدون دعوت نمیرد!

ببینید در صفحات قبل هم توضیح دادم(نه به عنوان متخصص به عنوان کسی که وظیفه اشه بحثی که آغاز کرده دنبال کنه) ما می دونیم مشکلاتی هست اعم از نا هماهنگیهایی بین خودمون و خیلی مسائل دیگه قابل طرح نیست ، شما اعتقاد دارید اما به گفته کارشناسان این مقوله ارتباط مستقیم با خواست مردم دنیا داره ، این یک مقدار دیر محقق میشه ، ما دنبال راه هستیم و اگه بشه اجرا!

نظرتون کاملا محترم .....ولی صاحبخونه که نیازی به دعوت نداره ....

یه سوال ..... ما امام زمان رو برای چی می خوایم؟؟؟؟

منتظریم که یکی بیاد و سوت پایان بازی رو بزنه .....؟؟؟؟

کسایی منتظر سوت پایان بازی هستن که هر لحظه امکان داره بازی رو ببازن....

سوت پایان بازی بالاخره نواخته میشه ..... پس بهتره که ما ...بدون ترس از شکست .... برنده بازی باشیم....
 
آخرین ویرایش:

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
واي فلق جون چقدر تو ماهي. ميدونستم درستشو پيدا مي كني و ميگي.يه ماچ گنده :gol:
 

Qomri

عضو جدید
با سلام.من نظر شخصيم اينه كه كار شاقي لازم نيست انجام بديم فقط بايد آدم باشيم.مسئله اين ميشه كه چه جوري آدم باشيم من يه مثال مي زنم.و براي اين مطلبي كه مي گم منبع ندارم ولي از يه روحاني شنيدم.اگه قبول داري كه هيچي اگه نه قابل تامله!ببخشيد كه جزئيات درست خاطرم نيست ولي اصل رو بچسبيد;)
كسي مي خواست امام زمان رو ببينه.بعداز كلي تلاش و رياضت و عبادت و غيره موفق نمي شه ولي بالاخره مي فهمه كه امام زمان الان توي حجره يك پيرمرد.خودش رو به پيرمرد مي رسونه و مي خواد راز همنشيني امام رو با اين پيرمرد بفهمه.پيرمرد هيچ كار شاقي انجام نمي ده.مرد منتظر مي شه.يك پيرزن وارد حجره مي شه و ميگه انگشتري براي فروش داره و اگه مثلا 3 سكه اون رو بخره ممنون ميشه!
مرد ميگه اين انگشتر تو 5 سكه ارزش داره و ازش 5 سكه ميخره!
ميبينيد!!پيرمرد كار خاصي نمي كرد ولي عادل بود وقتي كه ميتونست نباشه!حتي وقتي طرف مقابل راضي بود!در همه حال بايد در محضر خدا بود.به نظرم كليد اصلي همينه.
بازم ميگم اگه داستان به نظرتون قابل اعتماد نبود ولي قابل تامل هست.;):gol:
سلام
ممنون از اینکه پاسخ دادید
نظرتون درباره موضوع تاپیک چیه؟
 
آخرین ویرایش:

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
ااااااا!!!من فكر كردم نظرمو روشن گفتم !!
چه چيزي باعث ميشه كه كاري براي ظهور نكنيم؟
با داستاني كه گفتم نظرم اينه كه با دور افتادن از چيزي كه بايد باشيم از اصالتي كه بايد داشته باشيم در محضري كه بايد حس كنيم كه هستيم باعث ميشه كاري براي ظهور نكنيم اگه 313 تا نفر شكل اون پيرمرد بودن ظهور اتفاق ميافتاد پس نيست!!فكر كن 313 نفر مثل اون پيرمرد نداريم!
خيلي زشته!!بنابراين دور افتادن از اصل و خود باعث ميشه.
جوابم روشن بود ايندفعه؟;)
 

Qomri

عضو جدید
من می خوام طعم خوب زندگی رو بچشم...

من می خوام طعم خوب زندگی رو بچشم...

نظرتون کاملا محترم .....ولی صاحبخونه که نیازی به دعوت نداره ....

یه سوال ..... ما امام زمان رو برای چی می خوایم؟؟؟؟

منتظریم که یکی بیاد و سوت پایان بازی رو بزنه .....؟؟؟؟

کسایی منتظر سوت پایان بازی هستن که هر لحظه امکان داره بازی رو ببازن....

سوت پایان بازی بالاخره نواخته میشه ..... پس بهتره که ما ...بدون ترس از شکست .... برنده بازی باشیم....
خوب این هم یک زاویه ای از این موضوعه ، اما جامع نیست یعنی این مثال نمی تونه دلیل خوبی برای دست روی دست گذاشتن ما باشه !
شما نباید اینطور بگید ، ما اگه صاحبخونه حالیمون می شد که ظهور اینقدر تاخیر نمیافتاد این رو که قبول دارید.:gol:
اینکه ما از امام زمان چی می خوایم شاید خونه ،ماشین ،زن ، شوهر ،پول ، چک برامون پاس کنه مریضامون رو شفا بده ....هان ؟ با این حرفا که می زنیم فقط همین چیزا به ذهنمون می رسه دیگه !
شما اگه فکر می کنی برنده بازیه زندگی هستی برایه منه روسیاه هم دعا کن چون بدجوری باختم من می خوام امام زمان ظهور کنه بفهمم طعم خوب زندگی یعنی چی ...
چندبار گفتم باز هم می گم من زیر مجموعه هیچ گروه و ارگانی نیستم ...
متاسفانه بعضی حرفها فقط داره تکرار میشه اگه صفحه های قبلی رو مطالعه بفرمائید به این نتیجه می رسید. ما بخودمون اجازه نمیدیم در باره این موضوع بحث کنیم معتقد به نحوی شونه خالی می کنه کسی که بقول خودش اعتقادی نداره به اینکه باید کاری کرد یا منجی وجود خارجی و جسمانی داره یه جورجبهه می گیره ... و اگه از من می پرسید تو خودت چه کار کردی می گم هیچ غلطی نکردم چون نتونستم یک جواب معمولی ببینم تو این تاپیک! ، بعد چطور انتظار داریم امام زمان با این بی توجهی ما بیاد چون صابخونه است چون مولاست چون سروره
اگه بیاد هم یه ابن ملجمی مثل من سر نماز شهیدش می کنم!
 

Qomri

عضو جدید
معذرت می خوام...

معذرت می خوام...

ااااااا!!!من فكر كردم نظرمو روشن گفتم !!
چه چيزي باعث ميشه كه كاري براي ظهور نكنيم؟
با داستاني كه گفتم نظرم اينه كه با دور افتادن از چيزي كه بايد باشيم از اصالتي كه بايد داشته باشيم در محضري كه بايد حس كنيم كه هستيم باعث ميشه كاري براي ظهور نكنيم اگه 313 تا نفر شكل اون پيرمرد بودن ظهور اتفاق ميافتاد پس نيست!!فكر كن 313 نفر مثل اون پيرمرد نداريم!
خيلي زشته!!بنابراين دور افتادن از اصل و خود باعث ميشه.
جوابم روشن بود ايندفعه؟;)

می بخشید منظورتون رو اول متوجه نشدم

اما بازهم باید بگم ما سیاهی لشکر هم بشیم باید کلاهمون رو بندازیم هوا!
313 نفر کسایی هستند که رهبران این انقلاب بزرگ هستند ، صحبت اینه که عمر ما داره به بطالت می گذره و کار مهمی نمی کنیم منظورم اون کارست ، اصلاً من کی باشم که بخوام از شما چیزی بخوام شما خودت استادی ...:gol:
 

phalagh

مدیر بازنشسته
حسین جان
سوالت اینه چی کار باید کنیم.درسته؟
یه نفر تو همین تاپیک حرف قشنگی زد گفت فقط باید آدم باشیم.
شاید از کنار این کلمه به راحتی گذشتیم اما آدم بودن کار هرکسی نیست.مطمئن باش اگه سعی کنیم آدم باشیم یعنی وظیفه ی خودمون رو انجام دادیم.
تو اعمالمون دقت کنیم میبینیم سرتا پا گناهیم.شاید خیل گناهانمون رو هم نمیبینیم.شاید فکر کنیم تمام سعیمون رو میکنیم که دروغ نگین غیبت نکینم و...
اما هر کدوم از ما وقتی وظیفه ای رو که در هر برحه زمانی بر عهدمون هست انجام نمیدیم یعنی ...
فرضا یه دانشجوی مومن و متعصب و مذهبی که کلی هم سرش برای آقاش میره... میره توی یه دانشگاه دولتی برا درس خوندن کلی از بیت المال خرجش میشه اما اون دانشجو هر کاری میکنه جز درس خوندن خب یعنی داره دزدی میکنه یعنی داره مال یتیم میخوره... این خودش یعنی چی یعنی آدم بودن فاصله گرفته...
یا مغازه دار.. یا اون کارمند... و یا اون وزیر و وکیل و ....
هممون داریم به نوعی کوتاهی میکنیم.این یه مثال بود فقط.چقدر از این مثالا تو زندگیمون داریم.
وقتی دل کسی رو میشکونیم توجه کردیم که از آدم بودن فاصله گرفتیم؟
خوب این میشه بحث مربوط به خود.
یه وظایفی هم در مورد دیگران داریم. یعنی باید در مقابل ظلم بلند بشیم.درسته؟
خب ظلم یعنی چی یعنی همین مردیم که تو کشورای مختلف استعمارگزا دارن خونشونو میمکن.یعنی همون مستاجر بدبختی که صاحب خونه به زور میندازش بیرون.(تازه فکر میکنه کاری نکرده حقشه) یعنی میبینیم توی یه مغازه داره گرونفروشی میشه اما جیکمون در نمیاد.یعنی...
خیلی از این ظلما دور و برمون هستا اما هیچ کاری نمیکنیم.حالا کسی نه از من انتظار داره بتونم برا مردم فلان کشور کاری کنم نه از شما...
اما خب تو همین محیط کوچیک دور رو برم که میتونم یه کاری کنم... نمیتونم؟
اگه تو محیط بزرگتر نمیشه میتونم اون دایره رو یه کم کوچیکتر کنم مرزشو بیارم تو حوزه توانایی خودم.تو این دایره و تو این مرز علیه ظلم تلاش کنم.اما چقد از این کارا میکنیم؟
شاید میگیم کاری از دست ما برنمیا.کی گوش میده؟ من یکی نمیتونم. تو کردی و نشد؟(این تو خودم هم هستما)
خلاصه اینکه فکر نکنیم خیلی باید کارای بزرگی کنیم همین که دو خیابون دو رو برمون رو بتونیم به عدالت بکشونیم یعنی همون کاری که باید برای ظهور انجام بدیم رو انجام دادیم.
یعنی در مرز روحی خودت و در مرز محیطی که اطرافته و در حد تواناییته.
البته این نظر منه.
 

Similar threads

بالا