[ آموزشی ] کانسپت چیست؟!

ahmad88

عضو جدید
kansept

kansept

salam.aval baiad begam ke alan man be dalil moshkele fani nemitonam farsy taip konam.mazerat
ama har chand aslan man eskeiso rando kansept kar nakardam.ama be nazare man kansept kheili moheme .kansept yani neshan dadan farhamg .toye ye tarhh tarah vaghty kansept mide baiad deghate ziadi dashte bashe masalan tavajohe ziadi be tamadon va adabo roosom va dar kol farhange on mantaghei ke onja mikhad kareshoo be ejra dar biare ta motabeghe ba oona bashe ta karesh arzesh peyda koone.
:gol:
سلام
هر چند که من اصلا اسکیس و راندو و کانسپت کار نکردم اما به نظر من کانسپت خیلی مهمه .
کانسپت یعنی نشان دادن فرهنگ . توی یه طرح ، طراح وقتی کانسپت میده باید دقت زیادی داشته باشه مثلا توجه زیادی به تمدن و آداب و رسوم و در کل فرهنگ اون منطقه که اونجا میخواد کارشو به اجرا بذاره در بیاره تا مطابق با اونا باشه تا کارش ارزش پیدا کنه .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

nino

مدیر بازنشسته
salam.aval baiad begam ke alan man be dalil moshkele fani nemitonam farsy taip konam.mazerat
ama har chand aslan man eskeiso rando kansept kar nakardam.ama be nazare man kansept kheili moheme .kansept yani neshan dadan farhamg .toye ye tarhh tarah vaghty kansept mide baiad deghate ziadi dashte bashe masalan tavajohe ziadi be tamadon va adabo roosom va dar kol farhange on mantaghei ke onja mikhad kareshoo be ejra dar biare ta motabeghe ba oona bashe ta karesh arzesh peyda koone.
:gol:
سلام
هر چند که من اصلا اسکیس و راندو و کانسپت کار نکردم اما به نظر من کانسپت خیلی مهمه .
کانسپت یعنی نشان دادن فرهنگ . توی یه طرح ، طراح وقتی کانسپت میده باید دقت زیادی داشته باشه مثلا توجه زیادی به تمدن و آداب و رسوم و در کل فرهنگ اون منطقه که اونجا میخواد کارشو به اجرا بذاره در بیاره تا مطابق با اونا باشه تا کارش ارزش پیدا کنه .

مرسی احمد جان . البته اگه نمی گفتی مشکل داری اخطار میگرفتی و چون خودت نمیتونستی بعدا ادیت کنی من برات فارسی نوشتم ولی لطفا دیگه اینکار رو نکن .:D;)



اما در مورد توضیحت باید بگم که از نظر من مساوی قرار دادن کانسپت با فرهنگ بسیار اشتباه هست . فرهنگ جزئی و یکی از عوامل شکل دهنده کانسپت میتونه باشه نه همه اون .
برای مثال آیا ما میتونیم عواملی چون اقلیم و تکنولوژی و زیبایی شناسی ... رو درنظر نگیریم ؟؟
پس نمیتوان فقط فرهنگ رو دخیل دونست . ولی من موافقم که فرهنگ بسیار عامل مهمی هست که نباید فراموش بشه .
فراموش شدن هر کدوم از این فاکتور ها باعث یک بعدی شدن و عدم پاسخگویی کانسپت به جنبه های مختلف نیازهای انسانی و اجتماعی میشه .
کانسپتی موفق هست که به تمام جنبه ها پاسخ داده باشه .
 

maryam95

کاربر فعال
salam.aval baiad begam ke alan man be dalil moshkele fani nemitonam farsy taip konam.mazerat
ama har chand aslan man eskeiso rando kansept kar nakardam.ama be nazare man kansept kheili moheme .kansept yani neshan dadan farhamg .toye ye tarhh tarah vaghty kansept mide baiad deghate ziadi dashte bashe masalan tavajohe ziadi be tamadon va adabo roosom va dar kol farhange on mantaghei ke onja mikhad kareshoo be ejra dar biare ta motabeghe ba oona bashe ta karesh arzesh peyda koone.
:gol:
سلام
هر چند که من اصلا اسکیس و راندو و کانسپت کار نکردم اما به نظر من کانسپت خیلی مهمه .
کانسپت یعنی نشان دادن فرهنگ . توی یه طرح ، طراح وقتی کانسپت میده باید دقت زیادی داشته باشه مثلا توجه زیادی به تمدن و آداب و رسوم و در کل فرهنگ اون منطقه که اونجا میخواد کارشو به اجرا بذاره در بیاره تا مطابق با اونا باشه تا کارش ارزش پیدا کنه .
سلام احمد آقا خیلی خوش اومدین.شما هم دانشگاه آزاد زنجان درس میخونید؟ من در به در دنبال هم دانشگاهی بودم؟
 

ahmad88

عضو جدید
...

...

سلام مريم جان .نه متاسفانه من ساكن زنجان هستم. دانشكاه شمال كاردانيمو تموم كردم الانم دارم واسه كارشناسي ميخونم.در هر حال اكه كاري داشتي هستم.
:gol::gol::gol:
:gol:
 

SEVEN

عضو جدید
كانسپت

كانسپت

كانسپت:
کانسپت ها ايده هایی هستند که عناصر گوناگونی را در یک جا گرد هم می آورند .
این عناصر کوناگون : تفکرات و تصورات و مشاهدات هستند.
در معماری کانسپت مسیری است که طی آن نیاز های فیزیکی شرایط محیطی و
باورها به هم می پیوندد و به این ترتیب بخش مهمی از روند طراحی را شکل می دهد.
معماران پنج واژه تقریبا مترادف برای کانسپت استفاده کردند:
1- اندیشه های معمارانه
2 – نگاره ها
3 – ایده های فراسازمانده
4 – اسکیس
5 – ترجمان بی واسطه
کانسپت ها و طراحی معمارانه
در زمینه تقویت مهارت کانسپت سازی سه مانع وجود دارد :
1 ـ چگونگی برقراری ارتباط
2 ـ کمبود تجربه
3 ـ برقراری سلسله مراتب
ایده ها:
ایده ها تفکراتی معین و غیر خیالپردازانه هستندکه از مشاهدات و اندیشه ما حاصل می شوند
فرانک لوید رایت نمونه خوبی از معماران است
تصورات:
تصورات تشابه زیادی با ایده دارند با این تفاوت که
تصورات قطعیت ندارند . به گونه ای که تصورات در
مقایسه با ایده ها از اساس وتکامل و اغلب اهمیت
کمتری برخوردارند.
کانسپت ها و ایده ها:
کانسپت ها از این نظر که تفکراتی حاصل از ادراک ها هستند تشابه زیادی با ایده ها دارند.
 

sara_r

کاربر بیش فعال
Concept يعني نظريه هاي که از اجرا بهره مند مي شوند و قابل اجرا هستند.

هر کانسپتي مي بايد شرايط زير را طي کند تا به تکامل برسد.

يعني ساختاري داشته باشد که در طول زمان حرکت کرده و تغييراتي در آن ايجاد شود و آن تغييرات منجر به تکامل آن کانسپت گردد.


در حرکت از کانسپت تکامل يافته به ساخت فضا، پروسة طراحي شکل مي گيرد و طرح چهارچوب اصلي خود را پيدا مي کند بنابراين فضا به شرطي ساختارمند و متکامل خواهد بود که واجد کانسپتي منسجم و متکامل باشد.

طراحي يعني ديد جديد، چيز جديد؛ .طراحي يک امر کلي است که بايد از فرهنگ ناشي شود. فرهنگ است که خلاقيت ايجاد مي کند و خلاقيت وابسته و موازی با کانسپت است.

گاهي ابداعاتي در مردم مي بينيم که در هيچ کتابي نيست و اين ابداعات در حوزة فرهنگ مطرح است.

مارتين هايدگر گفته:
بايد سوار موجها و خواستهايي که هستند، شويم.


کانسپت ها بيشتر در مورد چيزهايي که مورد توافق همه است، حاصل مي شود. يعني به عبارتي وابسته به فرهنگ و ساختارهاي ذهني(Construct) آنان مي باشد.
ساختارها بر مفهوم برگرفته از محيط اثر نهاده و سپس در ذهن ادراک مي شوند.
 

skydvb

عضو جدید
در اینجا یک حرفی را که از استاد معماریمان شنیدم می گویم:
کلا کانسپت در معماری مفهومی غیر قابل تعریف(مانند انسان) است زیرا به فرهنگ و ارزشها و باورها و تفکرها تکیه دارد که اینها در هر عصر و زمانی متغیر هستند و عوض می شوند. این مفهوم مثل مفاهیم مکانیکی سازه نیست که با یکی دو فرمول بشود کامل و بدون کوچکترین خطایی آنرا توصیف کرد.

بنده در دروس طراحی معماری در مهندسی عمران مفاهیمی را که فهمیده ام را می گویم:
کانسپت به معنی الگو گیری و الهام متکی بر محیط و فرهنگ حاکم است. یعنی برای مثال وقتی کسی به طرحی فکر می کند طرح وی ناخود آگاه تحت تاثیر باورها و ارزشهای وی می شود.
 

Vahid Amirazodi

عضو جدید
consept

consept

concept hamunjur ke bache ha goftan yano mafhum.ke vaseye project ha ham bayad tarifi azash dashte bashi yani begi manzuret az in proje chiye va koja mikhay bekaresh bebari bad mishe goft idea ya nazar mibakhshid man eng type mikonam akhe farsi nadaram
 

chista233

عضو جدید
من کانسپت رو روح معماری تعریف می کردم . یه جور هویت بخشی. که بر پیکره عملکرد میشینه و به اون هدف میده.
اما طی بحثی با استادم به یه تعریف جدید تر رسیدم. کانسپت یه جور راه حله.
راه حلی که بعد از کلنجار رفتن با مسائل اقلیمی و عملکردی و فرهنگی و.... برای جواب دادن به تمام اونها به علاوه نیاز درونی خودت به دستش میاری. کانسپتو نمی شه به کاری اضافه کرد.
به قول یکی دیگه از استادام:
کانسپت همون چیزی یه که لا به لای خط های تو وجود دارند و تو نمی تونی توی یه کلمه تعریف (محدود)ش کنی.
 

mas_farzad

عضو جدید
به نظر من بهترین تعریف برای کانسبت همون طرح یا ایده اولیه است که در ابتدای طراحی در ذهن شکل میگیره و این وظیفه یک معماره تا با دست ازاد اونو ارائه کنه کتاب تجزیه و تحلیل و نقد شاهکارهای معماری نوشته راجر اچ کلارک میتواند کمک باشد.
 

nino

مدیر بازنشسته
من کانسپت رو روح معماری تعریف می کردم . یه جور هویت بخشی. که بر پیکره عملکرد میشینه و به اون هدف میده.
اما طی بحثی با استادم به یه تعریف جدید تر رسیدم. کانسپت یه جور راه حله.
راه حلی که بعد از کلنجار رفتن با مسائل اقلیمی و عملکردی و فرهنگی و.... برای جواب دادن به تمام اونها به علاوه نیاز درونی خودت به دستش میاری. کانسپتو نمی شه به کاری اضافه کرد.
به قول یکی دیگه از استادام:
کانسپت همون چیزی یه که لا به لای خط های تو وجود دارند و تو نمی تونی توی یه کلمه تعریف (محدود)ش کنی.

کاملا موافقم . به نظر من کانسپت همون خلاقیت در پاسخ به مسئله هست . حالا هرچی خلاقیت بیشتر ، کانسپت قویتر ;)
 

doomann

Moderator
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز
کانسپت ، روح آغازین طرح معماریه . سرفصل یک شاهکار مجسم و تندیس واره . کانسپت ، چهار چوب خلاقیته . فضای مجازیه فکر و تلفیقش با روحه معماریه . سقف رویای یک معماره. کانسپت ، ترجمه افکار یک معمار یا ذهن خلاقانه است . کانسپت راه رسیدن به فضای اندیشمندانه معماری با روح و حس بودنه . کانسپت آخرین مسیر رسیدن به حجمه ...
 

chista233

عضو جدید
کانسپت ، روح آغازین طرح معماریه . سرفصل یک شاهکار مجسم و تندیس واره . کانسپت ، چهار چوب خلاقیته . فضای مجازیه فکر و تلفیقش با روحه معماریه . سقف رویای یک معماره. کانسپت ، ترجمه افکار یک معمار یا ذهن خلاقانه است . کانسپت راه رسیدن به فضای اندیشمندانه معماری با روح و حس بودنه . کانسپت آخرین مسیر رسیدن به حجمه ...
تعریف شما و بقیه بچه ها همه درست به نظر می رسند هر چند قدری متفاوتند مثل نگاه کردن به مسئله از ابعاد مختلف می مونه.
ولی به نظر من اون چیزی که مهم تره طی کردن مسیر از کانسپت به طرحه . کانسپت مثل یه جرقه است یه راه حل آنی. گاهی اول طرح بعد از قدری مطالعات یه اسکیس سریع می دیم و حتی اونجا کانسپت متولد میشه. اما اگه بزرگ نشه.....
تجربه این ترم من این بود....من تقریبا یک ماه روی پیدا کردن یه کانسپت خوب خط می کشیدم و یکی از همکلاسی هام تقریبا به اولین مورد قابل قبولی که رسید اکتفا کرد.....ولی رو ی اون حسابی خط کشید و به طرح خیلی خوبی هم رسید. البته کار منم بد نشد اما برای بستن طرح خیلی اذیت شدم.
می خواستم بگم کانسپت یه پروسه است که همش فلسفه نیست جلو بردنش هم خیلی مهمه..;)
 

10.2

عضو جدید
کا نسپت دستاویزی برای نشان دادن اثر است کانسپت با عث میشه که ما قابلیت ها را نشان بدیم

خود کانسپت مهم نیست چی باشه مهم این که ما با کانسپت حرفمونو بزنیم
 

chista233

عضو جدید
کا نسپت دستاویزی برای نشان دادن اثر است کانسپت با عث میشه که ما قابلیت ها را نشان بدیم

خود کانسپت مهم نیست چی باشه مهم این که ما با کانسپت حرفمونو بزنیم

دوستان بیایید یه کم عملی تر با این موضوع برخورد کنیم و درموردش بحث کنیم. همه می دونیم که عده ای کانسپت رو اصولا قبول ندارند. شاید بد نباشه نظر اونا رو هم بررسی کنیم و ببینیم نسبت میان عملکرد و کانسپت چیه؟ منظورم کلیه: تا وقتی که با کانسپت مثل یک موضوع کلی قابل احترام که فقط ازش تعریف و تحسینش می کنیم، برخورد کنیم. داریم بیشتر از اونی که بشناسیمش نابودش می کنیم...........!!!!!!!!!!
 

niusha*

عضو جدید
من تازه متوجه این بحث اینجا شدم!
این در گیری من با یکی از استادام سر کانسپت کلافم کرد!!
چرا بعضی ها فکر می کنن وقتی مثلا می خوای کتابخونه طرلحی کنی باید کانسپتت کتاب باشه و شکل طرحتم شکل کتاب!!!!
این اصلا به نظر من قشنگ نیست!پس خلاقیت چی می شه؟؟!!
کانسپت به نظر من راهیه که تو فرایند طراحی کنار خودت می زاریش تا به درست بیان کردن طرحت به مخاطب موفق بشی...
 
  • Like
واکنش ها: nino

chista233

عضو جدید
سلام دوستان در پایان ترم وقتی که نمره کانسپتو نگرفتم دوباره با استادم در این مورد صحبت کردم و این بار باز هم به یه نتیجه جدید رسیدم...... استادم معتقد بودند که ایده اولیه ( با کا نسپت فرق داره) همون چیزی که تو نهایتا از طرح می خوای مثلا وقتی به یه کتابخونه فکر می کنی یه مسیر طولانی می بینی که به یه ساختمونه نمی دونم چه شکلی می رسه......... و بعد با طی کردن مسیر از این ایده اولیه به طرح می رسی...
آخرین دفعه که با استادم در این مورد صحبت کردم فکر کردم به این نتیجه رسیدیم که کانسپت یه راه حل برای حل مشکلی که تو سایت ما تصور می کنی مثلا در مورد همون کتابخونه چطوری مردمو وادار کنم کتاب بخونند؟
البته شاید این دو تا یکی باشند:razz: نمی دونم...
ولی هنوز فکر می کنم کانسپت چیزی نیست که بشه تو یه کلمه خلاصه اش کرد و حتی گاهی در یه جمله کانسپتو باید توضیح داد و از لابه لای بی نهایت خطی که می کشی پیداش کنی........اصولا ماهیت کانسپت که یه مفهومه این ویژگی رو بهش می ده.......
نه دوست عزیزم این که کانسپت یه کتاب خونه باید حتما کتاب باشه درست نیست. اون کانسپت فرمیه برای یه کار میشه از چندین کانسپت بهره برد گاهی از چند تاش همزمان........ باید دید روح کار و موقعیت بنا و مجموع هزاران عامل دیگه چی می طلبه.......شرمنده طولانی شد.....;)
 

agnavar

عضو جدید
nino عزیز بحث جالبیه!
کانسبت در معنای لغوی به معنا های مختلف است که مارا به تعریفش نزدیک میکند.
کانسبت به معنای:راه کار،تدبير،روش اجراى يک چيز،چکيده ،فکر،عقيده ،تصور کلى ،مفهوم به کار میره

حالا اگه بخای نظر منو بدونی باید بگم به نظر من کانسبت راه حل خلاقانه است در برابر نیروهایی که عملکرد فضاهای معماری و ابعاد اجتماعی.فرهنگی.تاریخی بر ایده اولیه ما وارد میکند
به تعبیر دیگه مدیریت بین باید های محیطی و باید های فکر و ذهن معمار
امیدوار تونسته باشم حق مطلب رو ادا کرده باشم و به nino هم کمک کرده باشم;)
 

agnavar

عضو جدید
حرف chista تقریبا همونی که من نظرم بود
من خودم واسه طراحی کتابخونه تو ترم دوم کانسبت رو یه کتاب که بسته رو زمین افتاده بود در نظر گرفتم
ولی ترم بعدش واسه طراحی خونه مسکونی شخصی قرار بود 8 نفر توش زندگی کنن ایده اولیه من کف دست شروع شد ولی عملکرد ها و فضا ها و خواسته های منو از فرم خالص خودش در آور
حالا در نظر دارم روند رسیدن از فرم دست تا پلان خونه رو بزارم تو سایت خوشحال میشم نظر بدین
 
آخرین ویرایش:

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
کانسپت ایده اولیه کار...که متاسفانه همون طور که نیوشا جان گفت بعضیا به غلط ازش استفاده میکنن

به طور مثال طرف معتقده که از مار یا عقرب ایده گرفته ...اما حتی به تاسبات اندام...حرکت و حتی شکل اون حیوون توجه نکرده

و کانسپت یه کافی شاپ حتما یه فنجون یا یه قوری نیست
شاید حتی از درختی که توی سایت موجود ایده گرفت.....
 

Alireza00

عضو جدید
سلام
اولین بار که وارد تالار معماری شدم و این سوال : " کانسپت چیست رو دیدم ؟ " برام جالب بود که این سوال مطرح شده چون چند وقت پیش کلنجار عجیبی باهاش رفته بودم و بعد از اون کامل کنارش گذاشتم .
الان هم نمی دونم چی شد که وارد این تاپیک شدم ، این که توی صفحه ی اول تاپیک اسمی از همایش کانسپت و لینک اون بود، برام جالب بود . چه بسا خاطرات برام دوره شد .
دو سال پیش من به همراه دوستم" محمد نعمتی" توی مسابقه ای که برای همایش کانسپت در معماری برگزار می شد شرکت کردیم و دوم شدیم .
فاجعه ای که توی همایش اتفاق افتاد رو فقط اون هایی که توی سالن بودند درک کردند ، وقتی افرادی مثل شیخ زین الدین ،داراب دیبا ، افشار نادری و خیلی های دیگه( که یادم نمی یاد ) تا اون جایی که تونستند از زیر تعریف کردن کانسپت فرار کردند . بعد از این اتفاق به خیال خودم احساس مسئولیت کردم :biggrin:. و شروع کردم به مطالعه و نظریه پردازی و چیز هایی هم نوشتم و لی در نهایت فکر کردم چیز به درد بخوری نیست و انداختمشون یه گوشه ای که الان همم نمی دونم کجاست :D. ولی نوشته های دوستان رو که خوندم گفتم من هم اون چیز هایی که تو ذهنمه رو بگم شاید مفید باشه :



کانسپت در معماری رو باید از دو سو در معماری دید :


-
کانسپت در معنای "روح حاکم ":
در این تعریف کانسپت روح حاکم بر معمار و معماری است ، معمار با شناخت جایگاه وجودی خود در جهان هستی نسبت به جهان پیرامون و معماری به نتایجی می رسد که در نهایت با توجه به توانایی های خود ، آن ها را درفضای معماری شکل می بخشد . ( بخشید اگه داره خیلی ادبی می شه ،) با این تعریف برخی معماری های سنتی ما سراسر کانسپتند ، و چه بسا مظهر معماری کانسپچوال :
مسجد شیخ لطف الله اگر سراسر الهی است ،به دلیل سراسر الهی بودن وجود معمار آن است این گونه نبوده که معمار تصمیم بگیرد که حالا می خواهم یک فضای الهی و خدایی بسازم پس چنین و چنان می کنم ، آری چون خود او سراسر خدایی بود( و توانایی تبدیل کردن به معماری اش را داشته ) هر چه می ساخت رنگ خدا داشت گویی روحی بر کل فضای معماری حاکم است . این روح حاکم بر فضای معماری ، روح معمار آن است که چون او در معماری توانا بوده بر فضا حاکم شده ، پس می توان گفت کانسپتِ معمار،" نمایش الوهیت" بوده که در نهایت این چنین جلوه گر می شود .
روح فرانک گری در گوگنهایم بیلبائو تجلی پیدا کرد و بعده ها برایش اسم هایی مثل فولد گذاشتند ، ولی این خطوط و حجم ها همه و همه زاییده ی درونیات معمار آن است که می تواند خود را در معماری اش به نماش بگذارد ، درون " گری " سراسر اغتشاش و پیچیدگی بود ( خالی از هر گونه حرافی ) که در نهایت به این شکل در آمد ،مب توان گفتاو در طراحی کانسپ گوگنهایم بیلبلئو همان " اغتشاش و پیچیدگی " درون خود گری است . مثال برای این تعریفِ کانسپت از این سو بسیار است ، این موضوع را در تمام طرح های معماران مولف می توان دید .

- کانسپت در معنای " علت وجودی" :
گاهی اوقات معمار برای طراحی اش به دنبال شروعی می گردد ،این شروع می تواند از مرتبه ی بالایی یاشد مانند : یک مفهوم یک سنت و گاهی مراتب پایین تری داشته باشد مثل یک شکل یا حتی نور گیری مناسب
اینجا کانسپت فقط یک شروع است ولی مانند تعرف کانسپت در معنای روح حاکم تا آخرین لحظه همراه معمار نیست . این که معماری می گوید در طراحی اش از مار و عقرب الهام گرفته و کانسپت طرحش عقرب است حرف درستی است ولی باید توجه کرد که او از پایین ترین مفهوم کانسپت و با کمترین کیفیت آن استفاده می کند .
در این تعریف کانسپت یک مرحله ی خطی از معماری است که در نهایت به ایده ختم می شود ، و پس از آن به معماری تبدیل می شود .​



خیلی دوست دارم در مورد اونچه که نوشته شده و این چند سوال نظر بدید ؟

-آیا این دو تعریف با آنچه که قبلا در ذهن داشتید مطابقت دارد ؟
-کدام به تعریف شما نزدیک تر است ؟
- به نظر شما چه نقصی در این تعاریف وجود دارد ؟
[FONT=Arial (Arabic)]
[/FONT]
 

sadra86

عضو جدید
خاطره ازلی

خاطره ازلی

سلام برعلیرضای عزیز نوشته جالبی بود حتما ادامه دهید.
من هم مثل شما معتقدم کانسپت بیشتر مفهومی درونی دارد تا بیرونی. یعنی بگونه ای تبلور اندیشه ها یا عمیق تر از آن بن مایه های ذهنی پدید آورنده اثر است.
همه ما به نحوی خاطره هایی داریم شاید بلافاصله در ذهن شما مراد از "خاطره" رویدادی باشد که به خاطر تفاوت سطح شیرینی یا تلخی اش در ذهن صاحب خاطره امتدادی پیدا می کند. خوب درست است این هم تعریفی از "خاطره " است اما این سطح از مفهوم "خاطره" سطح نازلی از تمامیت آن است. بالاترین سطح خاطره را می توان به "خاطره ازلی" نسبت داد که در آن همه انسانها به یک نقطه پیدایش و ظهور و انبساط تعلق خاطری دارند اما کمیت و کیفیت این تعلق بسته به میزان یادآوری آن روز یا آن لحظه است:
زاوّ ل روز اين خمار، کرد مرا بيقرار/ميکشدم ابر وار، عشق تو چون تند باد
دلبر روز الست، چيزدگر گفت پست/هيچکسی هست کو، آنرا آرد بياد؟ (دیوان شمس)
امتداد این خاطره ازلی _ که در نگاه افلاطونی همان عالم مُثُل است _ را فرهنگ و باور های صاحب آن خاطره تشکیل می دهد. یعنی اگر نویسنده باشد تمام داستان یا نوشته می شود مشحون از صاحب قلم. فرقی هم ندارد از چه مسلک و مرامی هست. شما "صد سال تنهایی " مارکز را بخوانید یا "بوف کور" هدایت یا بسیاری دیگر از قدیم و جدید داستانشان آیینه تمام نمای خودشان است از خودشان جدا نیست. علت مانایی آن آثار همین است.
اگر نقاش باشد و تصویر گر و پیکر تراش اثرش "چیز دیگر" ی می شود. فیلم "رودن" را می دیدم : نمایشگاهی را از آثارش در میدانی در پاریس بر پا کرده بودند مردی به کادر نزدیک و به مجسمه ای خیره شد که زنی بود مستور و گیرا. مرد بی اختیار دست مجسمه را بوسه زد در قامت فرشته ای که لحظه ای به زمین آمده و خوف آن می رود که هم اکنون پای از زمین به سوی آسمان درکشد. فیلم به زیبایی حس آن مرد بیننده را به تصویر کشید.
اگر هم معمار باشد می شود همان که شما گفتید "استاد علی اکبر اصفهانی"
بنابر این کانسپت ساده ترین و بداه ترین شکلی است که صاحب اثر می خواهد مخلوقش آن گونه باشد و برای اینکه آن را زمینی تر کند و قابل درک برای همه (برای ساخت با ملزوماتی کامل) آن را آن گونه که می بینیم می سازد.
منبسط بودیم و یک جوهر همه/ بی سر و بی پا بدیم آن سر همه
یک گهر بودیم همچون آفتاب/ بی‏گره بودیم و صافی همچو آب
چون به صورت آمد آن نور سره/ شد عدد چون سایه های کنگره (مثنوی مولوی)


 

Alireza00

عضو جدید
صدرا ! همیشه از مثال های اینچنی لذت می برم . درگیر کردن ملموساتِ غیر معماری به فهم معماری کمک زیادی می کنه . ادامه بده ! ( تابا هم ادامه بدیم )


می خواهم در مورد تفاوت ایده و کانسپت بنویسم :

- مطمئنا زیاد دیدید که عده ای ایده رو برابر کانسپت می دونند . اما واقعیت این است که در فرآیند طراحی جایگاه جداگانه ای برای این دو باید در نظر گرفت .

ایده پردازی یک فر آیند سازنده است که اغلب از کانسپت به عنوان ماده ی اولیه استفاده می کند . در طراحی شما برای هر لحظه باید ایده ی خاصی داشته باشید ( دقت کنید که به وجود آمدن ایده همیشه یک لحظه ی طلایی نیست و می تواند تصمیم شما برای اندازه درب انباری باشد . ) در حالی که کانسپتِ موضوع خیلی قبل تر وجود داشته باشد . به طور کلی می توان گفت از هر کانسپت می توان به چندین ایده ی متفاوت رسید .

میس و لوکوربوزیه هر دو با تمام وجود با کانسپتِ مدرنیزاسیون ( مدرن سازی ) شروع به طراحی کردند ولی در عمل می بینیم که ایده های متفاوتی برای معماری کردن اون کانسپت ها داشتند . این تفاوتِ ایده ها رو می شه در تفاوت خانه ی فارنتزورث و ویلای ساوا دید .
 
آخرین ویرایش:

1836

عضو جدید
كانسپت

كانسپت

سلام
درباره ي كانسپت بهتره اول 1 تاريخچه بدونيم .
يه روزگاري در مغرب زمين وقتي هنرها يكنواخت شده بود يه آقايي به اسم مارسل دوشان كه يه دادا بود براي رهايي از اين يكنواختي امد و يه كاسه توالت امضا زد و فرستاد موزه و اسم اين كار رو گذاشت كانسپت چوال آرت (هنر مفهومي) تابلو لبخند جوكند رو هم براش سبيل گذاشت و..... من فكر مي كنم كه ريشه ي كانسپت از اينجاست.
حالا تعريف كانسپت : هيچ اجماع نظري در مورد كانسپت بين اساتيد يا دانشجويان وجود نداره هر كي سازه خودشو ميزنه مثل بالا
هر طراح براي خلق اثر نياز داره از يه جايي شروع كنه اين ممكنه از تفكر از يه شي يا از هر چيز حقيقي يا مجازي ديگه اي باشه كه مسير رو شروع كنه و به اثر خلق شده ختم بشه اين شروع كردن نياز به پتانسيل داره اين پتانسيلها كانسپه و هر چيزي ميتونه باشه و به خالق اثر ربط داره
يه مثال
مرحوم ميرميران خدا بيامرز معماري و از معماري شروع مي كرد يه به قول خودش بكار گيري عناصر معماري و ايده الهاي گذشته اين يعني كانسپت از جنس ميرميران

پوريا www.1151.blogfa.com
 

خشت

عضو جدید
سلام
كتاب concept source book را تحت عنوان
كانسپت: كتاب مرجع ايده‌هاي اوليه در معماري
ترجمه كرده و احتمالا در آبان 87 چاپ خواهيم كرد. اگر اجازه بدهيد تعريف قشنگ شما و ديگر دوستان از كانسپت را در اين كتاب چاپ كنيم.:que:
 
  • Like
واکنش ها: nino

masi_r7

عضو جدید
سلام. به نظر من كانسپت وايده يه معنا دارن .درمورد كانسپت بايد بگم ميتونه هم به روح حاكم به معمار برگرده هم به برداشتش از محيط اطرافش.مثلا كالاتراوا وپيانو خيلي جاها از طبيعت الهام ميگيرند ولي هركدوم كاراشون حالو هواي خودشونش داره يعني هر كدم امضاي مخصوص خودشونش دارن:surprised:
 

Art_saya_design

عضو جدید
سلام به همه بچه هاي فعال و علاقه مند

در واقع كانسپت در روح هر شخص تعريف ميشه پس هر شخص روحيات و تعريفهاي خودشو در كانسپت ارائه ميده
 

archi_atish

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاد مقدمات ما ميگفت كانسپت در واقع خود شخصه.يعني هر معمار با ايده ائي كه ميده و يا كانسپتي كه ميده ذهن خودش رو به نمايش ميگذاره..حالا تو موضوعهاي مختلف فرق ميكنه
 
کانسپت برچسب زدن معمار به یک چیزی است تا خود را از آشوب فکری نجات دهد. پس برای این کار میاید از یک موضوع ایده میگیرد.آن ایده چیزی نیست به غیر از الگوهای ذهنی افراد عام که در اکثریتند. چرا به این صورت است. برای پاسخ می شود گفت چون با آن زاده و در آن بزرگ و تجربه کرده ایم. البته در این مورد هم میشود گفت نه به صورت مطلق. در افراد با حسهای مختلف متفاوت است.
 

mohammad majidi

عضو جدید
كانسپت یا همون ایده از ذهن هر فرد تراوش میکند. بنظر من ایدهها از تجربیات قبلی ما بوجود میایند.
 
بالا