vafaaa
پسندها
1,019

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای مِهر
    چرا مورد بی مِهری مردمی؟
    یعنی چون توی مِهر بی مِهری مدرسه یاد آدم میفته باید
    مُهر بد بودن بهت بزنه؟
    ای خداوند مِهر
    کاری کن
    دیگه به مِهر مُهر بی مِهری نزنیم
    ومِهر سرآغازی باشه برای زندگی دوباره
    و پیروزی در تحصیل و زندگی
    فی البداهه گفتم
    امیدوارم توش گم نشین :دی
    کاش میمردم نمیماندم در این دنیای پست و رذل

    که هر دم میزند نیشی به روح خسته ی این تن

    کاش میشد بدانم

    که پاکی تا چه اندازه

    به پستیها نمیبازد

    که آیا میشود پستیه دنیا را به دل پاکی بپوشانم

    خدایا روح من مرد و تنم در دست پستان است

    خدایا جسم پاکم را به خاکی ده که روح من بیارامد

    ........
    چه مغرورانه سکوت کردیم

    چه مغرورانه التماس کردیم

    چه مغرورانه از هم گریختیم

    غرور هدیه شیطان بود

    و عشق هدیه خداوند

    هدیه شیطان را به هم تقدیم کردیم

    و هدیه خداوند را از هم پنهان کردیم.......
    افسار دلم دست خدا بود چنین شد

    ای وای اگر دست خودم بود چه میشد

    مقصود دلم مهر و وفا بود چنین گشت

    گر مقصد من جور و جفا بود چه میشد
    خدایا کمک کن

    دیرتربرنجیم

    زود تر ببخشیم

    کمتر قضاوت کنیم

    وبیشتر

    فرصت دهیم......
    کاش در کتاب رفاقت سطری باشیم فراموش نشدنی

    نه حاشیه ای از یاد رفتنی...
    گفت دانايي كه:گرگي خيره سر
    هست پنهان درنهادهربشر
    لاجرم جاري ست پيكاري سترگ
    روزو شب مابين اين انسان وگرگ
    زوربازو چاره اين گرگ نيست
    صاحب انديشه داندچاره چيست
    اي بساانسان رنجورپريش
    سخت پيچيده گلوي گرگ خويش
    وي بسازورآفرين مرددلير
    هست درچنگال گرگ خوداسير
    هركه گرگش رادراندازدبه خاك
    رفته رفته ميشودانسان پاك
    و آنكه از گرگش خورد هر دم شكست
    گرچه انسان مينمايد گرگ هست
    و آنكه باگرگش مداراميكند
    خلق وخوي گرگ پيداميكند

    [IMG]
    من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم
    زیرا
    آنان از سر عشق میرقصند و اینان از سر ترس..........
    دکتر علی شریعتی
    باز باران بی ترانه
    گریه های بی بهانه
    میخورد بر سقف قلبم
    باورت شاید نباشد
    خسته است این قلب تنگم
    ........
    آدمها
    وقتی بزرگ میشن
    یاد میگیرن دیگه با مداد ننویسن
    چون یاد میگیرن
    که هر اشتباهی دیگه پاک نمیشه..............
    زندگی را تو بساز
    نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف
    زندگی یعنی جنگ
    تو بجنگ
    زندگی یعنی عشق
    تو بدان عشق بورز
    همیشه از فاصله میترسیم
    همیشه از فاصله گله داریم
    یادمان رفته
    که در سرمشقهای کودکی
    برای فهم بیشتر کلمات
    از فاصله استفاده میکردیم
    فدای رفیقی که رو طاقچه ی دلش قاب ما رو هم گاهی یه دستمال میکشه
    پروردگارا
    از عشق امروزمان
    چیزی برای فردایمان باقی بگذار
    به اندازه یک نگاه
    به اندازه یک لبخند
    تا به یاد داشته باشیم
    روزی عاشق هم بوده ایم
    نقاش نیستم ولی تمام لحظه های بی تو بودن را درد میکشم
    عمیقترین درد زندگی مردن نیست
    بلکه نداشتن شانه های محکمیست
    که بتوانی به آن تکیه کنی
    و از غم زندگی برایش اشک بریزی
    چه خوشا حال مرغی که قفس ندیده باشد
    چه نکوتر آنکه مرغی زقفس پریده باشد
    پر وبال ما شکستند و در قفس گشودند
    چه رها چه بسته مرغی که پرش شکسته باشد
    گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا