خونه دانشجویی خیلی بیشتر حال میده تا خوابگاه!
به شرطی که همه پایه باشن!!!
به خدا خونه چندتا از همکلاسی ها رفته بودم اونا هر کس واسه خودشون بودن!!!! اصلا اتحاد نداشتن!!!
مثلا روی ظرف غذای یکی شون نوشته بود :(این غذای من است کسی دست نزند!!!)
ولی خونه یکی دیگه از بچه ها رفتم بچه های آبادان و کرج...
آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد: استاد ، شما که از جهان سوم می آیید ، جهان سوم کجاست ؟؟
فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود . من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم .
به آن دانشجو گفتم :
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش...
روز اول: اتاق شماره پنج، خونه جديد ما! جارو برقي رو از انبار مي گيریم.علي خيلي بهداشتيه. همه جا رو برق ميندازه حتي مي خواد پنكه سقفي رو هم دستمال بكشه! حيف كه سرعتش زياده وگرنه مي كشيد! اتاق شده يه دسته گل. اينم يه جور زندگيه!« الو مامان! يه هم اتاقي خوب پيدا كردم! چي؟! .... نه! پسره!»
« واي...
روز اول: اتاق شماره پنج، خونه جديد ما! جارو برقي رو از انبار مي گيریم.علي خيلي بهداشتيه. همه جا رو برق ميندازه حتي مي خواد پنكه سقفي رو هم دستمال بكشه! حيف كه سرعتش زياده وگرنه مي كشيد! اتاق شده يه دسته گل. اينم يه جور زندگيه!« الو مامان! يه هم اتاقي خوب پيدا كردم! چي؟! .... نه! پسره!»
« واي...
شنیدم دانشگاه حکیم جرجانی به ساختمان جدیدش منتقل شده و هنوز کامل نشده!!!
بچه ها میگن وسط کلا یهو یکی با فرغون میاد رد میشه آجر و ماسه حمل میکنن!!!!!!!!;)