بشنو از قليان حكايت مي كند.........................از خماري ها شكايت مي كند
نامه ام با نام قل آغاز كن........................اي تو دل در دود او پرواز كن
خسته ام از زخم هاي روزگار........................مي نشينم پاي قليون بر قرار
اي زغالت چون دلم آتش به سر........................اي پك اول ز تو بس...