نتایح جستجو

تنت به ناز طبیبان نیاز مند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد

مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت خرابم می کند هر دم فریب چشم جادویت

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد و زغم ما هیچ غم نداشت

دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا کوی خرابات مقام است

سلام.KAHKESHAN87 هستم دانشجوی ترم 7 برق الکترونیک. با آرزوی موفقیت برای همه

روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد ان روزگاران یاد باد

روز ها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم زکجا امده ام آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

سلام با توجه به تاریخ عضویتم میشه گفت تازه اومدم.