نتایح جستجو

  1. Z

    رمان شب سراب

    ناهيد ا.پژواك
  2. Z

    رمان شب سراب

    قسمت دوم تابستان ها اتاق خيلي گرم مي شد و ما نردباني از حياط به پشت بام مي گذاشتيم و شب ها روي پشت بام مي خوابيديم آخ كه چه لذتي داشت خنكي تشك هايمان، روزهاي آخر زندگي پدرم من به حدي رسيده بودم كه متكاها را دوش مي گرفتم و از نردبان بالا مي رفتمآقام پاي نردبان مي ايستاد و هر پله را كه من بال مي...
  3. Z

    رمان شب سراب

    قسمت اول - سلام - به به سلااام پسر گلم چطوري؟ - بيست گرفتم حاج آقا خط كشم كه ورقه ام را مثل پرچم بر بالاي آن چسبانده بودم پايين آوردم و جلوي چشم حاج آقا محسن گرفتم. - بارك الله پسر خوب، چه درسي را بيست گرفتي؟ املا را؟ - نه حاج آقا. - حساب را؟ - نه حاج آقا. - چي را بيست گرفتي؟...
  4. Z

    رمان شب سراب

    سلام دوستان . ميخوام رمان شب سراب رو بذارم . البته بهتره قبلش بامداد خمار رو بخونيد
بالا