مسکن نوین

mh.memar

عضو جدید
مسکن نوین / قسمت اول :D:D:D
انقلاب صنعتی به عنوان نقطه ی عطفی در تاریخ جوامع غربی،در تمامی شئون زندگی مردم تاثیرات چشمگیری گذاشت.در بین سال های 1760-1830 تغییر در نظام های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،علمی،فرهنگی و هنری تاثیر زیادی در جنبه های مادی و معنوی زندگی انسان گذاشتند.
" خانه های مسکونی به دنبال انقلاب صنعتی مانند قارچ دراطراف شهر ها روییدند.اکثر صاحب نظران معتقدند فنون ساختمانی در این گونه بنا ها تاثیر چندانی نداشت.با اینکه تحولات صنعتی خاستگاه پیشرفت های فنی بسیاری در کلیه ی شئون شد هیچ تاثیری بر نحوه ی ساخت و ساز بنا های مسکونی نداشت.درسده نوزدهم به همان شیوه ی سده هجدهم یا سده های میانه خانه می سازند.با توجه به اخطارهای کارشناسان بهداشت و مصلحان اجتماعی نیمه ی نخست سده ی نوزدهم ،می توان نتیجه گرفت که کیفیت مسکن به دلیل شتابزدگی و ضرورت های سوداگرانه به مراتب بدتر از سابق بود."1*
در این دوران ظهور مصالح نوین به صورت تولید انبوه سبب کاهش هزینه ها شد و استفاده از آن ها به همراه تکنیک های جدید مزایا ی فراوانی داشت (برای مثال تولید شیشه آهن و بتن ) که در عرصه های نوین معماری و شهرسازی بسیار مورد توجه قرار گرفت ،اما در روند عرضه ی مسکن تغییری روی نداد.شاید یکی از دلایل این امر جدایی معماری دوران نئوکلاسیسم از تکنولوژی ای باشد که از اصلی ترین دستاورد های انقلاب صنعتی بود.
آکادمی ها در ابتدا با حضور در این زمینه متاسفانه به این جدایی دامن زدند.اولین بار در فرانسه بود که در کنار تربیت معماران ،مهندسین جوان نیز تربیت می شدند.در همین دوران است که می بنیم مهندسان و حتی متخصصین برجسته در سایر رشته ها جای معماران را تنگ کرده اند،دلایلی چون : 1- کارآمد تر بودن در زمینه ی دانش روز و کاربرد آن (تکنولوژی) /2- با معیار های روز (مهمترین معیار این زمان را می توان خردگرایی دانست) هماهنگ تر از معماران بودند ./3- توانایی بیشتر در هماهنگی با سرعت رشد جامعه ی صنعتی. ؛ از جمله دلایل لین امر هستند.
این روند در حالی اتفاق می افتد که معماران تنها در جستجو ی صورت نوینی فارغ از تغییر بنیادین برای معماری بودند و این امر معماران را بیشتر به انزوا می برد.
چنانچه در تاریخ معماری مدرن بیان می شود تلاش های بسیاری در جهت همسویی دوباره ی معماری و جامعه و بازگشت معماری به عنوان هنری کارا که از جایگاه مشخص در زندگی انسان برخوردار است صورت گرفت. معماران در سده ی نوزدهم در جستجوی مبانی فکری ای بودند که بتواند معماری را از درون تغییر دهد واین تغییر و مبانی فکری باید به گونه ای می بود که بتواند راه حلی متناسب با زمان ،فرهنگ و نیاز های جدید جامعه ی انسانی ارائه کند.اگر آغاز این تلاش ها را درجنبش های آوانگارد معماری جستجو کنیم (1880-1920)غایت آن را می توانیم نهضت مدرن بدانیم؛جایی که معماری با بنیاد های جدید و قابل قبولی جدا از سنت دوباره متولد شد .در این روند ،مسکن همواره به عنوان اساسی ترین مسئله معماری مطرح بوده است.
علاوه بر روند آشنای تاریخ هنر تقسیم بندی دیگری نیز مطرح می شود که بر اساس وقایع اصلی دوران مورد بحث و خاستگاه اجتماعی زمینه ساز تحولات معماری صورت گرفته است : 1- دوران قبل از جنگ جهانی اول 2-دوران میان دو جنگ 3-پس از جنگ جهانی دوم
1- دوران قبل از جنگ جهانی اول
در میان مکتب های آوانگارد اواخر سده ی نوزدهم و ابتدای سده ی بیستم هر چند معمارانی چون آنتونیو گائودی،ویکتور اورتا،اتو واگنر،ژوزف هوفمان،آدولف لوس و...به شدت و به گونه ای تاثیر گذار در پی مفاهیم جدیدی بودند اما موفق به ایجاد تغییر ساختاری در الگوی مسکن نشدند.
فرانک لوید رایت(1869-1959) اولین معماری بود که به طرح مسایل اساسی مسکن پرداخت و برای آن ها قوانینی وضع کرد.خصوصیتی که رایت را از معماران معاصر در آمریکا و اروپا متمایز می سازد نگاه ویژه به طبیعت و درک متفاوت او از جهان انتزاعی است که به دنبال آن نوعی آزادی می یابد"آزادی از همه ی تحمیل های بیرونی با هر منشا و خاستگاه؛آزادی از هر نوع کلاسیسم-کهنه یا نو-و هر نوع سرسپردگی به کلاسیک ها؛آزادی از هر نوع استاندارد تجاری یا آکادمیک که زندگی را به صلیب می کشد."2*
دوره ی اول کارهای رایت از 1887-1910 مجموعه ای از خانه های شخصی و ویلا است که به "Prairie House" شهرت دارند.به جز کارهای اولیه که در ابتدای روند دستیابی او به زبانی شخصی هستند ،سایر خانه های او از اصولی روشن پیروی می کنند که بعد ها با انتشار کتاب آثارش در اروپا منشا الهام تمامی معاصرانش شد.
اصول معماری رایت:
1- حذف تیغه های جدا کننده
2- هماهنگی با محیط بیرون
3- ایجاد فضای سیال با یکی کردن سقف و دیوار و کف
4- بالا آمدن زیرزمین مرطوب و رسیدن به سطح زمین
5- تناسبات معقول و انسانی پنجره ها
6- استفاده از مصالح متناسب با کارکرد آن ها و خالی از تزیینات
7- جای دادن تاسیسات در بافت ساختمان
8- مبلمان به مصابه ی بخشی از معماری ارگانیک
9- رهایی از آنچه پسند زمانه است
خانه ی روبی شیکاگو 1909
استفاده از مصالح متناسب با کارکرد آن از ویژگی هایی است که به کار های رایت بیان عینی بسیار نوین و متمایزی را بخشید . استفاده از بتن مسلح قابلیت ایجاد سقف های طره ای را پدید آورد و به دنبال آن ظهور تراس ها، علاوه بر خلق درک فضایی جدید، موجب حرکت معماری در بعد سوم شد.
1910 رایت به آلمان سفر کرد و ارنست واسموت ،ناشر برلینی، آثارش را در برلین به انتشار در آورد . آشنایی معماران اروپایی با آثار رایت و تاثیر انکار ناپذیر او در روند جستجوی معماران از همین سفر صورت گرفت.
او در جستجوی معماری به دور از عوامل گذرا و متکی بر نیاز های پایدار انسان ها بود تا بتواند در برابر فرسایش زمان مقاومت کند؛ بدین ترتیب از گرفتاری در شرایط بیرونی در امان بود.هر چند که همین ویژگی بود که او از مسائلی چون مسکن ارزان و تولید انبوه که از دغدغه های جوامع(قبل و بعد از جنگ ها) بودند دور نگه داشت.
2- دوران میان دو جنگ
"میان دو جنگ عرصه معماری زیر سلطه سبک "بین الملل"بود.در مجموع صفت بارز دورۀ بین دو جنگ جستجوی مبنا یی مشترک و مطمئن است,یعنی جستجوی قواعد.در حالی که معماران آمریکایی پس از تحویل قرن سرگرم موج تازه ای از تاریخیگری بودند در سال 1910 انتشار آثار رایت در آلمان بر توسعه اروپا سخت تاثیر گذاشت. معماران اروپایی اکنون در پی قواعد بنیادی بودند و اعتقاد داشتند که معماری جدید«محصول ناگزیر اوضاع و احوال ذهنی و فنی روزگار ماست».آنان که به این عقیده پایبند بودند خود را مظهر «جنبش مدرن»ی می دانستند که با تاسیس کنگرۀ بین المللی معماری مدرن در 1928 وجودش محرز شد.به کمک این سازمان جستجوی قواعد سامان یافت و به سوی اهتمام به وظایف عملی مانند مسکن جمعی ومحیط شهری،هدایت شد." 3*
در این دوره توجه بسیاری به مسئلۀ سکونتگاه شد . تلاش های بسیاری در زمینۀ سامان دهی وضع مسکن و مشارکت به حق معماران جنبش مدرن در این زمینه به انجام رسید.از جمله مهمترین این تلاش ها مجموعۀ مسکونی وایسنهوف در اشتوتگارت آلمان است .
ادامه دارد...
 
بالا