Recent content by Anooshe

راستی مریم مسیج داد گفت ازت خدافظی کنم... اخه یه دفعه ای شوهرش اومد دیگه زود رفت... اونام که از نظر من سمبل عشق (خیلی همو دوست دارن8->) خلاصه که از طرف مریم : شب خوبی داشته باشی . بای بای:gol:

مرسی ساسان جان... مرسی از آرزوهای قشنگت:gol: شب خوبی داشته باشی:gol:

ساسان مریم غیب شد!:D... کلا خودش بهتر میتونه برات بگه

آخی واقعا که چه روزایی داشتین!!!8-> نه رضاااااااااا فرق داره!!!!:redface:.... حالا به رضا میگم دوباره دایی جانش رو هوایی کنه:D

:biggrin:مریمممم زوووودی بگو

:biggrin:آره خب دقیقا مثل درسی که ما قراره بخونیم! ساسان مثل اینکه واسه توام بد نشده ها!!!!!:biggrin:... از هوای خوب لذت ببر:D

آره معلومه که تعریف میکنم.... ممکنه همون وسطا مسیجم واست بفرستم خبرارو داغِ داغ بهت بدم:D

فرزانه!!!!!!!!!!1 آره هااااااااااااااااااا!:biggrin:.... عالیه:D

با این تهدیدی که تو کردی مگه میتونم مخالفت کنم:D آره خب راست میگی خدایی امینم گناه داره دلش خانومشو میخواد... باشه تصویب شد میتونید نیاید:D

خووووووووودت خواستی خب!!!!!:D... مظلوم چیه؟!!!!!

نه دیگه ساسن راه نداره ما کلا به فکر دوستامونیم میخوای سیبیلتو چرب کنیم:D

:biggrin:میخوای اصلا شما یه رستوران برین ما یه جای دیگه؟:biggrin:

خب میریم بعد ما و شما میزامونو جدا میشینیم:biggrin:

مریم میخوای واسه ساسان سیبیل آتشین بذاریم به یاد کودکی، که سیبیل دار بشه:cool:

خب مگه تقصر ما دوتاست که امتحانا الآنِ تو این موقعیتِ؟!!!:D خب بعد از امتحانا هم میذاریم چشم حتما:D